VC_230314_114347
Samsung VP2
⭕️رای چهاردهم، هنر غافلگیری یا ناهنجاری اجتماعی؟
🔹تحلیل رفتار متفاوت جامعه در انتخابات پیش رو
🔸دکتر محمدمهدی مجاهدی
🔸دکتر محمدرضا جوادی یگانه
📆شنبه ۲ تیر 1403، کانون توحید
📡@andisheqalam
🔹تحلیل رفتار متفاوت جامعه در انتخابات پیش رو
🔸دکتر محمدمهدی مجاهدی
🔸دکتر محمدرضا جوادی یگانه
📆شنبه ۲ تیر 1403، کانون توحید
📡@andisheqalam
👍4
چه کسانی درانتخابات 1403 رای می دهند؟؛غایب بزرگ انتخابات
گزارش اکوایران از نشست «رای چهاردهم، هنر غافلگیری یا ناهنجاری اجتماعی؟» (اینجا)
به گزارش اکوایران ،محمدرضا جوادییگانه جامعهشناس و استاد دانشگاه معتقد است که در انتخابات 1403 با پدیده جدیدی روبه رو هستیم ؛ اطلاعات روشنی از انتخابات پیشرو وجود ندارد. مردم حاضر نیستند جواب پرسشگران نظرسنجیها را بدهند. نه پرسشگرانی که از طریق تلفن نظرسنجی میکنند، بلکه کسانی که در معابر از شهروندان پرسش میکنند و امنیت پاسخ دهندگان بالاست. اما بر اساس همین نظرسنجیهای موجود -که قابل تحلیل هم هست- هنوز مشارکت مردم در انتخابات ریاستجمهوری به 50 درصد نرسیده و رقمی حدود 5 تا 6 درصد از رایدهندگان قطعی هم کم شده است. و افراد دارای تردید هم از 15 درصد به 27 درصد رسیده اند.
اودر نشست تحلیل رفتار متفاوت جامعه در انتخابات پیشرو و هنر غافلگیری یا ناهنجاری اجتماعی ادامه می دهد : این که مرددها به کدام سمت گرایش دارند، مشخص نیست. کسانی که رای قطعی میدهند رای دادن را رای به جمهوری اسلامی میدانند و آنها که رای نمیدهند نیز همین دلیل را دارند. 4 گروه در انتخابات در حال فعالیت هستند: نواصولگرایان، اصولگرایان سنتی، اصلاحطلبان تندرو یا تحولخواهان و اصلاحطلبهای معتدل که همه در داخل نظام تعریف میشوند و حتی اصلاحطلبان تحولخواه نیز در این انتخابات فعال شدهاند. و آن سو براندازها را داریم که تکلیفشان روشن است. در این میان گروهی که من [جامعه دوم] توصیفشان میکنم (جامعه ایران دو جامعهای شده است) در این فضا هنوز تصمیم قطعی نگرفتهاند. جامعه دوم بعد از حوادث 1401 که از نگاه من مهمترین اتفاق بعد از انقلاب است متوجه شده راه خیابان جواب نمی دهد.این تفاوت آنها با براندازان است که معتقدند به هر قیمتی باید از طریق خیابان بهبود امور را پیگیری کرد در حالی که خارج از کشور هستند اما در داخل ایران مردم به این نتیجه رسیدند که خیابان جواب نمی دهد.تردیدها و گفتگوها در این بخش از جامعه شکل گرفته اما این که این تردیدها به چه ختم می شود یا منجر به رای می شود مشخص نیست. چون برای این جامعه دوم مشخص است که رئیس جمهور نمی تواند تغییری بزرگ ایجاد کند. آنها در تردید هستند که آیا رای دادن برای تغییر جواب می دهد یا نه و می دانند رای دادن آنها مشروعیتی برای نظامی است که به دنبال مشارکت بالای 50 درصد است.
به گفته جوادی یگانه دیگر ترسیم آینده روشن و ترس از یک آینده بسیار تاریک نیز وجود ندارد.امیدی به بهبود سریع وضعیت در نگاه این افراد نیست اما چشم انداز آینده تاریک نیز باعث می شود در رای دادن تردید کنند و به دلیل فشار اجتماعی رای دادن خود را مخفی نگهدارند. بنابراین ممکن است رای غافل گیری و شگفتی شکل بگیرد.
این جامعه شناس با اشاره به دوره های گذشته انتخابات ریاست جمهوری می گوید: تکلیف در دوره های گذشته مشخص بود. یک دوره می گفتند برجام امضا شود مشکلات حل می شود یا در دوره ای می گفتند اگر این جریان حاکم شود خیابان ها دیوارکشی می شود و با برجسته کردن ترس از آن جریان سیاسی، رای می گرفتند اما در این دوره از انتخابات راه حل مشخص نیست. حوادث سال 1401 ترکی میان مردم و حاکمیت ایجاد کرده که باعث سردرگمی، استیصال و درماندگی آن افرادی شود که می دانند راه اعتراض خیابانی جواب نمی دهد اما به دنبال راهکاری برای بهبود نسبی وضعیت هستند.
او معتقد است تصمیم برای حضور در انتخابات 1403 تبدیل به جریان اجتماعی نمی شود. برای همین سلبریتی ها هوادارانشان را ترکیب به حضور در انتخابات نمی کنند یا مردمی که به نتیجه رسیده اند که رای بدهند دیگران را ترغیب نمی کنند و شور سیاسی و اجتماعی ایجاد نمی شود و این دوره رای دادن یک عمل فردی است و جامعه غائب اصلی انتخابات است .
گزارش اکوایران از نشست «رای چهاردهم، هنر غافلگیری یا ناهنجاری اجتماعی؟» (اینجا)
به گزارش اکوایران ،محمدرضا جوادییگانه جامعهشناس و استاد دانشگاه معتقد است که در انتخابات 1403 با پدیده جدیدی روبه رو هستیم ؛ اطلاعات روشنی از انتخابات پیشرو وجود ندارد. مردم حاضر نیستند جواب پرسشگران نظرسنجیها را بدهند. نه پرسشگرانی که از طریق تلفن نظرسنجی میکنند، بلکه کسانی که در معابر از شهروندان پرسش میکنند و امنیت پاسخ دهندگان بالاست. اما بر اساس همین نظرسنجیهای موجود -که قابل تحلیل هم هست- هنوز مشارکت مردم در انتخابات ریاستجمهوری به 50 درصد نرسیده و رقمی حدود 5 تا 6 درصد از رایدهندگان قطعی هم کم شده است. و افراد دارای تردید هم از 15 درصد به 27 درصد رسیده اند.
اودر نشست تحلیل رفتار متفاوت جامعه در انتخابات پیشرو و هنر غافلگیری یا ناهنجاری اجتماعی ادامه می دهد : این که مرددها به کدام سمت گرایش دارند، مشخص نیست. کسانی که رای قطعی میدهند رای دادن را رای به جمهوری اسلامی میدانند و آنها که رای نمیدهند نیز همین دلیل را دارند. 4 گروه در انتخابات در حال فعالیت هستند: نواصولگرایان، اصولگرایان سنتی، اصلاحطلبان تندرو یا تحولخواهان و اصلاحطلبهای معتدل که همه در داخل نظام تعریف میشوند و حتی اصلاحطلبان تحولخواه نیز در این انتخابات فعال شدهاند. و آن سو براندازها را داریم که تکلیفشان روشن است. در این میان گروهی که من [جامعه دوم] توصیفشان میکنم (جامعه ایران دو جامعهای شده است) در این فضا هنوز تصمیم قطعی نگرفتهاند. جامعه دوم بعد از حوادث 1401 که از نگاه من مهمترین اتفاق بعد از انقلاب است متوجه شده راه خیابان جواب نمی دهد.این تفاوت آنها با براندازان است که معتقدند به هر قیمتی باید از طریق خیابان بهبود امور را پیگیری کرد در حالی که خارج از کشور هستند اما در داخل ایران مردم به این نتیجه رسیدند که خیابان جواب نمی دهد.تردیدها و گفتگوها در این بخش از جامعه شکل گرفته اما این که این تردیدها به چه ختم می شود یا منجر به رای می شود مشخص نیست. چون برای این جامعه دوم مشخص است که رئیس جمهور نمی تواند تغییری بزرگ ایجاد کند. آنها در تردید هستند که آیا رای دادن برای تغییر جواب می دهد یا نه و می دانند رای دادن آنها مشروعیتی برای نظامی است که به دنبال مشارکت بالای 50 درصد است.
به گفته جوادی یگانه دیگر ترسیم آینده روشن و ترس از یک آینده بسیار تاریک نیز وجود ندارد.امیدی به بهبود سریع وضعیت در نگاه این افراد نیست اما چشم انداز آینده تاریک نیز باعث می شود در رای دادن تردید کنند و به دلیل فشار اجتماعی رای دادن خود را مخفی نگهدارند. بنابراین ممکن است رای غافل گیری و شگفتی شکل بگیرد.
این جامعه شناس با اشاره به دوره های گذشته انتخابات ریاست جمهوری می گوید: تکلیف در دوره های گذشته مشخص بود. یک دوره می گفتند برجام امضا شود مشکلات حل می شود یا در دوره ای می گفتند اگر این جریان حاکم شود خیابان ها دیوارکشی می شود و با برجسته کردن ترس از آن جریان سیاسی، رای می گرفتند اما در این دوره از انتخابات راه حل مشخص نیست. حوادث سال 1401 ترکی میان مردم و حاکمیت ایجاد کرده که باعث سردرگمی، استیصال و درماندگی آن افرادی شود که می دانند راه اعتراض خیابانی جواب نمی دهد اما به دنبال راهکاری برای بهبود نسبی وضعیت هستند.
او معتقد است تصمیم برای حضور در انتخابات 1403 تبدیل به جریان اجتماعی نمی شود. برای همین سلبریتی ها هوادارانشان را ترکیب به حضور در انتخابات نمی کنند یا مردمی که به نتیجه رسیده اند که رای بدهند دیگران را ترغیب نمی کنند و شور سیاسی و اجتماعی ایجاد نمی شود و این دوره رای دادن یک عمل فردی است و جامعه غائب اصلی انتخابات است .
اکوایران
«چه کسانی در انتخابات 1403 رای میدهند؟» غایب بزرگ انتخابات
اکوایران :یک جامعه شناس معتقد است این دوره رای دادن یک عمل فردی است و جامعه غایب اصلی انتخابات است.
👍4
تهرون تهرون که میگن اینه؟
در باب کنارهگیری اختیاری تهران از اثرگذاری ملی
محمدرضا جوادی یگانه
شواهد نشان میدهد میزان مشارکت در تهران، هنوز بالا نیست و یخ انتخابات در تهران آب نشده است. میزان مشارکت در دوره دوم انتخابات مجلس در اردیبهشت ۱۴۰۳ (دو ماه پیش) هشت درصد بوده است و علیرغم فرصت تغییر در کشور، هنوز نشانهای از تصمیم به رای دادن در تهران مشاهده نمیشود. روشن است که منظورم کسانی است که آگاهانه و عامدانه، صندوق رای را کنار گذاشتهاند. نزدیکترین نامزد به این گروه، دکتر پزشکیان است و قاعدتا اگر بنا باشد در انتخابات شرکت کنند به او رای خواهند داد. دقت کنید که مخاطبم در این نوشته هم همین مردمان هستند و تعریضی به طرفداران سایر نامزدها ندارم.
البته ممکن است جمعه این هفته، با پدیده رای شرمسارانه یا رایگیری غافلگیرانه (مراجعه کنید به پستهای قبلی در باره نشست «رای چهاردهم، هنر غافلگیری یا ناهنجاری اجتماعی») روبرو بشویم و جمعیت بیشتری از مردم تهران در انتخابات شرکت کنند، اما چون اعلام نکردهاند که در انتخابات شرکت میکنند و به پزشکیان رای خواهند داد، لذا شنبه (۹ یا ۱۶ تیر) نمیتوانند ادعای موثر بودن در این واقعه را داشته باشند. برای موثر بودن، باید جمعیت را به رخ کشید، به خیابان آمد، با مردم سخن گفت، کوچه به کوچه و خانه به خانه، و آنها را ترغیب به رای دادن کرد.
نتیجه انتخابات هر چه باشد، چه پیروزی پزشکیان بدون نقشآفرینی تهرانیها و چه شکست پزشکیان به دلیل عدم مشارکت مردم تهران، در هر حال، نتیجه آن تاثیرگذاری کمتر مردم تهران در برهههای حساس تاریخی در آینده است.
تهران همیشه موثر بوده است. در سالهای پس از مشروطه، که مردم مهم شدند، تا اراده تهران به چیزی تعلق نمیگرفت، محقق نمیشد و مهمترین وقایع تاریخ معاصر در تهران و به دست تهرانیها رخ داده است، هر چند مشارکت دیگران هم بوده است. در مشروطه هم، تبریز و رشت و اصفهان و بختیاریها به داد تهران رسیدند و در تهران، استبداد سرنگون شد. انقلاب اسلامي و بويژه جنگ توانست بخشی از هژمونی تهران را بشكند. يعني هم انقلاب با رهبران متعدد در شهرهاي گوناگون روبرو بود و هم شهرهاي كوچك و بزرگ بود كه پيشتاز انقلاب بود. قم، تبريز، جهرم، يزد، اصفهان و.... در جنگ تحميلي نيز با لشگرهاي گوناگون بسیجی از مناطق مختلف كشور، با نوعي دموكراسي و برابري جغرافيايي روبرو بوديم.
اما اگر به آمار رسمی اعتماد کنیم، در سال ۱۳۸۸، اولین باری بود که تهران اراده چیزی کرده بود و به فردی رای داده بود و ایران به فرد دیگری و این تخصص احمدینژاد بود که دوقطبی تهران-ایران را ایجاد کرد، علاوه بر سایر دوقطبیهایی که ایجاد کرد و گسلهایی که هنوز ترمیم نشده است. تهران و یزد تنها شهرهایی بودند که بر اساس آمار رسمی، میرحسین موسوی در آنها اکثریت آرا را کسب کرده بود. بخشی از گستردگی اعتراض مردم تهران، بر اساس فعال شدن همین گسل بود. من در یادداشتی در دوم تیر ۱۳۸۸ با عنوان « تهرانگريزی و خطای تركيب» (اینجا) و مصاحبهای در آذر ۱۳۸۸ با عنوان «حق وتوی مرکزنشينها» (اینجا) به این موضوع اشاره کرده بودم و تلاشی داشتم نشان دهم که انبوه مردمی که شکل گرفت، چه در صندوقهای رای و شبهای پیش از انتخابات ۸۸ و چه در ۲۵ خرداد همانسال، موجودیتی ورای تکتک افرادش دارد و به همین دلیل، چهار ميليون نفر بسیار بیشتر است تا چهارصد تا ده هزار نفر. تهران، خواستار توجه بیشتری بود، بیشتر از جمعیتش. اما به اندازه جمعتیش هم به او توجه نشد.
به گفته یکی از صاحبنظران، «بیگانگی تهران با حاکمیت هم دلیلش بیگانگی حاکمیت با مردم تهران آست. نظام سیاسی در این چند دهه، مداوما از آداب و رسوم و مطالبات و سبک زندگی مردم تهران، فاصله گرفته و طبقه متوسط شهری را نادیده گرفته است. حتی مدیران شهر تهران هم از تهرانیها انتخاب نمیشوند.» از این رو است، که بیگانگی تهران با حکومت، مقوله مهمی است که کمتر در باره آن تامل شده و پیامدهای بلندمدت آن نادیده گرفته شده است.
اما، فارغ از دلایل این پدیده، اگر در سال ۱۳۸۸ تهران خطری را دید که بقیه ایران دیرتر دیدند، شاید در سال ۱۴۰۳ تهران هنوز نتوانسته متوجه این فرصت مهم تاریخی بشود و بر تحصنی که کرده، پافشاری میکند. خود را لوتیای میبیند که سرش میرود تا حرفش نرود داشآکلی که چون یک بار قول داده، تمام سرنوشت و عشق خود را پای آن قول میبازد. اما بعد از ۱۴۰۱ زمانه تغییر کرده و باید متناسب با تغییر زمانه، تدبیر کرد.
شاید اینبار سرنوشت ایران، بدون تهران رقم بخورد.
@javadimr
در باب کنارهگیری اختیاری تهران از اثرگذاری ملی
محمدرضا جوادی یگانه
شواهد نشان میدهد میزان مشارکت در تهران، هنوز بالا نیست و یخ انتخابات در تهران آب نشده است. میزان مشارکت در دوره دوم انتخابات مجلس در اردیبهشت ۱۴۰۳ (دو ماه پیش) هشت درصد بوده است و علیرغم فرصت تغییر در کشور، هنوز نشانهای از تصمیم به رای دادن در تهران مشاهده نمیشود. روشن است که منظورم کسانی است که آگاهانه و عامدانه، صندوق رای را کنار گذاشتهاند. نزدیکترین نامزد به این گروه، دکتر پزشکیان است و قاعدتا اگر بنا باشد در انتخابات شرکت کنند به او رای خواهند داد. دقت کنید که مخاطبم در این نوشته هم همین مردمان هستند و تعریضی به طرفداران سایر نامزدها ندارم.
البته ممکن است جمعه این هفته، با پدیده رای شرمسارانه یا رایگیری غافلگیرانه (مراجعه کنید به پستهای قبلی در باره نشست «رای چهاردهم، هنر غافلگیری یا ناهنجاری اجتماعی») روبرو بشویم و جمعیت بیشتری از مردم تهران در انتخابات شرکت کنند، اما چون اعلام نکردهاند که در انتخابات شرکت میکنند و به پزشکیان رای خواهند داد، لذا شنبه (۹ یا ۱۶ تیر) نمیتوانند ادعای موثر بودن در این واقعه را داشته باشند. برای موثر بودن، باید جمعیت را به رخ کشید، به خیابان آمد، با مردم سخن گفت، کوچه به کوچه و خانه به خانه، و آنها را ترغیب به رای دادن کرد.
نتیجه انتخابات هر چه باشد، چه پیروزی پزشکیان بدون نقشآفرینی تهرانیها و چه شکست پزشکیان به دلیل عدم مشارکت مردم تهران، در هر حال، نتیجه آن تاثیرگذاری کمتر مردم تهران در برهههای حساس تاریخی در آینده است.
تهران همیشه موثر بوده است. در سالهای پس از مشروطه، که مردم مهم شدند، تا اراده تهران به چیزی تعلق نمیگرفت، محقق نمیشد و مهمترین وقایع تاریخ معاصر در تهران و به دست تهرانیها رخ داده است، هر چند مشارکت دیگران هم بوده است. در مشروطه هم، تبریز و رشت و اصفهان و بختیاریها به داد تهران رسیدند و در تهران، استبداد سرنگون شد. انقلاب اسلامي و بويژه جنگ توانست بخشی از هژمونی تهران را بشكند. يعني هم انقلاب با رهبران متعدد در شهرهاي گوناگون روبرو بود و هم شهرهاي كوچك و بزرگ بود كه پيشتاز انقلاب بود. قم، تبريز، جهرم، يزد، اصفهان و.... در جنگ تحميلي نيز با لشگرهاي گوناگون بسیجی از مناطق مختلف كشور، با نوعي دموكراسي و برابري جغرافيايي روبرو بوديم.
اما اگر به آمار رسمی اعتماد کنیم، در سال ۱۳۸۸، اولین باری بود که تهران اراده چیزی کرده بود و به فردی رای داده بود و ایران به فرد دیگری و این تخصص احمدینژاد بود که دوقطبی تهران-ایران را ایجاد کرد، علاوه بر سایر دوقطبیهایی که ایجاد کرد و گسلهایی که هنوز ترمیم نشده است. تهران و یزد تنها شهرهایی بودند که بر اساس آمار رسمی، میرحسین موسوی در آنها اکثریت آرا را کسب کرده بود. بخشی از گستردگی اعتراض مردم تهران، بر اساس فعال شدن همین گسل بود. من در یادداشتی در دوم تیر ۱۳۸۸ با عنوان « تهرانگريزی و خطای تركيب» (اینجا) و مصاحبهای در آذر ۱۳۸۸ با عنوان «حق وتوی مرکزنشينها» (اینجا) به این موضوع اشاره کرده بودم و تلاشی داشتم نشان دهم که انبوه مردمی که شکل گرفت، چه در صندوقهای رای و شبهای پیش از انتخابات ۸۸ و چه در ۲۵ خرداد همانسال، موجودیتی ورای تکتک افرادش دارد و به همین دلیل، چهار ميليون نفر بسیار بیشتر است تا چهارصد تا ده هزار نفر. تهران، خواستار توجه بیشتری بود، بیشتر از جمعیتش. اما به اندازه جمعتیش هم به او توجه نشد.
به گفته یکی از صاحبنظران، «بیگانگی تهران با حاکمیت هم دلیلش بیگانگی حاکمیت با مردم تهران آست. نظام سیاسی در این چند دهه، مداوما از آداب و رسوم و مطالبات و سبک زندگی مردم تهران، فاصله گرفته و طبقه متوسط شهری را نادیده گرفته است. حتی مدیران شهر تهران هم از تهرانیها انتخاب نمیشوند.» از این رو است، که بیگانگی تهران با حکومت، مقوله مهمی است که کمتر در باره آن تامل شده و پیامدهای بلندمدت آن نادیده گرفته شده است.
اما، فارغ از دلایل این پدیده، اگر در سال ۱۳۸۸ تهران خطری را دید که بقیه ایران دیرتر دیدند، شاید در سال ۱۴۰۳ تهران هنوز نتوانسته متوجه این فرصت مهم تاریخی بشود و بر تحصنی که کرده، پافشاری میکند. خود را لوتیای میبیند که سرش میرود تا حرفش نرود داشآکلی که چون یک بار قول داده، تمام سرنوشت و عشق خود را پای آن قول میبازد. اما بعد از ۱۴۰۱ زمانه تغییر کرده و باید متناسب با تغییر زمانه، تدبیر کرد.
شاید اینبار سرنوشت ایران، بدون تهران رقم بخورد.
@javadimr
Mrjavadi
تهران گريزي و خطاي تركيب - محمدرضا جوادی یگانه :: Javadi Yeganeh
صفحه شخصی محمدرضا جوادی یگانه
👍22👎13
رای بازاندیشانه، نه اعتراضی و شرمسارانه
واکاوی دغدغههای مرددین
محمدرضا جوادییگانه
متن کاملتر را در شفقنا بخوانید.
آنها که به وضعیت سیاسی کشور اعتراض دارند، و برخی از آنها در اعتراضات چندساله اخیر هم شرکت داشتهاند، اکنون مردد هستند رای بدهند یا خیر و تردید دارند که آیا مزایای اندکی بهتر شدن اوضاع، یا خیلی بدتر نشدن وضعیت اداره کشور، به مشروعیتبخشی به نظام میارزد یا خیر.
این که فرد بخواهد تنها نیتی که او از عمل خود دارد محقق شود و «هیچ» نتیجهای دیگری از عمل او حاصل نشود، امر منطقا ناممکنی است. اکثریت مردم در انتخابات به یک نفر رای میدهند و نتیجه موجب سرخوردگی و ناامیدی هواداران سایر نامزدها میشود؛ اما آیا مقصر این سرخوردگی، اکثریت رایدهندگان هستند که به نامزد دیگری رای دادهاند؟ البته که خیر، هر چند که میدانستند با رای دادن آنها، چنین نتیجهای حاصل میشود. ریمون بودون، به این پدیده، «اثرات منتجه کنشهای جمعی» میگوید. از نتایج تبعی مشارکت مردم در انتخابات، سود بردن نظام هم خواهد بود. ولی این باید باعث شود که معترضین، رای ندهند؟ تفکیک نتیجه مطلوب خودمان از نتیجه مطلوب دیگران در کنشهای اجتماعی، همیشه ممکن نیست. رای ندادن هم چه بسا باعث خوشایند یا تقویت بیگانگان و پروژه بگیران ویرانی ایران است، آیا باید کسانی که تصمیم گرفتهاند رای ندهند، مقصر ویرانی احتمالی ایران دانست؟ البته که خیر.
رای ندادن از ترس اینکه نظام سیاسی آن را به نام خود تمام میکند، منطقا بلاموضوع است. انتخاباتهای اخیر نشان داده جمهوری اسلامی به اندازه کافی هوادار دارد که نگران مشروعیت خود نباشد. همچنین تصمیم برای عدم شرکت، به سود آن دسته از گروههای سیاسی در جمهوری اسلامی است که همیشه در اقلیت بودهاند.
مشارکت سیاسی یکی از حقوق افراد است. اما آیا این مشارکت سیاسی، لزوما همیشه به معنای رای دادن است؟ گاه اعلام نظر سیاسی، با رای ندادن ممکن میشود و لذا نمیتوان به سادگی و همیشه، رای ندادن را تخطئه کرد. از این رو، کسانی که در چند انتخابات اخیر شرکت نکردهاند، با عدم استفاده از حق خود، نظر خود را اعلام کردند. من به این تصمیم و کنش آنها احترام میگذارم و آن را حق آنها میدانم، هر چند آن را درست نمیدانم.
پس از اعتراضات ۱۴۰۱، هم معترضین به گستردگی خود واقف شدند و هم نشانههایی به چشم میخورد که نظام سیاسی در مواردی ولو حداقلی تصمیم به بازخوانی در سیاستهای خود گرفت. هر چند هنوز با حداقلهای وضع مطلوب فاصله زیادی دارد. اما شروع تغییر دشوارتر است تا تکمیل آن.
تذکرات مجری برنامهها به نامزدها پس از متهم کردن غایبین و نهایتا چهل ثانیهای که وقت به یک وزیر سابق دادهاند یکی از نشانهها است، البته میدانم که در چهل ثانیه تنها میتوان بسمالله گفت و سلام کرد و خداحافظی کرد! هنوز بخش بزرگی از جامعه، نامزدی که نظرات آنها را نمایندگی کند، ندارند. هنوز برخی نامزدها از مصونیت برای سیاه نمایاندن همه کس و همه چیز بجز خودشان، برخوردارند. هنوز در مناظرات، امکان راستیآزمایی نظرات نامزدها و تشخیص توهم از برنامه وجود ندارد، اما در همین مناظرات هم، با پرسشهای کارشناسان متنوع، نظرات نامزدها با جزییات بیشتری روشن شد. و باید همین تغییرات و نشانهها را دید. اینها نشانههای تجدیدنظر نسبی نظام سیاسی است.
تصور اینکه بازاندیشی نظام به حد مطلوب معترضین برسد تا معترضین تصمیم بگیرند رای بدهند، انتظار ناممکنی است. میتوان بر رای ندادن برای حفظ شرافت و احترام به خود پای فشرد. میتوان رای خود را اعتراضی تعریف کرد. میتوان بر انتقام اصرار داشت و خود را ولیِّ همه چشمهای تخلیهشده دانست. کنارهگیری شاید تشفیبخش باشد اما راهگشا نیست.
در تاریخ دویستساله اخیر ایران موارد متعددی بوده که امکان گفتگو میان نظام سیاسی و معترضین وجود داشته، ولی در فضای آرمانخواهانه یا انتقامجویانه یا منفعلانه، یکی از دو سو یا هر دو راه را بر هر گفتگویی بستند. یک بار دیگر این برهههای تاریخ را ببینیم و تامل کنیم که همراهی کردن بیشتر به نفع ایران بوده یا تصمیم به تغییر و بنیانافکنی به هر قیمتی؟
دعوت میکنم از مرددین و معترضین که اگر نشانه تغییر میبینید و امید دارید که با رای دادن، اندکی و فقط اندکی وضعیت ایران بهتر شود، آگاهانه و امیدوارانه رای دهید. رای شما نه اعتراضی است و نه شرمسارانه؛ بازاندیشانه است. این بازاندیشی و ترمیم محصول تردید، تعقل و تدبیر فراوان است. اگر به این تصمیم رسیدید که رای بدهید، از هیاهوها نترسید. با صدای بلند رای خود را و رای دادن خود را اعلام کنید. از طعنه تیرآوران نهراسید. تصمیم درست در زمانه ابهام دشوار است.
بگذارید از زخمها نور وارد شود و روزهای آینده برای فرزندانمان روشنتر شود. چنین بادا!
@javadimr
واکاوی دغدغههای مرددین
محمدرضا جوادییگانه
متن کاملتر را در شفقنا بخوانید.
آنها که به وضعیت سیاسی کشور اعتراض دارند، و برخی از آنها در اعتراضات چندساله اخیر هم شرکت داشتهاند، اکنون مردد هستند رای بدهند یا خیر و تردید دارند که آیا مزایای اندکی بهتر شدن اوضاع، یا خیلی بدتر نشدن وضعیت اداره کشور، به مشروعیتبخشی به نظام میارزد یا خیر.
این که فرد بخواهد تنها نیتی که او از عمل خود دارد محقق شود و «هیچ» نتیجهای دیگری از عمل او حاصل نشود، امر منطقا ناممکنی است. اکثریت مردم در انتخابات به یک نفر رای میدهند و نتیجه موجب سرخوردگی و ناامیدی هواداران سایر نامزدها میشود؛ اما آیا مقصر این سرخوردگی، اکثریت رایدهندگان هستند که به نامزد دیگری رای دادهاند؟ البته که خیر، هر چند که میدانستند با رای دادن آنها، چنین نتیجهای حاصل میشود. ریمون بودون، به این پدیده، «اثرات منتجه کنشهای جمعی» میگوید. از نتایج تبعی مشارکت مردم در انتخابات، سود بردن نظام هم خواهد بود. ولی این باید باعث شود که معترضین، رای ندهند؟ تفکیک نتیجه مطلوب خودمان از نتیجه مطلوب دیگران در کنشهای اجتماعی، همیشه ممکن نیست. رای ندادن هم چه بسا باعث خوشایند یا تقویت بیگانگان و پروژه بگیران ویرانی ایران است، آیا باید کسانی که تصمیم گرفتهاند رای ندهند، مقصر ویرانی احتمالی ایران دانست؟ البته که خیر.
رای ندادن از ترس اینکه نظام سیاسی آن را به نام خود تمام میکند، منطقا بلاموضوع است. انتخاباتهای اخیر نشان داده جمهوری اسلامی به اندازه کافی هوادار دارد که نگران مشروعیت خود نباشد. همچنین تصمیم برای عدم شرکت، به سود آن دسته از گروههای سیاسی در جمهوری اسلامی است که همیشه در اقلیت بودهاند.
مشارکت سیاسی یکی از حقوق افراد است. اما آیا این مشارکت سیاسی، لزوما همیشه به معنای رای دادن است؟ گاه اعلام نظر سیاسی، با رای ندادن ممکن میشود و لذا نمیتوان به سادگی و همیشه، رای ندادن را تخطئه کرد. از این رو، کسانی که در چند انتخابات اخیر شرکت نکردهاند، با عدم استفاده از حق خود، نظر خود را اعلام کردند. من به این تصمیم و کنش آنها احترام میگذارم و آن را حق آنها میدانم، هر چند آن را درست نمیدانم.
پس از اعتراضات ۱۴۰۱، هم معترضین به گستردگی خود واقف شدند و هم نشانههایی به چشم میخورد که نظام سیاسی در مواردی ولو حداقلی تصمیم به بازخوانی در سیاستهای خود گرفت. هر چند هنوز با حداقلهای وضع مطلوب فاصله زیادی دارد. اما شروع تغییر دشوارتر است تا تکمیل آن.
تذکرات مجری برنامهها به نامزدها پس از متهم کردن غایبین و نهایتا چهل ثانیهای که وقت به یک وزیر سابق دادهاند یکی از نشانهها است، البته میدانم که در چهل ثانیه تنها میتوان بسمالله گفت و سلام کرد و خداحافظی کرد! هنوز بخش بزرگی از جامعه، نامزدی که نظرات آنها را نمایندگی کند، ندارند. هنوز برخی نامزدها از مصونیت برای سیاه نمایاندن همه کس و همه چیز بجز خودشان، برخوردارند. هنوز در مناظرات، امکان راستیآزمایی نظرات نامزدها و تشخیص توهم از برنامه وجود ندارد، اما در همین مناظرات هم، با پرسشهای کارشناسان متنوع، نظرات نامزدها با جزییات بیشتری روشن شد. و باید همین تغییرات و نشانهها را دید. اینها نشانههای تجدیدنظر نسبی نظام سیاسی است.
تصور اینکه بازاندیشی نظام به حد مطلوب معترضین برسد تا معترضین تصمیم بگیرند رای بدهند، انتظار ناممکنی است. میتوان بر رای ندادن برای حفظ شرافت و احترام به خود پای فشرد. میتوان رای خود را اعتراضی تعریف کرد. میتوان بر انتقام اصرار داشت و خود را ولیِّ همه چشمهای تخلیهشده دانست. کنارهگیری شاید تشفیبخش باشد اما راهگشا نیست.
در تاریخ دویستساله اخیر ایران موارد متعددی بوده که امکان گفتگو میان نظام سیاسی و معترضین وجود داشته، ولی در فضای آرمانخواهانه یا انتقامجویانه یا منفعلانه، یکی از دو سو یا هر دو راه را بر هر گفتگویی بستند. یک بار دیگر این برهههای تاریخ را ببینیم و تامل کنیم که همراهی کردن بیشتر به نفع ایران بوده یا تصمیم به تغییر و بنیانافکنی به هر قیمتی؟
دعوت میکنم از مرددین و معترضین که اگر نشانه تغییر میبینید و امید دارید که با رای دادن، اندکی و فقط اندکی وضعیت ایران بهتر شود، آگاهانه و امیدوارانه رای دهید. رای شما نه اعتراضی است و نه شرمسارانه؛ بازاندیشانه است. این بازاندیشی و ترمیم محصول تردید، تعقل و تدبیر فراوان است. اگر به این تصمیم رسیدید که رای بدهید، از هیاهوها نترسید. با صدای بلند رای خود را و رای دادن خود را اعلام کنید. از طعنه تیرآوران نهراسید. تصمیم درست در زمانه ابهام دشوار است.
بگذارید از زخمها نور وارد شود و روزهای آینده برای فرزندانمان روشنتر شود. چنین بادا!
@javadimr
👍16👎3
Forwarded from خبرگزاری بین المللی شفقنا
✅بیانیه جمعی از جامعه شناسان: تنها در سایه مشارکت گسترده در انتخابات می توان موج امید را به ایران بازگرداند
🔷جمعی از جامعه شناسان در بیانیه ای اعلام کردند: تنها در سایه مشارکت گسترده در انتخابات و انتخاب فردی شایسته و کارآمد است که می توان موج امید را به ایران بازگرداند. البته این امر مهم، بیش از هر چیز در گرو اهتمام رئیس جمهور منتخب در پاسداشت و تحقق حقوق شهروندی است.
https://fa.shafaqna.com/news/1830989/
جزئیات👆👆👆
🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا
🆔 @shafaqna_farsi
🔷جمعی از جامعه شناسان در بیانیه ای اعلام کردند: تنها در سایه مشارکت گسترده در انتخابات و انتخاب فردی شایسته و کارآمد است که می توان موج امید را به ایران بازگرداند. البته این امر مهم، بیش از هر چیز در گرو اهتمام رئیس جمهور منتخب در پاسداشت و تحقق حقوق شهروندی است.
https://fa.shafaqna.com/news/1830989/
جزئیات👆👆👆
🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا
🆔 @shafaqna_farsi
👍13👎3
Forwarded from خبرگزاری بین المللی شفقنا
✅ «رای بازاندیشانه، نه اعتراضی و شرمسارانه؛ واکاوی دغدغههای مرددین»/ نوشتاری از محمدرضا جوادییگانه
⬅️ شفقنا- دکتر محمدرضا جوادییگانه ، استاد دانشگاه و جامعه شناس مستقل در نوشتاری با عنوان «رای بازاندیشانه، نه اعتراضی و شرمسارانه؛ واکاوی دغدغههای مرددین» که در اختیار شفقنا قرار داده این گونه آورده است:
⬅️۱- آنها که به وضعیت سیاسی کشور اعتراض دارند، و برخی از آنها در اعتراضات چندساله اخیر هم شرکت داشتهاند، اکنون مردد هستند رای بدهند یا خیر. با این نگرانی که آیا رای دادن آنها، به معنای مشروعیت بخشیدن به جمهوری اسلامی و تداوم آن «هم» هست. و تردید دارند که آیا مزایای اندکی بهتر شدن اوضاع، یا خیلی بدتر نشدن وضعیت اداره کشور، به این مشروعیتبخشی میارزد یا خیر.
⬅️۲- این که فرد بخواهد تنها نیتی که او از عمل خود دارد محقق شود و «هیچ» نتیجهای دیگری از عمل او حاصل نشود، امر منطقا ناممکنی است. اکثریت مردم در انتخابات به یک نفر رای میدهند و نهایتا هم یک نفر رای میآورد. سایر نامزدها علیرغم تلاشی که کردهاند، رای نمیآوردند و این امر موجب سرخوردگی و ناامیدی هوادارانشان میشود؛ اما آیا مقصر این سرخوردگی، اکثریت رایدهندگان هستند که به نامزد دیگری رای دادهاند؟ البته که خیر، هر چند که میدانستند با رای دادن آنها، چنین نتیجهای حاصل میشود. ریمون بودون، به این پدیده، «اثرات منتجه کنشهای جمعی» میگوید. از نتایج تبعی و اثرات منتجه مشارکت مردم در انتخابات، سود بردن نظام هم خواهد بود. ولی این باید باعث شود که معترضین، رای ندهند؟ تفکیک نتیجه مطلوب خودمان از نتیجه مطلوب دیگران در کنشهای اجتماعی، همیشه ممکن نیست. برای مثال و از سوی دیگر، رای ندادن هم چه بسا باعث خوشایند یا تقویت بیگانگان و پروژه بگیران ویرانی ایران است، آیا باید کسانی که تصمیم گرفتهاند رای ندهند، مقصر ویرانی احتمالی ایران دانست؟ البته که خیر.
⬅️۳- از این رو، رای ندادن از ترس اینکه نظام سیاسی آن را به نام خود تمام میکند، منطقا بلاموضوع است. از یک سو، انتخاباتهای اخیر نشان داده جمهوری اسلامی به اندازه کافی هوادار دارد که نگران مشروعیت خود نباشد. ثانیا تصمیم برای عدم شرکت، چه بسا به سود آن دسته از گروههای سیاسی در جمهوری اسلامی است که همیشه در اقلیت بودهاند و با دلسرد کردن مردم توانستهاند به قدرت برسند. در این وضعیت، معترضین باید حساب هزینه و فایده را بکنند و ببینند که آیا رای ندادن به اینهمه پیامدهای دشوار، و واگذاری میدان به اقلیت مردمستیز میارزد؟
⬅️ ادامه این مطلب را درلینک زیربخوانید: 👇👇👇
https://fa.shafaqna.com/?p=1830751
🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا
🆔 @shafaqna_farsi
⬅️ شفقنا- دکتر محمدرضا جوادییگانه ، استاد دانشگاه و جامعه شناس مستقل در نوشتاری با عنوان «رای بازاندیشانه، نه اعتراضی و شرمسارانه؛ واکاوی دغدغههای مرددین» که در اختیار شفقنا قرار داده این گونه آورده است:
⬅️۱- آنها که به وضعیت سیاسی کشور اعتراض دارند، و برخی از آنها در اعتراضات چندساله اخیر هم شرکت داشتهاند، اکنون مردد هستند رای بدهند یا خیر. با این نگرانی که آیا رای دادن آنها، به معنای مشروعیت بخشیدن به جمهوری اسلامی و تداوم آن «هم» هست. و تردید دارند که آیا مزایای اندکی بهتر شدن اوضاع، یا خیلی بدتر نشدن وضعیت اداره کشور، به این مشروعیتبخشی میارزد یا خیر.
⬅️۲- این که فرد بخواهد تنها نیتی که او از عمل خود دارد محقق شود و «هیچ» نتیجهای دیگری از عمل او حاصل نشود، امر منطقا ناممکنی است. اکثریت مردم در انتخابات به یک نفر رای میدهند و نهایتا هم یک نفر رای میآورد. سایر نامزدها علیرغم تلاشی که کردهاند، رای نمیآوردند و این امر موجب سرخوردگی و ناامیدی هوادارانشان میشود؛ اما آیا مقصر این سرخوردگی، اکثریت رایدهندگان هستند که به نامزد دیگری رای دادهاند؟ البته که خیر، هر چند که میدانستند با رای دادن آنها، چنین نتیجهای حاصل میشود. ریمون بودون، به این پدیده، «اثرات منتجه کنشهای جمعی» میگوید. از نتایج تبعی و اثرات منتجه مشارکت مردم در انتخابات، سود بردن نظام هم خواهد بود. ولی این باید باعث شود که معترضین، رای ندهند؟ تفکیک نتیجه مطلوب خودمان از نتیجه مطلوب دیگران در کنشهای اجتماعی، همیشه ممکن نیست. برای مثال و از سوی دیگر، رای ندادن هم چه بسا باعث خوشایند یا تقویت بیگانگان و پروژه بگیران ویرانی ایران است، آیا باید کسانی که تصمیم گرفتهاند رای ندهند، مقصر ویرانی احتمالی ایران دانست؟ البته که خیر.
⬅️۳- از این رو، رای ندادن از ترس اینکه نظام سیاسی آن را به نام خود تمام میکند، منطقا بلاموضوع است. از یک سو، انتخاباتهای اخیر نشان داده جمهوری اسلامی به اندازه کافی هوادار دارد که نگران مشروعیت خود نباشد. ثانیا تصمیم برای عدم شرکت، چه بسا به سود آن دسته از گروههای سیاسی در جمهوری اسلامی است که همیشه در اقلیت بودهاند و با دلسرد کردن مردم توانستهاند به قدرت برسند. در این وضعیت، معترضین باید حساب هزینه و فایده را بکنند و ببینند که آیا رای ندادن به اینهمه پیامدهای دشوار، و واگذاری میدان به اقلیت مردمستیز میارزد؟
⬅️ ادامه این مطلب را درلینک زیربخوانید: 👇👇👇
https://fa.shafaqna.com/?p=1830751
🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا
🆔 @shafaqna_farsi
خبرگزاری بین المللی شفقنا
«رای بازاندیشانه، نه اعتراضی و شرمسارانه؛ واکاوی دغدغههای مرددین»/ نوشتاری از محمدرضا جوادییگانه | خبرگزاری بین المللی شفقنا
شفقنا- دکتر محمدرضا جوادییگانه ، استاد دانشگاه و جامعه شناس مستقل در نوشتاری با عنوان «رای بازاندیشانه، نه اعتراضی و شرمسارانه؛ واکاوی دغدغههای مرددین» که در اختیار شفقنا قرار داده این گونه آورده است: ۱- آنها که به وضعیت سیاسی کشور اعتراض دارند، و برخی…
👍7👎1
مردم ایران هیچ وقت آن کسی که آنها را "خس و خاشاک" خواند، فراموش نکردند.
امروز هم آن کسی را که آنها را "دورریز و پسماند" میخواند، فراموش نمیکنند.
خاطره تاریخی ایرانیان، روی تحقیر حساس است، چه به دست بیگانگان، چه به دست حاکمان.
و انقلاب این نوید را میداد که مردم، «آقا باشند»، خانم باشند، عزیز باشند؛ همه مردم، نه فقط رفقا و هوادارانتان.
امروز هم آن کسی را که آنها را "دورریز و پسماند" میخواند، فراموش نمیکنند.
خاطره تاریخی ایرانیان، روی تحقیر حساس است، چه به دست بیگانگان، چه به دست حاکمان.
و انقلاب این نوید را میداد که مردم، «آقا باشند»، خانم باشند، عزیز باشند؛ همه مردم، نه فقط رفقا و هوادارانتان.
👍26👎2
بازگرداندن امید مردم به اینکه تغییر، هر چند کمشدت، از طریق صندوق رای ممکن است، و همچنین پذیرش اهمیت امیدواری مردم توسط نظام، مهمترین نتیجه درصد قابل قبول مشارکت است.
بهبود تدریجی است. در این فرصت باقیمانده، برای ایران و بقا و رشد آن، رای بدهیم و دیگران را قانع کنیم رای بدهند.
بهبود تدریجی است. در این فرصت باقیمانده، برای ایران و بقا و رشد آن، رای بدهیم و دیگران را قانع کنیم رای بدهند.
👍21👎2
جامعه ایران از ۱۴۰۱ به تمامه دگرگون شد. نه چارچوبهای نظری و نه شیوههای نظرسنجی جامعه گذشته، توان شناخت جامعه جدید را ندارند.
👍35👎2
مشکل اصلی نظرسنجیها در پیشبینی نادرست نتایج انتخابات، در ندیدن جامعه دوم بود. نظرسنجیها، آنها را که حاضر به پاسخ دادن به پرسشگر نمیشدند در محاسبات خود نظر نمیگرفتند و هیچ اطلاع و تحلیلی در باره آنها نمیدادند. این گروه از مردم، حدود چهل درصد بودند.
👍19
واقعیت مهمی که زیر سایه نتایج مهیب میزان مشارکت در انتخابات دیده نشد، آن است که هیچ تخلفی گزارش نشده و ادعا نشده. آنچه به صندوق انداخته شده، شمرده شده است.
خوشبختانه نظام سیاسی، میزانالحراره را نشکسته است، هر چند اعداد، خبر از ناکارآمدی مزمن و نارضایتی عمیق میدهد.
خوشبختانه نظام سیاسی، میزانالحراره را نشکسته است، هر چند اعداد، خبر از ناکارآمدی مزمن و نارضایتی عمیق میدهد.
👍24👎1
در نشست تحلیل رفتار متفاوت جامعه در انتخابات پیش رو مطرح شد: غافلگیری جامعه دوم
روزنامه شرق. دوشنبه ۴ تیر (اصل گزارش را اینجا بخوانید)
محمدرضا جوادی یگانه در این جلسه با اشاره به اینکه هم رای دادن و هم رای ندادن حق مردم است و یک کنش سیاسی محسوب می شود که دارای معناست، می گوید: ما در انتخابات 1403 با پدیده جدیدی روبه رو هستیم که پیرو آن، اطلاعات روشنی از انتخابات پیش رو وجود ندارد. مردم حاضر نیستند جواب پرسشگران نظرسنجی ها را بدهند. نه پرسشگرانی را که از طریق تلفن نظرسنجی می کنند، نه کسانی که در معابر از شهروندان پرسش می کنند و امنیت پاسخ دهندگان بالاست. اما بر اساس همین نظرسنجی های موجود -که قابل تحلیل هم هست- هنوز مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری به 50 درصد نرسیده و رقمی حدود پنج تا شش درصد از رای دهندگان قطعی هم کم شده است و افراد مردد هم از 15 درصد به 27 درصد رسیده اند. اینکه مرددها به کدام سمت گرایش دارند، مشخص نیست. کسانی که رای قطعی می دهند، رای دادن را رای به جمهوری اسلامی می دانند و آنها که رای نمی دهند نیز همین دلیل را دارند. چهار گروه در انتخابات در حال فعالیت هستند؛ نواصولگرایان، اصولگرایان سنتی، اصلاح طلبان تندرو یا تحول خواهان و اصلاح طلب های معتدل که همه در داخل نظام تعریف می شوند و حتی اصلاح طلبان تحول خواه نیز در این انتخابات فعال شده اند. در آن سو براندازها را داریم که تکلیف شان روشن است. در این میان، گروهی که من «جامعه دوم» توصیف شان می کنم (جامعه ایران دو جامعه ای شده است) در این فضا هنوز تصمیم قطعی نگرفته اند. جامعه دوم بعد از حوادث 1401 که از نگاه من مهم ترین اتفاق بعد از انقلاب است، متوجه شده راه خیابان جواب نمی دهد. این تفاوت آنها با براندازان است که معتقدند به هر قیمتی باید از طریق خیابان بهبود امور را پیگیری کرد، در حالی که خارج از کشور هستند. اما در داخل ایران مردم به این نتیجه رسیدند که خیابان جواب نمی دهد. تردیدها و گفت وگوها در این بخش از جامعه شکل گرفته، ولی اینکه این تردیدها به رای منجر می شود، مشخص نیست؛ چون برای این جامعه دوم مشخص است که رئیس جمهور نمی تواند تغییری بزرگ ایجاد کند. آنها در تردید هستند که آیا رای دادن برای تغییر جواب می دهد یا نه.
به گفته جوادی یگانه، دیگر ترسیم آینده روشن و ترس از یک آینده بسیار تاریک نیز وجود ندارد. امیدی به بهبود سریع وضعیت در نگاه این افراد نیست، اما چشم انداز آینده تاریک نیز باعث می شود در رای دادن تردید کنند و به دلیل فشار اجتماعی، رای دادن خود را مخفی نگه دارند. بنابراین ممکن است رای غافلگیری و شگفتی شکل بگیرد.
این جامعه شناس با اشاره به دوره های گذشته انتخابات ریاست جمهوری گفت: تکلیف در دوره های گذشته مشخص بود. یک دوره می گفتند برجام امضا شود مشکلات حل می شود یا در دوره ای می گفتند اگر این جریان حاکم شود خیابان ها دیوارکشی می شود و با برجسته کردن ترس از آن جریان سیاسی، رای می گرفتند، اما در این دوره از انتخابات راه حل مشخص نیست. حوادث سال 1401 ترکی میان مردم و حاکمیت ایجاد کرده که باعث سردرگمی، استیصال و درماندگی آن افرادی شود که می دانند راه اعتراض خیابانی جواب نمی دهد، اما به دنبال راهکاری برای بهبود نسبی وضعیت هستند. او معتقد است تصمیم برای حضور در انتخابات 1403 تبدیل به جریان اجتماعی نمی شود. برای همین سلبریتی ها، هوادارانشان را ترغیب به حضور در انتخابات نمی کنند یا مردمی که به نتیجه رسیده اند که رای بدهند، دیگران را ترغیب نمی کنند و شور سیاسی و اجتماعی ایجاد نمی شود و این دوره رای دادن یک عمل فردی است و جامعه غایب اصلی انتخابات است که اثراتش در آینده مشخص می شود.
در ادامه جلسه، جوادی یگانه به توصیف وضعیت کشور در انتخابات 1403 پرداخت و گفت: مردم دیگر این بازی را بازی مرگ و زندگی نمی دانند که اگر یک نفر پیروز شود همه چیز رو به بهبودی می رود یا برعکس. جامعه دیگر چنین ظرفیتی ندارد. بااین حال، جامعه ایرانی، جامعه ای معمایی و پیچیده است که ممکن است ناگهان رفتار متفاوتی از خود بروز دهد.
او امنیت را یکی از عناصر مهم در تصمیم گیری های جامعه می داند و می گوید یکی از تلخ ترین و اساسی ترین تجربه های حافظه جمعی ما ایرانیان، ناامنی است؛ از زمانی که برای یک سفر تهران تا کاشان امنیت وجود نداشت تا جنگ های داخلی و منطقه ای. همین ناامنی سبب شده برخی دچار تردید شوند و بدانند بالاتر از سیاهی طیف مختلفی از سیاهی ها وجود دارد و ممکن است تفاهمی بین مردم فارغ از تفاهم بین حاکمیت و مردم شکل بگیرد و به گزینه ای رای دهند که کمتر اذیت شوند. این رای دادن با هدف انتظار از حاکمیت نیست. حمایتی نیز قرار نیست از سمت مردم شکل بگیرد. تفاهمی بین مردم با خودشان است.
@javadimr
روزنامه شرق. دوشنبه ۴ تیر (اصل گزارش را اینجا بخوانید)
محمدرضا جوادی یگانه در این جلسه با اشاره به اینکه هم رای دادن و هم رای ندادن حق مردم است و یک کنش سیاسی محسوب می شود که دارای معناست، می گوید: ما در انتخابات 1403 با پدیده جدیدی روبه رو هستیم که پیرو آن، اطلاعات روشنی از انتخابات پیش رو وجود ندارد. مردم حاضر نیستند جواب پرسشگران نظرسنجی ها را بدهند. نه پرسشگرانی را که از طریق تلفن نظرسنجی می کنند، نه کسانی که در معابر از شهروندان پرسش می کنند و امنیت پاسخ دهندگان بالاست. اما بر اساس همین نظرسنجی های موجود -که قابل تحلیل هم هست- هنوز مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری به 50 درصد نرسیده و رقمی حدود پنج تا شش درصد از رای دهندگان قطعی هم کم شده است و افراد مردد هم از 15 درصد به 27 درصد رسیده اند. اینکه مرددها به کدام سمت گرایش دارند، مشخص نیست. کسانی که رای قطعی می دهند، رای دادن را رای به جمهوری اسلامی می دانند و آنها که رای نمی دهند نیز همین دلیل را دارند. چهار گروه در انتخابات در حال فعالیت هستند؛ نواصولگرایان، اصولگرایان سنتی، اصلاح طلبان تندرو یا تحول خواهان و اصلاح طلب های معتدل که همه در داخل نظام تعریف می شوند و حتی اصلاح طلبان تحول خواه نیز در این انتخابات فعال شده اند. در آن سو براندازها را داریم که تکلیف شان روشن است. در این میان، گروهی که من «جامعه دوم» توصیف شان می کنم (جامعه ایران دو جامعه ای شده است) در این فضا هنوز تصمیم قطعی نگرفته اند. جامعه دوم بعد از حوادث 1401 که از نگاه من مهم ترین اتفاق بعد از انقلاب است، متوجه شده راه خیابان جواب نمی دهد. این تفاوت آنها با براندازان است که معتقدند به هر قیمتی باید از طریق خیابان بهبود امور را پیگیری کرد، در حالی که خارج از کشور هستند. اما در داخل ایران مردم به این نتیجه رسیدند که خیابان جواب نمی دهد. تردیدها و گفت وگوها در این بخش از جامعه شکل گرفته، ولی اینکه این تردیدها به رای منجر می شود، مشخص نیست؛ چون برای این جامعه دوم مشخص است که رئیس جمهور نمی تواند تغییری بزرگ ایجاد کند. آنها در تردید هستند که آیا رای دادن برای تغییر جواب می دهد یا نه.
به گفته جوادی یگانه، دیگر ترسیم آینده روشن و ترس از یک آینده بسیار تاریک نیز وجود ندارد. امیدی به بهبود سریع وضعیت در نگاه این افراد نیست، اما چشم انداز آینده تاریک نیز باعث می شود در رای دادن تردید کنند و به دلیل فشار اجتماعی، رای دادن خود را مخفی نگه دارند. بنابراین ممکن است رای غافلگیری و شگفتی شکل بگیرد.
این جامعه شناس با اشاره به دوره های گذشته انتخابات ریاست جمهوری گفت: تکلیف در دوره های گذشته مشخص بود. یک دوره می گفتند برجام امضا شود مشکلات حل می شود یا در دوره ای می گفتند اگر این جریان حاکم شود خیابان ها دیوارکشی می شود و با برجسته کردن ترس از آن جریان سیاسی، رای می گرفتند، اما در این دوره از انتخابات راه حل مشخص نیست. حوادث سال 1401 ترکی میان مردم و حاکمیت ایجاد کرده که باعث سردرگمی، استیصال و درماندگی آن افرادی شود که می دانند راه اعتراض خیابانی جواب نمی دهد، اما به دنبال راهکاری برای بهبود نسبی وضعیت هستند. او معتقد است تصمیم برای حضور در انتخابات 1403 تبدیل به جریان اجتماعی نمی شود. برای همین سلبریتی ها، هوادارانشان را ترغیب به حضور در انتخابات نمی کنند یا مردمی که به نتیجه رسیده اند که رای بدهند، دیگران را ترغیب نمی کنند و شور سیاسی و اجتماعی ایجاد نمی شود و این دوره رای دادن یک عمل فردی است و جامعه غایب اصلی انتخابات است که اثراتش در آینده مشخص می شود.
در ادامه جلسه، جوادی یگانه به توصیف وضعیت کشور در انتخابات 1403 پرداخت و گفت: مردم دیگر این بازی را بازی مرگ و زندگی نمی دانند که اگر یک نفر پیروز شود همه چیز رو به بهبودی می رود یا برعکس. جامعه دیگر چنین ظرفیتی ندارد. بااین حال، جامعه ایرانی، جامعه ای معمایی و پیچیده است که ممکن است ناگهان رفتار متفاوتی از خود بروز دهد.
او امنیت را یکی از عناصر مهم در تصمیم گیری های جامعه می داند و می گوید یکی از تلخ ترین و اساسی ترین تجربه های حافظه جمعی ما ایرانیان، ناامنی است؛ از زمانی که برای یک سفر تهران تا کاشان امنیت وجود نداشت تا جنگ های داخلی و منطقه ای. همین ناامنی سبب شده برخی دچار تردید شوند و بدانند بالاتر از سیاهی طیف مختلفی از سیاهی ها وجود دارد و ممکن است تفاهمی بین مردم فارغ از تفاهم بین حاکمیت و مردم شکل بگیرد و به گزینه ای رای دهند که کمتر اذیت شوند. این رای دادن با هدف انتظار از حاکمیت نیست. حمایتی نیز قرار نیست از سمت مردم شکل بگیرد. تفاهمی بین مردم با خودشان است.
@javadimr
👍6
گاه جنگ ناگزیر است، باید مردانه ایستاد و جنگید.
ولی چند سده است که ایران دچار جنگ ویرانگر فراگیر نشده و تصویر واقعی از جنگ نداریم، اما جنگ ترسناک است، به استقبال آن نباید رفت. یکسان پنداشتن سرنوشت کشور آبادی چون ایران با مردمان غزه در اشغال یک متجاوز سفاک، سادهسازی مساله است.
ولی چند سده است که ایران دچار جنگ ویرانگر فراگیر نشده و تصویر واقعی از جنگ نداریم، اما جنگ ترسناک است، به استقبال آن نباید رفت. یکسان پنداشتن سرنوشت کشور آبادی چون ایران با مردمان غزه در اشغال یک متجاوز سفاک، سادهسازی مساله است.
👍24👎2
اگر مناظرهها دلنشین است، غیر از شخصیت نامزدها، و طراحی خوب صدا و سیما، نبودن بعضی نفرات در مناظره هم هست!
👍36👎1
فشار فالوئرها روشنفکران را محتاط کرده است
گفتوگو با روزنامه هممیهن درباره نحوه مواجهه روشنفکران ایرانی با انتخابات ۱۴۰۳
منتشرشده در۴ تیر ۱۴۰۳ (اصل گفتگو را در اینجا بخوانید)
برشهایی از متن
وضعیت فعلی فقط این نیست که مشارکت سیاسی روشنفکران کم شده است. مسئله این است که اصولاً در کل جامعه امکان رأی دادن کم شده است. اگر مشارکت سیاسی را با رأی دادن یکی نگیریم بلکه سکوت در برابر انتخابات یا عدم مشارکت را هم کنشی سیاسی در نظر داشته باشیم، میتوان خود این سکوت را تحلیل کرد.
جامعه ایران بعد از 1396 تغییرات عدیدهای را پشت سر گذاشت. در آن سال مشارکت عمده روشنفکران و سلبریتیها را در انتخابات شاهد بودیم. بعد از آن، وقایع اعتراضی سالهای 1396، 1398 و 1401 رخ داد و باعث شد که نوعی بازاندیشی درباره امکان تحقق اهداف از طریق انتخابات یا مشارکت در سیستم سیاسی اتفاق بیفتد. از آنجایی که پاسخ روشنی در این بازاندیشی به دست نیامده است یا پاسخها بسیار متفاوت و متناقض هستند، برخی امروز از شرکت و حضور در انتخابات صحبت میکنند و برخی دیگر ساکت هستند. دستهای نیز بهصراحت میگویند رأی نمیدهند. منظورم این است که فضای سیاسی مبهم است و به همین دلیل فضای روشنفکری هم نسبت به انتخابات ابهام دارد.
بنابراین فضایی که در جامعه روشنفکری ایران در حال شکلگرفتن است، مقداری متاثر از تمایلات مخاطبان است نه متاثر از نظرات روشنفکر. به این تعامل باید توجه کرد. بخشی از جامعه ایران قانع نشده است که رأی بدهد و به همین دلیل روشنفکران نیز در ابراز نظر احتیاط میکنند زیرا باید نظری خلاف آمد عادت و خلاف عرف بدهند. بخشی از عرف الان موافق رأی دادن نیست و برای رأی دادن دلیلی پیدا نمیکند. با این تفاسیر در سوال شما این موضوع مطرح شد که قبلاً روشنفکران عرصه سیاسی را میساختند اما اینک باید گفت فشار اجتماعی هم به اندازه صاحبنظران در ساختن عرصه مؤثر است. به همین دلیل اینک رأی دادن گاه عملی شرمسارانه حساب میشود. بسیاری از آدمها رأی میدهند، اما نمیتوانند از رأی خود دفاع کنند. به همین دلیل ترجیح میدهند در فضای عمومی صحبت نکنند. در این چند روز البته مقداری فضا تغییر کرده است، اما هنوز هم به آن فضای سال 1396 و قبل از آن نرسیدهایم.
جایی مرحوم مطهری درباره رابطه روحانیت شیعه با مردم از این سخن میگفت که آنها چون به مردم متکی هستند، نمیتوانند در برابر مردم بایستند. بهطور تاریخی روشنفکران ایرانی بر حکومت تعریف شدهاند، نه در حکومت. روشنفکران خود را روبهروی حکومت مستقر تعریف کردهاند و به همین دلیل هم عموماً از کسی حمایت میکنند که دورترین موضع را از وضع موجود و نظم مستقر داشته باشد. بخشی دیگر از ماجرا اما این است که الان ارتباط روشنفکران با مردم از طریق رسانههای مردممحور مانند اینستاگرام، تلگرام، یوتیوب و... است.
این وضعیت به نقطه قوت جامعه روشنفکری بدل شده، چون آنها بهطور مستقل از رسانههای دولتی هم میتوانند زیست فکری داشته باشند و لزومی ندارد نظرات دولتپسندی ابراز کنند. همزمان اما روشنفکران با این مشکل هم مواجه شدهاند که نمیتوانند مخالف جو اجتماعی مورد تمایل مردم صحبت کنند. اینکهم چون جو شایع این است که مردم رأی نمیدهند یا میگویند نباید رأی داد، روشنفکران هم موضع نمیگیرند. البته این بحث مثالهای نقض متعددی هم دارد و خیلی از روشنفکران هم موضع گرفتهاند، اما معمولاً یکی از دلایلی که روشنفکران سلبریتی که مخاطبان بسیار زیادی دارند، موضع نمیگیرند این است که نقطه قوت خود یعنی مخاطبانشان را از دست ندهند. اینگونه نقطه قوت به نوعی به نقطه ضعف بدل میشود.
نظر مخالف حکومت دادن آسان است اما نظر مخالف انبوه مخاطبان یا بهقول علما، «صف نعال» دادن خیلی دشواری دارد و به همین دلیل روشنفکران هم میکوشند دیرتر و مبهمتر موضع بگیرند و صبر کنند تا فضای اجتماعی شکل بگیرد.
@javadimr
گفتوگو با روزنامه هممیهن درباره نحوه مواجهه روشنفکران ایرانی با انتخابات ۱۴۰۳
منتشرشده در۴ تیر ۱۴۰۳ (اصل گفتگو را در اینجا بخوانید)
برشهایی از متن
وضعیت فعلی فقط این نیست که مشارکت سیاسی روشنفکران کم شده است. مسئله این است که اصولاً در کل جامعه امکان رأی دادن کم شده است. اگر مشارکت سیاسی را با رأی دادن یکی نگیریم بلکه سکوت در برابر انتخابات یا عدم مشارکت را هم کنشی سیاسی در نظر داشته باشیم، میتوان خود این سکوت را تحلیل کرد.
جامعه ایران بعد از 1396 تغییرات عدیدهای را پشت سر گذاشت. در آن سال مشارکت عمده روشنفکران و سلبریتیها را در انتخابات شاهد بودیم. بعد از آن، وقایع اعتراضی سالهای 1396، 1398 و 1401 رخ داد و باعث شد که نوعی بازاندیشی درباره امکان تحقق اهداف از طریق انتخابات یا مشارکت در سیستم سیاسی اتفاق بیفتد. از آنجایی که پاسخ روشنی در این بازاندیشی به دست نیامده است یا پاسخها بسیار متفاوت و متناقض هستند، برخی امروز از شرکت و حضور در انتخابات صحبت میکنند و برخی دیگر ساکت هستند. دستهای نیز بهصراحت میگویند رأی نمیدهند. منظورم این است که فضای سیاسی مبهم است و به همین دلیل فضای روشنفکری هم نسبت به انتخابات ابهام دارد.
بنابراین فضایی که در جامعه روشنفکری ایران در حال شکلگرفتن است، مقداری متاثر از تمایلات مخاطبان است نه متاثر از نظرات روشنفکر. به این تعامل باید توجه کرد. بخشی از جامعه ایران قانع نشده است که رأی بدهد و به همین دلیل روشنفکران نیز در ابراز نظر احتیاط میکنند زیرا باید نظری خلاف آمد عادت و خلاف عرف بدهند. بخشی از عرف الان موافق رأی دادن نیست و برای رأی دادن دلیلی پیدا نمیکند. با این تفاسیر در سوال شما این موضوع مطرح شد که قبلاً روشنفکران عرصه سیاسی را میساختند اما اینک باید گفت فشار اجتماعی هم به اندازه صاحبنظران در ساختن عرصه مؤثر است. به همین دلیل اینک رأی دادن گاه عملی شرمسارانه حساب میشود. بسیاری از آدمها رأی میدهند، اما نمیتوانند از رأی خود دفاع کنند. به همین دلیل ترجیح میدهند در فضای عمومی صحبت نکنند. در این چند روز البته مقداری فضا تغییر کرده است، اما هنوز هم به آن فضای سال 1396 و قبل از آن نرسیدهایم.
جایی مرحوم مطهری درباره رابطه روحانیت شیعه با مردم از این سخن میگفت که آنها چون به مردم متکی هستند، نمیتوانند در برابر مردم بایستند. بهطور تاریخی روشنفکران ایرانی بر حکومت تعریف شدهاند، نه در حکومت. روشنفکران خود را روبهروی حکومت مستقر تعریف کردهاند و به همین دلیل هم عموماً از کسی حمایت میکنند که دورترین موضع را از وضع موجود و نظم مستقر داشته باشد. بخشی دیگر از ماجرا اما این است که الان ارتباط روشنفکران با مردم از طریق رسانههای مردممحور مانند اینستاگرام، تلگرام، یوتیوب و... است.
این وضعیت به نقطه قوت جامعه روشنفکری بدل شده، چون آنها بهطور مستقل از رسانههای دولتی هم میتوانند زیست فکری داشته باشند و لزومی ندارد نظرات دولتپسندی ابراز کنند. همزمان اما روشنفکران با این مشکل هم مواجه شدهاند که نمیتوانند مخالف جو اجتماعی مورد تمایل مردم صحبت کنند. اینکهم چون جو شایع این است که مردم رأی نمیدهند یا میگویند نباید رأی داد، روشنفکران هم موضع نمیگیرند. البته این بحث مثالهای نقض متعددی هم دارد و خیلی از روشنفکران هم موضع گرفتهاند، اما معمولاً یکی از دلایلی که روشنفکران سلبریتی که مخاطبان بسیار زیادی دارند، موضع نمیگیرند این است که نقطه قوت خود یعنی مخاطبانشان را از دست ندهند. اینگونه نقطه قوت به نوعی به نقطه ضعف بدل میشود.
نظر مخالف حکومت دادن آسان است اما نظر مخالف انبوه مخاطبان یا بهقول علما، «صف نعال» دادن خیلی دشواری دارد و به همین دلیل روشنفکران هم میکوشند دیرتر و مبهمتر موضع بگیرند و صبر کنند تا فضای اجتماعی شکل بگیرد.
@javadimr
هممیهن
فشار فالوئرها روشنفکران را محتاط کرده است
با محمدرضا جوادییگانه، عضو هیئتعلمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران به گفتوگو نشستیم و از او درباره چرایی مشارکت و اعلام موضع کمرنگ روشنفکران و نقش مخاطبان و فالوئرهای مجازی روشنفکران در این اتفاق پرسیدیم.
👍12👎1
خسر الدنیا و الاخره، کسانی که از دیوار سفارت انگلیس و عربستان بالا رفتند، نه خودشان جرات دارند از خود دفاع کنند و نه هیچ کس آنها را بر عهده میگیرد. این که زمان حال است، قضاوت تاریخ بسیار سختتر است، و البته برای خسارتی که به ملت ایران زدند، در پیشگاه الهی هم باید جواب بدهند.
👍38👎5
بسمه تعالی
اهمیت رای هوشمند با پیامدهای استراتژیک
ابوالفضل فاتح
🔴 درنگ جایز نیست، هر گونه کوتاهی شکست از خود است
🔴 حتی به نفع اصولگرایان است که به آقای پزشکیان رای دهند
🔴 باید مراقب بود به نام دولت سایه، حکومت سایه تشکیل ندهند
🔴 اهمیت رای هوشمند با پیامدهای استراتژیک
🔴 اتخاذ رویکرد "هر شهروند، دو همراه"
✅ در رقابت های سنگین و حیاتی و معنادار، رای هوشمند با پیامدهای استراتژیک اهمیت ویژه ای پیدا می کند. چه بسا رای دهنده الزاما طرفدار کاندیدایی نیست، رایش دائمی نیست. ممکن است یک بار رای بدهد یا یک بار رای ندهد، یا رایش در شرایط ایده آل فرد دیگری باشد، اما می داند اگر این بار رای ندهد، رای ندادن او، رای آوردن رقیبی است که هیچ تمایلی به او یا جریان او و پیامدهای انتخاب او ندارد،
✅ این رویکرد در انتخابات کشورهای مختلف به ویژه از سوی جریانات "پروگرسیو" مشاهده می شود. همین امروز در بریتانیا بسیاری از مردم از جمله مسلمانان، رای هوشمند می دهند، تا پس از ۱۴ سال قدرت را از ید محافظه کاران بستانند،
✅ این لزوما به معنی ایده آل بودن دیگران نیست، به معنی اهمیت ناکام گذاشتن محافظه کاران حاکم در این نوبت از دید مردم بریتانیا است، بر اساس برآوردها، جهان تا صبح فردا خبر این ناکامی محافظه کاران را خواهد شنید،
✅ در ایران عزیز ما که با تراکم قدرت و ثروت در یک سو، و تراکم مظلوميت و محرومیت در سوی دیگر که اکثریت ملتند مواجه هست، و خطر آشفتگی ها و بی ثباتی و رنج مداوم مردم، روزافزون است، بهترین رویکرد، بازگشت به عدالت و انصاف از مسیر بر هم زدن تراکم ثروت و قدرت نا عادلانه در یک ضلع این جامعه سه ضلعی است،
✅ نمی شود همه منابع را در اختیار طیفی با حمایت کمتر از بیست درصد مردم قرار داد، و فریاد مردم مردم سر داد،
باید به سوی توازن ملی گامی برداشت. فضای نامتعادل همان بار کجی است که به مقصد نمی رسد.
✅ از این منظر به نفع همه رای دهندگان، حتی به نفع اصولگرایان و حتی خود آقای جلیلی است که ولو اگر کاندیدای ضلع سوم را باور ندارند، به ضلع سوم رای دهند، تا از غلظت و خشونت فضای سیاسی کاسته شود و سپهر سیاسی رنگ طیف دیگر و وسیعتری از مردم را به خود بگیرد،
✅ اینک در هفته چهارم، فضا انتخاباتی تر شده است. مطابق انتظار سه هفته برای انتخاباتی شدن کشور، کافی نبود، اساسا انتخابات زمان بیشتری نیازمند است. در آمریکا کمپین ها یک ساله است،
✅ هفته گذشته، نظرسنجی ها در تخمین میزان مشارکت خطا کرده بودند، اما در تشخیص روند و کاندیدای پیشتاز خطا نداشتند. در آخرین نظرسنجی های ملی تا پایان سه شنبه، آقای پزشکیان پیشتاز است، اما با توجه به دامنه خطای نظرسنجی ها، رقابت می تواند بسیار سنگین و قطبی و یا با فاصله نسبی باشد. فراموش نشود که یک رقیب از پشتیبانی آشکار تریبون ها و اهرم های سازمانی برخوردار است،
✅ می دانیم گروهی به دلیل پیامک های دولتی روز انتخابات و تلاش ها برای مصادره رایشان منصرف شدند. این که آیا این تلاش ها و پیامک ها تکرار می شود، و آیا گروهی از رای دهندگان منصرف می شوند یا با هشیاری اعتنا نمی کنند، مهم است،
✅ پیشی گرفتن کمپین چند هفته ای با بیش از ده ميليون رای از کمپین چند ساله، نشان دهنده ی عطش جامعه برای اصلاح و تغییر است. جمعی بسیار بزرگتر نیز رسما رای نداده اند که مواضع ایشان برای تغییر مشخص است،
✅ عمل و اهتمام حداکثری به استراتژی " هر شهروند، دو رای" و "هرشهروند دو همراه"، می تواند کمپین آقای پزشکیان راتضمین کند و سستی در این راه، شکست از خود است و ممکن است پشیمانی چندین ساله برای هواداران ایشان و حتی اضلاع دیگر در پی داشته باشد،
✅ برای کمپین آقای پزشکیان رای دیرهنگام یک نقطه ی ضعف است. یک رای زودتر، یک رای بیشتر است، ...
✅ در پایان این مسیر؛
هر جا که هستیم، چه رای می دهیم و چه رای نمی دهیم، سحرگاهان از خداوند خالق هستی طلب کنیم، آنچه خیر این دیار شرافت خیز و این مردم مظلوم و نازنین است، محقق سازد و باب های رحمتش را بگشاید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
اهمیت رای هوشمند با پیامدهای استراتژیک
ابوالفضل فاتح
🔴 درنگ جایز نیست، هر گونه کوتاهی شکست از خود است
🔴 حتی به نفع اصولگرایان است که به آقای پزشکیان رای دهند
🔴 باید مراقب بود به نام دولت سایه، حکومت سایه تشکیل ندهند
🔴 اهمیت رای هوشمند با پیامدهای استراتژیک
🔴 اتخاذ رویکرد "هر شهروند، دو همراه"
✅ در رقابت های سنگین و حیاتی و معنادار، رای هوشمند با پیامدهای استراتژیک اهمیت ویژه ای پیدا می کند. چه بسا رای دهنده الزاما طرفدار کاندیدایی نیست، رایش دائمی نیست. ممکن است یک بار رای بدهد یا یک بار رای ندهد، یا رایش در شرایط ایده آل فرد دیگری باشد، اما می داند اگر این بار رای ندهد، رای ندادن او، رای آوردن رقیبی است که هیچ تمایلی به او یا جریان او و پیامدهای انتخاب او ندارد،
✅ این رویکرد در انتخابات کشورهای مختلف به ویژه از سوی جریانات "پروگرسیو" مشاهده می شود. همین امروز در بریتانیا بسیاری از مردم از جمله مسلمانان، رای هوشمند می دهند، تا پس از ۱۴ سال قدرت را از ید محافظه کاران بستانند،
✅ این لزوما به معنی ایده آل بودن دیگران نیست، به معنی اهمیت ناکام گذاشتن محافظه کاران حاکم در این نوبت از دید مردم بریتانیا است، بر اساس برآوردها، جهان تا صبح فردا خبر این ناکامی محافظه کاران را خواهد شنید،
✅ در ایران عزیز ما که با تراکم قدرت و ثروت در یک سو، و تراکم مظلوميت و محرومیت در سوی دیگر که اکثریت ملتند مواجه هست، و خطر آشفتگی ها و بی ثباتی و رنج مداوم مردم، روزافزون است، بهترین رویکرد، بازگشت به عدالت و انصاف از مسیر بر هم زدن تراکم ثروت و قدرت نا عادلانه در یک ضلع این جامعه سه ضلعی است،
✅ نمی شود همه منابع را در اختیار طیفی با حمایت کمتر از بیست درصد مردم قرار داد، و فریاد مردم مردم سر داد،
باید به سوی توازن ملی گامی برداشت. فضای نامتعادل همان بار کجی است که به مقصد نمی رسد.
✅ از این منظر به نفع همه رای دهندگان، حتی به نفع اصولگرایان و حتی خود آقای جلیلی است که ولو اگر کاندیدای ضلع سوم را باور ندارند، به ضلع سوم رای دهند، تا از غلظت و خشونت فضای سیاسی کاسته شود و سپهر سیاسی رنگ طیف دیگر و وسیعتری از مردم را به خود بگیرد،
✅ اینک در هفته چهارم، فضا انتخاباتی تر شده است. مطابق انتظار سه هفته برای انتخاباتی شدن کشور، کافی نبود، اساسا انتخابات زمان بیشتری نیازمند است. در آمریکا کمپین ها یک ساله است،
✅ هفته گذشته، نظرسنجی ها در تخمین میزان مشارکت خطا کرده بودند، اما در تشخیص روند و کاندیدای پیشتاز خطا نداشتند. در آخرین نظرسنجی های ملی تا پایان سه شنبه، آقای پزشکیان پیشتاز است، اما با توجه به دامنه خطای نظرسنجی ها، رقابت می تواند بسیار سنگین و قطبی و یا با فاصله نسبی باشد. فراموش نشود که یک رقیب از پشتیبانی آشکار تریبون ها و اهرم های سازمانی برخوردار است،
✅ می دانیم گروهی به دلیل پیامک های دولتی روز انتخابات و تلاش ها برای مصادره رایشان منصرف شدند. این که آیا این تلاش ها و پیامک ها تکرار می شود، و آیا گروهی از رای دهندگان منصرف می شوند یا با هشیاری اعتنا نمی کنند، مهم است،
✅ پیشی گرفتن کمپین چند هفته ای با بیش از ده ميليون رای از کمپین چند ساله، نشان دهنده ی عطش جامعه برای اصلاح و تغییر است. جمعی بسیار بزرگتر نیز رسما رای نداده اند که مواضع ایشان برای تغییر مشخص است،
✅ عمل و اهتمام حداکثری به استراتژی " هر شهروند، دو رای" و "هرشهروند دو همراه"، می تواند کمپین آقای پزشکیان راتضمین کند و سستی در این راه، شکست از خود است و ممکن است پشیمانی چندین ساله برای هواداران ایشان و حتی اضلاع دیگر در پی داشته باشد،
✅ برای کمپین آقای پزشکیان رای دیرهنگام یک نقطه ی ضعف است. یک رای زودتر، یک رای بیشتر است، ...
✅ در پایان این مسیر؛
هر جا که هستیم، چه رای می دهیم و چه رای نمی دهیم، سحرگاهان از خداوند خالق هستی طلب کنیم، آنچه خیر این دیار شرافت خیز و این مردم مظلوم و نازنین است، محقق سازد و باب های رحمتش را بگشاید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
👍11👎3
سلبریتیها و مشاهیر نیامدند و ترجیح دادند در باره مشارکت در انتخابات سکوت کنند. هم سکوت حق آنهاست هم اعلام نظر.
اما اگر مشاهیر و سلبریتیها دلگیرند، چه کسی دلگیر نیست؟ وقتی همه دلسوزان ایران، علیرغم دلگیریها، برای ایران به میدان آمدند و اعلام حضور و اعلام حمایت میکنند، چه جای گلایه است؟
ویژگی این انتخابات، این است که مشارکت مردم و رای رئیس جمهور منتخب، زیر دین مشاهیر نیست. تنها فعالان مدنی بودند که همه تلاششان را کردند تا مرددین را به انتخابات ترغیب کنند.
اما اگر مشاهیر و سلبریتیها دلگیرند، چه کسی دلگیر نیست؟ وقتی همه دلسوزان ایران، علیرغم دلگیریها، برای ایران به میدان آمدند و اعلام حضور و اعلام حمایت میکنند، چه جای گلایه است؟
ویژگی این انتخابات، این است که مشارکت مردم و رای رئیس جمهور منتخب، زیر دین مشاهیر نیست. تنها فعالان مدنی بودند که همه تلاششان را کردند تا مرددین را به انتخابات ترغیب کنند.
👍34👎1
روزهایی در ایران بوده که مردم آمدند و تاریخ را عوض کردند
محمدرضا جوادی یگانه
روزهایی در ایران بوده که مردم آمدند و تاریخ را عوض کردند.
در روزگاری که همه ایران شکست خورده بود و مشروطه برچیده شده بود، فقط یک شهر ایستاد. در آن شهر یک محله و در آن محله یک خیابان و در آن خیابان یک فرد و آن فرد، ستارخان بود؛ جوانمرد تبریزی که یک تنه در مقابل استبداد مستظهر به استعمار روسیه تزاری ایستاد. با مقاومت او، تبریز به خروش آمد و با همت او و کمک اصفهان و رشت و بختیاری، همه ایران در بازگرداندن مشروطه پیروز شد.
روزهای دیگری هم بود که مردم آمدند: در سی تیر ۱۳۳۱، در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ که بیتوجه به حکومت نظامی به خیابان آمدند، در مرداد ۱۳۶۷ که مردم دوباره به جبهه رفتند و سرنوشت جنگ تعیین شد، و در دوم خرداد ۷۶ که مردم، غیرمنتظره و ناباورانه رأی دادند و یک دوره جدید آغاز شد.
روزهایی هم بود که مردم یا نخبگان ساکت ماندند و سرنوشت تلخی برای یک ملت رقم خورد. در آبان ۱۳۰۴ که با سکوت و ارعاب اکثریت نمایندگان مجلس جز تعداد انگشتشمار نماینده شجاع، استبدادی به استبداد دیگر تبدیل شد و ایران فرصت تاریخی گذار به توسعهی همراه با آزادی را از دست داد.
امروز هم یک فرصت تاریخی است که مردم میتوانند علیرغم همه دلگیریها، گلایهها و انتقادها، به پای صندوق رأی بیایند و راهی را انتخاب کنند که از مشکلاتشان بکاهند و چشماندازی به آینده خود و فرزندانشان بگشایند.
صندوق رأی میراث انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی است. آزادی را بیگانگان هدیه نمیدهند، همچنین آزادی به رایگان و به سرعت به دست نمیآید. ایران امروز با تلاش همه ایرانیان بر فراز و برقرار مانده است و برای استقلال و آزادی ایران باید در میدان ماند و هزینه کرد. به ایران و برای ایران بیندیشیم و به فرزندانمان که مبادا بگویند چرا راهی را تا آخر نپیمودید؟
محمدرضا جوادی یگانه
روزهایی در ایران بوده که مردم آمدند و تاریخ را عوض کردند.
در روزگاری که همه ایران شکست خورده بود و مشروطه برچیده شده بود، فقط یک شهر ایستاد. در آن شهر یک محله و در آن محله یک خیابان و در آن خیابان یک فرد و آن فرد، ستارخان بود؛ جوانمرد تبریزی که یک تنه در مقابل استبداد مستظهر به استعمار روسیه تزاری ایستاد. با مقاومت او، تبریز به خروش آمد و با همت او و کمک اصفهان و رشت و بختیاری، همه ایران در بازگرداندن مشروطه پیروز شد.
روزهای دیگری هم بود که مردم آمدند: در سی تیر ۱۳۳۱، در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ که بیتوجه به حکومت نظامی به خیابان آمدند، در مرداد ۱۳۶۷ که مردم دوباره به جبهه رفتند و سرنوشت جنگ تعیین شد، و در دوم خرداد ۷۶ که مردم، غیرمنتظره و ناباورانه رأی دادند و یک دوره جدید آغاز شد.
روزهایی هم بود که مردم یا نخبگان ساکت ماندند و سرنوشت تلخی برای یک ملت رقم خورد. در آبان ۱۳۰۴ که با سکوت و ارعاب اکثریت نمایندگان مجلس جز تعداد انگشتشمار نماینده شجاع، استبدادی به استبداد دیگر تبدیل شد و ایران فرصت تاریخی گذار به توسعهی همراه با آزادی را از دست داد.
امروز هم یک فرصت تاریخی است که مردم میتوانند علیرغم همه دلگیریها، گلایهها و انتقادها، به پای صندوق رأی بیایند و راهی را انتخاب کنند که از مشکلاتشان بکاهند و چشماندازی به آینده خود و فرزندانشان بگشایند.
صندوق رأی میراث انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی است. آزادی را بیگانگان هدیه نمیدهند، همچنین آزادی به رایگان و به سرعت به دست نمیآید. ایران امروز با تلاش همه ایرانیان بر فراز و برقرار مانده است و برای استقلال و آزادی ایران باید در میدان ماند و هزینه کرد. به ایران و برای ایران بیندیشیم و به فرزندانمان که مبادا بگویند چرا راهی را تا آخر نپیمودید؟
👍15👎3