خسرو انوشیروان
1.09K subscribers
6.89K photos
3.98K videos
119 files
10.8K links
به نام خردمند یزدان پاک
امروز، چهاردهم دی ماهِ نودوهشت خواستم تا همه‌ی آنچه از ابتدا تا کنون در مجازی نوشته ام و هرآنچه را شاید از این پس بفهمم؛ بنویسم و برای بایگانی در این درگاه درج کنم.
من؛ فقط به سود مملکتم می‌نویسم.
#خسرو

از همراهی شما سپاسگزارم .
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛑 اصول نوزده گانه #انقلاب_سفید کبیر #شاهنشاه_آریامهر بدین شرح بود :
@khosrovanooshiravan
اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی

ملّی کردن جنگل‌ها و مراتع

فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی

سهیم کردن کارگران در سود کارخانه‌ها
اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رأی به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان

ایجاد سپاه دانش
ایجاد سپاه بهداشت
ایجاد سپاه ترویج و آبادانی

ایجاد خانه‌های انصاف و شوراهای داوری

ملّی کردن آب‌های کشور
نوسازی شهرها و روستاها با کمک سپاه ترویج و آبادانی

انقلاب اداری و انقلاب آموزشی

فروش سهام به کارگران واحدهای بزرگ صنعتی یا قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی

مبارزه با تورم و گران‌فروشی و دفاع از منافع مصرف‌کنندگان

تحصیلات رایگان و اجباری

تغذیه رایگان برای کودکان خردسال در مدرسه‌ها و تغذیه رایگان شیرخوارگان تا دو سالگی با مادران

پوشش بیمه‌های اجتماعی برای همه ایرانیان

مبارزه با معاملات سوداگرانه زمین‌ها و اموال غیرمنقول

مبارزه با فساد، رشوه‌گرفتن و رشوه‌دادن
@khosrovanooshiravan
#پاینده_ایران
🔻چپ ایرانی منفور مردم🔻

اگر چه خاستگاه #چپ_ایرانی از گروه همت باکو آغاز می شود و تحت عنوان #اجتماعیون_عامیون (سوسیال دموکرات) در نهضت مشروطه نقش مهم و به سزایی داشت، اما با پیروزی انقلاب اکتبر و به قدرت رسیدن بلشویک ها در روسیه، چپ ایرانی تحت تاثیر و گاه نفوذ #مارکسیسم_لنینیسم در حوزه نظریه خوانشی لنینستی و بعدها حتی استالینیستی پیدا کرد و در حوزه عمل بیش از پیش به سندیکالیسم روی آورد. رویکرد #سندیکالیستی، انقلاب و برپایی دیکتاتوری پرولتاریا را یگانه هدف خود می داند.

بنابراین، مسئله فقط این نبود که حزب توده به عنوان مهم ترین حزب مارکسیستی، سرسپردگی بی چون و چرا به اتحاد جماهیر شوروی داشت؛
حتی مسئله این نبود که چپ ها تحت عنوان انترناسیونالیسم، مبلغ نوعی بی وطنی بودند که راه را بر خیانت به میهن می گشود، بلکه مسئله این بود که سندیکالیسم انقلابی، با ایده آلیزه کردن انقلاب، راه را بر هر گونه #اصلاحات تدریجی و در چارچوب #دولت_ملی می بست، تا جایی که وقتی محمدرضا شاه تحت عنوان #انقلاب_سفید به سیاست های سوسیال دموکراتیک رو آورد، چپ ایرانی هم چنان از در مخالفت در آمد و آن گاه که سلاح به دست گرفتند، چون مردم و به ویژه کارگران را همراه خود نیافتند، به سمت #ترور و تروریسم روی آوردند.

چپ ایرانی، همچنین با سطحی نگری و نگاهی ایدئولوژیک حتی قادر نبود جامعه ایرانی و تحولات اجتماعی، اقتصادی را به درستی درک کند، فلذا بی آنکه بداند و بخواهد در #زمین_دشمن (خرده بورژوازی حامی روحانیت و مذهب) بازی می کرد تا جایی که تقی شهرام پس از انقلاب ۵۷ و در مدت اسارتش در زندان رژیم، در دست نوشته هایش ضمن تحلیل انقلاب ۵۷، به تلخی اعتراف می کند که: 
"چپ ایرانی در زمین خرده بورژوازی بازی کرده است و آب به آسیاب دشمن ریخته است."

از دیگر آفات رویکرد سندیکالیستی چپ ایرانی که متاسفانه به زیان مردم ایران تمام شد، رویکرد #اقتدارگرا و #ضددموکراتیک آن بود تا جایی که هیچ گونه نقدی را بر نمی تافت چنانکه در مشاجره قلمی بین مصطفی شعاعیان و حمید اشرف، #شعاعیان به #اشرف می گوید:
"رفیق، الآن که شما قدرت ندارید دهان ها را می بندید، فردا که به قدرت برسید، مغزها را با گلوله خاموش می کنید."
این رویکرد ضد دموکراتیک یا به تعبیر چپها سنترالیسم دقیقا در جهت عکس انقلاب مشروطه قرار داشت و راه را بر خوانش و غلبه اسلام سیاسی #ولایت_فقیه هموار کرد.

مجموعه #اتحاد_ملی_ایران
   #فرهاد
https://t.me/OmidIranAzad/127914
اما خاندان پهلوی هیچگاه خودرا زیرمجموعه اندیشه ظل الهی نپنداشتند و حس وطن دوستی و ایران دوستی آنان مانع برتری آنها نسبت مردم به میشد.

یکی از شاهکارهای حکومت پهلوی ، تبدیل قوم ‌گرایی به شهروندی بود
هم رضاشاه بزرگ و هم محمدرضاشاه فقید بدلیل حس وطن دوستی و وقف زندگی خود به آبادانی ایران و ایرانی و بدون اولویت بندی به جاه و سمت پادشاهی خود ، مردم را با دیدگاه #شهروندی مینگریستند
دیدگاهی که در هیچکدام از پادشاهان معاصر ایران وجود نداشت و حتی پس از فاجعه ۵۷ این دیدگاه در وجود حاکمان مذهبی نیز کنار گذاشته شد و قوم گرایی یکی از ارکان اصلی حاکمیت در استفاده از گزینه های مشروعیت خود میتوان نام برد که مهمترین آن ، سوء استفاده از قوم گرایی بعنوان بزرگترین تبلیغ برای حضور مردم در انتخابات بود که آخرین آن را میتوان در ریاست جمهوری و کسب امتیاز بالا برای پزشکیان نام برد

حاکمی که اصل و اساس عنوانش با نگرشی برپایه خدمت رسانی باشد و دیدگاه خود را نسبت به مردمش با عنوان رعیت ننگرد ، گامی بزرگ در جهت تجددگرایی و دموکراسی برداشته که این بینش فقط در سلسله پهلوی ها حاکم بود
و #انقلاب_سفید ۱۳۴۱ محمدرضاشاه سند محکمی ست بر این مدعا

وقتی رضا شاه آمد و خواست مدرنیسم را به جامعه‌ ایران تحمیل کند به مرور این را کنار گذاشتند. وبا اونیز به مخالفت پرداختند. چراکه رضاشاه بخوبی به بنیان عدم وقوع دموکراسی پی برده بود و به جرات میتوان گفت با اقدامات عملی او ، رضاشاه یک حاکم ساختارگرا بود .
این مخالفت ها فقط در رابطه با قانون اساسی رخ نداد در مورد تمام قانونگذاری‌های دیگر هم وضع همین بود. مانند قوانین جزایی
اما قانونگذاری مدنی کمتر دچار این امر شد زیرا قوانین جزایی از فقه شیعه اقتباس شده بود.
اگر سخت گیری های رضاشاه نبود نمیتوانستیم تاسالها قانون جدید داشته باشیم و همچنان فقه اسلامی درخصوص بینش جامعه با دیدگاه متحجرانه فرهنگ سازی میشد چون آنها معتقد بودند:
«حلال محمد حلال الی یوم‌القیامة و حرام محمد حرام الی یوم‌القیامة»

زیرا روحانیون معتقد بودند قانونگذاری بدعت است و همه چیز در قرآن و احادیث وجود دارد و مفسرش هم علما هستند.

آنها در کنار سلطنت برای قرن‌ها این مملکت را اداره کرده‌اند و بنابر این همچنان قانون باید قانون اسلام باشد.

در واقع مشروطه مشروعه علیرغم شعار دموکراسی و حقوق مردم سعی برآن داشت که جایگاه دین را در قانون اساسی محکم کند که این امر توسط رضاشاه با هدف شاه برای مردم ، کشور را ازین بحران سازی نجات بخشید

در انقلاب مشروطه که بموجب آن قانون اساسی حاکمیت حکام را که با ابقا مسولیتها همراه میشد بین احتشام السلطنه رییس مجلس و سید عبدالله بهبهانی درگیری شدیدی صورت می‌گیرد

سید بهبهانی می‌گوید شما می‌خواهید عدلیه را هم از ما بگیرید.

علمای مشروطه بی‌جهت طرفدار مشروطه نبودند، درواقع آنها 👈سهم می‌خواستند و این دقیقا در سال ۵۷ تکرار می‌شود

یعنی روحانیت دوره مشروطه کاری به نظریه‌ ولایت فقیه ندارد اما از قدرت سهم می‌خواهد به خصوص در مبحث عدلیه. 
برای همین هم موقع تنظیم متمم قانون اساسی، عدلیه را دو قسمت می‌کنند:

#محاکم_عرفی
که فقط باید در امور سیاسی رسیدگی کند
#محاکم_شرعی
که امور شرعیات می پرداختند

ادامه در پست بعدی👇
#جامعه_سیاسی
@khosrovanooshiravan
🔻رهبر کاریزمای جنبش🔻

فلسفه سیاسی هگل مساله ای مطرح میشود که تا همین امروز اهمیت خود را حفظ کرده است .
این مسأله آشتی دادن دو قطب #آزادی_فردی با #همبستگی_اجتماعی یا کمونیته به شکل نظام اخلاق اجتماعی به نحوی که یکی دیگری را تحت الشعاع قرار ندهد یا فرد از جامعه بیگانه نگردد.


هگل از بیست و چند سالگی به بعد با مطالعه نوشته های روشنگران اسکاتلندی از جمله آدام اسمیت به اهمیت اقتصاد سیاسی سرمایه در جامعه مدنی پی برد و به تدریج به این نتیجه رسید که کلید تحقق اهداف انقلاب ، حق آزادی ، عدالت ، جامعه مدنی و دولت است
در بارآورترین و آخرین مرحله تفکرش، هگل به طور جدی به مطالعه اقتصاد سرمایه پرداخت تا رفتار اجتماعی در حوزه مبتنی بر نفع خصوصی و منافع شخصی را از دیدگاهی جامعه شناختی و نه صرفا فلسفی مطالعه کند. رساله #فلسفه_حق ثمره این دوران است.
فلسفه هگل به ما می آموزد که حق و آزادی واقعی و همگانی در جامعه، از راه انکار یا میانبر زدن لیبرالیسم به دست نمی آید، بلکه از راه پذیرش ادغام و فرارویش انتقادی از لیبرالیسم میسر خواهد شد.
انقلاب نیز باید همین خصلت را داشته باشد، چه در پهنه فرهنگ، چه در عرصه سیاست این نکته ای است که به هنگام بررسی انقلابهای کشور خود ما، #انقلاب_مشروطیت، #انقلاب_سفید ، و #انقلاب۵۷  باید بخاطر داشته باشیم؛
انقلاب مشروطه با فکر آزادی ،قانونیت و دموکراسی
انقلاب سفید با الغای فئودالیسم، آزادی زنان ،گسترش روابط بورژوائی و پیدایش طبقه متوسط
و انقلاب بهمن۵۷ در تحول تئوکراتیک خود برای نفی دو انقلاب پیشین
یعنی هرآنچه انقلابهای مشروطیت و سفید در تحول و سازگاری اجتماعی مفید بودند ، انقلاب سوم یعنی ۵۷ ، تیشه بر ریشه آثارشان داشت.

انقلاب ها به طور عام معطوف به کسب آزادی ،برابری و برادری اند. دستکم اینها شعارهای عامی است که یک گروه یا نمایندگان یک طبقه برای بسیج طبقات دیگر و توده مردم از آنها کمک گیرند. انقلاب در جامعه فاقد عدالت رخ می دهد. انقلابها از این رو از حمایت مردمی برخوردارند که وعده پایان بی عدالتی را میدهند. انقلابها برای استقرار #هدف_والا به وقوع می پیوندند.
هدف والا هم یک آرمان معنوی است و هم یک نظام سیاسی این جهانی.
هدف والا استقرار نظام عدل ، آزادی ، استقلال و صلح است
هدف والا برقراری نظامی است با ساختار پادشاهی یا جمهوری در با اساس دموکراسی یا استقرار هر نظام مقدس دیگر است.
انقلابیان زمانی در میان مردم محبوب میشوند که اعتماد آنها را به عنوان رهبرانی فسادناپذیر و مومن به هدف والا جلب کرده باشند.
رهبران انقلابی صاحب #کاریزما هستند.

کاریزما چیست؟ کاریزما آن هاله ای از اعتبار معنوی در اطراف یک شخصیت استثنائی است که انسانهای دیگر را به سوی خود میکشد و در آنها احساس احترام و تقدس برمی انگیزد.
کاریزما مادرزادی نیست ارثی نیست یادگرفتنی هم نیست. کاریزما در آزمون گذشتن از آتش به دست می آید.
منشاء اقتدار معنوی وجود مادی یا استقامت فیریکی یک فرد نیست، بلکه استقامت روحی او و ارتباطش با آن امر والا، هدف پیش رو، آرمان انقلاب است.
او به عنوان یک فرد صاحب گوشت و پوست و خون مثل هرکس دیگری می تواند به خاک بیفتد اما آنچه پامال نمیشود آرمان او است.
او فسادناپذیر است برای آنکه مرگ خود را پیشاپیش پذیرفته است
او از به خاک افتادن و شهادت باکی ندارد زیرا با این کار امر والا را زنده نگه دارد.
اقتدار کاریزمایی از نوع اقتدار مقدس است
انقلابیان همانند پیامبران بت شکن و براندازند. خشم آنها نیز هاله ای از تقدس دارد زیرا نوید دهنده و رهائی بخش است.
آنها وعده شکستن میله های زندان را میدهند و با خشونت مشت به دهان قدرتهای حاکم و فرعونهای زمانه میزنند .
انتقام آنها فردی نیست. ترور آنها همچون خشم الاهی، مقدس است.
جفرسون، روبسپیر ،دانتون ،گاریبالدی ، زاپاتا ، لنین، تروتسکی ،مائو، گاندی هوشی مین کاسترو چه گوارا و نلسون ماندلا ، نمونه هائی از رهبران کاریزماتیک هستند که با جلب اعتماد مردم موفق به کسب قدرت انقلابی شده اند در دوران مدرن رهبران انقلابی غالب اوقات از میان روشنفکران و تئوری پردازان بر می آیند نه از میان پیران طریقت و ،شیوخ، یا روحانیان
در اصطلاح #آنتونیو_گرامشی آنها بیشتر روشنفکر اورگانیک اند تا روشنفکر سنتی.

قیام ما ، جنبش ما ، و انقلاب ما ، یک کاریزمای مدرن میخواهد و اگر رهبری جنبش حاضر فاقد چنین خصیصه ای ست ، این وظیفه انقلابیون و مبارزان است تا در سایه روشنفکری از آن یک کاریزما ، خلق کنند....
@khosrovanooshiravan
  #فرهاد
#تاریخ_سیاسی
@khosrovanooshiravan
🔻انقلاب سفید🔻

بمناسبت چهارم آبان و تولد شاه ایران

محمدرضا شاه پهلوی از آغاز سلطنت جز در راه خیر و صلاح ملت و کشور خود گام برنداشتند و آنچه بیش از هر مسئله ای اندیشه او را بخود معطوف میساخت مسئله #عدالت_اجتماعی و لزوم استقرار وبسط آن در جامعه ایرانی بود.
بحث درباره وضع طبقاتی ادوار باستانی ایران از حوصله این مقاله خارج است و آنچه تذکر آن لازم بنظر میآید این است که سلسله پهلوی بر اساس عدالت اجتماعی و نفی امتیازات طبقاتی و لزوم تعدیل ثروت و مالکیت و براصل مساوات در حقوق طبیعی و فطری و برابری در حقوق مدنی و سیاسی و اجتماعی استوار گردیده است .

پهلوی ایران، با ایمان راسخ در برابر مشاهده بیعدالتی ها و فاصله های عمیق طبقاتی و اختلاف سطح زندگی بين يك اقليت متمتع با يك اكثريت محروم زحمتکش ، همواره در این اندیشه بوده اند که با اغتنام فرصت شخصا در برانداختن روشها و سنتهای ظالمانه اجتماعی قدم بردارند.

تقسیم املاك سلطنتی و وقف باقیمانده املاك به امور خیریه، ایراد خطابه های موثر ، راهنمائیهای خردمندانه توصیه و تاکید در اجرای عدالت اجتماعی و تلاش و کوشش مداوم شاهنشاه در راه مبارزه با تمایلات و نیات اقلیت خودخواه متمتع و متمکن جامعه ،شاه را بصورت سرباز فداکار و از خود گذشته ای در آورد که فقط با اتکای به پروردگار و شجاعت بی نظیر فطری و ایمان راسخ به پیروزی در سنگر مبارزه و نبرد با خیل دشمنان استوار و پا برجا ایستاده باشد.
تاریخ ۳۷ ساله محمدرضا پهلوی را نمیتوان در چند باکس خلاصه نمود اما امیدوارم با صبر و حوصله عزیزان یکی از مهمترین رویداد عصر پهلوی که عنوان انقلاب را به او دادند بطور مختصر عنوان کنم یعنی #انقلاب_سفید
یک تحول بزرگ اجتماعی که حتی چپهای مارکسیستی که داعیه عدالت اجتماعی را داشتند و شاه را امپریالیسم سلطه جو معرفی کردند ، هم نمیتوانستند با این دگرگونی عدالت سوسیالیسمی را اجرا کنند و جالبترین نکته آنکه حتی پس از این انقلاب سوسیال دموکراسی ، فعالیت خود را علیه شاه بیشتر کردند و این نشانه آن بود که چپهای عدالت محور پلاستیکی هیچ گونه شناختی از مفاهیم مارکسیسم نداشتند و فقط در جهت کسب منافع پدر معنوی شان ، چپ شوروی خود را و میهن مان را دچار چالش میکردند
و مهمتر از همه حتی هیچ قلم بدستی در دهه های چهل و پنجاه این مطلب را اعلام نکرد.
و حال به موارد این تحول بزرگ که نام انقلاب به خود گرفته ، میپردازیم:


☑️شرکتهای تعاونی روستایی

مرحله اول قانون اصلاحات ارضی ، که هدف آن خریداری وسیع مالکان بزرگ بوسیله دولت وتقسيم و فروش آنها باقساط دراز مدت به کشاورزان بود، با رهبری و نظارت دقیق شاه با سرعت پیش میرفت و در حدود یکسال پس از اجرای قانون صدها شرکت تعاون روستایی باسرمایه کشاورزانی که صاحب زمین و از قید بندگی اربابان آزاد شده بودند تاسیس گردید و بانك اعتبارات كشاورزی به یاری شرکتها و تقویت بنیه مالی آنها شتافت.
بفرمان شاه مقدمات تشکیل کنگره ای از هیئت های مدیره شرکتهای تعاون روستائی و نمایندگان کشاورزان سراسر کشور فراهم گردید و روز ۱۹ دیماه ١٣٤١ کنگره مزبور با شرکت بیش از چهار هزار تن از دهقانان ایران که نمایندگان هفتاد و پنج درصد از جمعیت کشور بودند، در پایتخت بوسیله شاه افتتاح یافت و شاه ریاست و اداره نخستین جلسه کنگره را شخصا برعهده گرفتند صحنه ای بسیار باشکوه و برای نخستین بار بود که شاه بدون حاجب و دربان و دور از چشم اقلیت محافظه کار و خود خواه جامعه با نمایندگان حقیقی ملت خود در زير يك سقف قرار گرفته بودند و دهقانان رنجدیده ایران، که از اقصی نقاط مملکت با لباسهای گوناگون محلی در این اجتماع پرشکوه شرکت جسته بودند ، شاه را بدون واسطه در جمع خود میدیدند 
@khosrovanooshiravan
قسمتی از سخنان شاه که شالوده و اساس #انقلاب_سفید میباشد  :
".... در اینجا من بحكم مسئولیت پادشاهی و وفاداری به سوگندی که درحفظ حقوق و اعتلا ملت ایران یاد کرده ام نمیتوانم ناظر بیطرف در مبارزه قوای یزدانی با نیروهای اهریمنی باشم زیرا پرچم این مبارزه را خود بردوش گرفته ام ."