Forwarded from Soheyla
✍اما ناگهان در این میانه، در قرن هشتم زنی ظهور میکند به نام #جهان_ملک_خاتون که سرشار است از روانی شاعرانه. او بی اعتنا به همهی آنچه که در دورهی خود با آن روبروست، سراسر عمرش را شعر میسراید و شعر میسراید و شعر میسراید ... 🖌
✍ و از آنجا که میداند بعد از او ممکن است این سرودهها انکار شود و یا از میان برود و یا چون از آن زنی است به دور ریخته شود، در سالهای پایانی زندگیاش بر آن میشود که آنها را با دست خود گردآوری کند. 📚🖌
✍ از این رو اشعار خود را که مجموعه ای از قصیده و قطعه و ترجیع بند و غزل و رباعی است📚🔮
✍ ظاهرا ً با هراس و پوزش و عذرخواهی از این جسارتی که مرتکب میشود🔹
✍ اما در باطن با عزمی استوار و پابرجا،
♦️با استناد به شاعری #فاطمه_زهرا «ان النساء راحین خلقن لکم/ و کلکم تشتهی شم الریاحی» و نیز با آوردن یک رباعی از #عایشه_مقربه که شاید منظور همان #رابعه_سمرقندی باشد و نیز تأکید بر شاعری #قتلغ_ترکان و دخترش #پادشاه_خاتون، به قول خودش ملزم به این جسارت (جسارت جمع آوری اشعارش) میگردد، و آثارش را در دفتری گرد میآورد ♻️⚜♻️
✍که:
که گر اهل دلی روزی بخواند
به آتش، آتش دردی نشاند
وجودی عاقل از وی پند گیرد
دل داناش آسانی پذیرد♻️💠♻️
✍ بخشی از پوزش خواهی او را از دست یازیدن به این کار با هم مرور میکنیم:
«نزد ارباب علم و خداوندان عقل و ادب واضح و لایح باشد که اگر شعر فضیلتی خاص و منقبتی برخواص نبودی، صحابهی کبار و علمای نامدار در طلب آن مساعی مشکور و اجتهاد موفور به تقدیم نرساندندی، اما چون تا غایت به واسطهی قلت مخدرات و خواتین عجم مکرر در این مشهود شد، این ضعیف نیز برحسب تقلید شهرت این قسم را نوع را نقصی تصور میکرد و عظیم از آن مجتنب و محترز بودمی، اما به تواتر و توالی معلوم و مفهوم گشت که که کبری خواتین و مخدرات نسوان هم در عرب و هم در عجم به این فن موسوم شده اند، چه اگر منهی بودی جگر گوشهی حضرت رسالت، خاتون قیامت، #فاطمه_زهرا رضی الله عنها تلفظ نفرمودی به اشعار ...»♻️💢♻️
✍ #جهان_ملک_خاتون فرزند #جلال_الدین_مسعودشاه_اینجو، ازسوی #پدر از سلالهی خواجه رشیدالدین فضل الله و غیاث الدین محمد وزیر
✍ و به قولی نسب او از سوی #مادر به #خواجه_عبدالله_انصاری عارف و شاعر معروف میرسد.⚜🔰⚜
✍ به روایتی مادر وی #سلطان_بخت نام داشته و به روایت دیگر سلطان بخت نام زن پدر او بوده که جهان ملک با او احساس همدلی و نزدیکی بسیار میکرده، اما اساسا ً این موضوع از آن جهت دارای اهمیت است که جهان ملک بخاطر احساس همدلی با «سلطان بخت» نامی، 👈 #این اسم را به روی #فرزندش گذاشته که این فرزند در نوجوانی از دست میرود. ضربهی این مرگ آنچنان سنگین مینماید که شاعر تا سالهای سال سوگوار و غمگین بر جای میماند و مرثیههای سوزناک میسراید:
دردا و حسرتا که مرا کام ِ جان برفت
وان جان نازنین جوان، از جهان برفت
بلبل بگو که باز نخواند میان باغ
کان روی همچو گل ز در ِ بوستان برفت
ای دل بگو به منزل جانان تو کی رسی؟
کارام جان من ز پی کاروان برفت
«سلطان بخت» ِ من به سر تخت وصل بود
آخر چرا به بخت من او ناگهان برفت؟ 🕯🖤
✍در مرثیه ی مؤثر و جانگداز دیگری، مادرانه از ژرفای جان میگرید و میگوید:
♦️🔹گلبن روضه ی دل، سرو گلستان روان
غنچه ی باغ طرب، میوه ی شایسته ی جان
طفل محروم ِ شکسته دل بیچاره ی من
کام نادیده به ناکام برون شد ز جهان
گر کنم گریه مکن عیب که بی یوسف مصر
چشم یعقوب بود روز و شب از غم گریان
این چه زخمیاست که جز گریه ندارد مرهم؟
این چه دردی است که جز ناله ندارد درمان؟ 🔹♦️
✍ آنچه از تذکرهها بر میآید جهان خاتون بانویی بوده است #حساس، #خوش_گفتار، #نژاده و دارای #جوهرهی_شاعرانه و افزون بر این #زیبایی_معنوی از #زیبایی_ظاهر هم به نحوی چشمگیر بهره مند بوده و #دل_آرام و #خوش_چهره مینموده است. چنانکه خود در پیرانه سری غزلی میسراید و در آن با حسرت از زیبایی و جوانی از دست رفته یاد میآورد:
♦️◽️رخی داشتم چون گل اندر چمن
قدی داشتم راست چون سرو ناز
دو ابرو که بودی چو محراب دل
که جانها ببستند در وی نماز
دو چشمم به نوعی که نرگس به باغ
یقینش به دیدار بودی نیاز
دو گیسو که بودی بسان کمند
به دستان دو راهم بُدی جمله ساز
صبا گر گذشتی به راهم دمی
به گوشم سخن نرم گفتی به راز
دو لب همچو شکر، دو رخ همچو گل
به درد دل عاشقان چاره ساز◽️♦️
✍ و از آنجا که میداند بعد از او ممکن است این سرودهها انکار شود و یا از میان برود و یا چون از آن زنی است به دور ریخته شود، در سالهای پایانی زندگیاش بر آن میشود که آنها را با دست خود گردآوری کند. 📚🖌
✍ از این رو اشعار خود را که مجموعه ای از قصیده و قطعه و ترجیع بند و غزل و رباعی است📚🔮
✍ ظاهرا ً با هراس و پوزش و عذرخواهی از این جسارتی که مرتکب میشود🔹
✍ اما در باطن با عزمی استوار و پابرجا،
♦️با استناد به شاعری #فاطمه_زهرا «ان النساء راحین خلقن لکم/ و کلکم تشتهی شم الریاحی» و نیز با آوردن یک رباعی از #عایشه_مقربه که شاید منظور همان #رابعه_سمرقندی باشد و نیز تأکید بر شاعری #قتلغ_ترکان و دخترش #پادشاه_خاتون، به قول خودش ملزم به این جسارت (جسارت جمع آوری اشعارش) میگردد، و آثارش را در دفتری گرد میآورد ♻️⚜♻️
✍که:
که گر اهل دلی روزی بخواند
به آتش، آتش دردی نشاند
وجودی عاقل از وی پند گیرد
دل داناش آسانی پذیرد♻️💠♻️
✍ بخشی از پوزش خواهی او را از دست یازیدن به این کار با هم مرور میکنیم:
«نزد ارباب علم و خداوندان عقل و ادب واضح و لایح باشد که اگر شعر فضیلتی خاص و منقبتی برخواص نبودی، صحابهی کبار و علمای نامدار در طلب آن مساعی مشکور و اجتهاد موفور به تقدیم نرساندندی، اما چون تا غایت به واسطهی قلت مخدرات و خواتین عجم مکرر در این مشهود شد، این ضعیف نیز برحسب تقلید شهرت این قسم را نوع را نقصی تصور میکرد و عظیم از آن مجتنب و محترز بودمی، اما به تواتر و توالی معلوم و مفهوم گشت که که کبری خواتین و مخدرات نسوان هم در عرب و هم در عجم به این فن موسوم شده اند، چه اگر منهی بودی جگر گوشهی حضرت رسالت، خاتون قیامت، #فاطمه_زهرا رضی الله عنها تلفظ نفرمودی به اشعار ...»♻️💢♻️
✍ #جهان_ملک_خاتون فرزند #جلال_الدین_مسعودشاه_اینجو، ازسوی #پدر از سلالهی خواجه رشیدالدین فضل الله و غیاث الدین محمد وزیر
✍ و به قولی نسب او از سوی #مادر به #خواجه_عبدالله_انصاری عارف و شاعر معروف میرسد.⚜🔰⚜
✍ به روایتی مادر وی #سلطان_بخت نام داشته و به روایت دیگر سلطان بخت نام زن پدر او بوده که جهان ملک با او احساس همدلی و نزدیکی بسیار میکرده، اما اساسا ً این موضوع از آن جهت دارای اهمیت است که جهان ملک بخاطر احساس همدلی با «سلطان بخت» نامی، 👈 #این اسم را به روی #فرزندش گذاشته که این فرزند در نوجوانی از دست میرود. ضربهی این مرگ آنچنان سنگین مینماید که شاعر تا سالهای سال سوگوار و غمگین بر جای میماند و مرثیههای سوزناک میسراید:
دردا و حسرتا که مرا کام ِ جان برفت
وان جان نازنین جوان، از جهان برفت
بلبل بگو که باز نخواند میان باغ
کان روی همچو گل ز در ِ بوستان برفت
ای دل بگو به منزل جانان تو کی رسی؟
کارام جان من ز پی کاروان برفت
«سلطان بخت» ِ من به سر تخت وصل بود
آخر چرا به بخت من او ناگهان برفت؟ 🕯🖤
✍در مرثیه ی مؤثر و جانگداز دیگری، مادرانه از ژرفای جان میگرید و میگوید:
♦️🔹گلبن روضه ی دل، سرو گلستان روان
غنچه ی باغ طرب، میوه ی شایسته ی جان
طفل محروم ِ شکسته دل بیچاره ی من
کام نادیده به ناکام برون شد ز جهان
گر کنم گریه مکن عیب که بی یوسف مصر
چشم یعقوب بود روز و شب از غم گریان
این چه زخمیاست که جز گریه ندارد مرهم؟
این چه دردی است که جز ناله ندارد درمان؟ 🔹♦️
✍ آنچه از تذکرهها بر میآید جهان خاتون بانویی بوده است #حساس، #خوش_گفتار، #نژاده و دارای #جوهرهی_شاعرانه و افزون بر این #زیبایی_معنوی از #زیبایی_ظاهر هم به نحوی چشمگیر بهره مند بوده و #دل_آرام و #خوش_چهره مینموده است. چنانکه خود در پیرانه سری غزلی میسراید و در آن با حسرت از زیبایی و جوانی از دست رفته یاد میآورد:
♦️◽️رخی داشتم چون گل اندر چمن
قدی داشتم راست چون سرو ناز
دو ابرو که بودی چو محراب دل
که جانها ببستند در وی نماز
دو چشمم به نوعی که نرگس به باغ
یقینش به دیدار بودی نیاز
دو گیسو که بودی بسان کمند
به دستان دو راهم بُدی جمله ساز
صبا گر گذشتی به راهم دمی
به گوشم سخن نرم گفتی به راز
دو لب همچو شکر، دو رخ همچو گل
به درد دل عاشقان چاره ساز◽️♦️
Forwarded from Soheyla
✍خلاف آمد عادت یا آشنایی زدایی شگردی شگفت انگیزدر شعر و بطور کلی هنر است
✍ در میان شعرای زبان فارسی #حافظ به صورت توانمندی خلاف آمد عادت را در شعرهای خود به کار میگیرد:
🔰♻️
💠💢روزی که چرخ از گِل ما کوزهها کند،/زنهار کاسه ی سر ما پر شراب کن💢💠
✍اینجا در حالی که انتظار فعل «مکن» میرود، چون زنهار همیشه باید با فعل نفی یا نهی بیاید، خواننده بافعل «کن» روبرو میشود و احساس غرابت و شگفتی میکند.
✍در مورد #جهان_ملک_خاتون هم میتوان به بیت زیر اشاره داشت
⚪️💢کدام درد بگویم که از جفا چه نکرد
به حال زار دلم جور بی شمار جهان💢⚪️
✍عادت بر این است که همیشه کلمه ی جفا با فعل مثبت بیاید (جفا کردن) اما در بیت مورد نظر با فعل منفی آمده و نتیجه ی مثبت از آن گرفته شده. 🔹◽️🔷
✍کاربرد شخصیتهای اسطوره ای در شعر:
🔆خوش باش و شادی و غم دنیا عدم شمر
رستم ز پی چه وا زد و کاووس کی چه برد؟🔅💢
✍کاربرد نمادهایی از قبیل چهار عنصر (آتش،خاک،باد،آب) در یک بیت، بر اساس چگونگی حالات عاشقانه:
⚫️💢بر مثال نامه بر خود چند پیچانی مرا
چون قلم تا کی به فرق سر بگردانی مرا
ز آتش دل همچو خاکی چند بر بادم دهی
وز دو دیده در میان آب بنشانی مرا 💢⚫️
✍از دیوان جهان ملک خاتون دو نسخه در کتابخانه ی ملی پاریس محفوظ است و چه بهتر که آنجاست، چرا که میراث ملی ما را دیگران بهتر از خود ما حفظ میکنند. 🔸🔸🔸
✍ از این دو، نسخه ی suppl.۷۳۶ که از مجموع نسخ خطی فارسی کتابخانهی مذکور است، تحت نظر خود شاعر کتابت شده است و آن دیگر به نشانیsuppl.۱۱۰۲ از مجموع نسخ خطی فارسی این کتابخانه، از روی نسخهی نخستین نوشته شده است.🔹🔹🔹
✍دویست و بیست(=۲۲۰) غزل از این دیوان به همت #هانری_ماسه #شرق_شناس_پرآوازه_به_فرانسه برگردان شده و فرانسویان بعد از خواندن این اشعار احساس شاعرانهی جهان ملک خاتون را به شاعرهی خودشان #مارسلین_دبوردو – والمور Valmore Marceline Desbordes ۱۷۸۶ - ۱۸۵۹ نزدیک یافته و جهان ملک خاتون را #مارسلین_ایرانی نامیده اند. 🔷🔹🔹
✍و اینک با نام جاودانگی نوشتار را با یکی از غزلهای زیبای این شاعر به پایان میبریم:
⚪️💢پیش روی تو دلم از سر جان برخیزد
جان چه باشد؟ ز سر هر دو جهان برخیزد
گر گذاری قدمی بر سر خاک عاشق،
از دل خاک سیه رقص کنان بر خیزد
چند در خواب رود بخت من شوریده
وقت آن است که از خواب گران برخیزد
فتنه برخیزد و آن گلبن نو بنشیند
سرو بنشیند و آن سرو روان بر خیزد
در میان من و تو پیرهنی مانده حجاب،
با کنار آی .... که آن هم ز میان برخیزد
گر کنم شرح پریشانی احوال جهان
ای بسا نعره که از پیر و جوان بر خیزد 💢⚪️
Forwarded from Soheyla
✍در همین غزل چه #واژه ها و #ترکیبهایی هست که در #غزل_حافظ نیز یافت میشود:
🔅💢شرح پریشانی. از سر هر دو جهان برخیزد. رقص کنان برخیزد. سرو روان و....💢🔅
✍ #محمدعلی_سپانلو پژوهشی ارزشمند در بارهی این شاعر دارد که بخشی از آن را در اینجا میآورم تا با زندگی و کارهای این شاعر بزرگ بیشتر آشنا شویم:
✍ #خانم_پروین_دولت_آبادی در کتاب کوچک شان «#منظورخردمند» آن گاه که پرسش و پاسخ های شاعرانه میان #حافظ و #جهان_ملک_خاتون شاعره هم عصرش را مقابله می کند، #راه_هیجان_انگیزی برای رسوخ به برخی از جنبه های مبهم زندگی حافظ را به ما نشان می دهد؛
✍ وقتی ببینیم که مصرع معروفی چون 🌀💢«یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور» در اصل متعلق به #جهان_ملک_خاتون است یا چندین مصرع دیگر که حافظ فقط در آن دستکاری استادانه کرده💠♻️
✍ ارزش آن راه پیشنهادی را بیشتر درمی یابیم. من خود پیش از آشنایی با اثر خانم دولت آبادی
✍هنگام مطالعه کتاب «#تاریخ_ادبیات» بزرگ دکتر #صفا به شخصیت این #بانوی_شاعره_ایرانی که #هفت_قرن پیش #دیوانی حاوی بیش از #ده_هزاربیت_شعر به یادگار نهاده کنجکاو شده بودم.سال ها پیش در بخش نسخه های خطی #کتابخانه_ملی_پاریس موفق شدم چند ساعتی زیر نظر مراقبان تنها نسخه موجود دیوان جهان ملک خاتون را تورق کنم و بعدها خیال چاپش را داشتم تا آنکه زنده یاد #دکترزرین_کوب مرا آگاه کرد که یکی از دانشجویان او در کار تصحیح و چاپ همین دیوان است؛ اما در این فاصله من نیز به سهم خود نکات دیگری یافتم.🔰⚜🔰
✍ #جهان_خاتون_ازحافظ_مسن_تراست
✍، در ایام جوانی با هم ماجراها داشته اند، سپس به مدتی طولانی از هم جدا شده اند. بعدها جهان خاتون که خود ملک زاده شیراز است،
✍به عقد ازدواج وزیر کهنسال همان شهر درمی آید. لابد شهرت حافظ باعث می شود که با فرستادن غزل هایی از پایبندی خود به عشق دیرین یاد کند، اما حافظ رنجیده خاطر است و سرخورده و شاید این همه گفت وگو را «آیین درویشی» نمی داند.
✍ پاسخ های حافظ دال بر آن است که دوره هیجان های جوانی سپری شده، سن و سالی از او گذشته و دیگر به دلبستگی های این جهانی توجهی ندارد. در بسیاری از موارد هنگامی که حافظ از جهان پیر و بی بنیاد یا بی وفا سخن می گوید اشاره او به «جهان» یعنی #تخلص_جهان_خاتون_است.
✍ در آن مدت که دیوان دو شاعر را با هم مقابله می کردم، ده ها غزل دیگر یافتم که در #اثرخانم_دولت_آبادی به آنها اشاره #نشده بود.
✍ فضل تقدم با او بود اما من نیز نکته ها کشف کردم. با کلید شعرهای جهان خاتون درمی یابیم که مثلاً «سرو راست» در شعر حافظ نه تنها یک درخت بلکه موجود زنده ای است به نام #رقیب.
✍از آنجا که شعر جهان خاتون صریح تر و واقع گراتر است در روشنایی آن شماری از اسرار غزل های حافظ از خفا بیرون می آید.
✍ کشف دیگر اینکه در دیوان شاعره چندین شعر عاشقانه و بعد مرثیه ای برای «جوانبخت» نامی آمده است.
✍دکتر صفا یادآوری می کند که تنها جوانبختی که می شناسیم دختر شوهر جهان خاتون بوده است و نتیجه می گیرد که احتمالاً یک جوانبخت مردانه نیز وجود دارد، اما به نظر من دکتر صفا متوجه عشق های حرمسرا نبوده است به ویژه که تلمیحات جهان خاتون یکسر «مردانه» است. ♻️♻️♻️
🔅💢شرح پریشانی. از سر هر دو جهان برخیزد. رقص کنان برخیزد. سرو روان و....💢🔅
✍ #محمدعلی_سپانلو پژوهشی ارزشمند در بارهی این شاعر دارد که بخشی از آن را در اینجا میآورم تا با زندگی و کارهای این شاعر بزرگ بیشتر آشنا شویم:
✍ #خانم_پروین_دولت_آبادی در کتاب کوچک شان «#منظورخردمند» آن گاه که پرسش و پاسخ های شاعرانه میان #حافظ و #جهان_ملک_خاتون شاعره هم عصرش را مقابله می کند، #راه_هیجان_انگیزی برای رسوخ به برخی از جنبه های مبهم زندگی حافظ را به ما نشان می دهد؛
✍ وقتی ببینیم که مصرع معروفی چون 🌀💢«یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور» در اصل متعلق به #جهان_ملک_خاتون است یا چندین مصرع دیگر که حافظ فقط در آن دستکاری استادانه کرده💠♻️
✍ ارزش آن راه پیشنهادی را بیشتر درمی یابیم. من خود پیش از آشنایی با اثر خانم دولت آبادی
✍هنگام مطالعه کتاب «#تاریخ_ادبیات» بزرگ دکتر #صفا به شخصیت این #بانوی_شاعره_ایرانی که #هفت_قرن پیش #دیوانی حاوی بیش از #ده_هزاربیت_شعر به یادگار نهاده کنجکاو شده بودم.سال ها پیش در بخش نسخه های خطی #کتابخانه_ملی_پاریس موفق شدم چند ساعتی زیر نظر مراقبان تنها نسخه موجود دیوان جهان ملک خاتون را تورق کنم و بعدها خیال چاپش را داشتم تا آنکه زنده یاد #دکترزرین_کوب مرا آگاه کرد که یکی از دانشجویان او در کار تصحیح و چاپ همین دیوان است؛ اما در این فاصله من نیز به سهم خود نکات دیگری یافتم.🔰⚜🔰
✍ #جهان_خاتون_ازحافظ_مسن_تراست
✍، در ایام جوانی با هم ماجراها داشته اند، سپس به مدتی طولانی از هم جدا شده اند. بعدها جهان خاتون که خود ملک زاده شیراز است،
✍به عقد ازدواج وزیر کهنسال همان شهر درمی آید. لابد شهرت حافظ باعث می شود که با فرستادن غزل هایی از پایبندی خود به عشق دیرین یاد کند، اما حافظ رنجیده خاطر است و سرخورده و شاید این همه گفت وگو را «آیین درویشی» نمی داند.
✍ پاسخ های حافظ دال بر آن است که دوره هیجان های جوانی سپری شده، سن و سالی از او گذشته و دیگر به دلبستگی های این جهانی توجهی ندارد. در بسیاری از موارد هنگامی که حافظ از جهان پیر و بی بنیاد یا بی وفا سخن می گوید اشاره او به «جهان» یعنی #تخلص_جهان_خاتون_است.
✍ در آن مدت که دیوان دو شاعر را با هم مقابله می کردم، ده ها غزل دیگر یافتم که در #اثرخانم_دولت_آبادی به آنها اشاره #نشده بود.
✍ فضل تقدم با او بود اما من نیز نکته ها کشف کردم. با کلید شعرهای جهان خاتون درمی یابیم که مثلاً «سرو راست» در شعر حافظ نه تنها یک درخت بلکه موجود زنده ای است به نام #رقیب.
✍از آنجا که شعر جهان خاتون صریح تر و واقع گراتر است در روشنایی آن شماری از اسرار غزل های حافظ از خفا بیرون می آید.
✍ کشف دیگر اینکه در دیوان شاعره چندین شعر عاشقانه و بعد مرثیه ای برای «جوانبخت» نامی آمده است.
✍دکتر صفا یادآوری می کند که تنها جوانبختی که می شناسیم دختر شوهر جهان خاتون بوده است و نتیجه می گیرد که احتمالاً یک جوانبخت مردانه نیز وجود دارد، اما به نظر من دکتر صفا متوجه عشق های حرمسرا نبوده است به ویژه که تلمیحات جهان خاتون یکسر «مردانه» است. ♻️♻️♻️
Forwarded from Soheyla
🔶🔸🔸🔸🔸
رخی داشتم چون گل اندر چمن
قدی داشتم راست چون سرو ناز
دو ابرو که بودی چو محراب دل
که جانها ببستند در وی نماز
دو چشمم به نوعی که نرگس به باغ
یقینش به دیدار بودی نیاز
دو گیسو که بودی بسان کمند
به دستان دو راهم بُدی جمله ساز
صبا گر گذشتی به راهم دمی
به گوشم سخن نرم گفتی به راز
دو لب همچو شکر، دو رخ همچو گل
به درد دل عاشقان چاره ساز
#جهان_ملک_خاتون✏️
رخی داشتم چون گل اندر چمن
قدی داشتم راست چون سرو ناز
دو ابرو که بودی چو محراب دل
که جانها ببستند در وی نماز
دو چشمم به نوعی که نرگس به باغ
یقینش به دیدار بودی نیاز
دو گیسو که بودی بسان کمند
به دستان دو راهم بُدی جمله ساز
صبا گر گذشتی به راهم دمی
به گوشم سخن نرم گفتی به راز
دو لب همچو شکر، دو رخ همچو گل
به درد دل عاشقان چاره ساز
#جهان_ملک_خاتون✏️
Forwarded from Soheyla
جز جفا نیست نصیب من دلخسته ز دوست
برگرفتند ز عالم مگر آیین وفا؟
دردم از حد بگذشت و جگرم خون بگرفت
چون طبیب دل مایی ز که جوییم دوا؟
#جهان_ملک_خاتون✏️
برگرفتند ز عالم مگر آیین وفا؟
دردم از حد بگذشت و جگرم خون بگرفت
چون طبیب دل مایی ز که جوییم دوا؟
#جهان_ملک_خاتون✏️
Forwarded from Soheyla
دردا و حسرتا که مرا کام ِ جان برفت
وان جان نازنین جوان، از جهان برفت
بلبل بگو که باز نخواند میان باغ
کان روی همچو گل ز در ِ بوستان برفت
ای دل بگو به منزل جانان تو کی رسی؟
کارام جان من ز پی کاروان برفت
سلطان بخت ِ من به سر تخت وصل بود
آخر چرا به بخت من او ناگهان برفت؟
#جهان_ملک_خاتون✏️
وان جان نازنین جوان، از جهان برفت
بلبل بگو که باز نخواند میان باغ
کان روی همچو گل ز در ِ بوستان برفت
ای دل بگو به منزل جانان تو کی رسی؟
کارام جان من ز پی کاروان برفت
سلطان بخت ِ من به سر تخت وصل بود
آخر چرا به بخت من او ناگهان برفت؟
#جهان_ملک_خاتون✏️
Forwarded from Soheyla
گلبن روضه ی دل، سرو گلستان روان
غنچه ی باغ طرب، میوه ی شایسته ی جان
طفل محروم ِ شکسته دل بیچاره ی من
کام نادیده به ناکام برون شد ز جهان
گر کنم گریه مکن عیب که بی یوسف مصر
چشم یعقوب بود روز و شب از غم گریان
این چه زخمی است که جز گریه ندارد مرهم؟
این چه دردی است که جز ناله ندارد درمان؟
#جهان_ملک_خاتون✏️
غنچه ی باغ طرب، میوه ی شایسته ی جان
طفل محروم ِ شکسته دل بیچاره ی من
کام نادیده به ناکام برون شد ز جهان
گر کنم گریه مکن عیب که بی یوسف مصر
چشم یعقوب بود روز و شب از غم گریان
این چه زخمی است که جز گریه ندارد مرهم؟
این چه دردی است که جز ناله ندارد درمان؟
#جهان_ملک_خاتون✏️
Forwarded from Soheyla
بی نسق شد جهان ز مردم دون
خاک در چشم مردم دون باد
خاکِ تون است او، نه خاتون است
خاکِ تون دردو چشم خاتون باد
(خاکِ تون کنایه از سرنوشت غمبار خویش است )
وانکه از غصه جان من خون کرد
دلش از جور چرخ پر خون باد
اخترش تیره باد و طالع نحس
عشرتش تلخ و بخت وارون باد
#جهان_ملک_خاتون✏️
خاک در چشم مردم دون باد
خاکِ تون است او، نه خاتون است
خاکِ تون دردو چشم خاتون باد
(خاکِ تون کنایه از سرنوشت غمبار خویش است )
وانکه از غصه جان من خون کرد
دلش از جور چرخ پر خون باد
اخترش تیره باد و طالع نحس
عشرتش تلخ و بخت وارون باد
#جهان_ملک_خاتون✏️
یاد باد آنکه عزیزان همه با هم بودیم
همه دم با غم و شادی همه همدم بودیم
نیش زنبورصفت بر دل هر کس نزدیم
به وفا عهد سپر کرده و محکم بودیم
به زکات و صدقات و به بناهای بزرگ
شکر معبود که مشهور به عالم بودیم
سال ها در چمن ذوق به بستان طرب
همچو گل خنده زنان خوش دل و خرم بودیم
با همه خلق جهان خلق و تواضع کردیم
چون صبا با همه کس یک دل و محرم بودیم
تا که خورشید صفت بر همه کس تافته ایم
در سر مهر جهان دافع شبنم بودیم
#جهان_ملک_خاتون
همه دم با غم و شادی همه همدم بودیم
نیش زنبورصفت بر دل هر کس نزدیم
به وفا عهد سپر کرده و محکم بودیم
به زکات و صدقات و به بناهای بزرگ
شکر معبود که مشهور به عالم بودیم
سال ها در چمن ذوق به بستان طرب
همچو گل خنده زنان خوش دل و خرم بودیم
با همه خلق جهان خلق و تواضع کردیم
چون صبا با همه کس یک دل و محرم بودیم
تا که خورشید صفت بر همه کس تافته ایم
در سر مهر جهان دافع شبنم بودیم
#جهان_ملک_خاتون
خدایت ناصر و یارت معین باد
به سر تا پای تو صد آفرین باد
دلت شاد و قرینت بخت فیروز
الهی تا جهان بادا چنین باد
هرآنکس کاو نخواهد شادی تو
هیمشه از غم دوران حزین باد
ز بهر روز میدان سعادت
هزارت اسب دولت زیر زین باد
فلک را در نثار خاک پایت
بسی دُرّ ثمین در آستین باد
#جهان_ملک_خاتون
به سر تا پای تو صد آفرین باد
دلت شاد و قرینت بخت فیروز
الهی تا جهان بادا چنین باد
هرآنکس کاو نخواهد شادی تو
هیمشه از غم دوران حزین باد
ز بهر روز میدان سعادت
هزارت اسب دولت زیر زین باد
فلک را در نثار خاک پایت
بسی دُرّ ثمین در آستین باد
#جهان_ملک_خاتون
به تابستان خوشی در ماهتابست
که در عکس رخش در ماه تابست
به بستان نرگس مخمور در صبح
ز چشم سرخوشت مست و خرابست
#جهان_ملک_خاتون
که در عکس رخش در ماه تابست
به بستان نرگس مخمور در صبح
ز چشم سرخوشت مست و خرابست
#جهان_ملک_خاتون