حکایتی از گلستان در باب عابدان بی درد و منع کنندگان موسیقی و هنر اصیل
سعدی می فرماید دلی که از بصیرت برخوردار باشدهنگام شنیدن موسیقی مانند گلها وگیاهان و جانوران در برابر وزش باد به رقص و حرکت در میآید و همه چیز حتی خار را تسبیح گوی جهان هستی می بیند.
در حالیکه بعضی، حتی از جانوران نیز قوه درک کمتری دارند و همانند سنگ سخت،زیبایی و هنر تاثیری در آنان ندارد:
وقتی در سفر حجاز طایفه ای جوانان صاحبدل همدم من بودند و هم قدم ،
وقتها زمزمه ای بکردندی
و
بیتی محققانه بگفتندی ،
عابدی در سبیل منکر حال درویشان بود و بی خبر از درد ایشان
تا برسیدیم بخیل بنی هلال ،
کودک سیاه از حی عرب بدر آمد و آوازی بر آورد که مرغ از هوا در آورد
اشتر عابد را دیدم که برقص اندر آمد و عابد را بینداخت و برفت.
گفتم ای شیخ سماع در حیوان اثر کرد و تو را همچنان تفاوت نمی کند.
دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری
تو خود چه آدمی کزعشق بی خبری
اشتربه شعرعرب درحالتست وطرب
گر ذوق نیست ترا کژ طبع جانوری
و عند هبوب الناشرات علی الحمی
تمیل غصون البان لاالحجر الصلد
ترجمه بیت :
هنگام وزیدن باد در سبزه زار و دشت
به رقص در میآیند شاخه های درخت ِ بان نه سنگ سخت
#گلستان
#باب_دوم
در اخلاق درویشان
سعدی می فرماید دلی که از بصیرت برخوردار باشدهنگام شنیدن موسیقی مانند گلها وگیاهان و جانوران در برابر وزش باد به رقص و حرکت در میآید و همه چیز حتی خار را تسبیح گوی جهان هستی می بیند.
در حالیکه بعضی، حتی از جانوران نیز قوه درک کمتری دارند و همانند سنگ سخت،زیبایی و هنر تاثیری در آنان ندارد:
وقتی در سفر حجاز طایفه ای جوانان صاحبدل همدم من بودند و هم قدم ،
وقتها زمزمه ای بکردندی
و
بیتی محققانه بگفتندی ،
عابدی در سبیل منکر حال درویشان بود و بی خبر از درد ایشان
تا برسیدیم بخیل بنی هلال ،
کودک سیاه از حی عرب بدر آمد و آوازی بر آورد که مرغ از هوا در آورد
اشتر عابد را دیدم که برقص اندر آمد و عابد را بینداخت و برفت.
گفتم ای شیخ سماع در حیوان اثر کرد و تو را همچنان تفاوت نمی کند.
دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری
تو خود چه آدمی کزعشق بی خبری
اشتربه شعرعرب درحالتست وطرب
گر ذوق نیست ترا کژ طبع جانوری
و عند هبوب الناشرات علی الحمی
تمیل غصون البان لاالحجر الصلد
ترجمه بیت :
هنگام وزیدن باد در سبزه زار و دشت
به رقص در میآیند شاخه های درخت ِ بان نه سنگ سخت
#گلستان
#باب_دوم
در اخلاق درویشان