خسرو انوشیروان
1.12K subscribers
6.82K photos
3.92K videos
118 files
10.7K links
به نام خردمند یزدان پاک
امروز، چهاردهم دی ماهِ نودوهشت خواستم تا همه‌ی آنچه از ابتدا تا کنون در مجازی نوشته ام و هرآنچه را شاید از این پس بفهمم؛ بنویسم و برای بایگانی در این درگاه درج کنم.
من؛ فقط به سود مملکتم می‌نویسم.
#خسرو

از همراهی شما سپاسگزارم .
Download Telegram
🔻اسلام و کمونیسم 🔻

در باب حکومتهای ایدئولوژیک بارها سخن گفته شده و ماهیت این نوع رژیم ها که پایه و اساس تفکرات آنها را تشکیل میدهد به یقین همه عزیزان واقف هستید و پیشتر هم در مقاله هایی  با عناوین #دگماتیسم_نقابدار و #رویای_چپ ارائه گردید .
اما نظر به اینکه حاکمیت های بدین گونه متحجرانه از جنس دیکتاتوری که در عصر حاضر  گریبان مردم ایران را گرفته یعنی حکومت دینی از نوع اسلامی و نگرش چپگرایانه مارکسیستی ، بیش از شش دهه برای ما بیشتر ملموس است تا جائیکه تلفیق همین ارتجاع سرخ و سیاه موجبات فروپاشی نظام موفق شاهنشاهی ایران گردید .
این دو مکتب ، بلحاظ ساختار حکومتی، شباهت هایی دارند که بصورت اختصار تقدیم میگردد:

اسلام و کمونیسم دو مکتب و دو ایدئولوژی هستند که ممکن است برخی به اشتباه این دو را در تضاد آشکار با یکدیگر بدانند.

۱) نخستین شباهت کمونیسم و اسلام این است که هر دو پیغمبر دارند.
کمونیسم هم به مانند اسلام پیغمبر یا پیغمبرانی دارند. پیغمبران کمونیسم #کارل_کارکس و #فردریش_انگلس و #مائو و #لنین و اینگونه افراد هستند.
برای کمونیست های مختلف همه افراد نام برده شده یا برخی از آنها و یا یکی از آنها به مانند پیغمبر معصوم است و در نظر آنها هر چه گفته و نوشته درست است.
هر دوی این مکتب ها راه حل همه مشکلات بشریت را نزد خود می بینند. کمونیست ها هر مشکلی را که مطرح کنی راه حلش را عمل به فرمایشات جناب کارل مارکس می دانند و مسلمین هم همه راه حل ها را در کلام الله می دانند.

۲) شباهت دیگر ضدیت هر دوی اینها با #آزادی و #دموکراسی است.
اسلام مخالفانش را به بهانه کافر و مشرک و منافق و زندیق و مرتد محکوم می کند و کمونیسم مخالفانش و طرفداران دموکراسی را به بهانه حمایت از امپریالیسم محکوم می کنند.
برای هیچکدام از این دو ایدئولوژی واژه هایی مانند کشور و میهن معنا ندارد و همه چیز را فدای ایدئولوژی خود می کنند.
کمونیست های ایرانی حاضر بودند ایران تکه تکه شود یا به صورت کامل تبدیل به یکی از جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی شود و اسلامیون هم مملکت را شش دانگ تمام به نام عربها و یا رفقایشان در مسکو و پکن کرده اند.

۳) برای هر دوی اینها انسانها به مانند جوجه هایی هستند که از ماشین جوجه کشی بیرون می آیند و همگی باید یک #عقیده_واحد داشته باشند. مسلمین انسانی را که از پدر و مادری مسلمان به دنیا آمده و نمی خواهد مسلمان باشد محکوم می کنند و کمونیست ها کسی را که نمی خواهد کمونیست باشد محکوم می کنند.

۴) اسلام و کمونیسم هر دو کتاب مقدس دارند. کتاب مقدس کمونیست ها #مانیفست_کمونیست نوشته  کارل مارکس و فردریش انگلس است و کتاب مقدس اسلام #قرآن و برای شیعیان علاوه بر آن #نهج_البلاغه است.

۵) هر دوی آنها با شعار سوسیالیسم خود را #نماینده_طبقه_فقیر و مستضعف جامعه می دانند و با سخنان #پوپولیستی و عوام فریبانه ، زندگی اشرافی خود را دنبال میکردند.
پیام آور اسلام در زمان مرگ از نظر قدرت و ثروت بی نیاز بود و به دنبال آن خلفای مسلمین نیز هربار که حاکمیت دینی را تشکیل دادند. از دوره بنی امیه ، بنی عباس ، ترکان عثمانی ، صفویه گرفته ، تا ج اسلامی با شعار برقراری عدالت و حمایت از قشر مستضعف جامعه ، دنیای خود را ، در مقابل جنهم کردن مردم ، به بهشت مبدل کردند ، و با شعار عدل الهی با انتساب خلیفه اللهی ،  همچنان با عوامفریبی ، شعار نابودی امپریالیسم جهانی را ایدئولوژی خود قرار میدهند تا مردم را به تحقق جامعه برابر امیدوار نمایند ...

۶) هردو مکتب در ابتدا و #قبل_از_قدرت پیامهای #نوعدوستی و مهر و محبت و یکسان سازی را در ارسال پیام آوری های شان داشتند وبا ژستی روشنفکرانه سعی در مساوات جهانی و خصوصا مدارا را شعارشان قرار میدادند
اما #پس_از_قدرت ، هرآنجه در جهت استقرار قدرت و جاه طلبی های خود بود بکار بستند و مردم را به #زور_شمشیر و گلوله پیرو خود کردند و سعی در اجتماع توده های انسانی نمودند.
در صدر اسلام #پیامبر دوره مکه (در آیات مکی)سعی در اعلام شعار انسانیت داشت و پیامبر در مدینه (با آیات مدنی)با قدرت کامل هرآنچه از خود نبود را با زور شمشیر بدست می آورد.
در جوامع کمونیستی قبل از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه ، #لنین از مساوات و برابری اجتماعی صرف صحبت میکرد و پس از بقدرت رسیدن ، با تشکیل پلیس چگا مخالفان خود را سرکوب میکرد و پس از آن نیز استالین ، بر سرکوب و کشتار هرآنچه از خود نبود به فقروفلاکت و مرگ تبدیل کرد

چهره مهربانانه روحانیون و آخوندیسم حکومت ۵۷ ی نیز با چهره پس از بقدرت رسیدن و حال حاضر نیز گواه همین موضوع است.

ادامه⬇️⬇️
#تاریخ

🔻تکرار تاریخ اسلام در عصر معاصر🔻

شباهت زندگی سیاسی #خمینی تا حدودی به پیامبر اسلام نزدیک است . از عدم قدرت #پیامبر در مکه و آیات مهربانه اش تا بقدرت رسیدن در مدینه و آیات تحکمی و آمرانه اش ، میتوان نگاهی گذرا به خمینی قبل از ۵۷ با پس از آن پی برد.
نکته اینکه خمینی از تمامی طیفهای شورشی خود حمایت میکرد و بهره میبرد.
مثلا #جبهه_ملی و #نهضت_آزادی و #سازمان_مجاهدین ، که اگر حامی خمینی نبودند ، هیچوقت موفق نمیشد.
مهندس بازرگان با طالقانی از سالیان دور دوست بود. این دوستی بواسطه دوستی پدران شان شکل گرفته بود. یک دوستی مستحکم که تا پایان زندگی طالقانی در آن نوزدهم شهریور ۵۸ ادامه داشت . این دو در تمامی طول زندگی سیاسی شان در کنار هم بودند. نهضت آزادی را تشکیل دادند، شاگردان بسیاری تربیت کردند و در سال هایی به زندان افتادند . سال ها پیش از انقلاب ، این دو خرافه زدایی از دین را آغاز کرده بودند . تلاش برای ارائه قرائتی تازه از دین که آن را سازگار با نوگرایی و مدرنیته نشان می داد . چهره ای امروزی از دین که بتواند با نسل های نو ارتباط برقرار کند. در کتاب "سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی " به روایت تاریخ کمبریج ، با ترجمه عباس مخبر، منتشر شده توسط طرح نو ، در جلد سوم ، ص ۲۸۹ آمده است :

" سید ابوالحسن طالقانی (پدر سید محمود) و عباسقلی بازرگان (پدر مهدی بازرگان) از سال ۱۳۰۳، ارگانی به نام البلاغ را اداره می‌کردند. مهدی بازرگان و سید محمود طالقانی در این دوران با هم آشنا می شوند ... پس از شهریور ۱۳۲۰ و پایان دوره سلطنت رضا شاه، طالقانی فعالیت‌های خود را در انجمنی بنام کانون اسلام به سرپرستی خود و با کمک مالی محمدعلی مهیاری ادامه می دهد. در این انجمن افرادی دانشگاهی مانند مهدی بازرگان، یدالله سحابی و محمد علی بامداد فعالیت می‌کردند. هدف اصلی این انجمن ارائه اسلام به مثابه دینی سازگار با نوگرایی و علم و زدودن خرافات رایج از چهره آن  بود"

اگر مهندس مهدی بازرگان و طالقانی و افراد نزدیک به آنها - نظیر دکتر ابراهیم یزدی ، صادق قطب زاده ، دکترابوالحسن بنی صدر ، دکترحسن حبیبی همه از اعضای نهضت آزادی ، در طول مبارزات به کمک خمینی نیامده بودند ، خصوصا در تمامی روزهای سال ۵۷ تا ماه ها پس از انقلاب ، معلوم نیست که خمینی خود به تنهایی موفق به هدایت و رهبری انقلاب می شد . در حقیقت سهم نهضت ملی آزادی در پیروزی انقلاب، سهمی عمده ‌‌و غیر قابل انکار بود . به همین خاطر هم در همان ابتدا آیت الله خمینی از مهندس بازرگان برای تشکیل دولت موقت دعوت به همکاری کرده بود"
در فاصله ۲۵ تا ۳۱خرداد ۱۳۶۰، تهران روزهای پر هرج و مرجی را از سر گذراند.چند روز توفانی که با سخنرانی تند خمینی در دفاع از #لایحه_قصاص و علیه #جبهه_ملی آغاز شده بود. او روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ در سخنان تندی خطاب به جبهه ملی آنها را مرتد و رهبرمعنویشان، مصدق را نامسلمان خوانده بود! آن روز بلافاصله خیابان ها در قرق هواداران پرشور او در آمده بود و همه چیز به زیان جبهه ملی تمام شده بود.فردای آن طرح دوفوریت "عدم کفایت سیاسی" رییس جمهور بنی صدر در مجلس به تصویب رسیده بود و پنج روز بعد او از ریاست جمهوری عزل شده بود.
تهران چند روز پر آشوب را پشت سر گذاشته بود و ملی گرایی از آن روز به امری مذموم بدل شده بود. دکتر کریم سنجابی از انظار پنهان شده بود. ابوالحسن بنی صدر از بیم جان، درخفا به فکر خروج از کشور افتاده بود. سازمان تحت امر رجوی، اعلان جنگ مسلحانه کرده بود و با آغاز تابستان، پایتخت وارد دوران پر اضطراب ترورها و انفجارها شده بود.
همه این اتفاق ها در پی همان سخنرانی رخ داده بودکه خمینی گفته بود:

"...من دو تا اعلامیه از "جبهه ملی"، که دعوت به راهپیمایی کرده‌است، دیدم...مردم ایران را دعوت کردند که مقابل لایحه قصاص بایستند...یعنی در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی کنند؟!...؛ لیکن نمی‌دانستم که اینها بر ضد قرآن هم قیام می‌کنند... اینها مرتدند. جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است "...(صحیفه امام خمینی _ جلد ۱۴ _ صص ۴۶۵ - ۴۴۸)

تمامی طیفهای مخالف شاه که به سهم خود انقلاب را شکل دادند حتی سازمان مجاهدین، پس از ۵۷ کنار زده شدند تا خمینی به تقلید از جدش پیامبر ، که از اتحاد قبایل به بهانه دادخواهی مردم بهره برده بود و پس از آن قدرت بلامنازع شد، با کنار گذاشتن تمام احزاب و یکه تازی ، تاریخ پوپولیستی اسلام را تکرار کند....
@khosrovanooshiravan
#فرهاد