👈«على» نسبت به تو به منزلۀ #هارون است نسبت به #موسى، و رسولى بعد از تو نیست. فرزندت را همنام پسر #هارون کن. رسول خدا (ص) پرسید: نام فرزند هارون چه بود؟ #جبرئیل گفت: شبر، #رسول خدا (ص) فرمود: زبان من عربى است (و این لغت عبرى). جبرئیل گفت: نام او را #حسن بگذار.
👈 اسماء گوید: پس پیامبر نام کودک را «حسن» نهاد. چون روز هفتم شد دو #گوسفند خاکسترى رنگ براى او عقیقه کرد و یک ران آن را با یک دینار به قابله داد.
👈سپس سر #نوزاد را تراشید و به وزن آن نقره تصدق داد و با گرد زعفران سر او را ملون نمود، و به أسماء گفت: مالیدن خون به سر #نوزاد از رسوم جاهلیت است.
✍اسما گوید: در سال بعد #حسین (ع) متولد شد. #رسول #خدا (ص) به سراغ او آمد و فرمود:
👈اى اسماء فرزندم را بیاور. اسماء #حسین را در حالى که در پارچۀ سفیدى پیچیده شده بود به دست آن #حضرت داد. ایشان (ص) در گوش راست او (ع) اذان و در گوش چپش اقامه خواند؛ آنگاه او را در آغوش گرفت و گریست.
👈 اسماء گفت: پدر و #مادرم فداى تو باد، #گریه براى چیست و از چه رو میگریى؟ حضرت فرمود: بر حال این فرزندم میگریم، عرض کردم: یا #رسول الله او هم اکنون به دنیا آمده است
✍حضرت فرمودند: ستمکاران او را پس از من #شهید میکنند، خدا شفاعت مرا نصیب آنان نگرداند. آنگاه فرمود: اى #اسماء این خبر را (که او را میکشند) به #فاطمه نرسانید، زیرا او تازه فارغ گشته است.
👈آنگاه رو به #على کرده فرمود: نام فرزندم را چه نهادهاى؟ گفت: من بر شما سبقت در نام نجویم یا #رسول_الله، امّا دوست داشتم نامش را «حرب» گذارم. #رسول خدا (ص) فرمود:
👈من نیز بر خدای عزوجل سبقت نخواهم گرفت. در این حال #جبرئیل نازل گشت و گفت: یا #محمد! #على أعلى تو را سلام میرساند و میگوید:
👈چون #على نسبت به تو مانند #هارون نسبت به #موسى است، این فرزندت را به نام پسر #هارون بنام.# رسول خدا (ص) پرسید: نام فرزند هارون چه بود؟ گفت: «شبیر» حضرت فرمود:
👈 این به زبان عبرى است و من عربى زبانم. #جبرئیل گفت: او را «حسین» بنام. چون یک هفته گذشت رسول خدا دو گوسفند خاکسترى رنگ براى او عقیقه کرد و یک ران از آنها را با یک دینار به قابله عطا فرمود.
👈 سر طفل را تراشید و به وزن #موهایش (نقره) تصدق داد و سرش را با زعفران سرخگون نمود، و فرمود: اى #اسماء! خون مالیدن به سر نوزاد از رسوم زمان جاهلیت است
در روایتی دیگر آمده است:
👈نام امام #حسن و امام #حسین (ع) را خداوند انتخاب و از طریق وحی به #رسول #خدا (ص) ابلاغ کرد. این نام براساس نام ها فرزندان #هارون نبی (ع) انتخاب شد
جابر گوید: وقتى دوران حاملگى حضرت #فاطمه - سلام الله علیها - به #حسن سپرى شد و نوزاد به دنیا قدم نهاد، قبلا #پیامبر (ص) دستور داده بود که او را در پارچۀ سپید بپیچند؛ ولى خانمها نوزاد را در لباس زرد رنگى #قنداق کردند. آنگاه #فاطمه (س) به همسرش گفت:
👈یا على براى این نوزاد نامی انتخاب فرما. #أمیرالمؤمنین فرمود: من در نامگذارى او بر #پیامبر خدا پیشى نخواهم گرفت. اندکى بیش نگذشت که #پیغمبر (ص) آمد.
👈نوزاد را چون دسته گلى بهدست گرفت و بوسهاى بر رخسار او زد، و زبان #مبارکش را به دهان او گذارد. نوزاد آن را مکید. سپس روى به ایشان نموده و فرمود:
👈مگر پیش از این به شما نگفته بودم که نوزاد را در پارچۀ سفید بپیچید؟ آنگاه دستور داد پارچۀ سفیدى آوردند و کودک را در آن پیچید و آن پارچۀ زرد رنگ را دور افکند.
👈 و آنگاه به گوش راست نوزاد اذان و به گوش چپش اقامه گفت؛ بعد رو به #أمیرمؤمنان نمود و فرمود: نامش را چه نهادهاید؟ عرض کرد: منتظر شمائیم
رسول #خدا فرمود: من هم از #خداوند در نامگذارى او پیشى نمیگیرم. #خداوند به #جبرئیل وحى کرد که براى #محمد پسرى متولد شده، به سوى او شو، و از جانب من و خودت سلام و شاد باش ابلاغ کن و بگو چون #على از براى تو همانند هارون است نسبت به موسى؛
👈بدین جهت این نوزاد را با پسر هارون همنام کن. #جبرئیل خدمت #رسول خدا (ص) شد و از جانب خدا و خود تهنیت و مبارکباد گفت و فرمان خدا که: پسرت را همنام فرزند هارون ساز
👈. #پیغمبر (ص) پرسید: نام پسر #هارون چه بود؟ #جبرئیل گفت: شبر. فرمود: زبان من عربى است. گفت: او را حسن نام کن؛ لذا #حسن نامیده شد؛ و چون حسین (ع) قدم به دنیا نهاد، #پیغمبر (ص) نزد ایشان آمد،
👈و همان کارهایی را که وقت تولد حسن انجام داده بود تکرار نمود؛ آنگاه #جبرئیل بر او نازل شد و عرض کرد: خداوند عزوجل ذکره تو را سلام میرساند و میفرماید: چون #على نسبت به تو نظیر هارون است نسبت به #موسى،
👈 لذا نام این کودک را نیز به نام پسر دیگر هارون بگذار. پرسید: نامش چه بود؟ گفت: شبیر. فرمود: من عرب زبانم. گفت: او را #حسین نام نه؛ لذا پیغمبر اسم او را #حسین نهاد
👈 اسماء گوید: پس پیامبر نام کودک را «حسن» نهاد. چون روز هفتم شد دو #گوسفند خاکسترى رنگ براى او عقیقه کرد و یک ران آن را با یک دینار به قابله داد.
👈سپس سر #نوزاد را تراشید و به وزن آن نقره تصدق داد و با گرد زعفران سر او را ملون نمود، و به أسماء گفت: مالیدن خون به سر #نوزاد از رسوم جاهلیت است.
✍اسما گوید: در سال بعد #حسین (ع) متولد شد. #رسول #خدا (ص) به سراغ او آمد و فرمود:
👈اى اسماء فرزندم را بیاور. اسماء #حسین را در حالى که در پارچۀ سفیدى پیچیده شده بود به دست آن #حضرت داد. ایشان (ص) در گوش راست او (ع) اذان و در گوش چپش اقامه خواند؛ آنگاه او را در آغوش گرفت و گریست.
👈 اسماء گفت: پدر و #مادرم فداى تو باد، #گریه براى چیست و از چه رو میگریى؟ حضرت فرمود: بر حال این فرزندم میگریم، عرض کردم: یا #رسول الله او هم اکنون به دنیا آمده است
✍حضرت فرمودند: ستمکاران او را پس از من #شهید میکنند، خدا شفاعت مرا نصیب آنان نگرداند. آنگاه فرمود: اى #اسماء این خبر را (که او را میکشند) به #فاطمه نرسانید، زیرا او تازه فارغ گشته است.
👈آنگاه رو به #على کرده فرمود: نام فرزندم را چه نهادهاى؟ گفت: من بر شما سبقت در نام نجویم یا #رسول_الله، امّا دوست داشتم نامش را «حرب» گذارم. #رسول خدا (ص) فرمود:
👈من نیز بر خدای عزوجل سبقت نخواهم گرفت. در این حال #جبرئیل نازل گشت و گفت: یا #محمد! #على أعلى تو را سلام میرساند و میگوید:
👈چون #على نسبت به تو مانند #هارون نسبت به #موسى است، این فرزندت را به نام پسر #هارون بنام.# رسول خدا (ص) پرسید: نام فرزند هارون چه بود؟ گفت: «شبیر» حضرت فرمود:
👈 این به زبان عبرى است و من عربى زبانم. #جبرئیل گفت: او را «حسین» بنام. چون یک هفته گذشت رسول خدا دو گوسفند خاکسترى رنگ براى او عقیقه کرد و یک ران از آنها را با یک دینار به قابله عطا فرمود.
👈 سر طفل را تراشید و به وزن #موهایش (نقره) تصدق داد و سرش را با زعفران سرخگون نمود، و فرمود: اى #اسماء! خون مالیدن به سر نوزاد از رسوم زمان جاهلیت است
در روایتی دیگر آمده است:
👈نام امام #حسن و امام #حسین (ع) را خداوند انتخاب و از طریق وحی به #رسول #خدا (ص) ابلاغ کرد. این نام براساس نام ها فرزندان #هارون نبی (ع) انتخاب شد
جابر گوید: وقتى دوران حاملگى حضرت #فاطمه - سلام الله علیها - به #حسن سپرى شد و نوزاد به دنیا قدم نهاد، قبلا #پیامبر (ص) دستور داده بود که او را در پارچۀ سپید بپیچند؛ ولى خانمها نوزاد را در لباس زرد رنگى #قنداق کردند. آنگاه #فاطمه (س) به همسرش گفت:
👈یا على براى این نوزاد نامی انتخاب فرما. #أمیرالمؤمنین فرمود: من در نامگذارى او بر #پیامبر خدا پیشى نخواهم گرفت. اندکى بیش نگذشت که #پیغمبر (ص) آمد.
👈نوزاد را چون دسته گلى بهدست گرفت و بوسهاى بر رخسار او زد، و زبان #مبارکش را به دهان او گذارد. نوزاد آن را مکید. سپس روى به ایشان نموده و فرمود:
👈مگر پیش از این به شما نگفته بودم که نوزاد را در پارچۀ سفید بپیچید؟ آنگاه دستور داد پارچۀ سفیدى آوردند و کودک را در آن پیچید و آن پارچۀ زرد رنگ را دور افکند.
👈 و آنگاه به گوش راست نوزاد اذان و به گوش چپش اقامه گفت؛ بعد رو به #أمیرمؤمنان نمود و فرمود: نامش را چه نهادهاید؟ عرض کرد: منتظر شمائیم
رسول #خدا فرمود: من هم از #خداوند در نامگذارى او پیشى نمیگیرم. #خداوند به #جبرئیل وحى کرد که براى #محمد پسرى متولد شده، به سوى او شو، و از جانب من و خودت سلام و شاد باش ابلاغ کن و بگو چون #على از براى تو همانند هارون است نسبت به موسى؛
👈بدین جهت این نوزاد را با پسر هارون همنام کن. #جبرئیل خدمت #رسول خدا (ص) شد و از جانب خدا و خود تهنیت و مبارکباد گفت و فرمان خدا که: پسرت را همنام فرزند هارون ساز
👈. #پیغمبر (ص) پرسید: نام پسر #هارون چه بود؟ #جبرئیل گفت: شبر. فرمود: زبان من عربى است. گفت: او را حسن نام کن؛ لذا #حسن نامیده شد؛ و چون حسین (ع) قدم به دنیا نهاد، #پیغمبر (ص) نزد ایشان آمد،
👈و همان کارهایی را که وقت تولد حسن انجام داده بود تکرار نمود؛ آنگاه #جبرئیل بر او نازل شد و عرض کرد: خداوند عزوجل ذکره تو را سلام میرساند و میفرماید: چون #على نسبت به تو نظیر هارون است نسبت به #موسى،
👈 لذا نام این کودک را نیز به نام پسر دیگر هارون بگذار. پرسید: نامش چه بود؟ گفت: شبیر. فرمود: من عرب زبانم. گفت: او را #حسین نام نه؛ لذا پیغمبر اسم او را #حسین نهاد