💖کافه شعر💖
2.21K subscribers
4.21K photos
2.74K videos
11 files
889 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
و آفتاب جلوه گر
زیبایی چشمانی ست که هر طلوع مرا
به عمق شُکوه خود می خواند...
خورشیدیست که می درخشد
بر پهنه ی دریای بیکران عشق
مرغکان احساسم
از گرمای تابش او
سر از گریبان سکوت و خواب بر میدارند
رقص کنان می پیچند میان موج ها
و در قلب من
ترانه شوق و سرمستی سر می دهند ...
ترانه ایی از عشق...
ترانه ایی از شور و خواستن...
ترانه ی دوست داشتن....



#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبح می شود
و کیمیای عشق تو
جان می بخشد به زندگیم
خورشید نگاهت
گرم می کند زمهریر جانم را
شکوفه چشمانت شعری می شود
و بر دفتر دلم می ریزد
تبسم که بر لبانت نقش می بندد
همراه می شوم با نسیم
برای رسیدن به خدا
تا شکرگزار باشم برای شادمانیت
آهنگ خوش نوای صدایت
که بر گوش جانم می پیچد
معجزه ایی از عشق
حک می شود بر روی لبانم
دلم غنج می رود برای خواستنت
و ایمان می آورم به اینکه چقدر دوستت دارم....!!!



#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

در بند دلی مانده ام
که به دور از روشنایی چشمانت
بیقرار در چهار فصل دلتنگی تو
برگزیده ست دنجی از خیال و رویای تو را 
بسته ست در به روی دریچه ی
روشن عشق و دوست داشتن ....

دلشوره هایی که تلنبار شده اند جایی میان دلم
کنار دیواری از تنهایی و سکوت
زیر سایه ی ترکهای نشسته بر قلبم.......

نمی دانم با حرف های نگفته ام چی کنم
حرفهایی که در خلسه ی صدایت
رنگی از سکوتِ دلباختگی می گیرند
و یک دنیا دوست داشتن که در بی کلامی واژه ها
می ماند در حنجره ایی پر از فریاد خواستن و جنون
محبوس در ابدیتی نامعلوم....!!!


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

چشمانت گرما بخش کدام جان
روشنی بخش کدام افق ست
که تلالو خورشید نگاهت در بلندترین
ارتفاعِ زیبایی جلوه گری می کند
که هر چی می نگرم
هر چه می نگارم
ساقه ی نحیف و تُرد واژه هایم
به تماشای بلندای آفتاب دیدگانت نمی رسد
درخشندگی حضورت
طلوع و روشنی بخش سرزمین کدام قلب است؟؟؟
که نیستی و من در  نداشتنت
دستانم بی رمق می شود  و اندیشه هایم ناچیز
در برابر شکست این فاصله ها...

آنهنگام ست که بارانی می شوم و می بارم
بغض یک عمر نبودن هایت را
بر سر تمام واژه های دلتنگی
و کلمات را سطر به سطر کنار هم می گذارم
که شعری شوند
به درازای فاصله های دور بودنم از تو
تا از اینجا که منم ،
این "وادی سکوت و تنهایی "
و آنجا که تویی،سرزمین شرجی عاشقانه ها
بوی نم خاک باران خورده ی شعرهایم
فضا را پر  کند
و بر جان و احساس رهگذران بنشیند .....!!!


#باران_مقدم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.



محبوب من!
سپیده که می دمد
چه زیبا به رویاهایم عاشقانه سر میزنی
رایحه ی بودنت
چه دلبرانه خودش را در آغوش خیالی ام
جای می دهد،
این نگاه همچون خورشید توست
که نوازشگر چشمانم می شود
و اغواگر احساسم
خمار می شوم و مست
از نوشیدنِ باده ی لبانت
و در رویای شیرینِ
با تو بودن
سرمستی و شور زندگی
در قلب من جریان می یاید ....


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

باز هم حریر خیالت
پیچیده بر پیکر رنجور تنهایی ام
حبس شده ام
در رویای خواستنت،
قرارِ دل بیقرارم
درون چشمان زیبایت
جا مانده است ؛
کاش می آمدی
و من دلتنگی هایم را
در پس هر نگاه تو گم می کردم
دستانم را
عاشقانه در دستانت می گرفتی
و بوسه هایت
مژده ی ماندنت را می دادند
آن گاه من
مالک زیباترین عشق جهان می شدم
عشقی تهی از دلتنگی ...


#باران_مقدم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چگونه پا به سرزمین قلبم گذاشتی؟
از کدام دیار آمدی
و با نوبرانه های عشق
زمستانه های یخ بسته ی
دلم را گرم کردی
و بر شوره زار احساسم
بذر مهر و عاطفه کاشتی،
بارانی از محبت
با تفسیر خواستن و سکوت
بر جان من جاری کردی
که بودنت بشود
ناجی بودن من ؛
بیا و ببین!
که من دیگر برایم
رهایی از تو ممکن نیست
تو رویایی شدی محال
در دور دستهای انتظار
تماشاکن
که چگونه لبریزم از عشق ابدی توووو...


#باران_مقدم
#خوانش_رضا_ماد

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
امشب در زمان گمم

در خلسه ی نابودی و بی مفهومی
به شرح حال دلتنگی ام فکر می کنم
اما
نمی توانم بنویسم
یا توصیفش کنم
حتی نمی شود آن را نقاشی کرد ...
نمیدانم خیالم را چگونه بال و پر دهم
تا مبادا بالی از من بشکند
و زمین گیر احساسم شوم...
عاشقانه هایم را
در آن بعید های دور لمس می کنم
تصورم در هر چه دورترهاست
تا به عشق بُعد مسافت را تفهیم کنم
اما می بینم
اسیر و گرفتار عشقی هستم
که از نفس به من نزدیکتر ست ؛
این تضاد هاست که در یک لحظه
چون رعدی شب ذهنم را روشن می کند
و درگیر نا آرامی می شوم
آری این حال هر شب من ست ...
در خلسه ی زمان گمم..!


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‍ تکلیف تمام روزها و شبهای
عاشقی من اینست
که از تو بنویسم
عشق تو را مشق زندگی ام کنم
از تو بگویم
اعتراف کنم به دوست داشتنت
و در میان تمام واژه هایم تو را به آغوش بکشم
ببویم عطر تنت را
ببوسم آن دلبری
خنده هایت را که بر لبانت می نشیند
می نویسم از چشمانت
و شبیخونی که هر شب بر دلم می زند
آن نگاه مهربانت که بهترین
بهانه ی عاشقی ست...
می نویسم که
در لحظه لحظه ی روزهایم جاری هستی
و من برای آمدنت
ساعتی از انتظار
بر روی دستانم بسته ام
که تیک تاک آن
کوک کند نبض احساسم را به عشقی ابدی....


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.


در عمق آشفتگی جمعه ها
در لحظات پریشانی و تنهایی
من همانم
که هیچگاه دلش و دلتنگی هایش
به حساب نیامد
اما همیشه در افق چشمانم
آنجا که خورشید حضور تو می درخشد
دلم را به دست باد می سپارم
تا بیاید کنار دلت بنشیند
و در بی تاب ترین دقایق انتظار و دلتنگی
همنشین تنهایی های تو شود.....
این منم که
جمعه های دلواپسی را
در خیال خویش
با پرواز در کرانه های آسمان عشق سیر می کنم
آنجا که تو از میان هزاران پرنده
تنها پرنده ایی بودی
در پهنه ی وسیع دیدگانم
که در آشیانه ی دلم جای گرفتی،،،
پرنده ایی افسانه ایی
ققنوسی از عشق
که در زیر نگاه آتشینش
نگاهم شعله ور شد
و قلب یخ زده ام گرم
که ضربانش کوک شد
روی ضرباهنگ دلدادگی و شیدایی.....!!!


#باران_مقدم
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.


دوستت دارم را
در پر تکرارترین واژه ها
و در گویاترین سکوت
هر بار عاشقانه تر از قبل به زبان آورده ام
دفتر سپید اشعارم
پر است از رمز و رازهای عشق
که با خواندن و قلم زدن در آن
تمام حروف و هجاهایش را
سرمه ی چشمانم می کنم
تا همگان بدانند نور چشمم
از عشقی ست اهورایی
که به دیدگانم جلا و جبروتی داده ابدی ؛

ای تک نگاره ی جاودانِ قلبم
حس خوب بودن تو
معجزه ایی ست
برای شکوفه دادن درخت خزان گرفته ی وجودم
در پاییز سرد و یخبندان
بی مهری ها  و تنهایی ها ....


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زیبایی نگاهت ستودنی ست
کاش حواست به چشمانت باشد...
چشمانی که رستاخیز جان من است...
کاش میدانستی...
نگاهت،کجای قلبم را نشانه می رود...
که هر روز و هر شب
شیداتر  از قبل
خواستنت را به بال پروانگی عشقم می بندم
رها می کنم در آسمان دلدادگی قلبم...
ماه بودنت چه زیبا پرتو افشانی می کند
کهکشان هستی ام را
و چه رویایی رنگ عشق می زند
بر بوم سپید احساسم ....


#باران_مقدم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#رها_در_آسمان ..


عاشقی هستم بارانی ،
بارانی از عشق
که دور افتاده ام از سرزمین آلاله های آغوش تو
غریبانه می بارم در قاب پنجره ی احساست
آواره ام بر هر کوی و برزنی که خیالت در آن گذر می کند ....

سرگردانم و گم کرده راه
که در شبانه های تنهایی
سپیده ی ماه حضورت
روشنگر آسمان تاریک قلبم نیست .....

پرستویی هستم جدا مانده از کاشانه ی خویش
که بهار عشق تو را می جویم
مهجور مانده ام از زلال آبیِ چشمه ی دیدگانت
از درخت سر به فلک کشیده ی آرزوهایم
که در دشت رویای با تو بودن روئیده ست
جامانده ام از صلابت و استواری
کوه وجودت
و سکوت دره ی چشمانمان
کز کرده ام در خلوت دنج تنهایی خویش ...

پروانه ایی هستم
رها در آسمان عشق تو
که بی پروا بالهایم را برای به آغوش کشیدن
خورشید وجود تو
باز کرده ام
و هراسی ندارم
از سوختن بال پروانگیِ عاشقانه هایم
در گرما گرم این خواستن و عاشقی ....‌


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
‍ .


ای بهترین بهانه ی زندگی ام
در دورترین فاصله ها
ای ناب ترین حس عاشقی،
مستانه در تاکستان چشمانت
می گردم و جرعه جرعه
از پیاله ی شراب لبانت می نوشم
مستانه های من
شعر می شود در وصف آن نگاه دلربای تو
که زیباتر از هر خط و ربط عاشقی ست
من از دل این واژه ها
با تو سخن می گویم
عطر حضورت در شعرهایم
زیباترین حس زندگی ست
که مرا سر ذوق می آورد
و تحمل میکنم این
جای خالی نبودنت
و فصل های نداشتنت را
چشم می دوزم
به جاده های دور در پس فاصله ها
و در سکوتی سنگی
چشم انتظار آمدنی هستم بعید ....


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
حضورت تفسیر خورشید ست
تابیده بر رَگه های تُرد یاسی احساسم
تراوش نوریست رخشان
باریده بر پنجره ایی از عشق ،،
عشقی که تبلور حیات من است؛
طیفی هزار رنگ
در سایه سار پرده ایی که عریان می کند
خیال خاطره بازی های با تو بودن را
دلتنگی که سُر می خورد بر روی شیبِ گونه هایم
و ردّی از زلالی عشق بر جا می گذارد .....
طعم سکوت را چاشنی فنجان زندگی می کند
که هنگام نوشیدنش
تلفیقی از بوی عطر تو و بوی نم باران غربت
مرا تا حوالی جان دادن و دلشوره می برد...
غبار سرد تنهایی را می نشاند بر چشمانم
و نبودن هیچ کسی
اینچنین شرجی نمی کند هوای چشمانم را.....


#باران_مقدم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.


عصر که می شود
تنهایی ، همچون کُولیِ دوره گردی
پشت پنجره ی احساسم
بساط دلتنگی اش را پهن می کند
جار می زند بغض تنهایی ام را
در رساترین صدا
پر از واژه های سکوت،
حراج می کند
واگویه هایم را
در رویای زیبای داشتنت
حسرت نبودنت
دلشوره های عاشقانه ام
قرارِ رفته ی دل بیقرارم
عطر آغوش نداشته ات ؛
اماااا
اماا
افسوس که تو
رهگذرِ نگاهت
به این گذار نمی افتد .....!!



#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

تکلیف تمام روزها و شبهای
عاشقی من اینست
که از تو بنویسم
عشق تو را مشق زندگی ام کنم
از تو بگویم
اعتراف کنم به دوست داشتنت
در میان تمام واژه هایم تو را به تصویر بکشم
ببویم عطر تنت را
ببوسم آن دلبری
خنده هایت را که بر لبانت می نشیند
می نویسم از چشمانت
و شبیخونی که هر شب بر دلم می زند
آن نگاه مهربانت که بهترین
بهانه ی عاشقی ست...
می نویسم که
در لحظه لحظه ی روزهایم جاری هستی
من برای آمدنت
ساعتی از انتظار
بر روی دستانم بسته ام
که تیک تاک آن
کوک کند نبض احساسم را به عشقی ابدی....


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چه نجیبانه عاشقانه هایم را
بر تن شعرهایم ریختم
در بارشی از سکوت
نقشی از رویا می زنم
بر سطر به سطر نوبرانه هایم
ردّ واژه ها را
با نَمی که بر گلویم نشسته دنبال می کنم
و با دردی بر سمت چپ سینه ام
پذیرا می شوم...
هیهات!!
روزی باوری بود در این قلب
اما دیگر ایمانی نیست
و چه ناباورانه می روم
به "خلوت خاموش سکوت خویش"...🌾

#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای عشقِ تو دیوانه، تو رویای که بودی؟
ای جلوۀ مهتاب تو رسوای که بودی؟

گلبرگم و با یاد و خیالِ تو معطر
ای جدولِ مجهول، معمای که بودی؟

زیباییِ #بارانِ بهاریِ غزل‌خوان
آمیزه‌ای از شبنم و دریای که بودی؟

مشکن دل درماندۀ من بسته به مویی
ای نازِ نگاهت، تو اهورای که بودی؟

فکرم همه درحسرت دیدار تو رفته است
بی پرده بگو هم ره و همپای که بودی؟

بیت الغزلِ شعرِ من امشب شده چشمت
این چشمِ تو زیباست تو غوغای که بودی؟

ای کاش بیایی بزنی کوبۀ ‌ دل را
آهوی غزلسازِ غزلباز، تو زیبای که بودی؟

#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.


یک شب اگر به دیدارم بیایی
تمام جهان را واسطه قرار می دهم
برای نرفتنت
آسمان را قسم میدهم به
قداست چشمان تو
که ماه را خاموش
ستاره ها را کور کند
تا هیچ مهتابی نتابد برای روشنی راهت
باران را قسم به باریدن
آنچنان که
تمام جاده های رفتنت
شسته شود...
و تو نا گزیر از ماندن
من سرشار از شوق بودنت
و سرمست
از عطر تنت
که در خانه ی جانم
پراکنده می شود...!


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀