کانیا دل
1.23K subscribers
1.46K photos
452 videos
302 files
686 links
بررسی و نقد شعر

نقشه:
https://goo.gl/maps/mGW9jFDJowm

شعر، نقد، نظر:
@kawaspahi
Download Telegram
Forwarded from محمد حسین پور
من کُردم، ایرانیَم من خودِ ایرانم!
سید هاشم هدایتی

برادر! آ ی ی ی برادر! دستت را از روی ماشه تفنگ های دشمن ساخته بردار! دشمن شادمان مکن! من یک کُردم، ایرانیَم. من خودِایرانم! من نفس به نفس با مادرم، با سرزمینم با شرافت و عزت پابه پا بوده ام.

@kaniyadil
❇️ برای شما و کوردستان ما

دوستان و مسئولان عزیز

🔸این، یک بیانیه، دادنامه یا فریادنامه‌ است از سوی گروهی از کوردهای خراسان و خطابش به شماست؛ شما، در هر سَمت و هر سِمَتی که هستید؛
ما، مسلمانیم و پیامبر مسلمین فرموده‌است؛ هر كس شب سیر بخوابد و همسایه‌اش گرسنه باشد از ما نیست.
🔸مسلمان هم نباشیم، به تاکید سالار شهدای کربلا و سخن معروفش که گفت: «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید»، از هر منظر به سیمای امروز ایران و تصویر خونین کوردستانش بنگریم، سکوت و مماشات در برابر آنچه اتفاق می‌افتد، نه تنها خروج از دین، بلکه خیانتی است فراموش ناشدنی!
چنانکه می‌دانید؛ ما کوردهای خراسان، بیش از چهار قرن است آمده‌ایم تا در سنگرهای به‌ خون‌شناور و جان‌سپر گلیل و هزارمسجد، پیمشرگ ایران و ایرانی باشیم در برابر دشمنان غارتگر و به‌گواهی تاریخ، از پس این ماموریت باشکوه، به‌ بهای تقدیم هزاران شهید و اسیر و آواره، به‌سربلندی برآمدیم.
🔸اما، کیست که نداند در هرصورت ما کوردیم و کوردها، در هرجای ایران و جهان باشند، از خانه‌ای آمده‌اند به نام کوردستان؛ کوردستان که قلب تپنده ایران است و جان آزادگان جهان.
به اذعان همه، کوردها یکی از اصیلترین و شجاع‌ترین فداییان ایران‌ اند؛ کافی است نگاهی به جنگ هشت ساله‌ی ایران و عراق بیاندازیم تا ببینیم هر سنگرش نشانی دارد از جانبازی کوردهای میهن‌پرست؛ از کوردهای خراسان و دفاع مقدس «چهارصد و هشت» ساله‌شان بگیرید تا کوردستان و کرمانشاه و ایلام و حتی حلبچه‌ای که نوزادانش هم به جرم ایران‌دوستی، در ستم و سمّ صدام، سوختند و پرپر شدند...
🔸با تامل در این مقدمه‌ی کوتاه، اکنون شما دوست یا هموطن عزیز، بفرمایید که؛ آنچه این‌روزها در کوردستان می‌گذرد، معنایش چیست و من‌حیث انسان و مسلمان و ایرانی و کورد، در قبال ظلمی که این‌روزها بر کوردها و کوردستان عزیز می‌رود، ما چه وظیفه‌ای داریم؟!
🔸آیا می‌شود به قول بعضی کوته‌نظران مسلمان‌نما، همه مشکلات را گردن کوردها انداخت و با بی‌خیالی و بی‌خردی، گفت:
به کوردهای خراسان چه؟ به ما چه که فقر و محرومیت و تبعیض، کوردستان را مستعد اعتراض و خشم و تیرخوردن و مردن کرده‌است! به ما چه که کولبران کورد، در کوهستان زیر کوله‌بار سنگین و در خیابان، زیر رگبار گلوله‌های آتشین، لابلای برف‌چالها و سکوت لالها، دفن می‌شوند و راز رنجشان را هیچکس نمی‌فهمد.
به ما چه که...
🔸اما، ما کوردها در فرهنگ‌مان، چیزی به نام «به من چه» نداریم؛ ما کوردیم و از منظر نوع‌دوستی، هرجا نامی از مظلومان و بالاخص کوردهای مظلوم به میان آید، گوش‌مان با حس و حسابی دقیق، کلمات را دنبال می‌کند. برای همین، شنیدن اخبار غمباری که از کوردستان می‌رسد و مشت آهنین خونین حکومت در پاسخ مردمی که فقط آزادی معقول و حقوق عادی شهروندی می‌خواهند، ما را به‌شدت افسرده و آشفته می‌کند.
🔸از زاویه‌ دین و میهن که نگاه کنیم، مساله‌ی امروز کوردستان، مشکل همه است و نمی‌شود بی‌خیال خونهایی شد که چشمه‌چشمه از آغوش آبیدر و زریبار جوشیده‌ و به سوی دشت‌ها و دستهای وطن، جاری‌اند.
🔸در پایان این فریادنامه، آنچه می‌باید با مدیران مملکت درمیان بگذاریم این است که؛
وظیفه‌ی انسانی ما ایجاب می‌کند؛ زخم کوردهای هموطن را ندیده و نیازشان را نشنیده نگذاریم. بر همین اساس، با صدای بلند اعلام می‌کنیم:
🔸برای نجات جان مجروحان خیابان‌های سنندج و مهاباد و جوانرود و مریوان و بوکان و... به شیوه‌های ممکن و بەقدر توان، اقدام می‌کنیم، تا شرمنده‌ی شرافت و جوانمردی، نشویم.
🔸برای بزرگداشت نام و مرام کوردهای فداکارمان، در فضاهای واقعی و مجازی، جمع می‌شویم و با اعلام همبستگی و همدردی، می‌گوییم: ای دلشکستگان سربلند! ما زخم‌هایتان را می‌شناسیم و عاشقانه و حکیمانه، می‌بوسیم.
مردم و مسئولین عزیز!
ایران، قلبش کردستان را لازم دارد. کاش، رفتار این کشور با قلبش چنان نباشد که انگار قلبی ندارد! بگذاریم کوردها کماکان ایرانی و عاشق ایران بمانند و تنها راهش این است که: کوردها بیش از این نمیرند... کاری نکنیم که این مردم گمان کنند « چون حامی و همراه ذی‌نفوذی ندارند، در کشورهای منطقه، شکنجه، آزار و کشتار کوردها، آسانترین راه قدرت‌نمایی حکومت‌ در برابر مردم، است؛ نمایشی که هزینه‌اش را حق‌باورانی فداکار به نام "کورد" می‌پردازند و حظش را دشمنان می‌برند!
🔸و در پایان؛
باور کنیم که معترضین، نه عامل دشمن، که اغلب، مامور وجدان بیدار و محرومیت‌های آشکار خویش‌اند.
باور کنیم؛ زبان احترام متقابل، موثرتر از تفنگ عمل می‌کند و شنیدن صدای خنده، بسیار خداپسندتر از ناله‌ی مردمی‌ است که قربانی خشم سیاسی حاکم و محروم از حقوق اساسی خویش‌اند. والسلام.

✍️ فعالان فرهنگی کورد
در خراسان

@kaniyadil
Forwarded from دِلِستان💚💛
ما کُردها، چراغمان در این خانه می‌سوزد

#دکتر_اسماعیل_حسین‌پور
روزنامه اترک، دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱

🔸"دارا قادرخانزاده" فرزند بانه کردستان و از جانبازان جنگ تحمیلی که یک پایش را تقدیم انقلاب کرده؛ برادر شش شهید معظم است. "دارا" که متولد «پنجوین» عراق است؛ در سال 1351 به همراه همۀ اعضای خانواده قادرخانزاده ها و جمعی انبوه از کُردهای این دیار، توسط رژیم بعثی عراق به علت داشتن اصالت ایرانی، از این کشور اخراج شدند که این خانواده پس از تحمل رنج و تلخی های فراوان در «شیروان» خراسان ساکن شدند و بعد راهی بانه شدند.

🔸شگفتا همین کُردهایی که به جرم ایرانی بودن و هم تباری با کردها، از عراق اخراج می شوند؛ در خانه پدری شان – ایران- نه از سوی کار به دستان کشور، بلکه از سوی برخی خامان ره نرفته، به تجزیه طلبی متهم می شوند. در حالی که به قول فردوسی حکیم، کُردها تبارشان به کاوۀ دادخواه می رسد و :«کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد».

🔸در شگفتم؛ برخی تندروها که کُردها را تجزیه طلب می دانند؛"سردشت"نفس سوخته با بمب های شیمیایی را نمی بینند که هنوز قامت راست نکرده است؟ از شش برادر شهید قادرخانزاده و جانباز به یادگار مانده از این خانواده و صدها جانباز این دیار شرم نمی کنند؟ برخی از این جماعت تندرویی که صاحب خانه را بیگانه می پندارد هیچ می دانند"کُردستان" بشکوه ما، پنج هزار و چهارصد شهید تقدیم وطن عزیزمان کرده است؟ می دانند 26 بار کردستان ما مورد حملۀ هوایی صدام قرار گرفته است و مناطق کُرد نشین غرب کشور 64 بار مورد اصابت بمب های شیمیایی قرار گرفتند که ثمرۀ آن ستم سیاه صدها شهید و جانباز و مجروح است؟ می دانند کُردستان ما چند بار پیشتاز بالاترین مشارکت در انتخابات ها بوده است؟

🔸چرا و چگونه عده ای تندرو به خود حق می دهند این جماعت مظلوم سالیان را، تجزیه طلب بدانند؛ در حالی که مردم کُرد فرزندان راستین ایرانند که ریشه در این خاک دارند و چون همۀ عزیز اقوام ایرانی، در برابر انبوه هجوم و ایلغارها گردن فراز ایستاده اند و عزت میهن را پاس داشته اند. این جماعت هیچ نسبتی با این سیاه نمایی های برخی تندروها ندارند. تجزیه طلب نامیدن کُردها، انکار هویت مردمی است که خود و اجدادشان در بلندای تاریخ در غرب و شرق ایران، برای دوام و بقای این سرزمین، جانفشانی کرده اند.

🔸باید بپذیریم در این چهل سال به رغم برخی اقدامات درخور برای رفع محرومیت زدایی و توازن منطقه ای در مناطق کُردنشین، وجود چهل هزار کولبر کُرد - که سوگمندانه برخی از آنان زنان این سرزمین هستند- سند مظلومیت و محرومیت این مردم است که برای لقمه ای نان، جان می دهند. جان بر سرِ نان نهادن کُردها، بیانگر این است که اقدامات کار به دستان نتوانسته است، گره گشای مشکلات و عقب ماندگی های تاریخی این سرزمین باشد و عدالت را برای این مردم به ارمغان آورد.

🔸در این روزها که مردم کُردستان من، اشک و شیون شان در هم آمیخته است؛ و روح این مردم خسته جان، آزردۀ سوگ عزیزان شان است؛ انتظار می رود کار به دستان، ضمن دلجویی از این مردم فهیم و صبور، صدای کُردها و کُردستان را بشنوند. کنار صداقت و اخلاص مردم کُرد بنشینند. فریاد دادخواهی شان را بشنوند.

🔸کُردها چون همۀ ایرانیان عزیز، حق دارند از آزادی، رفاه، حقوق شهروندی و زندگی شرافتمندانه برخوردار باشند. بدیهی است چشم و گوش بستن بر فریاد حق خواهی و حق طلبی کُردها -که قطعا در چهارچوب قانون است- یأس آفرینی بزرگی در دل این مردم است که به جد باید از آن پرهیز کرد. ما کُردها ایرانی و عاشق وطن هستیم چرا که به قول احمد شاملو:«من این‌جایی هستم. چراغم در این خانه می‌سوزد. آبم در این کوزه ایاز می‌خورد و نانم در این سفره است».
https://www.atrakdaily.ir/fa/main/detail/31390/
......

https://t.me/joinchat/SgUrmM2oWWkCbXWE
بەس

ئەم ئەو کوردێن ئەڤیندارن لێ بێ‌کەس
ژ رۆژا ئەڤەلێ دا، تالا مە نەس
هاوارا مە ت‌ جاران، ناتە بێهستن
خوەدێ سا ئێش و دەردان دانێ و بەس!!!
Bes
Em ew kurdên evîndar in, lê bêkes
Ji roja evelê da, tala me nes
Hawara me ti caran nate bêhistin
Xwedê sa êş û derdan danê û bes!!

تمام
ما، آن کردهای عاشقیم که تنهاییم
انگار طالعمان از روز نخست نحس بوده
فریاد کمک‌خواهی‌مان هرگز شنیده نشد
گویی خدا ما را برای درد و رنج آفرید و تمام!
#مهەمەد_هوسێنپوور

@kaniyadil
سالێن کو

شەڤێنە پایزێ ئەز لەرزیم ل بەر بێ
زڤستان هات و کوم دایه سەرێ چێ
بهارێ! مێوە، نێون سالێ کووتی
نێون ڤا سالێ کو گەریامە ئەز پێ

این سالهایی که...

شبهای پاییز، من در برابر باد لرزیدم
زمستان آمد و برسر کوه کلاه گذاشت
بهارا! نیا تا این سالهای بد نیایند
نیایند این سالهایی کە من بە آنها آلودە گشتەام!

#دوکتور_سادق_فەرهادی
@kaniyadil
تەمام

هەتا رۆژا کو؛ نه فکره، نه فامه؛
غەما جانێ مه کوردان، بەردەوامه...
«ژ شوونا یاخێ، دەستێ هەڤ بگرنی...»
ڤیا کو فام کنی، هەرتشت تەمامه!

بس

تا روزی که اندیشیدن و فهمیدن در کار نباشد
اندوه ما کردها ادامه خواهد داشت...
« کاش به جای یقه‌، دست هم را بگیریم»
همین را که بفهمیم، دیگر بس است!
#سپاهی_لایین
@kaniyadil
Audio
گولا زەر

های لێ گولێ گولا زەرێ
ژ حالی من بێ خەبەرێ
بنێرە من کا دلبەرێ

ئەز و دلی ژار ب تەنێ
یارا من ل بەندا تەنێ
دیتنا تە هیڤی دکەنێ

تو ل کویی چاڤ خەزالێ
چیکا سبێ های دەلالێ
ئەز مامە ل بنی نالێ

دەرناکەڤی ژ بیرا من
دەرمانی رندێ تو سا من
بهایی تو تم ل با من

ب من را بێژە کا پەری
رندا من ل چ دگەری
کو بەر ب من ڤەناگر

دەنگ و هەلبەست:
#ئەلی_هەیدەری
@kaniyadil
کانیا دل pinned «❇️ برای شما و کوردستان ما دوستان و مسئولان عزیز 🔸این، یک بیانیه، دادنامه یا فریادنامه‌ است از سوی گروهی از کوردهای خراسان و خطابش به شماست؛ شما، در هر سَمت و هر سِمَتی که هستید؛ ما، مسلمانیم و پیامبر مسلمین فرموده‌است؛ هر كس شب سیر بخوابد و همسایه‌اش گرسنه…»
نها وەخته...

هەڤالۆ! رابە ژ شوونا کو خەف کی
خوه هێسیرێ جڤاتێ بێ‌شەرەف کی...
نها وەختە کو تو خەرمانێ ژانان
بکی هێڤی و ژ دل دا بەرەف کی!
#یاسر_ئبراهیمی
@kaniyadil
ئای شەو

ئای شەو!
تا کەی دەتەوێت لەبەر پەنجەرەی دەمەکانم بوەستیت و
یاری بە خەونە هەرگیز وەدی نەهاتووەکانم بکەی؟
تا کەی دەتەوێت لە زڕەی بێدەنگیت و
لە قەرەباڵغی ئارامیتدا دەسەڵاتم لە کاتەکانم بسێنیت و
لە تاریکیی خۆتدا وەک مۆمێک بەدیار بێهۆدەگییەوە بمتوێنیتەوە؟
لێمگەڕێ دەمەوێت بارینی سپێدە ببینم
دەمەوێت تام لە بەیانی بکەم و
جەستەم لەبەر یەکەم تیشکی خۆرا هەڵخەم..
من ئاوازی نیشتمانێکی لەبن نەهاتووم
کە زارۆکەکانی لە گۆمەکانی خوێنا لەدایک دەبن و
دەبن بە مۆسیقای ژیانەوە بۆ باوکە مردووەکان
دەبن بە بڵندگۆ بۆ دەربڕینی ئازارەکانی دایکان
دەبن بە ساڵی نان بۆ برسییەکان
دەبن بە کۆڵەکە بۆ بێپەناکان..
ئەوانە وێرەی خەونی سەدان ساڵەی باپیرانمانن
لە شەقامدا پێ دەگرن و
دەنگی سەربەستیان دیکتاتۆرەکان دەهەژێنێت!
#سورەیا_ئەفشارنیا
Ax şev

Ax, şev!
Heta kengê tu dixwazî ​​li pişt pencereya gavên min rawestî û
Bi xeyalên min ên pêknehatî bilîzî?

Ma hûn dixwazin heta kengê di vê zincîra bêdengiyê de bin?
Di leza arambûna xwe de, hêza min li ser dema min bigirin?
Min di tariya xwe de mîna mûmek di çavên bêwate de bihelînin?

Bila barana sibê bibînim
Ez dixwazim tama sibê, û
Ez ê di yekem tîrêjê rojê de laşê xwe şiyar bikim.

Ez muzîka welatekî neşikestî me
ku zarokên wan di golên xwînê tên dunyê û
ji bo bavên mirî dibin muzîka jiyanê

Dibin axaftvan ku êşên dayikan tînin ziman
Dê sala nên ji bo birçînanan dibin
Ji bêmalan re dibin stûn

Ew cesareta sedsalî ya bav û kalên me ne
Di kolanê de dibin yek û
Qêrîna wan a azadiyê; dîktatoran dihejîne!

Helbest;
#Sureya_Efşarniya
Wergêr;
#Mecîd_Rehwerd

@kaniyadil
Audio
فایل صوتی جلسه نقد مجموعه شعر «بریل‌های ناگزیر».
با اجرای:
محمدکاظم کاظمی
منتقد:
علیرضا سپاهی‌لایین

لینک کانال اشعار #موسی_عصمتی 👇
https://t.me/braillehayenagozir

@kaniyadil
Durûd li we

Pir dilê me dixwast ku li demeke çêtir ji vê demê ku halê dilê me giştiyan baş bibûya, mizgîniya vê xelata binirx parve bikira , lê...
Ji dû çend sal çav li rê bûnê Dîwana Xezerçav hate weşandin:

Xezerçav

Helbesteke evîndarkî û midadêrî ye.
Derçeyeke nû li wêjeya kurdî ya Xorasanê. Hesteke bêberav ji kompeyvên nû û nûbêjeyan e
Kirasekê nû ye li endama wêjeya Kurdî
Xezerçav panavek e ji hestên xweşik
Xezerçav jiyaneke berdewam e.
Helbestvan:
#Mihemed_ê_Ismaîlî (Şûriş)

دوروود ل وە
پر دلێ مه دخواست کو ل ده‌مه‌که‌ چێتر ژ ڤێ ده‌مێ کو هالێ دلێ مه‌ گشتیان باش ببوویا مزگینیا ڤێ خه‌لاتا بنرخ پارڤه‌ بکرا، لێ...
ژ دوو چه‌ند سال چاڤ ل رێ بوونێ، دیوانا خه‌زه‌رچاڤ هاته‌ وه‌شاندن.

خه‌زه‌رچاڤ

هه‌لبه‌سته‌که‌ ئه‌ڤیندارکی و مدادێری یه‌؛ ده‌رچه‌یه‌که‌ نوو ل وێژه‌یا کوردی یا خۆراسانێ.
هه‌سته‌که‌ بێبه‌راڤ ژ کۆمپه‌یڤێن نوو و نووبێژه‌یانه و کراسه‌کێ نوو یه‌ ل ئه‌نداما وێژه‌یا کوردی. خه‌زه‌رچاڤ پاناڤه‌که‌ ژ هه‌ستێن خوه‌شک
خه‌زه‌رچاڤ ژیانه‌که‌ به‌رده‌وامه‌.
هەڵبەستڤان؛
#مهەمەد_ێ_ئسمائیلی (شوورش)
@kaniyadil
بلووج...

بلووج، جانن؛
بلووج، جانێ مه کوردان
چوونه ئەو ژی،
ب ئەرمانێ مه کوردان...
بلووج ئشقن، مەکوژن،
کو ژ دوو وان
کیە کو فام بکه ژانێ مه کوردان؟!!

.......
بلوچ
بلوچها، مثل جان‌اند، جان ما کوردها
آنها هم حسرت‌به‌دل آرزوهای ما هستند
بلوچ‌ها عشق‌اند، نکشیدشان، پس از آنها
چه کسی دردهای ما را درک خواهدکرد؟
#سپاهی_لایین
@kaniyadil
Baloochestan Mani Mat
Issa Hamraz
منی مات، بلوچستان
دەنگ؛
#عیسی_همراز_بلوچ
هەلبەست؛
#محمد_نوردلمان
هەنگ؛
#بهنام_شهنوازی
@kaniyadil
وەکی بووکێ...

نزانم خوەندنە چ ل سەرێ تە؟
نزانم چەرە تێمە نەزەرێ تە؟!
وەکی بووکێ ژ کالان روو دگرتن
خوە ژ من تاو ددی، تێمە چەرێ تە!

#محمد_قربانی - شمال خراسان
@kaniyadil
کوردی کورمانجی
به زبانهای تلگرام اضافه شد

دوستان گرامی!
با درود. اگر می‌خواهید زبان تلگرام خود را به کوردی کرمانجی تغییر دهید، کافی است که وارد لینک زیر شوید👇
Xweng û birano!
Dembaş û jiyanxwaş.
Ji bo bi kar anîna Telegramê bi zimanê Kurdî, pê li vê lînka bikin👇

https://t.me/setlanguage/kurdii

@kaniyadil
Forwarded from kanimaall کانیمال
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هەنگئ لۆ
ژ یەلدا ئەباسی
@kanimaall
حرفی تازه برای گفتن...

نگاهی به مجموعه شعر خەزەرچاڤ-1

این روزها لابلای مشغله‌های همیشگی، مجموعە‌شعر تازه منتشر شده‌ی شاعر تلاشگر و کوردباور خراسانی جناب شورش اسماعیلی را دم دست گذاشته‌ام و خوشبختانه هر روز بخشی از آن را می‌خوانم.
لازم دیدم به اختصار، چند نکته در باب این کتاب عرض کنم و امیدوارم برای خودم، برای جامعه‌ادبی کوردهای خراسان و برای شورش عزیز مفید واقع شود.
کتاب «خەزەرچاڤ»، آینه‌ی زلال و تمام‌نمایی است از تلاش‌های مخلصانه‌ی یک شاعر کورد برای اینکه طرحی نو دراندازد و در مسیر توسعه و تعالی زبان کوردی کورمانجی در خراسان، گامی به جلو بردارد.
خلاقیت‌های ذوقی و کلامی و زبانی که علی‌القاعده از معیارهای شعر معاصر محسوب می‌شوند، به‌وضوح در تمام شعرهای شورش به چشم می‌خورند. وفاداری به خلوص و اصالت زبان کوردی شاید مهمترین وجه مشخصه‌ی این مجموعه است. از دیگر نکات، نوآوری‌هایی است در حوزه‌ی قالب‌های شعری همچون سرودن «غەزەلۆک» که تا حدودی مشابه قالب قطعه در شعر فارسی است که البته در کوردی سابقه‌ی کمتری دارد.
در مجموع، من به‌عنوان یک دلبسته‌ی زبان مادری و آرزومند توسعه‌ی سرایش و خوانش کوردی در خراسان، از انتشار این مجموعه، بسیار خرسندم و این کار ارجمند را به خانواده‌ی کوردباور اسماعیلی و به‌ویژه شورش عزیز (محمد)، شادباش و پیروزباد می‌گویم. توصیه‌ی برادرانه‌ و بی‌تعارف من این است که اهل قلم و صاحبان ذوق در جامعه‌ی کوردی، به شکل شایسته به معرفی و خواندن این کتاب بپردازند.
در عین حال، نکات کمی و کیفی متفاوتی نیز هست که حیفم می‌آید من‌باب اشتراک تجارب، خدمت شما و شورش جان عرض نکنم؛
نام، یکی از مهترین ارکان تبلیغ و توجه به کتاب است و عنوان خەزەرچاڤ، به گمان من واجد چنین مشخصه‌ای نیست. این نام علاوه بر این که نامانوس و دیرفهم است، از منظر ساخت نیز اشکالاتی دارد و از جمله اینکه ترکیب دو نام به‌جای ترکیب اسم و صفت، باوجود خلاقانه بودن، سنگین است و برای مخاطب دور از ذهن می‌نماید. ضمن اینکه «خزر» علاوه بر رنگ آبی، می‌تواند چند صفت از جمله؛ خیسی و گریانی، بزرگی، توفانی و... را نیز تداعی کند که بعضا جالب نیستند. حتی در زبان فارسی نیز کمتر شاهد چنین ترکیباتی هستیم و کمتر شنیده‌ایم کلمات «چشم‌خزری» یا «خزرچشم» جایی به کار رفته باشد.
مطابق معیارها، نام، باید حتی‌الامکان کوتاه و گویا و عمیق و موثر باشد که در این مورد، به گمانم چنین نیست.
اما مهمتر از این، دو نکته‌ی فنی است که مسئولیت اولی به شاعر و دومی به ناشر بازمی‌گردد؛
ادامه دارد

#سپاهی_لایین
@kaniyadil
حرفی تازه برای گفتن...

نگاهی به مجموعه شعر خەزەرچاڤ-2


کسانی که امروز کم و بیش با فعالیت فرهنگی و قلمی کوردی آشنا هستند، می‌دانند که طبق توافقی نانوشته و البته باتوجه به سابقه‌ی مکتوب زبان کوردی کورمانجی، حروف اضافه و ربطی مثل ب/وه، ل/له و ژ/ژه و... در همه جا به یک شکل بکار می‌رود و تلاش عمومی اهل قلم، رسیدن به رسم‌الخطی واحد و استاندارد است که بر همین اساس، شکل نخست این حروف یعنی: ب، ل، ژ، و... فارغ از جغرافیای زیستی و لهجوی، به‌رسمیت شناخته شده‌است. در کتاب خەزەرچاڤ، شاعر به سلیقه‌ی خود در این امر عمومی، دست برده و نوعی نگارش خاص خود دارد که به باور من جالب نیست و حداقل با تلاش و نیت خود شورش جان، در تضاد است.
نکته بعد، نام «دیوان» نهادن بر مجموعه است. لازم به توضیح نیست که دیوان، به ماحصل یک عمر شاعری گفته می‌شود نه به نخستین مجموعه شعر یک شاعر و باتوجه به سن و سال، امید می‌رود سالهای سال، شاهد کار و نشر دیگر آثار شورش عزیز هم باشیم و در نهایت دیوانی که شامل همه‌ی اشعار او باشد. به هرصورت توجه داشته باشیم که این جور نامگذاریها می‌تواند اسباب مزاح شود و خدای‌نخواسته بر جدیت و داوری دیگران نسبت به یک مجموعه شعر، اثر منفی بگذارد.
و نکته‌ی بعد اینکه به‌جای استفاده از هر دو رسم‌الخط لاتینی و آرامی کوردی-که البته محاسنی هم دارد- کاش عجالتا به رسم‌الخط آرامی اکتفا و در کنارش، باتوجه به زبان خاص و فخیم شاعر، فضایی به ترجمه‌ی برخی ابیات و کلمات دشوار و دیریاب به فارسی اختصاص داده می‌شد تا به خوانش مجموعه کمک کند.
آخرین عرضم را به نوع کاغذ و فونت این مجموعه اختصاص می‌دهم که درواقع باید بگویم بسیار نومیدکننده و عجیب است. روی سخنم با ناشر محترم و پرتلاشی مثل بیژن‌یورد و جناب آخرتی است که سابقه‌ی قابل توجهی در نشر آثار کوردی دارد.
انتخاب چنین قلمی آنهم روی کاغذ کاهی و نوع صفحه‌آرایی غیر حرفه‌ای، قطع و یقین به ارزش‌های کتاب و توجه مخاطب به آن لطمه می‌زند چرا که خوانش اثر را بسیار دشوار و حتی ناممکن کرده‌است. شاید اصلا بنای ناشر به خواندن نبوده و فایل صوتی اثر هم به همین دلیل ضمیمه‌ی کتاب شده‌است. ولی زبان کوردی در خراسان نیاز به خواندن و نوشتن دارد و امیدوارم به این مهم حیاتی، از سوی شاعران و نویسندگان و ناشران و فعالان فرهنگی کورد خراسان بیش از پیش توجه شود.
کتاب، باتوجه به نوع جلد و کاغذ استفادە شدە، ما را یاد آثار کهن مذهبی می‌اندازد که در طاقچه‌های قدیمی بود و برای اغلب ما یادآور خاطراتی است. شاید همین حس نوستالژیک مشوق ناشر و شاعر در انتخاب جنس کاغذ بوده ولی این برای یک اثر ادبی معاصر که داعیه‌ی نوآوری دارد، جالب و جاذب و متناسب نیست. شاید هم دغدغه‌ی ارزان درآمدن کتاب، در انتخاب کاغذ نقش اول را داشته‌است.
در مورد مجموعه‌ی خەزەرچاڤ، حرفهای بسیار می‌شود گفت و نوشت ولی مجال ما به سر آمد. این مقدارش را بنده نوشتم که بیشتر و بهترش را سروران دیگر بنویسند. لطفا نسبت به نقد و معرفی کتب کوردی منتشره از سوی اهل قلم خود، بی‌توجه نباشیم.
با تبریک دوباره به شورش عزیز، بدرود
.
#سپاهی_لایین
@kaniyadil