پایگاه ایران دوستان مازندران
696 subscribers
10.2K photos
4.88K videos
140 files
2.4K links
هر آنچه که درباره ی ایران ،شکوه تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی است در این کانال ببینید.
Download Telegram
حکومت #آل_باوند (مازندران) :

بخش سوم
در بخش های پیشین خواندیم که آل باوند ۶۱۰ سال بر بخش هائی از #شمال_ایران فرمانروایی کردن و از سه خانواده خویشاوند:
#کاووسیان
#اسپهبدیه
و
#کین_خواریه بودند که نام آنان در این بخش آورده میشود:



فرمانروايان #اسپهبدان_مازندران شاخه
#کاووسيان (665 تا 1000 ميلادی )

#باو پسر #شاهپور پسر #کاووس
#سهراب پسر #باو
#مهرمردان پسر #سهراب
#سهراب پسر #مهرمردان
#شروين پسر #سهراب
نیاز به یادآوری است که
"#شروين با #وندادهرمزد پدر بزرگ #مازيار همدوره بوده و در سال 783 ميلادی به همراهی هم بر کارگزاران خليفه که مردم از جور و ستم وی شکايت داشتند هجوم برده و بسياری از مسلمانان و کارگزار خليفه را کشتند."
#شهريار پسر #‌‌شروين
#شاپور پسر #شهريار
#قارن پسر #شهريار

"خروج حسن بن يزيد معروف به داعی بر عليه خليفه (250 قمری / 864 ميلادی) و گرايش مردم #تبرستان و #ديلمان به او مهمترين رويداد اين دوره می باشد "
#رستم پسر #قارن
#شروين پسر #رستم
#شهريار پسر #شروين

"#فردوسی پس از بی مهری از جانب سلطان محمود غزنوی به #مازندران نزد #شهريار پناهنده شده و مورد مهر ورزی قرار ميگيرد : "به روايت #نظامی_عروضی 6 ماه در دکان اسمعيل وراقی پدر ازرقی متواری و مخفی ميشود و سپس از آنجا سفر کوتاهی به طوس ميکند و نسخه ای از #شاهنامه را با خود به #تبرستان به دربار #اسپهبد_شهريار از #آل_باوند می برد و در آنجا هجونامه محمود را که می گويند صد بيت بوده است می سازد و در مقدمه #شاهنامه قرار می دهد."

#دارا پسر #رستم
#رستم پسر #شروين
#مرزبان پسر #رستم
" #مرزبان پسر #رستم و برادر #دارا که صاحب #مرزبان_نامه است در اين دوره حاکم #فريم بود. #ابوريحان_بيرونی نيز در گريز از دست #سلطان_محمود در دوره #مجدالدوله_ديلمی به #ری گريخت. پس از مدتی از آنجا رهسپار #تبرستان شد. چندی در نزد وی بود, و کتاب مقاليد علم الهيه را به نام #اسپهبد_مرزبان بن #رستم نوشت, و هم توسط او به دربار شمس المعالی قابوس بن وشمگير زياری (388_403) پيوست .
#شهريار پسر #دارا که آخرین فرمانروای این خانواده در تبرستان است.

دنباله اسپهبدان آل باوند در بخش چهارم


@taporestangilak_ariyaea
حکومت #آل_باوند (مازندران)


بخش چهارم
دنباله پست پیشین فرمانروایان آل باوند:

شاخه #اسپهبديه 1113 تا 1209 ميلادی:
حسام الدوله شهريار پسر کارن
نجم الدوله کارن پسر شهريار
فخرالدوله رستم پسر کارن
علاء الدوله علی پسر شهريار
رستم شاه غاری پسر علاء الدوله علی وی را می بايست مشهورترين فرمانروای اين شاخه از #ال_باوند به شمار آورد، چنان که #رشيدالدين_وطواط در نامه ای که از سوی #آتسز به #رستم نگاشته او را #اسپهبد_اسپهبدان و #شاه_مازندران خوانده است.
#شرف الملک حسن پسر شاه غازی
اردشير پسر حسن
شمس الملوک رستم پسر اردشير

شاخه #کين_خواريه 1238 1349 تا ميلادی :
#اردشير پسر #کين_خوار
شمس الملوک محمد
علاء الدوله علی پسر کين خوار
تاج الدوله يزدگرد پسر شهريار
در دوره وی 1299 ميلادی از قدرت مغولان در مازندران به شدت کاسته شد و آن سرحد دوباره آباد شد چنانکه فقط در آمل 70 مدرسه از وی مقرری ميستاندند
نصرالدوله شهريار پسر يزدگرد
رکن الدوله شاه کيخسرو پسر تاج الدوله يزدگرد
شرف الملک پسر کيخسرو
فخرالدوله حسن پسر کيخسرو وی آخرين فرمانروای #آل_باوند بود و پس از مرگ او 1349 ميلادی #آل_باوند منقرض گرديد.



@taporestangilak_ariyaea
حکومت #آل_ باوند یا #ساسانیان در (مازندران):

بخش پنجم.
#کیوس_ساسانی:

#کیوس_ساسانی فرزندبزرگ #قباد ( شاهنشاه ساسانی ) و برادر بزرگتر #خسرو_انوشیروان بود. #کیوس پدربزرگ #باو بنیان‌گذار پادشاهی #باوند است.

#کیوس در سال ۵۲۸ میلادی از طرف پدرش #قباد_ساسانی به پادشاهی #تپورستان گماشته شد و عنوان #فرشواذگر شاه ( عنوان باستانی پادشاهان #تبرستان ) به او داده شد. #کیوس ولیعهد و وارث تاج و تخت #ساسانی بود. با این همه پس از همه‌گیر شدن #کیش_مزدکی متهم به پشتیانی از #مزدک و پیروی از کژدینی او شد. برادر جوان‌ترش #خسرو_انوشیروان به پشتیبانی از آیین #زرتشتی برخواست و مورد پشتیبانی اشراف و موبدان قرار گرفت. به دنبال آن، #کیوس توسط شورای سلطنت از جانشینی تاج و تخت #ساسانی کنار گذاشته شد و #خسرو_انوشیروان جای او را گرفت.

#کیوس در سال ۵۳۷ میلادی هنگامیکه پادشاه #تبرستان بود در برابر #انوشیروان سر به شورش برداشت و تخت #ساسانی را از آن خود دانست. ولی #انوشیروان او را شکست داد. #کیوس را به #تیسفون برده و دو گزینه پیش رویش نهادند : یا به گناه خود اعتراف کند یا مرگ را برگزیند. کیوس مرگ را برگزید.

از #کیوس فرزندی به جای ماند به نام #شاپور و از #شاپور فرزندی به نام #باو که بعدها نخستین پادشاه #دودمان_باوند در #تپورستان_شرقی شد. پس از سقوط #ایران به دست اعراب ، سلسله‌ی #باوند یا به عبارت دیگر همان #سلسله_ساسانی به حیات خود در سرزمین #تپورستان ( مازندران ) ادامه داد. دوره‌ی نخست دودمان باوند را به نام #کیوس ، #کیوسیه یا کاووسیه می‌نامند. دودمان #باوند از دوران #ساسانی تا به امروز نقشی پررنگ و ماندگار در سرزمین #تبرستان ایفا کرده‌اند. عنوان رسمی پادشاهان #باوند
#اسپهبد بود.




@taporestangilak_ariyaea
بخش #هزارجریب و حکومت #آل_باوند

بخش آخر:

#یانه‌سر بخشی از منطقه کوهستانی #هزارجریب_بهشهر است که #خسرو_انوشیروان پادشاه #ساسانی پس از پیروزی در جنگ «هیاطله» با کمک اولاد سوخرا ولایات متعددی از جمله #هزارجریب را به «قارن»‌ پسر «سوخرا» داد و برای نظم طبرستان نواحی یارکوه (هزارجریب) را به #باوندیان سپرد.

نزدیکی به پایتخت #اشکانیان، شهر #صددروازه یا #دامغان امروزی با منطقه کوهستانی #هزارجریب این بخش مورد توجه شاهان #اشکانی هم بوده است.

اسپهبد شهریار یکم از دودمان باوندیان با حکومت مازیار بن ‌قارن در هزارجریب مخالفت کرد و قسمت‌هایی از قلمرو پدر مازیار را به تصرف درآورد و بعد از مرگ #اسپهبد_مازیار از سوی مأمون به حکومت نواحی کوهستانی به عنوان نایب‌الخلیفه منصوب شد.

از حوادث مهم #هزارجریب بعد از مازیار، حمله حسن‌بن‌زید به کوهستان هزارجریب و جنگ با اسپهبد قارن ‌شهریار باوندی بود چرا که مهم‌ترین سلسله حکومتی هزارجریب خاندان باوندیان یا آل‌باوند بودند که به مدت ۷۰۰ سال در تبرستان حکومت کردند.

دوره تحت فرمانروایی آل باوند که ، کیوسیه خوانده شده ، از سال 45 تا397 هـ است. قلمرو آنان در این دوره بخشهای  کوهستانی  معروف به جبال #قارن به مرکزیت #پریم یا #فریم بوده که به همین خاطر به ملک الجبال و گرشاه شهرت یافته اند.

دومین دوره فرمانروایی آل باوند از سال 466 هجری آغاز شده وتا سال 606 هجری به درازا کشیده است ، مورخان #اسپهبدان این دوره را #باوندیان_اسپهبدیه نام نهاده اند . نخستین فرد این سلسله اسپهبد حسام الدوله شهریاربن قارن و آخرین آنان اسپهبد شمس الملوک رستم بن اردشیراست . باوندیان اسپهبدیه در سرزمینهائی بیشتری حکمرانی داشتند و بر #تبرستان ، #گیلان ، #ری و #قومس فرمانروایی داشتند و مرکز حکومتشان شهر #ساری بوده است .

سومین سلسله آل باوند ، کینخواریه نام داشته که حکومتشان از 635 هـ  با به تخت نشینی  اسپهبد ابوالملوک حسام الدوله اردشیر ملقب به کینخوار آغاز شده وتا سال 750 هـ یعنی زمان قتل اسپهبد فخرالدوله حسن به دست کیا افراسیاب چلابی به طول کشیده است . مرکز فرمانروایی شان #آمل بوده که از آنجا بر سراسر #مازندران حکم می رانده اند .

#برج_لاجيم در #سوادکوه در فاصله ي دوره اول باوندي و ظهور دومين سلسله ي اين خاندان ساخته شده است. يعني زماني كه تمامي دشت و نواحي مازندران قريب به هفتاد سال در دست آل زيار بود و سلاطين باوندي در كوههاي جنوب ساري ( پايتخت سابقشان) مأمن گزيده و منتظر فرصت بودن كه مجدداً حكومت مازندران را در دست گيرند.

 زبان تبري يا مازندراني، بازمانده ي زبان #ايرانيان قديم #پهلوی است كه ديرتر وكمتر از ساير زبانها تحت تاَثير زبانهاي بيگانه اي چون عربي، مغولي، تاتاري قرار گرفته است.

 تا قرن پنجم هجري، پادشاهان تبرستان به خط پهلوي مي نوشتند و سكه مي زدند. دو كتيبه که به خط #پهلوي در ِسِكت، واقع در #دودانگه_ساري، و #گنبد_لاجيم در #سوادكوه به دست آمده است نشان می دهد که دودمان ساسانی آل باوند به پهلوی می نوشتندو سکه می زدند






@taporestangilak_ariyaea
حکومت #پادوسپانیان در #مازندران:


#پادوسپانیان که #آل_پادوسبان نیز نامیده شده‌است، سلسله‌ای #ساسانی‌تبار بودند که نسب ایشان به #جاماسب ساسانی بیست و یکمین پادشاه دودمان #ساسانی می‌رسیده‌است. این دودمان که #پادوسبان پسر گاوباره آن را تأسیس کرد و پادشاهی منطقه بر خاندانش موروثی شد. این سلسله پس از دودمان #یاماتو در #ژاپن طولانی‌ترین سلسله جهان است که از ۲۲ تا ۱۰۰۶ هجری قمری (در حدود هزار سال) در #رویان و اطراف آن حکومت کردند.

پادوسبانیان 

قلمرو پادوسبانیان در محدوده تبرستان بود پایتخت آنان #رویان زبان‌(ها)فارسی و تبری
دینشان #زرتشت بود و در سالهای پایانی حکومت دینشان اسلام بود



پایه گذار حکومت #پادوسبانیان

#ابن_اسفندیار در مورد حکومت پادوسبان یکم می‌گوید: «پادوسبان بر خلاف برادرش دابویه، تند و عصبی نبود. وی در سال ۴۰هجری (یعنی ۲۲ سال پیش از مرگ گاوباره) به خلافت رویان رسید و پس از مرگ پدر در همان‌جا به حکومتش ادامه داد.» ابن اسفندیار همچنین دربارهٔ اخلاق و رفتار پادوسبان پسر گاوباره می‌گوید: «گویند، پادوسبان روزی ششصد نفر را طعام می‌داده. وی همچنین به پناهندگانی که از عباسیان گریخته‌اند بخشایش بسیار می‌کرد، مثلاً به عبدالله فضلویه ثروت و املاکی اعطا کرد و همچنین به فرزندان او از لحاظ مالی کمک می‌نمود.» سرانجام پادوسبان در۷۵ هجری و هم‌زمان با سی‌و پنجمین سال حکومتش، وفات کرد و حکومتش به دست خورزاد افتاد.

مخالفت با عباسیان

۷۰سال پس از مرگ پادوسبان یکی از نوادگانش به نام شهریار یکم در حالی‌که پدرش زنده بود، فرمانروایی‌اش را آغاز کرد. مهم‌ترین اتفاق در زمان وی این بود که تمام پادشاهان مازندران با درخواست مردمان به ستوه درآمده مازندران باهم متحد شدند. شاهان وقت طبرستان چنین بودند:

مسمغان ولاش «در مرکز طبرستان»ونداد هرمز سوخرائی (پدر مازیار) «شاه سلسله آل‌قارن‌وند، در ساری»اسپهبدشروین باوندی «شاه سلسله باوندیان، درشهریارکوه»شهریار یکم پادوسبانی «شاه سلسله پادوسبانیان، دررویان (نور)»

این شاهان تصمیم گرفتند تا با سربازان عباسی به مبارزه بپردازند. ایشان به مردم ابلاغ کردند تا هر کسی که عربی را دید بدون هیچ درنگی وی را بکشد. تا جایی رسید که زنان مازندران شوهران عرب خود را تحویل ارتش متحد مازندران می‌دادند تا سپاهیان مرد عرب را بکشند. سپس مقرهایی را که عباسیان برای جمع خراج بود به آتش کشیدند و کشتند و عده‌ای نیز فرار کردند.

اسلام در دستگاه پادوسبانی

پس از مرگ شهریار یکم پادوسبانی پسرش ونداامید به دستگاه پدر رسید. در زمان وی مردم رویان و گیلان و دیلمستان علیه هارون‌الرشید قیام کردند؛ ولی سودی نداشت در زمان پسر ونداامید، که عبدالله نام داشت، مردمانی که تحت فرمان سلسله پادوسبانیان بودند توسط عبدالله بن ونداامید مسلمان شدند سپس عبدالله به درخواست مردم به حسن بن زید، که از فرزندان علی بود، درخواست رهبری مازندرانی‌ها را برای جنگ با عباسیان داد؛ و این قضیه که موجب تأسیس سلسله علویان طبرستانشد.

تابعیت #پادوسبانیان از دودمانهای دیگر

پس از این حکام #پادوسبانی، که مسلمان بودند، با علویان متحد شدند و مدت بسیاری تحت فرمان ایشان بودند؛ که البته بسیاری از شاهان پادوسبانی تاب نیاوردند که تحت نظر دیگران باشند و با لشکرشان به علویان هجوم بردند.

سلسله #پادوسبانیان در زمان ظهور سلسله‌های #آل‌بویه و#آل‌زیار نیز از فرزندان #دابویه تبعیت کرد و با ایشان وصلت‌های خانوادگی بسیار کرد. در زمان قیام #سربداران در #سبزوار و تأسیس مرعشیان نیز به آنان گروید و همه این تبعیت‌ها به خاطر کوچک بودن این سلسله و محدود بودن مردم منطقه بود.

تجزیه و فروپاشی

در سال۸۵۷ هجری قمری با مرگ #ملک_کیومرث یکم پسران وی که هشت تن بودند بر سر جانشینی اختلاف داشتند. در میان این برادران نام دو تن #ملک_کاووس و #ملک_اسکندر بود که بر سر جانشینی اختلاف بسیار داشتند. #ملککاووس با حکام #قره‌قویونلو ارتباط بسیار نزدیکی داشت و از این طریق مردم #نور را تابع خود ساخت؛ ولی ملک اسکندر با کمک چند تن از برادرانش به حکومت #لاریجان و اطراف آن رسید. سپس میان دو برادر جنگی درگرفت که #ملک_کاووس به کمک زمامداران گیلان در آن جنگ پیروز شد. ملک اسکندر نیز در زندان کاووس اسیر شد.




@tap0restan_ariyaea
#زیاریان

#زیاریان یا #آل_زیار خاندانی از منطقه #دیلمان بودند که توانستند به حکومت #ایران برسند. در غرب و مرکز ایران دو سلسله از دیلمیان به نام #آل زیار (۳۱۶ ه‍.ق) و #آل_بویه که هر دو از مناطق شمال برخاسته بودند، نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا خارج کردند. دیلمی نام قوم و گویشی در منطقه کوهستانی #گیلان بود به نام دیلمستان. دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آن‌ها چاره‌ای جز تسلیم ندیدند، حکومت #بغداد را به آن‌ها واگذاشتند و خود به عنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت کردند. در واقع، بعد از حکومت نیمه‌مستقل طاهریان و پس ازصفاریان و در ایام امارت امرای #سامانی در ماوراءالنهر، خانواده‌های دیلمی در وسعتی کمتر از #تبرستان و سپس در وسعتی بیشتر از #گیلان توانستند بر قسمت عمده ایران غربی، یعنی از خراسان تا بغداد تسلط یابند. حکومت این خانواده‌ها به نام دیلمیان شهرت یافته‌است.
شهرهای اصفهان، گرگان، ری و آمل را به پایتخت برگزیدن و دین اسلام داشتند #مرداویج_زیاری (آغازین) #وشمگیرگیلانشاه (واپسین)حکمران آل زیار بودند.
درسال۹۳۱ پایه گزاری شد و در۱۰۹۰فروپاشید.
زیاریان یک سلسله بود که ابتدا مذهب زیدی داشت و از مناطق ساحلی دریای مازندران سر برآورد. آنان ابتدا درگیلان و تبرستان و گرگان حکومت می‌کردند. زیاریان هم جزو مردم کوه‌نشینی بودند که رسیدنشان به قدرت «بسط دیلمی» تاریخ ایران را شکل داد. پس از افول اقتدار مستقیم خلافت در شمال غرب ایران و ظهور قدرت‌های محلی چون حکام ساجد آذربایجان بسیاری از سران کوه‍نشین بدل به سربازانی جویای نام شده و در خلاء قدرت مدعی حکومت شدند. موفق‌ترین آن‌ها سه بویی دیلمی بودند.

#مرداویج بن زیار بنیان‌گذار زیاریان مدعی بود از یک خاندان سلطنتی پیش از اسلام دیلمی ریشه می‌گیرد. او نخست به علویان تبرستان و سپس به اسفار بن شیرویه سردار گیلی خدمت میکرد.

@taporestangilak_ariyaea
حاکمان #ساسانی در #شمال_ایران
#ال بویه
بخش دوم:


در باختر و مرکز ایران دو دودمان از دیلمیان به نام #زیاریان(۳۲۰ ه‍. ق) و #آل_بویه که هر دو از سرزمین‌های #گیلان برخاسته‌اند مرکزی و باختری #ایران و #فارس را از دست خلفا آزاد کردند. دیلمیان نام قوم و دیلمی نام گویشی در منطقه کوهستانی گیلان بود به نام #دیلمستان. دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آن‌ها چاره‌ای جز تسلیم ندیدند حکومت بغداد را به آن‌ها واگذاشتند و خود به عنوان خلیفگی و احترامات ظاهری بسنده کردند. این سلسله در سال ۴۴۷ ه‍.ق بدست سلجوقیان و به خاطر اختلاف همیشگی که با آل زیار و دیگر امیران محلی ایرانی داشتند، از میان رفتند. در سال‌های ناتوانی و انحطاط بغداد که فرماندهان ترک و کرد و گیل و دیلم خلیفه را هم در تختگاه وی دست نشانده قدرت و غلبه خویش ساخته بودند، با آن که در ایران اندیشه ایجاد یک قدرت پایدار همراه با زنده ساختن حکومتی مانند حکومت #ساسانیان در خاطر بسیاری از داعیه داران این دوره،شکفته بود، به بار نشستن این آرزو آن هم در یک مدت کوتاه، تا اندازه‌ای تنها برای آل بویه ممکن شد که آن نیز به سبب اختلافات خانگی، تقید به پیروی از دعوت زیدیان و برخورد با آشوب‌های خراسان به
نتیجه نرسید، با این حال پایه‌گذار این سلسله علی بن بویه دیلمی ملقب به عمادالدوله و برادر زاده‌اش فنا خسرو بن حسن معروف به عضدالدوله، با وجود محدود بودن قلمرو خویش و با آن که در زمان آن‌ها فرصتی هم برای زنده ساختن فرهنگ باستانی در قلمروشان پیدا نشد، باز استعداد خود را برای بازسازی وحدت و یکپارچگی از دست رفته قرن‌های دور نشان دادند. هر چند دولت آن‌ها علی‌رغم پایبندی به رسم دوره با تکیه بر یک پادشاه باستانی مانند #بهرام_گور هم موفق به ایجاد تعادل پایدار عصر از یاد رفته بهرام در قلمرو یزدگرد نشد، باری طی چندین دهه فرمانروایی آنها، قدرت خلفای عباسی، که پیش از آن نقش فعالی را در تعیین سرنوشت مردم ایران داشت، ناتوان ساخت و بدینگونه عناصر تازه‌ای از مردمایران بار دیگر آنچه را ایران با پیمودن سال‌ها به اعراب و ترکان اهل سُنت واگذاشته بودند، این بار همراه آیین شیعه، دیگر بار، و گرچه برای مدتی کوتاه، به دست آوردند. دولت شیعی آل‌بویه در بخش مهمی از سرزمین ایران حضور داشت.

سه تن از فرزندان بویه که گویا شغل ماهیگیری در گیلان داشتند، به خدمت فرماندهان آل زیار درآمدند. البته، ماکان کاکی هم از آنان حمایت می‌کرد. همچنین، «علی»، «احمد» و «حسن» مورد حمایت مردآویج نیز قرار گرفتند. فتح اصفهان برای مرد آویچ، ظاهراً توسط علی که برادر بزرگ‌تر بود صورت گرفت. پس از قتل مرد آویچ، غلامان ترک از ترس غلامان دیلمی، به خصوص ابوالحسن علی بن بویه به اطراف گریختند و میدان تنها برای دیلمیان خالی ماند. علی بن بویه به همراه برادر خود، احمد که کنیه ابوالحسین داشت به گشایش اهواز توفیق یافت (۳۲۶ ه‍. ق). وی، غلامان ترک را که به سرداری «بجکم» در آنجا پناه گرفته بودند گریزاند.


@taporestangilak_ariyaea
حاکمان ساسانی در #شمال_ایران
#آل_بویه
بخش سوم:


علی بن بویه پس از به دست آوردن خوزستان، راهی فارس شد و احمد نیز به کرمان روی آورد و به فتح آن سرزمین دست یافت (۳۳۴ه‍. ق). سپس، به بغداد رفت و المستکفی بالله – خلیفه عباسی – را مطیع خود ساخت. خلافت بغداد که پیشرفت‌های برادران بویه را با چشم خود می‌دید، به خاطر دیدگاه برخی از وزیران خود، از جمله «ابن مقله» با آنان از در سازش درآمد و لقب ویژه برای آنان فرستاد که علی را «عمادالدوله» و حسن را «رکن الدوله» و احمد را «معزالدوله» نامید. همان معزالدوله بود که در بغداد دستور داد سب آل علی موقوف شود و مراسم عزاداری ماه محرم را برپا داشت. به خصوص، در ایام عاشورای سال ۳۵۲ ه‍. ق؛ که جمع کثیری در بغداد گرد آمدند و بازارها بسته شد، مردم آن روز آب ننوشیدند و در بازارها خیمه پر پا کردند و بر آن خیمه‌ها پلاس آویختند و زنان بر سر وروی خود می‌کوفتند. از این زمان رسم زیارت قبور ائمه شیعه رایج گردید و بغداد به دو قسمت مهم شیعه‌نشین (کرخ) و سنی‌نشین تقسیم شد (۳۶۳ ه‍. ق). همچنین، مقام نقابت علویان هم در زمان آل بویه تأسیس شد. در زمان رکن الدوله بود که مذهب شیعه رسمیت کامل یافت.

امرای حمدانی که به حمایت خلیفه به بغداد تاختند، ازمعزالدوله شکست خوردند. معزالدوله در سال ۳۳۶ ه‍.ق بصره را تصرف کرد. همچنین در سال ۳۳۷ ه‍.ق به موصل تاخت و ناصر الدوله حمدانی را فراری ساخت. اقامت معزالدوله در سال ۳۵۶ ه‍.ق در بغداد ادامه داشت.

عمادالدوله، برادر بزرگ‌تر، (متوفی به سال ۳۳۸ ه‍. ق) از آنجا که وی پسری نداشت، از رکن الدوله برادرش که درعراق و ری بود در خواست کرد تا «پناه خسرو» پسرش را به شیراز بفرستد که جانشین او شود. این پناه خسرو، لقب «عضد الدوله» یافت و در شیراز به حکمرانی فارس و بنادر و سواحل
 خلیج فارس پرداخت. رکن الدوله، مردی با تدبیر بود، او در ۳۵۹ ه‍.ق به کردستان لشکر کشید و حسنویه را وادار به مصالحه کرد. وزیر او، ابوالفتح که فرزند این عمید بود، قرارداد مصالحه را امضاء کرد.

رکن الدوله با امرای سامانی، به خصوص ابوالحسن سیمجور که از جانب سامانیان حکومت خراسان را داشت، اغلب در کشمکش بود. تنها وقتی صلح میان این دو خانواده رخ داد که امیر نوح سامانی از دختر عضدالدولهخواستگاری کرد و این ازدواج هم صورت گرفت (۳۶۱ ه‍. ق) تا وقتی معزالدوله زنده بود، میان برادران و خانواده بویه اختلافی نبود. پس از مرگ معزالدوله (۳۵۶ ه‍. ق) که عزالدوله بختیار، پسر معزالدوله جانشین پدر شد اختلاف‌ها بالا گرفت. این مرد بیشتر نواحی شرق کرمان را در تصرف داشت و به همین دلیل هم، عضدالدوله در ۳۵۷ ه‍.ق یک لشکر کشی به کرمان انجام داده بود. عضدالدوله پسر رکن الدوله با عزالدوله پسر معزالدوله چندین بار به جنگ پرداخت. یکی از آن جنگ‌ها در حوالی بغداد بود که طی آن، عزالدوله شکست خورد و به موصل فرار کرد. معروف است وقتی این خبر را به رکن الدوله رساندند، از شدت خشم خود را از تخت به زیر انداخت و چند روز از خوردن بازماند.

@taporestangilak_ariyaea
مجسمه جد #بزرگوار زیاریان #آرش_کمانگیر بر بلندای #بروجرد☘️ سردار سپاه منوچهر ساسانی ☘️ #آرغش_وهادان جد بزرگ #آل_زیار
🔥🦅 @taporestangilak_ariyaea
صفحه نخست روزنامه ایران با این عنوان ورزشی

#آل_کثیر محروم شد
#پهلوان اخراج شد
#پرسپولیس فینالیست شد
این یعنی "آل غیرت"


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali صفحه نخست روزنامه ایران با این عنوان ورزشی

#آل_کثیر محروم شد
#پهلوان اخراج شد
#پرسپولیس فینالیست شد
این یعنی "آل غیرت"


پایگاه ایران دوستان مازندران

@jolgeshomali