💖کافه شعر💖
2.22K subscribers
4.23K photos
2.75K videos
11 files
904 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
اندوه، که #خورشید شدی تنگ غروب



افسوس ،که #مهتاب شدی وقت سحر

#فریدون_مشیری

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
هر #سحر می‌جهد
از پرتو #خورشید زخواب
ازشب تیره‌ے عاشق چہ خبردارد #صبح ....؟

#صائب‌تبریزی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
#صبح یعنی عطر و بوی خوب نان
عطر #چای تازه دم در استکان

#صبح یعنی جوشش #خورشید مهر
از دل بام بلند #آسمان

#صبح یعنی رقص زیبای نسیم
با نوای #مرغ عشق نغمه خوان

رقص گل بر دامن #سبز چمن
انعکاس #نور در آب روان
‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‎‌‌‎🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
حوالے دل من ڪه باشے
صبحم افتابے تر ،،
خورشیدم پر نور تر ،،
و روزم زیبا تراست!!!

حوالی دل من ڪه باشے
در پاییز هم متولد مے شوم
برگهاے خشک احساسم
باز جوانه مے زنند
سبز مے شوند
و در پیله تنهایے خود
دوباره رشد مے ڪنند....


#خورشید_بخشایی_بهار

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
خورشیدِ زلف‌نارنجی! کِی آفتاب خواهی‌کرد؟
این برف‌های چرکین را کی آبِ‌آب خواهی کرد؟

توفانِ اَخم ‌بر ابرو! کِی این سرای وحشت را
با ساکنانِ ارواحش از پِی خراب خواهی‌کرد؟

دریای چشم‌زنگاری! با نطفه‌ی کدامین وصل
شن‌ریزه‌ی صدف‌ها را دُرّ ِ خوشاب خواهی کرد؟

ابرِ سِتَبرِ پُرباران! در برکه‌ی کدامین دشت
با موجِ چرخی‌یِ لغزان رقصِ حباب خواهی‌کرد؟

ای تاک! دَلو و آب است این صد دست و صد رَسَن داری
کِی خوشه‌های نارس را پُر شهدِ ناب خواهی‌کرد؟

ای آسمان! سرِ خفتن با یارِ مهربان دارم
گهواره‌ی کمانت را کِی جای خواب خواهی‌کرد؟

آه ای دلِ تُهی‌دستم! مهمان که می‌رسد از راه
با سکّه‌ی کدامین قلب نُقل و شراب خواهی‌کرد؟

ای شهسوارِ رؤیایی! می‌گویی و نمی‌آیی
با این درنگ می‌میرم پس کِی شتاب خواهی‌کرد؟

گر بگذری به دیدارم تمثالِ عشق خواهد‌شد
نقشی که از منِ کولی در دیده قاب خواهی‌کرد.

اسفند ۶۹

#سیمین_بهبهانی

#خورشید_زلف‌نارنجی
از دفتر #یک_دریچه_آزادی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
مرگ نجاتم بده از زندگی
عاشق این حالت بی جانی ام
خسته ترین عاشق شهرم ولی
در قفس خاطره زندانی ام

فکر عبور از تب و اوهام آن
مثل خوره خورده تنم را زمان
ساعت دلتنگی شب بی امان
درغم بیهوده ی خود فانی ام

مرد عبوسی که شبی رهگذر
کرده مرا غرق خودش دربه در
با هوس واهی خود بی خبر
بوسه زده بر لب و پیشانی ام

وسوسه دارد دل بی تاب من
سارق شب در وسط خواب من
چون شرری در عطش ناب من
شعله به جانم زده بحرانی ام

ولوله ی داغ نفس های مرد
آتش عشقی که مرا گرم کرد
من زنی از عقل گریزان و طرد
کشتی در ساحل طوفانی ام

عشق بیا تا که نجاتم دهی
وعده ی رویای ثباتم دهی
قول بقا بعد وفاتم دهی
اول این جاده ی ویرانی ام

#خورشید_بخشایی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
گاه گاهی سر به این بانوی بی منزل بزن
خسته ام از دوری و از قهر و دعوا کردنت

سرد سردی با من و هرگز نمی بینی مرا
عاصی ام از بی جهت دیوانه ،بلوا کردنت

صورتم را سرخ کردم تا نفهمد هیچ کس
بینمان شد فاصله از فتنه بر پا کردنت

لعنتی دیگر برو جایی نداری در دلم
چون بریدم از تو و از عشق حاشا کردنت

نبض احساست مرتب بر مدار کینه بود
لابه لای نفرت و امروز و فردا کردنت

اوف به ذات سادگی با پرچم تسلیم خود
چون که می بازد دلش را در تمنا کردنت

#خورشید_بخشایی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
خجالت نکش دِ برو! لعنتی!
دیگه پشت در جای تردید نیس
منم باید عادت کنم این شبا
به تنهاییام با یه بالشت خیس

یجوری برو که پشیمون نشی
که من اهل بخشیدنت نیستم
نیای التماسم کنی...خسته ام
دیگه تشنه ی دیدنت نیستم

نفهمیدی انگار من، بی کس ام
نمونده دیگه هیشکی دور و برم
نمیدونی اصلا که با رفتنت
دیوونه ! چیا اومده بر سرم

نگا می کنم پشت هر پنجره
مرور گذشته برام ساده نیس
دلم داره می سوزه از بی کسی
دیگه ردّی از عشق، توو جاده نیس

ببین یخ زده قهوه ی روی میز
ته استکانم یه چیزی کمه
به فالای بیهوده هم دلخوشم
یه چیزی تو دنیای ما مبهمه

سکوتم پرِ بغض و حسرت شده
نگام عین دیوونه ها جوشیه
اتاقم شده دود سیگار برگ
منم اون که تو اوج بیهوشیه

یکی نیس بپرسه که دختر چته
چه مرگت شده لای قرصای خواب
جم و جور کن این بساط غمو
جهنم ! نکش از نبودش عذاب

بگه پاشو دختر یه آبی بزن
یکم رو سرو صورت لحظه هات
نذار عقدهات جمع شن پیش هم
نذار پر بشه گریه تووی چشات

#خورشید_بخشایی
#کافه_شعر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
خرداد رسید و در کنارم هستی
آرامشی از جنس بهارم هستی

خورشید سحر طلوع هر روز منی
خوشحالم از اینکه غمگسارم هستی

#خورشید_بخشایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آدينه شد و دوباره دلتنگ شدم
درگیر تب دوری و فرسنگ شدم

لعنت به تمام جمعه هایم بی تو
از فرط جنون عبوس و دلسنگ شدم


#خورشید_بخشایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#خورشید هر روز #صبح ...
بخاطر زنده بودن
من و تو
طلوع میڪند ،
هرگز منتظر فردایِ خیالے نباش!

#نيمایوشيج


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#صبح
گشایش پنجره نگاه #توست
رو به آسمان #چشمانم
بر من نور می بارد
در دل نور می کارد
‌ و شادمانی را به قلبم هدیه می دارد
طلوع تماشای تو
طلوع #خورشید شادی است
درون آسمان اقبالم
و من بخاطر لمس حضورت
از صمیم قلب #خوشحالم

#امیر_عباس_خالق_وردی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یادت
قلمم را می رقصاند

مستانه می رقصی و
من غرق تماشایت.

نشانی چکاوک ها را از روزنهٔ همیشه سبزِ
#چشم هایت میپرسم!
بمان در طلوع ناب چکامه ها
می خواهم‌کوک زنـم
خیالت را به دامن مهربانی!
نگاه‌کن
چه زیبا چین می خورد
پیشانی
#خورشید
در تبسـم نگاهت!


#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دیلبرا، درد دیلیمدن بئله عنوان ائتدیم،
کی، غم هیجریده دیل مولکونو ویران ائتدیم.

مومکون اولماز منه وصلین، بیلیرم، حشره کیمی،
اول سبب مسکنیمی کوه و بیابان ائتدیم.

عشق سلطانی منم قتلیمه فرمان گتیریب،
ائتمه‌دیم ترک وفا، طاعت فرمان ائتدیم.

سر کویونده قویوب باشیمی، بیر اوف دئمه دیم،
سر صدق ایله جانیمی قربان ائتدیم.

یا طبیب، آدینی ترک ائیله، طبابت ائتمه!
یا منیم دردیمی تاپ، گؤر نییه طغیان ائتدیم.

یوخدو بیر کیمسه مگر دردیمی بیلسین، یا رب!
کی، من اؤز قانیم ایله دردیمه درمان ائتدیم.

درد هیجرینده گوزوم یاشی توتوب دونیانی،
نوح طوفانی کیمی گؤر، نئجه طوفان ائتدیم.

ناتوان، ائتمه‌دی اول سنگ دیله ناله اثر،
گئجه – گؤندوز نه قدر ناله و افغان ائتدیم.

#خورشید_بانو_ناتوان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#چشمهایت را
آرزو ڪردم
و #خورشید
پشت پنجره ی #عاشقانه ترین #صبح
تابید
از راه رسیدی
و زیباترین #صبح
با چشمهای #تـــو آغاز شد.



#مهناز_حسینی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یک روز شاعر می شوم اما نه با هر قیمتی
جزو مفاخر می  شوم  اما نه با هر قیمتی 

با خط جادوی قلم  بر دامن اشعار خود
بی پرده ساحر می شوم اما نه با هر قیمتی

تشویش دنیا را فقط با شعر منحل می کنم
اسوده خاطر  می شوم  اما نه با هر قیمتی

شاگردم و در مدرسه چوب ادب را می خورم 
آهسته ماهر می شوم اما نه با هر قیمتی

در محضر استاد حق با اشتیاق وافرم
جانانه حاضر می شوم اما  نه با هر قیمتی

در قصر الهام سخن با تاجی از گل واژهَ ها
روزی جواهر می شوم اما نه با هر قیمتی


#خورشید_بخشایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بیلین یاران، بو دونیاده هره بیر کار ایلن اوینار!
کیمی خانه نشین اولموش، کیمی بازاریلن اوینار.

کیمی تخت مرسّده، باشیندا تاج شاهانه،
کیمی زیندان ایچینده ال – آیاغی دار ایلن اوینار.

کیمی طالیب دی دونیایه، کیمی عاشیق دی عقبایه،
کیمی سازه، کیمی نازه، کیمی تک تار ایلن اوینار.

کیمی مجنون سوراغینده، کیمی لیلا فراغینده،
کیمی یارین اوزرینده یاتان شاه مار ایلن اوینار.

کیمیسی شاد و خرم دیر، کیمی لیل و نهار آغلار،
فلک ده سرگران اولموش خورشید زار ایلن اوینار.

#خورشید_بانو_ناتوان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بر تو ای #دوست،
تو ای ناب ترین واژه
سلام !
#روزت آغشته به عشق!
کاش در نگاه من و تو بزند نور امید
چشم در راه نسیم،
همنوا با
#باران
آشنا با #خورشید
#مهربان ساده و خوب
در دل شهر دوید
به همه باران داد.

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یادت
قلمم را می رقصاند
مستانه می رقصی و
من غرق تماشایت.
نشانی چکاوک ها را
از روزنهٔ همیشه سبزِ
#چشم هایت میپرسم!
بمان در طلوع ناب چکامه ها
می خواهم‌کوک زنـم
خیالت را به دامن مهربانی!
نگاه‌کن
چه زیبا چین می خورد
پیشانی #خورشید
در تبسـم نگاهت!

#فریبا_قربان_کریمی

‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای دل چنان بنال که آن ماه نازنین
آگه شود ز رنج من و عشق پاک من

با او بگو که مهر تو از دل نمی‌رود
هرچند بسته مرگ کمر بر هلاک من

#همایون_شجریان
• گروه دستان
• شعر: #فریدون_مشیری
• آلبوم: #خورشید_آرزو


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀