کژ نگریستن
3.42K subscribers
684 photos
303 videos
732 files
370 links
این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید

https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYsdZIPVr6FxNjQ

ادمین
@rezamajidi1355555
Download Telegram
#درسگفتار
#مراد_فرهادپور
#اندیشیدن_همراه_با_بدیو

‼️اندیشیدن همراه با بدیو

🎙 مراد فرهادپور

منبع: موسسه پرسش

@Kajhnegaristan
#درسگفتار هرمنوتیک
بابک احمدی


📙هرمنوتیک از کلمه یونانی Hermeneuien به معنی تفسیر کردن آمده است و این کلمه در لغت فارسی با معادل هایی از قبیل وابسته به تفسیر، ذکر شده است و در اصطلاح، شامل مجموعه بحث هایی است درباره تفسیر متن و فهم آن. دو رکن اساسی و دو گزینه مهم قابل بررسی در این بحث وجود دارد؛ یکی فهم و دیگری متن. در واقع می توان گفت که اجزای کلیدی و رکنی هرمنوتیک این دو گزینه است؛ یعنی در این بحث هم باید مکانیزم فهم تبیین شود و هم معنای متن.
می توان برای هرمنوتیک دو اصطلاح خاص و عام تصور کرد؛ اصطلاح عام هرمنوتیک، که می تواند هر نوع پژوهش را در خصوص تفسیر متن در بر بگیرد و به تبع آن، در برگیرنده تمامی نحله ها و رویکردهای مختلف در زمینه تفسیر متن است. بنابراین اصطلاح، مباحث الفاظ اصول را نیز می توانیم جزء مباحث تفسیر متن قلمداد کنیم. اصطلاح خاص این مفهوم، ناظر به مباحثی است که معنای متن را مرتبط با فضای علمی و فرهنگی مخاطب بررسی می کند. از این رو فقط به طایفه خاصی که در این زمینه پژوهش می کند اطلاق می گردد.
در خصوص سیر تکون این علم، به نظر می رسد که هرمنوتیک در معنای عام آن با پیدایش متن پیدا شده، البته توضیح کلمه متن، در اینجا هم لازم است. متن در این بحث، به معنای هر چیزی است که مفید معنایی باشد. بنابراین غیر از مکتوبات، سخنان، اثرهای هنری، طبیعت، هستی و هر عکس و منظره ای که متضمن معنایی در درون خود است، متن محسوب می شود. اما هرمنوتیک به معنای خاص آن و به عنوان شاخه ای از شاخه های علوم و به عنوان یک علم مستقل، قدمتی حدود دو و یا سه قرن دارد، که با عنوان هرمنوتیک مدرن هم از آن یاد می شود.
اولین کسی که در باب هرمنوتیک کتاب نوشت «یوهانس رامباخ» بود که در سال 1723 کتابی با عنوان «نهادهای هرمنوتیک قدسی» به رشته تحریر درآورد و می توان این کتاب را به عنوان سرآغاز هرمنوتیک نوین قلمداد کرد.
«کلاردینوس» نیز در سال 1742 کتابی با عنوان «درآمدی بر تفسیر صحیح از سخن ها و کتاب های خردمندانه» این نکته را تمام کرد که در تفسیر متن، آنچه مهم ترین محور و رکن به حساب می آید، نیت مؤلف است؛ زیرا ما در تفسیر متن، به دنبال فهم مراد و مقصود مؤلف هستیم نه چیز دیگر. «شلایر ماخر» نیز یکی از شخصیت های مطرح و بلکه بنیان گذار علم هرمنوتیک نوین قلمداد می شود و «اگوست بک» نیز از اندیشمندان هرمنوتیک نوین به حساب می آید که هر کدام با ارایه نظریه هایی، موجب تحولاتی در بحث هرمنوتیک شدند.
اما در خصوص هرمنوتیک فلسفی باید گفت که دو چهره عمده در تکوین آن مؤثر بودند و بلکه به عنوان بانیان این رویکرد هرمنوتیکی خاص مطرحند؛ یکی «هیدگر» است، او با توجه به اینکه «وجودشناسی» را به جای «روش شناسی» و «معرفت شناسی» قرار داد و صبغه هرمنوتیک را از حوزه معرفتی به فلسفی و وجودشناسی تبدیل کرد، او را بنیان گذار هرمنوتیک فلسفی قلمداد می کنند.
شخصیت مؤثر دیگر هرمنوتیک فلسفی «گادامر» اندیشمند لهستانی و شاگرد هیدگر است، او هر چند از شخصیت هایی مانند «دیلتای» متأثر شده بود اما آرا و اندیشه های هیدگر تأثیر فکری جدی برایشان داشت و لذا در تبیین و تثبیت هرمنوتیک فلسفی کوشش های جدی داشت به گونه ای که شخصیت برجسته این نحله فکری محسوب می شود.
هیدگر معتقد است برای هر تفسیری، پیش فرض و یا پیش فرض هایی لازم است و حتی تفسیرهای مربوط به علوم طبیعی هم پیش فرض می طلبد. او در باب تفسیر یک متن به نحو قطعی، حرف صریحی ندارد فقط قائل به تأثیر و دخالت پیش فرض هایی مفسر در تفسیر متن است و بنابراین، ممکن است این تفسیر، در زمان های مختلف دستخوش تغییر و تبدل هم بگردد. گادامر نیز همین رویکرد؛ یعنی دخالت سلایق و پیش ذهن های مفسر را در تفسیر و فهم متن دخیل می دانست. به عبارتی افق معنایی مفسر که همان انتظارات، پرسش ها، عقاید و سلایق اوست، با افق معنایی متن ادغام می شود بدین معنا که شناسنده (مفسر) با پیش فرض های از پیش تعیین شده به سراغ متن می رود و هیچ متنی فارغ از افق معنایی مفسر، قابل فهم نیست.
بدیهی است نتیجه، این خواهد شد که همیشه فهم ما از یک متن، فهمی عصری و وابسته به فضای ذهنی خاص مفسر باشد. از این رو هیچگاه جزم و اطمینان به معنای یک متن برای ما وجود ندارد و بنابراین، هیچ تفسیری را نمی توان دائما قطعی و صحیح دانست. اینها یک سری از پیش زمینه هایی است که در بحث هرمنوتیک فلسفی داشتند.📙

@Kajhnegaristan
هرمنوتیک1
@anbar100
#درسگفتار هرمنوتیک
بابک احمدی


♦️تدریس علم هرمنوتیک

@Kajhnegaristan
#درسگفتار
#محمد_مجتهد_شبستری

🔸هرمنوتیک و فلسفه زبان

🎙 محمد مجتهد شبستری

منبع: موسسه پرسش

@Kajhnegaristan
#درسگفتار
#آرش_حیدری
#زیگموند_فروید

🔸 خوانش مقالاتی از فروید
🔹 خود و نهاد
🔹 خودشیفتگی

🎙 آرش حیدری


@Kajhnegaristan
#درسگفتار
نظریه‌های روان‌درمانی



نظریه های رواندرمانی متعددی وجود دارد اما می‌توان آنها را پنج طبقه کلی تقسیم کرد:

۱. نظریه‌های روانکاوی و روان‌پویشی

📙آغازگر نظریه های رواندرمانی به شکل امروزی، زیگموند فروید است که اولین نظریه‌ی رواندرمانی را معرفی کرده است. نظریه‌‌ی فروید، روانکاوی نامیده می‌شود. فروید در نظریه‌ی روانکاوی، معتقد است که تمام رفتارها، افکار و احساسات ما، از قسمتی از ذهن که ناهشیار نامیده می‌شود سرچشمه می‌گیرند. او معقتد است که هر رفتاری معنایی دارد که برای کشف معنای آن باید ناهشیار بیمار را مورد کاوش و بررسی قرار داد. بررسی تجربه‌های دوران کودکی از مشخصه‌های اصلی روانکاوی است، زیرا فروید اعتقاد داشت که تجربه‌های دوران کودکی زیربنای شخصیت انسان است. اتفاقات ناگواری که در دوران کودکی رخ می‌دهند در ناهشیار قرار می‌گیرند و ممکن است در آینده باعث ایجاد رفتارهای نابهنجار شوند. از تکنیک‌ها و روش‌های اصلی فروید برای کاوش ناهشیاری می‌توان، تداعی آزاد، تفسیر خواب، تفسیر انتقال و مقاومت را نام برد.


۲. رفتار درما
نی
برخلاف رویکردهای روانشناسی ، تمام رفتارها را تحت تأثیر ناهشیاری می‌دانند، رفتارگراها مطرح کرده‌اند که بهتر است به جای «ناهشیار مشاهده‌ناشدنی» بر رفتارهای قابل مشاهده تمرکز کنیم. رفتارگراها معتقدند که تمام رفتارها، چه بهنجار و چه نابهنجار، از طریق فرآیندهای یادگیری ایجاد شده‌اند و برای درمان رفتارهای نابهنجار می‌توان، یادگیری‌هایی را که باعث ایجاد اختلال شده‌اند را تغییر داد. به این فرآیند یادگیری زدایی گفته می‌شود. در ادامه تحولات اساسی رویکرد رفتارگرایی را مرور می‌کنیم:

ایوان پاولف به خاطر کشف شرطی‌سازی کلاسیک یا همان یادگیری تداعی نقش مهمی در رفتاردرمانی دارد. در واقع از طریق شرطی‌سازی کلاسیک یاد می‌گیریم که بین دو محرک ارتباط برقرار کنیم. مثلاً ما هنگام رانندگی یاد می‌گیریم که با دیدن چراغ قرمز، توقف کنیم، یعنی بین چراغ قرمز و توقف کردن، در ذهن‌مان ارتباط برقرار کرده‌ایم. بسیاری از ترس‌ها و فوبی‌های ما از طریق شرطی‌سازی کلاسیک در ما ایجاد شده‌اند.

یکی از تکنیک‌هایی که در رفتاردرمانی به کار می‌رود حساسیت زدایی منظم است. در حساسیت‌زدایی منظم شرطی سازی کلاسیک نقش مهمی دارد. با استفاده از روش حساسیت‌زدایی منظم، درمانگر، در درمان فوبیا به بیمار کمک می‌کند از طریق مواجهه‌ی تدریجی مکرر با هر آنچه از آن می‌ترسد بر اضطراب خود غلبه کند.

متفکر و نظریه‌پرداز معروف بعدی در رفتار درمانی ثورندایک است. ثورندایک شرطی‌سازی عامل را کشف کرد. این نوع یادگیری بر نقش پاداش‌ها و تنبیه‌ها در شکل‌گیری رفتار تأکید می‌کند. شرطی‌سازی عامل توسط اسکینر گسترش پیدا کرد. این نظریه مطرح می‌کند که هر رفتاری که بعد از آن پاداش دریافت کنیم، آن رفتار به خزانه‌ی رفتاری ما اضافه می‌شود و اگر بعد از انجام رفتار تنبیه شویم، ممکن است دیگر آن رفتار را تکرار نکنیم.

از دهه‌ی ۱۹۵۰ به این طرف انواع مختلفی از رفتار درمانی شکل گرفته‌اند. یکی از معروف‌ترین آنها درمان شناختی رفتاری است که هم بر افکار و هم بر رفتارها تمرکز می‌کند.


۳. درمان شناخ
تی
درمان شناختی بیشتر بر افکار افراد تمرکز می‌کند تا بر رفتارهای آنها، زیرا معتقد است که نحوه‌ی فکر کردن باعث ایجاد رفتار و احساس می‌شود. مثلاً اگر من هم‌اکنون این فکر به ذهنم برسد که ممکن است که پشت سرم یک سارق در حال تعقیب من است، می‌ترسم و اگر فکر کنم که آن کسی که پشت سرم در حال حرکت است دزد نیست احساس ترس نخواهم کرد. بنابراین اگر افکار من غیرمنطقی و غلط باشند، رفتار و احساس من نیز غیر منطقی خواهد بود. درمان شناختی، بر پیدا کردن افکار غیرمنطقی تمرکز می‌کند.

۴. درمان انسانگرا
یی
ما انسان‌ها حق انتخاب داریم و در واقع انتخاب می‌کنیم که چه رفتاری را در چه موقعیتی از خود بروز دهیم. همچنین ما پتانسیل‌هایی داریم که تلاش می‌کنیم آنها را کشف کنیم و پرورش دهیم. نظریه‌های انسانگرایی بر حق انتخاب و پرورش پتانسیل‌های انسان‌ها تأکید می‌کنند. کشف و پرورش پتانسیل‌ها، خودشکوفایی نامیده می‌شود. این نظریه معتقد است که اگر فرآیند خودشکوفایی متوقف شود، انسان دچار اختلال روانی می‌شود.

فیلسوفان انسانگرا مانند ژان پل سارتر، مارتین بوبر و سورن کیرکگارد بر ایجاد و توسعه‌ی این رویکرد نقش بسزایی داشته‌اند.

سه نوع مختلف از نظریه‌های انسانگرایی تأثیرگذار شناخته می‌شوند. درمان مراجع-محوری که بر اهمیت دنیای پدیدارشناختی بیمار، احترام و همدلی با او تأکید می‌کند. گشتالت‌درمانی بر کل‌نگری ارگانیسمی تأکید می‌کند که به معنای آگاه بودن از اینجا و اکنون و پذیرش مسئولیت خویشتن است.

درمان وجودی بر اراده‌ی آزاد، خودتعیین‌گری و جستجوی معنا تأکید می‌کند.📙

در ادامه...

@Kajhnegaristan
🔻 نکاتی درباره نظریه ارزش

🎙 درسگفتار عادل مشایخی

🔸 هدف ما در این دوره رسیدن به درکی مقدماتی از نظریه‌ی ارزش مارکس و پیداکردن آمادگی برای رفتن سراغ متن‌های جدی در این زمینه است. برای این‌که درکی مقدماتی از نظریه ارزش مارکس پیدا کنیم ابتدا باید بفهمیم «ارزش» از نظر مارکس چیست و سپس ببینیم چطور کل کاپیتال حول مفهوم ارزش سازمان پیدا کرده است. برای این کار قبل از هر منبعی باید به فصل اول کاپیتال مراجعه کنیم...

🔸 پس از مرور نخستین فصل های کاپیتال، در گام نخست می‌کوشیم تجربه‌ی کارگری قانون ارزش را توصیف کنیم و در گام دوم در جهت عرضه‌ی درکی دیرینه-تبارشناسانه از نظریه ارزش خواهیم کوشید.

🔗 فایل صوتی را از اینجا دریافت کنید:
https://radicald.net/ncx5

▶️ از اینجا بشنوید:
▪️ جلسه دوم
▪️ جلسه سوم


#درسگفتار #عادل‌مشایخی #نظریه‌ارزش #کاپیتال #دیرینه‌تبارشناسی


@Kajhnegaristan
#درسگفتار

🔸نشانه شناسی و ساختارگرایی

🎙 علی عبدالرضایی

@Kajhnegaristan
#درسگفتار
نظریه‌های شخصیت
روانشناسی شخصیت




📒مطالعه شخصیت یکی از موضوعات اصلی در حوزه روانشناسی است. نظریه های متعددی در خصوص شخصیت وجود دارند و بیشتر آنها در زمره یکی از چهار نظریه اصلی شخصیت قرار می گیرند. هرکدام از این دیدگاه ها تلاش می کنند تا الگوهای متفاوت شخصیت را توصیف کنند، شامل چگونگی تشکیل الگوها و اینکه چه چیز شخصیت هر انسان را متفاوت می سازد.

در ادامه چهار نظریه اصلی شخصیت را بررسی می کنیم، نظریه پردازان هر نظریه و ایده های اصلی آنها که هر دیدگاه حول آن شکل میگیرد را نیز مرور می کنیم.

نظریه روانکا
وی

دیدگاه روانکاوی شخصیت اولین نظریه از چهار نظریه اصلی شخصیت است که بر اهمیت تجارب مربوط به ابتدای دوران کودکی و ذهن ناخودآگاه تاکید دارد. این دیدگاه شخصیت توسط روانپزشکی به نام زیگموند فروید بنا نهاده شد که معتقد بود چیزهای پنهان شده در ناخودآگاه را می توان با چند روش آشکار کرد، مانند بررسی رویاها، تداعی آزاد ولغزش های زبانی! نظریه پردازان نئوفرویدی نظیر اریک اریکسون، کارل یونگ، آلفرد آدلر و کارن هورنای به اهمیت ناخودآگاه معتقد بودند، اما در خصوص دیگر جنبه های نظریه های فروید با وی مخالف بودند.

دیدگاه ها و نظریه پردازان اص
لی

زیگموند فروید: تاکید او بر اهمیت رویدادهای اوایل کودکی، تاثیر ناخودآگاه و غرایض جنسی در توسعه و شکل گیری شخصیت است.
اریک اریکسون: تاکید او بر روی عناصر اجتماعی توسعه شخصیت و بحران هویت و چگونگی شکل گیری شخصیت در طول زندگی است.
کارل یونگ: تمرکز بر مفاهیمی مانند ناخودآگاه جمعی، کهن الگوها و تیپ های روانشناختی دارد.
آلفرد آدلر: معتقد بود که انگیزه اصلی دخیل در شخصیت شامل تلاش برای برتری، یا تمایل برای غلبه بر چالش ها و قدم گذاشتن در مسیر شناخت خود است. میل رسیدن به برتری از احساسات زیربنایی نشأت می گیرد که آدلر معتقد بود جهانشمول است.
کارن هورنای: تمرکز وی بر روی نیاز انسان به غلبه بر اضطراب بنیادین، احساس تنهایی و منزوی بودن در جهان است. وی بر عوامل فرهنگی و اجتماعی که آنها هم نقشی در شکل گیری شخصیت بازی می کنند، تاکید می کرد که اهمیت نحوه ارتباط والد-فرزند یکی از آنهاست.

نظریه شخصیت انسان گرایا
نه

دیدگاه بعدی از چهار نظریه اصلی شخصیت ، دیدگاه انسان گرایانه می باشد که بر رشد روانشناختی، آزادی اراده و آگاهی فردی متمرکز است. این دیدگاه چشم اندازی مثبت به طبیعت انسان دارد و حول این است که هر فرد چگونه می تواند به ظرفیت های فردی خود دست پیدا کند.

نظریه پردازان اص
لی

کارل راجرز: او به نیکی ذات انسان معتقد بود و بر اهمیت آزادی اراده و رشد روانشناختی تاکید داشت. او پیشنهاد داد گرایش به شکوفایی، نیرومحرکه ی پشت پرده رفتار انسان هاست.
آبراهام مزلو: وی پیشنهاد داد که مردم به واسطه ی سلسله مراتب نیازها انگیزه پیدا می کنند. نیازهای اساسی چیزهایی است که برای زندگی لازم است مثل آب و غذا، اما وقتی انسانها از سطح این نیازها بالاتر بروند، نیازهای جدید حول چیزهایی مثل عزت نفس و خودشکوفایی می چرخد.

نظریه صفات شخص
یت

سومین مورد از چهار نظریه اصلی شخصیت دیدگاه صفات شخصیتی است که حول تعریف، توصیف و اندازه گیری صفات خاصی هست که شخصیت یک انسان را می سازد. محققان معتقدند با فهم این صفات،‌ بهتر می توانند تفاوت بین افراد را درک کنند.

نظریه پردازان اص
لی

هانس آیزنک: وی پیشنهاد داد که شخصیت سه بعد دارد:

درونگرایی – برونگرایی
ثبات احساسی – روان نژندی
روان پریشی

ریموند کتل: وی ۱۶ صفت شخصیتی تعریف کرد و معتقد بود می توان از آن برای فهم و اندازه گیری تفاوت های فردی در شخصیت استفاده کرد.

رابرت مک کری و پال کاستا: این دو فرد نظریه بزرگ پنج گانه ای را معرفی کردند که پنج بُعد کلیدی شخصیت را به دست می دهد:

برونگرایی
روان آزردگی
گشودگی به تجربه
توافق پذیری
وجدان گرایی

نظریه شخصیت یادگیری شناخ
تی

آخرین مورد از چهار نظریه اصلی شخصیت دیدگاه یادگیری شناختی است که بر اهمیت یادگیری مشاهده ای، خودکارآمدی،‌ تاثیرات موقعیتی و فرآیندهای شناختی تاکید دارد.

نظریه پرداز اص
لی

آلبرت بندورا: تاکید وی بر اهمیت یادگیری مشاهده ای یا یادگیری از طریق مشاهده است. نظریه وی بر نقش افکار خودآگاه مثل خودکارآمدی یا همان باور فرد بر توانایی های خویش استوار است.📒

@Kajhnegaristan
نظریه‌های شخصیت 1
@anbar100
دکتر چراغی

زمان ارایه‌ی #درسگفتار (99/06/22)

@Kajhnegaristan
#درسگفتار

ورای اصل لذت ۱۹۲۰: نقطه  عطفی در تفکر فروید

📒مطلبی که پیش روی است ، ترجمه ی مقاله ی ” آن سوی اصل لذت (ورای اصل لذت)” از کتاب “فروید خوانی” (۲۰۰۴) نوشته ژان میشل کویینودوز می باشد. در این کتاب وی آثار فروید را بصورت فشرده ولی دقیق و عمیق بررسی کرده و به زبانی روشن و ساده نکته های برجسته و متمایز آنها را شرح داده است.
سال ۱۹۲۰ نقطه ی عطف سرنوشت سازی در دگرگونی برداشتی بود که فروید از چگونگی عملکردهای روان به تصویر کشیده بود. تا آن هنگام، الگویی که وی اتخاذ کرده بود بر اساس اصل لذت/نالذتی بود، همانگونه که ما آنرا در کار با روان نژندها مشاهده می کنیم: روان نژندها از نشانه هایشان رنج می برند، و جهت اجتناب از نالذتی از روان کاو تقاضا می کنند تا در ناپدید کردن نشانه ها به آنها کمک کند که بتوانند بار دیگر لذت را در زندگی شان احساس کنند. باید بپذیریم،به هر حال، کار بالینی اغلب مواقع اصل لذت را نقض می کند؛ چگونه باید این حقیقت را تبیین کنیم که ، برای مثال، برخی بیماران نمی توانند رها شدن از نشانه هایشان را تحمل کنند و درست در هنگامی که باید احساس کنند بهتر شده اند حالشان دوباره بد می شود؟ چرا بیماران بطور اجباری تجربه های جراحت زا و رنجی را که همراه آنها است، بازآفرینی می کنند؟ چگونه می خواهیم خودآزاری و دگرآزاری، به معنای دیگر لذت بردن از درد کشیدن یا تحمیل کردن درد به دیگری و تخریب گسترده ای که برخی مواقع در بیماران افسرده، معتادان به مواد مخدر، منحرفان و بیماران روان گسیخته به طرز نامعقولی اتفاق می افتد را شرح دهیم؟ – این ها از کجا ناشی می شوند؟
در آن سوی اصل لذت (ورای اصل لذت) فروید یک نظریه جدیدی را مطرح کرد که مطابق با آن کارکردهای ذهن توسط یک تعارض اساسی تر نسبت به اصل لذت/نالذتی تعیین می شوند: تعارض بنیادین بین غریزه (یا رانه) زندگی و غریزه (یا رانه) مرگ. فروید اظهار می کند رانه مرگ از نیازهای زیست- شناختی هر جانداری جهت بازگشت به حالت غیرآلی اولیه خودش ناشی می شود. این رانه مرگ یا غریزه تخریب گر با رانه زندگی – اروس- که لیبیدو بخشی از آن است در تضاد می باشد. اصل لذت/نالذتی معتبر باقی مانده است، ولی اگر قابلیت های خود را نشان می دهد بدین معنی است که رانه زندگی موفق شده است بر رانه مرگ مسلط شود، حداقل تا حدی. در سال ۱۹۲۰ فروید این نظریه را به مثابه یک حدس و گمان صرف از سوی خودش ارائه کرد، ولی بلافاصله اهمیت آن بطور روزافزون برایش بیشتر شد و به بسط دادن معانی و تلویحات دیگری که این نظریه آنها را در برمی گرفت، پرداخت. برای مثال، در سال ۱۹۲۳، او شرح داد هنگامی که در این تعارض رانه مرگ غلبه می یابد، عنصر تخریب گر ذهن مسلط می شد، همانگونه که در خودآزاری و دگرآزاری اتفاق می افتد؛ از سوی دیگر هنگامی که رانه زندگی قدرتمند تر می باشد، عنصر تخریب گر خنثی می شود و پرخاشگری در خدمت من قرار می گیرد.
سال ۱۹۲۰ نقطه عطف سرنوشت سازی بود.این نقطه عطف تنها ارجاعی ساده به سالی که فروید برای اولین بار تعارض بنیادین بین رانه زندگی و تخریب گر را ارائه کرد نیست؛ بلکه ارجاع به مجموعه ای ازاندیشه های مبتکرانه ی دیگری نیز دارد که قرار بود در سال های آتی به بار بنشینند.از جمله این اندیشه ها، می توانیم به اهمیتی که وی پس از آن برای عواطف عشق و نفرت، برای دوسوگرایی، برای روابط موضوعی و فرآیندهایی که به هویت یابی کمک می کنند، همچنین احساس گناه ناآگاه، اضطراب و فرآیندهای سوگواری قائل بود اشاره کنیم. به علاوه، در سال ۱۹۲۳، هنگامی که او بخش های جدیدی از ذهن را که شامل آن من، نهاد، فرامن می شد را مطرح کرد – ” نظریه ساختاری دوم” خودش را – فروید نظریه جدیدش در مورد رانه های غریزی را نیز در نظر گرفت، و بدین ترتیب “اولین نظریه مکان نگر را کامل کرد؛ یعنی بخش بندی ذهن به نظام های ضمیر ناآگاه، پیش آگاه و آگاه. برخی اندیشه های مبتکرانه ای که فروید پس از ۱۹۲۰ ارائه کرد توسط بخش اعظمی از روان کاوان پذیرفته شده است، با وجودیکه تقسیم کردن رانه ها به دو گروه یکی از بحث انگیزترین موضوع هایی بوده که وی به رشته تحریر در آورده است.📒

@Kajhnegaristan
#درسگفتار
#آرش_حیدری
#زیگموند_فروید

🔸 خوانش مقالاتی از فروید
🔹 خود و نهاد
🔹 خودشیفتگی

🎙 آرش حیدری

@Kajhnegaristan
#درسگفتار
#ایمان_فانی

🔸 باورهای رایج درباره حشیش و روانگردانها

🎙 ایمان فانی

@Kajhnegaristan