خسرو انوشیروان
1.17K subscribers
6.7K photos
3.67K videos
117 files
10.5K links
به نام خردمند یزدان پاک
امروز، چهاردهم دی ماهِ نودوهشت خواستم تا همه‌ی آنچه از ابتدا تا کنون در مجازی نوشته ام و هرآنچه را شاید از این پس بفهمم؛ بنویسم و برای بایگانی در این درگاه درج کنم.
من؛ فقط به سود مملکتم می‌نویسم.
#خسرو

از همراهی شما سپاسگزارم .
Download Telegram
خسرو انوشیروان
🔵 #ارسالی از سوی #فرزند_ایران ، گرانمایه استاد ارجمند جناب #فرهاد : @OmidIranAzad 🔻بنام ایران 🔻 ‍ ماجرای #فرخی_یزدی و دوخته شدن دهانش معروف به شاعر دهان دوخته سالهاست که مرتجعین سرخ و سیاه با برافروختن آتش ضد پهلوی سعی در سیاه کردن و مخدوش کردن چهره سلسله…
🔵 در زمان حکومت #ضیغم_الدوله_قشقائی ...
@OmidIranAzad
فرخی یزدی و چند نفر از دوستانش که ۱۰ نفر بودند برای گردش وجلسه به باغ خان می روند و شب هنگام ناگهان مأموران حکومتی به باغ ریخته و پس از ضرب و شتم بسیار همگی را گرفته و با پای پیاده به شهر آورده وزندانی وشکنجه می کنندصبح روز بعد که مصادف با نوروز ۱۲۹۷ هست همه را نزد ضیغم الدوله می برند در حین انتقال فرخی به دوستانش می گوید وقتی نزدیک ضیغم الدوله رسیدیم همگی باید بگوییم زنده باد مشروطه اگر ما را هم با چوب زدند نباید التماس و زاری کنیم ما هم همانطور که فرخی گفته بود موقعی که وارد محوطه حکومتی شدیم، با صدای بلند فریاد زدیم زنده باد مشروطه و چند بار آن را تکرار کردیم تا برابر اتاق پنجم به دری رسیدیم که ضیغم الدوله حاکم یزد آنجا ایستاده بود در این موقع ضیغم الدوله خطاب به ما گفت پدرسوخته ها کارتان به جایی رسیده که روز و شب جلسه تشکیل داده و علیه حکومت ما توطئه می کنید؟ میدهم شما را چوب بزننددر آن هنگام فرخی با صدای بلند و رسا :گفت: شما زمانی می توانید ما را چوب بزنید که از زیر بار قانون خارج شوید و…ضیغم الدوله عصبانی شد و فریاد زد جلاد جلاد ولی گویا جلاد بیرون رفته بود، آنگاه گفت: اگر جلاد نیست پس نخ و سوزن بیاورید تا خودم دهان این پدر سوخته را بدوزم و بعد هم گفت: اول او را چوب بزنید و سپس دهانش را بدوزید. بلافاصله فراشها آمدند و فرخی را انداختند زیر فلک و چوب زدند فرخی نیم ساعتی هیچ نگفت یک وقت جاسب پهلوان آمد جلو و چندین ترکه انار از حوض آب که جلوی پنج دری بود بیرون کشید و گفت: بگذارید این پدر سوخته را که به حضرت اشرف توهین کرده است بکشم و آنقدر او را زد تا خون از پاهایش جاری شد و از حال رفت بعد هم میر غضب آمد و همانجا دهان فرخی را با نخ و سوزن دوخت و به هر یک از ما هم ۱۰۰ ضربه چوب زدند و مجددا به زندان بردند در زندان هم آنقدر ما را شکنجه کردند که دیگر قابل تحمل نبود و بعد از هفت هشت ساعت میر غضب به زندان آمد و نخ های لبان فرخی را که کاملا مجروح شده بود چید و دهان او را باز کرد. پس از یک هفته که در زندان بودیم از طرف ضیغم الدوله پیغام آوردند که اگر میخواهید آزاد شوید باید نفری صد تومان جریمه بدهید فرخی گفت نباید پول بدهید و  شعری را با زغال بر دیوار نوشت

زمانی که قرار بود آزاد شویم فرخی شعری را که در زندان سروده بود نوشت و به من داد و گفت وقتی بیرون رفتی آن را بده به دوستان، من نیز آن شعر را بردم و به دوستان فرخی دادم، اگرچه آن شعر کاملا در نظرم نیست اما چند بیتی از آن که چنین آغاز میشد در خاطرم مانده است.

ای دموکرات بت با شرف نوع پرست که طرفداری ما رنجبران خوی تو هست
اندرین دوره که قانون شکنی دلها خست گرزهم مسلک خویشت خبری نیست بدست
شرح این قصه شنو از دو لب دوخته ام تا بسوزد دلت از بهر دل سوخته ام
ضیغم الدوله چو قانون شکنی پیشه نمود از همان پیشه ی خود ریشه ی خود تیشه نمود
https://t.me/OmidIranAzad/133385

تا  میهن دوستی زنده است ، حقیقت نیز زنده خواهد ماند
.
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
#فرهاد
Forwarded from عکس نگار
زمانی ایران و دیگرکشورهای اسلامی محل سواستفاده انگلیسی ها بود . امثال لورنس ها در عربستان و مسترجیکاک در ایران و غیره... که با گرایش مذهبی مردم چپاول کردن ودرحال حاضر از مهمترین بحران های غرب خصوصا اروپا گردیده است. بحرانی که همین کشورهای غربی از دویست سال قبل در مناطق جهان سوم و بویژه درخاورمیانه شکل دادندو به حدی سواستفاده زیاد بود که در تاریخ ایران کل شاهان قجری هیچکدام از دست انگلیسی ها در امان نبودند تا جاییکه چرچیل در نامه ای به ملکه میگوید:
" تا اسلام در خاورمیانه ست ، استعمار هم هست"
و اکنون مسئله مهاجران ، خصوصا مسلمان و نسبتش با تمدن غرب، امروزه به یکی از مهم ترین مسائل غرب تبدیل شده است.  افرادی مثل کیت نش در کتاب جامعه شناسی سیاسی و اسلاوی ژیژک و ... نسبت به آن هشدار داده بودند که این مهاجرت به بنیان فرهنگی غرب که چندین قرن توسط فلاسفه عقل گرایان به مدرنیته و سپس به پست مدرنیسم تبدیل گردیده ، اکنون در مرحله حساس خود رسیده اما گوش هیچکدام از مدیران و نخبگان سیاسی و اجتماعی بدهکار آن نشد و حال مبنای واقعیت قرار گرفت.
مسئله استعمار و به اصطلاح رابطه شمال و جنوب بحث مفصلی ست و پژوهش هایی که در غرب صورت گرفته نشان میدهد اکثر مهاجرین صرفا جهت بهره مندی از مواهب اقتصادی و رفاه به این کشورها مهاجرت می کنند و با بنیان های تمدن غربی مخالفند وبا حفظ خط فکری و گرایشات مذهبی خود و حتی برپایی مراسم دینی سعی در حفظ آن دارند و متاسفانه کشورهای میزبان بدلیل استحکام شعارهای دموکراسی نتوانستند این مهاجرین رو در خودشان حل بکنند. در این شرایط، افزایش مهاجران و کاهش جمعیت های بومی کشورهای اروپایی تهدیدی برای تمدن غرب محسوب میشود
گویا وقت آن رسیده که کشور انگلستان ، اولین کشور دموکراسی جهان و داعیه دار انقلاب صنعتی پس از رنسانس، قربانی فرهنگ متحجرانه ای ست که قرنها با همین ابزار بیشترین قربانی فرهنگی و اقتصادی را درجهان در کارنامه خود دارد.

#فرهاد
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
🌐 @OmidIranAzad
خسرو انوشیروان
⚫️ یک روز میگوید : نور جانشین من است ؛ اگر بپرسید بر چه اساس !؟ لابد پاسخ خواهد داد : بر این اساس که دختر من است . روز دیگر میگوید : حق وراثت را نمی‌پذیریم ، حقوق سیاسی مانند حق تملک بر اشیاء نیست که از طریق وراثت منتقل شود . همه چیز باید در نظام آینده ایران…
🔻کیش شخصیت یا فردپرستی🔻

کیش شخصیت یا شخصیت پرستی را به #استالین نسبت می دهند. ظاهرا افراد نارسیستیک یا خودشیفته تمایل عجیبی به پرستیده شدن دارند. در این افراد، روح دچار یک تا خوردگی شده و خود ابژه میل خویش قرار می گیرد.
خودشیفتگی از انسان یک هیولا می سازد. از این رو، #میشل_فوکو در نقد "خود" پرستی می گفت:
" گشایشی نشانم دهید، تا رهایشی بجویم از استبداد چهره ام"
اما، مسئله اصلی وجود افراد نارسیستیک نیست. چرا که همواره چنین افرادی در پیرامون ما هستند؛ بلکه، مسئله اصلی این است که چرا و چگونه افراد گرد چنین شخصیت های جمع می شوند و فرد نارسیستیک را می پرستند یا به تعبیر #اسپینوزا، مسئله مبارزه انسانها برای رهایی نیست؛ بلکه، مسئله اصلی این است که چرا افراد برای بندگی می جنگند؟
برای پاسخ به این پرسش، به شکل اجمالی باید به نکاتی توجه کرد
پرسش کانونی فلسفه سیاسی از یونان باستان تا چند دهه پیش، این بود که اگر همه انسانها برابرند، پس چرا باید برخی از برخی دیگر اطاعت کنند؟
#افلاطون در پاسخ به این پرسش، با تکیه و تاکید بر فیلسوفان به مثابه دارندگان و متصلان به حقیقت، تنها آنها را شایسته حکومت می دانست.
اما این، #ماکیاولی بود که قلب سیاست را تسخیر کرد و قدرت را به مثابه نقطه کانونی سیاست دریافت. در نگاه ماکیاولی، حق و قدرت یکی بود و به اصطلاح الحق لمن غلب، حق با فرد غالب و پیروز است. پس برای کسب و حفظ قدرت هر کاری و فعلی مشروع و مجاز است.
#ماکس_وبر جامعه شناس مشهور آلمانی اما، در رویکردی توصیفی، از سه نوع قدرت: سنتی، کاریزماتیک و قانونی سخن گفت.
#وبر با نگاه به جوامع مختلف به این نتیجه رسید که در جوامع سنتی آن چه اطاعت از فردی را برای دیگران الزام آور می کند، سنت است؛ مانند نظام های پادشاهی که قدرت و اقتدار از پدر به پسر انتقال می یابد. در این نوع از انتقال قدرت، ویژگی های شخصی و شخصیتی پسر نقشی ندارد، بلکه یک نوع اسپرموتیسم حاکم است، یعنی همین که پسر محصول اسپرم پدر باشد، به او قداست می دهد. غافل از اینکه اساسا او فقط محصول یک شیطنت شبانه است و می توانست همچون هزاران شیطنت دیگر، به فرزندی ختم نشود.
#وبر متوجه شد در بعضی از جوامع و در برخی مواقع، افرادی ظهور می کنند که به دلیل داشتن برخی ویژگی های شخصیتی مردم را به گرد خود جمع می کنند.
این افراد در نگاه پیروان خویش جایگاه رفیعی می یابند و از هر نقصی بری می گردند. پیروان این اشخاص قادر نیستند، آنها را در مقام انسانی شان درک کنند، فلذا هیچ گونه نقدی را علیه آنها بر نمی تابند. این افراد معنابخش زندگی پیروان و مریدان خود هستند. مریدان در مقابل پیشوا فاقد هر گونه هویت و استقلال شخصیت هستند. گویی آنها تنها با فنا در پیشوا به ارگاسم می رسند، خلسه رعشه آوری که بیشتر ناشی از سرکوب شدید میل جنسی است. پیشوا آن آلت ذکوریتی است که کنشگر است در مقابل جماعتی که رنج اختگی را به دوش می کشند.
#وبر معتقد است نظام های سیاسی برآمده از رهبری کاریزماتیک در ادامه یا به نظام های سنتی تبدیل می شوند یا به نظام های قانونی. اما شکل سوم قدرت، قدرت قانونی است.
#وبر معتقد است این شکل سوم، شکلی مبتنی بر عقلانیت مدرن و قانون محور است. شکلی که قدرت و اقتدار از طریق قانون به افراد واگذار می شود.
درواقع حاکمیت پادشاهی اشکال و ایرادی ندارد که هیچ آن پادشاهی اهمیت دارد که حاکم و پادشاهش از روی قانون و صلاحیت حکمرانی به قدرت برسد و نه صرف موروثی پادشاه قبلی.
حال که شاهزاده رضا پهلوی مشروعیت قانون اساسی را به عنوان پشتوانه حقوقی خود نمی‌پذیرد و در پی تدوین قانونی به اصطلاح مدرن است ؛ باید بررسی شود که با این همه تناقض در رأی و شخصیت ، آیا ایشان صلاحیت حکمرانی در نظام آینده ایران را دارد یا خیر !؟

https://t.me/khosrovanooshiravan/18156
https://t.me/khosrovanooshiravan/18157
https://t.me/khosrovanooshiravan/18158
https://t.me/khosrovanooshiravan/18159

#فرهاد
خسرو انوشیروان
#پاینده_ایران https://t.me/OmidIranAzad 🔻چرا اصلاح‌طلبان؟ چرا پزشکیان؟ 🔻 مشروعیت داخلی و خارجی        و سرکوب مردم به نظر می رسید پس از انتخابات سال ۱۴۰۰ و آغاز فرآیند خالص سازی، نظام ضمن حفظ لفظ جمهوری، از شر جمهوری نیم بندی که فقط شامل نیروهای مذهبی…
با توجه به فراگیری و وجه ایجابی جنبش مهسا، نظام حاکم دچار وحشت شده و پس از سرکوب خشونت بار آن به فکر چاره جویی سیاسی افتاده است. از این رو، با میدان دادن به #اصلاح_طلبان در تلاش است تا بخش هایی از این جنبش را به سمت اصلاح طلبان هدایت کرده و جذب آن کند.
https://t.me/OmidIranAzad/135401
از این طریق، ضمن انتقال مرجعیت سیاسی از خارج به داخل کشور، #گفتمان_برانداز را به #گفتمان_اصلاحات تبدیل و تعدیل می کند. هم چنین برای #سرکوب_براندازان مشروعیت می یابد.

اما نظام نمی خواهد در این راه تن به تغییرات معنادار بدهد. بنابراین، با تایید پزشکیان به عنوان یکی از وفادارترین افراد به نظام حاکم و عقب نشینی فاحش اصلاح‌طلبان در طرح اهداف و شعارها تا جایی که پزشکیان عملا تصویری که از رئیس جمهور ارائه می کند تنها یک مدیر اجرایی است که باید در راستای تحقق هر چه بهتر #منویات_رهبری بکوشد.

اما چگونه؟

وقتی مردم در انتخابات شرکت کنند و پزشکیان منتخب مردم شود ، یعنی:
اولا : نظام از مشروعیت برخوردار میگردد ،
ثانیا:  مردم هنوز به اصلاح از درون امیدوارند.

پس از تثبیت ریاست جمهوری او ، حکومت می تواند طیف برانداز را راحت تر سرکوب نماید .
فراموش نکنیم حاکمیت با همین تکنیک اصلاح طلبا را حذف و سرکوب نمود.
رژیم مدام تلاش می کرد اصلاح طلبان را به دو گروه #تندرو و #معتدل تقسیم کند و با تحویل گرفتن طیف معتدل، تندروها را سرکوب نماید.
این روند آنقدر ادامه پیدا کرد که حالا اصلاح طلبان رسیدن به منتهی الیه راست خودشان یعنی همان حرفهای کواکبیان  که معتقد بود "ساختارها نیاز به اصلاح ندارند و فقط باید کارگزاران عوض شوند"، را تکرار میکنند
یعنی جای مدیران ضعیف و نالایق، از مدیران قوی و متخصص استفاده شود.

در واقع نظام در #حوزه_داخلی، از طریق اصلاح طلبان و پزشکیان دنبال این است که:

اولا : مرجعیت سیاسی را به داخل انتقال دهد .
دوما: گفتمان براندازانه را به گفتمان اصلاحات تبدیل و تعدیل کند.
یعنی مردم را دوباره به #امکان_اصلاحات از درون امیدوار نماید

در #حوزه_خارجی هم به دنبال #افزایش_مشروعیت بین المللی و کاهش فشارهای خارجی است
چیزی که با جنبش مهسا و مداخله جمهوری اسلامی در جنگ اوکراین به شدت آسیب دیده و باعث فشار هر چه بیشتر به نظام گردید

نتیجه آن که، شرکت در انتخابات و پیروزی پزشکیان بیش از آن که راهی به سوی تحقق اهداف و آرمانهای مردم ایران باشد، زمینه را برای #سرکوب بیشتر ملت ایران و #نادیده_انگاری اهداف و آرمانهای آزادی خواهانه مردم ایران را فراهم خواهد کرد.

شرکت در انتخابات و انتخاب اصلاح طلبی بنام پزشکیان خیانت به خود ، مردم و ایران است
این خطرناکترین نوع انتخابات در طول ۴۵ سال گذشته است....

پاینده جنبش مبارزات ایرانی
پاینده ایران یکپارچه

تمام

#فرهاد
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
@OmidIranAzad
🔻جستن آینده در گذشته🔻


اصولا جامعه ایرانی توان رویاپردازی خویش را از دست داده است و برای مسائل اکنون و فردایش در دالان های تاریک گذشته کورمال کورمال دنبال پاسخ می گردد.
مذهبی های ما در حسرت حکومت عدل علی است.
ملی گرای ما در حسرت عدل انوشیروانی و مجد و عظمت هخامنشی.
گروهی رویای بازگشت عصر پهلوی را در سر دارند و حالا گروهی وعده تکرار عصر اصلاحات خاتمی را سر می دهند.
غافل از این که تاریخ اگر تکرار شود، تنها در شکل کمدی آن خواهد بود، چنانکه مارکس به نقل از هگل می گوید تاریخ تکرار می شود، اما او فراموش کرده است که بگوید بار اول تراژدی است و بار دوم کمدی.
حالا در بهترین حالت دولت پزشکیان کمدی دوره اصلاحات خواهد بود، زیرا به تعبیر هراکلیتوس، فیلسوف گریان یونان باستان، در یک رودخانه نمی توان دوبار شنا کرد، زیرا، بار دوم نه شما همان فرد قبلی هستید و نه آن رودخانه، رودخانه قبلی است.
از دوره اصلاحات تاکنون نه تنها جامعه ایرانی هزاران تجربه تلخ را پشت سر گذاشته و دیگر آن خوشبینی کودکانه پیشین را ندارد، بلکه مسائل منطقه ای و جهانی نیز تغییر کرده است.
حالا مسائل اکنون و آینده، پاسخ های تازه می طلبند و راه حل های گذشته، در جهان پیچیده اکنون به کار نمی آیند.
اما وعده بازگشت به گذشته طلایی یعنی تفکر و تخیل ما توان برگذشتن از واقعیت صلب اکنونی را ندارد و ما به جای حرکت به جلو، مدام به گذشته پرتاب می شویم، نوعی نشخوار گذشته و حسرتی نوستالوژیک که تنها نشان و نشانه استیصال در وضعیت امروز و فردای ماست.
گذشته هیچگاه تکرار نخواهد شد.
https://t.me/khosrovanooshiravan
#فرهاد
#پاینده_ایران
🔻چپ ایرانی منفور مردم🔻

اگر چه خاستگاه #چپ_ایرانی از گروه همت باکو آغاز می شود و تحت عنوان #اجتماعیون_عامیون (سوسیال دموکرات) در نهضت مشروطه نقش مهم و به سزایی داشت، اما با پیروزی انقلاب اکتبر و به قدرت رسیدن بلشویک ها در روسیه، چپ ایرانی تحت تاثیر و گاه نفوذ #مارکسیسم_لنینیسم در حوزه نظریه خوانشی لنینستی و بعدها حتی استالینیستی پیدا کرد و در حوزه عمل بیش از پیش به سندیکالیسم روی آورد. رویکرد #سندیکالیستی، انقلاب و برپایی دیکتاتوری پرولتاریا را یگانه هدف خود می داند.

بنابراین، مسئله فقط این نبود که حزب توده به عنوان مهم ترین حزب مارکسیستی، سرسپردگی بی چون و چرا به اتحاد جماهیر شوروی داشت؛
حتی مسئله این نبود که چپ ها تحت عنوان انترناسیونالیسم، مبلغ نوعی بی وطنی بودند که راه را بر خیانت به میهن می گشود، بلکه مسئله این بود که سندیکالیسم انقلابی، با ایده آلیزه کردن انقلاب، راه را بر هر گونه #اصلاحات تدریجی و در چارچوب #دولت_ملی می بست، تا جایی که وقتی محمدرضا شاه تحت عنوان #انقلاب_سفید به سیاست های سوسیال دموکراتیک رو آورد، چپ ایرانی هم چنان از در مخالفت در آمد و آن گاه که سلاح به دست گرفتند، چون مردم و به ویژه کارگران را همراه خود نیافتند، به سمت #ترور و تروریسم روی آوردند.

چپ ایرانی، همچنین با سطحی نگری و نگاهی ایدئولوژیک حتی قادر نبود جامعه ایرانی و تحولات اجتماعی، اقتصادی را به درستی درک کند، فلذا بی آنکه بداند و بخواهد در #زمین_دشمن (خرده بورژوازی حامی روحانیت و مذهب) بازی می کرد تا جایی که تقی شهرام پس از انقلاب ۵۷ و در مدت اسارتش در زندان رژیم، در دست نوشته هایش ضمن تحلیل انقلاب ۵۷، به تلخی اعتراف می کند که: 
"چپ ایرانی در زمین خرده بورژوازی بازی کرده است و آب به آسیاب دشمن ریخته است."

از دیگر آفات رویکرد سندیکالیستی چپ ایرانی که متاسفانه به زیان مردم ایران تمام شد، رویکرد #اقتدارگرا و #ضددموکراتیک آن بود تا جایی که هیچ گونه نقدی را بر نمی تافت چنانکه در مشاجره قلمی بین مصطفی شعاعیان و حمید اشرف، #شعاعیان به #اشرف می گوید:
"رفیق، الآن که شما قدرت ندارید دهان ها را می بندید، فردا که به قدرت برسید، مغزها را با گلوله خاموش می کنید."
این رویکرد ضد دموکراتیک یا به تعبیر چپها سنترالیسم دقیقا در جهت عکس انقلاب مشروطه قرار داشت و راه را بر خوانش و غلبه اسلام سیاسی #ولایت_فقیه هموار کرد.

مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
   #فرهاد
https://t.me/OmidIranAzad/127914
#پاینده_ایران
🔻چپ ایرانی منفور مردم🔻
https://t.me/OmidIranAzad/135554
قسمت دوم :
چپ ایرانی و مخالفت با #حقوق_زنان

  چپ ها که خود را مترقی ترین ایدئولوژی و اندیشه ای علمی می خواندند که رهایی کامل انسان را وعده می دهند،  در هم دستی با ارتجاعی ترین تفکرات با #آزادی_زنان در ایران به مخالفت برخاست.
در حالی که #جنبش_زنان ایرانی برای آزادی و برابری در مبارزات بی بی خانم استرآبادی و دیگر زنان آگاه ایرانی در اواسط دوره قاجار آغاز شده بود و زنان نقش چشمگیری در پیروزی نهضت مشروطه داشتند، اما در قانون اساسی مشروطه، زنان در کنار سفها از #حق_رای محروم شدند و هنگامی که در مجلس دوم، نماینده همدان به این قانون اعتراض کرد، #مدرس با تکیه بر آیه الرجال قوامون علی النسا به مخالفت با آن پرداخت و هم زمان در بیرون مجلس، سید جعفر پیشه وری به حمایت از مدرس پرداخت.

پس از آن نیز تا سال ۵۷، به ویژه در جنبش چریکی، با وجود نقش پررنگ زنان، #چپ_ها با هر گونه حقوق زنان به بهانه بورژوایی بودن این حقوق و آزادی ها مخالفت کردند.
این در حالی بود که #مارکس در کتاب بی اعتنایی به سیاست از اصلاحات انقلابی در مقابل تنزه طلبی آنارشیستها دفاع کرده بود و حتی در نامه ای خطاب به سوسیالیست های آلمانی، به آنها توصیه کرده بود در مبارزه با فئودآلیسم با لیبرالها متحد شوند.
چپ های ایرانی نه تنها آموزه های مارکس را به درستی فهم نکرده بودند، بلکه در مخالفت با #حقوق_زنان، در کنار ارتجاعی ترین نیروها قرار گرفته بودند.
ائتلاف شومی که پس از انقلاب ۵۷، بستر #سرکوب_زنان و حقوق مدنی و آزادی های اجتماعی آنها را فراهم کرد.
https://t.me/OmidIranAzad
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
#فرهاد
#پاینده_ایران
https://t.me/OmidIranAzad/135402
https://t.me/OmidIranAzad/135611

🔻اصلاح‌طلبان، آکتور سینما🔻

رویکرد اصلاح‌طلبان در انتخابات اخیر، من را به یاد فیلم سینمایی "ناصرالدین شاه آکتور سینما" اثر محسن مخملباف انداخت. داستان کارگردانی که پس از رد همه فیلمنامه هایش و عقب نشینی های تدریجی، دست آخر فرصت یافت فیلمی بسازد که در آن پیرزنی از صبح تا شب بی وقفه و خستگی ناپذیر در تلاش بود تا سوزنی را نخ کند. تلاش بی سرانجام و کسل کننده ای که باعث شد تا همه تماشاچیان به خواب روند.

اصلاح طلبان نیز از دوم خرداد سال ۷۶، گام به گام مجبور به عقب نشینی شدند تا جایی که حالا کاندیدای آنها دیگر هیچ ایده ای برای اصلاح ندارد. این امر نشان دهنده بی پرنسیپی اصلاح طلبان و روحیه کانفورمیستی جریان اصلاحات است، در حالی که اصلاحات یا رفرماسیون یعنی داشتن اصول و چارچوبی غیرقابل مناقشه و فرآیند تدریجی بهبود امور و حرکت از خوب به خوب تر.

اصلاح طلبان همواره مردم را از بدتر می ترسانند تا به بد رضایت دهند. بی آن که توضیح دهند نقش آنها در روند بدتر شدن وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور چه قدر و چه بوده است؟

🔻دوگانه سازی های جعلی و غیرواقعی:
دوگانه سازی های جعلی و غیرواقعی از دیگر اشتباهات تحلیلی و عملی اصلاح طلبان است.
به عنوان مثال، دوگانه مشارکت/براندازی، از آن دوگانه سازی هایی است که صرفا به منظور توجیه مشارکت در انتخابات می آید که توسط اصلاح طلبان جعل شده است.
در حالی که جنبش های اجتماعی چند دهه اخیر از جمله جنبش زن، زندگی، آزادی به وضوح نشان داده اند که جامعه به دنبال اصلاح طلبی انقلابی است. رویکردی جامعه محور که تلاش می کند با مقاومت مدنی، بی آن که نردبان به قدرت رسیدن افراد و احزاب گردد، با مطالبه محوری قدرت را مجبور به عقب نشینی کند.
در اصلاح طلبی انقلابی، دموکراسی به مثابه هم استراتژی و هم تاکتیک به کار گرفته می شود. دموکراتیزه کردن جامعه تا در تحلیل نهایی، حاکمیت به دموکراسی تن دهد.

🔻رنجور از تناقض یا زنده به آن؟
اصلاح‌طلبان از یک سو با اشاره به نهادهای موازی و ساختار سیاسی حاکم، مدام از ناتوانی رئیس‌جمهور در پیگیری شعارها و اهداف خود و مطالبات مردم سخن می گویند، از سوی دیگر حضور خود را در قدرت نه تنها مانع تحقق سیاستهای ویرانگر می دانند، بلکه مدعی می شوند، می توانند موجب بهبود وضعیت کشور در ابعاد مختلف شوند. اما آنها هیچ گاه توضیح نمی دهند چگونه و با چه ابزاری می توانند بر موانع ساختاری و مشکلات نهادی فائق آیند.
در نهایت، مشارکت آنها در انتخابات دادن تنفس مصنوعی به دولتی در حال احتضار است تا شمشیر سرکوبش تیزتر شود، بی آن که دستاورد روشن و متقنی برای جنبش آزادی خواهی ملت ایران داشته باشد.
آنها، برای گریز از مسئولیت پذیری، مدام تحلیل های خود را به اما و اگرها می بندند؛ اما و اگرهایی که سکه نقد را خرج حلوایی نسیه می کند.

#فرهاد
مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
@OmidIranAzad
خسرو انوشیروان
Video
🔻مردم ابزار سیاستمداران 🔻

سیاست مثل فیلم سینمایی است که یک تهیه کننده دارد که به قصد سود وارد این کار میشود، یک فیلمنامه نویس دارد که می خواهد افکار و ایده هایش را به مخاطب انتقال دهد ، یک کارگردان  که می خواهد آن ایده ها را عملیاتی کند و یک تعداد بازیگر که اگر چه جلوی دوربین هستند و دیده میشوند اما در واقع ابزارهایی در دست کارگردانند.

در سیاست هم یک تعداد نظریه پردازند، یک تعداد رهبران سیاسی که دنبال اجرای آن نظریه ها، یک تعداد سرمایه دار که از این رهبران حمایت می کنند، چون منافع آنها را تامین می کنند و مردمی که در قالب هواداران این رهبران مبارزه می کنند.

تفاوت دنیای سیاست با فیلمسازی در این است که بازیگرانش، زندگی و جان خودشان را در این بازی فدا می کنند
نخبه گرایانی چون سی رایت میلز، میشلز، پارتو و شومپیتر معتقدند، هیچ گاه مردم حکومت نمی کنند، چون چنین امری ناممکن است، بلکه همه جا و همیشه این نخبگانند که حکومت می کنند. منظور این افراد از نخبگان یا الیت همان سرآمدان هستند و ربطی به شایستگی یا توانایی این افراد ندارند.

نخبه گرایان معتقدند در نظام های غیر دموکراتیک، چرخش نخبگان با جنگ و ستیز و خون ریزی همراه است. اما دموکراسی شیوه ای هست که چرخش نخبگان بدون جنگ و خونریزی رخ میدهد.
نخبه گرایان معتقدند، صندوق های رای مثل صندوق های فروشگاه هستند و سیاستمداران سعی می کنند، شعارهای سیاسی را مثل کالاهای تجاری خوب بسته بندی و برای آن تبلیغات کنند و خریداران یا همان مردم به جای پول، رای خود را درون آن می اندازند.
در این تعریف، سیاستمدار کسی است که از منافع خود به گونه ای سخن بگوید که دیگران آن را منافع خودشان بپندارند.
https://t.me/khosrovanooshiravan/18308
#فرهاد
Forwarded from اتچ بات
⚫️ یکی از بحث هایی که در نقد شرق شناسی مطرح میشود، این است که غرب برای درک خود به مثابه یک کلیت عقلانی، شرق را به مثابه یک کل غیرعقلانی به ابژه شناخت خودش تبدیل کرده است.
از این رو، غرب عقلانی تصویری کج و معوج و غیرعقلانی از شرق ساخته و همین تصویر را در شرق به عنوان شناختی علمی القا کرده. بنابراین، شرق شناسی از یک طرف به استعمار و استثمار در کشورهای استعماری مشروعیت می داد.
و از طرف دیگه در مستعمرات به لحاظ فرهنگی زمینه استثمار را فراهم می کرد.
در ایران، آثاری مثل" جامعه شناسی خودمانی" اثر حسن نراقی، "خلقیات ما ایرانیان" اثر محمدعلی جمالزاده و صدها اثر دیگر را میشود در این چارچوب فهم کرد.
در اروپا هم، "نامه های ایرانی" اثر مونتسکیو و بسیاری از سفرنامه های سیاحان و سیاستمداران در خصوص ایران، در این چارچوب جا می گیرند.

اگرچه اشعار خیام از طریق ترجمه #ادوارد_فیتز_جرالد در غرب شهرت پیدا کرده و عجیب نیست که پوتین با اشعار خیام آشنا باشد، اما نوشته بالای این کلیپ برای نشان دادن اهمیت فرهنگ ایرانی به شعری که #پوتین از خیام خوانده استناد کرده. یعنی همین که پوتین به عنوان یک سیاستمدار غربی شعری از خیام خوانده، تاییدی بر مهم بودن فرهنگ ماست.
انگار مای شرقی همیشه نیاز داریم انسان غربی ما را تایید نماید
این در حالی است که غربی ها معتقدند آثار ادبی ایرانی، آثاری غیرعقلانی هستند. چنانکه #گوته رمانتیک ضدعقلگرایی از حافظ تمجید می کرد یا #رینولد_نیکلسون در باب تلون مزاج ایرانیان که نمودش در شعر حافظ است، می گفت:
" ایرانیان صبح از خانه مذهبی بیرون می آیند و شب لامذهب به خانه بر می گردند و این تلون مزاج در شعر حافظ پیداست و این برای "ما غربی ها" عجیب است."

اما از منظر سیاسی اگرچه مستشرقین یا شرق شناسان غربی اندیشه ها و انگیزه های سیاسی نداشتتد اما تمامی سیاستمدارانی که با اهداف استعمار ملت و استثمار دولتهای ضعیف تر از خود برنامه های سیاسی را تدوین میکردند میباست با فرهنگ کشورها و دولتهای قربانی آشنا شوند تا با وجود شناخت کامل در بازی شطرنج سیاسی پیروز شوند.
ویکی از موفق ترین کشورهایی که برای چپاول کشور عزیزمان از ابتدای دوره قاجاریه تاکنون از هیچ تلاشی دریغ نکرده و کشورمان را چه بلحاظ جغرافیایی و چه بلحاظ سیاستهای بین المللی مورد تجاوز ارضی و آزار قرار داده و در عصر مشروطه به کمک محمدعلی شاه قاجار بنیان مشروطه خواهی را متزلزل نمود همین دولت شوروی سابق و روسیه کنونی ، دوست و برادر رژیم جمهوری اسلامی بود
روسیه در بین کشورهای غربی حداقل در ایران تاریخ سیاه تری نسبت به دیگر کشورها داشته و دارد...!!!

#فرهاد
#انقلاب_مشروطه

#فرهاد

درود و با احترام خدمت عزیزان
بمناسبت سالروز انقلاب مشروطه مطالبی را درخصوص چگونگی شکل گیری این تحول مهم در ایران و آثار آن در زندگی سیاسی و اجتماعی مردم ، ارائه مینمائیم

با یک تعریف اجمالی از مشروطیت، به محتوای موضوع کنفرانس یعنی انقلاب مشروطه میپردازیم
#مشروطیت ، شامل مجموعه‌ای از :
ایده‌ها، نگرش‌ها و الگوهای رفتاری است که اقتدار حکومت باید مبتنی بر یک سری قوانین اساسی باشد و از آن تبعیت کند.
#دیوید_فلمن دانشمند علوم سیاسی در توصیف آن می‌گوید، مشروطیت، مقامات حکومتی را تابع محدودیت‌های قانونی می‌کند و به آن‌ها اجازه نمی‌دهد که هرآنچه می‌پسندند، انجام دهند و باید به محدودیت‌های قدرت و روندهای اساسی احترام بگذارند. بنا بر این توصیف، حکومت مشروطه همان حکومت مبتنی بر قانون است.

انقلاب مشروطیت بزرگترین واقعه ایست که در تاریخ ایران روی داده و بالاترین تحول را در شئون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران بوجود آورد
مشروطیت دفتر کهنه قدیم را درهم پیچید و حکومت استبدادی را که از اول خلقت تا آن زمان در ایران فرمانفرمایی میکرد واژگون کرد و حکومت ملی را که پایه اش در روی فلسفه نوین و رشد فکر و تعقل و آزادی و عدالت است برقرار کرد مشروطیت آزادی عقیده تساوی حقوق افراد و حکومت مردم بر مردم را در ایران استوار کرد و تقدیرات ملک و ملت را به خود مردم سپرد و ملت را در وضع قوانین مناسب با اخلاق و صلاح جامعه مختار و آزاد نمود.
مشروطیت این عقیده دور از حقیقت را که پادشاه ظل الله و برگزیده خداست و از اول دنیا مردم بدان معتقد بودند و ریشه هزارها سال بندگی و بدبختی بشر بود از میان برداشت و عملا نشان داد که پادشاه نماینده ملت و منتخب جامعه است و چون کردارش بر خلاف مصالح مردم باشد او را از مقام خود ساقط و دیگری را که دارای صلاحیت باشد میتوان بجای او انتخاب نمود.

نهضت مشروطه را باید نقطه عطفی در مبارزات سیاسی اجتماعی دوران معاصر دانست، در این دوره جامعه ایرانی رستاخیز بزرگی را ایجاد و بسط قانون، عدالت و برابری اجتماعی را آغاز کرد تا زمان رقابت کشورهای استعماری روس و انگلیس نهضت توانست رشد و شتاب فزاینده ای را آغاز کند ولی انعقاد قرار داد 1907 بین دولت های مذکور به جهت هراس از قدرت روز افزون آلمان، موجب گردید که دگر باره رجال کهنه گرا و مستبد دستگاه سلطنت قاجار بعد از به توپ بستن مجلس اول و تعطیلی مجلس دوم بر مرده ریگ مشروطه چنگ اندازند و با قبای مشروطه همان روش های جابرانه پیشین را باز تولید کنند ولی پیام ها و اهداف انقلاب مردمی مشروطه هیچ گاه به عالم فراموشی سپرده نشد با تقویت روح بیداری و ایجاد عرق ملی در غالب ناسیونالیسم ایرانی، ملت را برای تحقق آزادی، عدالت اجتماعی و دست یابی به ایجاد حاکمیت ملی تحریک و تشویق کرد هم چنین مشروطه توانست زنان ایرانی را از کنج انزوا و عزلت به عرصه جامعه بکشاند.

از اوایل دوره قاجاریه به بعد آشنایی عده قلیلی از نخبگان و فرهیختگان ایرانی با تمدن اروپایی به تدریج و به طور نسبی افزایش یافت این آشنایی ابتدا به طور غیر مستقیم و به واسطه سفر به هندوستان سپس مستقیم و به واسطه سفر سفرا به اروپا و اعزام دانشجو به انگلستان و یا بالعکس سفر سفرا و سیاحان اروپایی به ایران که از دوران قبل گسترده‌تر شده بود پیش آمد وضعیت ویژه ایران بیشتر به سبب همسایگی‌اش با روسیه تزاری بود که به هر حال رقیب اصلی استعمار انگلیس در شرق به حساب می‌آمد. با وقوع انقلاب کبیر فرانسه و تحولات متعاقب آن و به ویژه با ظهور ناپلئون بناپارت جنگ‌های بزرگی میان دولت‌های اروپایی پدید آمد که به زودی به رقابت‌ جدی آن‌ها در شرق منجر شد
آشنایی بسیار ابتدایی و محدود اقلیتی از نخبگان ایرانی با مدنیت جدید غربی در اوایل عصر قاجاریه ابتدا به واسطه سفر بعضی از اندیشه گران ایرانی به هندوستان پدید آمد و به تدریج ادامه‌دار شد مهم‌ترین متفکرانی که در علت شناسی انحطاط و عقب ماندگی ایران صاحب قلم بودند و نقش داشتند و در این راه تلاش کردند عبارتند از :
میرزا فتحعلی آخوندزاده ، ابراهیم پورداوود، ذبیح بهروز، میرزا ملکم خان ناظم الدوله ، میرزا یوسف خان مستشارالدوله ، سید جمال الدین اسدآبادی، میرزا آقاخان کرمانی ، میرزا عبدالرحیم طالبوف، سید حسن تقی زاده و بسیاری دیگر
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/168578
🔻پسا مشروطه و حاکمیت🔻


#فرهاد


درود و عرض ادب و احترام به همه عزیزان

یکی از ره‌آوردهای #مدرنیته این بود که حکومت و حکمرانی را از ملکوت آسمان وارد زمین کرد و تقدیم مردم نمود و بنابراین کسی که حکمران بود، چه در نظام سلطنتی و چه در نظام جمهوری، دیگر نماینده‌ مردم محسوب میشد.

یعنی حکومت امری عمومی است و کلمه republic هم از همین‌جا آمده است.

ولی تمام این‌ها تابع آن موازنه قوایی است که باید تبدیل شود به منشور یا قانون اساسی.

این موازنه‌ قوا، چه در نهضت مشروطه و چه در انقلاب ۵۷، یعنی زمانی که به سمت جمهوری اسلامی حرکت می‌کنیم، به صورتی نبود که این اصل تحقق پیدا کند.

از این نظر هم در قانون اساسی مشروطیت و هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی تلفیقی شد بین حقوق #الهی و حقوق #مردم.
یعنی قدرتی را که باید به دست مردم می‌رسید تقسیم کردند و یک قسمتش را همچنان در اختیار نمایندگان آسمان گذاشتند، که مظهرش شاه بود

در اصل اول قانون اساسی مشروطیت آمده است که «سلطنت موهبتی است #الهی که از طرف #ملت به شخص شاه تفویض می‌شود»

یعنی پیوندی است بین آسمان و زمین

همین امر در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم وجود دارد اما به شکلی وسیع‌تر که دیگر شاه نیست و به جای آن نهادی به وجود می‌آورند به نام #ولی_فقیه

اما تفاوت آن در نوع دیدگاه آن ست

شخص شاه باتوجه به لمس مشکلات مردم و جامعه با قوه عقلی و استدلالات عقلی در پی تصمیم گیری عاقلانه برای رهایی مردم بود اما ولی فقیه برای رفع مشکل از دایره عقل خروج نمود و با مستندات علوم نقلی و برگرفته از کتاب مقدس درپی رفع مشکل برمیاد که باتوجه به قوانین نوشته بیشتر از هزار سال گذشته و بعلت مغایرت با جامعه پویا رفع مشکلات در جامعه مدرن همگونی نداشته و موجبات رکود اقتصادی و رفاهی و جمود فکری بلحاظ فرهنگی را دربر میگیرد

البته در قانون اساسی مشروطه فقط این ماده نیست و موارد دیگری هم وجود دارد.

منظور اصلی من این است که اصل واگذاری قدرت به مردم در قانون اساسی مشروطه پذیرفته نشد و متاسفانه به شکل شدیدتر در قانون اساسی جمهوری اسلامی به کلی کنار گذاشته شد

وقتی صحبت از قانون اساسی می‌کنیم، اولین باری که صحبت مشروعیت مطرح می‌شود ، مشروعیت قدرت را می‌خواهند و نه مشروعیت مردم را

در تاریخ ایران اگر نگاه کنیم تمام سلسله‌های بعد از اسلام، با این که عمر هر کدامشان کم است و مشروعیت سلسله‌ی سلطنتی به آن شکل ندارند، اما هر کدام می‌خواهد خود را زیر قبای #ظل‌الله یا مرشد کامل یا کلب آستان علی (در سلاطین قاجار) مخفی کند.

در نتیجه منشا قدرت را اول صاحب قدرت می‌بیند و مردم، صاحب قدرت نیستند.

در انقلاب مشروطیت هم مردم از منشا قدرت ظل‌‌اللهی، فقط عدالت می‌خواهند

فراموش نکنیم، فرمان مشروطیتی که مظفرالدین شاه می‌دهد، به نوکر خودش، اتابک، می‌گوید این فرمان برای این است که نوکران و رعایای ما آسوده باشند
یعنی در این‌جا هم مردم ، #رعایا هستند و نه شهروند
اما حرکت مشروطه ناگهانی جهشی ایجاد می‌کند بین متن اول که متنی نظام‌نامه مانند است و متن دوم که در اصل سی و پنجم می‌‌گوید «سطلنت ودیعه‌ای است که به موهبت الهی از طرف ملت به شخص پادشاه مفوض شده» در اصول دیگرش، حاکمیت ملی را قبول می‌کند

چه در قانون اساسی مشروطه و چه در قانون اساسی جمهوری اسلامی، این تلفیق، مشکلات بسیاری به وجود آورد. به همین خاطر وقتی تدوین کنندگان نخستین طرح را برای قانون اساسی جمهوری اسلامی تهیه میکردند ، اولین نگاه آنها به قانون اساسی مشروطه بود

مخصوصا که این بار دیگر انقلاب مشروطه نبود بلکه انقلابی بود #اسلامی و رهبرش هم یک #مرجع_تقلید بود.

در کشوری که هنوز شهروند متولد نشده است و سلسله‌های سلطنتی به ضرب شمشیر عوض شده‌اند، و به جای قانون فقط اخلاقیاتی برای حکومت دارند که در نصحیة‌الملوک‌ها و اندرزنامه‌ها می‌بینید، برای اولین بار مفهوم حاکمیت ملی وارد می‌شود که برای همه تازگی دارد.

در متمم هم کم‌وبیش ترجمه‌ی قانون ۱۸۳۰ بلژیک آمده است.

این مولود وارداتی که می‌آید، جنبش مشروطه ناگهان جهشی می‌کند که در کشوری که هنوز مفهوم ملت مختار و صاحب‌اختیار وجود ندارد، برای مشروعیت دادن به مفهوم حاکمیت ملی و نماینده‌اش، ناگزیر متوسل به ظل‌الله می‌شود و آن ابهاماتی به وجود می‌آورد.

ادامه در پست بعدی👇
مفهوم آزادی بیان نه تنهادر تاریخ ایران، بلکه در تاریخ ملل بارها و بارها تغییر پیدا کرده
اینکه مرز آزادی بیان کجاست و تفاوت نقد و توهین را چگونه و با چه متر و معیاری می توان تعیین کرد، تا سالها بلاتکلیف بود و تا زمان انتشار اعلامیه جهانی حقوق بشر، کمتر منبعی برای استناد به آن وجود داشت.

در اصل بیست و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی، عبارت کلی و مبهمی به کار رفته که بیش از آنکه ضامن آزادی بیان باشد، مرز و قیدی برای آن تعیین کرده است.

بر اساس این اصل، #نشريات و #مطبوعات در بيان مطالب آزادند مگر آن كه مخل به مبانی اسلام يا حقوق عمومی باشند

بستن جراید و رسانه های خصوصی اعم از روزنامه ها و عدم حق انتشار کتاب و غیره ... از موارد ممنوعیت کامل آزادی بیان بوده چرا که بسیاری مشکلات و معضلات جامعه در قالب اعتراض به سیاستها اعم از اقتصادی،فرهنگی،سیاسی،مذهبی و.... توسط نویسندگان اهل فن وانتقادات شان موجبات دگراندیشی وتحول را فراهم می نماید

یکی از جنجال برانگیزترین مسائل تاریخ جمهوری اسلامی در بهمن سال ۱۳۶۷ در ماجرای حکم قتل سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی توسط خمینی دقیقا بر همین منوال اتفاق افتاد.
رهبر در سال ۱۳۸۳ این حکم را تغییر ناپذیر خواند و بعدها در سال ۱۳۹۱ حسن صانعی سرپرست بنياد پانزده خرداد دستمزد این فرمان قتل را به سه میلیون و سیصد هزار دلار افزایش داد.

واین درحالی ست که حاکمیت با صراحت کامل اعلام میکند:
در کشور آزادی بیان هست و مردم در ابراز نظرات مختلف آزادند..!!!

نام جمهوری باید با هدف و انگیزه و اولویت مردم بنا شود و همه ما لمس میکنیم که جمهوری اسلامی با معیارهای جمهوری خواهی فاصله زیادی دارد
چرا که لازمه اصلی و اساسی ترین شاخصه جمهوری اولویت مردم بلحاظ شکلی و ماهیتی ست .
#شکلی یعنی انتخاب مسولین با معیار گزینش شایسته سالاری و نه گزینش تک حزب حاکم
#ماهیتی یعنی قوانین و تمامی تصمیمات با رعایت حقوق مردم انتخاب و تدوین شود .حتی قانون اساسی باید مخلوق مردم باشد .
با این توضیح که در جمهوری خواهی ، حاکمان و قانونگذاران و صاحبان اندیشه، باید نیاز جامعه و مردم را در اولویت خود قرار داده و برحسب رعایت حقوق مردم ، قانون اساسی را خلق کنند . نه اینکه قانون اساسی برمبنای تفکرات حکام تدوین شود و از مردم اطاعت بی چون و چرای آن را بخواهند.
اگر تدوین قانون اساسی و یا هرگونه قانونگذاری توسط مجلس و یا هرگونه تصمیمی بنیان و اساس آن برپایه حق حاکمیت مردم انجام بگیرد در اینصورت آن جامعه قطعا بسمت دموکراسی لیبرالیستی گام خواهد برداشت
قانون اساسی شالوده دولت مدرن است به همین دلیل به منظور انطباق قوانين عادی با قانون اساسی، نهاد مستقل کنترل کننده ای هم در قوانين اساسی گنجانده می شود
(شورای قانون اساسی، مجلس نمایندگان)
موقعيت اين نهاد در ساختار دولت، فرای قوای قانونگذاری، اجرايی و قضايی است و رأی آن قطعی و لازم الاجرا

اما در جمهوری اسلامی ايران قواعدی حاکم است پر از ضد و نقيض
جمهوریت و ولايت
چرا که در جمهوریت حاکمیت از آن مردم است
در ولایت حاکمیت از آن خداست

ختم کلام اینکه
پیام مشروطه ، آزادیخواهی ، تجدد ، دموکراسی و حاکمیت مردم و وطن دوستی بود و زیربنای آن بسته به اقداماتی داشت که با وجود خاندان قاجار و با اندیشه ظلل الهی این امکان وجود نداشت و تا حاکم مشروطه خود را جدا از مردم بداند ، پیام مشروطه نیز در حد نوشتار باقی خواهد ماند و تنها خاندان پهلوی به این پیام ارزشمند دست یافته و کوشیدند
اما سیل نا آرام ۵۷ و اندیشه حاکمیت آسمانی حقوق شهروندی را به امت دینی تغییر داد و قاجاریه دیگری تکرار شد.
جامعه علیل، نارس و بحران ‌زده ما نتیجه مسئولیت دادن به افراد کوچک و متحجر، غیرمتخصص و بی‌کفایت، تنگ‌نظر، ریاکار و چاپلوس و شیفته جاه و مقام و ریاست با اتکا به دین و شریعت و قوانین الهی نتیجه کارنامه فاجعه آمیز است
تنها راه نجات کشوری با نظام استبدادی، تغییر ساختار بنیادین آن میباشد یعنی حکومتی برپایه سکولار و دموکراتیک
با تدوین قانون اساسی دیگر
و حاکمیتی دیگر.....


                       🔺 پایان🔺

#فرهاد
@C_B_SHAHZADEH
Forwarded from عکس نگار
۲۸ مرداد ۳۲
روز سقوط جاه طلبی مصدق
روزی که نتیجه کوشش های جبهه ملی برای رسیدن به قدرت برملا شد
مصدق در طول نخست وزیری خود اگرچه برای ملی شدن صنعت نفت جنگید اما جبهه ملی نوعی پوشش و نقاب برای جاه طلبی هایش بود
جبهه ای که مردم را رودر روی حاکمیت قرار داد تا به اهداف شخصی و نه ملی خود دست یابد
نمونه هایی از نمک ناشناسی های او را تاریخ به ثبت رسانده و سعی در استفاده ابزاری از طیف های گوناگون داشت
بار اول در جریان ترور رزم آرا در ۱۶ اسفند ۱۳۲۸ بود که توسط با همکاری فدائیان اسلام و خلیل طهماسبی صورت گرفت تا پس از نخست وزیری این گروه تروریستی را برسمیت بشناسد که با عدم توجه به آنها ، فقط استفاده ابزاری نمود
بار دوم وقتی پس از قهر او و استعفایش از نخست وزیری بر سر وزارت جنگ با حفظ نخست وزیری ، کاشانی مردم را در ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱ به خیابانها فراخواند و مجددا سمت نخست وزیری خود را دریافت نمود کاشانی و مجلس هفدهم از او حمایت کردند اما دستور به انحلال همان مجلس هفدهم داد.
بار سوم اما به نتیجه نرسید وقتی برای مقابله با شاه و دربار دست به دامان شوروی شد خواست تا پس از پیروزی توافقات پشت پرده اش را با کشور چپ سوسیالیستی نادیده بگیرد اما بقول محمدرضاشاه آگاه نبود که در صورت نادیده گرفتن ، شوروی همان بلایی که در یوگسلاوی برسر ادوارد بنش آوردن ، در انتظار او خواهد بود
تاسیس جبهه زمانی ست که کشور مانند هجوم یک کشور خارجی دچار بحران شده و بصورت بسیار فورس ماژور اقدام به حس ملی گرایی علیه کشور بیگانه و متجاوز میکنند تا حس وطن دوستی موجبات اتحاد همگانی شود
اما با تشکیل این جبهه با انگیزه داخلی در هرشکلی علیه حاکمیت نوعی خیانت به دیوانسالاری که هیچ حتی مردم نیز قابل تامل است.
۲۸ مرداد ۳۲ با حمایت دوستداران شاه و میهن مانند شعبان جعفری این اقتدار ملی را به ایران بازگردانده شد
همان شعبانی که حامیان ج اسلامی به آن لقب بی مخ دادند
همان بی مخ هایی که باعث و بانی شورش ۵۷ شدند .
۲۸ مرداد روز اقتدار ملی گرامیباد.

#فرهاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚫️ رفیق پوتین دیر اومد اتوبوس رفته…

همون  کلوپ رم که  دستور داد پریماکف دست پوتین رو بزاره توو دست کیسینجر و یهویی از پوتین ولاد مخوف ساختن و الان با وضعیتی که براش توو اوکرایین رقم زدن  تبدیل به  ولاد چلقوزش  کردن صاحب  کارت  اسلام بازی هستند و مزدوران جهادی چچنی هم بهتر از پوتین چلقوز میدونن حنای پوتین دیگه رنگی نداره برای همین خودشون رو خرجش نمیکنن.
@khosrovanooshiravan

#فرهاد