فصل اجارهها رو به اتمام است، و در انفعال دولت و سودجویی بیحد و ناگزیر صاحبخانهها در مشارکت با املاکیها، بخش بزرگتری از «طبقه متوسط اخیرا فقیرشده»، طرد اجتماعی را تجربه کردند و ناگزیر از مهاجرت نزولی شدند. نتیجه آن هم انزوای ناشی از تعلیق تعاملات اجتماعی همسطح و همشان است.
پیامدهای این حس استیصال و بیپناهی، به زودی در کاهش بیشتر ازدواج و فرزندآوری، افزایش طلاق و خودکشی و افسردگی و بیماریهای روانی، و دشوارتر شدن زندگی اجتماعی مشهود خواهد بود.
پیامدهای این حس استیصال و بیپناهی، به زودی در کاهش بیشتر ازدواج و فرزندآوری، افزایش طلاق و خودکشی و افسردگی و بیماریهای روانی، و دشوارتر شدن زندگی اجتماعی مشهود خواهد بود.
👍24
جَنَم و جوانمردی
تحلیلی از رای مردم به مسعود پزشکیان
بخش اول از مصاحبه محمدرضا جوادی یگانه با مجله آگاهی نو. شماره ۱۴ (اینجا را ببینید)
مردم به دنبال رییس هستند، کسی که جنم داشته باشد
مردم به دنبال سخنران خوب یا آدم خوب نیستند به دنبال رئیس هستند. رئیس هم باید جَنَم داشته باشد. از سال ۱۳۸۸ به بعد به استثنای سال ۱۴۰۰ که بنا بر رقابت نبود، نامزدی پیروز میشد که در مناظرات رقیبش را منکوب میکرد و این لحظه برای آقای پزشکیان آن لحظه «تا آخر میمونی دیگه» بود. در مورد یک رئیسجمهور عناصر زیادی مهم هستند اما مهمترین عنصر، قدرت است. من دوست دارم به فردی که رأی میدهم تفاخر کنم؛ کسی که بتواند در لحظه، ابراز قدرت کند.
شخصیتهای نمادین ایرانی در انتخابات
در انتخابات، هر یک از نامزدها را میتوان نماد و نماینده یکی از شخصیتهای معرف جامعه ایرانی دانست . نام نمیبرم، ولی یکی نماد حکیم کنار حاکم است که مشاور قابل اعتماد است، دیگری جاهل فیلم فارسی است و آن یکی «نوچه» یا شاگرد آن جاهل. دیگری هم رند وارونه است که شایگان در کتاب آسیا در برابر غرب میگوید، آنکه مردِ رندی و وسطبازی میکند.
اما
منظور او از زاهد ریایی، هم ریاکار بودنش است و هم ایدئولوژیک بودنش. ولی چون شاید سوء تعبیر شود، من بجای زاهد ریایی، از زاهد استفاده میکنم. زاهد دروغ نمیگوید، ولی به دروغگویی دیگران میتازد و در پوستین دیگران میافتد.
در مقابل، شخصیت آقای پزشکیان جوانمرد است. شخصیت آرمانی ایرانیان لوطی-درویش است که باید آن را از رِند متمایز دانست. لوطی-درویش یک کلمه است یعنی لوطیای که درویش است یا درویشی که لوطی است. دقیقتر اینکه لوطی باید درویش باشد چون درویش نمیتواند لوطی شود. درویش چیزی ندارد اما لوطی نمیخواهد که چیزی داشته باشد.
این به جوانمردی مخصوصا جوانمردی قبل از دوره قاجار خیلی نزدیک است. طرز راه رفتنش شبیه قیصر یا داش آکُل است. این تیپ میشود جوانمرد و لوطی؛ چون جراح قلب است کاپشن پوشیدن او به چشم میآید، میتواند پولدار باشد اما پولدار نیست، فریاد نمیزند من در هاروارد دوره اقتصاد بهداشت را گذارندم. این تواضع فقط از صاحب قدرت برمیآید.
ترکیب قدرت و تواضع
به نظرم آقای احمدینژاد خیلی میخواست به تیپ لوطی-دوریش نزدیک شود اما نتوانست. به این معنا که با وجود اینکه تواضع داشت اما قدرت نداشت. در ضمن لوطیگری بر پایه «مرام» است که او نداشت و پشت پا زد به کسی که نان و نمکش را خورده بود. به اقتدار علمی آن هم جراح قلب توجه کنید که یکی از بالاترین مراتب پزشکی است اما ایشان نخواست او را در بیمارستان و در لباس جراحی نشان بدهند. این تواضع، مردم را نسبت به ایشان علاقهمند کرد.
مردم جَنَم را دوست دارند. چنین حسی را در مورد رضاشاه و شاه عباس هم داریم. جنم را ناخدای کشتی جنگی دارد که روی عرشه میماند و میگوید من هم با کشتی غرق میشوم. رضاشاه هم تا این اندازه جَنَم را نداشت و در سال ۱۳۲۰ از کشور فرار کرد، اما مردم امروز تصور میکنند که داشته است. جنم دفاع از ایران را نداشت، اما جنم ایجاد امنیت در ایران و جدیت در ساخت ایران را که داشت. اما در مجموع جَنَم آن چیزی است که مردم را نسبت به یک فرد علاقهمند میکند.
دشواری کار پزشکیان: احتمال تبدیل میل به نفرت
آقای پزشکیان با تصویر مطلوب ایرانیان از پزشک همخوانی دارد.، به شدت، خودش است، حتی نهجالبلاغه خواندنش هم ادا نیست. مردم، مردِ رندی و زرنگی برای رأی آوردن را نمیپسندند. ترکیب قدرت و تواضع است، که فرد را جذاب و محبوب میکند.
مردم ببه آقای پزشکیان با میل رأی دادند که این وضعیت آقای پزشکیان را سختتر میکند. برای اینکه اگر آن امیدها نابود شود به همان اندازه مخالفتها هم شدیدتر میشود. مردم با محبت و عشق رأی دادند و محبت خیلی سریع میتواند تبدیل به نفرت شود. به تعبیر زیمل وقتی دوستان دشمن یکدیگر شوند، دشمنیشان بسیار شدید میشود.
@javadimr
تحلیلی از رای مردم به مسعود پزشکیان
بخش اول از مصاحبه محمدرضا جوادی یگانه با مجله آگاهی نو. شماره ۱۴ (اینجا را ببینید)
مردم به دنبال رییس هستند، کسی که جنم داشته باشد
مردم به دنبال سخنران خوب یا آدم خوب نیستند به دنبال رئیس هستند. رئیس هم باید جَنَم داشته باشد. از سال ۱۳۸۸ به بعد به استثنای سال ۱۴۰۰ که بنا بر رقابت نبود، نامزدی پیروز میشد که در مناظرات رقیبش را منکوب میکرد و این لحظه برای آقای پزشکیان آن لحظه «تا آخر میمونی دیگه» بود. در مورد یک رئیسجمهور عناصر زیادی مهم هستند اما مهمترین عنصر، قدرت است. من دوست دارم به فردی که رأی میدهم تفاخر کنم؛ کسی که بتواند در لحظه، ابراز قدرت کند.
شخصیتهای نمادین ایرانی در انتخابات
در انتخابات، هر یک از نامزدها را میتوان نماد و نماینده یکی از شخصیتهای معرف جامعه ایرانی دانست . نام نمیبرم، ولی یکی نماد حکیم کنار حاکم است که مشاور قابل اعتماد است، دیگری جاهل فیلم فارسی است و آن یکی «نوچه» یا شاگرد آن جاهل. دیگری هم رند وارونه است که شایگان در کتاب آسیا در برابر غرب میگوید، آنکه مردِ رندی و وسطبازی میکند.
اما
دو نماد اصلی شخصیت ایرانی، زاهد در مقابل لوطی-درویش است، که آقای جلیلی نماد اولی و آقای پزشکیان نماد دومی است. البته حافظ نقطه مقابل رندی را زاهد ریایی میداند،
منظور او از زاهد ریایی، هم ریاکار بودنش است و هم ایدئولوژیک بودنش. ولی چون شاید سوء تعبیر شود، من بجای زاهد ریایی، از زاهد استفاده میکنم. زاهد دروغ نمیگوید، ولی به دروغگویی دیگران میتازد و در پوستین دیگران میافتد.
در مقابل، شخصیت آقای پزشکیان جوانمرد است. شخصیت آرمانی ایرانیان لوطی-درویش است که باید آن را از رِند متمایز دانست. لوطی-درویش یک کلمه است یعنی لوطیای که درویش است یا درویشی که لوطی است. دقیقتر اینکه لوطی باید درویش باشد چون درویش نمیتواند لوطی شود. درویش چیزی ندارد اما لوطی نمیخواهد که چیزی داشته باشد.
این به جوانمردی مخصوصا جوانمردی قبل از دوره قاجار خیلی نزدیک است. طرز راه رفتنش شبیه قیصر یا داش آکُل است. این تیپ میشود جوانمرد و لوطی؛ چون جراح قلب است کاپشن پوشیدن او به چشم میآید، میتواند پولدار باشد اما پولدار نیست، فریاد نمیزند من در هاروارد دوره اقتصاد بهداشت را گذارندم. این تواضع فقط از صاحب قدرت برمیآید.
ترکیب قدرت و تواضع
به نظرم آقای احمدینژاد خیلی میخواست به تیپ لوطی-دوریش نزدیک شود اما نتوانست. به این معنا که با وجود اینکه تواضع داشت اما قدرت نداشت. در ضمن لوطیگری بر پایه «مرام» است که او نداشت و پشت پا زد به کسی که نان و نمکش را خورده بود. به اقتدار علمی آن هم جراح قلب توجه کنید که یکی از بالاترین مراتب پزشکی است اما ایشان نخواست او را در بیمارستان و در لباس جراحی نشان بدهند. این تواضع، مردم را نسبت به ایشان علاقهمند کرد.
مردم جَنَم را دوست دارند. چنین حسی را در مورد رضاشاه و شاه عباس هم داریم. جنم را ناخدای کشتی جنگی دارد که روی عرشه میماند و میگوید من هم با کشتی غرق میشوم. رضاشاه هم تا این اندازه جَنَم را نداشت و در سال ۱۳۲۰ از کشور فرار کرد، اما مردم امروز تصور میکنند که داشته است. جنم دفاع از ایران را نداشت، اما جنم ایجاد امنیت در ایران و جدیت در ساخت ایران را که داشت. اما در مجموع جَنَم آن چیزی است که مردم را نسبت به یک فرد علاقهمند میکند.
دشواری کار پزشکیان: احتمال تبدیل میل به نفرت
آقای پزشکیان با تصویر مطلوب ایرانیان از پزشک همخوانی دارد.، به شدت، خودش است، حتی نهجالبلاغه خواندنش هم ادا نیست. مردم، مردِ رندی و زرنگی برای رأی آوردن را نمیپسندند. ترکیب قدرت و تواضع است، که فرد را جذاب و محبوب میکند.
مردم ببه آقای پزشکیان با میل رأی دادند که این وضعیت آقای پزشکیان را سختتر میکند. برای اینکه اگر آن امیدها نابود شود به همان اندازه مخالفتها هم شدیدتر میشود. مردم با محبت و عشق رأی دادند و محبت خیلی سریع میتواند تبدیل به نفرت شود. به تعبیر زیمل وقتی دوستان دشمن یکدیگر شوند، دشمنیشان بسیار شدید میشود.
@javadimr
ویرگول
جَنَم و جوانمردی - ویرگول
رضایت خاطری که بر چهره او نقش بست، برآمده از همان جنمی بود که نشان داد و به مردم اطمینان داد من میتوانم ساکتش کنم، به من اعتماد کنید.
👍10
هنوز هیچ نشانهای از توجه دولت به خواستهای ۵۱درصدی که رای ندادند، دیده نمیشود. یکی از نقاط شروع، اعلام فهرست مشاغل دولتی است که «از این پس» نیاز به گزینش ندارد. بسیاری از مشاغل عادی کارکنان دولت، فقط نیازمند کسب شرایط عمومی احراز است و نیاز به کشف اطلاعات شخصی بیشتر ندارد.
👍20
تحریم ایران ایر، تنبیه مردم ایران و علت سوانح احتمالی هوایی است.
تجاوز، تجاوز است، چه تجاوز به اوکراین و چه نسلکشی در غزه. نمیشود که در یکی سختگیرانهترین نظارتها اعمال شود و در دیگری، قدرتهای جهانی چشمشان را بر خونهای کودکان غزه که با سلاحهای آنها کشته میشوند، ببندند.
تجاوز، تجاوز است، چه تجاوز به اوکراین و چه نسلکشی در غزه. نمیشود که در یکی سختگیرانهترین نظارتها اعمال شود و در دیگری، قدرتهای جهانی چشمشان را بر خونهای کودکان غزه که با سلاحهای آنها کشته میشوند، ببندند.
👍28👎2
اگر پژوهشهای ما فقط سود نظری داشته باشند، بیارزشند و حتی یک ساعت زحمت هم نباید صرف آن کرد. این که ما با دقت تمام، مشکلهای نظری را از مشکلهای عملی جدا میکنیم، برای آن است که به جایی برسیم که مشکلهای عملی را بهتر بتوان حل کرد.
امیل دورکیم، پیشگفتار نخست تقسیم کار اجتماعی
امیل دورکیم، پیشگفتار نخست تقسیم کار اجتماعی
👍27
Forwarded from حمیدرضا جلائیپور (جامعهشناس)
انفجار پیجرها
پرویز اجلالی (جامعه شناس)
انفجار پیجرها را باید از سمت دیگری هم نگاه کرد و آن، ایجاد تردید در دلِ انسانهایی است ک به زیستِ هوشمند برمدار ابزارهای دیجیتال اخت و تصور دنیای بدون آن برایشان محال بود.
بحثها درباره "گجت" بهمثابه بمب، ابزار شنود، ردیاب و کنترل، تبدیل به "نگرانی جهانی" شده است.
نگرانی دیگر، "انسانزدایی" ازبرخی ملتها (مثلا یمن، عراق، افغانستان و ...) در رسانههای غربی وبازتولید آن درافکارعمومی جهان است.
شمارکشتهها وزخمیهای انفجارپیجرها باتیتر"نیروهای حزبالله"عادیسازی میشوند.
این روند هشداری درباب تسری نگاه معنایی و ارزشی غرب در دیگر ملتآها ست،
انفجار پیجرها نشانگانی فراتراز حزبالله است.
تبدیل گجت به سلاح در واقع تغییر فاز جنگهای آینده ست.
اینکه هروسیله هوشمند شخصی قابلیت تبدیل به سلاح هوشمند را داشته باشد، را میتوان بهعنوان "تهدیدی علیه بشریت" درنظر گرفت.
وقطعا این گمانه، سرویسهای امنیتی جهان را نگران کرده است.
پرویز اجلالی (جامعه شناس)
انفجار پیجرها را باید از سمت دیگری هم نگاه کرد و آن، ایجاد تردید در دلِ انسانهایی است ک به زیستِ هوشمند برمدار ابزارهای دیجیتال اخت و تصور دنیای بدون آن برایشان محال بود.
بحثها درباره "گجت" بهمثابه بمب، ابزار شنود، ردیاب و کنترل، تبدیل به "نگرانی جهانی" شده است.
نگرانی دیگر، "انسانزدایی" ازبرخی ملتها (مثلا یمن، عراق، افغانستان و ...) در رسانههای غربی وبازتولید آن درافکارعمومی جهان است.
شمارکشتهها وزخمیهای انفجارپیجرها باتیتر"نیروهای حزبالله"عادیسازی میشوند.
این روند هشداری درباب تسری نگاه معنایی و ارزشی غرب در دیگر ملتآها ست،
انفجار پیجرها نشانگانی فراتراز حزبالله است.
تبدیل گجت به سلاح در واقع تغییر فاز جنگهای آینده ست.
اینکه هروسیله هوشمند شخصی قابلیت تبدیل به سلاح هوشمند را داشته باشد، را میتوان بهعنوان "تهدیدی علیه بشریت" درنظر گرفت.
وقطعا این گمانه، سرویسهای امنیتی جهان را نگران کرده است.
👍15👎1
Forwarded from سیاستگذاری اجتماعی
🔹مرگ در معدن درد کدام جراحی است؟
گفته میشود حادثۀ مرگبار امروز در معدن طبس ۱۲امین حادثه در معادن ایران طی ۴ ماه اخیر است و طی این حوادث حدود ۶۴ نفر جان خود را از دست دادهاند. حادثۀ معدن یورت گلستان که در سال ۱۳۹۶ رخ داد بیش از ۴۰ کشته داشت، اما از آن حادثه چه درسهایی گرفته شد و تا چه اندازه صدای اعتراضی آن کارگران شنیده شد؟
رویکرد غالب در تحلیل مخاطرات کاری در ایران بیش از هر چیز بر «فردیدیدن» مخاطره مبتنی است. ازهمینرو، حتی در دستهبندی عوامل بروز حادثه برچسب «بیاحتیاطی» بیشترین میزان فراوانی را دارد. برای مثال، از مجموع حدود ۱۴۰۰ نفر مرگومیر حین کار و همین مقدار قطع عضو حین کار در سال، بیش از ۹۰ درصد موارد به بیاحتیاطی نسبت داده میشود. همین نرخ در حوادث رانندگی هم تکرار میشود. یا مسئلۀ بیکاری به «ضعف مهارتهای فردی» تقلیل میيابد. اساساً این «فرد» است که باید در مقابل مخاطرههای مداوم از خود مراقبت کند و گویی ساختارها و نهادها وظیفهای برعهده ندارند.
این نوع تحلیل مبتنی بر «انکار وضعیت» است؛ انکار عوامل ساختاری. زیرا تأکید بر این نوع عوامل، بیمسئولیتیها، رهاشدگیها، و ناکارآمدیها را آشکار میکند و «پاسخگویی» میطلبد. چیزی که ساختار از آن فراری است. اقتصاد سیاسی نهفته در مناسبات کاری ایران هم نقد استراتژی «انکار وضعیت» را دشوار میکند. در حادثۀ شلاقخوردن کارگران معدن آققلا، در حادثۀ معدن یورت، و در بسیاری دیگر از موارد، پای نهادهایی در میان بود که اگر در وقوع حادثه بر «وضعیت و ابعاد ساختاری حادثه» تأکید میشد، مسئله ابعاد دیگری پیدا میکرد. خودِ این موضوع، سلطۀ موجود در روابط و محیط کار را تشدید میکند.
«موقتیسازی شغلی» هم از یکسو تشکلیابی نیروی کار را تضعیف کرده و از سوی دیگر شرایطی را بر کارگران تحمیل میکند که جرئت پیگیری سادهترین و بنیادینترین حقوقشان را از دست میدهند. در جریان حادثۀ معدن یورت در سال ۱۳۹۶، کارگران میگفتند «جرئت بیان واقعیتهای ایمنی معدن را به بازرسان نداشتیم، چون به اخراج از کار تهدید میشدیم».
موقتیسازی شغلی، بیثباتکاری، تشکلزدایی از نیروی کار، امنیتیکردنِ تشکلیابی و ... جراحیهایی است که درد آن وضعیت امروز کارگران معدن و کارگران پروژهای و ... است.
@omidi_reza
گفته میشود حادثۀ مرگبار امروز در معدن طبس ۱۲امین حادثه در معادن ایران طی ۴ ماه اخیر است و طی این حوادث حدود ۶۴ نفر جان خود را از دست دادهاند. حادثۀ معدن یورت گلستان که در سال ۱۳۹۶ رخ داد بیش از ۴۰ کشته داشت، اما از آن حادثه چه درسهایی گرفته شد و تا چه اندازه صدای اعتراضی آن کارگران شنیده شد؟
رویکرد غالب در تحلیل مخاطرات کاری در ایران بیش از هر چیز بر «فردیدیدن» مخاطره مبتنی است. ازهمینرو، حتی در دستهبندی عوامل بروز حادثه برچسب «بیاحتیاطی» بیشترین میزان فراوانی را دارد. برای مثال، از مجموع حدود ۱۴۰۰ نفر مرگومیر حین کار و همین مقدار قطع عضو حین کار در سال، بیش از ۹۰ درصد موارد به بیاحتیاطی نسبت داده میشود. همین نرخ در حوادث رانندگی هم تکرار میشود. یا مسئلۀ بیکاری به «ضعف مهارتهای فردی» تقلیل میيابد. اساساً این «فرد» است که باید در مقابل مخاطرههای مداوم از خود مراقبت کند و گویی ساختارها و نهادها وظیفهای برعهده ندارند.
این نوع تحلیل مبتنی بر «انکار وضعیت» است؛ انکار عوامل ساختاری. زیرا تأکید بر این نوع عوامل، بیمسئولیتیها، رهاشدگیها، و ناکارآمدیها را آشکار میکند و «پاسخگویی» میطلبد. چیزی که ساختار از آن فراری است. اقتصاد سیاسی نهفته در مناسبات کاری ایران هم نقد استراتژی «انکار وضعیت» را دشوار میکند. در حادثۀ شلاقخوردن کارگران معدن آققلا، در حادثۀ معدن یورت، و در بسیاری دیگر از موارد، پای نهادهایی در میان بود که اگر در وقوع حادثه بر «وضعیت و ابعاد ساختاری حادثه» تأکید میشد، مسئله ابعاد دیگری پیدا میکرد. خودِ این موضوع، سلطۀ موجود در روابط و محیط کار را تشدید میکند.
«موقتیسازی شغلی» هم از یکسو تشکلیابی نیروی کار را تضعیف کرده و از سوی دیگر شرایطی را بر کارگران تحمیل میکند که جرئت پیگیری سادهترین و بنیادینترین حقوقشان را از دست میدهند. در جریان حادثۀ معدن یورت در سال ۱۳۹۶، کارگران میگفتند «جرئت بیان واقعیتهای ایمنی معدن را به بازرسان نداشتیم، چون به اخراج از کار تهدید میشدیم».
موقتیسازی شغلی، بیثباتکاری، تشکلزدایی از نیروی کار، امنیتیکردنِ تشکلیابی و ... جراحیهایی است که درد آن وضعیت امروز کارگران معدن و کارگران پروژهای و ... است.
@omidi_reza
👍7
پیوندهای ایران و لبنان دیرینه و عمیق است. در همه خاورمیانه، کشوری چون لبنان نیست که علیرغم بعد مسافت، اینهمه به ایران شبیه و در ایران عزیز باشد. اگر امام موسی صدر و شهید چمران، لبنانیترین ایرانیها بودند، شهید حسن نصرالله ایرانیترین لبنانی است و خاطرش همیشه عزیز است.
👍38👎17
Forwarded from javad kashi
بلای خانمانسوز کینه
---
آنکه از مرگ انبوه فلسطینیها و اینک شهادت حسن نصرالله مسرور شده، دلی مملو از کینه دارد. میتوان کنارش نشست، با آنچه او را اینهمه کینهورز کرده همدلی کرد. بیتردید تن و جانش از زخم ناشی از سرکوب و تحقیر آزرده است.
از تعداد این دلهای پرکینه و مسرور کسی خبر ندارد. اما هر چه بیشتر باشند، بیشتر باید از آینده ترسید. آنها با نظام جمهوری اسلامی مخالفاند، اما نه تنها به مخالفتهاشان نباید امیدی بست، بلکه هر کدام یک مین خطرناک بر سر راه تقویت زندگی مدنی، آزادی و نظم دمکراتیکاند.
تنها دلی میتواند چراغی فراراه آینده برافروزد، که حقیقتاً ضد سلطه باشد. سلطه هر کجا که هست، روح و روانش را بیازارد. برای هر کس که علیه سلطه عمل میکند احترام قائل شود و برای مرگشان سوگوار باشد. برای گشودن افق فردا کافی نیست با وضع موجود مخالف باشیم. باید اطمینان حاصل کنیم چاله عمیقتری فراراه مردم نکنده باشیم.
مردم فلسطین و لبنان علیه سلطه بیمهار یک کشور یاغی به نام اسرائیل دست به مبارزه زدهاند. میتوان الگوهای رفتاری و شناختی آنها را موضوع بررسی و نقد قرار داد و با برخی از اقدامات مخالف بود. اما نفس وجود آنها و تداوم عمل و مبارزهشان، از بزرگی روح انسانی حکایت دارد.
تنها دلی پایگاه امن برای عشق به آزادی است، که هر مبارز برای رهایی از سلطه را میستاید. از کوچه و خیابان کشور خودمان تا هر کجا و هر کس در هر کجای دیگر جهان.
سید حسن نصرالله در لبنان مظهر پایان بخشی به برتریجویی اسرائیل و تحقیر مدام مردمان لبنان طی دهههای متمادی بود. مردمان و رهبران فلسطینی در غزه و کرانه باختری امید مردمان تحقیر شدهاند. برخی اشتباهات استراتژیک آنها در عمل قابل بحث و بررسی انتقادی است. اما وای به دلی که از مرگ آنها مسرور میشود. وای به مردمی که از مرگ انبوه و بیرحمانه آنها شادمان شوند. آنکه از مرگ فجیع مردم فلسطین و حسن نصرالله شادمان شده، خود یک برده تحقیر شده است که در جستجوی اربابی تازه برای تداوم بردگی است.
کینه یک ویروس خطرناک است. در فضای تهدید و سرکوب به نحو شگفتی تکثیر میشود. خرد را کور میکند. ظرفیتهای اخلاقی را میسوزاند. از کینهورز ماشین تولید نفرت مدام میسازد. او برای همگان و پیش از همه برای خود یک بلای خانمان سوز است.
@javadkashi
---
آنکه از مرگ انبوه فلسطینیها و اینک شهادت حسن نصرالله مسرور شده، دلی مملو از کینه دارد. میتوان کنارش نشست، با آنچه او را اینهمه کینهورز کرده همدلی کرد. بیتردید تن و جانش از زخم ناشی از سرکوب و تحقیر آزرده است.
از تعداد این دلهای پرکینه و مسرور کسی خبر ندارد. اما هر چه بیشتر باشند، بیشتر باید از آینده ترسید. آنها با نظام جمهوری اسلامی مخالفاند، اما نه تنها به مخالفتهاشان نباید امیدی بست، بلکه هر کدام یک مین خطرناک بر سر راه تقویت زندگی مدنی، آزادی و نظم دمکراتیکاند.
تنها دلی میتواند چراغی فراراه آینده برافروزد، که حقیقتاً ضد سلطه باشد. سلطه هر کجا که هست، روح و روانش را بیازارد. برای هر کس که علیه سلطه عمل میکند احترام قائل شود و برای مرگشان سوگوار باشد. برای گشودن افق فردا کافی نیست با وضع موجود مخالف باشیم. باید اطمینان حاصل کنیم چاله عمیقتری فراراه مردم نکنده باشیم.
مردم فلسطین و لبنان علیه سلطه بیمهار یک کشور یاغی به نام اسرائیل دست به مبارزه زدهاند. میتوان الگوهای رفتاری و شناختی آنها را موضوع بررسی و نقد قرار داد و با برخی از اقدامات مخالف بود. اما نفس وجود آنها و تداوم عمل و مبارزهشان، از بزرگی روح انسانی حکایت دارد.
تنها دلی پایگاه امن برای عشق به آزادی است، که هر مبارز برای رهایی از سلطه را میستاید. از کوچه و خیابان کشور خودمان تا هر کجا و هر کس در هر کجای دیگر جهان.
سید حسن نصرالله در لبنان مظهر پایان بخشی به برتریجویی اسرائیل و تحقیر مدام مردمان لبنان طی دهههای متمادی بود. مردمان و رهبران فلسطینی در غزه و کرانه باختری امید مردمان تحقیر شدهاند. برخی اشتباهات استراتژیک آنها در عمل قابل بحث و بررسی انتقادی است. اما وای به دلی که از مرگ آنها مسرور میشود. وای به مردمی که از مرگ انبوه و بیرحمانه آنها شادمان شوند. آنکه از مرگ فجیع مردم فلسطین و حسن نصرالله شادمان شده، خود یک برده تحقیر شده است که در جستجوی اربابی تازه برای تداوم بردگی است.
کینه یک ویروس خطرناک است. در فضای تهدید و سرکوب به نحو شگفتی تکثیر میشود. خرد را کور میکند. ظرفیتهای اخلاقی را میسوزاند. از کینهورز ماشین تولید نفرت مدام میسازد. او برای همگان و پیش از همه برای خود یک بلای خانمان سوز است.
@javadkashi
👍15👎1
نه تمدن ایرانی در حال احتضار است، نه جمهوری اسلامی؛ اما به مانع برخورد کرده و متوقف شده است.
راه برونرفت از وضعیت فعلی، تمدید و تشدید و تسریع مسیری است که در یک سال گذشته دنبال شده، یعنی بازگشت به نظر اکثریت مردم.
«مردم» تنها قدرت واقعی و بیبدیلِ در دسترس جمهوری اسلامی هستند.
راه برونرفت از وضعیت فعلی، تمدید و تشدید و تسریع مسیری است که در یک سال گذشته دنبال شده، یعنی بازگشت به نظر اکثریت مردم.
«مردم» تنها قدرت واقعی و بیبدیلِ در دسترس جمهوری اسلامی هستند.
👍19👎1
فارغ از فرجام جنگی که نزدیک شده و علل رسیدن به این وضعیت، تصمیم رهبری برای اقامه نماز جمعه این هفته تهران، و شجاعانه به معرکه خطر رفتن، برای مردمی که از حاکمانشان، در دو سده اخیر، چیزی جز گریز و تسلیم ندیدهاند، روحیهبخش و آرامکننده است.
👍43👎16
جنگ شری است که گاه لازم و اجتنابناپذیر میشود. آنچه فضیلت است شجاعت مقاومت و عدم تسلیم است، نه ضرورتهای جنگ و پیامدهای ناگزیر آن مانند کشتن دشمن و تخریب شهرهای او. به فضیلتهای بازدارنده باید اتکا کرد و آن را نمایش داد. تفاخر به ضرورتها و پیامدها، به ضد خود تبدیل میشود.
👍26👎6
Forwarded from بریدهها و برادهها
.
👈 خوبه این گروه از ایرانی های برانداز هم فاش نقشه شون را میگن: ۹۰ میلیون نفر هموطن، بدون سوخت و گرمایش، بیاستثنا بیمارستان و مدرسه و آسایشگاه و زایشگاه، همه جغرافیای ایران رو هدف گرفتن.
همخون هاشون را میفروشن چی به جایش میخرن؟
https://x.com/AzadanSoroush/status/1841559507484475782
👈 خوبه این گروه از ایرانی های برانداز هم فاش نقشه شون را میگن: ۹۰ میلیون نفر هموطن، بدون سوخت و گرمایش، بیاستثنا بیمارستان و مدرسه و آسایشگاه و زایشگاه، همه جغرافیای ایران رو هدف گرفتن.
همخون هاشون را میفروشن چی به جایش میخرن؟
https://x.com/AzadanSoroush/status/1841559507484475782
👍23
Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️منطق بیمنطقی جهان جدید
✍️سهند ایرانمهر
روزی که گیلعاد آران نماینده اسراییل منشور سازمان ملل را در صحن این سازمان پاره کرد و خواستار محو آن شد.
روزی که نتانیاهو علنا دو نقشه لعنت و برکت را در صحن سازمان ملل در دست گرفت و از عزمش برای تغییر خاورمیانه گفت.
روزی که کنسولگری ایران هدف قرار گرفت، هنیه در روز تحلیف و در خاک ایران ترور شد، پیجرها ترکید، و بمبهای چندتنی یکی پس از دیگری روی ضاحیه باریدن گرفت.
روز غزه، روز لبنان و ….همگی روزهایی بودند که از حیث وسعت هیچ تناسبی با عرف و رویه و قانونِ جهان بعد از جنگ دوم جهانی نداشتند. در این روزها، هیچ چیزی برای ناظمان این جهان عجیب نیامد و هیچ فاجعهای فراتر از آمار نرفت.
در همه این روزها یک واقعیت چهره مهیب خودش را به روشنی نشان داد و آن واقعیت این بود که جهان نه شکل جهان دوقطبی دهههای قبل است که توازنوحشت، تعادل میساخت و نه حتی جهان تکقطبی که آمریکا از هژمونی و نظم نوین خود برای تعادل جهان دفاع میکرد. جهان جدید، جهان دهشتناک «بینظمی» است.
در این جهان که اسراییل آفریده و آمریکا را هم به وسوسه انداخته است یا شاید آمریکا آفریده و اسراییل اجرا میکند، تعیین راهبرد بر اساس منطقهای پیش از این، ناکارآمد است در نتیجه هر معادلهای که در رابطه با اسراییل صورت میگیرد، آنگاه که نوبت به اسراییل میرسد، معادلهای خارج از قانون خواهد بود. این معادله نه پایبند توافق است نه منطقهای پیش از این معمولِ «بازدارندگی». این معادله حتی از نوع معادله پوتین- زلنسکی نیست که در آن نه سخن از بمب اتم است نه ترور زلنسکی و نه وادار کردن اوکرایینیها به خوردن ریشه درختان، بلکه معادلهای است که در آن هیچ ناممکن و خط قرمزی برای این دنیای جدید ماوراء قانون وجود ندارد.
الگوی تنش میان ایران واسراییل، یک الگوی اتفاقی و مستقل نیست، الگویی است که قرار است به عنوان منطقِ جهان بینظم جدید، آینه عبرت همه آنهایی باشد که ممکن است در آینده ولو اندکی سودای سرگرانی داشته و برای تحقق آن دلخوش به قاعده و قانونِ جهان پیش از این باشند.
@sahandiranmehr
✍️سهند ایرانمهر
روزی که گیلعاد آران نماینده اسراییل منشور سازمان ملل را در صحن این سازمان پاره کرد و خواستار محو آن شد.
روزی که نتانیاهو علنا دو نقشه لعنت و برکت را در صحن سازمان ملل در دست گرفت و از عزمش برای تغییر خاورمیانه گفت.
روزی که کنسولگری ایران هدف قرار گرفت، هنیه در روز تحلیف و در خاک ایران ترور شد، پیجرها ترکید، و بمبهای چندتنی یکی پس از دیگری روی ضاحیه باریدن گرفت.
روز غزه، روز لبنان و ….همگی روزهایی بودند که از حیث وسعت هیچ تناسبی با عرف و رویه و قانونِ جهان بعد از جنگ دوم جهانی نداشتند. در این روزها، هیچ چیزی برای ناظمان این جهان عجیب نیامد و هیچ فاجعهای فراتر از آمار نرفت.
در همه این روزها یک واقعیت چهره مهیب خودش را به روشنی نشان داد و آن واقعیت این بود که جهان نه شکل جهان دوقطبی دهههای قبل است که توازنوحشت، تعادل میساخت و نه حتی جهان تکقطبی که آمریکا از هژمونی و نظم نوین خود برای تعادل جهان دفاع میکرد. جهان جدید، جهان دهشتناک «بینظمی» است.
در این جهان که اسراییل آفریده و آمریکا را هم به وسوسه انداخته است یا شاید آمریکا آفریده و اسراییل اجرا میکند، تعیین راهبرد بر اساس منطقهای پیش از این، ناکارآمد است در نتیجه هر معادلهای که در رابطه با اسراییل صورت میگیرد، آنگاه که نوبت به اسراییل میرسد، معادلهای خارج از قانون خواهد بود. این معادله نه پایبند توافق است نه منطقهای پیش از این معمولِ «بازدارندگی». این معادله حتی از نوع معادله پوتین- زلنسکی نیست که در آن نه سخن از بمب اتم است نه ترور زلنسکی و نه وادار کردن اوکرایینیها به خوردن ریشه درختان، بلکه معادلهای است که در آن هیچ ناممکن و خط قرمزی برای این دنیای جدید ماوراء قانون وجود ندارد.
الگوی تنش میان ایران واسراییل، یک الگوی اتفاقی و مستقل نیست، الگویی است که قرار است به عنوان منطقِ جهان بینظم جدید، آینه عبرت همه آنهایی باشد که ممکن است در آینده ولو اندکی سودای سرگرانی داشته و برای تحقق آن دلخوش به قاعده و قانونِ جهان پیش از این باشند.
@sahandiranmehr
👍16👎1
اگر میزان مدافعان نظام را برآوردی از جمعیت نمازجمعه تهران بدانیم، در شرایط ویژه پیشرو، هر اقدامی که به ناامیدی و ریزش هر بخشی از این جمعیت منجر شود، باید چون خیانت تلقی شود. از سوی دیگر نظام با اقداماتی چون گشایش در تلویزیون و رفع فیلترها، میتواند به جمعیت حامیانش بیفزاید.
👍24