طاقت بیار.....
#کم از زمین نیستی. زمین را به حرکات و گردانیدن به بیل، دیگرگون #میگردانند، و نبات میدهد. و چون #ترک کنند سخت میشود. پس چون در خود #طلب دیدی میآی و میرو و مگو که در این رفتن چه #فایده. تو میرو، فایده خود #ظاهر گردد.
@kheradedaroun
#کم از زمین نیستی. زمین را به حرکات و گردانیدن به بیل، دیگرگون #میگردانند، و نبات میدهد. و چون #ترک کنند سخت میشود. پس چون در خود #طلب دیدی میآی و میرو و مگو که در این رفتن چه #فایده. تو میرو، فایده خود #ظاهر گردد.
@kheradedaroun
#عاشقانه ترین چیز در جهان این است که به کسی بگویی:
من به تو #نیازی ندارم که مرا #کامل کنی.من #بدون تو کامل هستم اما از همراهی تو اکنون #لذت میبرم و دوست دارم در کنار تو باشم. و اگر تو مرا #ترک کنی من هنوز قادر خواهم بود به تو #عشق او بورزم. حتی اگر در تجربه ی آن،درد یا اندوه باشد.
عشق واقعی هیچ چیزی در عوض #نمی خواهد!!
@kheradedaroun
من به تو #نیازی ندارم که مرا #کامل کنی.من #بدون تو کامل هستم اما از همراهی تو اکنون #لذت میبرم و دوست دارم در کنار تو باشم. و اگر تو مرا #ترک کنی من هنوز قادر خواهم بود به تو #عشق او بورزم. حتی اگر در تجربه ی آن،درد یا اندوه باشد.
عشق واقعی هیچ چیزی در عوض #نمی خواهد!!
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
هرچه بیشتر تسلیم حضور آن #آزادی وجودی که حق ذاتی و خانه توست شوی، بیشتر از ذهن و شرطی شدن بینهایت پیچیده اش #خلاص می شوی و هرچه بیشتر نقش ها و مشغولیت را که معمولاً برای گریز از خود به کار می بردی، بیندازی، بیشتر با آرزوهای خام و بکر، اشتياق ها و ناامنی هایی #مواجه می شوی که پیوسته از آنها می #گریختی.
تو همواره جویای #امنیت در کیهانی ذاتا ناامن بودی.
هرچه کمتر با داستان هویت بگیری، بیشتر احساس بی ثباتی و بیراهی و سرگردانی #می کنی، اما این چیز بدی #نیست. بیراهی راه است، حقیقت و زندگی است، شناخت آگاهی آزادی ناب است. همانگونه که بودا #تعلیم داد، هیچ ثباتی نمی توان یافت. هیچ چیزی را نمی توان نگه داشت. #خانه ای نیست. برای سالک استراحتی نیست، مگر اینجا در حضور، مگر در نفَس، مگر در این ساحت پذیرش راستین. ذهن خانه ای برای تو نیست.
احساس تنهایی و ازدست دادن #عمیق در ذات تجربه آزادی نهفته است.
از دست دادن دنیای ثابت، این تنهایی مراقبه ناب است. این تنهایی سیارات #دورافتاده است که در شب بیکران به گرد خود می چرخند. این تنهایی بودنی ابدی در آستانه آفرینش ناب و بی نقص است. این تنهایی #ترک دنیای شناخته شده و رویارویی با لحظه های #گرانبهاست. این تنهایی ای است که در مرکز هر موجودی وجود دارد، تنهایی ای که به این شناخت می رسد: «من زندگی میکنم و می میرم و نمی توانم این راز را برای خودم گره گشایی کنم، هیچکس نمی تواند آن را به عوض من #گره گشایی کند و هیچ کس نمی تواند به جای من نفس بکشد، به جای من عشق بورزد، به جای من بمیرد...»
این تنهایی مقدس است، حس #مقدس ازدست دادن که بد، اشتباه، خطرناک، گناه یا شرم آور یا نشانه ای از شکست یا نقص نیست؛ به راستی انرژی #نیروبخشی است، آرامش بخش و حیات بخش، درگاهی است به سوی صلح، عشق به خود، خشنودی و شادی. تنهایی ای است که #هرگز تو را رها نمی کند، و وابسته به این نیست که چند نفر تو را احاطه کرده اند یا اینکه چه اندازه #محبوب هستی یا چه تعداد #هواخواه داری، تنهایی ای که به راستی ذاتی خود هستی است که تو را لحظه به لحظه به خانه فرامی خواند. به اینجا برگرد؛ به بدن، به زمین، به روز همانگونه که آشکار می شود، به شگفتی #رویدادها. به سبزی چمن تازه در بهار. به آبی لاجوردی آسمان تابستان. به هیبتی که ذهن را متوقف می کند. زیبایی ای که نمی توان با واژه ها بیان کرد، زیبایی ای که تنها برای دمی وجود دارد، زیبایی ای که نمی توان به #چنگش آورد.
بیرون از ذهن و در این حضور! در این صمیمیت با زندگی. این تنهایی تو را جدا یا #منزوی نمی کند، اما به راستی تو را #عمیقا با همه چیز مرتبط می کند.
@kheradedaroun
تو همواره جویای #امنیت در کیهانی ذاتا ناامن بودی.
هرچه کمتر با داستان هویت بگیری، بیشتر احساس بی ثباتی و بیراهی و سرگردانی #می کنی، اما این چیز بدی #نیست. بیراهی راه است، حقیقت و زندگی است، شناخت آگاهی آزادی ناب است. همانگونه که بودا #تعلیم داد، هیچ ثباتی نمی توان یافت. هیچ چیزی را نمی توان نگه داشت. #خانه ای نیست. برای سالک استراحتی نیست، مگر اینجا در حضور، مگر در نفَس، مگر در این ساحت پذیرش راستین. ذهن خانه ای برای تو نیست.
احساس تنهایی و ازدست دادن #عمیق در ذات تجربه آزادی نهفته است.
از دست دادن دنیای ثابت، این تنهایی مراقبه ناب است. این تنهایی سیارات #دورافتاده است که در شب بیکران به گرد خود می چرخند. این تنهایی بودنی ابدی در آستانه آفرینش ناب و بی نقص است. این تنهایی #ترک دنیای شناخته شده و رویارویی با لحظه های #گرانبهاست. این تنهایی ای است که در مرکز هر موجودی وجود دارد، تنهایی ای که به این شناخت می رسد: «من زندگی میکنم و می میرم و نمی توانم این راز را برای خودم گره گشایی کنم، هیچکس نمی تواند آن را به عوض من #گره گشایی کند و هیچ کس نمی تواند به جای من نفس بکشد، به جای من عشق بورزد، به جای من بمیرد...»
این تنهایی مقدس است، حس #مقدس ازدست دادن که بد، اشتباه، خطرناک، گناه یا شرم آور یا نشانه ای از شکست یا نقص نیست؛ به راستی انرژی #نیروبخشی است، آرامش بخش و حیات بخش، درگاهی است به سوی صلح، عشق به خود، خشنودی و شادی. تنهایی ای است که #هرگز تو را رها نمی کند، و وابسته به این نیست که چند نفر تو را احاطه کرده اند یا اینکه چه اندازه #محبوب هستی یا چه تعداد #هواخواه داری، تنهایی ای که به راستی ذاتی خود هستی است که تو را لحظه به لحظه به خانه فرامی خواند. به اینجا برگرد؛ به بدن، به زمین، به روز همانگونه که آشکار می شود، به شگفتی #رویدادها. به سبزی چمن تازه در بهار. به آبی لاجوردی آسمان تابستان. به هیبتی که ذهن را متوقف می کند. زیبایی ای که نمی توان با واژه ها بیان کرد، زیبایی ای که تنها برای دمی وجود دارد، زیبایی ای که نمی توان به #چنگش آورد.
بیرون از ذهن و در این حضور! در این صمیمیت با زندگی. این تنهایی تو را جدا یا #منزوی نمی کند، اما به راستی تو را #عمیقا با همه چیز مرتبط می کند.
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
Forwarded from عکس نگار
وقتی واقعاً #آگاه شدی :
آنچه را دیگران میخواهند #نمیخواهی.
آنچه را دیگران در برابرش #مقاومت میکنند تو کاملاً میپذیری.
تو میخواهی مدل #ذهنیات بشکند پس به هر تجربهای که باعث آشفتگی درونیات میشود احترام میگذاری.
چرا باید هر چیزی که هر کسی #میگوید یا انجام میدهد باعث آشفتگی تو بشود؟
تو فقط بر روی سیارهای #نشستهای که در میانۀ فضایی خالی به دور خود #میچرخد.
تو آمدهای که فقط چند سالی اینجا باشی و سپس اینجا را #ترک میکنی.
چطور میخواهی زندگی کنی وقتی در مورد همه چیز پر از استرس میشوی؟
اینکار را نکن. اگر هر چیزی #آشفتهات کند یعنی به مدل ذهنیات برخورد کرده است.
یعنی به بخشی کاذب از تو که ساخته شده تا تعریف تو از واقعیت را #کنترل کند.
ولی اگر آن مدل ذهنی #واقعی است چرا نمیتواند بصورت تجربی و در تجربههای واقعی جا بگیرد؟
هیچ چیزی نیست که بتوانی داخل ذهنت #بسازی و به عنوان واقعیت در نظر گرفته شود.
روزی را تصور کن که اگر مدل ذهنیات مورد اصابت قرار بگیرد به محض این اصابت بتوانی لبخند و یا حتی #قهقهه بزنی.
در این حالت، به جای آنکه درونت را #منقبض کنی این بازی را شروع کن که به نحوۀ جدیدی به شرایط پاسخ بدهی.
وقتی مدل #ذهنیات مورد اصابت قرار میگیرد به خودت بگو:
«من عاشق وقتی هستم که این اتفاق میافتد!»
رها کردن تنش و خندیدن به آن به هنگامی که شروع به احساس ناراحتی و نیاز به #دفاع میکنی چه #حسی دارد؟
@kheradedaroun
آنچه را دیگران میخواهند #نمیخواهی.
آنچه را دیگران در برابرش #مقاومت میکنند تو کاملاً میپذیری.
تو میخواهی مدل #ذهنیات بشکند پس به هر تجربهای که باعث آشفتگی درونیات میشود احترام میگذاری.
چرا باید هر چیزی که هر کسی #میگوید یا انجام میدهد باعث آشفتگی تو بشود؟
تو فقط بر روی سیارهای #نشستهای که در میانۀ فضایی خالی به دور خود #میچرخد.
تو آمدهای که فقط چند سالی اینجا باشی و سپس اینجا را #ترک میکنی.
چطور میخواهی زندگی کنی وقتی در مورد همه چیز پر از استرس میشوی؟
اینکار را نکن. اگر هر چیزی #آشفتهات کند یعنی به مدل ذهنیات برخورد کرده است.
یعنی به بخشی کاذب از تو که ساخته شده تا تعریف تو از واقعیت را #کنترل کند.
ولی اگر آن مدل ذهنی #واقعی است چرا نمیتواند بصورت تجربی و در تجربههای واقعی جا بگیرد؟
هیچ چیزی نیست که بتوانی داخل ذهنت #بسازی و به عنوان واقعیت در نظر گرفته شود.
روزی را تصور کن که اگر مدل ذهنیات مورد اصابت قرار بگیرد به محض این اصابت بتوانی لبخند و یا حتی #قهقهه بزنی.
در این حالت، به جای آنکه درونت را #منقبض کنی این بازی را شروع کن که به نحوۀ جدیدی به شرایط پاسخ بدهی.
وقتی مدل #ذهنیات مورد اصابت قرار میگیرد به خودت بگو:
«من عاشق وقتی هستم که این اتفاق میافتد!»
رها کردن تنش و خندیدن به آن به هنگامی که شروع به احساس ناراحتی و نیاز به #دفاع میکنی چه #حسی دارد؟
@kheradedaroun
وقتی از لحظهی حال #فرار میکنیم،
و آرامش را در رویاها و آرزوهایمان #جستجو میکنیم،
تنها دردهایمان را #تشدید میکنیم
چرا که با این کار، خویش را #ترک کرده ایم…
ما خود را بخاطر آینده #رها میکنیم،
خانهی حقیقیمان را #گم میکنیم
و از نظر معنوی، بیخانمان میشویم،
و در صحرای #عادتهایمان، سرگردان میشویم،
برای #شفا یافتن حقیقی، که همان «دوباره کامل شدن» است،
باید به عمق درون خویش روی برگردانیم،
و سوزشِ امیدهای #ناامید شده، انتظاراتِ برآورده نشده، و شکست ها و ناکامیهایمان را #احساس کنیم.
فرار از درد، تنها عذاب درد را #چندین برابر میکند
نفْس ما در نهایت، زیر وزن خود، به #زانو در خواهد آمد،
و در نهایت، حقیقت و اصالت وجود ما #پیروز خواهد شد.
باشد که،
فروتنانه درد خویش را به تمامی در بر بگیریم.
و #زخمهایمان را با توجه و عشق سیراب کنیم.
به خودمان اجازهی دیده شدن دهیم.
و زندگیمان را از نو #آعاز کنیم..
@kheradedaroun
و آرامش را در رویاها و آرزوهایمان #جستجو میکنیم،
تنها دردهایمان را #تشدید میکنیم
چرا که با این کار، خویش را #ترک کرده ایم…
ما خود را بخاطر آینده #رها میکنیم،
خانهی حقیقیمان را #گم میکنیم
و از نظر معنوی، بیخانمان میشویم،
و در صحرای #عادتهایمان، سرگردان میشویم،
برای #شفا یافتن حقیقی، که همان «دوباره کامل شدن» است،
باید به عمق درون خویش روی برگردانیم،
و سوزشِ امیدهای #ناامید شده، انتظاراتِ برآورده نشده، و شکست ها و ناکامیهایمان را #احساس کنیم.
فرار از درد، تنها عذاب درد را #چندین برابر میکند
نفْس ما در نهایت، زیر وزن خود، به #زانو در خواهد آمد،
و در نهایت، حقیقت و اصالت وجود ما #پیروز خواهد شد.
باشد که،
فروتنانه درد خویش را به تمامی در بر بگیریم.
و #زخمهایمان را با توجه و عشق سیراب کنیم.
به خودمان اجازهی دیده شدن دهیم.
و زندگیمان را از نو #آعاز کنیم..
@kheradedaroun