کژ نگریستن
3.42K subscribers
684 photos
303 videos
732 files
370 links
این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید

https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYsdZIPVr6FxNjQ

ادمین
@rezamajidi1355555
Download Telegram
#هگل
#مراد_فرهادپور

🔻هگل ، افق تفکر ماست

▪️مراد فرهادپور را می‌توان یکی از بارزترین نمادهای جریان روشنفکری چپ نو دانست. وی انتشار آثارش را از دهه ۶۰ آغاز کرد، نام اوکه رفته رفته در نیمه دوم دهه ۷۰ با نام مکتب فرانکفورت و به ویژه آدورنو پیوند خورده بود، با کتاب عقل افسرده بر سر زبا‌‌ن‌ها افتاد وبه یکی از تاثیرگذارترین و فعال‌ترین روشنفکران چپ ایران تبدیل شد. بعدها با افول فضای سیاسی و رواج سیاست‌گریزی در نیمه دوم دهه هشتاد فرهادپور که دیگر نه نام یک شخص، بلکه عنوانی برای گروهی از مترجمان و نویسندگان (حلقه رخداد) محسوب می‌شد، همراه با دوستانش به سراغ امکانات جدید در سنت چپ نوی معاصر رفت و به جرات می‌توان گفت که در معرفی، ترجمه و شرح سه چهره مهم این جریان نقش مهمی ایفا کرد: اسلاوی ژیژک، جورجو آگامبن و این اواخر آلن بدیو. اما صرف نظر از رویکردهای سیاسی یا اجتماعی فرهادپور، چهره فلسفی‌ای که همواره و در تمام این سال‌ها با نام فرهادپور گره خورده، هگل است. فرهادپور هیچ کتابی از هگل یا درباره هگل ترجمه یا تالیف نکرده است، اما ایده‌های هگلی مانند دیالکتیک کل و جزء، پیوند فلسفه با سیاست، نقد توامان پوزیتیویسم و عرفان و مهمتر از همه پیوند کلیدی حقیقت و تاریخ در سرتاسر نوشته‌هایش به چشم می‌خورد. هگل به گفته خود فرهادپور، افق تفکر است. به همین دلیل در این گفت ‌وگو با او به منزله چهره اصلی جریان هگلی چپ نو به گفت و گو نشستیم تا از «نسبت ما و هگل» بگوید. پیوندی که فرهادپور از همان ابتدا، هم «ما» و هم نسبتش با «هگل» را به چالش می‌کشد.این گفت ‌وگو همچنین مجالی به دست داده است که فرهادپور از خودش، ایده‌هایش، تجربیاتش و ارتباط فکری‌اش با هگل سخن بگوید.

@Kajhnegaristan

📎 متن کامل مقاله را بخوانید:
🎙🔺گفت‌وگو با #مراد_فرهادپور درباره اعتراضات آمریکا🔻

فهم پدیده شورش ورای منطق حفظ وضع موجود


🟧اعتراضات و شورش سیاهان آمریکا از ۲۶ ماه مه تا به امروز ادامه دارد. یکی از بحث‌های اصلی در حاشیه این اعتراضات، که واکنش‌های زیادی برانگیخته، موضوع غارت فروشگاه‌های بزرگ به دست گروهی از معترضان است. #مراد_فرهادپور در گفت‌وگو با #رادیو_زمانه از نقش شورش و غارت در آشکارساختن زخم‌ها و تناقضات نهفته در پس نظم طبیعی حاکم می‌گوید. او در این گفت‌وگو، ضمن مرور ریشه‌های تاریخی نژا‌دپرستی در جامعه آمریکا و رویای آمریکایی، می‌گوید اهمیت نمادین کنش رادیکال جوانان شورشی آمریکا قدرت آن در شکستن اسطوره‌های برسازنده نظام حاکم کشورهای مرفه غربی است.🟧


گفت‌وگو با #مراد_فرهادپور را در اینجا بشنوید: https://cutt.ly/MyNlXP1

@Kajhnegaristan
🟠ما آرزوها و امیال و آرمانشهر خود را به آینده حواله می دهیم.اما به چه شکل؟یعنی زمانی که،برای مثال،امیدمان را برای خودمان بیان می کنیم چگونه بیان می کنیم؟خود این امیدها در هیأت امری از قبل وقوع یافته تجلی می یابد.مثلا اگر وقتی دوازده ساله بودم فکر می کردم سعادت و لذت یعنی خلبان شدن و خلبان بودن،آیا تصویری که در ذهن من می آمد تصویر آدمی بود که دارد وارد دانشکده ی خلبانی می شود و قرار است بعداً خلبان شود؟ نه،تصویر فوق مسلماً گویای آدمی می بود که از قبل خلبان شده است;یعنی امید من خود را در قالب یک امر تحقق یافته نشان می دهد.وقتی به آینده ای فکر می کنم که بناست میل من در آن تحقق یابد،آن آینده را به عنوان گذشته تجربه می کنم،یعنی وقتی چشم هایم را می بندم حس می کنم همین الان خلبانم.گویی اصلا ده سال است که خلبانم و این امید من قبلا تحقق یافته است و دیگر امری مربوط به آینده نیست،بلکه مربوط به گذشته است. امید من قرار است امری متحقق باشد(یعنی جایی در آینده ضرورتا به فعلیت بدل شود)،چون در غیر این صورت دیگر اساسا امید نیست.امید آن جایی حادّ و واقعی می شود که در ذهن من تحقق یافته یا تحقق پذیر باشد،و این امر خود نشان دهنده ی اهمیت خیال است:خیال به عنوان ذات و بنیان تجربه ی امید به آینده و حتی بنیان تجربه ی حال.یا به گفته ی لاکان:-حقیقت واجد ساختار خیال و داستان(fiction) است.- اما باید بگوییم که مسئله فقط به امید ختم نمی شود.ما حتی در تجربه ی حال نیز به خیال رجعت می کنیم،و این خیال است که به اصطلاح واقعیت را برای ما می سازد،و تا آنجا که به امید مربوط می شود،خیال واقعیت را در قالب گذشته می سازد.🟠

#مراد_فرهادپور
کتاب:پاره های فکر(فلسفه و سیاست)
نشر:طرح نو

@Kajhnegaristan
🟢شادی-بنا به گفته ی آلن بادیو-از مقوله ی حقیقت نیست،بلکه از مقوله ی هستی محض(mere being)است،و از همین رو سر در گم،متعین و نامنسجم است(پاسخ مشهور یک مهاجر آلمانی را به پرسش یک آمریکایی در نظر بگیرید که از او پرسید:آیا شادید؟ و پاسخ شنید:بله،شادم،aber gluckich bin ich nicht، (اما خوشبخت نیستم).این عبارت مفهومی مشرکانه است:برای مشرکان،هدف زندگی شاد بودن است (ایده ی از این پس شاد زیستن روایت مسیحی شده ی شرک است)،و تجربه ی مذهبی و فعالیت سیاسی شکل های والای شادمانی تلقی می شود (نگاه کنید به ارسطو)-جای تعجبی ندارد که دالایی لاما اخیرا به چنین توفیقی دست یافته است،آن هم با تبلیغ انجیل شادمانی در سرتاسر جهان،و جای تعجبی ندارد که بیشترین پاسخ را دقیقا در آمریکا دریافت کرده است،یعنی در بزرگترین امپراطوری (طلبِ)شادی...مختصر آن که -شادی-به اصل لذت تعلق دارد و آن چه آن را تحلیل می برد،پافشاری بر فراسوی اصل لذت است.🟢

#اسلاوی_ژیژک
گزینش و ویرایش: #مراد_فرهادپور #مازیار_اسلامی #امیدمهرگان
کتاب:رخداد
نشر:گام نو

@Kajhnegaristan
#درسگفتار
#مراد_فرهادپور
#اندیشیدن_همراه_با_بدیو

‼️اندیشیدن همراه با بدیو

🎙 مراد فرهادپور

منبع: موسسه پرسش

@Kajhnegaristan