شبِ یلدا..
عطرِ پیراهنِ آغوش #توست!
پیچیده است بر تنم ،،،
که مرا به دقیقه ای،،
هزاران سال، #جوان تر می کند...
پیشاپیش
#یلداتون_مبارک🍉🍉🍉
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
عطرِ پیراهنِ آغوش #توست!
پیچیده است بر تنم ،،،
که مرا به دقیقه ای،،
هزاران سال، #جوان تر می کند...
پیشاپیش
#یلداتون_مبارک🍉🍉🍉
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
Forwarded from کوچه باغهای شعرِ(کندوله) (@ک الف یاس امیری)
شبِ یلدا..
عطرِ پیراهنِ آغوش #توست!
پیچیده است بر تنم ،،،
که مرا به دقیقه ای،،
هزاران سال، #جوان تر می کند...
پیشاپیش
#یلداتون_مبارک🍉🍉🍉
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
عطرِ پیراهنِ آغوش #توست!
پیچیده است بر تنم ،،،
که مرا به دقیقه ای،،
هزاران سال، #جوان تر می کند...
پیشاپیش
#یلداتون_مبارک🍉🍉🍉
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
شبِ یلدا..
عطرِ پیراهنِ آغوش #توست!
پیچیده است بر تنم ،،،
که مرا به دقیقه ای،،
هزاران سال، #جوان تر می کند...
پیشاپیش
#یلداتون_مبارک🍉🍉🍉
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
عطرِ پیراهنِ آغوش #توست!
پیچیده است بر تنم ،،،
که مرا به دقیقه ای،،
هزاران سال، #جوان تر می کند...
پیشاپیش
#یلداتون_مبارک🍉🍉🍉
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
#محبوبم
این صدای توست،
پیچیده در گستره #کوهستانهای_کندوله
این روشنان آواز #پرستوها است
که در لابه لای #درختان_بانیان می وزد.
این عطر سیال و شناور
حضور #توست
که شامه #تاکهای_پریان را
پر کرده از طراوت رویش،
وخواب را ربوده
از چشم های #پیرافته
#محبوبم
از عطر حضور توست که #گل_هائ_واژگون_دشت_دشتان
چشم گشوده اند به جلوه ات،
و #کوه_زران را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این #اعجاز_نفس_های_اهورایئ توست
که جاری شده است
در شریان های خاک مرده
و زندگی می بخشد
به گل، به دشت، به گیاه.و #به_من
این اعجاز #نفس_های_پاک توست
که به #رود_شاجو
اجازه خروش می دهد
و به درختان #عثماندره، فرمان قیام.
این لهجه #اهورایی توست
که #پرنده ها را #خوش_الحان کرده است
و ابرها را #مهربان و #سخاوتمند؛
دشت ها را به #میهمانی_باران دعوت کرده و #پرستوها را به #کاشانه فراخوانده است.
نسیم #عشق وزید
بر عبور و مرور شب و روز
و روز،
به #عشق تو روشن شد
تا #کندوله، را
باشکوه تر کند
تاریکی #شب_هایم را
به #نور_چشمانت #روشن کن
و روزهایم را #میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
فصل ها می گذرند.
#باغهای پیر و فرسوده،
به یک #تبسم تو، #جوان می شوند.
#درختان_مرده_ئ_دره_چناران
زنده می شوند.
رودخانه_ی راکد #بانیان می خروشد.
#محشریست؛بیاونگاه کن
#رستاخیزی دراین #آبادی
به پا شده است
در دقایق « #حضور_مباکت»،
در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی
این #تاکستانهای_زیبا.
این بوی #عطر_تن توست
که پیچیده است درجای جای
این #کوچه_باغها!
در تحویل #سال_های_جدید_من
ودر #تقویم_های دیروزی و امروزی من، #رد_عاشقانه_های
تو هویداست
واعجاز می کند.تا دیروز،
#کندوله، تهی بود از زندگی و امروز، #باغ #کوه #دشت و #چشمه_سارها #رودخانه_ها
و #تاکستانها، گستره تولدهاست!
متبرک بانام تو
ک الف یاس
این صدای توست،
پیچیده در گستره #کوهستانهای_کندوله
این روشنان آواز #پرستوها است
که در لابه لای #درختان_بانیان می وزد.
این عطر سیال و شناور
حضور #توست
که شامه #تاکهای_پریان را
پر کرده از طراوت رویش،
وخواب را ربوده
از چشم های #پیرافته
#محبوبم
از عطر حضور توست که #گل_هائ_واژگون_دشت_دشتان
چشم گشوده اند به جلوه ات،
و #کوه_زران را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این #اعجاز_نفس_های_اهورایئ توست
که جاری شده است
در شریان های خاک مرده
و زندگی می بخشد
به گل، به دشت، به گیاه.و #به_من
این اعجاز #نفس_های_پاک توست
که به #رود_شاجو
اجازه خروش می دهد
و به درختان #عثماندره، فرمان قیام.
این لهجه #اهورایی توست
که #پرنده ها را #خوش_الحان کرده است
و ابرها را #مهربان و #سخاوتمند؛
دشت ها را به #میهمانی_باران دعوت کرده و #پرستوها را به #کاشانه فراخوانده است.
نسیم #عشق وزید
بر عبور و مرور شب و روز
و روز،
به #عشق تو روشن شد
تا #کندوله، را
باشکوه تر کند
تاریکی #شب_هایم را
به #نور_چشمانت #روشن کن
و روزهایم را #میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
فصل ها می گذرند.
#باغهای پیر و فرسوده،
به یک #تبسم تو، #جوان می شوند.
#درختان_مرده_ئ_دره_چناران
زنده می شوند.
رودخانه_ی راکد #بانیان می خروشد.
#محشریست؛بیاونگاه کن
#رستاخیزی دراین #آبادی
به پا شده است
در دقایق « #حضور_مباکت»،
در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی
این #تاکستانهای_زیبا.
این بوی #عطر_تن توست
که پیچیده است درجای جای
این #کوچه_باغها!
در تحویل #سال_های_جدید_من
ودر #تقویم_های دیروزی و امروزی من، #رد_عاشقانه_های
تو هویداست
واعجاز می کند.تا دیروز،
#کندوله، تهی بود از زندگی و امروز، #باغ #کوه #دشت و #چشمه_سارها #رودخانه_ها
و #تاکستانها، گستره تولدهاست!
متبرک بانام تو
ک الف یاس