معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.25K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
#بهار

بهار را باید خندهٔ طبیعت دانست. و بالاتر از او باید خندهٔ #خداوند دانست و این لبخند خداوند بالاترین هدیه‌ای است که هنگام عید به آدمیان عرضه می‌شود و بالاترین مبارکباد و خجسته‌باشی است که خداوند به عالمیان می‌گوید. در نزد #عارفان خنده دو‌ معنا دارد: یکی خنده‌ای که از سر تمسخر است و دیگری خنده‌ای که عین شکفتن وجود است. #مولوی وقتی که می‌گوید: «گل خندان که نخندد چه کند؟» اشاره دارد به اینکه وجود گل عین خندیدن است؛ عین گشادگی‌ست؛ عین شکفتن است؛ و در جای دیگر وقتی که می‌گوید:

مست و خندان ز خرابات خدا می‌آیی
بر شر و خیر جهان همچو شرر می‌خندی
همچو گل ناف تو بر خنده بریده‌ست خدا
لیک امروز، مَها، نوع دگر می‌خندی
(دیوان کبیر، غزل ۲۸۶۸)

خندهٔ آتش بر بد و نیک جهان، بر خشک و تر جهان، خندهٔ تمسخر است. بر همان قیاس هم دو نوع غم داریم. غم عارفان ما غم عاشقی است و‌خندهٔ آنها خندهٔ معشوقی. برای #عشق دو رکن وجود دارد: رکن عاشقانه و رکن معشوقانه. عشق وقتی نزد معشوق می‌رود خنده می‌آورد و طرب‌افزاست، وقتی نزد عاشق می‌رود گریه می‌آورد و غم می‌افزاید. و این همان #قبض و #بسطی است که در عارفان وجود دارد.
باران نماد خندیدن آسمان و زمین به روی یکدیگر است. تمثیل بسیار لطیفی است. آب از آسمان فرو می‌ریزد؛ ناپاکان را می‌شوید. غبار ناپاکی بر روی این آب می‌نشیند، خداوند این آب را به نزد خود می‌برد؛ خوی #غافر و #طاهر و #ساتر خود را به این آب می‌بخشد و دوباره آن را بسوی زمینیان بازمی‌گرداند و این لطف و نوازش هر ساله تکرار می‌شود. عید و باران‌های بهاری نماد بازگشت رحمت‌های خداوند است به روی زمین برای شست‌وشوی ناپاکان. گمان نمی‌کنم هیچ حالتی از احوال طبیعت مثل بهار این همه آموزنده باشد و این همه درس در دل آن نهفته باشد. بی‌سبب نبود که پیشینیان ما که با طبیعت تماس بیشتری داشتند، چنین وقتی را برای عید انتخاب کردند و همزمان با نو شدن طبیعت، احوالشان را نو کردند.

منبع:
سروش، عبدالکریم، قمار عاشقانه، تهران: موسسهٔ فرهنگی صراط، ۱۳۷۹، صص ۷۱-۸۱.
Naghmeye Eshgh
T.me/HashtMin
نغمه‌ی عشق

#طاهر_قریشی
Naghmeye Eshgh
T.me/HashtMin
نغمه‌ی عشق

#طاهر_قریشی