This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
لواشک هلو و شلیل و آلو
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
لواشک هلو و شلیل و آلو
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#اسموتی_میوه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#اسموتی_میوه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کلوچه_گردویی_قزوین
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کلوچه_گردویی_قزوین
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#آش_بادمجون
آش بادمجون كه معركه اس
بادمجون سرخ شده نيم كيلو
بلغور گندم ٢٥٠ گرم
نخود و لوبيا قرمز و چيتي با هم ٣٠٠ گرم
گوشت قرمز خورشتي ٣٠٠ گرم
پياز ٣ عدد
نمك و فلفل و زردچوبه به مقدار لازم
سير و نعناع وكشك به مقدار لازم
استاك گوشت ٥ پيمانه
اول پيازهارو نگيني خرد كرده و تفت ميديم تا طلايي بشه بعد زردچوبه رو ميريزيم و تفت ميديم تا رنگش برگرده .
گوشت و اضافه كرده و تفت ميديم و بعد با استاك ميذاريم بپزه .
بعد از ٣ ساعت تمام گوشتها رو ريش ريش كرده و با بلغور ، حبوبات پخته شده ، بادمجونهاي سرخ و خرد و له شده ميذازيم كاملا بپزه .
نمك و فلفل و نعناع و مقداري از كشك رو با آش مخلوط ميكنيم و در ظرف دلخواه سرو كنيد و با سير و نعناع و پياز داغ تزئين كنيد .
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
آش بادمجون كه معركه اس
بادمجون سرخ شده نيم كيلو
بلغور گندم ٢٥٠ گرم
نخود و لوبيا قرمز و چيتي با هم ٣٠٠ گرم
گوشت قرمز خورشتي ٣٠٠ گرم
پياز ٣ عدد
نمك و فلفل و زردچوبه به مقدار لازم
سير و نعناع وكشك به مقدار لازم
استاك گوشت ٥ پيمانه
اول پيازهارو نگيني خرد كرده و تفت ميديم تا طلايي بشه بعد زردچوبه رو ميريزيم و تفت ميديم تا رنگش برگرده .
گوشت و اضافه كرده و تفت ميديم و بعد با استاك ميذاريم بپزه .
بعد از ٣ ساعت تمام گوشتها رو ريش ريش كرده و با بلغور ، حبوبات پخته شده ، بادمجونهاي سرخ و خرد و له شده ميذازيم كاملا بپزه .
نمك و فلفل و نعناع و مقداري از كشك رو با آش مخلوط ميكنيم و در ظرف دلخواه سرو كنيد و با سير و نعناع و پياز داغ تزئين كنيد .
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت11 رمان پارادوکس اومدم سوار ماشین بشم که صدای پروانه رو از پشت سرم شنیدم. _ آمین؟ حوصله نداشتم. مکث کردم اما به عقب برنگشتم. دختر خوبی بود. گاهی تو زمان بیکاری باهمدیگه حرف میزدیم. شاید میشد گفت تنها دوستی بود که داشتم. امروز اولین باری بود که اصلا…
#پارت12
رمان پارادوکس
کلید و تو در خونه چرخوندم و خسته وارد شدم. انقدر هوا گرم بود که کل تنم خیس عرق شده بود.
تنم چسبناک بود ولی خستگی اجازه نمیداد که برم حموم. لباسامو با یه دست تاپ و شلوارک عوض کردم و یه پتو برداشتم و دراز کشیدم.
خستگی روحی به خستگی جسمیم هم اضافه شده بود. هیچوقت تو زندگیم انقدر احساس پوچی و درموندگی نمیکردم.
تنهاییم تو این اتاق کوچیک به بغض تو گلوم دامن میزد. چقدر احساس تنهایی میکردم.
بدون اینکه خودم بخوام قطره های اشک رو صورتم سر خورد.. کم کم صدای هق هقم اوج گرفت.
احساس میکردم خدا هم منو نمیبینه. سرمو تو بالشتم فرو کردم تا صدام بلند تر نشه.
نفهمیدم چقدر گریه کردم که بالاخره خوابم برد.
*
توی فضای تاریک بودم که عجیب برام اشنا بود. بوی نم شدید بینیمو اذیت میکرد.
هیچی نمیدیدم. شروع کردم به صدا زدن و کمک خواستن:
_ کسی اینجا نیست؟ کمککک.. اینجا کجاست؟ کمکککک کمکککک..
صدای اشنایی اومد که دلم لرزید. انقدر صداش نزدیک بود که حس میکردم زیر گوشمه. با وحشت چرخیدم پشت سرم .
اما کسیو ندیدم. تاریک بود. اب دهنمو قورت دادمو گفتم:
_ تو کی هستی؟
جوابی نیومد. نگاهم به سایه ی روبه روم افتاد. یهو چشماش باز شد و تو اون تاریکی برق چشماشو شناختم.
اروم اروم نزدیکم اومد و من قدم به قدم عقب میرفتم. تنم میلرزید.
قطره های عرق رو کمرم سر میخورد. صدام از زور ترس میلرزید:
_ چی از جونم میخوای؟
انقدر نزدیکم شد که دیگه جایی برای حرکت نداشتم. چشمام پر شده بود.
پوزخند رو لباش ترسمو بیشتر میکرد. با وحشت اروم لب زدم:
_ خواهش میکنم....
سرشو کنار گوشم نزدیک کرد و با لحن ترسناکی گفت:
_ خوشبختیتو میخوام..
دستاش به لباسام نزدیک شد. با یه حرکت لباسمو پاره کرد که جیغ محکمی کشیدم و گفتم:
_ نههههههههههههههه.....
یهو از خواب پریدم.. تمام صورتم خیس عرق شده بود. نفس نفس میزدم.
اب دهنمو قورت دادم و با وحشت زل زدم به اطرافم. با دیدم فضای اشنای
خونه ، یکم اروم گرفتم و خودمو پرت کردم تو جام. کابوس وحشتناکی بود.
لیوان اب کنارمو برداشتمو یه نفس سرکشیدم. انقدر ترسیده بودم که اروم نمیشدم. از جام بلند شدم.
پاهام میلرزید. از تو کیفم یه قرص ارامبخش برداشتم و بدون اب قورتش دادم.
سرمو تکیه داوم به دیوار و چشامو بستم. زیر لب اروم گفتم:
_ لعنت بهت که ارامشمو ازم گرفتی..
@kadbanoiranii
رمان پارادوکس
کلید و تو در خونه چرخوندم و خسته وارد شدم. انقدر هوا گرم بود که کل تنم خیس عرق شده بود.
تنم چسبناک بود ولی خستگی اجازه نمیداد که برم حموم. لباسامو با یه دست تاپ و شلوارک عوض کردم و یه پتو برداشتم و دراز کشیدم.
خستگی روحی به خستگی جسمیم هم اضافه شده بود. هیچوقت تو زندگیم انقدر احساس پوچی و درموندگی نمیکردم.
تنهاییم تو این اتاق کوچیک به بغض تو گلوم دامن میزد. چقدر احساس تنهایی میکردم.
بدون اینکه خودم بخوام قطره های اشک رو صورتم سر خورد.. کم کم صدای هق هقم اوج گرفت.
احساس میکردم خدا هم منو نمیبینه. سرمو تو بالشتم فرو کردم تا صدام بلند تر نشه.
نفهمیدم چقدر گریه کردم که بالاخره خوابم برد.
*
توی فضای تاریک بودم که عجیب برام اشنا بود. بوی نم شدید بینیمو اذیت میکرد.
هیچی نمیدیدم. شروع کردم به صدا زدن و کمک خواستن:
_ کسی اینجا نیست؟ کمککک.. اینجا کجاست؟ کمکککک کمکککک..
صدای اشنایی اومد که دلم لرزید. انقدر صداش نزدیک بود که حس میکردم زیر گوشمه. با وحشت چرخیدم پشت سرم .
اما کسیو ندیدم. تاریک بود. اب دهنمو قورت دادمو گفتم:
_ تو کی هستی؟
جوابی نیومد. نگاهم به سایه ی روبه روم افتاد. یهو چشماش باز شد و تو اون تاریکی برق چشماشو شناختم.
اروم اروم نزدیکم اومد و من قدم به قدم عقب میرفتم. تنم میلرزید.
قطره های عرق رو کمرم سر میخورد. صدام از زور ترس میلرزید:
_ چی از جونم میخوای؟
انقدر نزدیکم شد که دیگه جایی برای حرکت نداشتم. چشمام پر شده بود.
پوزخند رو لباش ترسمو بیشتر میکرد. با وحشت اروم لب زدم:
_ خواهش میکنم....
سرشو کنار گوشم نزدیک کرد و با لحن ترسناکی گفت:
_ خوشبختیتو میخوام..
دستاش به لباسام نزدیک شد. با یه حرکت لباسمو پاره کرد که جیغ محکمی کشیدم و گفتم:
_ نههههههههههههههه.....
یهو از خواب پریدم.. تمام صورتم خیس عرق شده بود. نفس نفس میزدم.
اب دهنمو قورت دادم و با وحشت زل زدم به اطرافم. با دیدم فضای اشنای
خونه ، یکم اروم گرفتم و خودمو پرت کردم تو جام. کابوس وحشتناکی بود.
لیوان اب کنارمو برداشتمو یه نفس سرکشیدم. انقدر ترسیده بودم که اروم نمیشدم. از جام بلند شدم.
پاهام میلرزید. از تو کیفم یه قرص ارامبخش برداشتم و بدون اب قورتش دادم.
سرمو تکیه داوم به دیوار و چشامو بستم. زیر لب اروم گفتم:
_ لعنت بهت که ارامشمو ازم گرفتی..
@kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت12 رمان پارادوکس کلید و تو در خونه چرخوندم و خسته وارد شدم. انقدر هوا گرم بود که کل تنم خیس عرق شده بود. تنم چسبناک بود ولی خستگی اجازه نمیداد که برم حموم. لباسامو با یه دست تاپ و شلوارک عوض کردم و یه پتو برداشتم و دراز کشیدم. خستگی روحی به خستگی…
#پارت13
رمان پارادوکس
دست و صورتمو شستم و لباسامو سرسری تنم کردم و از خونه زدم بیرون. هوا حسابی گرم شده بود. از صبح دلم شور میزد. چقدر حس مزخرفی داشتم. چند تا نفس عمیق کشیدم و وقتی یکم اروم شدم سوار ماشین شدم و استارت زدم. مثل همیشه ترافیک بود. جلوی اژانس زدم رو ترمز و کیفمو برداشتم و از ماشین پیاده شدم. اروم از پله های اژانس رفتم بالا و به بچه ها سلام کردم. همشون با مهربونی جوابمو دادن. کیفمو رو قفسه خودم گزاشتم و اومدم برم از طلا بپرسم کی نوبتم میشه که در اژانس به صدا در اومد. سرمو چرخوندم که با دیدن چشمای به خون نشستش رنگ از روم پرید. با قدمای محکمش اومد و رو به روم ایستاد. اب دهنمو قورت دادم که صدای دادش بلند شد:
_ واسه همین بمن جواب رد دادی؟
واسه همییییییین؟
با ترس لب زدم:
_آروم باش.
صدای نعره اش بلند تر شد:
_ آروم باشم؟ آروم چی باشم؟ اینهمه منو سر دووندی واسه اینکارات؟ اخه هرزه ی عوضی تو که میدونستی من چقدر دوستت دارم برای چی اینکارو کردی؟
شوکه از حرفاییکه میشنیدم گفتم:
_چی داری میگی حمید؟
عصبی گفت:
_چی دارم میگم؟ تازه میگی چی دارم میگم؟ تو منو چی فرض کردی؟ یه احمق عاشق؟
تمام بچه ها نگامون میکردن. قطره های درشت عرق رو صورتم سر میخورد. طلا نزدیک شد و گفت:
_اقای محترم اروم باشید چخبرتونه؟
دستشو به سمت طلا گرفت و گفت:
_ شما دخالت نکنید.
تن صدامو اوردم پایین و گفتم:
_ چیشده حمید. حرف بزن.
دستشو کرد تو کیفشو ی پاکت و دراورد و با خشونت پرت کرد توصورتم. با وحشت نگاهمو به عکسایی انداختم که داشت بی ابروییمو جار میزد. ازون بدتر حمید بود که با سنگدلی تمام فکر ابرومو نکرده بود اینجوری به بیچارگیم دامن زد. تو اون پاکت تماما عکسایی بود از من تو اون انباری که برهنه تو اغوش یه مرد غریبه در حال جون دادن بودم. جالب اینجاست که عکسا طوری گرفته شده بود که فقط من توش افتاده بودم و عکسی از صورت اون پسر نبود.
زانوهام تحمل وزنمو نداشت و پچ پچای همکارام قبلمو به درد میاورد. رو زمین زانو زدم و با چشمای گشاد شده زل زده بودم به عکسا. صدای حمید مثل ناقوس مرگ تو گوشم پیچید:
_آره. نگاه کن. خوب به این هرزه بازیات نگاه کن. فکر میکردم ادمی. فکر میکردم با وجود نداشتن خانواده و رشد کردن تو اون پروشگاه بی پدر و پیکرد پاک موندی. اما اشتباه میکردم. من احمق بودم که به حرفای خانوادم راجب تو توجهی نکردم.
بغض بدی به دلم چنگ زد. اشک تو چشمام پر شد. پوزخندی به حال زارم زد و گفت:
_حق با خانوادم بود. از یه بی پدر مادر، از کسی که معلوم نبود از کجا به عمل اومده هر کاری برمیاد. اشتباه از من بود که از یه دختر بی بوته ای مثه تو خوشم اومده بود. هرزه ی کثافت..
و بعد بدون اینکه به حرفام گوش کنه از در زد بیرون. من موندم و حرفاییکه همین همکارای مثلا دوست زیر گوش هم پچ پچ میکردن و نگاه پر از ترحم طلا. دلم میخواست زمین دهن باز کنه و بمیرم. اخه از کجا فهمیده بود؟ چجوری فهمیده بود؟ کی این عکسای لعنتیو بهش داد؟ اخ قلبم درد میکرد. با دستای لرزونم عکساییکه نشون از بی ابروییم میداد و جمع کردم. ازخجالت نفسم بالا نمیومد. عکسارو تو کیفم فرو بردمو از جام بلند شدم. نزدیک در خروجی با صدایی که درد داشت نالیدم:
_ وقتی از درد کسی خبر ندارین قضاوتش نکنید. شما هیچی نمیدونید. هیچی...
از در زدم بیرون به صدا زدن های طلا هم توجهی نکردم. با این بی ابرویی، اینجا دیگه جای من نبود..
@kadbanoiranii
رمان پارادوکس
دست و صورتمو شستم و لباسامو سرسری تنم کردم و از خونه زدم بیرون. هوا حسابی گرم شده بود. از صبح دلم شور میزد. چقدر حس مزخرفی داشتم. چند تا نفس عمیق کشیدم و وقتی یکم اروم شدم سوار ماشین شدم و استارت زدم. مثل همیشه ترافیک بود. جلوی اژانس زدم رو ترمز و کیفمو برداشتم و از ماشین پیاده شدم. اروم از پله های اژانس رفتم بالا و به بچه ها سلام کردم. همشون با مهربونی جوابمو دادن. کیفمو رو قفسه خودم گزاشتم و اومدم برم از طلا بپرسم کی نوبتم میشه که در اژانس به صدا در اومد. سرمو چرخوندم که با دیدن چشمای به خون نشستش رنگ از روم پرید. با قدمای محکمش اومد و رو به روم ایستاد. اب دهنمو قورت دادم که صدای دادش بلند شد:
_ واسه همین بمن جواب رد دادی؟
واسه همییییییین؟
با ترس لب زدم:
_آروم باش.
صدای نعره اش بلند تر شد:
_ آروم باشم؟ آروم چی باشم؟ اینهمه منو سر دووندی واسه اینکارات؟ اخه هرزه ی عوضی تو که میدونستی من چقدر دوستت دارم برای چی اینکارو کردی؟
شوکه از حرفاییکه میشنیدم گفتم:
_چی داری میگی حمید؟
عصبی گفت:
_چی دارم میگم؟ تازه میگی چی دارم میگم؟ تو منو چی فرض کردی؟ یه احمق عاشق؟
تمام بچه ها نگامون میکردن. قطره های درشت عرق رو صورتم سر میخورد. طلا نزدیک شد و گفت:
_اقای محترم اروم باشید چخبرتونه؟
دستشو به سمت طلا گرفت و گفت:
_ شما دخالت نکنید.
تن صدامو اوردم پایین و گفتم:
_ چیشده حمید. حرف بزن.
دستشو کرد تو کیفشو ی پاکت و دراورد و با خشونت پرت کرد توصورتم. با وحشت نگاهمو به عکسایی انداختم که داشت بی ابروییمو جار میزد. ازون بدتر حمید بود که با سنگدلی تمام فکر ابرومو نکرده بود اینجوری به بیچارگیم دامن زد. تو اون پاکت تماما عکسایی بود از من تو اون انباری که برهنه تو اغوش یه مرد غریبه در حال جون دادن بودم. جالب اینجاست که عکسا طوری گرفته شده بود که فقط من توش افتاده بودم و عکسی از صورت اون پسر نبود.
زانوهام تحمل وزنمو نداشت و پچ پچای همکارام قبلمو به درد میاورد. رو زمین زانو زدم و با چشمای گشاد شده زل زده بودم به عکسا. صدای حمید مثل ناقوس مرگ تو گوشم پیچید:
_آره. نگاه کن. خوب به این هرزه بازیات نگاه کن. فکر میکردم ادمی. فکر میکردم با وجود نداشتن خانواده و رشد کردن تو اون پروشگاه بی پدر و پیکرد پاک موندی. اما اشتباه میکردم. من احمق بودم که به حرفای خانوادم راجب تو توجهی نکردم.
بغض بدی به دلم چنگ زد. اشک تو چشمام پر شد. پوزخندی به حال زارم زد و گفت:
_حق با خانوادم بود. از یه بی پدر مادر، از کسی که معلوم نبود از کجا به عمل اومده هر کاری برمیاد. اشتباه از من بود که از یه دختر بی بوته ای مثه تو خوشم اومده بود. هرزه ی کثافت..
و بعد بدون اینکه به حرفام گوش کنه از در زد بیرون. من موندم و حرفاییکه همین همکارای مثلا دوست زیر گوش هم پچ پچ میکردن و نگاه پر از ترحم طلا. دلم میخواست زمین دهن باز کنه و بمیرم. اخه از کجا فهمیده بود؟ چجوری فهمیده بود؟ کی این عکسای لعنتیو بهش داد؟ اخ قلبم درد میکرد. با دستای لرزونم عکساییکه نشون از بی ابروییم میداد و جمع کردم. ازخجالت نفسم بالا نمیومد. عکسارو تو کیفم فرو بردمو از جام بلند شدم. نزدیک در خروجی با صدایی که درد داشت نالیدم:
_ وقتی از درد کسی خبر ندارین قضاوتش نکنید. شما هیچی نمیدونید. هیچی...
از در زدم بیرون به صدا زدن های طلا هم توجهی نکردم. با این بی ابرویی، اینجا دیگه جای من نبود..
@kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت13 رمان پارادوکس دست و صورتمو شستم و لباسامو سرسری تنم کردم و از خونه زدم بیرون. هوا حسابی گرم شده بود. از صبح دلم شور میزد. چقدر حس مزخرفی داشتم. چند تا نفس عمیق کشیدم و وقتی یکم اروم شدم سوار ماشین شدم و استارت زدم. مثل همیشه ترافیک بود. جلوی اژانس…
#پارت14
رمان پارادوکس
قلبم سنگین شده بود. نمیدونستم چیکار باید بکنم. تاحالاانقدر احساس درموندگی نکرده بودم.
حمید چجوری فهمید؟ اون عکسااز کجااومد؟چجوری تو اون تاریکی انباری عکسا انقدر واضح افتاده بود؟
اخ کی میخواست اینجوری با ابروم بازی کنه؟ وای اگه فاطمه جون میفهمید.... میفهمید.. قطعا میفهمید..
اخه کی بود که اینجوری باهام دشمن شده بود؟ من که خودم به حمیدجواب رد داده بودم.
دیگه چرا با اون عکسا بی ابروییمو جار زدن؟ قلبم درد میکرد. بی هدف تو خیابونا رانندگی میکردم.
اخر دنیا کجا بود؟ من خسته بودم.پامو رو پدال گاز فشار دادم. بی وقفه میرفتم. کجا میخواستم برم؟
کجا رو داشتم که برم؟ بغض و لج ، حرص و غم تمام وجودمو پر کرد. فشار بیشتری رو پدال دادمو پر حرص گفتم:
_ جهنم...
انقدر رفتم و رفتم تا از شهر خارج زدم. موبایلم پشت سر هم زنگ میخورد.
به حدی عصبی شدم که گوشیمو برداشتم و از ماشین پرت کردم بیرون. هوا نبود. نمیتونستم نفس بکشم.
نمیدونستم کجام ولی چشمم که به دره ی روبه روم افتاد زدم رو ترمز..
انقدر سرعتم زیاد بود و ترمزم یهویی، که سرم محکم به فرمون ماشین کوبیده شد. حالم بد بود.
سرمو از رو فرمون ماشین بلند کردم. درد داشتم. هم قلبم درد میکرد هم سرم. با قدمای لرزون نزدیک دره شدم.
خیلی عمیق بود. پاهام تحمل وزنمو نداشت.. زانو زدم. دلم مرگ میخواست.
منی که یه عمر با ابرو زندگی کردم تا بخاطر یتیم بودنم بهم انگ هرزگی نزنن. یه عمر سر به زیر راه خودمو رفتم که نگن بی پدر و مادره..
حالا حمید اومد و همه ی اون چیزایی که نمیخواستم تو سرم کوبید و رفت.
اونم جلوی تمام کسایی که هیچی از زندگیم نمیدونستن.. یه قطره اشک رو گونم سر خورد.
انگار استارتی شد برای ریزش شدید تر اشکام.. کم کم هق هقم اوج گرفت..
صدای گریه هام بلند و شد و زار زدم. به این بخت سیاهم زار زدم. گریه کردم.
دستامو تکیه گاهم کردمو سرمو رو به اسمون بلند کردم. از ته دلم جیغ زدم:
_ خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
انقدر گریه کردم که دیگه چشمام باز نمیشد. نمیدونستم ساعت چنده.
با بدنی کوفته از جام بلند شدم. تازه گرمی و لزجی مایعی رو صورتم حس کردم. دستمو به پیشونیم کشیدم.
نگاهی به دستم انداختم که خونی شده بود. پوفی کشیدم و سوار ماشین شدم. لباسام خاکی و کثیف شد
@kadbanoiranii
رمان پارادوکس
قلبم سنگین شده بود. نمیدونستم چیکار باید بکنم. تاحالاانقدر احساس درموندگی نکرده بودم.
حمید چجوری فهمید؟ اون عکسااز کجااومد؟چجوری تو اون تاریکی انباری عکسا انقدر واضح افتاده بود؟
اخ کی میخواست اینجوری با ابروم بازی کنه؟ وای اگه فاطمه جون میفهمید.... میفهمید.. قطعا میفهمید..
اخه کی بود که اینجوری باهام دشمن شده بود؟ من که خودم به حمیدجواب رد داده بودم.
دیگه چرا با اون عکسا بی ابروییمو جار زدن؟ قلبم درد میکرد. بی هدف تو خیابونا رانندگی میکردم.
اخر دنیا کجا بود؟ من خسته بودم.پامو رو پدال گاز فشار دادم. بی وقفه میرفتم. کجا میخواستم برم؟
کجا رو داشتم که برم؟ بغض و لج ، حرص و غم تمام وجودمو پر کرد. فشار بیشتری رو پدال دادمو پر حرص گفتم:
_ جهنم...
انقدر رفتم و رفتم تا از شهر خارج زدم. موبایلم پشت سر هم زنگ میخورد.
به حدی عصبی شدم که گوشیمو برداشتم و از ماشین پرت کردم بیرون. هوا نبود. نمیتونستم نفس بکشم.
نمیدونستم کجام ولی چشمم که به دره ی روبه روم افتاد زدم رو ترمز..
انقدر سرعتم زیاد بود و ترمزم یهویی، که سرم محکم به فرمون ماشین کوبیده شد. حالم بد بود.
سرمو از رو فرمون ماشین بلند کردم. درد داشتم. هم قلبم درد میکرد هم سرم. با قدمای لرزون نزدیک دره شدم.
خیلی عمیق بود. پاهام تحمل وزنمو نداشت.. زانو زدم. دلم مرگ میخواست.
منی که یه عمر با ابرو زندگی کردم تا بخاطر یتیم بودنم بهم انگ هرزگی نزنن. یه عمر سر به زیر راه خودمو رفتم که نگن بی پدر و مادره..
حالا حمید اومد و همه ی اون چیزایی که نمیخواستم تو سرم کوبید و رفت.
اونم جلوی تمام کسایی که هیچی از زندگیم نمیدونستن.. یه قطره اشک رو گونم سر خورد.
انگار استارتی شد برای ریزش شدید تر اشکام.. کم کم هق هقم اوج گرفت..
صدای گریه هام بلند و شد و زار زدم. به این بخت سیاهم زار زدم. گریه کردم.
دستامو تکیه گاهم کردمو سرمو رو به اسمون بلند کردم. از ته دلم جیغ زدم:
_ خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
انقدر گریه کردم که دیگه چشمام باز نمیشد. نمیدونستم ساعت چنده.
با بدنی کوفته از جام بلند شدم. تازه گرمی و لزجی مایعی رو صورتم حس کردم. دستمو به پیشونیم کشیدم.
نگاهی به دستم انداختم که خونی شده بود. پوفی کشیدم و سوار ماشین شدم. لباسام خاکی و کثیف شد
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امشب
از تمام شب ها آرامترم
نگران فردا نیستم
همہ چیز را بہ خدا سپرده ام
او بزرگ و مہربان است.
شبتون بخیر
@kadbanoiranii
از تمام شب ها آرامترم
نگران فردا نیستم
همہ چیز را بہ خدا سپرده ام
او بزرگ و مہربان است.
شبتون بخیر
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🌸
خدایا ❣
روزم را با نام زیبای تو آغاز میکنم ☀️
یادت را بر دلم💕
جاری گردان و شروع این روز
را آغاز خوبی ها برای
من و دوستانم قرار بده
🌸بارخدایا
🍃در شهریور ماه
🌸عطا فرما
🍃خوشرویی ، بخشش
🌸 سلامتی
🍃 صداقت
🌸 متانت
🍃 مهربانی
🌸 صبوری
🍃 امید
🌸 بصیرت
🍃 و شادی را
🌸به همه دوستانم
آمیـــن یا اَرْحَمَ الرّاحِمین🙏
ای مهربان ترین مهربانان🙏
🌼🍃
الهی به امید تو💕
@kadbanoiranii
خدایا ❣
روزم را با نام زیبای تو آغاز میکنم ☀️
یادت را بر دلم💕
جاری گردان و شروع این روز
را آغاز خوبی ها برای
من و دوستانم قرار بده
🌸بارخدایا
🍃در شهریور ماه
🌸عطا فرما
🍃خوشرویی ، بخشش
🌸 سلامتی
🍃 صداقت
🌸 متانت
🍃 مهربانی
🌸 صبوری
🍃 امید
🌸 بصیرت
🍃 و شادی را
🌸به همه دوستانم
آمیـــن یا اَرْحَمَ الرّاحِمین🙏
ای مهربان ترین مهربانان🙏
🌼🍃
الهی به امید تو💕
@kadbanoiranii
El Bell
Satin
#ستین
#ال بل
شاد باش و شادی ات را باب ڪن
اخم را در چھــره ها ڪمیاب ڪن
آنقــدر با مردمان خوش باش ڪہ
غصہ را در ذهنِ مردم خواب ڪن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#ال بل
شاد باش و شادی ات را باب ڪن
اخم را در چھــره ها ڪمیاب ڪن
آنقــدر با مردمان خوش باش ڪہ
غصہ را در ذهنِ مردم خواب ڪن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#ترفند_آشپزی
🔸اگر می خواهید برنج پس از پخت سفید شود
🔸 به آب برنج، هنگام جوشیدن یک قاشق آبلیمو یا آب نارنج و یا دو قاشق ماست یا دوغ اضافه کنید.
مزیت دیگر این کار این است که دانه های برنج به هم نمی چسبند.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
🔸اگر می خواهید برنج پس از پخت سفید شود
🔸 به آب برنج، هنگام جوشیدن یک قاشق آبلیمو یا آب نارنج و یا دو قاشق ماست یا دوغ اضافه کنید.
مزیت دیگر این کار این است که دانه های برنج به هم نمی چسبند.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#نان مزه دار ترکی:
مواد لازم:
اندازه لیوان 200 میلی
1.5 لیوان آب ولرم
1 لیوان شیر ولرم
1 پاکت خمیر مایه خشک فوری(10 گرم و یا 1 قاشق غذاخوری)
2 قاشق غذاخوری شکر
1 قاشق مرباخوری پر نمک
5.5 لیوان آرد
برای روی دیزمانا:
2 عدد تخم مرغ
1 لیوان ماست
نصف لیوان روغن مایع
طرز تهیه:
آب ولرم ، خمیر مایه خشک فوری ، شیر ولرم ، شکر و نمک را داخل ظرفی بریزید و تا وقتی که خمیر مایه کاملا حل شود هم بزنید آرد را کم کم و با کنترل بریزید و ورز بدید تمام آرد را یکجا نریزید خمیر خیلی نرم که به دست نمیچسبد آماده کنید. همیشه خمیر را با نوک انگشتانتان ورز بدید و آرد را کم کم بریزید تا قوام خمیر را کنترل کنید. زمانیکه به دستتان میچسبد روی میز کار آرد کمی بپاشید و ورز بدید و تا وقتی که خمیر یکدست شود حدود 5 دقیقه ورز بدید(این زمان برای وقتی است که خمیر قوام مورد نظر را گرفته است). سپس خمیر را داخل ظرف دیگری بذارید و روی خمیر را با سلفون بپوشانید و حدود نیم ساعت صبر کنید تا خمیر عمل بیاد. سپس دستتان را کمی چرب کنید و خمیر را به 4 قسمت مساوی تقسیم کنید و هر تکه را گرد کنید. سپس هر تکه را بصورت رول بلند شکل بدید و هر تکه را به 6 قسمت مساوی تقسیم کنید و تکه های جدا کرده خمیر را بدون اینکه ورز بدید داخل قالب چرب شده بذارید و دستتان را مدام به روغن مایع بزنید و روی خمیر با انگشتانتان فشار بدید و حدود 5 دقیقه به این شکل استراحت بدید. برای سس روی دیزمانا تخم مرغ ها ، ماست و روغن مایع را داخل ظرفی بریزید و خوب هم بزنید و روی دیزماناها که پف کردند بریزید. در فر 180 درجه از قبل گرم شده و در طبقه پایین بذارید چون سس رویی ماست و تخم مرغ دارد خیلی سریع میپزد و ممکن است روی دیزمانا بسوزد. برای همین توصیه میکنم در طبقه پایین فر بپزید. تا وقتی که روی دیزمانا سرخ شود و مثل فیلم شود بپزید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
مواد لازم:
اندازه لیوان 200 میلی
1.5 لیوان آب ولرم
1 لیوان شیر ولرم
1 پاکت خمیر مایه خشک فوری(10 گرم و یا 1 قاشق غذاخوری)
2 قاشق غذاخوری شکر
1 قاشق مرباخوری پر نمک
5.5 لیوان آرد
برای روی دیزمانا:
2 عدد تخم مرغ
1 لیوان ماست
نصف لیوان روغن مایع
طرز تهیه:
آب ولرم ، خمیر مایه خشک فوری ، شیر ولرم ، شکر و نمک را داخل ظرفی بریزید و تا وقتی که خمیر مایه کاملا حل شود هم بزنید آرد را کم کم و با کنترل بریزید و ورز بدید تمام آرد را یکجا نریزید خمیر خیلی نرم که به دست نمیچسبد آماده کنید. همیشه خمیر را با نوک انگشتانتان ورز بدید و آرد را کم کم بریزید تا قوام خمیر را کنترل کنید. زمانیکه به دستتان میچسبد روی میز کار آرد کمی بپاشید و ورز بدید و تا وقتی که خمیر یکدست شود حدود 5 دقیقه ورز بدید(این زمان برای وقتی است که خمیر قوام مورد نظر را گرفته است). سپس خمیر را داخل ظرف دیگری بذارید و روی خمیر را با سلفون بپوشانید و حدود نیم ساعت صبر کنید تا خمیر عمل بیاد. سپس دستتان را کمی چرب کنید و خمیر را به 4 قسمت مساوی تقسیم کنید و هر تکه را گرد کنید. سپس هر تکه را بصورت رول بلند شکل بدید و هر تکه را به 6 قسمت مساوی تقسیم کنید و تکه های جدا کرده خمیر را بدون اینکه ورز بدید داخل قالب چرب شده بذارید و دستتان را مدام به روغن مایع بزنید و روی خمیر با انگشتانتان فشار بدید و حدود 5 دقیقه به این شکل استراحت بدید. برای سس روی دیزمانا تخم مرغ ها ، ماست و روغن مایع را داخل ظرفی بریزید و خوب هم بزنید و روی دیزماناها که پف کردند بریزید. در فر 180 درجه از قبل گرم شده و در طبقه پایین بذارید چون سس رویی ماست و تخم مرغ دارد خیلی سریع میپزد و ممکن است روی دیزمانا بسوزد. برای همین توصیه میکنم در طبقه پایین فر بپزید. تا وقتی که روی دیزمانا سرخ شود و مثل فیلم شود بپزید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#نان_مزه_دار
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#نان_مزه_دار
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#نان_لاک_پشتی
مواد لازم:
نان گرد
4_5 پنیر موزارلا(میله ای)
چند اسلایس پپرونی یا سالامی
سس مارینارا یا سس مچاپ(به مقدار لازم)
پنیر پیتزا (به مقدار دلخواه)
سس سیر:
1/4 لیوان کره ذوب شده
1/2 قاشق چایخوری پودر سیر
1/2 قاشق چایخوری پودر پیاز
1/2قاشق غذاخوری جعفری خرد شده
نمک و فلفل سیاه طبق ذائقه
طرز تهیه:
ابتدا فر را با دمای 200 درجه گرم کنید،روی نان را برش های عمودی و افقی برنید،با فرچه سس سیر بزنید و بین برش های تکه هایی از پنیر موزا لا گذاشته و سس مارینارا یا کچاپ بزنید،در آخر پنیر پیتزا و سالامی گذاشته و در فر از قبل گرم شده برای حدود 15 تا 20 دقیقه یا تا زمانیکه روی نان برشته شود،قرار دهید،
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
مواد لازم:
نان گرد
4_5 پنیر موزارلا(میله ای)
چند اسلایس پپرونی یا سالامی
سس مارینارا یا سس مچاپ(به مقدار لازم)
پنیر پیتزا (به مقدار دلخواه)
سس سیر:
1/4 لیوان کره ذوب شده
1/2 قاشق چایخوری پودر سیر
1/2 قاشق چایخوری پودر پیاز
1/2قاشق غذاخوری جعفری خرد شده
نمک و فلفل سیاه طبق ذائقه
طرز تهیه:
ابتدا فر را با دمای 200 درجه گرم کنید،روی نان را برش های عمودی و افقی برنید،با فرچه سس سیر بزنید و بین برش های تکه هایی از پنیر موزا لا گذاشته و سس مارینارا یا کچاپ بزنید،در آخر پنیر پیتزا و سالامی گذاشته و در فر از قبل گرم شده برای حدود 15 تا 20 دقیقه یا تا زمانیکه روی نان برشته شود،قرار دهید،
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#نان_سیر_لاک_پشتی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#نان_سیر_لاک_پشتی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#رول_آلبالویی
مواد لازم:
آرد نان فانتزی ۲۵۰ گرم
خمیر مایه فوری ۴ گرم
تخم مرغ یک عدد
شیر خشک قنادی ۱۵ گرم
شکر ۲۵ گرم
نمک ۳ گرم
شیر ۵۰ گرم
کره ۳۰ گرم
آب ۴ تا ۷ ق غ
وانیل کمی
مارمالاد آلبالو به مقدار لازم
طرز تهیه:
شیر ، شکر ، شیرخشک و خمیر مایه رو مخلوط کنید ، تخم مرغ رو اضافه و مخلوط کنید .
آرد ، نمک ، وانیل و آب رو کم کم به مواد اضافه کنید کمی ورز بدین و بعد کره رو هم اضافه کنید و ده تا پانزده دقیقه ورز بدین تا یک خمیر نرم و لطیفی داشته باشین .
توی کاسه ی چرب شده بزارید روی کاسه رو بپوشونید و در دمای محیط به مدت یک ساعت بزارین خمیر استراحت کنه .
سپس خمیر رو به شکل مربع پهن کنید ، فیلینگ مورد نظرتون ( میتونید از کرمفیل شکلاتی یا وانیلی هم استفاده کنید) رو روی خمیر پخش کنید از یک طرف خمیر رو تا وسط رول کنید بعد از طرف دیگه هم دوباره رول کنید تا رول ها به هم برسند .
با یک نخ یا یک چاقوی تیز برش بزنید و تقسیم کنید . و با فاصله توی سینی فر که کاغذ نسوز انداختین بچینید ، سطح رول ها رو چرب کنید و روی سینی رو بپوشانید و حدود ۶۰ تا ۷۰ دقیقه استراحت دهید تا حجم بگیرند .
روی رول ها رو با تخم مرغ زده شده و وانیل رومال کنید ، و در فر کاملا داغ شده به مدت ۸ تا ۱۰ دقیقه قرار بدین تا بپزند و طلایی بشن .
اگر از مربای آلبالو استفاده میکنید ، باید شهدش رو جدا کنید و بعد پورش کنید و استفاده کنید .
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
مواد لازم:
آرد نان فانتزی ۲۵۰ گرم
خمیر مایه فوری ۴ گرم
تخم مرغ یک عدد
شیر خشک قنادی ۱۵ گرم
شکر ۲۵ گرم
نمک ۳ گرم
شیر ۵۰ گرم
کره ۳۰ گرم
آب ۴ تا ۷ ق غ
وانیل کمی
مارمالاد آلبالو به مقدار لازم
طرز تهیه:
شیر ، شکر ، شیرخشک و خمیر مایه رو مخلوط کنید ، تخم مرغ رو اضافه و مخلوط کنید .
آرد ، نمک ، وانیل و آب رو کم کم به مواد اضافه کنید کمی ورز بدین و بعد کره رو هم اضافه کنید و ده تا پانزده دقیقه ورز بدین تا یک خمیر نرم و لطیفی داشته باشین .
توی کاسه ی چرب شده بزارید روی کاسه رو بپوشونید و در دمای محیط به مدت یک ساعت بزارین خمیر استراحت کنه .
سپس خمیر رو به شکل مربع پهن کنید ، فیلینگ مورد نظرتون ( میتونید از کرمفیل شکلاتی یا وانیلی هم استفاده کنید) رو روی خمیر پخش کنید از یک طرف خمیر رو تا وسط رول کنید بعد از طرف دیگه هم دوباره رول کنید تا رول ها به هم برسند .
با یک نخ یا یک چاقوی تیز برش بزنید و تقسیم کنید . و با فاصله توی سینی فر که کاغذ نسوز انداختین بچینید ، سطح رول ها رو چرب کنید و روی سینی رو بپوشانید و حدود ۶۰ تا ۷۰ دقیقه استراحت دهید تا حجم بگیرند .
روی رول ها رو با تخم مرغ زده شده و وانیل رومال کنید ، و در فر کاملا داغ شده به مدت ۸ تا ۱۰ دقیقه قرار بدین تا بپزند و طلایی بشن .
اگر از مربای آلبالو استفاده میکنید ، باید شهدش رو جدا کنید و بعد پورش کنید و استفاده کنید .
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#نان_رول_آلبالویی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#چیز_کیک_زبرا
هر نوع کیکی می تونید درست کنید .
می تونید جای کیک از بیسکویت هم استفاده کنید .
کیک اسفنجی
تخم مرغ خنک ۲ عدد
شکر ۵۰ گرم (حدودا یک چهارم لیوان)
آرد سفید ۵۰ گرم (یک سوم لیوان)
وانیل ۱/۴ ق چ
بیکینگ پودر ۱ ق چ
آب جوش ۱ ق غ
من ۱ ق غ کاکائو اضافه کردم و از مقدار آرد ۱ ق غ به اندازه کاکائو برداشتم .
زرده و سفیده تخم مرغ رو جدا کردم .زرده رو با نیمی از شکر خوب با همزن زدم ، وانیل و آب جوش و پودر کاکائو رو هم اضافه کردم .
سفیده رو جدا گانه با همزن و با نیمی از شکر هم زدم تا سفیده فرم بگیره.
آرد و بیکینگ پودر ۳ بار الک کردم . طی ۲ تا ۳ مرحله سفیده و آرد رو به مواد زرده اضافه کردم و به صورت دورانی هم زدم .
قالب من گرد به قطر ۲۳ سانت هست کفش کاغذ روغنی انداختم.مایه رو ریختم و در فر از پیش گرم شده با دمای ۱۷۰ درجه ، طبقه وسط ، حدودا ۳۵ دقیقه قرار دادم.
🛑توجه: اگه قالب کمربندی ندارید ،کیکتون رو بپزید از قالب بیرون بیارید، ظرفتون رو بشورید. توش سلفون دو لا بندازید و بعد کیک رو توش بزارید.
.
لایه دوم :
پودر ژله آلورا یک بسته
پودر ژله انگور ( یا هر نوع دلخواه) یک بسته
پنیر ماسکارپونه ۴۰۰ گرم (۲ بسته)
خامه صبحانه یا قنادی ۳۰۰ تا ۴۰۰ گرم (یک و نیم بسته)
شکر ۳ تا ۴ ق غ
هر کدوم از پودر ژله ها رو با کمتر از یک لیوان آب جوش حل کردم و گذاشتم از دما بیفته.
پنیر رو با همزن کمی زدم ، خامه و شکر رو هم اضافه کردم و مخلوط کردم . داخل ژله ها نصف به نصف از این مواد ریختم. من برای قسمت رنگی کمی رنگ خوراکی ریختم (کاملا دل به خواه)
روی لایه کیک ابتدا از مواد سفید ریختم و بعد لایه لایه با ملاقه یکی در میان از مواد سفید و رنگی دایره وار ریختم . با سرعت این مرحله انجام بشه چون زود لایه ها سفت میشه .داخل یخچال ۴ ساعتی گداشتم بمونه .
لایه سوم :
این لایه دل به خواهی هست .می تونید بعد از مرحله دوم چیز کیک رو از قالب خارج کنید و گاناش بریزید.
گاناش : ۱۰۰ گرم خامه صبحانه یا قنادی رو به روش بن ماری قرار دادم و ۱۳۰ گرم شکلات خرد شده سفید اضافه کردم و به روش بن ماری گذاشتم یکدست بشه . کمی از گاناش برداشتم. به قسمتی رنگ خوراکی بنفش ریختم. گاناش رنگی رو روی لایه دوم ریختم و گاناش سفید داخل قیف یکبار مصرف ریختم و دایره وار ریختم و با خلال دادم طرح دادم . یک ساعتی داخل یخچال موند و بعد از قالب خارج کردم .
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
هر نوع کیکی می تونید درست کنید .
می تونید جای کیک از بیسکویت هم استفاده کنید .
کیک اسفنجی
تخم مرغ خنک ۲ عدد
شکر ۵۰ گرم (حدودا یک چهارم لیوان)
آرد سفید ۵۰ گرم (یک سوم لیوان)
وانیل ۱/۴ ق چ
بیکینگ پودر ۱ ق چ
آب جوش ۱ ق غ
من ۱ ق غ کاکائو اضافه کردم و از مقدار آرد ۱ ق غ به اندازه کاکائو برداشتم .
زرده و سفیده تخم مرغ رو جدا کردم .زرده رو با نیمی از شکر خوب با همزن زدم ، وانیل و آب جوش و پودر کاکائو رو هم اضافه کردم .
سفیده رو جدا گانه با همزن و با نیمی از شکر هم زدم تا سفیده فرم بگیره.
آرد و بیکینگ پودر ۳ بار الک کردم . طی ۲ تا ۳ مرحله سفیده و آرد رو به مواد زرده اضافه کردم و به صورت دورانی هم زدم .
قالب من گرد به قطر ۲۳ سانت هست کفش کاغذ روغنی انداختم.مایه رو ریختم و در فر از پیش گرم شده با دمای ۱۷۰ درجه ، طبقه وسط ، حدودا ۳۵ دقیقه قرار دادم.
🛑توجه: اگه قالب کمربندی ندارید ،کیکتون رو بپزید از قالب بیرون بیارید، ظرفتون رو بشورید. توش سلفون دو لا بندازید و بعد کیک رو توش بزارید.
.
لایه دوم :
پودر ژله آلورا یک بسته
پودر ژله انگور ( یا هر نوع دلخواه) یک بسته
پنیر ماسکارپونه ۴۰۰ گرم (۲ بسته)
خامه صبحانه یا قنادی ۳۰۰ تا ۴۰۰ گرم (یک و نیم بسته)
شکر ۳ تا ۴ ق غ
هر کدوم از پودر ژله ها رو با کمتر از یک لیوان آب جوش حل کردم و گذاشتم از دما بیفته.
پنیر رو با همزن کمی زدم ، خامه و شکر رو هم اضافه کردم و مخلوط کردم . داخل ژله ها نصف به نصف از این مواد ریختم. من برای قسمت رنگی کمی رنگ خوراکی ریختم (کاملا دل به خواه)
روی لایه کیک ابتدا از مواد سفید ریختم و بعد لایه لایه با ملاقه یکی در میان از مواد سفید و رنگی دایره وار ریختم . با سرعت این مرحله انجام بشه چون زود لایه ها سفت میشه .داخل یخچال ۴ ساعتی گداشتم بمونه .
لایه سوم :
این لایه دل به خواهی هست .می تونید بعد از مرحله دوم چیز کیک رو از قالب خارج کنید و گاناش بریزید.
گاناش : ۱۰۰ گرم خامه صبحانه یا قنادی رو به روش بن ماری قرار دادم و ۱۳۰ گرم شکلات خرد شده سفید اضافه کردم و به روش بن ماری گذاشتم یکدست بشه . کمی از گاناش برداشتم. به قسمتی رنگ خوراکی بنفش ریختم. گاناش رنگی رو روی لایه دوم ریختم و گاناش سفید داخل قیف یکبار مصرف ریختم و دایره وار ریختم و با خلال دادم طرح دادم . یک ساعتی داخل یخچال موند و بعد از قالب خارج کردم .
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#چیز کیک زبرا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#چیز کیک زبرا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG