|بررسی‌های کلامی|
2.42K subscribers
278 photos
7 videos
20 files
186 links
مطالعات شیعی
بررسی‌های کلامی| پژوهش‌های اعتقادی

میراث کلامی شیعه
t.me/kalam_shia

ارتباط:
mokhtarireza@ut.ac.ir
Download Telegram
|بررسی‌های کلامی|
دکتر نصرالله حکمت در کتاب درسنامه حکمت مشاء، ص۱۷۲ درباره چگونگی دسترسی ابن‌سینا به کتاب فارابی می‌گویند وقتی دستفروش از ابن‌سینا تقاضا می‌کند کتاب را از وی بخرد ابن‌سینا در ابتدا نمی‌پذیرد، و داخل پرانتز می‌گویند: (احتمالا نام کتاب را روی جلد آن دیده و یا دستفروش به او گفته است که این کتاب درباره مابعدالطبیعه است). و سپس با اصرار دستفروش و بیان احتیاجش به پولِ کتاب، حاضر می‌شود آن را به قیمت سه درهم به ابن‌سینا بفروشد.
بدیهی است رساله‌ای که کلش ۵ص باشد دیگر جلد داشتن و... درباره آن معنای خاصی ندارد، و قطعا ابن‌سینا کتاب الحروف فارابی را خریده که شرح متافیزیک است نه آنچه اکنون به نام اغراض مابعدالطبیعه در ۵،۶ص در فهرستگان نسخه‌های خطی موجود است.
#ابن‌سینا | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|
<unknown> – سخنرانی دکتر حکمت ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
پاسخ دکتر حسن انصاری به این مطلب دکتر نصرالله حکمت که ابن‌سینا رساله اضحویه را بعد از شفا نوشته است

اخيرا ديدم يکی از نويسندگان در حوزه فلسفه اسلامی گفته اثبات کرده که رساله اضحويه ابن سينا بعد از کتاب شفاء نوشته شده. در بی پايه بودن اين سخن که البته جای بحثی نيست اما بد نيست فرسته بعدی را درباره يک مسئله مرتبط مطالعه بفرماييد.

رساله اضحويه و معتزله
ابن سينا رساله اضحويه و همچنين رساله نوروزيه را برای شخصی به نام الشيخ الأمين / الأمير ابو بکر (بن) محمد بن عبد الله (/عبد الرحيم/ عبيد) "أدام الله دولته" نوشته. هويت او تاکنون شناسایی نشده. آقای گوتاس (ص 472 به بعد از کتاب ابن سينا و سنت ارسطویی) به درستی نشان داده که رساله اضحویه بايد حدود 402 ق نوشته شده باشد. احتمالا در جرجان و من اضافه می کنم حتما قبل از سفر به ری. آقای دکتر مجتبایی در مقاله محققانه خود درباره ابو سعيد ابو الخير و ابن سينا به روشنی نشان داده اند که رساله اضحويه برای ابو سعد وزير نوشته نشده و خلطی که در برخی منابع کهن ديده می شود ناشی از خطایی نسخه ای است. آقای گوتاس به درستی می گويد رساله معاد/ معاد صغیر ابن سينا که آن را در ری نوشت رساله ديگری است و به احتمال زياد ابن سينا رساله اضحويه را زمانی نوشته که تازه جوزجانی با او آشنا شده و يا حتی قبل از اين تاريخ. وانگهی به درستی آقای گوتاس توجه می دهد که سبک رساله اضحويه به نوشته های دوران پختگی کامل ابن سينا نمی آيد؛ نقل قول هایی که در این رساله ديده می شود و استناد به سخن و اقوال ديگران مشی دوران اخیر او نيست.

حال من اضافه می کنم که ابن سينا در اين رساله در آغاز ديدگاه "جدليون " را در زمينه معاد نقل می کند و از آنچه می گويد معلوم است نظرش در اين قسمت به معتزله است. هم رأی آنان را درباره حقيقت معاد و نفی وجود نفس نقل می کند و هم اشاره می کند که آنان با اينکه احاديث تشبيهی در توحيد را رد می کنند و آنها را اصيل نمی دانند اما به وجود تشبيهات در قرآن باور دارند، با این وصف آن آيات ناظر به تشبيه را به معنای مجازی آن تأويل می کنند. ابن سينا آنگاه که به ری آمد تحت حمايت/ خدمت آل بويه بود و برای آنها رسالاتی نوشت. در آغاز رساله های اضحويه و نوروزيه عبارات ابن سينا روشن است ناظر به اهدای کتاب ها به شخصی است که جايگاه و موقعيت حکومتی دارد؛ يا قاضی است و يا يک امير محلی. او در ری تحت حمايت آل بويه بود و نيازمند حمايت غير آنان نبود. وانگهی در ری معتزليان قدرت داشتند و بسيار بعيد است ابن سينا در آن شرایط شکننده که پس از زندگی در گرگانج در آن دوره تجربه می کرد قصد اين را داشت تا خود را با معتزله ری درگير کند. از نوع توضيحاتی هم که درباره باور آنان در رساله اضحويه ارائه می دهد معلوم است که آشنایی او با معتزله چندان قوی نيست؛ برخلاف دوران بعد از اقامت در ری که به دليل آشنایی با برخی نوشته های قاضي عبد الجبار و ديگر معتزله ری با آرای آنان آشنایی عميقتری پيدا کرد (در اين زمينه نک: مقاله من درباره المباحثات/ التعليقات ابن سينا و رديه های او بر معتزله که تحريری از آن به زبان انگليسی بناست منتشر شود).

رساله اضحويه سال ها قبل از کتاب شفاء نوشته شده و در اين ترديدی نمی توان داشت.

حسن انصاری

#ابن‌سینا | #تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|
ابن‌سینا و انکار معاد جسمانی ابن‌سینا رساله اضحویه را _که در آن معاد جسمانی را باطل می‌داند_ بعد از شفا نوشته است، در شفا از ترس تفکر فقهی و کلامی می‌گوید معاد جسمانی را می‌پذیرم. #تاریخ_فلسفه_اسلامی ▪️پست‌های مرتبط: انسان، مجبوریست در صورتِ مختار! شرح…

ابن‌سینا و قول به معاد جسمانی _پس از انکار آن_ به دلیل ترس از علمای اسلام

علامه مجلسی:
شیخ ابوعلی در رساله مبدأ و معاد، تصریح به این مرتب نموده [انکار معاد جسمانی] و در شفا از ترس علمای اسلام، معاد جسمانی را حواله به صاحب شریعت نموده.
علامه مجلسی، حق الیقین، ص۴۲۰ [انتشارات امام عصر]

ابن‌سینا در برخی آثار خود معاد جسمانی را انکار کرده و ادله‌ای بر امتناع آن ذکر می‌کند، اما در شفا بدون سخن گفتن درباره ادعاهای پیشین خود صرفا می‌گوید چون پیامبر از وقوع معاد جسمانی خبر داده است، وی نیز آن را می‌پذیرد.
#ابن‌سینا | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

◼️پست‌های مرتبط:
▪️تصریح سید جلال آشتیانی به این مطلب
▪️تصریح دکتر حکمت به اینکه ابن‌سینا از ترس مخالفین و ترس تفکر فقهی و کلامی قول به معاد جسمانی را می‌پذیرد

@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|
‌ ابن‌سینا و قول به معاد جسمانی _پس از انکار آن_ به دلیل ترس از علمای اسلام علامه مجلسی: شیخ ابوعلی در رساله مبدأ و معاد، تصریح به این مرتب نموده [انکار معاد جسمانی] و در شفا از ترس علمای اسلام، معاد جسمانی را حواله به صاحب شریعت نموده. علامه مجلسی، حق الیقین،…
‌‌
سید جلال آشتیانی و تصریح به همان مطلب علامه مجلسی:
ابن‌سینا برای فرار از تکفیر و حفظ جانش قائل به معاد جسمانی شده است

بنا بر قواعد فلسفه مشاء و اشراق معاد جسمانی امکان ندارد، ابن‌سینا نیز آن را از محالات دانسته و از امتناعش سخن گفته است. لذا قول به قبول معاد جسمانی به عقیده حقیر برای فرار از تکفیر و چه بسا برای حفظ جان بوده است.
✦༅✿༅✦═༅༅═┅──

عین کلام ایشان چنین است:
به عقيده نگارنده، روى مبانى و بر طبق قواعد مقرر در مسفورات حكماى مشاييه بلكه اشراقيه، عود ارواح به ابدان دنيوى امكان ندارد. و ممكن نيست حكيمى محقق نظير شيخ و فضلاى از حكما و اتراب و اتباع او به حشر اجساد و معاد جسمانى معتقد شوند، به خصوص آن كه برخى از اين جماعت، بر امتناع معاد جسمانى و عود روح به ابدان برهان اقامه نموده‌اند. و اصولا بنابر طريقه اين اكابر و بر طبق آنچه در فلسفه خود تقرير نموده‌اند و اركان آن را استوار ساخته‌اند، عود ارواح بعد از رجوع به ملكوت وجود و گرديدن نفوس، عقل محض و ورود در سلك ملائكه مجرده، از محالات و امتناع آن از بديهيات است. و بايد دانست كه حشر اجساد به برخى از نفوس اختصاص ندارد و مطابق نصوص كتاب و سنت، معاد جسمانى براى كليه افراد بشر ثابت است. اين اعاظم وقتى مى‌توانند در معاد جسمانى مقلد باشند كه امكان آن، محرز و دليلى بر امتناع آن اقامه نشده باشد، لذا آنچه در اين باب گفته‌اند، به عقيده حقير براى فرار از تكفير و چه بسا براى حفظ جان خود، از آنچه كه برهان بر امتناع آن اقامه نموده‌اند به ظاهر عدول كرده‌اند و مع ذلك در زمان حيات و بعد از ممات، آنها را تكفير نموده‌اند.

سید جلال آشتیانی، شرح زاد المسافر، ص۸۸-۸۷ (چاپ بوستان کتاب)
#ابن‌سینا | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

@kalam_shia
#تناقضی از مدافعان فلسفه اسلامی

وقتی مستشرقینِ مبتدی به فلاسفه اسلامی اشکال می‌کنند که شما فیلسوف نیستید بلکه مدافع دین هستید و حرفهایتان بیشتر الهیات است تا فلسفه، می‌گویند نه ما تعهدی برای دفاع از دین و دینی بودن حرفهایمان نداریم و آزاداندیشیم، و مثال به امثالِ انکار معاد جسمانی و... توسط ابن‌سینا می‌زنند و فاز روشنفکری می‌گیرند که ما آزاد اندیشیم، اما وقتی مستشرقینِ زبده‌تر همین معنا را مورد تأکید قرار می‌دهند که فلسفه موجود در عالم اسلام ربطی به دین اسلام ندارد و نباید آن را فلسفه اسلامی خطاب کرد، فلاسفه اسلامی سر به شورش برمی‌دارند!

پی‌نوشت: دکتر قوام صفری: فلاسفه اسلامی هر کجا هر طور دلشان بخواهد استدلال می‌کنند.

#تاریخ_فلسفه_اسلامی

پست مرتبط:
«فلسفه عربی»؛ هانری کربن و دلایل او برای صحیح نبودن اصطلاح «فلسفه اسلامی»:
https://t.me/kalam_shia/610
@vtovbot
تبدیل به پیام صوتی
درسگفتار تاریخ فلسفه اسلامی
جلسه ششم | جلسه بعدی
دکتر مهدی قوام صفری | دانشگاه تهران

موضوع جلسه: فارابی ۱

7:40 شروع جلسه
8:58 فارابی ترک بود
9:55 فلسفه اسلامی از کِی شروع شد؟
11:31 تفاوت فارابی و کندی
11:37 فلسفه اسلامی، تداوم سنت فلسفی فارابی است؛ فلسفه کندی در خود او تمام شد
12:47 کندی تنها فیلسوفی بود که به آفرینش از عدم قائل بود
14:50 چگونه فارابی می‌توانست بین ارسطو و افلاطون اختلافی نبیند؟
16:44 درباره اثولوجیا
24:12 فلوطین حمام نمی‌رفت...
26:59 خوشبختی کندی این بود که اثولوجیا بدستش نیافتاد!
27:36 ماهیت فلسفه اسلامی
35:25 المباحثات ابن سینا و ملاحظه‌ای پیرامون اثولوجیا | با این وجود او هم در همان سنت فلسفی اشتباه فارابی می‌افتد
42:50 قاعده الواحد فقط در اثولوحیا است؛ نه افلاطون چنین مطلبی دارد نه ارسطو، و نه هیچ منبع یونانی دیگر | شروع بدفهمی در فلسفه اسلامی
51:39 بدفهمی دیگر فارابی |سرایت حکم محسوس به نامحسوس

#قوام‌صفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|
Audio
22:51 قاعده الواحد و نظریه صدور را فارابی وارد اسلام کرد، کندی به قاعده الواحد قائل نیست

پس تا اینجا کلام آقای عسگری هم مانند همه آثار محققین تاریخ فلسفه مؤید کلام دکتر قوام و نقض ادعای کانال جذوات است، اما در ادامه آقای عسگری مطلبی بیان می‌کنند و می‌گویند عباراتی پیدا کرده‌اند که احساس می‌کنند کندی نظریه صدور را قبول دارد و از مستمعین جلسه می‌خواهند فهم خود را از عبارت بیان کنند [فارغ از اینکه بیان خواهیم کرد این عبارت کندی ربطی به نظریه صدور ندارد، خود آقای عسگری هم بیان می‌کنند که اطمینان قطعی به این برداشت ندارند و می‌دانند که هیچ محققی در طول تاریخ فلسفه اسلامی _چه محققین اسلامی و چه مستشرقین_ چنین چیزی را که کندی قائل به نظریه صدور باشد تأیید نکرده‌اند]

اکنون سؤال از ادمین کانال جذوات این است که آیا هر کس در هرگوشه‌ای از جهان بیان کند نظر جدیدی دارد، و خودش اذعان هم بکند که تقریبا مورخین تاریخ فلسفه تاکنون چنین چیزی را بیان نکرده‌اند و این احساس من از عبارت کندی است، آیا شما باید آن را نقدی بر دکتر قوام بدانید؟!
با بررسی مجموع نقدهای شما به نظر می‌رسد تعامل‌تان با آقای قوام علمی نیست و به هر نحو شده می‌خواهید چیزی علیه ایشان بگویید.
لازم به ذکر است، حتی اگر آقای عسگری بتواند ادعای خود را ثابت کند، باز نقضی بر دکتر قوام نخواهد بود و این یک بی‌دقتی از جانب ادمین کانال جذوات است، زیرا:
دکتر قوام فرمودند من و کندی قائل به خلق از عدم هستیم و قائل به قدم عالم نیستیم؛ ولی ادعای جدید آقای عسگری _حتی به فرض اثباتش_ این نیست که کندی منکر حدوث عالم است، بلکه می‌گوید خداوند عالم را لا من شئ خلق نمود، و سپس بقیه موجودات از یکدیگر بوجود آمدند. و این هیچ نقضی به ادعای دکتر قوام وارد نمی‌کند که کندی قائل به خلق از عدم و حدوث جهان است.
پس ادمین محترم دوباره هم در کلام دکتر قوام بی‌دقتی کرده‌اند و هم در کلام آقای عسگری. مضافا که بیان کردیم حتی اگر کلام آقای عسگری خلاف بیان دکتر قوام بود بدلیل اینکه یک نظر شاذ است نمی‌توان با استناد به آن گفت دروس دکتر قوام به درد نمی‌خورد و پژوهشگرانه نیست [در حالیکه در همین مورد ۹۹٪ پژوهش‌ها مؤید کلام دکتر قوام است؛ اصلا به فرض که مطلب دکتر قوام منحصر در خود ایشان باشد، شما باید ادله ایشان را رد کنید، کیلوکشی که نیست! انگار هر کسی در عالم حرفی خلاف حرف دکتر قوام زده باشد حق با آن فرد است، و ادمین جذوات براحتی و بدون اثبات می‌تواند به آن استناد کند!]

✦༅✿༅✦═༅༅═┅──
در اینجا بحث با ادمین کانال جذوات تمام شد، ادامه یک بحث علمی با آقای عسگری است:
35:44 شروع استدلال آقای عسگری بر اینکه احتمالا کندی قائل به نظریه صدور است (با استناد به قول استرن)

40:33 مهمترین شاهد و استدلال آقای عسگری بر اینکه کندی قائل به نظریه صدور است؛ عبارت مورد استناد این است که کندی گفته است خدا عالم را لا من شیء خلق کرد، و بقیه از همدیگر بوجود آمده‌اند.
البته خودشان هم اذعان می‌کنند که هیچ محققی در طول تاریخ فلسفه اسلامی _چه محققین اسلامی و چه مستشرقین_ چنین چیزی را که کندی قائل به نظریه صدور باشد را تأیید نکرده‌اند، و خودشان هم می‌گویند من احساس می‌کنم کندی می‌خواهد با این عبارت نظریه صدور را بگوید، و از بقیه مستمعین می‌خواهند که در برداشت درست به ایشان کمک کنند.
ما هم بعنوان یکی از مخاطبین نکته‌ای را عرض می‌کنیم:
نظریه صدور، معنا و مفهوم و استفاده خاص خود را دارد و چنین مطلبی نمی‌تواند ربط موجهی به نظریه صدور داشته باشد، چه اینکه نظریه صدور برای تبیین مشکلِ ادعایی خلقت که فلاسفه در ذهن داشتند مطرح شده است و بیان و استفاده‌اش برای حل آن است، اکنون که کندی آن مشکل را ندارد و اساسا قائل به حدوث است معنایی ندارد که به سمت نظریه صدور برود، می‌خواهد با آن چه مشکلی را حل کند؟!
و اساسا قول به حدوث عالم و خلق از عدم، در تضاد با نظریه صدور است، و نظریه صدور برای توجیه قدم عالم است؛ پس ما باید محکمات کلام فیلسوف را اصل قرار دهیم، و هرجا سخنِ متشابهی بود آن را به محکماتِ کلام شخص ارجاع دهیم.
مضافا، همه مسلمان‌ها و افراد خداباور هم قائلند خداوند در ابتدا حضرت آدم را خلق کردند و سپس بقیه بشر از حضرت آدم ایجاد شدند، اکنون این یعنی پذیرش نظریه صدور توسط همه افراد خداباور؟ واضح است که چنین نیست و باید متشابهات کلام را به محکمات ارجاع داد.
#قوام‌صفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

@kalam_shia
کندی | اثولوجیا | ترجمه

عبارتی از پیتر آدامسون در تأیید مطلب دکتر قوام صفری؛

آدامسون درباره کندی و اثولوجیا می‌نویسد:
به نظر نمی‌رسد که خودش هم زبان یونانی می‌دانست، با این حال هماهنگ‌کننده کوشش‌های گروهی از مترجمانِ مسیحی بود که در حلقه او کار می‌کردند.
و می‌نویسد:
بخش‌هایی از نسخه عربی پلوتینوس/ فلوطین، احتمالا بواسطه یک کژفهمی از توضیحاتی مقدماتی که در حلقه کندی به متنِ ترجمه اضافه شده بودند، به عنوان الهیات ارسطو (اثولوجیا) به نسل‌های بعدی منتقل شدند.
پیتر آدامسون، فلسفه در جهان اسلام، ص۳۳

#قوام‌صفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|
خوشبختی کندی این بود که اثولوجیا بدستش نیافتاد! پی‌نوشت: مراد از اینکه اثولوجیا به دست کندی نیافتاد این نبود که وی اثولوجیا را ندیده است! بلکه منظور آن است که کندی در آثارش اثولوجیا را به ارسطو نسبت نداد. برخلاف باور برخی که قائل به تصحیح ترجمه اثولوجیا…

کندی| اثولوجیا| انحراف تاریخ فلسفه اسلامی
بخش اول

برخلاف مطلب دکتر قوام درباره اینکه خوشبختی کندی این بود که اثولوجیا بدستش نیافتاد [و آن را از ارسطو ندانست و اهمیتی نداد] ما از این مطلب سخن خواهیم گفت که احتمالا نسبت دادن این اثرِ منحول فلوطینی‌ به ارسطو _به طور عمد و با پاک کردن رد پا_ زیر سرِ خود کندی بوده است.
در واقع در اینجا نه تنها می‌توانیم با پیتر آدامسون هم‌نظر باشیم که اثولوجیای فلوطین، احتمالا بواسطه یک کژفهمی از توضیحاتی مقدماتی که در حلقه کندی به متنِ ترجمه اضافه شده بودند، به عنوان الهیات ارسطو به نسل‌های بعدی منتقل شد،¹ بلکه این احتمال را تقویت خواهیم کرد که کندی به عمد چنین انحرافی را در تاریخ فلسفه اسلامی ایجاد کرد.
همچنین با صرف نظر از مطلب فوق، عناصر فلوطینی اندیشه کندی را _همانطور که پروفسور گوتاس² و آدامسون³ مورد تأکید قرار داده‌اند_ نشان داده و بیان خواهیم کرد که کندی چه اثولوجیا را از ارسطو بداند و چه به او نسبت نداده باشد، تحت تأثیر اندیشه فلوطین است. به واقع کندی از نخستین کسانی است که قصد آشتی دادن فلسفه و دین اسلام _و به بیان دیگر وارد کردن فلسفه در اسلام_ را داشته است و چنین هدفی _چنانکه در طول تاریخ فلسفه نیز تجربه شده_ جز با تمسک به آثار فلوطینی محقق شدنی نبود. پس آنچه را که دکتر قوام _به مانند ما_ انحراف در تاریخ فلسفه در اسلام می‌داند، که آن همان وارد کردن اندیشه فلوطینی به تفکر اسلامی بود، با تلاش‌های خودِ کندی کلید خورده است.
توجه دادن به این مطلب به عنوان دفع دخل مقدر ضروری می‌نماید که بیان شود وارد کردن اندیشه فلوطینی لزوما به معنای یکپارچه فلوطینی شدنِ اندیشه کندی نیست؛ چه اینکه اولا: هیچ فیلسوفی در تاریخ فلسفه اسلامی، ارسطو را به تمامه رها نکرده و بطور کامل کنار ننهاده است، و دوم اینکه چنانکه گوتاس⁴ نیز اشاره کرده است کندی در زمان خود متهم به وارد کردن الحاد در دین اسلام بوده است، لذا فعالیتش _بعنوان نخستین فردی که بنا دارد اسلام را با یونان بیامیزد_ قاعدتا نمی‌توانست از حدی فراتر رود.

------------------------------------
۱. پیتر آدامسون، فلسفه در جهان اسلام، ص۳۳
۲. دیمیتری گوتاس، اندیشه یونانی، فرهنگ اسلامی، ص۱۸۲
۳. پیتر آدامسون، فلسفه در جهان اسلام، صفحات مختلف، از جمله، ۹۰، ۹۱، ۹۳، ۱۴۵، ۱۵۲
۴. دیمیتری گوتاس، اندیشه یونانی، فرهنگ اسلامی، ص۱۸۶

#کندی | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

بخش دوم:
https://t.me/kalam_shia/681
|بررسی‌های کلامی|
‌ کندی| اثولوجیا| انحراف تاریخ فلسفه اسلامی بخش اول برخلاف مطلب دکتر قوام درباره اینکه خوشبختی کندی این بود که اثولوجیا بدستش نیافتاد [و آن را از ارسطو ندانست و اهمیتی نداد] ما از این مطلب سخن خواهیم گفت که احتمالا نسبت دادن این اثرِ منحول فلوطینی‌ به ارسطو…

کندی| اثولوجیا| انحراف تاریخ فلسفه اسلامی
بخش دوم
چرا نسبت دادن اثولوجیا به ارسطو به عظمت آن می‌افزود؟

کندی (حدود ۱۸۵-۲۵۶/ یا ۲۶۰ق) زمان مأمون، معتصم و متوکل سه خلیفه عباسی می‌زیست، و در دربار عباسی تقرب بسیاری داشت. معروف است که تربیت احمد فرزند معتصم به او سپرده شده بود؛ چنانچه در ابتدای برخی نسخه‌های خطی اثولوجیا مشاهده می‌شود این رساله توسط کندی برای همین احمد بن معتصم اصلاح و تقدیم شده است.¹
اینکه در ابتدای نسخه‌های تعریب شده اثولوجیا از یونانی نوشته شده که ترجمه توسط ابن ناعمه حمصی انجام شده و تصحیح بدست کندی بوده است _با فرض اینکه می‌دانیم کندی یونانی نمی‌دانست_ دقیقا مشخص نیست کندی چه تصحیحی در آن انجام داده است، ولی از آنجا که امروزه مشخص شده است که اثولوجیا برگردانی از انئادهای ۴،۵،۶ فلوطین بوده، می‌توان حدس زد اختلافات مبنایی موجود بین این دو کتاب احتمالا حاصل تصرفات کندی بوده است در راستای همان تلاشش برای التقاط فلسفه با آموزه‌های اسلام.

اما چه ضرورتی داشته که اثولوجیا به ارسطو نسبت داده شود؟
با صرف نظر از حدیث جعلی منسوب به عمرو عاص در پیامبر دانستن ارسطو و عظمت‌سازی برای وی، گوتاس با اشاره به خواب دیدن ارسطو توسط مأمون² اشاره می‌کند که حضور ارسطو در آن رؤیا، یا انتخاب شخص وی بعنوان مرجعی که سیاست‌های مأمون می‌بایست براساس اصول اعلام شده از سوی وی استوار باشند، شاهدی است بر احترام و رفعت جایگاه ارسطو در نظر محافل روشنفکری و ارباب اندیشه در بغداد زمان مأمون.³ دستگاه خلافت چنان جایگاه رفیعی را برای ارسطو ایجاد کرده بود که گوتاس با توجه به آن می‌نویسد:
رؤیای مأمون به سهولت و بی‌درنگ در خدمت بهره‌برداری مشابهی، به منظور شرعی ساختنِ مجموعه ترجمه شده علوم باستانی قرار گرفت.³

-----------------------------------
۱. از جمله بنگرید به نسخه کتابخانه نمازی خوی [اینجا]؛ برخی نسخه‌ها نیز بدون درج نام احمد، به خود معتصم تقدیم شده است؛ نسخه کتابخانه مجلس [اینجا].
۲. دیمیتری گوتاس، اندیشه یونانی، فرهنگ اسلامی، ص۱۷۲-۱۷۱؛ گوتاس به بررسی نقل‌های مختلف این رؤیا به نقل از فهرست ابن‌ندیم و کتاب ابن‌ابی‌صیبعه می‌پردازد. روایت اول آن عبدالله بن طاهر فرزند طاهر ذوالیمینین _سردار جنگی مأمون_ و از توجیه‌کنندگان عملکرد مأمون در نهضت ترجمه، و راوی دوم با اندکی اختلاف، یحیی بن عدی، شاگرد فارابی است. خواب مأمون چه ساخته خود او باشد و چه جعل طرفدارانش، کارکردش توجیه عملکرد مأمون در نهضت ترجمه است.
۳. دیمیتری گوتاس، اندیشه یونانی، فرهنگ اسلامی، ص۱۸۰

#کندی | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

نوشته مرتبط پیشین:
https://t.me/kalam_shia/674

@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|
«فلسفه عربی» هانری کربن و دلایل او برای صحیح نبودن اصطلاح «فلسفه اسلامی» هر چند که از «فلسفه مسیحی» سخن می‌گوییم ولی نمی‌توان وجود «فلسفه اسلامی» را پذیرفت؛ زیرا دشوار می‌توان به این قائل بود که فلاسفه در اسلام ادغام شده باشند و مطالبشان همان مطالب اسلام…
تفکر یونانی، فرهنگ عربی
دیمیتری گوتاس

کتاب پروفسور گوتاس _استاد دانشگاه ییل امریکا_ تاکنون دوبار به فارسی ترجمه شده است؛ بار اول به سال ۱۳۸۰ توسط عبدالرضا سالار بهزادی ترجمه شد ولی تا سال ۱۳۸۸ توفیق انتشار پیدا نکرد، و دیگرگاه توسط محمدسعید حنایی کاشانی در سال ۱۳۸۱ توسط جهاد دانشگاهی به چاپ رسید.
بهزادی برخلاف عنوان انگلیسی کتاب فرهنگ اسلامی را جایگزین فرهنگ عربی نمود، که این کار البته اعتراض گوتاس را در پی داشت.
اما ترجمه حنایی کاشانی به همان عنوان نویسنده پایبند ماند.
گذشته از این عدم وفاداری به اسم کتاب، بهزادی ترجمه روان‌تر و سلیس‌تری بدست داده است.

پست‌های مرتبط:
«فلسفه عربی»؛ هانری کربن و دلایل او برای صحیح نبودن اصطلاح «فلسفه اسلامی»:
https://t.me/kalam_shia/610

دکتر قوام صفری و نقلِ قابل قبول نبودن وجود فلسفه اسلامی:
https://t.me/kalam_shia/491

داوری اردکانی و بیان عدم وجود مطلب تازه در فلسفه اسلامی:
https://t.me/kalam_shia/492

داوری اردکانی و معنای فلسفه اسلامی:
https://t.me/kalam_shia/508

تناقضی از مدافعان فلسفه اسلامی:
https://t.me/kalam_shia/660

#نهضت_ترجمه| #تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|

خلفای عباسی و پرداخت حقوق ماهیانه بیش از ۲کیلوگرم طلا به مترجمین آثار فلسفی به عربی!
چرا نهضت ترجمه آثار فلسفی پس از حدود یک‌قرن فعالیت گسترده رو به افول نهاد؟

گوتاس در کتاب "اندیشه یونانی، فرهنگ اسلامی" که در آن به بررسی ابعاد مختلف نهضت ترجمه می‌پردازد، این سخن مشهور که ادعا می‌شود نهضت ترجمه به دلیل مخالفت‌های منتقدین فلسفه رو به افول گذاشت را یک کلی‌گویی ساده‌انگارانه می‌خواند، و ضمن اینکه می‌گوید ما هیچ چیزی دال بر این معنا [که در زمان مأمون مخالفت و مقاومتی در برابر آن نهضت وجود داشته باشد] در دوره مورد نظر نمی‌بینیم¹ بیان می‌کند که دلیل افول نهضت ترجمه آن بود که دیگر رسالتش را به انجام رسانیده بود و در آن زمان علوم و فلسفه در جهان اسلام به سطحی رسیده بودند که ادبیات ترجمه دیگر چیزی برای عرضه و افزودن بر آن‌ها نداشت.²
گوتاس همچنین بیان می‌کند کارِ ترجمه به حرفه‌ای پرسود و پول‌ساز درآمده بود. ماهیانه ۵۰۰دینار برای ترجمه تمام‌وقت می‌پرداختند. در آن زمان هر دینار معادل ۴.۲۵گرم طلای تقریبا خالص بود؛ به عبارت دیگر مقرری ماهیانه آن‌ها ۲۱۲۵گرم بود.³

-------------------------------
۱. دیمیتری گوتاس، اندیشه یونانی، فرهنگ اسلامی، ص۱۷۵
۲. همان، تلخیص مترجم از محتوای کتاب، ص سیزده
۳. همان، ص۲۴۱

#نهضت_ترجمه| #تاریخ_فلسفه_اسلامی

پست مرتبط:
هدف مأمون و نهضت ترجمه از پخش آثار فلاسفه مقابله با آموزه‌های اهل بیت علیهم السلام بود

@kalam_shia
درباره ملاصدرا
بارها بیان شده است که آراء ملاصدرا نه تنها در عصر خود هیچ اقبالی پیدا نکرد بلکه پس از تدوین آثارش و رسیدن آن‌ها به دست هم‌عصرانش بشدت مورد نقد قرار گرفت. توجه به این نکته ضروری است _چنانکه محققین دیگری نیز اذعان کرده‌اند[نمونه]_ که عمده مخالفین ملاصدرا همان فلاسفه زمان خود بودند، و حتی جریان موسوم به اخباری‌گری عمدتا از دلبستگان وی بوده‌اند نه از منتقدانش. [از جمله فیض کاشانی، و میرزا محمد اخباری (پدر زن ملاهادی سبزواری)]
نخستین توجه اساسی به ملاصدرا _پس از حدود دو قرن بی‌اعتنایی و بلکه نقد وی_ توسط میرزا علی نوری اتفاق افتاد. که البته با واکنش‌های شدید میرزای قمی _از مراجع بزرگ قاجار_ همراه شد.

میرزای قمی ضمن انتقاد از وارد کردن عقاید باطل و خلاف عقل ملاصدرا به داخل تشیع توسط ملاعلی نوری، اقدام به تألیف رساله‌هایی در این زمینه می‌کند. برخی از این مطالب را در مقاله‌ای به سال ۱۳۹۸ نشان داده و بعضی اشتباهات رایج پیرامون میرزای قمی و ملاعلی نوری را تصحیح و بیان کردیم.¹
در کتابی که اخیرا با عنوان "تولد دوباره ملاصدرا در اصفهان؛ ملاعلی نوری احیاگر حکمت صدرایی" منتشر شده است سعی شده روابط ملاعلی نوری با میرزای قمی خوب و عادی جلوه داده شود و جز بیان یک قصه جعلی، با بیان چند سطر ادعای کلی و البته باطل، بخش میرزای قمی را _که آخرین بخش کتاب است_ به نفع ملاعلی نوری تحریف کرده و به کتاب پایان داده‌اند.

#ملاصدرا | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

◼️نوشته‌های پیشین درباره ملاصدرا:
▪️آیا ملاصدرا تبعید شده بود؟:
https://t.me/kalam_shia/415
▪️تاریخ دقیق ولادت و وفات ملاصدرا:
https://t.me/kalam_shia/421
▪️الحکمة المتعالية، نامی اشتباه بر اسفار اربعه
https://t.me/kalam_shia/607
▪️الشواهد الربوبية:
https://t.me/kalam_shia/419
▪️ملاصدرا و معضل انتحال:
https://t.me/kalam_shia/441
https://t.me/kalam_shia/437
▪️حمله سید جلال آشتیانی به ابوالحسن جلوه و آقا ضیاءالدین دُرّی، به دلیل مخالفت با ملاصدرا
https://t.me/kalam_shia/597
▪️فلسفه ملاصدرا و دور کردن ما از فهم مستقیم عقاید متکلمان:
https://t.me/kalam_shia/616
▪️سیطره حکمت متعالیه و کم‌اهمیت کردن مطالعات تاریخی:
https://t.me/kalam_shia/613
▪️امروزه تاریخ فلسفه اسلامی از ملاصدرا شروع می‌شود و در همان ملاصدرا هم ختم می‌شود:
https://t.me/kalam_shia/485
▪️نقد ملاصدرا مساوی با نقد مقدسات شده است:
https://t.me/kalam_shia/454
▪️تبلیغات ملاصدرا:
https://t.me/kalam_shia/436

--------------------------------
۱. مقاله "بررسی و تبیین آراء کلامی میرزای قمی" دانلود: https://t.me/kalam_shia/317

@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|
7 – 7.MP3
درسگفتار تاریخ فلسفه اسلامی
جلسه هفتم | جلسه قبل
دکتر مهدی قوام صفری | دانشگاه تهران

موضوع جلسه: فارابی ۲
قاعده الواحد| نظریه صدور
| عقل فعال

4:28 شروع جلسه
4:50 فلسفه فارابی حول دو محور تشکیل شده است [حتی فلسفه سیاسی‌اش نیز در همین دو محور می‌گنجد]: نظریه صدور، و عقل فعال

6:28 برخلاف آنچه گمان می‌شد، عقل فعال در فلسفه ارسطو وجود ندارد

10:00 چیزی به نام عقل فعال در فلسفه کندی هم وجود ندارد؛ عقل فعال از فلسفه فارابی شروع می‌شود

15:15 دینانی و بازگشت از عقل فعال

19:12 نه فلسفه کندی و نه ارسطو، عقل فعال ندارد؛ باید ببینیم فارابی آن را از کجا آورده است

19:22 دو محور فلسفه فارابی؛ نظریه صدور، و عقل فعال

20:01 ذیلی برای قاعده الواحد

23:17 از بین رفتن اساس فلسفه فارابی با به خطر افتادن دو محور فلسفه‌اش

23:50 قاعده امکان اشرف فارابی

41:42 چرا قائلان به قاعده الواحد نمی‌توانند خدا را خالق همه چیز بدانند؟

42:50 تناقض‌گویی قائلان به قاعده الواحد

44:26 فلاسفه اسلامی در هر جا هر مدلی که دلشان می‌خواهد استدلال می‌کنند

50:45 علت روی آوردن فارابی به قاعده صدور، و علت روی آوردن فلوطین به واسطه‌گیری بین خدا وجهان

56:39 مهمترین اشتباه فارابی و سنگ بنای اشتباهی که در فلسفه اسلامی گذاشت

1:00:54 شما چطور مسلمان هستید که نظریه زندیقانه صدور را _که در یونان مبتنی بر ثنویت بود_ به عنوان یک موحد مطرح می‌کنید؟

1:01:25 نظریه صدور بعد از ملاصدرا، در سنت فلسفی ما بصورت سر بسته و بی‌سر و صدا ترک شد

1:03:17 قاعده الواحد یک چیز اضافه و مزخرفی است که بدون آن هیچ کجای کار نمی‌لنگد

#قوام‌صفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|
#تناقضی از مدافعان فلسفه اسلامی وقتی مستشرقینِ مبتدی به فلاسفه اسلامی اشکال می‌کنند که شما فیلسوف نیستید بلکه مدافع دین هستید و حرفهایتان بیشتر الهیات است تا فلسفه، می‌گویند نه ما تعهدی برای دفاع از دین و دینی بودن حرفهایمان نداریم و آزاداندیشیم، و مثال به…
#تناقضی از مدافعان فلسفه اسلامی

مدافعان فلسفه اسلامی، زمین و زمان را به هم می‌بافند و به روایات جعلی عمرو عاص و... استناد می‌کنند تا ثابت کنند ارسطو و افلاطون پیامبر بوده‌اند، اما وقتی مستشرقین ادعا می‌کنند که فلسفه شما همان مبانی فلسفه یونان و ارسطو و افلاطون است، فلاسفه اسلامی سر به شورش برمی‌دارند و ادعای استقلال از این پیامبران الهی! می‌کنند!!
معلوم نیست چرا حاضر نیستند یکی از این دو ادعا را رها کنند.

#تاریخ_فلسفه_اسلامی

https://t.me/kalam_shia/660