رد خون، کانال رسمی کمند(مریم روحپرور)
22.8K subscribers
87 photos
8 videos
49 links
رمان‌های #ماهی #حامی #ترنج #طعم‌جنون #رخپاک #زمردسیاه #عشق‌خاموش #معجزه‌دریا #تاونهان #آغوش‌آتش #متهوش #چتر_بی_باران #گرگم_به_هوا
پارت گذاری رمان های #متهوش و #رد_خون یک شب در میون از یک رمان، به جز تعطیلات رسمی
کپی حتی با ذکر نام پیگرد قانونی دارد
Download Telegram
#رد_خون
#پارت_دویست_هفتاد_هشت

سر به زیر برد و به دنبال فیلم گشت با دیدن پستی در اینستا گفت:
-دوربینای خیابون!
-آره دیگه فکر کردی یکی کنار خیابون ایستاده فیلم گرفته؟
آلا با دیدن سرعت ماشین شهاب چشمانش گرد شد و گفت:
-اطراف میدیدی اصلا؟!
-می دیدم
آلا لحظه ای که سر ماشین کج شد به گارد ریل وسط کوبیده شد، بی اختیار جیغی زد دست جلوی دهانش گرفت و گوشی از دستش رها شد، شهاب خندید و گفت:
-الان من این جا هستما!
آلا ابرو در هم کشید، دستش روی سینه اش نشست، دردی در سینه اش پچید و سعی کرد درست نفس بکشد، شهاب سریع صاف نشست و گفت:
-آلا
آلا کمی چرخید چشم بست و به سختی گفت:
-خوبم...
-تکیه بده آلا، این تن لعنتیو شل کن
آلا چشم بست و سر به صندلی تکیه داد، شهاب سریع دست پیش برد روی قفسه ی سینه ی آلا گذاشت، آن ورم کم را حس کرد و فریادش بی اختیار بالا رفت:
-لعنتی داری با خودت چی کار می کنی!
آلا با درد نالید:
-داد نزن...لطفا...
شهاب به جلو نگاه کرد اما عصبی دستش را به دکمه ی مانتو گرفت همان جور که یک دستی بازش می کرد گفت:
-آره نرو عمل کن به جای اینکه یه عمر کنار هامین باشی فقط چند روز دیگه پیشش باش، چون با این وضعیت بیشتر چند روزم مهمونش نیستی
دکمه را باز کرد دکمه ی دیگر را در دست گرفت، آلا سریع مچ دستش را گرفت و گفت:
-خوبم..ن...
دستش را با خشم پس زد و غرید:
-بکش دستتو
دکمه ی دیگر را باز کرد و یقه را از هم فاصله داد و گفت:
-به زور نفس بکش، به زور
آلا نگاهش کرد و گفت:
-یه لحظه...شوکه شدم همین
-آره بابا تو حالت عادی خوبی فقط شوکه میشی این جوری میشی
-تو با این سرعت روندی...تصادف کردی و سالمی!
-می بینی که
-اگر گارد ریل نبود...مشخص نبود اون ماشین چند دور غلت می زد...تو رفتی تو لاین مخالف...اگر ماشینی با سرعت...می زد به...
خودش سکوت کرد و متعجب نگاه گرفت و گفت:
-بابا تو دیگه خیلی کله خری!
-به اندازه ی تو نیستم
-واقعا یه خراشم برنداشتی؟!
-دماغم درد می کنه...یعنی اون کیسه یهو باز شد بی پدر دماغمو داغون کرد
آلا متعجب نگاهش کرد، خنده اش گرفته بود و با حرص گفت:
-می گم معجزس زنده ای بعد داری...از دماغت که اوف شده میگی!
سرش را به نشانه ی تاسف تکان داد، نفس زد و درد را دوباره در سینه اش پخش کرد، کمی چهره در هم کشید و گفت:
-تو داشتی عادی پیش می رفتی...چی شد یهو فرمون کج کردی؟!
شهاب ساکت بود و آلا آرام گفت:
-مست بودی؟
-خورده بودم اما مست نبودم، باشمم باز اینجوری نمیشه، من همیشه مست پشت فرمونم
ویژگی‌های کانال VIP

🔺در طول هفته یک شب در میون دو پارت گذاشته میشه، اما تو vip هر شب پارت داریم،(البته از همین ابتدا کلی پارت تو کانال آماده ی خوندنه) کانال خلوت و بدون تبلیغات و دسترسی راحت تر به پارتا، از همه مهم تر حمایت از نویسنده❤️

کافیه تنها با پرداخت 40هزار تومان عضو کانال VIP #رد_خون  بشید 🔥

مریم روح پرور زمین
۵۸۹۲۱۰۱۳۵۶۴۸۶۳۹۵


شات واریز رو برای *یکی از دو آیدی ادمین ارسال کنید و منتظر پاسخ باشید، لطفا فقط برای یک نفر ارسال کنید🍃🌱
@Darya_1320
@Tanin0489

در کانال وی آی پی پارت 600هستیم