رویای ایرانی - جوادی یگانه
1.11K subscribers
176 photos
52 videos
26 files
248 links
نوشته‌های محمدرضا جوادی یگانه
Download Telegram
یک توصیه متفاوت در باره مدیران دولت قبل

محمدرضا جوادی یگانه

دولت جدید مستقر شده و همه وزرا از مجلس رای اعتماد گرفته‌اند. با مدیران مانده از دولت پیشین چه باید کرد؟ به این پرسش، بارها یک جواب مشخص داده شده است و آخرینش سه سال پیش بود که همه مدیران منصوب دولت قبل‌تر را با چوب «بانیان وضع موجود» راندند و رفقا و همفکرانشان را بدون لحاظ سابقه اداری بر سر کار آوردند. اصرار آنها این بود که هیچ‌کس از گذشته باقی ماند و دولتی سراپا جدید تشکیل شود. این ایده را انجام دادند، اما موفق هم شدند؟ نتیجه را در هر جا که خواستید می‌توانید ببینید: بیمارستان‌ها و امتحان نهایی و تولید فولاد و خاموشی برق. اما دولت‌های پیش از دولت سیزدهم هم همین کار را کرده بودند. هر دولت با ادبیاتی و به شیوه‌ای.

عجم‌اوغلو و رابینسون در کتاب «ریشه‌های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» در جستجوی علل پایداری دموکراسی در برخی کشورها و ناپایداری آن در سایر کشورها، می‌گویند که دو علت اصلی را یافته‌اند. اول اینکه وقتی اعتراضات طبقه متوسط آنقدر زیاد شود که دیگر نتوان آن را سرکوب کرد، آنگاه طبقه حاکم مجبور می‌شود دموکراسی را بپذیرد. دوم اینکه اگر طبقه متوسطِ به‌قدرت‌رسیده، به صاحبان قدرت و ثروت این اطمینان را بدهد که بنا نیست «همه» منافع آنها از دستشان گرفته شود، قدرتمندان می‌پذیرند که علیه دموکراسی موجود، توطئه نکنند. عجم‌اوغلو و رابینسون، ترکیب این دو را برای پایداری دموکراسی ضروری می‌دانند. و ما این را خوب می‌فهمیم چون ناپایداری دموکراسی و اصلاحات بر مبنای دموکراسی در دویست سال گذشته بارها تجربه کرده‌ایم.

تجربه بارها تکرارشده و هر بار شکست‌خورده قبلی، پیش چشم ماست، همه مدیران قبلی را برکنار کنیم، پرونده تخلفاتشان را دنبال کنیم و نیروهای منسوب به خودمان را منصوب کنیم. آنگاه ما هم چرخه توسعه‌نیافتگی را تکرار کرده‌ایم. راه دیگری هم هست که تاکنون تکرار نشده است و آن این است که از یک‌جا این چرخه را بشکنیم. یعنی مدیریت اداری را از صور سیاسی آن خالی کنیم و هر کسی که آماده است با منویات و اهداف دولت خود را هماهنگ سازد، به کار گیریم و اصرار به برکناری همه نداشته باشیم. اندکی عقل هم برای مدیران ارشد متصور شویم که بتوانند بین عملکرد واقعی و عملکرد نمایشی تمایز بدهند و معیارهای روشنی برای عملکرد موفق داشتن تعریف کنند و هر کس که توانست در این چارچوب درست کار کند، تثبیتش کنند. و اعلام شود که از این پس، کارآمدی و ناکارآمدی معیار ابقا و انتصاب است نه وفاداری.

در نگاه اول ابلهانه به نظر می‌رسد که وقتی دیگران همه تلاششان را برای حذف نیروهای نزدیک به دولت جدید در سه سال گذشته و هر زمان که به قدرت دست یافتند، داشتند، در فرصتی که ما داریم به آنها اعتماد کنیم. و مهمتر اینکه چه تضمیمنی وجود دارد که در مقابل این اعتماد، رقبا هم اگر قدرت را به دست آوردند، رفتار در خوری داشته باشند؟ هیچ. هیچ تضمینی نمی‌شود داد، جز اعتماد به مردم و جز اعتقاد به رفتار درست.

برای خروج از آن چرخه باطل، چاره‌ای جز این نیست. یک نفر باید فرمان آتش‌بس و خون‌بس بدهد، والا تا فرسودگی کامل نظام سیاسی و به خاک سیاه نشستن مردم، این رویه ادامه خواهد یافت.
رگ رگ است این آب شیرین و آب شور
در خلائق می رود تا نفخ صور

@javadimr
👍14👎4
گزارشی از پیاده‌روی اربعین
در سال ۱۳۹۲

راه نجف به کربلا سه ­روزه است و اکثرا صبح هفدهم صفر از نجف راه می‌افتند و ظهر نوزدهم به کربلا می رسند. هر روز این سفر سه ­روزه ويژگي خاصي دارد. روز اول شگفتي مواكب است و عظمت جمعيت. روز دوم استقامت است و طي طريق، و از صبح روز سوم شوق وصال است و تنفس در هواي كربلا. يكباره آن جمعيت در خود و روان، بدل می­شود به جمعي مشتاق. يكي چفيه خود را پهن كرده و به مردم التماس ميكند از آن بگذرند تا متبرك شود و ديگري خاك كف خيابان را جارو ميكند و برميدارد براي سرمه چشم. بعد از دو روز پياده روي پاي همه خسته است و قدم ها كندتر از ابتداي مسير است، ولی شوق در همه موج می زند.

***

اعراب اکثرا موکب دارند (وكب يعني جماعتي كه به آهستگي حركت كند، و موكب يعني قافله يا كاروان) و چه نام ­های زیبایی دارد مواکب، موکب فاجعه سامرا، و موکب قطیع الخنصر (انگشت کوچک). و همه این جمعیتِ روان و آنهمه خادم، از صبح اربعین به صورت دسته­ های عزاداری از باب قبله حرم امام حسین وارد می‌شوند، از معبری که در میان صحن برایشان باز شده، عزاداری‌کنان می­گذرند و از بین‌الحرمین به حرم اباالفضل میروند و از باب قبله آن حرم خارج می­شوند. و هر دسته­ای شعاری دارد و پرچمی و نوحه­ ای که آماده کرده­ اند. و از کشورهای مختلف هستند، سوریه و عراق و لبنان و عربستان و بحرین. عکس کسی کمتر هست، و اگر هم هست از مراجع برجسته نیست. اما از ایران هیاتی نبود، علیرغم اینهمه زائر. یکی دو هیئت از آذربایجان بود چوب به دست و از همدان. اما یکی دو هیات بزرگ دانشجویی هم بود که اصرار داشتند علاوه بر پرچم و پلاکارد، عکس هم داشته باشند و اعراب هم معترض به آن و مدتی هم متوقف شده بودند به همین دلیل ظاهرا.

ایرانی‌ها کمتر در قالب هیات سفر می کنند. در مسیر، آنها که کوله­ ای بر دوش دارند یا ساکی به دنبال، بیشتر ایرانی هستند. و این حرکت ­های فردی، آنها را بیشتر تماشاچي مي كند تا فعال و مشاركت­ كننده؛ و البته در تعامل کمتر با ساير شيعيان که از همه جاي جهان آمده ­اند: آلمان و آمريكا و بحرين و سوريه و يمن و عربستان و هند و... بايد سادگي و بي ­آلايشي و غم فردا نداشتن و نگران اینکه شب کجا بخوابیم نبودن و تعميم دايره خودي به همه را از آنها ياد گرفت. هر كس كه در اينجاست شيعه است و ميهمان اباعبدالله. و بايد ياد گرفت موكب گرفتن و عزاداري كردن را. و باید یاد گرفت عربی را در حداقل ­ها، تا بتوان صحبتی کرد و حتی اعتراضی، و مهمتر اینکه عربی نوحه خواند، یا ترکیبی از نوحه­ های عربی و فارسی داشت. در صحن اباعبدالله یکی از این دسته‌­های بزرگ ایرانی، می خواندند «یا ایها المسلون اتحدوا اتحدوا» و این لابد تنها شعار عربی‌ای بود که بلد بودند که هم به کار حج می ­آید و هم در عراق بگویند!

هیات بخشی از حیات ایرانی است که از آسیب غیریت­‌گرایی ­های سیاسی به دور است و مزیت نسبی ماست. و اگر به جای دسته ­های بزرگ دانشجویی که اکثرا رویکرد غالبشان سیاسی است، هیات­ ها معرف اصلی ایرانیان باشد، هم عزاداری ­های هماهنگ ­تری دارند، و هم عزاداری ­هایشان به جای ارشاد دیگران، غم و اندوه خودشان است، در اربعین در حرم حسینی. و باید بپذیریم که بزرگترین اجتماع جهان از آن شیعیان است، ولی نه در ایران، و مرکز تشیع در همین فاصله نجف تا کربلا است و ما هم باید مشارکت داشته باشیم، ولی اولین قدم مشارکت، مدیریت نیست.

***

ایکاش ما نیز در مقابل مروت عربی، با اعراب با فتوت ایرانی عمل میکردیم، نه با رندی ایرانی. و ماييم كه هنوز اعتماد نداريم به ارباب و خادم، كه زودتر ميرويم و جا ميگيريم در موکبی که امکانات بیشتری دارد یا سرمای کمتری، براي همسفر و همدرس و همكار و همشهري. و همه اين «هم» ها، اينجا رنگ باخته و همه زائرند. و شعار مواكب اين است كه خدمت به زائرين حسين شرف ماست و انصافا كه افتخار ميكنند به خدمتكاري و التماس ميكنند كه سر سفره آنها بنشيني. و هر چه بگويي بر چشمشان جاي داري و هيچ نميگويند، نه اعتراضی و نه غری زیر لب و نه حتی تغییر حالتی در چهره. اينجا بيشتر از زائر، خادم است و لذاست كه همه چيز هست. و باز هم چقدر تفاوت هست ميان ما كه بيشتر سر سفره حسين نشسته‌­ايم و میهمان بوده‌ایم و اينها، كه بيشتر به خدمت زائرین حسین کمر بسته‌اند.
👍14
🔴چرا باید نسبت به زنده بودن «لامسه اجتماعی» حساس باشیم؟

مفهوم "لامسه اجتماعی" در اندیشه علامه حکیمی، یک مفهوم عمیق و چندلایه است که به ارتباط عمیق و همدلانه انسان‌ها با یکدیگر اشاره دارد.

لامسه اجتماعی به چه معناست؟

• درک درد دیگران:
علامه حکیمی، درد را پیوندی میان انسان‌ها می‌داند. به اعتقاد ایشان، درک درد دیگران و همدلی با رنج‌هایشان، انسان را به سمت مسئولیت‌پذیری و تلاش برای رفع مشکلات جامعه سوق می‌دهد.

• ارتباط عمیق و صمیمانه:
لامسه اجتماعی فراتر از یک ارتباط سطحی است. این ارتباط، بر پایه شناخت عمیق از نیازها، احساسات و شرایط زندگی دیگران بنا شده است.

• مسئولیت‌پذیری اجتماعی:
کسی که لامسه اجتماعی قوی دارد، خود را نسبت به جامعه مسئول می‌داند و برای بهبود شرایط زندگی دیگران تلاش می‌کند.

نقش لامسه اجتماعی در تربیت روحی فرد:

• رشد معنوی:
درک درد دیگران و تلاش برای کمک به آن‌ها، باعث رشد معنوی فرد می‌شود و او را به سمت کمال انسانی سوق می‌دهد.

• تقویت احساس تعلق:
فردی که لامسه اجتماعی قوی دارد، احساس تعلق بیشتری به جامعه می‌کند و احساس می‌کند که بخشی از یک کل بزرگ‌تر است.

• کاهش فردگرایی:
لامسه اجتماعی، فردگرایی را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود افراد به جای منافع شخصی، به منافع جمعی فکر کنند.

نقش لامسه اجتماعی در تربیت اجتماع:

• ایجاد جامعه همدل:
جامعه‌ای که افراد آن لامسه اجتماعی قوی دارند، جامعه‌ای همدل، مهربان و با هم‌کاری است.

• کاهش فاصله طبقاتی:
لامسه اجتماعی، باعث کاهش فاصله طبقاتی و ایجاد برابری بیشتر در جامعه می‌شود.

• تقویت روحیه جمعی:
لامسه اجتماعی، روحیه جمعی را تقویت می‌کند و باعث می‌شود افراد برای رسیدن به اهداف مشترک، با هم همکاری کنند.

به طور خلاصه:
لامسه اجتماعی، کلیدی برای ایجاد یک جامعه سالم و پویا است. این مفهوم، ما را به همدلی، مسئولیت‌پذیری و تلاش برای بهبود شرایط زندگی دیگران دعوت می‌کند.


📖برگرفته از مجموعه ۱۲ جلدی الحیات /محمدرضا حکیمی،محمد حکیمی، علی حکیمی

@allamehhakimi
👍8👎1
🔴 تجربهٔ «مشایهٔ» اربعین

✍🏻 محمدرضا جلائی‌پور

بر خلاف تصور عمومی، «مشایه» (راهپیمایی اربعین) که سنتی ریشه‌دار در تشیع عراقی بوده و بعد از سقوط صدام مجال رشد و شکوه کم‌نظیر یافته است، هنوز عمدتا غیرحکومتی مانده، بار اصلی‌اش روی دوش عموم شیعیان عراقی است و اکثریت قاطع راهپیمایان و موکب‌داران و داوطلبان خدمات‌رسانش هنوز عراقی اند. «عمدتا حکومتی» یا «عمدتا ایرانی» شدنِ راهپیمایی اربعین افسانه است. اغلب سه‌میلیون زائر ایرانی و ده‌ها موکب‌شان هم وابسته به حمایت از منابع عمومی نیستند و طیف متکثری را شامل می‌شوند.

پرترددترین مسیرِ راهپیمایی‌های اربعین بین نجف و کربلا است. حدود ۸۰ کیلومتر و‌ ۱۴۵۰ عمود (تیر چراغ برق) که پیاده رفتنش معمولا حدود ۳۰ ساعت زمان می‌برد و عمدتا در ۲ تا ۵ شبانه‌روز طی می‌شود. بین میلیون‌ها شرکت‌کنندهٔ در این راهپیمایی، جلوه‌های خلوص و تعهد مومنانه و نیکی و عشق چنان پرشمار‌ و زیبا است که ندیدم کسی تجربه کرده و‌ به نحو معناداری تحت تاثیر قرار نگرفته باشد.

کل این مسیر ۸۰ کیلومتری پشت به پشت در هر دو‌طرف مسیر، موکب‌ها و انواع پذیرایی و خدمات رفاهی و آسایشی داوطلبانه توسط مردم عادی برقرار است. یک جشنوارهٔ بی‌نظیرِ انواعِ نذر و مهربانی و بخشش و نیکی و دیگردوستی با ده‌ها هزار داوطلبِ خدمات‌رسان و‌ میلیون‌ها دریافت‌کننده. شدت و گستره و کیفیت مهمان‌نوازی و‌ زائرنوازی‌ها هر زائری را تحت تاثیر قرار می‌دهد و در پایان مسیر می‌توانی حس کنی زائران تصویر بهتری از هم‌نوعانشان و ظرفیت‌های دیگرخواهانهٔ انسان‌ها پیدا کرده‌اند.

در میان ده‌ها نوع نذر و بخشش، نذرِ این موارد در طول مسیر بیشتر به چشم می‌آید: آب خنک، جا برای خواب زیر کولر، انواع غذای گرم و‌ سردِ عراقی و ایرانی، دارو، انواع شربت و نوشیدنی سرد، انواع چای و قهوه و دم‌نوش، نان، ماساژ، سیگار، شستشوی لباس، عطر، قلیان، سرگرم‌سازیِ کودکان، انواع ساندویچ، انواع شیرینی، خرما، تماس تلفنی رایگان، دستمال کاغذی، املت، صندلی برای نشستن، تعمیرِ کالسکه و کیف و کفش و ولچر، خدمات دوخت و رفو، خدمات دندانپزشکی، بستنی و یخمک، انواع میوه، سلمانی، تیمار پاهای تاول‌‌زده و باد زدنِ زائران.

به نظرم «مناسک جمعیِ دینیِ‌ِ» آرمانی به سه چیز خدمتِ بیشتری می‌کند:
۱- اخلاقی‌تر شدن جامعه،
۲- معنوی‌تر شدنِ مشارکت‌کنندگان، و
۳- تقویت همبستگیِ اجتماعیِ پل‌ساز.
راهپیمایی اربعین نمونه‌ای ممتاز از مناسکی شده است که در خدمت به هر سه هدف قدرتمند است. کلمهٔ «غوغا» در وصفِ مناسک سالیانهٔ اربعینِ در کربلا، نه‌تنها اغراق نیست، بلکه نمی‌تواند حقِ توصیف را ادا کند.

پیاده‌روی طولانی به سمت مکانِ مقدس نوعی مراقبهٔ متمرکز قدرتمند در سنت‌های مختلف است. بزرگ‌ترین نمونهٔ سالیانه‌اش در همهٔ سنت‌های دینی جهان همین مشایهٔ اربعین است. تصویر سالمندان و معلولان یا راه‌پیمایان پرشماری که کفش مناسبِ پیاده‌‌روی طولانی ندارند و‌ دمپایی‌های نامناسب و‌ ارزان به پا دارند، ولی باز با پوشش و کوله‌های بسیار ساده و پاهای باندپیچی‌شده و تاول‌زده تا کربلا می‌آیند و در این مناسک شرکت می‌کنند بسیار تأثیرگذار است.

در سال‌های گذشته مشایهٔ اربعین چندملیتی‌تر شده و به نوعی کارناوالِ باشکوه فراملیتی تبدیل شده است. با آسان شدن سفر به عراق، شیعیانِ ساکن همهٔ قاره‌ها را در مسیر می‌بینی و در هزاران موکب و غرفهٔ متکثر با رنگ و بوی فرهنگ غذایی و زبانی و عزاداری و مناسکیِ مناطق مختلفِ کشورهای شیعه‌نشین مواجههٔ دلپذیری پیدا می‌کنی. غلبهٔ جمعیتی با عراقی‌ها و بعد ایرانی‌ها و پاکستانی‌ها و افغانستانی‌ها است. در مسیر برای خواب و خوراک و تامین نیازها حتی نیاز به پرداخت یک دینار هم نیست و همین کم‌هزینگی سفر باعث شده از همهٔ طبقات اقتصادی امکان شرکت پیدا کنند. تکثر و برابریِ قابل اعتنای زائران در تجربهٔ مشایه از دوست‌داشتنی‌های این تجربه است.

به کربلا که می‌رسی بعد از چند روز پیاده‌روی و مراقبه و دیدنِ خوبی‌های زیاد از دیگران و عادت‌شکنی و سختی‌های فیزیکی و تجربهٔ نوعی پیوند و همبستگی و جزئی از چیزی بزرگ‌تر بودن، در چهره‌های آفتاب‌خوردهٔ زائران اثر پالاینده و بالنده و معنوی این تجربه دیده می‌شود. گویی همهٔ راه‌پیمایان به نسبت آغاز مسیر رضایت و آرامش و نورانیت و خیرخواهی بیشتری دارند و به زندگی و خودشان و دیگران و جامعه و جهان امیدوارترند.

👈🏻 ادامهٔ متن کامل
@jalaeipour
👎8👍3
دولتمردان اصولگرا، پس از شکست در انتخابات، در حال پست گرفتن در نهادهای غیرانتخابی هستند. تا وقتی که اصولگرایان طعم اخراج از قدرت به دست مردم را نچشند، ضرورتی به تجدیدنظر در سیاست‌هایشان نمی‌بینند.
و تا وقتی مردم را نبینند و صدای مردم را نشنوند،‌ رای عموم مردم را هم نخواهند داشت.
👍18
در باره انتقادها به تعطیلی شنبه به جای پنج‌شنبه

پیش از این اطلاعیه‌ای از آیت‌الله جعفر سبحانی از مراجع تقلید، در نقد تعطیلی پنج‌شنبه‌ها منتشر شده بود و من هم بر بخشی از استدلال ایشان توضیح انتقادی‌ای دادم. (اینجا)

روز گذشته مجددا ایشان نامه‌ای به رئیس مجلس نوشته‌اند (اینجا) و در بخشی از آن، در استدلال دیگری برای مخالفت با تعطیلی شنبه گفته‌اند: «تعطیلی شنبه بر خلاف قانون اساسی است که می‌گوید تعطیلی هفته روز جمعه است و این عبارت مفید حصر است. چنانکه دو اصلی که که در کنار آن آمده است نیز مفید حصر است: «زبان فارسی» که زبان رسمی کشور است (اصل ۱۵) . آیا می‌توان عبری را هم به رسمیت شناخت؟! پرچم کشور اسلامی از سه رنگ تشکیل شده(اصل ۱۸) آیا می‌توان رنگ چهارمی به آن افزود.»

من اگر بخواهم استدلال ایشان را ساده‌تر بکنم‌،‌ منظورشان این است که تعطیلی جمعه-شنبه بجای پنج‌شنبه-جمعه خلاف قانون اساسی است، چون در قانون اساسی، تعطیل رسمی، «فقط» جمعه است. البته ایشان در سال ۱۳۹۸ مخالفتشان را با تعطیلی پنج‌شنبه هم اعلام کرده‌ بودند «ما نمی‌توانیم کارخانجات بخش خصوصی را این گونه تعطیل کرده و آن‌ها را متضرر کنیم از دیگر سوی این دو روز تعطیلی در جایی که ساعات کار مفید به حدی باشد که این دو روز تعطیلی به جایی برنخورد. همچنین ممکن است در سال‌های آینده به هر بهانه‌ای ما را به سنت کشور‌های مسیحی وادارند.» (اینجا) باز هم یک نگرانی ایشان، ترویج «سنت کشورهای مسیحی است».

البته در نامه دیروز به نکته دیگری هم اشاره کرده‌اند، که به گمانم علت مهمتر مخالفت ایشان همان باشد. ایشان گفته‌اند:‌
«چگونه می توان فرهنگ ملی و دینی را که سابقه هزار و چهارصد سال و اندی دارد، با یک قیام و قعود به هم زد»؟


من‌ هم با دستکاری غیرضروری و احتمالا «به‌دقت‌سنجیده‌نشده» در زندگی مردم مخالفم. اما تغییر باید ممکن باشد. و هر تغییری، در نهایت یک قیام و قعود است: رای اکثریت نمایندگان.

لذا پذیرش نظر نمایندگان مجلس به عنوان مبنای تغییر، تنها راه کم‌هزینه تغییر در جامعه است، به شرط آنکه اولا تغییر ضرورت داشته باشد و ثانیا ارزیابی پیامدهای اجتماعی و فرهنگی تغییر هم انجام شده باشد.
امیدوارم مجلس شورای اسلامی، پیش از تصمیم به چنین تغییر مهمی در زندگی روزمره مردم، ابتدا مطالعات و ارزیابی‌های خود را منتشر کند و ثانیا اقناع افکار عمومی را هم انجام دهد.
👍13
تعبیر ناخواسته دکتر علی انتظاری در باره مرحوم مهسا امینی زشت بود، پوزش هم خواست (اینجا)، اما به نظرم هم دیر بود و هم افکار عمومی راضی نشد و از ریاست دانشکده برکنار شد (اینجا).

امیدوارم این رویه در دولت جدید و البته در نظام، معمول شود، که به خطاهای مهم مدیران با برکناری سریع آنها واکنش نشان دهد.
همین برکناری،‌ می‌تواند یک مجازات کافی برای آن دسته از خطاها و قصورهای مدیران (و نه تقصیرها و تخلفات آنها) باشد که افکار عمومی را رنجانده‌اند، و باعث تشفی افکار عمومی و وجدان جمعی جامعه خواهد شد. و البته امکان سریع برکناری، این نکته را هم به مدیران یادآوری می‌کند که در سخن گفتن احتیاط کنند.


پ.ن.: بدیهی است نکته من در باره مدیران است، والا همه مردم و از جمله اساتید دانشگاه و روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی و سیاسی حق و آزادی اظهارنظر دارند.
👍18
Forwarded from جماران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 دو دلیل اصلی شکست برنامه ریزی‌های توسعه در کشور ما چیست؟

♨️ متین رمضانخواه، جامعه شناس در گفت و گو با جماران:

🔸ایران از سال ۱۳۲۷ تا سال ۱۳۷۵ به صورت مستمر برنامه توسعه ای دنبال می کند.

🔸در سال ۱۳۳۰ آقای ابوالحسن ابتهاج ریاست وقت سازمان برنامه و بودجه با همکاری موسسه فورد گروهی را از هاروارد به ایران دعوت می کند تا اساس برنامه ریزی در ایران را تبیین کنند و تلاش کنند خط مشی های حوزه های سیاست گذاری عمومی در ایران را در سازمان برنامه بنا بکنند.

🔸گزارش آن موقع را که می خوانید دو رکن به عنوان ارکان شکست برنامه در ایران به صورت مستمر در گزارشی که گروه هاروارد بعد از خروجش از ایران ارائه می کند وجود دارد که تا امروز همین دو رکن مطرح است.

🔸مسئله اول این است که اگر توسعه و برنامه ریزی در ایران شکست خورده محصول اشتباهات فنی سیاست گذاران است. یعنی آن افراد برنامه ها و روش هایی که انتخاب کردند منجر به شکست شده است.

🔸نکته دوم اینکه روی آن تاکید می کنند این است که برنامه و توسعه بومی نیست؛ این برنامه ریزی ریشه در این خاک ندارد./ جماران

🕌 @jamarannews
👍6
اگر بنا بر درست و دقیق عمل کردن باشد، کرسی مسئولیت، به احتمال زیاد یک‌بار مصرف است؛ یا لااقل باید فرض را بر این گذاشت که یک‌بار مصرف است و پس از آن، امکان مسئولیت دیگر گرفتن، بسیار دشوار خواهد شد.
چرا که، امتیاز ندادن باعث رنجاندن رفقا می‌شود، بها ندادن به فیک‌نیوزها و باج‌نیوزها موجب فشار رسانه‌ای می‌شود، عمل به مرّ قانون امکان تغییر را محدود می‌کند، اظهارنظرهای واقعی و دلسوزانه خیلی مورد خوشایند نیست بویژه اگر نقد نظر رئیس مستقیم باشد، و ایستادن در مقابل توصیه‌های شفاهی مقامات، نارضایتی آنها را در پی دارد.
👍10
دستور رئیس جمهور برای پیگیری واقعه لاهیجان، هم مهم است و هم به‌موقع.
حساسیت رئیس‌جمهور و نظام نسبت به حساسیت‌های مردم و نگرانی در باره جان شهروندان، به مردم این اطمینان را می‌دهد که کسی هست پیگیر آنها باشد. اگر این حساسیت سال‌های گذشته هم بود، شاید این‌همه خسارت ایجاد نمی‌شد.

و البته فقط دستور پیگیری دادن مهم نیست، پیگیری پیگیری از دستور پیگیری مهم‌تر است. و نکته مهم دیگر گزارش‌های با جزییات دادن است، هم ذکر نام اعضای هیات، و هم اطلاع‌رسانی تدریجی هیات به مردم در باره واقعه. باید پیش از این‌که افکار عمومی نظرش در باره یک واقعه صلب شود، نظر داد. منتظر فرجام نهایی ماندن، از دست دادن افکار عمومی است و واگذار کردن آن به رسانه‌های دیگر.
👍12
مدیریت زنان بر دانشگاه ها،
راهبرد ورزیدگی و ارتقاء مدیریت زنان


نامه ابوالفضل فاتح
به وزرای آموزش عالی و آموزش پزشکی


رسیدن به کمیت ۶۰ درصد کل دانشجویان کشور برای بانوان نشان دهنده ی ذکاوت و تلاش و اراده و ترقی خواهی زنان، و از افتخارات انقلاب است.

اما همچون بسیاری از عرصه های دیگر، زنان فرهیخته ی کشورمان به نسبت حضور در دانشگاه ها و بهره مندی از آموزش عالی، به مناصب عالی مدیریتی نهادهای علمی دست نیافته اند و شاهد نوعی عدم توازن بین تحصیلات دانشگاهی و اخذ مسئولیت های عالی مدیریتی هستیم.

نمی توان درهای دانشگاه را به روی زنان گشود، اما دربهای مشارکت اجتماعی و اخذ مناصب مدیریتی عالی را محدود کرد. باور کنیم، احساس تبعیض در نزد زنان تحصیل کرده بسی کشنده تر و چالش آفرین تر از آن است که حتی محروم از سواد بمانند و این احساس تبعیض، هم روح خانواده و جامعه را دستخوش آزردگی و رنج ساخته و هم منشاء کاستی ها و نارضایتی هایی می گردد که در بخش های دیگری خود را نشان می دهد.

همچنین، درک ناصحیح از روندهای جهانی و روش حکمرانی موجب شده است که به جای اهتمام به کاربست سرمایه ی عظیم علمی و اجتماعی زنان در پیشرفت کشور، بخش اعظمی از انرژی کشور، صرف چالش هایی شود که هیچ منفعتی برای هیچکس جز بدخواهان مردم ایران ندارد و چه بسا روزی معلوم شود که دست هایی درکار بوده است که زخم بر جان و جگر زنان ایران بنشانند. م

انصاف و مصلحت و تجربه بشری نیز اقتضا دارد، آن دسته از شکاف های عظیم مدیریتی که تحت تاثیر تفسیرهای ضیق از مشارکت بانوان ایجاد شده، مرهم شود. علاوه، هیچ جامعه ای در جهان پر رقابت امروز و آینده، نمی تواند با نادیده گرفتن زنان و یا حذف نیمی از جامعه، قله های ترقی را طی کند. ماهیت مشاغل آینده نیز به سرعت در حال تغییر است و بسیاری از موانع گذشته رفع شده است و برخی دیگر از موانع که یا ساخته و پرداخته ی ذهن های نا آشنا با مولفه های توسعه و جهان جدید و برخی نیز چه بسا عمدی و برای عقب نگاه داشتن کشور است، نیز نیازمند بن بست شکنی ها و اجتهاد آگاهان به زمان و مکان است.

با این مقدمه، به محضر شما اساتید گرانقدر که خود از دانشمندان و عدالتخواهان و باورمندان به توسعه ی میهن عزیزمان هستید، و با علم به این که راه حل بسیاری از معضلات کشور از مسیر دانشگاه می گذرد و اگر دانشگاه در کاربست این سیاست موفق شود، تعمیم آن به جامعه از پشتوانه تجربی و علمی قوی تری برخوردار خواهد شد،
پیشنهاد می شود، با شجاعت و با عبور سریع از موانع، سیاستی اتخاذ و مسیری را بگشایید که در کسب مقام استادی هیچگونه تبعیضی روا نشود و در انتصابات دانشگاهی و در همه سطوح مدیریتی از گروه های علمی و پژوهشکده ها و دانشکده ها نیز شایسته سالاری ملاک عمل قرار گرفته و هر گونه تبعیض و موانع حضور بانوان نخبه و دانشمند رفع شود و در سطح روسای دانشگاه ها به ویژه دانشگاه های مهم، نیز به تعداد چشم گیر و نه صرفا نمایشی، زنان مدیر و توانمند معرفی و به کار گرفته شوند.

اگر بین تعداد اساتید زن و تعداد مدیران، عدم تناسب و شکافی بزرگ مشاهده می شود، نیازمند بررسی عمیق است. باید پیش فرض های منفی نسبت به زنان را کنار گذاشت و تحت تاثیر القائات نگران کننده یا وسواس گونه و تنگ نظری های شخصی قرار نگرفت و صرفا شایستگی های شغلی و توانمندی های مدیریتی را ملاک قرار داد. نیک می دانیم که اینک روسای بسیاری از دانشگاه ها و دانشکده ها و قطب های علمی مطرح جهان زنانند.

با این راهبرد انسانی، تحول ساز و دوراندیشانه، نه تنها موجب فرهنگ سازی، ارائه الگو و ارتقاء منطقی و هدفمند بانوان کارآمد در دیگر سطوح مدیریتی کشور، که موجب نقش آفرینی موثرتر و متفاوت تر دانشگاه در توسعه ی اجتماعی، و زمینه سازی برای عدالت و رشد و تعالی کلی جامعه و حتی تغییر و توازن در اخلاق حکمرانی نیز خواهید شد، ان شاء الله. بنگریم که هر جا فضا را برای زنان فراهم ساخته ایم، نتایج درخشانی کسب کرده ایم

و فراموش نکنیم که قدرت مند ساختن زنان، فقط قدرتمند ساختن ایشان نیست، بلکه قدرتمندتر ساختن و متوازن تر شدن، همه جامعه است و در دنیای آینده، تمدن قوی تمدن مردانه نیست، تمدنی است که از دل توانمندسازی همه ظرفیت های جامعه صرف نظر از تبعیض های ناروای جنسیتی برخاسته است.
👍9👎1
سرمایه متفاوت
در میان شکل های مختلف سرمایه؛ سرمایه اجتماعی سرمایه ای است که در سال های اخیر فراوان از آن سخن رفته و تا جایی که در بین چالش های مهم کشور از فرسایش سرمایه اجتماعی و بحران اعتماد،که در ذیل فرسایش و ضعف این سرمایه قرار می گیرد، بعنوان یکی از چالش های کلیدی یاد می شود. این سرمایه در مقایسه با دیگر سرمایه ها واجد چند ویژگی است که آن را متمایز می سازد. نخست: سرمایه ای است که دیر حاصل می شود و سریع از کف می رود. دوم: وجود آن موجب کارآمدی و اثر بخشی بیشتر برای سرمایه های مادی،انسانی و فرهنگی می شود. سوم: قدرت زایش و زایندگی آن است که استفاده درست از آن نه باعث استهلاک بلکه سبب قوام و توان بیشتر برای آن می شود.
چنین سرمایه و اکسیر ارزشمندی نیازمند مراقبت و تلاش جدی است. جا دارد که تمامی سیاست ها و برنامه های خرد ‌و کلان نسبت به این مهم حساس باشند. کشوری که فرسایش سرمایه اجتماعی را تجربه می کند در حقیقت موتور محرکه حیات مدنی توسعه آن خاموش شده چرا که پادزهر انفعال و بی تفاوتی را از کف داده است. چنین کشوری یک شبه نمی تواند آنچه را که از کف داده را بدست آورد و خود را احیاء کند.
بلکه باید با خروج از انفعال، کنش‌گری و اغتنام فرصت مسیر و راه را اندک اندک باز کند؛ ساختن و خروج از ناامیدی را آغاز و کسب سرمایه کند.

به قول زنده یاد ابتهاج
بسان رود كه در نشيب دره سر به سنگ ميزند
رونده باش
اميد هيچ معجزي ز مرده نيست
 زنده باش.
@GH_Ghaffari
👍7
راه یک آدم هایی هیچ گاه از تو جدا نخواهد شد،
یک آدم هایی ابدی می شوند در سینه خاطراتت.

به یاد دهمین سالگرد درگذشت مرحوم حمید دادگسترنیا

رامین موسوی

تمام موهایش سفید شده بود. نه صدای بلند خندیدنش را کسی شنیده بود و نه غرش قهر غضبش را. کلاس هایش حوصله ات را سرجایش می آورد. آنقدر از سر صبر جواب تک تک سوال هایت را می داد که مدام دنبال نقطه کوری در باور هایت می گشتی که به بهانه آن چند کلام با او هم صحبت شوی.تسکین روحت بود باران لطیف محبتش و نگاهی همراه چشمانش بود که گاه دلت را قرص رفتارت می کرد و گاه شرم را در وجودت بیدار. سکوتی دلنشین موج می زد بر تک تک سکنات و وجناتش که سرمای هیچ فصل و شدت هیچ طوفانی آرامش وسعتش را نمی ربود و ساحلش برای ما مامن خصوصی ترین و مگو ترین رازهایمان بود. نماز که می خواند دل هایمان از لحن نفیس حمد و سوره اش غرق لذت می شد. طوری اذکار را زمزمه می کرد که انگار داشت برای خدا، لطیف ترین و غمگین ترین گوشه های شور بندگی اش را می خواند.

روزها و کلاس های زیادی به معلمی او که حلو تعلیمش، عشق تعلم را در دلهایمان بیدار کرده بود، بر ما گذشت. کلاس اخلاق او اما برایم بهترین فصل جزوه آموزه هایش بود. یادم می آید می گفت یادتان باشد آن موقع که از همه و همه کس بریده اید، آن لحظه هایی که تنگنای زندگی راه نفستان را بسته است، بوسه بر پای مادرتان بزنید که آنجا کنگره درگه هموارترینِ راه های رسیدن به خداست و تنها خدا می داند و من، که چه حاجت ها از همین درس او بر من روا و چه دعا ها در حقم مستجاب گشته اند.
می گفت قبل از اینکه پدر و مادرتان چیزی را بخواهند برایشان فراهم کنید، نگذارید پدرتان خود، به قصد نوشیدن آب برخیزد و مادرتان برای انجام دادن کاری از شما کمک بخواهد، اراده آن ها باشید قبل از آن که از شما بخواهند. اگر تکه مویی در غذا پیدا کردید هوش خود را بکار گیرید تا آن را به مخفی ترین شکل ممکن پنهان کنید، نکند که ظریف دل مادرتان ترکی بردارد. اگر مهمان سرزده ای همنشین سفره شما شد، روبروی گرسنگیتان بایستید و سعی کنید وقت شام را به بازی کردن با چند لقمه کوچک سپری کنید. نگذارید پدر و مادرتان جلو مهمان هایشان شرمگین شوند.
یادم می آید می گفت اگر در راه بازگشتن از مدرسه برای خود خوراکی خریدید، تا جای ممکن آن را از چشم بچه های کوچک پنهان کنید، مبادا که مادری امکان خرید آن را برای فرزند خود نداشته باشد و دل مادر و بچه خردسالی را به درد آورید.

استاد ما از آن نعمت های خاص خدا بود که در راه کمتر کسی قرار می گیرند و کوله باری می شوند از مسئولیت که تا عمر داری باید آن را به دوش بکشی.
در عالم نوجوانی همواره تصور می کردم حمید دادگسترنیا از آن بنده هایی است که خداوند همواره با لبخندی از رضایت به او می نگرد و حال که بزرگتر شده ام فکر می کنم او تندیس با شکوه همان انسانی بود که خدا می خواست ما تنها همان باشیم. نه دعوی معنوی داشت و نه هویِ طلبی و به قطع می گویم بی ادعا ترین انسانی بود که به عمرم دیده ام.

آری ، عطر عبور یک آدم هایی هیچ گاه از هوای زندگیت خالی نمی شود، آنقدر بودنشان مهم و فراموش ناشدنی است که از رفتنشان غم عالم به دلت داخل می شود و اشک حسرت و ای کاش بر چشمانت جاری.
حمید دادگسترنیا جای بهتری را برای بودن برگزید، اما در روزانه های ما تا هستیم تن آموزه هایش نفس می کشند و امضایش پای حسنات خیلی از ما نقش خواهد بست.
👍10
گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود

گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود
وقتی حضور آینه کمرنگ می‌شود

وقتی میانه‌ی بلوا سکوت دوست،
در جان گوش‌های کَرَم زنگ می‌شود

گاهی که از پس تکرار بی‌سود لحظه‌ها،
نجوای کوچیدن از قفس آهنگ می‌شود

اینجا نه جای ماندن خوبان راستگوست
هرکس که دم زند ز حق، آونگ می‌شود

نفرین بر این زمانه که در چرخ روزگار،
هر لحظه صد خیانت و نیرنگ می‌شود

در دست‌های آلوده انسان قرن ما
برگ‌برگ تاریخ پر از ننگ می‌شود

وقتی که سخت غرقه‌ام در این سیر قهقرا
آری، دلم برای خودم تنگ می‌شود….


محمدعلی بهمنی، غزل‌سرای معاصر درگذشت. روحش شاد و نامش ماندگار!
👍17
‏فرمانده پاسگاه برکنار می‌شود ولی فرمانده استان خیر؛ استاندار پس از علنی شدن معافیت فرزند به دلیل ناتوانی پدر، درخواست سربازی رفتن او را می‌کند.

اینها روش‌های ترمیم خفیف افکار عمومی توسط خود مقاماتی است که در معرض اتهام قصور و کوتاهی هستند.

‏اما موثرترین و کم‌هزینه‌ترین شیوه برای برخورد با کوتاهی‌ها و قصورهای مقامات، عزل سریع مقام کوتاهی‌کننده یا بالاترین مقام مرتبط بلافاصله پس از روشن شدن ماجرا و پذیرش قصور ست. منتظر نتیجه دادگاه و بررسی‌های دقیق‌تر ماندن، فقط سپردن افکار عمومی به دست رسانه‌های بیگانه است و کاهش سرمایه اجتماعی میانی و کلان و بی‌اعتمادی مردم.
بدیهی است که حساب تخلف از این نکته جداست.
👍17👎2
مطالعه ساختار سازمان‌های صنفی در بازارهای ایران
مطالعه موردی: بازار تهران (۱۸۰۰ تا ۱۹۰۶ میلادی)
مقاله منتشرشده در شماره اخیر مجله جامعه‌شناسی ایران (دوره ۲۳، شماره ۳، پائیز ۱۴۰۲)
نوشته ساجده علامه و محمدرضا جوادی یگانه

این مقاله که برگرفته از رساله دکتری خانم ساجده علامه به راهنمایی من است، به مطالعه چگونگی ساختار سازمان­های صنفی به عنوان یکی از مهمترین سازمان­های گروهی در شهرهای جامعه پیشامدرن ایران پرداخته است. برای مطالعه این پرسش، از رویکرد «شبکه ­های حک­ شده» برگرفته از جامعه­ شناسی اقتصادی جدید، کمک گرفته شده است. روش پژوهش یک مطالعه تاریخی است که یک مطالعه موردی را پیرامون سازمان­های صنفی در مکان بازار تهران در مقطع زمانی ۱۸۰۰ تا ۱۹۰۶ میلادی طراحی می­کند. در پی بررسی «فرم حکمرانی» ساختار سازمان­های صنفی بازار تهران در این دوره، سه ویژگی یعنی روابط پایدار، روابط چندوجهی و پیوندهای متقابل، در نظر گرفته شده است.

این مطالعه نشان میدهد که فرم حکمرانی سازمانهای صنفی در بازار تهران قرن نوزدهم در جایی میان «روابط جماعتی» تا «روابط سلسله‌مراتبی» قرار گرفته و از نوع «سلسله مراتب همیارانه» میباشد که به فرم‌های جماعتی نزدیک است. این سازمان­های صنفی از بازار مجموعه‌ای منظم از شبکه‌های‌ سازمان‌یافته می‌ساخت.

بنابراین، بازار تهران قرن نوزدهم توده‌ای بی‌شکل و بی‌قاعده نبود بلکه با دربرگرفتن شبکه­ های صنفی متشکل و منسجم، یک مجموعه ساختاریافته و منظم را شکل می‌داد.
تجربه حرفه‌ای مشترک و سنت مذهبی مشترک، افرادهم‌حرفه را در یک مکان مشترک به یکدیگر پیوند میزد. در این زمینه‌مشترک، روابط پایدار همراه با تعاملات چندوجهی و پیوندهای متقابل «بافت اجتماعی» شبکه‌های صنفی را شکل میداد که به ایجاد حک‌شدگی مناسبات حرفه‌ای اقتصادی‌آنها‌در روابط اجتماعی کمک میکرد. چنین بافتی از طریق «معاوضه‌ به مثل» القاءکننده هنجارهای اعتماد، همیاری و انسجام بود که تعهدات الزام‌آور را پایه‌ریزی میکرد. مشارکت اعضای هر شبکه صنفی درون مرزهای مشترک ِ این بافت اجتماعی در‌زندگی روزمره در طی زمان زمینه‌ای برای بسط نظام باورها، ارزشها و هنجارها و اعمال مشترک ایجاد میکرد که به شکل‌گیری«عرف»هر سازمان صنفی در خرده فرهنگ بازار منجر می‌گشت که مبنای هویت و همبستگی صنفی قرار میگرفت.

این شبکه‌های صنفی سازمان‌یافته شالوده بازار تهران قرن نوزدهم را تشکیل میداد. از این رو میتوان چنین بازاری را یک«بازار صنفی»نامید. به استثنای تجار و عمده‌فروشان بزرگ، بخش عمده کنشگران اصلی بازار شامل صرافان، حق‌العمل‌کاران، پیشه‌وران، خرده‌فروشان و حتی بنکداران از سازمان‌شبکهای صنفی برخوردار بودند. در حقیقت، بازار به همراه تمامی کنشگران خود، یک گروه متشکل از مجموعه‌ای از شبکه‌های به‌هم‌پیوسته را تشکیل میداد. زیرا زنجیره توزیع تجاری در بازار، تجار واردکننده و صادرکننده را با سطوح متفاوتی از خرده‌فروشان و تولیدکنندگان از طریق توزیع‌کنندگان عمده‌فروش و حق‌العمل‌کاران و صرافان به عنوان کنشگران ثابت مجموعه‌ای از شبکه‌های به‌هم‌پیوسته پیوند میزد که مبادلات پایداری را موجب میشد. این الگوی روابط تجاری نقش مهمی در وحدت بازار به عنوان یک موجودیت واحد داشت. در دل این بازار، سازمان‌های صنفی دارای فرمهای شبکه‌ای بودند، اما همچنان تمایز سازمانی خود را حفظ کرده بودند و از بازار، مجموعه‌ای منظم از شبکه‌های‌ سازمان‌یافته و منسجم میساختند. این‌نکته از آنجا اهمیت دارد که در مقایسه با بازار به مثابه«عرصه عمومی» که در آن بازاری‌ها از زمینه‌های مختلف حرفه‌ا‌‌‌ی، خویشی و قومی و مذهبی در سرتاسر بازار به یکدیگر می‌پیوستند، شبکه‌های سازمان صنفی تمایز مرزهای خود را علاوه بر حرفه مشترک و مکان مشترک ،براساس مذهب مشترک نیز مشخص می‌ساختند.
بدین‌ترتیب، بازار تهران قرن نوزدهم توده‌ا‌ی بی‌شکل و بی‌قاعده نبود بلکه با در بر گرفتن شبکه‌های صنفی متشکل و منسجم، یک مجموعه ساختاریافته و منظم را شکل میداد. چنین ساختاری بود که به بازار ظرفیت کنش جمعی و در نتیجه بسیج سیاسی در انقلاب مشروطه را می‌بخشید و شکل‌گیری اولین مجلس شورای ملی با نمایندگان صنفی در تاریخ ایران را رقم زد.
👍2
سال جدید آموزشی در پیش است. دانشجویان و اساتید که کنشگری‌‌های خود را یکی از علل گشایش منتهی به انتخابات می‌دانند، انتظار تحقیرها و تضییق‌ها و نادیده‌گرفتن‌شدن‌های پیشین را ندارند. وضع کنونی اداره دانشگاه باید تغییر کند. اما باید متوجه بود که از دادن وعده‌های قطعی که تحقق آن هم زمان‌بر است و هم نیاز به وفاق حاکمیتی دارد، باید پرهیز کرد. ناامیدی از پس امیدواری خطرناک‌تر است. در چارچوب مقدورات و ممکنات توقع باید ایجاد کرد، هر چند ممکنات، بسیار بیشتر و گسترده‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد.
👍10
رویای ایرانی - جوادی یگانه
دولتمردان اصولگرا، پس از شکست در انتخابات، در حال پست گرفتن در نهادهای غیرانتخابی هستند. تا وقتی که اصولگرایان طعم اخراج از قدرت به دست مردم را نچشند، ضرورتی به تجدیدنظر در سیاست‌هایشان نمی‌بینند. و تا وقتی مردم را نبینند و صدای مردم را نشنوند،‌ رای عموم مردم…
جریان حذف‌نشدنی
مرور و آسیب‏‌شناسی حضور همیشگی اصولگرایان در قدرت

نوشته فرهاد فخرآبادی. روزنامه هم‌میهن. یک‌شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۳. صص ۴ و ۵
برای مشاهده تمام مطلب اینجا را ببینید

یک سانحه هوایی برای سیدابراهیم رئیسی باعث شد تا عمر دولت سیزدهم، زودتر از آنچه که باید به پایان برسد. انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری دوره چهاردهم در ایران زمینه‌چینی شد اما خروجی صندوق برخلاف چیزی بود که اصول‌گرایان و به‌ویژه بنیادگراها مد نظر داشتند و یکبار دیگر اصلاحات سکان‌دار مدیریت کلان کشور و دولت شده و این‌بار با شعار «وفاق ملی» پا به عرصه گذاشت تا تلاش رسمی برای جبران کاستی‌ها را صورت دهد.

در این میان و در روزهایی که مشخص شده بود برخی از افرادی که در تیم سیدابراهیم رئیسی حضور دارند، جایی در دولت مسعود پزشکیان نخواهند داشت؛ صحنه مدیریت در ایران شاهد اتفاقاتی بود که پیش از این هم وجود داشته و به‌عبارتی روندی پیشینه‌دار از سوی اصول‌گرایان به شمار می‌رود.

روند بسیار ساده به نظر می‌رسد؛ اصول‌گرایانی که در سمت‌های غیردولتی حضور دارند، سعی می‌کنند دست مدیران بیکارشده هم‌طیف خود را گرفته و آنها را صاحب مسند دیگری کنند و حتی در این میان ممکن است فردی که پستی بالا داشته، برای ادامه حضور راهی پستی شود که در درجه پایین‌تر قرار بگیرد.

تا به اینجای کار شاید ایراد کمی را بتوان به موضوع گرفت و گفت به هر حال قصد بر این است که آنها در چرخه مدیریت کشور حضور داشته باشند اما ماجرا وقتی از حالت یک روند تقریباً عادی خارج می‌شود که برخی از این نقل مکان‌کردن‌ها معقول نبوده و فرد جابه‌جاشده راهی پستی می‌شود که در آن تخصص ندارد و یا اینکه رزومه و سابقه‌ای دارند که موفق بودن آنها در سمت جدید چندان خوش‌بینانه به نظر نمی‌رسد.

نمونه آخری که در این زمینه صورت پذیرفت، ماجرای صدور حکم انتصاب جدید برای رضا مرادصحرایی، وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم است که طی حکمی که از سوی حسین دهقان، رئیس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی صادر شد، به‌عنوان معاون توسعه مدیریت و منابع این بنیاد منصوب شده و قرار است ادامه فعالیت خود را در این سمت دنبال کند.


چرخش نخبگان
در سال‌های ابتدایی قرن نوزدهم، ویلفردو پاره‌تو، جامعه‌شناس ایتالیایی نظریه‌ای را تحت عنوان « Circulation of elite» یا همان گردش نخبگان مطرح کرد؛ نظریه‌ای که براساس آن افرادی در جامعه به مناصب بالا می‌رسند که نخبه هستند. به عبارت دیگر او می‌گوید فرق نمی‌کند فرد با چه روشی به قدرت می‌رسد، بلکه نکته مهم این است که فردی نخبه بوده که توانسته است قدرت را در اختیار بگیرد و مهم‎‌تر اینکه جامعه با گردش نخبگان روبه‌رو است و نخبگانی در تلاش هستند تا جای نخبگان حاکم را بگیرند.

اما با روندی که در ایران وجود دارد و نمونه‌های بارز آن این روزها با جابه‌جایی‌های عجیب دیده می‌شود، شاید بتوان گفت که بخشی از اصول‌گرایان نه‌تنها قائل به گردش نخبگان نیستند، بلکه به نوعی به‌دنبال چرخش نخبگان هستند. به عبارتی آنها سعی می‌کنند در پست‌هایی که در اختیارشان است نوعی چرخش ایجاد کنند و پست‌ها و سمت‌ها را در اختیار خودشان قرار دهند و تا حد امکان اجازه ندهند غیرخودی در جایگاه‌های‌شان قرار بگیرند، حتی اگر شده در این میان سمتی را به فردی بدهند که سابقه‌ای در آن نداشته باشد.

در این زمینه خواندن توضیح محمدرضا جوادی‌یگانه، جامعه‌شناس، خالی از لطف نیست؛ او با انتشار متنی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «
دولتمردان اصولگرا، پس از شکست در انتخابات، در حال پست گرفتن در نهادهای غیرانتخابی هستند. تا وقتی که اصولگرایان طعم اخراج از قدرت به دست مردم را نچشند، ضرورتی به تجدیدنظر در سیاست‌هایشان نمی‌بینند و تا وقتی مردم را نبینند و صدای مردم را نشنوند،‌ رای عموم مردم را هم نخواهند داشت.»
👍12
Forwarded from مقدمه‌ (Amir H. Moghaddam)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چندین روز است با یکی از دوستان با خودروی شخصی در کردستان عراق و ترکیه از آثار تاریخی و تمدنی ایران بازدید می‌کنیم و همچنان این سفر ادامه دارد.
آرامگاه هوخشتره (سومین و مقتدرترین شاه ماد در نزدیکی سلیمانیه)، شهر تاریخی دارا در نزدیکی ماردین ترکیه که محل نبرد رومیان با ساسانیان بود، کوه نمرود که در ادبیات فارسی کوه آفریدون نامیده می‌شود، آرامگاه مولانا و شاهان سلجوقی در قونیه، آرامگاه هخامنشی که شبیه آرامگاه کورش بزرگ است در نزدیکی ازمیر، آپادانای هخامنشی کشف‌شده در نزدیکی آماسیه و... برخی از مکان‌هایی است که رفتیم.
اگر به آثار تاریخی علاقه‌مندید می‌توانید مرا در این سفر به‌طور مجازی از طریق صفحه اینستاگرام که عکس و فیلم این آثار را معرفی می‌کنم همراهی کنید یا به دوستان علاقه‌مندتان معرفی کنید.
https://instagram.com/moghaddamess

کانال تلگرامی مقدمه
👍6
در مسیر فرودگاه، درگیر ترافیک شدید چمران شدم، بهترین گزینه موتور بود .
بامهربانی و مهارت مرا به نزدیک‌ عوارضی رساند مبلغ درخواستی اش بسیار کم‌بود مقداربیشتری برایش زدم و برایم تاکسی هم گرفت. چند دقیقه ای گذشت راننده تاکسی ایستاد، گفت همان موتوری پشت سرمان علامت میدهد، گفت شاید چیزی جا گذاشته اید!؟
موتوری گفت پیامک امد دیدم پول زیاد ریختید من بچه ام مریض هست! گفتم سوال کنم اشتباه نریخته باشی و راضی باشی پول دارو میخواهم بدهم …خلاصه دیدن بزرگی و پاکی اش روزم را ساخت به کمک دوستان خیرم مشکل دارو فرزندش هم امروز حل شد.
خدارو شکر


ارسالی مخاطبین کانال

🇮🇷 @iranianspa
👍45