خردِ درون
14.5K subscribers
1.34K photos
1.08K videos
293 files
394 links
با ارتقا فرکانس وجودی ،جنبه های متعالی رویدادها را رویت می

کنیم.
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همه #دردها و دشواری هایی که بر سر راهتان قرار می گیرند، در پایان #آشکار می شود که وسیله ای برای دادن #خوشبختی و شادی به شما بوده اند. حتی یک الماس #مرغوب اگر تراش داده نشود #ارزش پیدا نمی کند. طلای خالص به یک زیور زیبا تبدیل #نمی شود مگر آنکه قبلا بارها در درون آتش گذاشته شود و #ذوب گردد.
هنگامی که دردها، آزمون ها، موانع و سختی ها را #تجربه می کنید، باید آنها را به عنوان راه هایی برای به دست آوردن #شادی نهایی بشناسید. بنابراین ما باید آماده #پذیرفتن رنج باشیم. تنها شادی را خواستن و به رنج خوشامد نگفتن درست نیست. شادی از رنج بیرون می آید. باید این را #درک کنیم که همه رنج ها در پایان به شادی خواهند انجامید.

@kheradedaroun
دون خوان گفت:
تو باید مثل یک جنگاور عمل کنی.

چگونه؟

با #عمل است که انسان #می آموزد مثل جنگاور عمل کند نه با #حرف.

#تجربه_زیسته
#راهکار_عملی
#نه_به_انگیزشی!
@kheradedaroun
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‍ انتخاب #شجاعانه ی به عهده گرفتن مسئولیت آنچه که درون #خودآگاهی تان اتفاق افتاده منجر به
#تجربه ی آزاد شدن موانع محکمی می شود که محصول #قضاوتها و #سوء تفاهم های شما بودند

ما دیگر سعی نمیکنیم که چیزی را حل کنیم
بجای آن با تمرین #بخشش... #پذیرش... #محبت... #آرامش... #عشق ورزی و آزادی، به جریان یافتن انرژی کمک میکنیم.

@kheradedaroun
زمانی که شما از کاری که انجام می‌دهید #نفرت دارید. از محیط اطرافتان #گله مند هستید.
بر اتفاقاتی که می‌افتد، یا افتاده است نفرین می‌کنید.
یا موقعی که گفت و گوی درونی شما شامل بایدها و نبایدها باشد، شامل، #سرزنش کردن و متهم کردن پس شما با آنچه هست #مشاجره می‌کنید.
با آنچه پیش آمده #جدل می‌کنید.

شما زندگی را به #دشمنــی بدل می‌کنید و.. زندگی می‌گویــد: جنگ چیزی ست که تو می‌خواهی پس بیا تا بجنگیم.

واقعیتِ بیرونی که همیشه #بازتابی از وضعیت درونی شما است، به صورت یک دشمن #تجربه می‌شود.

#اکهارت_تله
@kheradedaroun
بعضی از فلاسفه اعتقاد دارند #منشا اصلی دردها و اضطرایها و استرس های ما ناشی از شکاف بین #ترسها و امیدهایمان است.

ما مدام از خود #می پرسیم اگر فلان اتفاق بد بیفتد چه می شود؟

این چه خواهد شدها #خوره هایی هستند که به جانمان افتاده اند و در حال از بین بردن ما #هستند.

آنها معنقدند راه حل دست #شستن از امید است. از خودمان بپرسیم:
#بدترین حالتی که می تواند اتفاق بیفتد چیست؟ و سپس آن را #تحلیل کنیم.

با این آمادگی، غافلگیری شما به #حداقل میرسد و انتظارات شما #کاهش می یاید.

بعضی چیزها در کنترل ما #هست و بعضی چیزها در کنترل ما #نیست؛ و این که عمدهٔ #ناراحتی‌های ما ناشی از این است که ما گمان می‌کنیم که توان #کنترل چیزهایی را داریم، که در #تجربه_زیسته واقع، نداریم.

این محیط بیرونی ما و افراد و اشیا نیستند که ما را #ناراحت می‌سازند، بلکه نحوهٔ #تفکر ما نسبت به آنهاست که منجر به ناراحتی ما می‌شود.
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
یادت باشد:
هیچ احساسی واقعا #غیر قابل تحمل نیست.
وقتی در آن احساس #نفس میکشی، همان نفَست آن را قابل تحمل می کند.
#حضورت
#شناختت
#عشقت..

بله، به نظر غیر قابل تحمل می آید. چون درباره اش فکر می کنی، #مقاومت می کنی و البته این تقصیر تو نیست.
درسته، احساسات می توانند بسیار دردناک، شدید، ترسناک و بزرگ باشند.
میتوانند افکار بسیاری را تحریک کنند مثل:
این احساس من را #می کُشد،
نمیتوانم #تحمل کنم،
این خیلی زیاده،
خیلی #خطرناکه،
خیلی #ناامنه،
این غلطه
غیر قابل تحمله

ولی تو داری #تحملش می کنی، حتی زمانی که به نظر غیر قابل تحمل می آید. حتی زمانی که فکر می کنی در آینده نمیتوانی #تحملش کنی.
تو اکنون، همین الان داری تحملش می کنی.
میبینی؟
و چیزی #عظیم تر دارد تو را حمل می کند. تو را نگاه می دارد. #حمایتت می کند. تو را تاب می آورد.

من غیر قابل تحمل ترین افکار و احساسات را درون خود #تجربه کرده ام.
خشم. تهدید. سوگ عمیق و بی نهایت، تنهایی.
و هر گاه که به درون آن چاه سیاه و تاریک افتادم فکر کردم که دارم می میرم و از بین میروم. ولی آن طور نشد.
من به جایی رسیدم که دیدم #سیاه ترین و افسرده ترین حالت های درونم هم قابل تحمل بوده اند.
قابل تحمل، امن، دوست داشتنی و خِیر،
و همه شان از #هیچ چیز ساخته نشده اند مگر نور...

احساس تو قابل تحمل است اما فقط لحظه به لحظه، نفس به نفس
فقط در پناه لحظه اکنون
پس این لحظه را #ببلع
به آرامی
با یک حضور عاشقانه...
#جف
@kheradedaroun
اگر از #ناامیدی فرار کنی، از #خود زندگی فرار کرده ای.
ناامیدی ذهن را #نرم و قلب را #گشاده می کند، اگر تو #بگذاری...
خیلی #دردناک است وقتی امید و رویاها و انتظارات ما در هم #میشکند.
اما به سمت آن درد روی برگردان.
به جای #بی حس کردن درد و یا دویدن به سمت یک #رویای دیگر، آن درد را #احساس کن .

اعتیاد به #تجربه_بعدی را کنار بگذار.
به احساس #آشفتگی در ناحیه #شکمت توجه کن و نسبت به آن #کنجکاو باش.
به احساس #انقباض در قلبت،
به #بغض در گلویت،
به #سنگینی در سرت،
به آنچه که #زندگی است،
به آنچه که برای جلب توجه تو #فریاد می زند #توجه کن.

به سمت این لحظه سوزاننده #برگرد!
در میان این #ناآرامی نفس بکش!
برای یک #آینده_درخشان خودت را #ترک نکن.

بگذار ذهن در هم شکند ولی فکر نکن که این در هم شکستن #واقعیت دارد.
ناامیدی تو را به خودت #نزدیک تر می کند.
تو را به تنفست، به وزن بدنت بر روی زمین، به صداهای یک بعداز ظهر و به آواز یک شب نزدیک می کند.

دوست من، تو در افکارت #گم شده ای.
حالا به #قلبت بازگرد.
در میان این لحظه #نرم شو.
به خانه #بازگرد.
بگذار انتظاراتت #ذوب شوند، در سکوت، در یک #شروع_تازه.

@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
ما در مورد افراد دیگر #صحبت میکنیم عاشقانه ارتباط میگیریم با آنها نزاع میکنیم ارتباطمان با آنها را #پایان می دهیم،با آنها دیدار می‌کنیم آنها را درک می‌کنیم آنها را به دست می آوریم و از دست می‌دهیم ،
اما
آیا ما واقعاً به طور #مستقیم دیگران را به صورت شخصی خارج از خودمان #تجربه می کنیم.

آیا صرفاً با تصویری که از آنها ساخته ایم، ارتباط #میگیریم، به جای اینکه با کسی که آنها واقعاً در این لحظه هستند،در #اینک و #اینجا ارتباط بگیریم

آیا ما دیگران را همیشه از طریق #فیلتر های تاریخ و آینده می بینیم و آنچه را که در حال حاضر هست ،از دست #میدهیم

من چنان در تصویری گذشته از شما در تصورم از اینکه شما #چه کسی هستید ،
در #انتظاراتم از شما،
در دل شکستگی ها و ترس ها #قفل شده ام که واقعاً شما را چنان که هستید نمیبینم.
من واقعا آن چرا شما اکنون می گوید، نمیشنوم .
من گذشته را پیش از تجربه حال حاضر شما از جهان ارزش #می نهم.
چنان است که گویی پیشاپیش می دانم شما چه کسی هستید، چه می خواهید بگویید ،چه فکر می‌کنید، به چه چیزی #باور دارید
من به معنای دقیق کلمه تجربه ی شما را #پیش‌داوری کرده‌ام ،
همه ی تعصبات وناراحتی ها از اینجا شروع می شود...

ادامه دارد...
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
#پایان_حس_فقدان

مقایسۀ خودت با دیگر مردم را #متوقف کن.

تمرکز خودت را روی آنچه آنها دارند، #نگذار: موفقیت شان، شادی شان، روابط شگفت انگیزشان، اکتساباتشان، فراوانی شان.

وقتی مقایسه می کنی، #فقدان و حسادت را #تجربه میکنی؛ جایی که هستی و آنچه که داری در برابر تو #مقاومت می کند. احساس می کنی از جایی که باید باشی بسیار دوری، از خانه بسیاری دوری، از زندگی بسیار دوری.

اما زندگی #اینجاست. زندگی هرگز #دور نیست. توجه خود را از دیگران بگردان، و آنرا نزدیکتر #بخوان، به جایی که هستی، به تنفس، به احساسات بدن. ارتباطت با زمین و ریشه دار بودنت در حضور را #احساس کن. به خودت اجازه بده آنچه را احساس میکنی.اندوه، خشم و حتی نومیدی- را احساس کنی. بگذار این مهمانان قدیمی در میان بدن #حرکت کنند. تو آنها را ایجاد نکردی و وظیفۀ تو نیست که از #شر آنها خلاص شوی.
تو یک "شخص" ثابت در زمان و مکان #نیستی، بلکه یک مخزن، یک ظرفیت آماده برای هر فکری، هر احساسی، هر امیدی، هر رؤیایی و هر موجی از اندوه یا سرور #هستی.
#فراوانیِ تو در تنفس ات #نهفته است، دوست من، در نزدیکی ات به زمین، در اصالت ات، در قلب بازت، در توانایی ات برای خندیدن به این دنیای جدی.
تو #وسیعی و ورای مقایسه.

@kheradedaroun
آیا می‌توانیم به عوض #چسبیدن به ایده‌هایی که تاکنون چگونه #باید باشیم، به آنچه که در اینجاست #تعظیم کنیم، به تجربه کنونی خویش احترام بگذاریم، «تقدس و هوش و #خرد آن را ببینیم»، آنگونه که امروز هستیم #جشن بگیریم، حتی اگر غمگینیم حتی اگر تردید، خشم، ترس یا تنهایی را #تجربه می‌کنیم؟

@kheradedaroun
آیا می‌توانیم به عوض #چسبیدن به ایده‌هایی که تاکنون چگونه باید باشیم، به آنچه که در اینجاست #تعظیم کنیم، به تجربه کنونی خویش #احترام بگذاریم، «تقدس و هوش و خِرَد آن را ببینیم»، آنگونه که امروز هستیم #جشن بگیریم، حتی اگر غمگینیم حتی اگر تردید، خشم، ترس یا تنهایی را #تجربه می‌کنیم؟

@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
وقتی من درد را به ‌صورت دردی #ببینم که مال من است، خودم را در حبابِ شخصیِ رنج #گم می‌کنم و احساس قطع اتصال با زندگی می‌کنم و احساس می‌کنم در رنج خودم #تنها هستم و دارم خفه می‌شوم. اما #ورای داستان شخصیِ رنج ‌کشیدن خودم، من کشف می‌کنم که درد واقعاً درد من نیست، بلکه درد جهانی است، درد #بشریت است. وقتی من پدرم را از دست می‌دهم، اندوهی که #تجربه می‌کنم، اندوه من نیست، بلکه اندوه هر پسری است. من با هر پسری که پدرش را از دست‌داده است و برای هر پسری که پدرش را از دست داده است، #اندوهگین می‌شوم. وقتی شریک زندگی مرا #ترکم می‌کند، من هر کسی می‌شوم که محبوبش را از دست داده است. من در صمیمی‌ترین رشته‌های تجربه‌ی کنونی، کشف می‌کنم که من جهان هستم و خیلی سخت برای نجات آن #تلاش می‌کنم؛ کشف می‌کنم که من مهربانی هستم و سخت تلاش می‌کنم که آن را در جهان جاری کنم؛ کشف می‌کنم که من همان دیگرانی هستم که خیلی شدید #مایلم با آن‌ها در رابطه باشم. در اعماق شخصیت، در وسط دردناک‌ترین و خصوصی‌ترین تجارب، حقیقتِ غیرشخصیِ هستی را #کشف می‌کنم و در آن‌جا من آزاد هستم. بسیاری از استادان معنوی در مورد فرارکردن از امر شخصی و رسیدن به حالت غیرشخصی در آینده #حرف می‌زنند، اما همچنان که در این کتاب خواهیم دید، شخصی و غیرشخصی به‌طور #صمیمانه‌ای باهم یکی هستند و نمی‌توان به این طریق آن‌ها را از هم جدا کرد. جدایی #ریشه‌ی همه‌ی رنج‌ها و تضادها است.

@kheradedaroun
چرا ما اصلاً به داستانی در مورد خودمان نیاز داریم؟

چرا #تجربه کنونی نمی تواند اجازه داشته باشد همانطور که هست باشد ؟

بدون اینکه وانمود کنیم که آن چیزی است که نیست .
چرا ما باید با #تصاویری از اینکه چه کسی هستیم زندگی کنیم؟

به راستی چرا ما نمی‌توانیم به سادگی در مورد تجربه کنونی مان #صادق باشیم؟


چرا ما نمی‌توانیم آن را که حاضر است به #سادگی قبول کنیم و کشف کنیم آنچه که حاضر است
پیشاپیش توسط آنچه که ماییم پذیرفته شده است.

@Kheradedaroun