به #دقت
به من #نگاه کن
من از #روستایی_دورافتاده
و #متروکم،!!
مردی از #ده_کوره_های
#غرب_ایران!!
با #لحجه_ئ_زرتشت برلب،
و #شور_شیرین دردل،
و #عشق_فرهاددر #سر،!!
من از #دشت_هاو #کوهها
از #پهن_دشت_خرمنگاه
آمده ام،!!
پدر بزرگ #مادری_ام
عاشق #خدا بود!
#دشتئ_بود بی انتها!!
#مسگرئ
باپاهايی تاساق فرورفته در گِل
که گُل در #پیریافته می کاشت
و #کندوله را #روسفیدمی کرد
#جد_پدری_ام
#نوازنده_ائ دوره گرد بود
که با #مغناطیس_لبهایش
فراتراز #مستئ تاکهائ #دشت_دشتان...
#کندوله رابه رقص درمئ آورد
و #ابرهای_غصه را
ازچشمان #پیریافته می ربود...
و #پدرم_پاره_دوزئ #عاشق_پیشه،!
که #وصله_ئ تمام #غمها رابه
#شانه_هایش دوخته بود
و #پیریافته رابه #لبانش
و #رودخانه_بانیان رابه #چشمهایش..
ازشاخه ئ دستانش #انگور_سرخ می رویید
واز #کلامش #دردورنج......
خود نیز #شاعرئ_ولگردم
که #محکومم به
سرودن #شعری #سپید،
#دوخته_بر #نگاه تو
وپراز #موسیقی #لبخند_تووو.....
واین
#عاشقانه_ترین روایتئ است
که #فرزندئ سالهابعد
آن رابه #خاطر مئ آورد
ودرگوش #کندوله #زمزمه مئ کند....
پ.ن
۱_پدربزرگ مادرئ ام؛اشاره به مرحوم اوساعسگرمسگر
استاد( #علئ_اصغر_دشتی)که به شغل رویگری اشتغال داشت وتک درخت پیریافته راکاشته بودوآبیاری میکرد
۲_جد پدری ام مرحوم #کاکه_ویس #امیری پدرپدرم بوده که علاوه برشغل کفاشئ(گیوه هائ سنتئ)بامرحوم برادرش درامرموسیقی سنتی سازودهل هم فعالیت داشته اند
۳_پدرم مرحوم #الله_محمد_امیری که به علت نابودی شغل گیوه بافئ سنتئ به امرپاره دوزی وکفاشئ روئ آورده بود
ودرشهردکان کوچکی درگاراج خیابان کاشئ کاری داشت
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
به من #نگاه کن
من از #روستایی_دورافتاده
و #متروکم،!!
مردی از #ده_کوره_های
#غرب_ایران!!
با #لحجه_ئ_زرتشت برلب،
و #شور_شیرین دردل،
و #عشق_فرهاددر #سر،!!
من از #دشت_هاو #کوهها
از #پهن_دشت_خرمنگاه
آمده ام،!!
پدر بزرگ #مادری_ام
عاشق #خدا بود!
#دشتئ_بود بی انتها!!
#مسگرئ
باپاهايی تاساق فرورفته در گِل
که گُل در #پیریافته می کاشت
و #کندوله را #روسفیدمی کرد
#جد_پدری_ام
#نوازنده_ائ دوره گرد بود
که با #مغناطیس_لبهایش
فراتراز #مستئ تاکهائ #دشت_دشتان...
#کندوله رابه رقص درمئ آورد
و #ابرهای_غصه را
ازچشمان #پیریافته می ربود...
و #پدرم_پاره_دوزئ #عاشق_پیشه،!
که #وصله_ئ تمام #غمها رابه
#شانه_هایش دوخته بود
و #پیریافته رابه #لبانش
و #رودخانه_بانیان رابه #چشمهایش..
ازشاخه ئ دستانش #انگور_سرخ می رویید
واز #کلامش #دردورنج......
خود نیز #شاعرئ_ولگردم
که #محکومم به
سرودن #شعری #سپید،
#دوخته_بر #نگاه تو
وپراز #موسیقی #لبخند_تووو.....
واین
#عاشقانه_ترین روایتئ است
که #فرزندئ سالهابعد
آن رابه #خاطر مئ آورد
ودرگوش #کندوله #زمزمه مئ کند....
پ.ن
۱_پدربزرگ مادرئ ام؛اشاره به مرحوم اوساعسگرمسگر
استاد( #علئ_اصغر_دشتی)که به شغل رویگری اشتغال داشت وتک درخت پیریافته راکاشته بودوآبیاری میکرد
۲_جد پدری ام مرحوم #کاکه_ویس #امیری پدرپدرم بوده که علاوه برشغل کفاشئ(گیوه هائ سنتئ)بامرحوم برادرش درامرموسیقی سنتی سازودهل هم فعالیت داشته اند
۳_پدرم مرحوم #الله_محمد_امیری که به علت نابودی شغل گیوه بافئ سنتئ به امرپاره دوزی وکفاشئ روئ آورده بود
ودرشهردکان کوچکی درگاراج خیابان کاشئ کاری داشت
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
Forwarded from کوچه باغهای شعرِ(کندوله) (@ک الف یاس امیری)
#برگی_از_دفتر_خاطرات_ک_الف_یاس
مورخه :۱۳۸۰/۰۹/۲۹
آذر ماه است. تنها یک روز به آخرِ پاییز مانده است.تنهادر خانه گِلی مادرم در #کندوله نشستهام واوغات فراغتم تابهارتداوم داردو من دارم دوجلدکتاب ازشعرهای میرزاراکه دوستئ برایم ازشهرآورده می خوانم واز پنجرهٔ اتاقم بیرون را مینگرم. بارانِ دو شب پیش خاکها را رُفته و گردها را زدوده است. درختها و گلهای های سرخ و زردگلدان لب پنجره در میان برگهای سبز و خرّم، شعله میکشند. هوا آنچنان زلال و شفاف است که میتوانم سنگریزههای کوهِ #پیریافته را بشمارم.
مدهوش هوای حیاتبخشِ این آبادیم. آبادئ نیست: یکپارچه بهشت است. بدونشک ازبهشت هم زیباتراست
#کندوله زنان و دختران زیبا دارد؛ ولی خودش از زنان و دخترانش زیباتر است. نه فقط اردیبهشت #کندوله آبروی بهشت را میبرد، بلکه همهٔ ماههایش چنین سودایی در سر دارند. این آبادی فصلبندیهای متداول سالها را بر هم زده است. تقویمش با تقویمهای دیگر فرق دارد. زمستان و تابستان نمیشناسد. عمر بهارش پایدار است. پاییزش نیز جز بهاری نجیب و رنگپریده نیست.
آسمان #روستابه رنگهای گوناگون درمیآید: از نیلیِ سیر تا لاجوردی روشن، کبودِ شفاف و آبی کمرنگ. ستارههای این آسمان همان ستارههای آسمانِ دیگرند؛ ولی در این دیار، فروغ و دلبریِ دیگری دارند.
آبوهوای #کندوله گل میپرورد، سرو آزاد میرویاند، گردو را در کنار گیلاس مینشاند، یاس و نسترن را بر اندام نار و ناروَن میپیچد، بادامِ بن را در بهمنماه به شکوفه میکشد و از همهٔ اینها بالاتر آتشِ زبانهکشِ ذوق را دامن میزند و در خاطرها شعرِ تر میانگیزد.
بیهوده نیست که بهترین شاعرئ نغمهپردازبه نام #میرزا_الماسخان از خاک دلاویز این خطه برمیخیزد و در میان آثارش،تا اوج قلههای افسانهای عشق با #خورشید_خاور صعود میکند؛ شاعری که فقط باخودش رقابت دارد و رقیبِ دیگری را به جهان شعر و ادب #کردی راه نمیدهند. پهلوان نامدارئ که زمین را با همهٔ پهناوری درمنظومه ئ #نادر_نامه و آسمان را با همهٔ بلندی اش دردیوان #شاهنامه_کردی فتح میکند.
یکی از این دیوانهارابا غزلهای شورانگیز #هورامی خود بر سَریرِ سلطنتِ مُلک #سخن_کردئ جاگیرمیکند. #عاشقانه_هایش زبانی به نرمیِ حریر و نازکی خیال دارد. با چشمی پُراشک به سراغ برگهای پژمرده تاریخ میرود. با لبی مشتاق، چهرهٔ درماندگان را میبوسد.وجنگهای وفتح هاودلاوری های همرزمان وسرداررشیدایران زمین #نادر_شاه_فرزند_افسانه_ائ_شمشیررابه تصویرمیکشدوگاه با لحنی به مهربانی بوسهٔ مادر، احوال یتیمان ودرماندگان را میپرسد، برای آزادیِ دربندان میکوشد. به زمین و دردمندانِ روی زمین وفادار میماند و در طریق تسکینِ آلام ستمدیدگان آنچنان سرگرم میشود که کمتر میتواند گریزی بزند و از مردم زمانه خودواین دنیا تاهست جدا شود... .
و، بیپرواباواژه های شیرین وبدیع #هورامئ بالوپر میگیرد، با شَهپَر نیرومنداشعارش قلههای مهگرفته و ستارههای دوردست سرزمینها را پشت سر میگذارد، به اوج فلک میرسد و تازیانهٔ طعن و طنز را بر سرِ هرچه که پست و کوچک و تنگ و حقیر است، فرود میآورد. با مدعیان ظاهرپرست میستیزد، پردههای ریبوریا را میدرد، پشمینههای آلوده را به آتش میکشد و آنگاه با آهنگی دلنشین و فاخر نوای فرحبخشِ عشق رادردیوان #خسرو_شیرین سر میدهد و درهای تاریخ را میگشاید......
#کرم_اله_امیری_ک_الف_یاس
تحریرمجددمورخه۱۳۹۸/۰۹/۲۹
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
مورخه :۱۳۸۰/۰۹/۲۹
آذر ماه است. تنها یک روز به آخرِ پاییز مانده است.تنهادر خانه گِلی مادرم در #کندوله نشستهام واوغات فراغتم تابهارتداوم داردو من دارم دوجلدکتاب ازشعرهای میرزاراکه دوستئ برایم ازشهرآورده می خوانم واز پنجرهٔ اتاقم بیرون را مینگرم. بارانِ دو شب پیش خاکها را رُفته و گردها را زدوده است. درختها و گلهای های سرخ و زردگلدان لب پنجره در میان برگهای سبز و خرّم، شعله میکشند. هوا آنچنان زلال و شفاف است که میتوانم سنگریزههای کوهِ #پیریافته را بشمارم.
مدهوش هوای حیاتبخشِ این آبادیم. آبادئ نیست: یکپارچه بهشت است. بدونشک ازبهشت هم زیباتراست
#کندوله زنان و دختران زیبا دارد؛ ولی خودش از زنان و دخترانش زیباتر است. نه فقط اردیبهشت #کندوله آبروی بهشت را میبرد، بلکه همهٔ ماههایش چنین سودایی در سر دارند. این آبادی فصلبندیهای متداول سالها را بر هم زده است. تقویمش با تقویمهای دیگر فرق دارد. زمستان و تابستان نمیشناسد. عمر بهارش پایدار است. پاییزش نیز جز بهاری نجیب و رنگپریده نیست.
آسمان #روستابه رنگهای گوناگون درمیآید: از نیلیِ سیر تا لاجوردی روشن، کبودِ شفاف و آبی کمرنگ. ستارههای این آسمان همان ستارههای آسمانِ دیگرند؛ ولی در این دیار، فروغ و دلبریِ دیگری دارند.
آبوهوای #کندوله گل میپرورد، سرو آزاد میرویاند، گردو را در کنار گیلاس مینشاند، یاس و نسترن را بر اندام نار و ناروَن میپیچد، بادامِ بن را در بهمنماه به شکوفه میکشد و از همهٔ اینها بالاتر آتشِ زبانهکشِ ذوق را دامن میزند و در خاطرها شعرِ تر میانگیزد.
بیهوده نیست که بهترین شاعرئ نغمهپردازبه نام #میرزا_الماسخان از خاک دلاویز این خطه برمیخیزد و در میان آثارش،تا اوج قلههای افسانهای عشق با #خورشید_خاور صعود میکند؛ شاعری که فقط باخودش رقابت دارد و رقیبِ دیگری را به جهان شعر و ادب #کردی راه نمیدهند. پهلوان نامدارئ که زمین را با همهٔ پهناوری درمنظومه ئ #نادر_نامه و آسمان را با همهٔ بلندی اش دردیوان #شاهنامه_کردی فتح میکند.
یکی از این دیوانهارابا غزلهای شورانگیز #هورامی خود بر سَریرِ سلطنتِ مُلک #سخن_کردئ جاگیرمیکند. #عاشقانه_هایش زبانی به نرمیِ حریر و نازکی خیال دارد. با چشمی پُراشک به سراغ برگهای پژمرده تاریخ میرود. با لبی مشتاق، چهرهٔ درماندگان را میبوسد.وجنگهای وفتح هاودلاوری های همرزمان وسرداررشیدایران زمین #نادر_شاه_فرزند_افسانه_ائ_شمشیررابه تصویرمیکشدوگاه با لحنی به مهربانی بوسهٔ مادر، احوال یتیمان ودرماندگان را میپرسد، برای آزادیِ دربندان میکوشد. به زمین و دردمندانِ روی زمین وفادار میماند و در طریق تسکینِ آلام ستمدیدگان آنچنان سرگرم میشود که کمتر میتواند گریزی بزند و از مردم زمانه خودواین دنیا تاهست جدا شود... .
و، بیپرواباواژه های شیرین وبدیع #هورامئ بالوپر میگیرد، با شَهپَر نیرومنداشعارش قلههای مهگرفته و ستارههای دوردست سرزمینها را پشت سر میگذارد، به اوج فلک میرسد و تازیانهٔ طعن و طنز را بر سرِ هرچه که پست و کوچک و تنگ و حقیر است، فرود میآورد. با مدعیان ظاهرپرست میستیزد، پردههای ریبوریا را میدرد، پشمینههای آلوده را به آتش میکشد و آنگاه با آهنگی دلنشین و فاخر نوای فرحبخشِ عشق رادردیوان #خسرو_شیرین سر میدهد و درهای تاریخ را میگشاید......
#کرم_اله_امیری_ک_الف_یاس
تحریرمجددمورخه۱۳۹۸/۰۹/۲۹
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
Forwarded from @ک الف یاس امیری
#محبوبم
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#محبوبم
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#عاشقانه_ها《1》
اینجا #کندوله است.
چه #سرمای سختئ!
#شعرهای زخم خورده ام می لرزند....
اینجا #کندوله است
#آفتابش مراسوزاند
#چشمه_هایش مراآب نوشاند
عطر #گندمزارانش به من توان داد
باشکفتن #آلاله_هائ_وحشئ_اش
به بلوغ رسیدم
به آب وخاکش مدیونم.....
اماتمام #کوهستانهائ_سرسبزش
به روزگار سیاه من
به عشق ناکام من
به خاطرات اندوهناک من
به تمام شعرهائ ناسروده من
مدیونند مدیون.......
#عاشقانه_ها 《 2 》
حضرت #کندوله،،،
حتی اگرسالهائ سال هم بگذرد
تا زمانی که نفس در جان دارم
هروز وهرشب
بااین شعرها و سروده هابه وعده گاه #عشقم می روم
بوسه ای به لبِ #چشمه_درویشعلی مینشانم
و آب سردئ می نوشم،
و خاطرات روزهای رفته را
به فالئ شیرین میگیرم
و آمدن دوباره #نازپرئ را با لذت
در رویایِ آغوشم
به انتظارمینشینم.
#عاشقانه_ها《3》
عیار زیبایی
چشمان #نازپریست
#نازپری که نباشد
هیچ #شعری
ارزش سرودن
وهیچ #باغی
ارزش دیدن راندارد
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
اینجا #کندوله است.
چه #سرمای سختئ!
#شعرهای زخم خورده ام می لرزند....
اینجا #کندوله است
#آفتابش مراسوزاند
#چشمه_هایش مراآب نوشاند
عطر #گندمزارانش به من توان داد
باشکفتن #آلاله_هائ_وحشئ_اش
به بلوغ رسیدم
به آب وخاکش مدیونم.....
اماتمام #کوهستانهائ_سرسبزش
به روزگار سیاه من
به عشق ناکام من
به خاطرات اندوهناک من
به تمام شعرهائ ناسروده من
مدیونند مدیون.......
#عاشقانه_ها 《 2 》
حضرت #کندوله،،،
حتی اگرسالهائ سال هم بگذرد
تا زمانی که نفس در جان دارم
هروز وهرشب
بااین شعرها و سروده هابه وعده گاه #عشقم می روم
بوسه ای به لبِ #چشمه_درویشعلی مینشانم
و آب سردئ می نوشم،
و خاطرات روزهای رفته را
به فالئ شیرین میگیرم
و آمدن دوباره #نازپرئ را با لذت
در رویایِ آغوشم
به انتظارمینشینم.
#عاشقانه_ها《3》
عیار زیبایی
چشمان #نازپریست
#نازپری که نباشد
هیچ #شعری
ارزش سرودن
وهیچ #باغی
ارزش دیدن راندارد
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#کندوله_جان
سوگند
به غزلهای نابی که
از #چشمه_درویشعلی_ت جاریست
به رمانهای #عاشقانه_ای که
بر #تاکهای_شیرینت نشسته
و به #ترانه_ی
ماندگار برخواسته از حضور گرم
#پیریافته_ات
برای منی که
مسحور #شعرم و #ادبیات
هیچ جایی بهتر از
#کوهستانهای_سر_سبز_تو
نبوده و نیست
اکنون که دست #سرنوشت
مرا در #کنار_تو
ردیف کرده
تا #شاه_بیتِ زندگیام رقم بخورد
بگذار
تا #خیاموار
رباعیات #آغوش_نازپری را
#بنوشم و #مست گردم
میخواهم
سطر به سطرِ #اندامش را
که همچون بزنگاهِ #شعر_سپید
#غافلگیرانه_ست
#بخوانم و #حفظ کنم
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
سوگند
به غزلهای نابی که
از #چشمه_درویشعلی_ت جاریست
به رمانهای #عاشقانه_ای که
بر #تاکهای_شیرینت نشسته
و به #ترانه_ی
ماندگار برخواسته از حضور گرم
#پیریافته_ات
برای منی که
مسحور #شعرم و #ادبیات
هیچ جایی بهتر از
#کوهستانهای_سر_سبز_تو
نبوده و نیست
اکنون که دست #سرنوشت
مرا در #کنار_تو
ردیف کرده
تا #شاه_بیتِ زندگیام رقم بخورد
بگذار
تا #خیاموار
رباعیات #آغوش_نازپری را
#بنوشم و #مست گردم
میخواهم
سطر به سطرِ #اندامش را
که همچون بزنگاهِ #شعر_سپید
#غافلگیرانه_ست
#بخوانم و #حفظ کنم
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#محبوبم
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
به #دقت
به من #نگاه کن
من از #روستایی_دورافتاده
و #متروکم،!!
مردی از #ده_کوره_های
#غرب_ایران!!
با #لحجه_ئ_زرتشت برلب،
و #شور_شیرین دردل،
و #عشق_فرهاددر #سر،!!
من از #دشت_هاو #کوهها
از #پهن_دشت_خرمنگاه
آمده ام،!!
پدر بزرگ #مادری_ام
عاشق #خدا بود!
#دشتئ_بود بی انتها!!
#مسگرئ
باپاهايی تاساق فرورفته در گِل
که گُل در #پیریافته می کاشت
و #کندوله را #روسفیدمی کرد
#جد_پدری_ام
#نوازنده_ائ دوره گرد بود
که با #مغناطیس_لبهایش
فراتراز #مستئ تاکهائ #دشت_دشتان...
#کندوله رابه رقص درمئ آورد
و #ابرهای_غصه را
ازچشمان #پیریافته می ربود...
و #پدرم_پاره_دوزئ #عاشق_پیشه،!
که #وصله_ئ تمام #غمها رابه
#شانه_هایش دوخته بود
و #پیریافته رابه #لبانش
و #رودخانه_بانیان رابه #چشمهایش..
ازشاخه ئ دستانش #انگور_سرخ می رویید
واز #کلامش #دردورنج......
خود نیز #شاعرئ_ولگردم
که #محکومم به
سرودن #شعری #سپید،
#دوخته_بر #نگاه تو
وپراز #موسیقی #لبخند_تووو.....
واین
#عاشقانه_ترین روایتئ است
که #فرزندئ سالهابعد
آن رابه #خاطر مئ آورد
ودرگوش #کندوله #زمزمه مئ کند....
پ.ن
۱_پدربزرگ مادرئ ام؛اشاره به مرحوم اوساعسگرمسگر
استاد( #علئ_اصغر_دشتی)که به شغل رویگری اشتغال داشت وتک درخت پیریافته راکاشته بودوآبیاری میکرد
۲_جد پدری ام مرحوم #کاکه_ویس #امیری پدرپدرم بوده که علاوه برشغل کفاشئ(گیوه هائ سنتئ)بامرحوم برادرش درامرموسیقی سنتی سازودهل هم فعالیت داشته اند
۳_پدرم مرحوم #الله_محمد_امیری که به علت نابودی شغل گیوه بافئ سنتئ به امرپاره دوزی وکفاشئ روئ آورده بود
ودرشهردکان کوچکی درگاراج خیابان کاشئ کاری داشت
به من #نگاه کن
من از #روستایی_دورافتاده
و #متروکم،!!
مردی از #ده_کوره_های
#غرب_ایران!!
با #لحجه_ئ_زرتشت برلب،
و #شور_شیرین دردل،
و #عشق_فرهاددر #سر،!!
من از #دشت_هاو #کوهها
از #پهن_دشت_خرمنگاه
آمده ام،!!
پدر بزرگ #مادری_ام
عاشق #خدا بود!
#دشتئ_بود بی انتها!!
#مسگرئ
باپاهايی تاساق فرورفته در گِل
که گُل در #پیریافته می کاشت
و #کندوله را #روسفیدمی کرد
#جد_پدری_ام
#نوازنده_ائ دوره گرد بود
که با #مغناطیس_لبهایش
فراتراز #مستئ تاکهائ #دشت_دشتان...
#کندوله رابه رقص درمئ آورد
و #ابرهای_غصه را
ازچشمان #پیریافته می ربود...
و #پدرم_پاره_دوزئ #عاشق_پیشه،!
که #وصله_ئ تمام #غمها رابه
#شانه_هایش دوخته بود
و #پیریافته رابه #لبانش
و #رودخانه_بانیان رابه #چشمهایش..
ازشاخه ئ دستانش #انگور_سرخ می رویید
واز #کلامش #دردورنج......
خود نیز #شاعرئ_ولگردم
که #محکومم به
سرودن #شعری #سپید،
#دوخته_بر #نگاه تو
وپراز #موسیقی #لبخند_تووو.....
واین
#عاشقانه_ترین روایتئ است
که #فرزندئ سالهابعد
آن رابه #خاطر مئ آورد
ودرگوش #کندوله #زمزمه مئ کند....
پ.ن
۱_پدربزرگ مادرئ ام؛اشاره به مرحوم اوساعسگرمسگر
استاد( #علئ_اصغر_دشتی)که به شغل رویگری اشتغال داشت وتک درخت پیریافته راکاشته بودوآبیاری میکرد
۲_جد پدری ام مرحوم #کاکه_ویس #امیری پدرپدرم بوده که علاوه برشغل کفاشئ(گیوه هائ سنتئ)بامرحوم برادرش درامرموسیقی سنتی سازودهل هم فعالیت داشته اند
۳_پدرم مرحوم #الله_محمد_امیری که به علت نابودی شغل گیوه بافئ سنتئ به امرپاره دوزی وکفاشئ روئ آورده بود
ودرشهردکان کوچکی درگاراج خیابان کاشئ کاری داشت
#محبوبم
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
به #دقت
به من #نگاه کن
من از #روستایی_دورافتاده
و #متروکم،!!
مردی از #ده_کوره_های
#غرب_ایران!!
با #لحجه_ئ_زرتشت برلب،
و #شور_شیرین دردل،
و #عشق_فرهاددر #سر،!!
من از #دشت_هاو #کوهها
از #پهن_دشت_خرمنگاه
آمده ام،!!
پدر بزرگ #مادری_ام
عاشق #خدا بود!
#دشتئ_بود بی انتها!!
#مسگرئ
باپاهايی تاساق فرورفته در گِل
که گُل در #پیریافته می کاشت
و #کندوله را #روسفیدمی کرد
#جد_پدری_ام
#نوازنده_ائ دوره گرد بود
که با #مغناطیس_لبهایش
فراتراز #مستئ تاکهائ #دشت_دشتان...
#کندوله رابه رقص درمئ آورد
و #ابرهای_غصه را
ازچشمان #پیریافته می ربود...
و #پدرم_پاره_دوزئ #عاشق_پیشه،!
که #وصله_ئ تمام #غمها رابه
#شانه_هایش دوخته بود
و #پیریافته رابه #لبانش
و #رودخانه_بانیان رابه #چشمهایش..
ازشاخه ئ دستانش #انگور_سرخ می رویید
واز #کلامش #دردورنج......
خود نیز #شاعرئ_ولگردم
که #محکومم به
سرودن #شعری #سپید،
#دوخته_بر #نگاه تو
وپراز #موسیقی #لبخند_تووو.....
واین
#عاشقانه_ترین روایتئ است
که #فرزندئ سالهابعد
آن رابه #خاطر مئ آورد
ودرگوش #کندوله #زمزمه مئ کند....
پ.ن
۱_پدربزرگ مادرئ ام؛اشاره به مرحوم اوساعسگرمسگر
استاد( #علئ_اصغر_دشتی)که به شغل رویگری اشتغال داشت وتک درخت پیریافته راکاشته بودوآبیاری میکرد
۲_جد پدری ام مرحوم #کاکه_ویس #امیری پدرپدرم بوده که علاوه برشغل کفاشئ(گیوه هائ سنتئ)بامرحوم برادرش درامرموسیقی سنتی سازودهل هم فعالیت داشته اند
۳_پدرم مرحوم #الله_محمد_امیری که به علت نابودی شغل گیوه بافئ سنتئ به امرپاره دوزی وکفاشئ روئ آورده بود
ودرشهردکان کوچکی درگاراج خیابان کاشئ کاری داشت
به من #نگاه کن
من از #روستایی_دورافتاده
و #متروکم،!!
مردی از #ده_کوره_های
#غرب_ایران!!
با #لحجه_ئ_زرتشت برلب،
و #شور_شیرین دردل،
و #عشق_فرهاددر #سر،!!
من از #دشت_هاو #کوهها
از #پهن_دشت_خرمنگاه
آمده ام،!!
پدر بزرگ #مادری_ام
عاشق #خدا بود!
#دشتئ_بود بی انتها!!
#مسگرئ
باپاهايی تاساق فرورفته در گِل
که گُل در #پیریافته می کاشت
و #کندوله را #روسفیدمی کرد
#جد_پدری_ام
#نوازنده_ائ دوره گرد بود
که با #مغناطیس_لبهایش
فراتراز #مستئ تاکهائ #دشت_دشتان...
#کندوله رابه رقص درمئ آورد
و #ابرهای_غصه را
ازچشمان #پیریافته می ربود...
و #پدرم_پاره_دوزئ #عاشق_پیشه،!
که #وصله_ئ تمام #غمها رابه
#شانه_هایش دوخته بود
و #پیریافته رابه #لبانش
و #رودخانه_بانیان رابه #چشمهایش..
ازشاخه ئ دستانش #انگور_سرخ می رویید
واز #کلامش #دردورنج......
خود نیز #شاعرئ_ولگردم
که #محکومم به
سرودن #شعری #سپید،
#دوخته_بر #نگاه تو
وپراز #موسیقی #لبخند_تووو.....
واین
#عاشقانه_ترین روایتئ است
که #فرزندئ سالهابعد
آن رابه #خاطر مئ آورد
ودرگوش #کندوله #زمزمه مئ کند....
پ.ن
۱_پدربزرگ مادرئ ام؛اشاره به مرحوم اوساعسگرمسگر
استاد( #علئ_اصغر_دشتی)که به شغل رویگری اشتغال داشت وتک درخت پیریافته راکاشته بودوآبیاری میکرد
۲_جد پدری ام مرحوم #کاکه_ویس #امیری پدرپدرم بوده که علاوه برشغل کفاشئ(گیوه هائ سنتئ)بامرحوم برادرش درامرموسیقی سنتی سازودهل هم فعالیت داشته اند
۳_پدرم مرحوم #الله_محمد_امیری که به علت نابودی شغل گیوه بافئ سنتئ به امرپاره دوزی وکفاشئ روئ آورده بود
ودرشهردکان کوچکی درگاراج خیابان کاشئ کاری داشت
#برگی_از_دفتر_خاطرات_ک_الف_یاس
مورخه :۱۳۸۰/۰۹/۲۹
آذر ماه است. تنها یک روز به آخرِ پاییز مانده است.تنهادر خانه گِلی مادرم در #کندوله نشستهام واوغات فراغتم تابهارتداوم داردو من دارم دوجلدکتاب ازشعرهای میرزاراکه دوستئ برایم ازشهرآورده می خوانم واز پنجرهٔ اتاقم بیرون را مینگرم. بارانِ دو شب پیش خاکها را رُفته و گردها را زدوده است. درختها و گلهای های سرخ و زردگلدان لب پنجره در میان برگهای سبز و خرّم، شعله میکشند. هوا آنچنان زلال و شفاف است که میتوانم سنگریزههای کوهِ #پیریافته را بشمارم.
مدهوش هوای حیاتبخشِ این آبادیم. آبادئ نیست: یکپارچه بهشت است. بدونشک ازبهشت هم زیباتراست
#کندوله زنان و دختران زیبا دارد؛ ولی خودش از زنان و دخترانش زیباتر است. نه فقط اردیبهشت #کندوله آبروی بهشت را میبرد، بلکه همهٔ ماههایش چنین سودایی در سر دارند. این آبادی فصلبندیهای متداول سالها را بر هم زده است. تقویمش با تقویمهای دیگر فرق دارد. زمستان و تابستان نمیشناسد. عمر بهارش پایدار است. پاییزش نیز جز بهاری نجیب و رنگپریده نیست.
آسمان #روستابه رنگهای گوناگون درمیآید: از نیلیِ سیر تا لاجوردی روشن، کبودِ شفاف و آبی کمرنگ. ستارههای این آسمان همان ستارههای آسمانِ دیگرند؛ ولی در این دیار، فروغ و دلبریِ دیگری دارند.
آبوهوای #کندوله گل میپرورد، سرو آزاد میرویاند، گردو را در کنار گیلاس مینشاند، یاس و نسترن را بر اندام نار و ناروَن میپیچد، بادامِ بن را در بهمنماه به شکوفه میکشد و از همهٔ اینها بالاتر آتشِ زبانهکشِ ذوق را دامن میزند و در خاطرها شعرِ تر میانگیزد.
بیهوده نیست که بهترین شاعرئ نغمهپردازبه نام #میرزا_الماسخان از خاک دلاویز این خطه برمیخیزد و در میان آثارش،تا اوج قلههای افسانهای عشق با #خورشید_خاور صعود میکند؛ شاعری که فقط باخودش رقابت دارد و رقیبِ دیگری را به جهان شعر و ادب #کردی راه نمیدهند. پهلوان نامدارئ که زمین را با همهٔ پهناوری درمنظومه ئ #نادر_نامه و آسمان را با همهٔ بلندی اش دردیوان #شاهنامه_کردی فتح میکند.
یکی از این دیوانهارابا غزلهای شورانگیز #هورامی خود بر سَریرِ سلطنتِ مُلک #سخن_کردئ جاگیرمیکند. #عاشقانه_هایش زبانی به نرمیِ حریر و نازکی خیال دارد. با چشمی پُراشک به سراغ برگهای پژمرده تاریخ میرود. با لبی مشتاق، چهرهٔ درماندگان را میبوسد.وجنگهای وفتح هاودلاوری های همرزمان وسرداررشیدایران زمین #نادر_شاه_فرزند_افسانه_ائ_شمشیررابه تصویرمیکشدوگاه با لحنی به مهربانی بوسهٔ مادر، احوال یتیمان ودرماندگان را میپرسد، برای آزادیِ دربندان میکوشد. به زمین و دردمندانِ روی زمین وفادار میماند و در طریق تسکینِ آلام ستمدیدگان آنچنان سرگرم میشود که کمتر میتواند گریزی بزند و از مردم زمانه خودواین دنیا تاهست جدا شود... .
و، بیپرواباواژه های شیرین وبدیع #هورامئ بالوپر میگیرد، با شَهپَر نیرومنداشعارش قلههای مهگرفته و ستارههای دوردست سرزمینها را پشت سر میگذارد، به اوج فلک میرسد و تازیانهٔ طعن و طنز را بر سرِ هرچه که پست و کوچک و تنگ و حقیر است، فرود میآورد. با مدعیان ظاهرپرست میستیزد، پردههای ریبوریا را میدرد، پشمینههای آلوده را به آتش میکشد و آنگاه با آهنگی دلنشین و فاخر نوای فرحبخشِ عشق رادردیوان #خسرو_شیرین سر میدهد و درهای تاریخ را میگشاید......
#کرم_اله_امیری_ک_الف_یاس
تحریرمجددمورخه۱۳۹۸/۰۹/۲۹
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
مورخه :۱۳۸۰/۰۹/۲۹
آذر ماه است. تنها یک روز به آخرِ پاییز مانده است.تنهادر خانه گِلی مادرم در #کندوله نشستهام واوغات فراغتم تابهارتداوم داردو من دارم دوجلدکتاب ازشعرهای میرزاراکه دوستئ برایم ازشهرآورده می خوانم واز پنجرهٔ اتاقم بیرون را مینگرم. بارانِ دو شب پیش خاکها را رُفته و گردها را زدوده است. درختها و گلهای های سرخ و زردگلدان لب پنجره در میان برگهای سبز و خرّم، شعله میکشند. هوا آنچنان زلال و شفاف است که میتوانم سنگریزههای کوهِ #پیریافته را بشمارم.
مدهوش هوای حیاتبخشِ این آبادیم. آبادئ نیست: یکپارچه بهشت است. بدونشک ازبهشت هم زیباتراست
#کندوله زنان و دختران زیبا دارد؛ ولی خودش از زنان و دخترانش زیباتر است. نه فقط اردیبهشت #کندوله آبروی بهشت را میبرد، بلکه همهٔ ماههایش چنین سودایی در سر دارند. این آبادی فصلبندیهای متداول سالها را بر هم زده است. تقویمش با تقویمهای دیگر فرق دارد. زمستان و تابستان نمیشناسد. عمر بهارش پایدار است. پاییزش نیز جز بهاری نجیب و رنگپریده نیست.
آسمان #روستابه رنگهای گوناگون درمیآید: از نیلیِ سیر تا لاجوردی روشن، کبودِ شفاف و آبی کمرنگ. ستارههای این آسمان همان ستارههای آسمانِ دیگرند؛ ولی در این دیار، فروغ و دلبریِ دیگری دارند.
آبوهوای #کندوله گل میپرورد، سرو آزاد میرویاند، گردو را در کنار گیلاس مینشاند، یاس و نسترن را بر اندام نار و ناروَن میپیچد، بادامِ بن را در بهمنماه به شکوفه میکشد و از همهٔ اینها بالاتر آتشِ زبانهکشِ ذوق را دامن میزند و در خاطرها شعرِ تر میانگیزد.
بیهوده نیست که بهترین شاعرئ نغمهپردازبه نام #میرزا_الماسخان از خاک دلاویز این خطه برمیخیزد و در میان آثارش،تا اوج قلههای افسانهای عشق با #خورشید_خاور صعود میکند؛ شاعری که فقط باخودش رقابت دارد و رقیبِ دیگری را به جهان شعر و ادب #کردی راه نمیدهند. پهلوان نامدارئ که زمین را با همهٔ پهناوری درمنظومه ئ #نادر_نامه و آسمان را با همهٔ بلندی اش دردیوان #شاهنامه_کردی فتح میکند.
یکی از این دیوانهارابا غزلهای شورانگیز #هورامی خود بر سَریرِ سلطنتِ مُلک #سخن_کردئ جاگیرمیکند. #عاشقانه_هایش زبانی به نرمیِ حریر و نازکی خیال دارد. با چشمی پُراشک به سراغ برگهای پژمرده تاریخ میرود. با لبی مشتاق، چهرهٔ درماندگان را میبوسد.وجنگهای وفتح هاودلاوری های همرزمان وسرداررشیدایران زمین #نادر_شاه_فرزند_افسانه_ائ_شمشیررابه تصویرمیکشدوگاه با لحنی به مهربانی بوسهٔ مادر، احوال یتیمان ودرماندگان را میپرسد، برای آزادیِ دربندان میکوشد. به زمین و دردمندانِ روی زمین وفادار میماند و در طریق تسکینِ آلام ستمدیدگان آنچنان سرگرم میشود که کمتر میتواند گریزی بزند و از مردم زمانه خودواین دنیا تاهست جدا شود... .
و، بیپرواباواژه های شیرین وبدیع #هورامئ بالوپر میگیرد، با شَهپَر نیرومنداشعارش قلههای مهگرفته و ستارههای دوردست سرزمینها را پشت سر میگذارد، به اوج فلک میرسد و تازیانهٔ طعن و طنز را بر سرِ هرچه که پست و کوچک و تنگ و حقیر است، فرود میآورد. با مدعیان ظاهرپرست میستیزد، پردههای ریبوریا را میدرد، پشمینههای آلوده را به آتش میکشد و آنگاه با آهنگی دلنشین و فاخر نوای فرحبخشِ عشق رادردیوان #خسرو_شیرین سر میدهد و درهای تاریخ را میگشاید......
#کرم_اله_امیری_ک_الف_یاس
تحریرمجددمورخه۱۳۹۸/۰۹/۲۹
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
#برگی_از_دفتر_خاطرات_ک_الف_یاس
مورخه :۱۳۸۰/۰۹/۲۹
آذر ماه است. تنها یک روز به آخرِ پاییز مانده است.تنهادر خانه گِلی مادرم در #کندوله نشستهام واوغات فراغتم تابهارتداوم داردو من دارم دوجلدکتاب ازشعرهای میرزاراکه دوستئ برایم ازشهرآورده می خوانم واز پنجرهٔ اتاقم بیرون را مینگرم. بارانِ دو شب پیش خاکها را رُفته و گردها را زدوده است. درختها و گلهای های سرخ و زردگلدان لب پنجره در میان برگهای سبز و خرّم، شعله میکشند. هوا آنچنان زلال و شفاف است که میتوانم سنگریزههای کوهِ #پیریافته را بشمارم.
مدهوش هوای حیاتبخشِ این آبادیم. آبادئ نیست: یکپارچه بهشت است. بدونشک ازبهشت هم زیباتراست
#کندوله زنان و دختران زیبا دارد؛ ولی خودش از زنان و دخترانش زیباتر است. نه فقط اردیبهشت #کندوله آبروی بهشت را میبرد، بلکه همهٔ ماههایش چنین سودایی در سر دارند. این آبادی فصلبندیهای متداول سالها را بر هم زده است. تقویمش با تقویمهای دیگر فرق دارد. زمستان و تابستان نمیشناسد. عمر بهارش پایدار است. پاییزش نیز جز بهاری نجیب و رنگپریده نیست.
آسمان #روستابه رنگهای گوناگون درمیآید: از نیلیِ سیر تا لاجوردی روشن، کبودِ شفاف و آبی کمرنگ. ستارههای این آسمان همان ستارههای آسمانِ دیگرند؛ ولی در این دیار، فروغ و دلبریِ دیگری دارند.
آبوهوای #کندوله گل میپرورد، سرو آزاد میرویاند، گردو را در کنار گیلاس مینشاند، یاس و نسترن را بر اندام نار و ناروَن میپیچد، بادامِ بن را در بهمنماه به شکوفه میکشد و از همهٔ اینها بالاتر آتشِ زبانهکشِ ذوق را دامن میزند و در خاطرها شعرِ تر میانگیزد.
بیهوده نیست که بهترین شاعرئ نغمهپردازبه نام #میرزا_الماسخان از خاک دلاویز این خطه برمیخیزد و در میان آثارش،تا اوج قلههای افسانهای عشق با #خورشید_خاور صعود میکند؛ شاعری که فقط باخودش رقابت دارد و رقیبِ دیگری را به جهان شعر و ادب #کردی راه نمیدهند. پهلوان نامدارئ که زمین را با همهٔ پهناوری درمنظومه ئ #نادر_نامه و آسمان را با همهٔ بلندی اش دردیوان #شاهنامه_کردی فتح میکند.
یکی از این دیوانهارابا غزلهای شورانگیز #هورامی خود بر سَریرِ سلطنتِ مُلک #سخن_کردئ جاگیرمیکند. #عاشقانه_هایش زبانی به نرمیِ حریر و نازکی خیال دارد. با چشمی پُراشک به سراغ برگهای پژمرده تاریخ میرود. با لبی مشتاق، چهرهٔ درماندگان را میبوسد.وجنگهای وفتح هاودلاوری های همرزمان وسرداررشیدایران زمین #نادر_شاه_فرزند_افسانه_ائ_شمشیررابه تصویرمیکشدوگاه با لحنی به مهربانی بوسهٔ مادر، احوال یتیمان ودرماندگان را میپرسد، برای آزادیِ دربندان میکوشد. به زمین و دردمندانِ روی زمین وفادار میماند و در طریق تسکینِ آلام ستمدیدگان آنچنان سرگرم میشود که کمتر میتواند گریزی بزند و از مردم زمانه خودواین دنیا تاهست جدا شود... .
و، بیپرواباواژه های شیرین وبدیع #هورامئ بالوپر میگیرد، با شَهپَر نیرومنداشعارش قلههای مهگرفته و ستارههای دوردست سرزمینها را پشت سر میگذارد، به اوج فلک میرسد و تازیانهٔ طعن و طنز را بر سرِ هرچه که پست و کوچک و تنگ و حقیر است، فرود میآورد. با مدعیان ظاهرپرست میستیزد، پردههای ریبوریا را میدرد، پشمینههای آلوده را به آتش میکشد و آنگاه با آهنگی دلنشین و فاخر نوای فرحبخشِ عشق رادردیوان #خسرو_شیرین سر میدهد و درهای تاریخ را میگشاید......
#کرم_اله_امیری_ک_الف_یاس
تحریرمجددمورخه۱۳۹۸/۰۹/۲۹
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
مورخه :۱۳۸۰/۰۹/۲۹
آذر ماه است. تنها یک روز به آخرِ پاییز مانده است.تنهادر خانه گِلی مادرم در #کندوله نشستهام واوغات فراغتم تابهارتداوم داردو من دارم دوجلدکتاب ازشعرهای میرزاراکه دوستئ برایم ازشهرآورده می خوانم واز پنجرهٔ اتاقم بیرون را مینگرم. بارانِ دو شب پیش خاکها را رُفته و گردها را زدوده است. درختها و گلهای های سرخ و زردگلدان لب پنجره در میان برگهای سبز و خرّم، شعله میکشند. هوا آنچنان زلال و شفاف است که میتوانم سنگریزههای کوهِ #پیریافته را بشمارم.
مدهوش هوای حیاتبخشِ این آبادیم. آبادئ نیست: یکپارچه بهشت است. بدونشک ازبهشت هم زیباتراست
#کندوله زنان و دختران زیبا دارد؛ ولی خودش از زنان و دخترانش زیباتر است. نه فقط اردیبهشت #کندوله آبروی بهشت را میبرد، بلکه همهٔ ماههایش چنین سودایی در سر دارند. این آبادی فصلبندیهای متداول سالها را بر هم زده است. تقویمش با تقویمهای دیگر فرق دارد. زمستان و تابستان نمیشناسد. عمر بهارش پایدار است. پاییزش نیز جز بهاری نجیب و رنگپریده نیست.
آسمان #روستابه رنگهای گوناگون درمیآید: از نیلیِ سیر تا لاجوردی روشن، کبودِ شفاف و آبی کمرنگ. ستارههای این آسمان همان ستارههای آسمانِ دیگرند؛ ولی در این دیار، فروغ و دلبریِ دیگری دارند.
آبوهوای #کندوله گل میپرورد، سرو آزاد میرویاند، گردو را در کنار گیلاس مینشاند، یاس و نسترن را بر اندام نار و ناروَن میپیچد، بادامِ بن را در بهمنماه به شکوفه میکشد و از همهٔ اینها بالاتر آتشِ زبانهکشِ ذوق را دامن میزند و در خاطرها شعرِ تر میانگیزد.
بیهوده نیست که بهترین شاعرئ نغمهپردازبه نام #میرزا_الماسخان از خاک دلاویز این خطه برمیخیزد و در میان آثارش،تا اوج قلههای افسانهای عشق با #خورشید_خاور صعود میکند؛ شاعری که فقط باخودش رقابت دارد و رقیبِ دیگری را به جهان شعر و ادب #کردی راه نمیدهند. پهلوان نامدارئ که زمین را با همهٔ پهناوری درمنظومه ئ #نادر_نامه و آسمان را با همهٔ بلندی اش دردیوان #شاهنامه_کردی فتح میکند.
یکی از این دیوانهارابا غزلهای شورانگیز #هورامی خود بر سَریرِ سلطنتِ مُلک #سخن_کردئ جاگیرمیکند. #عاشقانه_هایش زبانی به نرمیِ حریر و نازکی خیال دارد. با چشمی پُراشک به سراغ برگهای پژمرده تاریخ میرود. با لبی مشتاق، چهرهٔ درماندگان را میبوسد.وجنگهای وفتح هاودلاوری های همرزمان وسرداررشیدایران زمین #نادر_شاه_فرزند_افسانه_ائ_شمشیررابه تصویرمیکشدوگاه با لحنی به مهربانی بوسهٔ مادر، احوال یتیمان ودرماندگان را میپرسد، برای آزادیِ دربندان میکوشد. به زمین و دردمندانِ روی زمین وفادار میماند و در طریق تسکینِ آلام ستمدیدگان آنچنان سرگرم میشود که کمتر میتواند گریزی بزند و از مردم زمانه خودواین دنیا تاهست جدا شود... .
و، بیپرواباواژه های شیرین وبدیع #هورامئ بالوپر میگیرد، با شَهپَر نیرومنداشعارش قلههای مهگرفته و ستارههای دوردست سرزمینها را پشت سر میگذارد، به اوج فلک میرسد و تازیانهٔ طعن و طنز را بر سرِ هرچه که پست و کوچک و تنگ و حقیر است، فرود میآورد. با مدعیان ظاهرپرست میستیزد، پردههای ریبوریا را میدرد، پشمینههای آلوده را به آتش میکشد و آنگاه با آهنگی دلنشین و فاخر نوای فرحبخشِ عشق رادردیوان #خسرو_شیرین سر میدهد و درهای تاریخ را میگشاید......
#کرم_اله_امیری_ک_الف_یاس
تحریرمجددمورخه۱۳۹۸/۰۹/۲۹
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
🌻《زادگاهم کنوله ن》🌻
❤️زادگاهم کنوله ن.....کنولهٔ نازار
🌹مایه سربرزیم.......مایه افتخار
❤️بح بح بَ صفای..باخ وگلزارِش
🌹زمسانش وَشن.عین وه هارِش
❤️عطروبومیوه َش.دنیاکردن مست
🌹شقایق مدهوش.جام می وَدست
❤️ماچی سا آرو...فصلی وه هاره ن
🌹فصل عیش ونوش.گل وگلزاره ن
❤️الحق ک پریان.جاگهء خاصانه ن
🌹جاگه ء عزیزان ..پرجَ اخلاصه ن
❤️شریف آباد واچه.مأوای عبادت
🌹نیشتن وه سایهٔ.همای سعادت
❤️شریفابادی صاحب صنعته ن
🌹جور خلق پریان...والاهمته ن
❤️پری مردمش........خدا مزانو
🌹ملایک وَعرش.دُعاش مکیانو
❤️کنوله وپریان....دیار یاره ن
🌹شریف آبادم.کوی دلداره ن
❤️پیرافته نازار.........دلارام دل
🌹فیدای مزارت.....گیان ناقابل
❤️نامت منور......روشنی روه ن
🌹کنوله روشن.....وه نور توه ن
❤️پیرافته نازارمن هیچم نیه ن
🌹یانهٔ ویرانم ویت وَچَم دیه ن
❤️درمان زامان....دردان کاریم
🌹هام راز نالهٔ....شوان بیداریم
❤️سوچنام حسرت.دردجیاییت
🌹کرملافیدای......داخ تنیاییت
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)👌
@k_a_yass
🍃🌺🍃
به #دقت
به من #نگاه کن
من از #روستایی_دورافتاده
و #متروکم،!!
مردی از #ده_کوره_های
#غرب_ایران!!
با #لحجه_ئ_زرتشت برلب،
و #شور_شیرین دردل،
و #عشق_فرهاددر #سر،!!
من از #دشت_هاو #کوهها
از #پهن_دشت_خرمنگاه
آمده ام،!!
پدر بزرگ #مادری_ام
عاشق #خدا بود!
#دشتئ_بود بی انتها!!
#مسگرئ
باپاهايی تاساق فرورفته در گِل
که گُل در #پیریافته می کاشت
و #کندوله را #روسفیدمی کرد
#جد_پدری_ام
#نوازنده_ائ دوره گرد بود
که با #مغناطیس_لبهایش
فراتراز #مستئ تاکهائ #دشت_دشتان...
#کندوله رابه رقص درمئ آورد
و #ابرهای_غصه را
ازچشمان #پیریافته می ربود...
و #پدرم_پاره_دوزئ #عاشق_پیشه،!
که #وصله_ئ تمام #غمها رابه
#شانه_هایش دوخته بود
و #پیریافته رابه #لبانش
و #رودخانه_بانیان رابه #چشمهایش..
ازشاخه ئ دستانش #انگور_سرخ می رویید
واز #کلامش #دردورنج......
خود نیز #شاعرئ_ولگردم
که #محکومم به
سرودن #شعری #سپید،
#دوخته_بر #نگاه تو
وپراز #موسیقی #لبخند_تووو.....
واین
#عاشقانه_ترین روایتئ است
که #فرزندئ سالهابعد
آن رابه #خاطر مئ آورد
ودرگوش #کندوله #زمزمه مئ کند....
پ.ن
۱_پدربزرگ مادرئ ام؛اشاره به مرحوم اوساعسگرمسگر
استاد( #علئ_اصغر_دشتی)که به شغل رویگری اشتغال داشت وتک درخت پیریافته راکاشته بودوآبیاری میکرد
۲_جد پدری ام مرحوم #کاکه_ویس #امیری پدرپدرم بوده که علاوه برشغل کفاشئ(گیوه هائ سنتئ)بامرحوم برادرش درامرموسیقی سنتی سازودهل هم فعالیت داشته اند
۳_پدرم مرحوم #الله_محمد_امیری که به علت نابودی شغل گیوه بافئ سنتئ به امرپاره دوزی وکفاشئ روئ آورده بود
ودرشهردکان کوچکی درگاراج خیابان کاشئ کاری داشت
❤️زادگاهم کنوله ن.....کنولهٔ نازار
🌹مایه سربرزیم.......مایه افتخار
❤️بح بح بَ صفای..باخ وگلزارِش
🌹زمسانش وَشن.عین وه هارِش
❤️عطروبومیوه َش.دنیاکردن مست
🌹شقایق مدهوش.جام می وَدست
❤️ماچی سا آرو...فصلی وه هاره ن
🌹فصل عیش ونوش.گل وگلزاره ن
❤️الحق ک پریان.جاگهء خاصانه ن
🌹جاگه ء عزیزان ..پرجَ اخلاصه ن
❤️شریف آباد واچه.مأوای عبادت
🌹نیشتن وه سایهٔ.همای سعادت
❤️شریفابادی صاحب صنعته ن
🌹جور خلق پریان...والاهمته ن
❤️پری مردمش........خدا مزانو
🌹ملایک وَعرش.دُعاش مکیانو
❤️کنوله وپریان....دیار یاره ن
🌹شریف آبادم.کوی دلداره ن
❤️پیرافته نازار.........دلارام دل
🌹فیدای مزارت.....گیان ناقابل
❤️نامت منور......روشنی روه ن
🌹کنوله روشن.....وه نور توه ن
❤️پیرافته نازارمن هیچم نیه ن
🌹یانهٔ ویرانم ویت وَچَم دیه ن
❤️درمان زامان....دردان کاریم
🌹هام راز نالهٔ....شوان بیداریم
❤️سوچنام حسرت.دردجیاییت
🌹کرملافیدای......داخ تنیاییت
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)👌
@k_a_yass
🍃🌺🍃
به #دقت
به من #نگاه کن
من از #روستایی_دورافتاده
و #متروکم،!!
مردی از #ده_کوره_های
#غرب_ایران!!
با #لحجه_ئ_زرتشت برلب،
و #شور_شیرین دردل،
و #عشق_فرهاددر #سر،!!
من از #دشت_هاو #کوهها
از #پهن_دشت_خرمنگاه
آمده ام،!!
پدر بزرگ #مادری_ام
عاشق #خدا بود!
#دشتئ_بود بی انتها!!
#مسگرئ
باپاهايی تاساق فرورفته در گِل
که گُل در #پیریافته می کاشت
و #کندوله را #روسفیدمی کرد
#جد_پدری_ام
#نوازنده_ائ دوره گرد بود
که با #مغناطیس_لبهایش
فراتراز #مستئ تاکهائ #دشت_دشتان...
#کندوله رابه رقص درمئ آورد
و #ابرهای_غصه را
ازچشمان #پیریافته می ربود...
و #پدرم_پاره_دوزئ #عاشق_پیشه،!
که #وصله_ئ تمام #غمها رابه
#شانه_هایش دوخته بود
و #پیریافته رابه #لبانش
و #رودخانه_بانیان رابه #چشمهایش..
ازشاخه ئ دستانش #انگور_سرخ می رویید
واز #کلامش #دردورنج......
خود نیز #شاعرئ_ولگردم
که #محکومم به
سرودن #شعری #سپید،
#دوخته_بر #نگاه تو
وپراز #موسیقی #لبخند_تووو.....
واین
#عاشقانه_ترین روایتئ است
که #فرزندئ سالهابعد
آن رابه #خاطر مئ آورد
ودرگوش #کندوله #زمزمه مئ کند....
پ.ن
۱_پدربزرگ مادرئ ام؛اشاره به مرحوم اوساعسگرمسگر
استاد( #علئ_اصغر_دشتی)که به شغل رویگری اشتغال داشت وتک درخت پیریافته راکاشته بودوآبیاری میکرد
۲_جد پدری ام مرحوم #کاکه_ویس #امیری پدرپدرم بوده که علاوه برشغل کفاشئ(گیوه هائ سنتئ)بامرحوم برادرش درامرموسیقی سنتی سازودهل هم فعالیت داشته اند
۳_پدرم مرحوم #الله_محمد_امیری که به علت نابودی شغل گیوه بافئ سنتئ به امرپاره دوزی وکفاشئ روئ آورده بود
ودرشهردکان کوچکی درگاراج خیابان کاشئ کاری داشت
#محبوبم
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#نازپرئ
تو #رفتئ وبعدازتو
هر آنکه #رفت، #فرو_ماند
هر آنکه #ماند، #نیاسود!
دیگرمن به #چشمه_سارهانرفتم
خدا به این #دیار نیامد!
تورفتئ و در #دشت_دشتان
دریغ؛ #لاله_نرویید و #یار_نیامد
کسی به #تعزیت_دل_سوگوارم نیامد؛
تورفتئ و #من
#کندوله را در #چشمهایم
#خلاصه كردم
كه مگر #دلبستگیهايم دراین
آب و هواى #مسموم_فراق_تاب آورد
بی تو در #خويش_ناخوشم
شايد #كر باشم
#تو رفتئ و #من
پشت #دروازههاى_قلعه_مروان
#ستارگان_بی_غوغا را تكرار می کنم
تورفتئ و
شاعران در " #حاشیه_لاجوردی #بانیان "
#درد_دورئ میسرايند
ومن #راهگذارى راه #گم_كرده
در #پس_كوچههاى این آبادی
در #حلق_عطشناك_گندمزاران گم میشوم
چه #شاعرانه بود اگر #بودئ
چه #عاشقانه بود #اگر...
🍀🌺🍀
🍃🌺🍃شعر، چنانکه مردم میپندارند، فقط احساس نیست ( احساساتی که زود رسند ) بلکه تجربه است. برای سرودن یک سطر شعر باید شهرها، آدمها و چیزهای بسیاری را دید. باید جانوران را شناخت، باید چگونگی پرواز پرندگان را حس کرد و حالت شکفتن غنچهها را در بامدادان دانست. باید بتوانی به جادههای ناشناخته به دیدارهای نامنتظر و جداییهای منتظره بیندیشی. همچنین به ایام کودکی که هنوز روشن نیست، به پدر و مادر... به روزها در اتاقهای متروک و بامدادان کنار دریا... در اتاقی با پنجرهی باز با صداهای خفه کنار مردهای نشسته باشی... با این همه، یاد و خاطره کافی نیست.
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
تو #رفتئ وبعدازتو
هر آنکه #رفت، #فرو_ماند
هر آنکه #ماند، #نیاسود!
دیگرمن به #چشمه_سارهانرفتم
خدا به این #دیار نیامد!
تورفتئ و در #دشت_دشتان
دریغ؛ #لاله_نرویید و #یار_نیامد
کسی به #تعزیت_دل_سوگوارم نیامد؛
تورفتئ و #من
#کندوله را در #چشمهایم
#خلاصه كردم
كه مگر #دلبستگیهايم دراین
آب و هواى #مسموم_فراق_تاب آورد
بی تو در #خويش_ناخوشم
شايد #كر باشم
#تو رفتئ و #من
پشت #دروازههاى_قلعه_مروان
#ستارگان_بی_غوغا را تكرار می کنم
تورفتئ و
شاعران در " #حاشیه_لاجوردی #بانیان "
#درد_دورئ میسرايند
ومن #راهگذارى راه #گم_كرده
در #پس_كوچههاى این آبادی
در #حلق_عطشناك_گندمزاران گم میشوم
چه #شاعرانه بود اگر #بودئ
چه #عاشقانه بود #اگر...
🍀🌺🍀
🍃🌺🍃شعر، چنانکه مردم میپندارند، فقط احساس نیست ( احساساتی که زود رسند ) بلکه تجربه است. برای سرودن یک سطر شعر باید شهرها، آدمها و چیزهای بسیاری را دید. باید جانوران را شناخت، باید چگونگی پرواز پرندگان را حس کرد و حالت شکفتن غنچهها را در بامدادان دانست. باید بتوانی به جادههای ناشناخته به دیدارهای نامنتظر و جداییهای منتظره بیندیشی. همچنین به ایام کودکی که هنوز روشن نیست، به پدر و مادر... به روزها در اتاقهای متروک و بامدادان کنار دریا... در اتاقی با پنجرهی باز با صداهای خفه کنار مردهای نشسته باشی... با این همه، یاد و خاطره کافی نیست.
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#برگی_از_دفتر_خاطرات_ک_الف_یاس
مورخه :۱۳۸۰/۰۹/۲۹
آذر ماه است. تنها یک روز به آخرِ پاییز مانده است.تنهادر خانه گِلی مادرم در #کندوله نشستهام واوغات فراغتم تابهارتداوم داردو من دارم دوجلدکتاب ازشعرهای میرزاراکه دوستئ برایم ازشهرآورده می خوانم واز پنجرهٔ اتاقم بیرون را مینگرم. بارانِ دو شب پیش خاکها را رُفته و گردها را زدوده است. درختها و گلهای های سرخ و زردگلدان لب پنجره در میان برگهای سبز و خرّم، شعله میکشند. هوا آنچنان زلال و شفاف است که میتوانم سنگریزههای کوهِ #پیریافته را بشمارم.
مدهوش هوای حیاتبخشِ این آبادیم. آبادئ نیست: یکپارچه بهشت است. بدونشک ازبهشت هم زیباتراست
#کندوله زنان و دختران زیبا دارد؛ ولی خودش از زنان و دخترانش زیباتر است. نه فقط اردیبهشت #کندوله آبروی بهشت را میبرد، بلکه همهٔ ماههایش چنین سودایی در سر دارند. این آبادی فصلبندیهای متداول سالها را بر هم زده است. تقویمش با تقویمهای دیگر فرق دارد. زمستان و تابستان نمیشناسد. عمر بهارش پایدار است. پاییزش نیز جز بهاری نجیب و رنگپریده نیست.
آسمان #روستابه رنگهای گوناگون درمیآید: از نیلیِ سیر تا لاجوردی روشن، کبودِ شفاف و آبی کمرنگ. ستارههای این آسمان همان ستارههای آسمانِ دیگرند؛ ولی در این دیار، فروغ و دلبریِ دیگری دارند.
آبوهوای #کندوله گل میپرورد، سرو آزاد میرویاند، گردو را در کنار گیلاس مینشاند، یاس و نسترن را بر اندام نار و ناروَن میپیچد، بادامِ بن را در بهمنماه به شکوفه میکشد و از همهٔ اینها بالاتر آتشِ زبانهکشِ ذوق را دامن میزند و در خاطرها شعرِ تر میانگیزد.
بیهوده نیست که بهترین شاعرئ نغمهپردازبه نام #میرزا_الماسخان از خاک دلاویز این خطه برمیخیزد و در میان آثارش،تا اوج قلههای افسانهای عشق با #خورشید_خاور صعود میکند؛ شاعری که فقط باخودش رقابت دارد و رقیبِ دیگری را به جهان شعر و ادب #کردی راه نمیدهند. پهلوان نامدارئ که زمین را با همهٔ پهناوری درمنظومه ئ #نادر_نامه و آسمان را با همهٔ بلندی اش دردیوان #شاهنامه_کردی فتح میکند.
یکی از این دیوانهارابا غزلهای شورانگیز #هورامی خود بر سَریرِ سلطنتِ مُلک #سخن_کردئ جاگیرمیکند. #عاشقانه_هایش زبانی به نرمیِ حریر و نازکی خیال دارد. با چشمی پُراشک به سراغ برگهای پژمرده تاریخ میرود. با لبی مشتاق، چهرهٔ درماندگان را میبوسد.وجنگهای وفتح هاودلاوری های همرزمان وسرداررشیدایران زمین #نادر_شاه_فرزند_افسانه_ائ_شمشیررابه تصویرمیکشدوگاه با لحنی به مهربانی بوسهٔ مادر، احوال یتیمان ودرماندگان را میپرسد، برای آزادیِ دربندان میکوشد. به زمین و دردمندانِ روی زمین وفادار میماند و در طریق تسکینِ آلام ستمدیدگان آنچنان سرگرم میشود که کمتر میتواند گریزی بزند و از مردم زمانه خودواین دنیا تاهست جدا شود... .
و، بیپرواباواژه های شیرین وبدیع #هورامئ بالوپر میگیرد، با شَهپَر نیرومنداشعارش قلههای مهگرفته و ستارههای دوردست سرزمینها را پشت سر میگذارد، به اوج فلک میرسد و تازیانهٔ طعن و طنز را بر سرِ هرچه که پست و کوچک و تنگ و حقیر است، فرود میآورد. با مدعیان ظاهرپرست میستیزد، پردههای ریبوریا را میدرد، پشمینههای آلوده را به آتش میکشد و آنگاه با آهنگی دلنشین و فاخر نوای فرحبخشِ عشق رادردیوان #خسرو_شیرین سر میدهد و درهای تاریخ را میگشاید......
#کرم_اله_امیری_ک_الف_یاس
تحریرمجددمورخه۱۳۹۸/۰۹/۲۹
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
مورخه :۱۳۸۰/۰۹/۲۹
آذر ماه است. تنها یک روز به آخرِ پاییز مانده است.تنهادر خانه گِلی مادرم در #کندوله نشستهام واوغات فراغتم تابهارتداوم داردو من دارم دوجلدکتاب ازشعرهای میرزاراکه دوستئ برایم ازشهرآورده می خوانم واز پنجرهٔ اتاقم بیرون را مینگرم. بارانِ دو شب پیش خاکها را رُفته و گردها را زدوده است. درختها و گلهای های سرخ و زردگلدان لب پنجره در میان برگهای سبز و خرّم، شعله میکشند. هوا آنچنان زلال و شفاف است که میتوانم سنگریزههای کوهِ #پیریافته را بشمارم.
مدهوش هوای حیاتبخشِ این آبادیم. آبادئ نیست: یکپارچه بهشت است. بدونشک ازبهشت هم زیباتراست
#کندوله زنان و دختران زیبا دارد؛ ولی خودش از زنان و دخترانش زیباتر است. نه فقط اردیبهشت #کندوله آبروی بهشت را میبرد، بلکه همهٔ ماههایش چنین سودایی در سر دارند. این آبادی فصلبندیهای متداول سالها را بر هم زده است. تقویمش با تقویمهای دیگر فرق دارد. زمستان و تابستان نمیشناسد. عمر بهارش پایدار است. پاییزش نیز جز بهاری نجیب و رنگپریده نیست.
آسمان #روستابه رنگهای گوناگون درمیآید: از نیلیِ سیر تا لاجوردی روشن، کبودِ شفاف و آبی کمرنگ. ستارههای این آسمان همان ستارههای آسمانِ دیگرند؛ ولی در این دیار، فروغ و دلبریِ دیگری دارند.
آبوهوای #کندوله گل میپرورد، سرو آزاد میرویاند، گردو را در کنار گیلاس مینشاند، یاس و نسترن را بر اندام نار و ناروَن میپیچد، بادامِ بن را در بهمنماه به شکوفه میکشد و از همهٔ اینها بالاتر آتشِ زبانهکشِ ذوق را دامن میزند و در خاطرها شعرِ تر میانگیزد.
بیهوده نیست که بهترین شاعرئ نغمهپردازبه نام #میرزا_الماسخان از خاک دلاویز این خطه برمیخیزد و در میان آثارش،تا اوج قلههای افسانهای عشق با #خورشید_خاور صعود میکند؛ شاعری که فقط باخودش رقابت دارد و رقیبِ دیگری را به جهان شعر و ادب #کردی راه نمیدهند. پهلوان نامدارئ که زمین را با همهٔ پهناوری درمنظومه ئ #نادر_نامه و آسمان را با همهٔ بلندی اش دردیوان #شاهنامه_کردی فتح میکند.
یکی از این دیوانهارابا غزلهای شورانگیز #هورامی خود بر سَریرِ سلطنتِ مُلک #سخن_کردئ جاگیرمیکند. #عاشقانه_هایش زبانی به نرمیِ حریر و نازکی خیال دارد. با چشمی پُراشک به سراغ برگهای پژمرده تاریخ میرود. با لبی مشتاق، چهرهٔ درماندگان را میبوسد.وجنگهای وفتح هاودلاوری های همرزمان وسرداررشیدایران زمین #نادر_شاه_فرزند_افسانه_ائ_شمشیررابه تصویرمیکشدوگاه با لحنی به مهربانی بوسهٔ مادر، احوال یتیمان ودرماندگان را میپرسد، برای آزادیِ دربندان میکوشد. به زمین و دردمندانِ روی زمین وفادار میماند و در طریق تسکینِ آلام ستمدیدگان آنچنان سرگرم میشود که کمتر میتواند گریزی بزند و از مردم زمانه خودواین دنیا تاهست جدا شود... .
و، بیپرواباواژه های شیرین وبدیع #هورامئ بالوپر میگیرد، با شَهپَر نیرومنداشعارش قلههای مهگرفته و ستارههای دوردست سرزمینها را پشت سر میگذارد، به اوج فلک میرسد و تازیانهٔ طعن و طنز را بر سرِ هرچه که پست و کوچک و تنگ و حقیر است، فرود میآورد. با مدعیان ظاهرپرست میستیزد، پردههای ریبوریا را میدرد، پشمینههای آلوده را به آتش میکشد و آنگاه با آهنگی دلنشین و فاخر نوای فرحبخشِ عشق رادردیوان #خسرو_شیرین سر میدهد و درهای تاریخ را میگشاید......
#کرم_اله_امیری_ک_الف_یاس
تحریرمجددمورخه۱۳۹۸/۰۹/۲۹
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
به #دقت
به من #نگاه کن
من از #روستایی_دورافتاده
و #متروکم،!!
مردی از #ده_کوره_های
#غرب_ایران!!
با #لحجه_ئ_زرتشت برلب،
و #شور_شیرین دردل،
و #عشق_فرهاددر #سر،!!
من از #دشت_هاو #کوهها
از #پهن_دشت_خرمنگاه
آمده ام،!!
پدر بزرگ #مادری_ام
عاشق #خدا بود!
#دشتئ_بود بی انتها!!
#مسگرئ
باپاهايی تاساق فرورفته در گِل
که گُل در #پیریافته می کاشت
و #کندوله را #روسفیدمی کرد
#جد_پدری_ام
#نوازنده_ائ دوره گرد بود
نئ زنئ ازجنس نکیساوباربد
که با #مغناطیس_لبهایش
فراتراز #مستئ تاکهائ #دشت_دشتان...
#کندوله رابه رقص درمئ آورد
و #ابرهای_غصه را
ازچشمان #پیریافته می ربود...
و #پدرم_پاره_دوزئ #عاشق_پیشه،!
که #وصله_ئ تمام #غمها رابه
#شانه_هایش دوخته بود
و #پیریافته رابه #لبانش
و #رودخانه_بانیان رابه #چشمهایش..
ازشاخه ئ دستانش #انگور_سرخ می رویید
واز #کلامش #دردورنج......
خود نیز #شاعرئ_ولگردم
که #محکومم به
سرودن #شعری #سپید،
#دوخته_بر #نگاه تو
وپراز #موسیقی #لبخند_تووو.....
واین
#عاشقانه_ترین روایتئ است
که #فرزندئ سالهابعد
آن رابه #خاطر مئ آورد
ودرگوش #کندوله #زمزمه مئ کند....
پ.ن
۱_پدربزرگ مادرئ ام؛اشاره به مرحوم اوساعسگرمسگر
استاد( #علئ_اصغر_دشتی)که به شغل رویگری اشتغال داشت وتک درخت پیریافته راکاشته بودوآبیاری میکرد
۲_جد پدری ام مرحوم #کاکه_ویس #امیری پدرپدرم بوده که علاوه برشغل کفاشئ(گیوه هائ سنتئ)بامرحوم برادرش درامرموسیقی سنتی سازودهل هم فعالیت داشته اند
۳_پدرم مرحوم #الله_محمد_امیری که به علت نابودی شغل گیوه بافئ سنتئ به امرپاره دوزی وکفاشئ روئ آورده بود
ودرشهردکان کوچکی درگاراج خیابان کاشئ کاری داشت
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
به من #نگاه کن
من از #روستایی_دورافتاده
و #متروکم،!!
مردی از #ده_کوره_های
#غرب_ایران!!
با #لحجه_ئ_زرتشت برلب،
و #شور_شیرین دردل،
و #عشق_فرهاددر #سر،!!
من از #دشت_هاو #کوهها
از #پهن_دشت_خرمنگاه
آمده ام،!!
پدر بزرگ #مادری_ام
عاشق #خدا بود!
#دشتئ_بود بی انتها!!
#مسگرئ
باپاهايی تاساق فرورفته در گِل
که گُل در #پیریافته می کاشت
و #کندوله را #روسفیدمی کرد
#جد_پدری_ام
#نوازنده_ائ دوره گرد بود
نئ زنئ ازجنس نکیساوباربد
که با #مغناطیس_لبهایش
فراتراز #مستئ تاکهائ #دشت_دشتان...
#کندوله رابه رقص درمئ آورد
و #ابرهای_غصه را
ازچشمان #پیریافته می ربود...
و #پدرم_پاره_دوزئ #عاشق_پیشه،!
که #وصله_ئ تمام #غمها رابه
#شانه_هایش دوخته بود
و #پیریافته رابه #لبانش
و #رودخانه_بانیان رابه #چشمهایش..
ازشاخه ئ دستانش #انگور_سرخ می رویید
واز #کلامش #دردورنج......
خود نیز #شاعرئ_ولگردم
که #محکومم به
سرودن #شعری #سپید،
#دوخته_بر #نگاه تو
وپراز #موسیقی #لبخند_تووو.....
واین
#عاشقانه_ترین روایتئ است
که #فرزندئ سالهابعد
آن رابه #خاطر مئ آورد
ودرگوش #کندوله #زمزمه مئ کند....
پ.ن
۱_پدربزرگ مادرئ ام؛اشاره به مرحوم اوساعسگرمسگر
استاد( #علئ_اصغر_دشتی)که به شغل رویگری اشتغال داشت وتک درخت پیریافته راکاشته بودوآبیاری میکرد
۲_جد پدری ام مرحوم #کاکه_ویس #امیری پدرپدرم بوده که علاوه برشغل کفاشئ(گیوه هائ سنتئ)بامرحوم برادرش درامرموسیقی سنتی سازودهل هم فعالیت داشته اند
۳_پدرم مرحوم #الله_محمد_امیری که به علت نابودی شغل گیوه بافئ سنتئ به امرپاره دوزی وکفاشئ روئ آورده بود
ودرشهردکان کوچکی درگاراج خیابان کاشئ کاری داشت
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#محبوبم
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
به #دقت
به من #نگاه کن
من از #روستایی_دورافتاده
و #متروکم،!!
مردی از #ده_کوره_های
#غرب_ایران!!
با #لحجه_ئ_زرتشت برلب،
و #شور_شیرین دردل،
و #عشق_فرهاددر #سر،!!
من از #دشت_هاو #کوهها
از #پهن_دشت_خرمنگاه
آمده ام،!!
پدر بزرگ #مادری_ام
عاشق #خدا بود!
#دشتئ_بود بی انتها!!
#مسگرئ
باپاهايی تاساق فرورفته در گِل
که گُل در #پیریافته می کاشت
و #کندوله را #روسفیدمی کرد
#جد_پدری_ام
#نوازنده_ائ دوره گرد بود
نئ زنئ ازجنس نکیساوباربد
که با #مغناطیس_لبهایش
فراتراز #مستئ تاکهائ #دشت_دشتان...
#کندوله رابه رقص درمئ آورد
و #ابرهای_غصه را
ازچشمان #پیریافته می ربود...
و #پدرم_پاره_دوزئ #عاشق_پیشه،!
که #وصله_ئ تمام #غمها رابه
#شانه_هایش دوخته بود
و #پیریافته رابه #لبانش
و #رودخانه_بانیان رابه #چشمهایش..
ازشاخه ئ دستانش #انگور_سرخ می رویید
واز #کلامش #دردورنج......
خود نیز #شاعرئ_ولگردم
که #محکومم به
سرودن #شعری #سپید،
#دوخته_بر #نگاه تو
وپراز #موسیقی #لبخند_تووو.....
واین
#عاشقانه_ترین روایتئ است
که #فرزندئ سالهابعد
آن رابه #خاطر مئ آورد
ودرگوش #کندوله #زمزمه مئ کند....
پ.ن
۱_پدربزرگ مادرئ ام؛اشاره به مرحوم اوساعسگرمسگر
استاد( #علئ_اصغر_دشتی)که به شغل رویگری اشتغال داشت وتک درخت پیریافته راکاشته بودوآبیاری میکرد
۲_جد پدری ام مرحوم #کاکه_ویس #امیری پدرپدرم بوده که علاوه برشغل کفاشئ(گیوه هائ سنتئ)بامرحوم برادرش درامرموسیقی سنتی سازودهل هم فعالیت داشته اند
۳_پدرم مرحوم #الله_محمد_امیری که به علت نابودی شغل گیوه بافئ سنتئ به امرپاره دوزی وکفاشئ روئ آورده بود
ودرشهردکان کوچکی درگاراج خیابان کاشئ کاری داشت
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
به من #نگاه کن
من از #روستایی_دورافتاده
و #متروکم،!!
مردی از #ده_کوره_های
#غرب_ایران!!
با #لحجه_ئ_زرتشت برلب،
و #شور_شیرین دردل،
و #عشق_فرهاددر #سر،!!
من از #دشت_هاو #کوهها
از #پهن_دشت_خرمنگاه
آمده ام،!!
پدر بزرگ #مادری_ام
عاشق #خدا بود!
#دشتئ_بود بی انتها!!
#مسگرئ
باپاهايی تاساق فرورفته در گِل
که گُل در #پیریافته می کاشت
و #کندوله را #روسفیدمی کرد
#جد_پدری_ام
#نوازنده_ائ دوره گرد بود
نئ زنئ ازجنس نکیساوباربد
که با #مغناطیس_لبهایش
فراتراز #مستئ تاکهائ #دشت_دشتان...
#کندوله رابه رقص درمئ آورد
و #ابرهای_غصه را
ازچشمان #پیریافته می ربود...
و #پدرم_پاره_دوزئ #عاشق_پیشه،!
که #وصله_ئ تمام #غمها رابه
#شانه_هایش دوخته بود
و #پیریافته رابه #لبانش
و #رودخانه_بانیان رابه #چشمهایش..
ازشاخه ئ دستانش #انگور_سرخ می رویید
واز #کلامش #دردورنج......
خود نیز #شاعرئ_ولگردم
که #محکومم به
سرودن #شعری #سپید،
#دوخته_بر #نگاه تو
وپراز #موسیقی #لبخند_تووو.....
واین
#عاشقانه_ترین روایتئ است
که #فرزندئ سالهابعد
آن رابه #خاطر مئ آورد
ودرگوش #کندوله #زمزمه مئ کند....
پ.ن
۱_پدربزرگ مادرئ ام؛اشاره به مرحوم اوساعسگرمسگر
استاد( #علئ_اصغر_دشتی)که به شغل رویگری اشتغال داشت وتک درخت پیریافته راکاشته بودوآبیاری میکرد
۲_جد پدری ام مرحوم #کاکه_ویس #امیری پدرپدرم بوده که علاوه برشغل کفاشئ(گیوه هائ سنتئ)بامرحوم برادرش درامرموسیقی سنتی سازودهل هم فعالیت داشته اند
۳_پدرم مرحوم #الله_محمد_امیری که به علت نابودی شغل گیوه بافئ سنتئ به امرپاره دوزی وکفاشئ روئ آورده بود
ودرشهردکان کوچکی درگاراج خیابان کاشئ کاری داشت
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#نازپرئ
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫