من به تعبیر خواب مشکوکم
هر کسی خواب عشق را دیده است
صبح فردای غرق در کابوس
رو به دستان قبله خوابیده است
مردم از رو به رو، دَهن دیدند
مردم از پشت سر، سخن چیدند
آسمان ریسمانمان کم بود
هی نشستند و رشته ریسیدند...
#علیرضا_آذر
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
هر کسی خواب عشق را دیده است
صبح فردای غرق در کابوس
رو به دستان قبله خوابیده است
مردم از رو به رو، دَهن دیدند
مردم از پشت سر، سخن چیدند
آسمان ریسمانمان کم بود
هی نشستند و رشته ریسیدند...
#علیرضا_آذر
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
من که منم جای کسی نیستم
میوه ی طوبای کسی نیستم
گیج تماشای کسی نیستم
مزه ی لبهای کسی نیستم
"دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام"
#علیرضا_آذر
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
میوه ی طوبای کسی نیستم
گیج تماشای کسی نیستم
مزه ی لبهای کسی نیستم
"دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام"
#علیرضا_آذر
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
با اجازه غزلى تازه فدايت كردم
بر سر سجده نه در شعر, دعايت كردم
با اجازه ز همه دست كشيدم امشب
و تو را از وسط جمع سوايت كردم
با اجازه ز تو و چشم و لبت مى گويم
چه كنم دست خودم نيست هوايت كردم
با اجازه تو طبيبى و منم باز مريض
تو بزن بوسه بگو باز دوايت كردم
با اجازه به خيالات خودم مى پيچم
مثلا بودى و اين بار صدايت كردم
با اجازه ز شما و بى اجازه ز همه
بوسه بر شعر زدم باز دعايت كردم
#علیرضا_آذر
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بر سر سجده نه در شعر, دعايت كردم
با اجازه ز همه دست كشيدم امشب
و تو را از وسط جمع سوايت كردم
با اجازه ز تو و چشم و لبت مى گويم
چه كنم دست خودم نيست هوايت كردم
با اجازه تو طبيبى و منم باز مريض
تو بزن بوسه بگو باز دوايت كردم
با اجازه به خيالات خودم مى پيچم
مثلا بودى و اين بار صدايت كردم
با اجازه ز شما و بى اجازه ز همه
بوسه بر شعر زدم باز دعايت كردم
#علیرضا_آذر
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
در نگاهش نگاه میکردم،
در نگاهش دو گرگ پنهان بود
نیش تیز کنار ابروهاش
او هم از توله های آبان بود
با تو ام قاب عکس نارنجی
با تو ام زر قبای پاییزی
در نگاهت حضور مولانا است
پا رکاب دو شمس تبریزی!
توی چشمت دوباره ماهی ها
توی چشمت عمیق اقیانوس
توی چشمت همیشه دعوا بود
بین هر هشت دست اختاپوس
#علیرضا_آذر
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
در نگاهش دو گرگ پنهان بود
نیش تیز کنار ابروهاش
او هم از توله های آبان بود
با تو ام قاب عکس نارنجی
با تو ام زر قبای پاییزی
در نگاهت حضور مولانا است
پا رکاب دو شمس تبریزی!
توی چشمت دوباره ماهی ها
توی چشمت عمیق اقیانوس
توی چشمت همیشه دعوا بود
بین هر هشت دست اختاپوس
#علیرضا_آذر
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
کُهنه قُماری اَست غَزَل ساختن...!
یک شَبه،دَه قافیه را باختَن...!
دَست خَراب اَست،چرا سَر کُنم؟
"آس" نِشانَم بِده باوَر کُنم...!
#علیرضا_آذر
#ک
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
یک شَبه،دَه قافیه را باختَن...!
دَست خَراب اَست،چرا سَر کُنم؟
"آس" نِشانَم بِده باوَر کُنم...!
#علیرضا_آذر
#ک
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
یا ڪنج قفس یا مرڪَ
این بخت ڪبوترهاست ....
دنیا پُل باریڪی
بین بَد و بدترهاست ...
#علیرضا_آذر
#ی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
این بخت ڪبوترهاست ....
دنیا پُل باریڪی
بین بَد و بدترهاست ...
#علیرضا_آذر
#ی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
گاه وبیگاه
پراز پنجره های خطرم
به ســـرم میزند این مــرتبه حتما بپرم
گاه وبیگاه
شب وقصد تفنگی که منم
قرص ماهی که تو باشی وپلنگی که منم
#علیرضا_آذر
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
پراز پنجره های خطرم
به ســـرم میزند این مــرتبه حتما بپرم
گاه وبیگاه
شب وقصد تفنگی که منم
قرص ماهی که تو باشی وپلنگی که منم
#علیرضا_آذر
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
از کدامین رخ تزویر مرا مینگری
از کدامین در جادو به تو برمیگردم
وقتی از کوچه معشوقه ما دور شدی
از پس حنجره ای تا نگاهت کردم
تازه بعد از تو به خود آمدم و فهمیدم
که چه اندازه به دنیای تو وابسته شدم
آینه فحش بدی بود مرا میفهمید
که چقدر از خودم و سوختنم خسته شدم
#علیرضا_آذر
از کدامین در جادو به تو برمیگردم
وقتی از کوچه معشوقه ما دور شدی
از پس حنجره ای تا نگاهت کردم
تازه بعد از تو به خود آمدم و فهمیدم
که چه اندازه به دنیای تو وابسته شدم
آینه فحش بدی بود مرا میفهمید
که چقدر از خودم و سوختنم خسته شدم
#علیرضا_آذر
همه شهر مهیاست ، مبادا که تو را ..
آتشِ معرکه بالاست ، مبادا که تو را ..
این جماعت همه گرگند ، مبادا که تو را ..
پیِ یک شامِ بزرگند ، مبادا که تو را ..
دانه و دام زیاد است ، مبادا که تو را ..
مرد بدنام زیاد است ، مبادا که تو را ..
پشتِ دیوار نشستند ، مبادا که تو را ..
نانجیبان همه هستند ، مبادا که تو را ..
تا مبادا که تو را ، باز مبادا که تو را ..
پرده بر پنجره انداز مبادا که تو را ..
#علیرضا_آذر
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آتشِ معرکه بالاست ، مبادا که تو را ..
این جماعت همه گرگند ، مبادا که تو را ..
پیِ یک شامِ بزرگند ، مبادا که تو را ..
دانه و دام زیاد است ، مبادا که تو را ..
مرد بدنام زیاد است ، مبادا که تو را ..
پشتِ دیوار نشستند ، مبادا که تو را ..
نانجیبان همه هستند ، مبادا که تو را ..
تا مبادا که تو را ، باز مبادا که تو را ..
پرده بر پنجره انداز مبادا که تو را ..
#علیرضا_آذر
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ما دوتا زلف گره خوردهی پاپیج به هم
ما دوتا صفر گلاویز دوتا هیچ به هم
ما دوتا قطرهی باران وسط دریاییم
ما دو بیهوده ولی خوب بهم میآییم
#علیرضا_آذر
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ما دوتا صفر گلاویز دوتا هیچ به هم
ما دوتا قطرهی باران وسط دریاییم
ما دو بیهوده ولی خوب بهم میآییم
#علیرضا_آذر
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست
یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست
تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر یزند
تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود
تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود..،
#علیرضا_آذر
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست
تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر یزند
تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود
تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود..،
#علیرضا_آذر
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
لیلی بنشین خاطرهها را رو کن
لب واکن و با واژه بزن جادو کن
لیلی تو بگو، حرف بزن، نوبت توست
بعد از من و جان کندن من نوبت توست
لیلی مگذار از دَم خود دود شوم
لیلی مپسند اینهمه نابود شوم
لیلی بنشین، سینه و سر آوردم
مجنونم و خونابِ جگر آوردم
مجنونم و خون در دهنم میرقصد
دستان جنون در دهنم میرقصد
مجنون تو هستم که فقط گوش کنی
بگذاریام و باز فراموش کنی...
#علیرضا_آذر
#ل
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
لب واکن و با واژه بزن جادو کن
لیلی تو بگو، حرف بزن، نوبت توست
بعد از من و جان کندن من نوبت توست
لیلی مگذار از دَم خود دود شوم
لیلی مپسند اینهمه نابود شوم
لیلی بنشین، سینه و سر آوردم
مجنونم و خونابِ جگر آوردم
مجنونم و خون در دهنم میرقصد
دستان جنون در دهنم میرقصد
مجنون تو هستم که فقط گوش کنی
بگذاریام و باز فراموش کنی...
#علیرضا_آذر
#ل
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
💐🍃
عهد بستم نفسم باشی
من باشم و تو
ای که بی تو نفسم تنگ
و دلم تنگ تر است...
#علیرضا_آذر
#ع
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
عهد بستم نفسم باشی
من باشم و تو
ای که بی تو نفسم تنگ
و دلم تنگ تر است...
#علیرضا_آذر
#ع
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
من راهی ِ تو اَم
با من قدم بزن ...
همراه من بیا
تا شهر ما شدن ...
جاده بهانه است
مقصود چشم توست ...
من راهی توام، ای مقصدِ درست 💖
#علیرضا_آذر
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
من راهی ِ تو اَم
با من قدم بزن ...
همراه من بیا
تا شهر ما شدن ...
جاده بهانه است
مقصود چشم توست ...
من راهی توام، ای مقصدِ درست 💖
#علیرضا_آذر
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
هر آرزوی تلخ خود را قهوه خوردم
فنجان به فنجان ذکر شد امکان ندارند...
وقتی شروع قصه با تردید باشد
تردیدهای داستان پایان ندارند..
#علیرضا_آذر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر آرزوی تلخ خود را قهوه خوردم
فنجان به فنجان ذکر شد امکان ندارند...
وقتی شروع قصه با تردید باشد
تردیدهای داستان پایان ندارند..
#علیرضا_آذر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آواره یعنی
دوستت دارم
آوار کن بر من بودنت را
#علیرضا_آذر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوستت دارم
آوار کن بر من بودنت را
#علیرضا_آذر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کُهنه قُماری اَست غَزَل ساختن..!
یک شَبه،دَه قافیه را باختَن..!!
دَست خَراب اَست،چرا سَر کُنم؟
"آس" نِشانَم بِده باوَر کُنم...!
#علیرضا_آذر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک شَبه،دَه قافیه را باختَن..!!
دَست خَراب اَست،چرا سَر کُنم؟
"آس" نِشانَم بِده باوَر کُنم...!
#علیرضا_آذر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#درد بزرگ سرطانی من
کهنه ترین زخم #جوانی من
با تو ام ای شعر به من گوش کن
نقشه نکش حرف نزن گوش کن
#شعر تو را با خفه خون ساختند
از تو #هیولای جنون ساختند
ریشه به خونابه و خون میرسد
میوه که شد بمب جنون میرسد
محض خودت بمب منم ، دور تر !
می ترکم چند قدم دور تر !
از همه ی #کودکی ام درد ماند
نیم وجب بچه #ولگرد ماند
حال مرا از من بیمار پرس
از شب و خاکستر #سیگار پرس
از سر شب تا به سحر سوختن
#حادثه را از دو سه سر سوختن
خانه خرابی من از دست توست
آخر هر راه به بن بست توست
#علیرضا_آذر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کهنه ترین زخم #جوانی من
با تو ام ای شعر به من گوش کن
نقشه نکش حرف نزن گوش کن
#شعر تو را با خفه خون ساختند
از تو #هیولای جنون ساختند
ریشه به خونابه و خون میرسد
میوه که شد بمب جنون میرسد
محض خودت بمب منم ، دور تر !
می ترکم چند قدم دور تر !
از همه ی #کودکی ام درد ماند
نیم وجب بچه #ولگرد ماند
حال مرا از من بیمار پرس
از شب و خاکستر #سیگار پرس
از سر شب تا به سحر سوختن
#حادثه را از دو سه سر سوختن
خانه خرابی من از دست توست
آخر هر راه به بن بست توست
#علیرضا_آذر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود
آن به هر لحظهی تبدار تو پیوند منم
آنقدر داغ به جانم که دماوند منم
با توأم ای شعر...
و زمینی که قسم خورد شکستم بدهد
و زمان چنبره زد کار به دستم بدهد
من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم
و از آن روز که در بند توأم آزادم
بیتو بیکار و کسم وسعت پشتم خالیست
گل تو باشی من مفلوک، دو مشتم خالیست
تو نباشی من از اعماق غرورم دورم
زیرِ بیرحمترین زاویهی ساطورم
با توأم ای شعر، به من گوش کن
نقشه نکش، حرف نزن، گوش کن
ریشه به خونابه و خون میرسد
میوه که شد بمبِ جنون میرسد
محضِ خودت بمب منم، دورتر
میترکم چند قدم دورتر
حضرتِ تنهای به هم ریخته
خون و عطش را به هم آمیخته
دست خراب است، چرا سَر کنم
آس نشانم بده باور کنم
دست کسی نیست زمین گیریام
عاشقِ این آدمِ زنجیریام
شعله بکِش بر شبِ تکراریام
مُردهی این گونه خود آزاریام
خانه خرابیِ من از دست تو ست
آخرِ هر راه به بنبستِ تو ست
از همهی کودکیَم درد ماند
نیم وجب بچهی ولگرد ماند
من که منم جای کسی نیستم
میوهی طوبای کسی نیستم
گیجِ تماشای کسی نیستم
مزهی لبهای کسی نیستم
مثل خودت دردِ خیابانیام
مثل خودت دردِ خیابانیام
#علیرضا_آذر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود
آن به هر لحظهی تبدار تو پیوند منم
آنقدر داغ به جانم که دماوند منم
با توأم ای شعر...
و زمینی که قسم خورد شکستم بدهد
و زمان چنبره زد کار به دستم بدهد
من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم
و از آن روز که در بند توأم آزادم
بیتو بیکار و کسم وسعت پشتم خالیست
گل تو باشی من مفلوک، دو مشتم خالیست
تو نباشی من از اعماق غرورم دورم
زیرِ بیرحمترین زاویهی ساطورم
با توأم ای شعر، به من گوش کن
نقشه نکش، حرف نزن، گوش کن
ریشه به خونابه و خون میرسد
میوه که شد بمبِ جنون میرسد
محضِ خودت بمب منم، دورتر
میترکم چند قدم دورتر
حضرتِ تنهای به هم ریخته
خون و عطش را به هم آمیخته
دست خراب است، چرا سَر کنم
آس نشانم بده باور کنم
دست کسی نیست زمین گیریام
عاشقِ این آدمِ زنجیریام
شعله بکِش بر شبِ تکراریام
مُردهی این گونه خود آزاریام
خانه خرابیِ من از دست تو ست
آخرِ هر راه به بنبستِ تو ست
از همهی کودکیَم درد ماند
نیم وجب بچهی ولگرد ماند
من که منم جای کسی نیستم
میوهی طوبای کسی نیستم
گیجِ تماشای کسی نیستم
مزهی لبهای کسی نیستم
مثل خودت دردِ خیابانیام
مثل خودت دردِ خیابانیام
#علیرضا_آذر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر دو از کاروانِ آواریم...
هر دو تا از تبار شک، یا نه؟
ما به فریاد هم قسم خوردیم...
هر دو تا درد مشترک، یا نه؟
گیرم از چنگ جان به در ببری...
گیرم از تن فرار خواهی کرد...
عقل من هم فدای چشمانت...
با جنونم چکار خواهی کرد؟
#علیرضا_آذر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر دو تا از تبار شک، یا نه؟
ما به فریاد هم قسم خوردیم...
هر دو تا درد مشترک، یا نه؟
گیرم از چنگ جان به در ببری...
گیرم از تن فرار خواهی کرد...
عقل من هم فدای چشمانت...
با جنونم چکار خواهی کرد؟
#علیرضا_آذر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀