نسخهای نفیس و کهن از «تلخیص المحصل في علم الکلام» خواجه نصیر الدین طوسی
با دستخط خواجه در انتهای کتاب
کاتب: حسین بن حسن الدرندي، ۲۰جمادی الاولی ۶۶۹ق
خواجه آن را با شاگردش نورالدین ابوبکر بن أبي علي الشيرازي تصحیح کرده است و در آخر گواهی تصحیح آن را برای همین شاگردش نوشته و از او تجلیل کرده است.
تاریخ درج شده به خط خواجه در انتهای متن: ۶۶۹ق
تاریخ وفات خواجه: ۶۷۲ق
کتابخانه فاضل احمد پاشا، ترکیه؛ نسخه ۸۳۴
دانلود نسخه:
https://t.me/kalam_shia/579
نسخه نفیسی دیگر از همین کتاب به خط میرداماد، علامه حلی و فخر المحققین:
https://t.me/nosakh_shii/2713
با دستخط خواجه در انتهای کتاب
کاتب: حسین بن حسن الدرندي، ۲۰جمادی الاولی ۶۶۹ق
خواجه آن را با شاگردش نورالدین ابوبکر بن أبي علي الشيرازي تصحیح کرده است و در آخر گواهی تصحیح آن را برای همین شاگردش نوشته و از او تجلیل کرده است.
تاریخ درج شده به خط خواجه در انتهای متن: ۶۶۹ق
تاریخ وفات خواجه: ۶۷۲ق
کتابخانه فاضل احمد پاشا، ترکیه؛ نسخه ۸۳۴
دانلود نسخه:
https://t.me/kalam_shia/579
نسخه نفیسی دیگر از همین کتاب به خط میرداماد، علامه حلی و فخر المحققین:
https://t.me/nosakh_shii/2713
|بررسیهای کلامی|
قاعده الواحد فقط در اثولوجیا است؛ نه افلاطون چنین مطلبی دارد نه ارسطو، و نه هیچ منبع یونانی دیگر! الواحد شروع بدفهمی فلسفه اسلامی از یونان بود. #قوامصفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی پستهای مرتبط: https://t.me/kalam_shia/462 https://t.me/kalam_shia/457 https…
تمدن اسلامی که تا زمان خواجه نصیر به اوج خود رسید بود با گسترش اندیشه اشراقیگری و عرفانی رو به افول گذاشت.
تعالیم امثال صدرالدین قونوی عامل عقب افتادگی علمی جامعه اسلامی شد.
#قوامصفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
تعالیم امثال صدرالدین قونوی عامل عقب افتادگی علمی جامعه اسلامی شد.
#قوامصفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
|بررسیهای کلامی|
امروزه تاریخ فلسفه اسلامی از ملاصدرا شروع میشود و در همان ملاصدرا هم ختم میشود #نصرالله_حکمت | #تاریخ_فلسفه_اسلامی @kalam_shia
ابنعربی، ادامه ابنسیناست
بیاعتباری تقسیم «عرفا، فلاسفه»
#نصرالله_حکمت | #تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
بیاعتباری تقسیم «عرفا، فلاسفه»
#نصرالله_حکمت | #تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
نسخه کشف المراد علامه حلی (۶۴۸-۷۲۶ق)
در کتابخانه چستربیتی
تاریخ استنساخ: ۱۶ ربیع الاول ۶۹۰ق
ایرلند، کتابخانه چستربیتی، نسخه۳۳۸۹
هرچند این نسخه، ارزشمند بوده و ظاهرا در همان سال اولِ اتمام تألیف کتاب استنساخ شده است اما برخلاف آنچه در فهرست درج شده به خط علامه حلی نیست؛ آثار متعددی به خط علامه حلی همینک در دسترس است و نسخه حاضر قطعا نسخه دستخط علامه حلی نیست.
نمونههایی از دستخط علامه حلی:
نمونه اول| دوم| سوم|
لازم به ذکر است، این نسخه نه در هاردِ نسخههای پخش شده این کتابخانه موجود بود و نه در سایت کتابخانه! اما چون سالیان گذشته کتابخانه مرعشی اسکن آن را تهیه کرده بود توانستیم به این نسخه بطور کامل دسترسی حاصل نماییم.
دانلود نسخه:
https://t.me/nosakh_shii/3411
نسخه کشف المراد علامه حلی (۶۴۸-۷۲۶ق)
در کتابخانه چستربیتی
تاریخ استنساخ: ۱۶ ربیع الاول ۶۹۰ق
ایرلند، کتابخانه چستربیتی، نسخه۳۳۸۹
هرچند این نسخه، ارزشمند بوده و ظاهرا در همان سال اولِ اتمام تألیف کتاب استنساخ شده است اما برخلاف آنچه در فهرست درج شده به خط علامه حلی نیست؛ آثار متعددی به خط علامه حلی همینک در دسترس است و نسخه حاضر قطعا نسخه دستخط علامه حلی نیست.
نمونههایی از دستخط علامه حلی:
نمونه اول| دوم| سوم|
لازم به ذکر است، این نسخه نه در هاردِ نسخههای پخش شده این کتابخانه موجود بود و نه در سایت کتابخانه! اما چون سالیان گذشته کتابخانه مرعشی اسکن آن را تهیه کرده بود توانستیم به این نسخه بطور کامل دسترسی حاصل نماییم.
دانلود نسخه:
https://t.me/nosakh_shii/3411
نسخه دستخط کشف المراد علامه حلی
نسخه خطی شماره ۶۳۰/۱۲ محفوظ در کتابخانه مجلس
هر چند فهرستنگار به درستی متوجه دستخط علامه حلی در بالای برگ اول کتاب شده است اما گویا نتوانسته دستخط متن نسخه را تطبیق دهد، و اسم کاتب را مجهول گذاشته است. با توجه به آثار متعدد موجود از خط علامه حلی که همینک در اختیار هست (نمونه اول| دوم| سوم) به راحتی قابل تطبیق است که نسخه حاضر به خط خود علامه حلی است. تصحیحهای انجام شده در حواشی صفحات، و برخی قلمخوردگیها نیز مؤید همین مطلب است.
دانلود نسخه:
https://t.me/nosakh_shii/3419
توضیح درباره نسخه چستربیتی:
https://t.me/kalam_shia/586
همچنین علاوه بر این دو نسخه، نسخه ارزشمند دیگری از کشف المراد در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، به شماره نسخه۶۰ محفوظ است که توسط شاگرد علامه حلی، شمس الدین آملی، از روی نسخه اصل استنساخ شده است. (فنخا، ج۲۶، ص۳۷۸)
لازم به ذکر است هیچ کدام از این سه نسخه، در تصحیح معروفِ موجود در بازار که توسط آقای حسنزاده آملی انجام شده مورد استفاده قرار نگرفته است.
۱۴۰۳/۰۲/۱۲
@kalam_shia
نسخه خطی شماره ۶۳۰/۱۲ محفوظ در کتابخانه مجلس
هر چند فهرستنگار به درستی متوجه دستخط علامه حلی در بالای برگ اول کتاب شده است اما گویا نتوانسته دستخط متن نسخه را تطبیق دهد، و اسم کاتب را مجهول گذاشته است. با توجه به آثار متعدد موجود از خط علامه حلی که همینک در اختیار هست (نمونه اول| دوم| سوم) به راحتی قابل تطبیق است که نسخه حاضر به خط خود علامه حلی است. تصحیحهای انجام شده در حواشی صفحات، و برخی قلمخوردگیها نیز مؤید همین مطلب است.
دانلود نسخه:
https://t.me/nosakh_shii/3419
توضیح درباره نسخه چستربیتی:
https://t.me/kalam_shia/586
همچنین علاوه بر این دو نسخه، نسخه ارزشمند دیگری از کشف المراد در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، به شماره نسخه۶۰ محفوظ است که توسط شاگرد علامه حلی، شمس الدین آملی، از روی نسخه اصل استنساخ شده است. (فنخا، ج۲۶، ص۳۷۸)
لازم به ذکر است هیچ کدام از این سه نسخه، در تصحیح معروفِ موجود در بازار که توسط آقای حسنزاده آملی انجام شده مورد استفاده قرار نگرفته است.
۱۴۰۳/۰۲/۱۲
@kalam_shia
|بررسیهای کلامی|
ابنعربی، ادامه ابنسیناست بیاعتباری تقسیم «عرفا، فلاسفه» #نصرالله_حکمت | #تاریخ_فلسفه_اسلامی @kalam_shia
بدایة الحکمة کدام گره فرو بسته ما را باز میکند؟
بدایة الحکمة سمّ مهلک در فهم فلسفه
#نصرالله_حکمت | #تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
بدایة الحکمة سمّ مهلک در فهم فلسفه
#نصرالله_حکمت | #تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
Forwarded from میراث خطی شیعه
#دستخط ملاصدرا
آلبومی از دستخط باقیمانده از نسخههای خطی
دستخط شیخ طوسی| دستخط سید بن طاووس| دستخط علامه حلی| دستخط خواجه نصیر الدین طوسی| دستخط میرداماد| دستخط شیخ بهایی| دستخط سید احمد علوی| دستخط شیخ حر عاملی| دستخط علامه وحید بهبهانی| دستخط سیدهاشم بحرانی| دستخط علم الهدی فرزند فیض کاشانی| دستخط محقق کرکی| دستخط شیخ لطف الله میسی| دستخط کرکی، حسن بن علی| دستخط میرزا عبدالله افندی| دستخط آقا بزرگ طهرانی| دستخط صاحب عوالم (عبدالله بحرانی)| دستخط محمدتقی مجلسی| دستخط شیخ یوسف بحرانی| دستخط صاحب معالم| دستخط سید نعمت الله جزایری| دستخط پدر شیخ بهایی| دستخط محمدامین استرآبادی| دستخط علامه مجلسی|
@nosakh_shii
آلبومی از دستخط باقیمانده از نسخههای خطی
دستخط شیخ طوسی| دستخط سید بن طاووس| دستخط علامه حلی| دستخط خواجه نصیر الدین طوسی| دستخط میرداماد| دستخط شیخ بهایی| دستخط سید احمد علوی| دستخط شیخ حر عاملی| دستخط علامه وحید بهبهانی| دستخط سیدهاشم بحرانی| دستخط علم الهدی فرزند فیض کاشانی| دستخط محقق کرکی| دستخط شیخ لطف الله میسی| دستخط کرکی، حسن بن علی| دستخط میرزا عبدالله افندی| دستخط آقا بزرگ طهرانی| دستخط صاحب عوالم (عبدالله بحرانی)| دستخط محمدتقی مجلسی| دستخط شیخ یوسف بحرانی| دستخط صاحب معالم| دستخط سید نعمت الله جزایری| دستخط پدر شیخ بهایی| دستخط محمدامین استرآبادی| دستخط علامه مجلسی|
@nosakh_shii
|بررسیهای کلامی|
Photo
دکتر نصرالله حکمت:
هرکس ابن سینا و فارابی را نشناسد بویی از فلسفه نبرده، و حتی هگل و کانت را نخواهد فهمید!
✦༅✿༅✦═༅༅═┅──
✍ پینوشت:
با تشکر از استاد حکمت، درباره این گفتار سؤالی به ذهن میرسد:
استاد در سخنرانیهای خود بارها اشاره کردهاند عده زیادی از کسانی که فلسفه اسلامی درس میدهند ابنسینا و فارابی را درست فهم نکردهاند.
▪️اکنون اگر فهم فلسفه هگل و کانت مستلزم فهم فلسفه ابنسینا و فارابی باشد:
آیا هگل و کانت، فلسفه ابنسینا و فارابی را فهم کرده و سپس مطالب خود را بیان کردهاند؟
اگر اینچنین است، که این نیاز به اثبات دارد که چگونه درحالیکه بسیاری از اساتید فلسفه اسلامی، ابنسینا و فارابی را فهم نکردهاند هگل و کانت فلسفه آن دو را عمیقا دریافتهاند!
▪️و اگر مدعی این نیستیم که هگل و کانت، فلسفه فارابی و ابنسینا را فهمیدهاند و چه بسا اصلا کاری با آن نداشتند، پس این لازمه از کجا بدست میآید که بگوییم فهم فلسفه هگل وکانت در گرو فهم فلسفه ابنسینا و فارابی است؟
▪️حالت سوم هم این است که بگوییم: هگل و کانت سخنان خود را نفهمیدهاند و ما با فهم فلسفه ابنسینا فلسفه هگل و کانت را _که خودشان نفهمیده بودند_ خواهیم فهمید.
پیشتر نیز یکی از اساتید فلسفه بیان کرده بود: فهم عمیق خطبههای توحیدی نهج البلاغه و دیگر منظومههای روایی متوقف بر فهم فلسفه و عرفان و مخصوصا ابنعربی است!
جالب است که در اینصورت باید معتقد باشند توحید حقیقی تا قرن هفتم که زمان ظهور ابنعربی بود فهم نشد!
و اصلا چرا اهل بیت علیهم السلام مطالبی را بیان کردند که فهم آن متوقف بر ارائه مبانی توسط فیلسوفانی بود که حتی عمدتا شیعه هم نبودند، و چه بسا بعضا میانهای با دین هم نداشتند؟!
#نصرالله_حکمت | #تاریخ_فلسفه_اسلامی
https://t.me/kalam_shia/593
هرکس ابن سینا و فارابی را نشناسد بویی از فلسفه نبرده، و حتی هگل و کانت را نخواهد فهمید!
✦༅✿༅✦═༅༅═┅──
✍ پینوشت:
با تشکر از استاد حکمت، درباره این گفتار سؤالی به ذهن میرسد:
استاد در سخنرانیهای خود بارها اشاره کردهاند عده زیادی از کسانی که فلسفه اسلامی درس میدهند ابنسینا و فارابی را درست فهم نکردهاند.
▪️اکنون اگر فهم فلسفه هگل و کانت مستلزم فهم فلسفه ابنسینا و فارابی باشد:
آیا هگل و کانت، فلسفه ابنسینا و فارابی را فهم کرده و سپس مطالب خود را بیان کردهاند؟
اگر اینچنین است، که این نیاز به اثبات دارد که چگونه درحالیکه بسیاری از اساتید فلسفه اسلامی، ابنسینا و فارابی را فهم نکردهاند هگل و کانت فلسفه آن دو را عمیقا دریافتهاند!
▪️و اگر مدعی این نیستیم که هگل و کانت، فلسفه فارابی و ابنسینا را فهمیدهاند و چه بسا اصلا کاری با آن نداشتند، پس این لازمه از کجا بدست میآید که بگوییم فهم فلسفه هگل وکانت در گرو فهم فلسفه ابنسینا و فارابی است؟
▪️حالت سوم هم این است که بگوییم: هگل و کانت سخنان خود را نفهمیدهاند و ما با فهم فلسفه ابنسینا فلسفه هگل و کانت را _که خودشان نفهمیده بودند_ خواهیم فهمید.
پیشتر نیز یکی از اساتید فلسفه بیان کرده بود: فهم عمیق خطبههای توحیدی نهج البلاغه و دیگر منظومههای روایی متوقف بر فهم فلسفه و عرفان و مخصوصا ابنعربی است!
جالب است که در اینصورت باید معتقد باشند توحید حقیقی تا قرن هفتم که زمان ظهور ابنعربی بود فهم نشد!
و اصلا چرا اهل بیت علیهم السلام مطالبی را بیان کردند که فهم آن متوقف بر ارائه مبانی توسط فیلسوفانی بود که حتی عمدتا شیعه هم نبودند، و چه بسا بعضا میانهای با دین هم نداشتند؟!
#نصرالله_حکمت | #تاریخ_فلسفه_اسلامی
https://t.me/kalam_shia/593
|بررسیهای کلامی|
Photo
استثنا بودن هانری کربن از سایر مستشرقین، و تمجید از او در مقابل بیاعتقادی و بیاعتمادی به سایر مستشرقین
#نصرالله_حکمت | #تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
#نصرالله_حکمت | #تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
|بررسیهای کلامی|
شیخ هادی طهرانی: اتباع شیخ احمد احسایی طریقه و مزخرفات خود را از امثال ابن عربی و اتباع او اخذ نمودهاند، هر چند که جهت گول زدن عوام بسیار بر ایشان طعن میزنند و عداوت با ایشان نشان میدهند. رساله پاسخ به دو پرسش، کتابخانه مرکز احیاء، شماره نسخه ۴۲۶۵/۴، ص۳۵۸…
عرفان پدیدهای خاص یک دین نیست، نوعی دین جهانی است
ابنعربی و شیخ احمد احسایی را نمیتوان از هم جدا ساخت
#تاریخ_فلسفه_اسلامی
پست مرتبط:
https://t.me/kalam_shia/357
ابنعربی و شیخ احمد احسایی را نمیتوان از هم جدا ساخت
#تاریخ_فلسفه_اسلامی
پست مرتبط:
https://t.me/kalam_shia/357
|بررسیهای کلامی|
ملاصدرا بیجهت بزرگ شده است ملاصدرا و معضل انتحال #انتحال_ملاصدرا #قوامصفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی @kalam_shia
حمله سید جلال آشتیانی به ابوالحسن جلوه و آقا ضیاءالدین دُرّی، به دلیل مخالفت با ملاصدرا
عِرضِ خود بردهاند و از حد خود تجاوز نمودهاند و نفهمیده به جهل خود اعتراف کردهاند!
جلوه نه تنها از فهم حکمت متعالیه عاجز بود بلکه حواشی او بر شفا هم بسیار سطحی و کم عمق است! مناقشات او با ملاصدرا در حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول، و نیز وحدت وجود دلیل بر کم عمقیِ او در مشکلات فلسفی است.
سیدجلال آشتیانی:
«یکی از کسانی که در صدد قدح بر مبانی ملاصدرا برآمد، حکیم عصر قاجاریه آقا میرزا ابوالحسن جلوه (م ۱۳۱۲ق) شاگرد آقا میرزا حسن چینی و آقا میرزا حسن نوری _فرزند و تلمیذ آخوند ملاعلی نوری_ بود که گاهی در مجلس به خیالِ خود، مواضع سرقتِ صدرالمتألهین را نشان میداد.
در عصر ما مرحوم آقا ضیاء الدین دری، رسالهای مختصر در این باب نوشت و یکی دونفر از فضلای معاصر هم گاهی جسته و گریخته در این باب به قول طلاب علوم دینی _کثرهم الله تعالی وایّدهم_ اظهار لحیه نمودهاند و عِرضِ خود بردهاند و از حد خود تجاوز نمودهاند و نفهمیده به جهل خود اعتراف کردهاند.
مرحوم جلوه در طبیعیات شفا به طور سطحی و به اصطلاحِ طلاب به نحو (کان، یکون) و در علوم ریاضی، آن هم ریاضیات معمول در مدارس قدیم در سالهای حدود نود یا هشتاد سال قبل، مدرس رسمی بود. الهیات شفا را هم تدریس مینمود و رشته تخصصی او همینها بود که ذکر شد. حواشی که از او در این قسمتها در دست است، بسیار سطحی و کم عمق است و اگر به همه شفا حاشیه مینوشت، حواشی او در ردیف سطحیترین تعلیقات به شمار میرفت و فقط از تتبع او میشد بهره برد.
آن مرحوم به جای حل مشکلات کتب فلسفی، دنبال نسخ میگشت و اغلب اوقات (بنا به نقل اساتید بزرگ ما) مجلس درس را با تطبیق نسخ و (إن قلت و قلت) برگزار مینمود.
در فهم مشکلات مباحث عرفانی و حکمت ذوقی و حکمت متعالیه سبک ملا صدرا بسیار عاجز بود، با اینکه تدریس الهیات به روش اهل ذوق و تحقیق در کتب عرفانی مثل تمهید القواعد و شرح فصوص و مصباح الأنس فن او نبود، این قبیل از کتب را هم تدریس مینمود».
سیدجلال آشتیانی، سه رساله فلسفی، ص۲۳-۲۲
«مرحوم آقا میرزا ابوالحسن بر مبانی و ادله ملاصدرا در حرکت جوهر و اتحاد عاقل و معقول، و نیز مبحث وحدت وجود اشکالاتی دارد که حاکی از عدم تسلط او به افکار ملاصدرا و دلیل بر کم عمقیِ او در مشکلات فلسفه است».
سیدجلال آشتیانی، سه رساله فلسفی، ص۲۴
#انتحال_ملاصدرا
مطلب مرتبط:
https://t.me/kalam_shia/441
عِرضِ خود بردهاند و از حد خود تجاوز نمودهاند و نفهمیده به جهل خود اعتراف کردهاند!
جلوه نه تنها از فهم حکمت متعالیه عاجز بود بلکه حواشی او بر شفا هم بسیار سطحی و کم عمق است! مناقشات او با ملاصدرا در حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول، و نیز وحدت وجود دلیل بر کم عمقیِ او در مشکلات فلسفی است.
سیدجلال آشتیانی:
«یکی از کسانی که در صدد قدح بر مبانی ملاصدرا برآمد، حکیم عصر قاجاریه آقا میرزا ابوالحسن جلوه (م ۱۳۱۲ق) شاگرد آقا میرزا حسن چینی و آقا میرزا حسن نوری _فرزند و تلمیذ آخوند ملاعلی نوری_ بود که گاهی در مجلس به خیالِ خود، مواضع سرقتِ صدرالمتألهین را نشان میداد.
در عصر ما مرحوم آقا ضیاء الدین دری، رسالهای مختصر در این باب نوشت و یکی دونفر از فضلای معاصر هم گاهی جسته و گریخته در این باب به قول طلاب علوم دینی _کثرهم الله تعالی وایّدهم_ اظهار لحیه نمودهاند و عِرضِ خود بردهاند و از حد خود تجاوز نمودهاند و نفهمیده به جهل خود اعتراف کردهاند.
مرحوم جلوه در طبیعیات شفا به طور سطحی و به اصطلاحِ طلاب به نحو (کان، یکون) و در علوم ریاضی، آن هم ریاضیات معمول در مدارس قدیم در سالهای حدود نود یا هشتاد سال قبل، مدرس رسمی بود. الهیات شفا را هم تدریس مینمود و رشته تخصصی او همینها بود که ذکر شد. حواشی که از او در این قسمتها در دست است، بسیار سطحی و کم عمق است و اگر به همه شفا حاشیه مینوشت، حواشی او در ردیف سطحیترین تعلیقات به شمار میرفت و فقط از تتبع او میشد بهره برد.
آن مرحوم به جای حل مشکلات کتب فلسفی، دنبال نسخ میگشت و اغلب اوقات (بنا به نقل اساتید بزرگ ما) مجلس درس را با تطبیق نسخ و (إن قلت و قلت) برگزار مینمود.
در فهم مشکلات مباحث عرفانی و حکمت ذوقی و حکمت متعالیه سبک ملا صدرا بسیار عاجز بود، با اینکه تدریس الهیات به روش اهل ذوق و تحقیق در کتب عرفانی مثل تمهید القواعد و شرح فصوص و مصباح الأنس فن او نبود، این قبیل از کتب را هم تدریس مینمود».
سیدجلال آشتیانی، سه رساله فلسفی، ص۲۳-۲۲
«مرحوم آقا میرزا ابوالحسن بر مبانی و ادله ملاصدرا در حرکت جوهر و اتحاد عاقل و معقول، و نیز مبحث وحدت وجود اشکالاتی دارد که حاکی از عدم تسلط او به افکار ملاصدرا و دلیل بر کم عمقیِ او در مشکلات فلسفه است».
سیدجلال آشتیانی، سه رساله فلسفی، ص۲۴
#انتحال_ملاصدرا
مطلب مرتبط:
https://t.me/kalam_shia/441