معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
حکایتی از گلستان در باب عابدان بی درد و منع کنندگان موسیقی و هنر اصیل

سعدی می فرماید دلی که از بصیرت برخوردار باشدهنگام شنیدن موسیقی مانند گلها وگیاهان و جانوران در برابر وزش باد به رقص و حرکت در میآید و همه چیز حتی خار را تسبیح گوی جهان هستی می بیند.
در حالیکه بعضی، حتی از جانوران نیز قوه درک کمتری دارند و همانند سنگ سخت،زیبایی و هنر  تاثیری در آنان ندارد:

وقتی در سفر حجاز طایفه ای جوانان صاحبدل همدم من بودند و هم قدم ،
وقتها زمزمه ای بکردندی
و
بیتی محققانه بگفتندی ،

عابدی در سبیل منکر حال درویشان بود و بی خبر از درد ایشان
تا برسیدیم بخیل بنی هلال ،
کودک سیاه از حی عرب بدر آمد و آوازی بر آورد که مرغ از هوا در آورد

اشتر عابد را دیدم که برقص اندر آمد و عابد را بینداخت و برفت.

گفتم ای شیخ سماع در حیوان اثر کرد و تو را همچنان تفاوت نمی کند.

دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری

تو خود چه آدمی کزعشق بی خبری

اشتربه شعرعرب درحالتست وطرب

گر ذوق نیست ترا کژ طبع جانوری

و عند هبوب الناشرات علی الحمی

تمیل غصون البان لاالحجر الصلد

ترجمه بیت :

هنگام وزیدن باد در سبزه زار و دشت

به رقص در میآیند شاخه های درخت ِ بان نه سنگ سخت

 
#گلستان
#باب_دوم
در اخلاق درویشان