Forwarded from رویداد۲۴
💢جامعهشناسی ناامید و اعتراض | آیا پزشکیان میتواند بخش قهرکرده جامعه را پای صندوق بیاورد؟
🔺رویداد۲۴ گزارش میدهد؛
🔸در انتخاباتی که قرار است به زودی به دلیل درگذشت ناگهانی رئیس جمهور برگزار شود، اوضاع تغییر کوچکی کرده است. یک کاندیدا در بین ۶ کاندیدا میتواند نماینده بخشی از جامعه قهر کرده با صندوق رای شود، اما آیا حضور او برای آشتی این قشر کافیست؟ دو جامعهشناس به این سوال پاسخ دادهاند.
🔸جزئیات این گفتگو را در لینک زیر بخوانید:
https://www.rouydad24.ir/fa/news/372785/
Rouydad24.ir
@rouydad24
🔺رویداد۲۴ گزارش میدهد؛
🔸در انتخاباتی که قرار است به زودی به دلیل درگذشت ناگهانی رئیس جمهور برگزار شود، اوضاع تغییر کوچکی کرده است. یک کاندیدا در بین ۶ کاندیدا میتواند نماینده بخشی از جامعه قهر کرده با صندوق رای شود، اما آیا حضور او برای آشتی این قشر کافیست؟ دو جامعهشناس به این سوال پاسخ دادهاند.
🔸جزئیات این گفتگو را در لینک زیر بخوانید:
https://www.rouydad24.ir/fa/news/372785/
Rouydad24.ir
@rouydad24
جامعهشناسی ناامیدی و اعتراض
گفتگو با رویداد ۲۴ (اینجا)
جوادی یگانه دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران در گفتوگو با رویداد۲۴ میگوید: انتخابات، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری، یکی از مهمترین دستاوردهای جمهوری است. خواست مردم از دوره مشروطه این بوده که حاکمانشان را خودشان انتخاب بکنند. کاهش شدید مشارکت در سه انتخابات اخیر، موضوع نگرانکنندهای است و برایش دلایل متعددی وجود دارد. مهمترین دلیل این بود که بخشی از جامعه که به امید تغییر رای میدادند، از اینکه تغییری ممکن بشود یا اینکه کاندیداها بتوانند نماینده این تغییرات باشند، ناامید شدند. «دوجامعهای شدن جامعه ایران» یعنی بخشی از جامعه عامدانه و به دست خود، نظام سیاسی را موجود را رها کرده و دیگر رای نمیدهد.
او به یک بهبود و افزایش میزان مشارکت را در انتخابات مجلس نسبت به ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اشاره کرده و تاکید کرده «منظور فقط درصد رای نیست»، بلکه امید به امکان تغییر هم هست، و این بهبود مشارکت لااقل در شهرستانها رخ داده و چند درصدی از مردم رای داده اند، اما این ناشی از فرق انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بوده است.
کماکان برآوردها در مورد مشارکت در انتخابات پایین است
کماکان برآوردها در مورد مشارکت در انتخابات چیزی حدود ۵۰ درصد است. فضای گفتگوی سیاسی بعد از درگذشت مرحوم ابراهیم رئیسی، به دلیل ناگهانی شدن انتخابات در افکار عمومی شکل نگرفته است. درصدی از جامعه، به صورت سنتی رای میدهند و پایگاه رای شان مشخص است. کسانی که در این دورهها رای ندادهاند و عدممشارکت آنها نرخ مشارکت را پایین آورده، نوعا ناراضیاند؛ از کسانی که به آنها رای داده اند، یعنی اصلاحطلبان، که به وعدههایی که دادهاند عمل نکردهاند. اینها حس میکنند از اعتمادشان سو استفاده شده است.
در یک تقسیمبندی بسیار کلی، در میان کسانی که رای میدهند هم اصلاحطلب داریم هم اصولگرا. قاعدتا همه اصولگرایان رای خواهند داد. اما در همین تقسیمبندی کلی، تعداد زیادی از اصلاحطلبان هنوز متمایل به رای دادن نشدهاند و تردید دارند که اصلاح از طریق صندوق ممکن باشد. برخی بنا بوده به احمدینژاد رای بدهند و اگر جایگزین مناسبی برای او در این شش نامزد پیدا نکنند رای نخواهند داد و البته نزدیک به سی درصد جامعه، جزو جامعه دومی شدهاند که راهشان را جدا کردهاند و به احتمال زیاد رای نخواهند داد. این آرایش اصلی مردم در برابر صندوق رای است.
ما اطلاعات آماری روشنی در باره کسانی که رای نمیدهند و دلایل رای ندادن آنها نداریم، یعنی همانها که در نظرسنجیها حاضر به پاسخدادن نمیشوند و درصدشان هم کم نیست؛ بنابراین برای پاسخ به این سوال باید در ارزشها و نگرشها و تمایلات این بخش دل کنده از فضای سیاسی، که جامعه دوم هستند، تمرکز کنیم.
اصلاح طلبان قبل از اعلام نام نامزدهای تایید صلاحیتشده، سه نامزد معرفی کرده بودند که یکی از آنها تایید شده؛ پس این انتخابات دیگر بحث روزنه نیست و یک کاندیدا دارند. با این حال جریان اصلاحطلبی بخش مهمی از سبد رایش در سه انتخابات اخیر را از دست داده و اصلاحطلبان باید بتوانند اینها را برگردانند. دلیل رای ندادن آنها این است که میگویند اینها وعده میدهند و عمل نمیکنند یا اصولا نمیتوانند عمل کنند.
مردم باید باور کنند که باید از فضای انتخابات دفاع کنند. بپذیریم که اصلاحات یک روند تدریجی است و ناگهانی و دفعتا محقق نمیشود. هر بهبود و پیشرفتی تدریجی است، آزادی را دیگران نمیدهند و باید آن را کسب کرد، ولی بخاطر یک تغییر آرمانی، نباید چشم از تغییرات اندکی، ولی رو به جلو چشم پوشید.
گفتگو با مردم لازم است. رابطهای که چندین سال خراب شده، ترمیمش به سرعت انجام نمیشود و باید بپذیریم ترمیم رابطه بین نظام سیاسی و معترضان یا اصلاحطلبان و معترضان به سادگی صورت نمیگیرد. حق با مردم است و نظام سیاسی و اصلاحطلبان باید تلاش کنند اعتماد مردم و معترضان را دوباره جلب کنند.
از بازگشت امید و اعتماد به جامعه دوم ناامید نیستم
از بازگشت امید و اعتماد به این جامعه دوم ناامید نیست. امیدوارم میزان مشارکت بالای ۵۰ درصد و حتی تا ۶۰ درصد برسد. بخشی از اقتداری که ایران در جریان دفاع از خود در برابر حملات اسراییل به دست آورد، باید در فضای داخلی ایران هم استفاده شود و نقدشدگی آن به گشودگی فضای سیاسی است.
اگر در دو هفته آینده یخ شرکت در انتخابات شکسته نشود و آنها که میخواهند رای بدهند، این تصمیم را با صدای بلند اعلام نکنند، مشارکت به دشواری میتواند بالای پنجاه درصد برود. هنوز احتمالات زیادی وجود دارد مناظرات شروع نشده، ولی فضا هم به این سادگی تغییر نمیکند. اما حتی اگر شگفتی هم در این انتخابات شکل نگیرد، همین که تغییر سیاسی در ایران دموکراتیک باشد و مردم احساس کنند نمایندهای در میان نامزدها دارند، نکته مهمی است که باید پایش بایستیم.
گفتگو با رویداد ۲۴ (اینجا)
جوادی یگانه دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران در گفتوگو با رویداد۲۴ میگوید: انتخابات، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری، یکی از مهمترین دستاوردهای جمهوری است. خواست مردم از دوره مشروطه این بوده که حاکمانشان را خودشان انتخاب بکنند. کاهش شدید مشارکت در سه انتخابات اخیر، موضوع نگرانکنندهای است و برایش دلایل متعددی وجود دارد. مهمترین دلیل این بود که بخشی از جامعه که به امید تغییر رای میدادند، از اینکه تغییری ممکن بشود یا اینکه کاندیداها بتوانند نماینده این تغییرات باشند، ناامید شدند. «دوجامعهای شدن جامعه ایران» یعنی بخشی از جامعه عامدانه و به دست خود، نظام سیاسی را موجود را رها کرده و دیگر رای نمیدهد.
او به یک بهبود و افزایش میزان مشارکت را در انتخابات مجلس نسبت به ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اشاره کرده و تاکید کرده «منظور فقط درصد رای نیست»، بلکه امید به امکان تغییر هم هست، و این بهبود مشارکت لااقل در شهرستانها رخ داده و چند درصدی از مردم رای داده اند، اما این ناشی از فرق انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بوده است.
کماکان برآوردها در مورد مشارکت در انتخابات پایین است
کماکان برآوردها در مورد مشارکت در انتخابات چیزی حدود ۵۰ درصد است. فضای گفتگوی سیاسی بعد از درگذشت مرحوم ابراهیم رئیسی، به دلیل ناگهانی شدن انتخابات در افکار عمومی شکل نگرفته است. درصدی از جامعه، به صورت سنتی رای میدهند و پایگاه رای شان مشخص است. کسانی که در این دورهها رای ندادهاند و عدممشارکت آنها نرخ مشارکت را پایین آورده، نوعا ناراضیاند؛ از کسانی که به آنها رای داده اند، یعنی اصلاحطلبان، که به وعدههایی که دادهاند عمل نکردهاند. اینها حس میکنند از اعتمادشان سو استفاده شده است.
در یک تقسیمبندی بسیار کلی، در میان کسانی که رای میدهند هم اصلاحطلب داریم هم اصولگرا. قاعدتا همه اصولگرایان رای خواهند داد. اما در همین تقسیمبندی کلی، تعداد زیادی از اصلاحطلبان هنوز متمایل به رای دادن نشدهاند و تردید دارند که اصلاح از طریق صندوق ممکن باشد. برخی بنا بوده به احمدینژاد رای بدهند و اگر جایگزین مناسبی برای او در این شش نامزد پیدا نکنند رای نخواهند داد و البته نزدیک به سی درصد جامعه، جزو جامعه دومی شدهاند که راهشان را جدا کردهاند و به احتمال زیاد رای نخواهند داد. این آرایش اصلی مردم در برابر صندوق رای است.
ما اطلاعات آماری روشنی در باره کسانی که رای نمیدهند و دلایل رای ندادن آنها نداریم، یعنی همانها که در نظرسنجیها حاضر به پاسخدادن نمیشوند و درصدشان هم کم نیست؛ بنابراین برای پاسخ به این سوال باید در ارزشها و نگرشها و تمایلات این بخش دل کنده از فضای سیاسی، که جامعه دوم هستند، تمرکز کنیم.
اصلاح طلبان قبل از اعلام نام نامزدهای تایید صلاحیتشده، سه نامزد معرفی کرده بودند که یکی از آنها تایید شده؛ پس این انتخابات دیگر بحث روزنه نیست و یک کاندیدا دارند. با این حال جریان اصلاحطلبی بخش مهمی از سبد رایش در سه انتخابات اخیر را از دست داده و اصلاحطلبان باید بتوانند اینها را برگردانند. دلیل رای ندادن آنها این است که میگویند اینها وعده میدهند و عمل نمیکنند یا اصولا نمیتوانند عمل کنند.
مردم باید باور کنند که باید از فضای انتخابات دفاع کنند. بپذیریم که اصلاحات یک روند تدریجی است و ناگهانی و دفعتا محقق نمیشود. هر بهبود و پیشرفتی تدریجی است، آزادی را دیگران نمیدهند و باید آن را کسب کرد، ولی بخاطر یک تغییر آرمانی، نباید چشم از تغییرات اندکی، ولی رو به جلو چشم پوشید.
گفتگو با مردم لازم است. رابطهای که چندین سال خراب شده، ترمیمش به سرعت انجام نمیشود و باید بپذیریم ترمیم رابطه بین نظام سیاسی و معترضان یا اصلاحطلبان و معترضان به سادگی صورت نمیگیرد. حق با مردم است و نظام سیاسی و اصلاحطلبان باید تلاش کنند اعتماد مردم و معترضان را دوباره جلب کنند.
از بازگشت امید و اعتماد به جامعه دوم ناامید نیستم
از بازگشت امید و اعتماد به این جامعه دوم ناامید نیست. امیدوارم میزان مشارکت بالای ۵۰ درصد و حتی تا ۶۰ درصد برسد. بخشی از اقتداری که ایران در جریان دفاع از خود در برابر حملات اسراییل به دست آورد، باید در فضای داخلی ایران هم استفاده شود و نقدشدگی آن به گشودگی فضای سیاسی است.
اگر در دو هفته آینده یخ شرکت در انتخابات شکسته نشود و آنها که میخواهند رای بدهند، این تصمیم را با صدای بلند اعلام نکنند، مشارکت به دشواری میتواند بالای پنجاه درصد برود. هنوز احتمالات زیادی وجود دارد مناظرات شروع نشده، ولی فضا هم به این سادگی تغییر نمیکند. اما حتی اگر شگفتی هم در این انتخابات شکل نگیرد، همین که تغییر سیاسی در ایران دموکراتیک باشد و مردم احساس کنند نمایندهای در میان نامزدها دارند، نکته مهمی است که باید پایش بایستیم.
پايگاه خبری تحلیلی رویداد۲۴
جامعهشناسی ناامید و اعتراض | آیا پزشکیان میتواند بخش قهرکرده جامعه را پای صندوق بیاورد؟ | رویداد24
در انتخاباتی که قرار است به زودی به دلیل درگذشت ناگهانی رئیس جمهور برگزار شود، اوضاع تغییر کوچکی کرده است. یک کاندیدا در بین ۶ کاندیدا میتواند نماینده بخشی از
👍1👎1
در دفاع از جامعه
واکاوی انتقادی انگارۀ فروپاشی اجتماعی در ایران
مقاله هادی سلیمانی قرهگل و همکارانش (سیدحسین سراجزاده، قدیر نصری و رضا صفری شالی) که برگرفته از رساله دکتری سلیمانی است، در شماره اخیر فصلنامه بررسی مسائل اجتماعی ایران (بهار ۱۴۰۳) (اینجا) منتشر شده است. این مقاله ایده «فروپاشی اجتماعی» را که برخی جامعهشناسان و فعالان سیاسی در دو دهه اخیر در ایران مطرح کرده بودند بررسی میکند و با مرور ادعاها، آن را نقد میکند. فایل مقاله پیوست است.
چکیده مقاله
فروپاشی اجتماعی ازجمله انگارههای ناظر به مسئلۀ همبستگی اجتماعی در ایران است که از اواخر دهۀ هفتاد تاکنون توسط برخی ادعاسازان وارد فضای تحلیلی جامعۀ ایران شده و با تشدید تنشها و تضادهای سالهای اخیر مجدداً مورد اقبال قرار گرفته است.
در این نوشتار تلاش شده است مبتنی بر رویکرد برساختگرایی اجتماعی، دعاوی طرحشده در خصوص فروپاشی اجتماعی مورد واکاوی و ارزیابی انتقادی قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف، متن در سه بخش انتظام یافته است؛ در بخش نخست با مرور کلی ادبیات فروپاشی اجتماعی در سپهر گستردهتر جهانی، تمایزات کاربست آن در ادبیات داخلی مورد تأکید قرار میگیرد. در بخش دوم نیز زمینههای مختلف اجتماعی و سیاسی شکلگیری انگارۀ فروپاشی اجتماعی در درون رویکرد کلانتر زوالاندیشی و نحوۀ پیدایی آن در تحلیل جامعۀ ایران در کانون بحث قرار دارد. درنهایت از طریق مرور انتقادی دعاوی ناظر به انگارۀ فروپاشی اجتماعی، نحوۀ برساخت انگارۀ مزبور به بحث گذاشته میشود.
نتایج نشان داد انگارۀ فروپاشی اجتماعی فاقد دلالتهای دقیق نظری و مفهومی بوده و در فضای عمومی جامعۀ ایران، در قالب «ادعای مسئله»، با هدف حساسکردن نظام سیاسی برای بازبینی در سیاستهای کلان و نیز نحوۀ حکمرانی صورتبندی شده است. بااینحال، غلبۀ «رویکرد آسیبشناختی به جامعه» در کنار «متهمکردن نهاد سیاست به ایجاد مسئله»، مانع از راهیابی انگارۀ مزبور به سیاست اجتماعی شده است. انگارۀ فروپاشی اجتماعی علاوه بر اینکه دستاوردهای مفهومی و سیاستی چندانی نداشته و از حیث ارائۀ راهکار سترون و دچار لکنت است، از طریق گسترش ادبیات «اغراقآمیز و نمایشی»، در کنار برتریدادن به «تحلیل و کردار مبتنی بر امر سیاسی»، عملاً در برابر امر اجتماعی و جامعه سامان یافته است.
واکاوی انتقادی انگارۀ فروپاشی اجتماعی در ایران
مقاله هادی سلیمانی قرهگل و همکارانش (سیدحسین سراجزاده، قدیر نصری و رضا صفری شالی) که برگرفته از رساله دکتری سلیمانی است، در شماره اخیر فصلنامه بررسی مسائل اجتماعی ایران (بهار ۱۴۰۳) (اینجا) منتشر شده است. این مقاله ایده «فروپاشی اجتماعی» را که برخی جامعهشناسان و فعالان سیاسی در دو دهه اخیر در ایران مطرح کرده بودند بررسی میکند و با مرور ادعاها، آن را نقد میکند. فایل مقاله پیوست است.
چکیده مقاله
فروپاشی اجتماعی ازجمله انگارههای ناظر به مسئلۀ همبستگی اجتماعی در ایران است که از اواخر دهۀ هفتاد تاکنون توسط برخی ادعاسازان وارد فضای تحلیلی جامعۀ ایران شده و با تشدید تنشها و تضادهای سالهای اخیر مجدداً مورد اقبال قرار گرفته است.
در این نوشتار تلاش شده است مبتنی بر رویکرد برساختگرایی اجتماعی، دعاوی طرحشده در خصوص فروپاشی اجتماعی مورد واکاوی و ارزیابی انتقادی قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف، متن در سه بخش انتظام یافته است؛ در بخش نخست با مرور کلی ادبیات فروپاشی اجتماعی در سپهر گستردهتر جهانی، تمایزات کاربست آن در ادبیات داخلی مورد تأکید قرار میگیرد. در بخش دوم نیز زمینههای مختلف اجتماعی و سیاسی شکلگیری انگارۀ فروپاشی اجتماعی در درون رویکرد کلانتر زوالاندیشی و نحوۀ پیدایی آن در تحلیل جامعۀ ایران در کانون بحث قرار دارد. درنهایت از طریق مرور انتقادی دعاوی ناظر به انگارۀ فروپاشی اجتماعی، نحوۀ برساخت انگارۀ مزبور به بحث گذاشته میشود.
نتایج نشان داد انگارۀ فروپاشی اجتماعی فاقد دلالتهای دقیق نظری و مفهومی بوده و در فضای عمومی جامعۀ ایران، در قالب «ادعای مسئله»، با هدف حساسکردن نظام سیاسی برای بازبینی در سیاستهای کلان و نیز نحوۀ حکمرانی صورتبندی شده است. بااینحال، غلبۀ «رویکرد آسیبشناختی به جامعه» در کنار «متهمکردن نهاد سیاست به ایجاد مسئله»، مانع از راهیابی انگارۀ مزبور به سیاست اجتماعی شده است. انگارۀ فروپاشی اجتماعی علاوه بر اینکه دستاوردهای مفهومی و سیاستی چندانی نداشته و از حیث ارائۀ راهکار سترون و دچار لکنت است، از طریق گسترش ادبیات «اغراقآمیز و نمایشی»، در کنار برتریدادن به «تحلیل و کردار مبتنی بر امر سیاسی»، عملاً در برابر امر اجتماعی و جامعه سامان یافته است.
Telegram
attach 📎
👍6
جامعهی تحقیرشده، جامعهای که بارها به امید تغیر رای داده و به منتخبش اجازه کوچکترین تغییری در ساختار داده نشده؛ حق دارد که از تحقیر مجدد بترسد و امید نبندد و رای ندهد.
آنکه به افزایش مشارکت نیاز دارد، و آنکه از این جامعه رای میخواهد، باید قانعشان کند که چرا باید دوباره رای بدهند.
آنکه به افزایش مشارکت نیاز دارد، و آنکه از این جامعه رای میخواهد، باید قانعشان کند که چرا باید دوباره رای بدهند.
👍23👎6
آنها که میگویند: «رای نمیدهیم چون قبلا با همین وعدهها رای داده بودیم، ولی از رای ما سوء استفاده شده»، در واقع دارند به قیمت فدا کردن آینده خودشان و فرزندانشان، از گذشته خود انتقام میگیرند.
انتقام، تشفی میدهد، اما زندگی نخواهد آورد. گاهی باید خود را بخشید و به زندگی ادامه داد.
انتقام، تشفی میدهد، اما زندگی نخواهد آورد. گاهی باید خود را بخشید و به زندگی ادامه داد.
👎22👍18
هیچکدامشان نه گشت ارشاد را گردن میگیرند نه محدودیت فضای مجازی را، همانها که در جلسات و شوراها، نظام را با نظرسنجیها و نظریهها تشجیع میکردند.
مشخص است که برای آنها هم مورد تنفر مردم قرار نگرفتن مهمتر است تا ایستادن پای نظام. حتی آنها که آمدهاند تا نمانند هم، لگدی میزنند.
مشخص است که برای آنها هم مورد تنفر مردم قرار نگرفتن مهمتر است تا ایستادن پای نظام. حتی آنها که آمدهاند تا نمانند هم، لگدی میزنند.
👍14
Forwarded from دغدغه ایران
آیا واقعاً رئیسجمهور هیچکاره است؟!
محمد فاضلی
برخی منتقدان و معترضان به وضع موجود و روش حکمرانی فعلی، در مقابل دعوت به مشارکت در انتخابات، غالبا میپرسند: فرق میکند چه کسی رئیسجمهور باشد؟ خلاصه پاسخم به این پرسش چند بند است.
یک. به معترضان حق میدهم از نتیجه انتخابات پیشین ناراضی باشند. آنها به اهدافی نرسیدهاند که در نظر داشتند. اما این در چشمانداز تاریخی، ماجرای ۱۲۰ سال تلاش ما ایرانیان بعد از مشروطه است. ما هنوز به «حاکمیت قانون» که از مهمترین شعارهای مشروطه بود نرسیدهایم. ماجرا محدود به این ۴۰ سال نیست. شرح مفصلی درباره این ۱۲۰ سال در بازخوانی ایران معاصر ارائه کردهام.
دو. رئیسجمهور، انتخابکننده ۱۸ وزیر و دهها معاون و رئیس دستگاه است، که هر کدام از آنها دهها نفر را انتخاب میکنند و بر سرنوشت ما اثر میگذارند. رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور یکی از مهمترین رئیس سازمانهاست.
سه. رئیسجمهور رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است که بر سرنوشت آموزش و پرورش، دانشگاه، رسانهها، فیلم، تئاتر، موسیقی، هنر و کل بخش فرهنگ و اهالی فرهنگ تأثیر تعیینکننده دارد.
چهار. رئیسجمهور رئیس شورای عالی امنیت ملی است که دبیر این شورا را انتخاب میکند، و بر حیاتیترین تصمیمات امنیتی، سیاست خارجی و سیاست داخلی، نوع برخورد با رسانهها و ... تأثیر تعیینکننده دارد.
پنج. رئیسجمهور رئیس شورای عالی محیطزیست است که برخی از مهمترین تصمیمات درباره محیطزیست و ظرفیت زیستپذیری سرزمین در آن گرفته میشود.
شش. رئیسجمهور رئیس شورای عالی آب است که تصمیمات مهم آبی در آن اتخاذ میشود و ظرفیت زیادی برای هماهنگیهای مربوط به مسائل آبی دارد.
هفت. شورای عالی سلامت و امنیت غذایی که سیاستگذاری و راهبردهای کلان حوزه بهداشت، سلامت و امنیت غذایی را تعیین میکند.
هشت. شورای عالی فضای مجازی نیز به ریاست رئیسجمهور برگزار میشود. سیاستگذاری کلان فضای مجازی نیز در این شورا انجام میشود.
نه. شورای عالی آموزش و پرورش. یکی از مهمترین نهادهای سیاستگذاری در امر حیاتی آموزش و پرورش در کشور است.
ده. برخی دیگر از شوراهای عالی که رئیسجمهور ریاست آنها را بر عهده دارد عبارتند از: شورای عالی اداری، شورای عالی اشتغال، شورای عالی جوانان، شورای عالی مناطق آزاد تجاری-صنعتی و ویژه اقتصادی، شورای عالی صنایع دریایی کشور.
یازده. رئیسجمهور در تعیین سفرای ایران در کشورهای دیگر نقش تعیینکننده دارد.
دوازده. رئیسجمهور در جلسه سران سه قوه شرکت میکند و بیشترین ظرفیت برای ارائه مهمترین گزارشها از وضعیت کشور در این جلسه را دارد.
سیزده. رئیسجمهور در جلساتی با رهبری شرکت میکند و ظرفیت دارد که گزارشهایی درباره وضعیت کشور ارائه کند و مهمترین مسائل مردم را با ایشان طرح کند.
چهارده. رئیسجمهور در انتخاب همه استانداران نقش تعیینکننده دارد. اگرچه معتقدم انتخاب رؤسای دانشگاهها باید بر اساس نظرات اعضای هیئت علمی صورت گیرد، اما در حال حاضر، انتخاب تمامی رؤسای دانشگاههای دولتی تحت تأثیر نظر رئیسجمهور (و در قالب تأثیرگذاری رئیسجمهور در شورای عالی انقلاب فرهنگی) است.
اینها فقط بخشی از اختیارات رسمی رئیسجمهور است. آیا فکر میکنید آدمی با این همه اختیارات، بیاثر است و تفاوتی نمیکند چنین اختیاراتی به چه کسی و با چه جهتگیریای واگذار شود؟
آیا واقعبینی است که تصور کنیم مقامی با این اختیارات، هیچکاره است؟
اگر رئیسجمهور هیچکاره است، چرا اصولگرایان که دیگر ابزارهای قدرت را دارند، این همه برای به دست گرفتن این سمت تلاش میکنند؟ برای تصاحب سمت یک هیچکاره؟!
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
برخی منتقدان و معترضان به وضع موجود و روش حکمرانی فعلی، در مقابل دعوت به مشارکت در انتخابات، غالبا میپرسند: فرق میکند چه کسی رئیسجمهور باشد؟ خلاصه پاسخم به این پرسش چند بند است.
یک. به معترضان حق میدهم از نتیجه انتخابات پیشین ناراضی باشند. آنها به اهدافی نرسیدهاند که در نظر داشتند. اما این در چشمانداز تاریخی، ماجرای ۱۲۰ سال تلاش ما ایرانیان بعد از مشروطه است. ما هنوز به «حاکمیت قانون» که از مهمترین شعارهای مشروطه بود نرسیدهایم. ماجرا محدود به این ۴۰ سال نیست. شرح مفصلی درباره این ۱۲۰ سال در بازخوانی ایران معاصر ارائه کردهام.
دو. رئیسجمهور، انتخابکننده ۱۸ وزیر و دهها معاون و رئیس دستگاه است، که هر کدام از آنها دهها نفر را انتخاب میکنند و بر سرنوشت ما اثر میگذارند. رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور یکی از مهمترین رئیس سازمانهاست.
سه. رئیسجمهور رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است که بر سرنوشت آموزش و پرورش، دانشگاه، رسانهها، فیلم، تئاتر، موسیقی، هنر و کل بخش فرهنگ و اهالی فرهنگ تأثیر تعیینکننده دارد.
چهار. رئیسجمهور رئیس شورای عالی امنیت ملی است که دبیر این شورا را انتخاب میکند، و بر حیاتیترین تصمیمات امنیتی، سیاست خارجی و سیاست داخلی، نوع برخورد با رسانهها و ... تأثیر تعیینکننده دارد.
پنج. رئیسجمهور رئیس شورای عالی محیطزیست است که برخی از مهمترین تصمیمات درباره محیطزیست و ظرفیت زیستپذیری سرزمین در آن گرفته میشود.
شش. رئیسجمهور رئیس شورای عالی آب است که تصمیمات مهم آبی در آن اتخاذ میشود و ظرفیت زیادی برای هماهنگیهای مربوط به مسائل آبی دارد.
هفت. شورای عالی سلامت و امنیت غذایی که سیاستگذاری و راهبردهای کلان حوزه بهداشت، سلامت و امنیت غذایی را تعیین میکند.
هشت. شورای عالی فضای مجازی نیز به ریاست رئیسجمهور برگزار میشود. سیاستگذاری کلان فضای مجازی نیز در این شورا انجام میشود.
نه. شورای عالی آموزش و پرورش. یکی از مهمترین نهادهای سیاستگذاری در امر حیاتی آموزش و پرورش در کشور است.
ده. برخی دیگر از شوراهای عالی که رئیسجمهور ریاست آنها را بر عهده دارد عبارتند از: شورای عالی اداری، شورای عالی اشتغال، شورای عالی جوانان، شورای عالی مناطق آزاد تجاری-صنعتی و ویژه اقتصادی، شورای عالی صنایع دریایی کشور.
یازده. رئیسجمهور در تعیین سفرای ایران در کشورهای دیگر نقش تعیینکننده دارد.
دوازده. رئیسجمهور در جلسه سران سه قوه شرکت میکند و بیشترین ظرفیت برای ارائه مهمترین گزارشها از وضعیت کشور در این جلسه را دارد.
سیزده. رئیسجمهور در جلساتی با رهبری شرکت میکند و ظرفیت دارد که گزارشهایی درباره وضعیت کشور ارائه کند و مهمترین مسائل مردم را با ایشان طرح کند.
چهارده. رئیسجمهور در انتخاب همه استانداران نقش تعیینکننده دارد. اگرچه معتقدم انتخاب رؤسای دانشگاهها باید بر اساس نظرات اعضای هیئت علمی صورت گیرد، اما در حال حاضر، انتخاب تمامی رؤسای دانشگاههای دولتی تحت تأثیر نظر رئیسجمهور (و در قالب تأثیرگذاری رئیسجمهور در شورای عالی انقلاب فرهنگی) است.
اینها فقط بخشی از اختیارات رسمی رئیسجمهور است. آیا فکر میکنید آدمی با این همه اختیارات، بیاثر است و تفاوتی نمیکند چنین اختیاراتی به چه کسی و با چه جهتگیریای واگذار شود؟
آیا واقعبینی است که تصور کنیم مقامی با این اختیارات، هیچکاره است؟
اگر رئیسجمهور هیچکاره است، چرا اصولگرایان که دیگر ابزارهای قدرت را دارند، این همه برای به دست گرفتن این سمت تلاش میکنند؟ برای تصاحب سمت یک هیچکاره؟!
@fazeli_mohammad
Telegram
پادکست دغدغه ایران - کانال رسمی
قسمت صد و دوازدهم پادکست دغدغه ایران
بازخوانی ایران معاصر
بعد از پنج قسمت شرح کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» و پنج قسمت شرح کتاب «در سایه خشونت» که نزدیک به ده ماه طول کشید، در قسمت صدودوازده پادکست دغدغه ایران، تاریخ ایران معاصر را از اواخر مشروطه تا…
بازخوانی ایران معاصر
بعد از پنج قسمت شرح کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» و پنج قسمت شرح کتاب «در سایه خشونت» که نزدیک به ده ماه طول کشید، در قسمت صدودوازده پادکست دغدغه ایران، تاریخ ایران معاصر را از اواخر مشروطه تا…
👍10👎5
جامعه تردید؛ نه میل ماندن، نه سودای رفتن
در آستانه مناظره اول
محمدرضا جوادی یگانه
اصل حرف: بخش مهمی از جامعه ایران مردد هستند، مردد برای شرکت در انتخابات، و مردد در انتخاب نامزد. کسی که مرددها را نمایندگی کند، یا ثبتنام نکرده یا تایید صلاحیت نشده، یا هنوز حرفی را که مرددها طالب آن هستند، بیان نکرده است. تکلیف این انتخابات را نه اعتراض به وضع موجود، که تردیدها تعیین میکند و کسی که بتواند صدای مرددها باشد. و البته اگر نظام سیاسی نتواند نظر مرددها را جلب کند، دیگران خواهند کرد و این شگفتی آینده ایران خواهد شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتخابات فرصتی برای شناخت جامعه ایران نیز هست. اگر دو رفتار سیاسی روشن مردم، ده روز مانده به انتخابات، شامل تصمیم قطعی برای عدم شرکت در انتخابات، و انتخاب قطعی نامزد باشد، یک بعد دیگر هم هست که تا اینجا در این انتخابات هم متمایز است هم سرنوشتساز، و آن «تردید» است. مرددها را میتوان در این بخشهای نظرسنجیها یافت:
- آنها که حاضر به همکاری با پاسخگویان نمیشوند و ترجیح میدهند در باره انتخابات حرفی نزنند، که بین چهل تا شصت درصد جامعه هستند؛
- آنها که اعلام میکنند تصمیم قطعی برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نگرفتهاند، که حدود ده درصد جامعه هستند؛
- و آنها که تصمیم قطعی برای شرکت در انتخابات گرفتهاند، اما اعلام کردهاند نامزد مورد نظر خود را هنوز انتخاب نکردهاند، که اینها هم حدود ده درصد جامعه هستند.
برپایه نظرسنجیهای اخیر، میزان این سه دسته مردد یا ساکت، دستکم شصت درصد جامعه ایران هستند.
برخی از این تردیدها در مناظره، و با شیوه نقد نامزدها از دیگران و پاسخ آنها به نقدهای دیگران مشخص خواهد شد. به صورت سنتی، آنکه بتواند بیشترین میزان فاصله از وضع موجود را نشان بدهد، و همچنین بتواند پاسخ دندانشکن به نامزدهای دیگر بدهد، میتواند بخشی از مرددها را قانع کنند که هم رای بدهند و هم به او رای بدهند. لااقل از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶، مناظرهها بوده که تکلیف انتخابات را مشخص کرده است. در زورآزمایی میان نامزدها، آنکه توانسته نشان بدهد مسئول وضعیت نابسامان موجود نیست و همچنین با مهارتهای زبانی، مسئول وضع موجود را درمیان سایر نامزدها مشخص کند و بتواند او را در مجادله، منکوب کند، پیروز انتخابات بوده است. البته نامزدها با نشان دادن اینکه به کدام بخش از وضع موجود انتقاد دارند، تلویحا یا صراحتا راه برونرفت را نشان هم دادهاند.
مشخصه انتخابات پیشرو، این است که اولین انتخابات پس از اعتراضات ۱۴۰۱ است. اعتراضات ۱۴۰۱ نشان داد که نظام سیاسی دیگر نمیتواند اعتراض را «درون» نظام نگاه دارد. از طرف دیگر، عدم همراهی مردم با اعتراضات و عدم تداوم آن هم نشان داد که «بیرون» از نظام هم، امکان پیش بردن اعتراضات نیست. لذاست که «موقتا» راهحلی برای برونرفت وجود ندارد، تنها گزینه های روی میز، حداکثر اندکی بهتر کردن است یا جلوگیری از بدتر شدن. اگر هم راهحلی متصور باشد، نه قابل بیان در مناظرات است و نه قابل اجرا توسط این نامزدها.
در غیاب راه حل فیصلهبخش، آنکه در میانه درب ایستاده، هم پایی در داخل دارد و هم نیمنگاهی به بیرون دارد، میتواند پیروز مناظره و پیروز انتخابات باشد؛ یعنی کسی که بتواند صدای مرددین باشد پیروز است، چه مرددین به او رای بدهند چه رای ندهند.
و البته اگر نظام سیاسی مرددها را به رسمیت نشناسد و به آنها توجه نکند، دیر یا زود، کسی از بیرون سیستم، مرددها را جلب خواهد کرد. آینده سیاسی ایران را نتیجه این منازعه مشخص خواهد کرد.
باید توجه داشت که تردید بعد دیگری هم دارد و آنهم کلنجار مردمان با خویشتن و تردید در تصمیم و نگرانی از عواقب آن است که باید جای دیگری به آن پرداخت.
@javadimr
در آستانه مناظره اول
محمدرضا جوادی یگانه
اصل حرف: بخش مهمی از جامعه ایران مردد هستند، مردد برای شرکت در انتخابات، و مردد در انتخاب نامزد. کسی که مرددها را نمایندگی کند، یا ثبتنام نکرده یا تایید صلاحیت نشده، یا هنوز حرفی را که مرددها طالب آن هستند، بیان نکرده است. تکلیف این انتخابات را نه اعتراض به وضع موجود، که تردیدها تعیین میکند و کسی که بتواند صدای مرددها باشد. و البته اگر نظام سیاسی نتواند نظر مرددها را جلب کند، دیگران خواهند کرد و این شگفتی آینده ایران خواهد شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتخابات فرصتی برای شناخت جامعه ایران نیز هست. اگر دو رفتار سیاسی روشن مردم، ده روز مانده به انتخابات، شامل تصمیم قطعی برای عدم شرکت در انتخابات، و انتخاب قطعی نامزد باشد، یک بعد دیگر هم هست که تا اینجا در این انتخابات هم متمایز است هم سرنوشتساز، و آن «تردید» است. مرددها را میتوان در این بخشهای نظرسنجیها یافت:
- آنها که حاضر به همکاری با پاسخگویان نمیشوند و ترجیح میدهند در باره انتخابات حرفی نزنند، که بین چهل تا شصت درصد جامعه هستند؛
- آنها که اعلام میکنند تصمیم قطعی برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نگرفتهاند، که حدود ده درصد جامعه هستند؛
- و آنها که تصمیم قطعی برای شرکت در انتخابات گرفتهاند، اما اعلام کردهاند نامزد مورد نظر خود را هنوز انتخاب نکردهاند، که اینها هم حدود ده درصد جامعه هستند.
برپایه نظرسنجیهای اخیر، میزان این سه دسته مردد یا ساکت، دستکم شصت درصد جامعه ایران هستند.
برخی از این تردیدها در مناظره، و با شیوه نقد نامزدها از دیگران و پاسخ آنها به نقدهای دیگران مشخص خواهد شد. به صورت سنتی، آنکه بتواند بیشترین میزان فاصله از وضع موجود را نشان بدهد، و همچنین بتواند پاسخ دندانشکن به نامزدهای دیگر بدهد، میتواند بخشی از مرددها را قانع کنند که هم رای بدهند و هم به او رای بدهند. لااقل از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶، مناظرهها بوده که تکلیف انتخابات را مشخص کرده است. در زورآزمایی میان نامزدها، آنکه توانسته نشان بدهد مسئول وضعیت نابسامان موجود نیست و همچنین با مهارتهای زبانی، مسئول وضع موجود را درمیان سایر نامزدها مشخص کند و بتواند او را در مجادله، منکوب کند، پیروز انتخابات بوده است. البته نامزدها با نشان دادن اینکه به کدام بخش از وضع موجود انتقاد دارند، تلویحا یا صراحتا راه برونرفت را نشان هم دادهاند.
مشخصه انتخابات پیشرو، این است که اولین انتخابات پس از اعتراضات ۱۴۰۱ است. اعتراضات ۱۴۰۱ نشان داد که نظام سیاسی دیگر نمیتواند اعتراض را «درون» نظام نگاه دارد. از طرف دیگر، عدم همراهی مردم با اعتراضات و عدم تداوم آن هم نشان داد که «بیرون» از نظام هم، امکان پیش بردن اعتراضات نیست. لذاست که «موقتا» راهحلی برای برونرفت وجود ندارد، تنها گزینه های روی میز، حداکثر اندکی بهتر کردن است یا جلوگیری از بدتر شدن. اگر هم راهحلی متصور باشد، نه قابل بیان در مناظرات است و نه قابل اجرا توسط این نامزدها.
در غیاب راه حل فیصلهبخش، آنکه در میانه درب ایستاده، هم پایی در داخل دارد و هم نیمنگاهی به بیرون دارد، میتواند پیروز مناظره و پیروز انتخابات باشد؛ یعنی کسی که بتواند صدای مرددین باشد پیروز است، چه مرددین به او رای بدهند چه رای ندهند.
و البته اگر نظام سیاسی مرددها را به رسمیت نشناسد و به آنها توجه نکند، دیر یا زود، کسی از بیرون سیستم، مرددها را جلب خواهد کرد. آینده سیاسی ایران را نتیجه این منازعه مشخص خواهد کرد.
باید توجه داشت که تردید بعد دیگری هم دارد و آنهم کلنجار مردمان با خویشتن و تردید در تصمیم و نگرانی از عواقب آن است که باید جای دیگری به آن پرداخت.
@javadimr
👍9👎1
حجت قاطعی که مرددها منتظرند در مناظره ارائه شود تا بر اساس آن قانع شوند که رای بدهند، اصولا ارائهشدنی نیست. هیچ راه حل فوری برای تغییر وضع موجود، وجود ندارد. تنها دو راه پیش پای ماست: اندکی بهتر شدن، یا بسیار بدتر شدن.
👍32👎7
Forwarded from یک حرف از هزاران
#گزیده_های_ایران
☑️ تردید مقدس؛ شرم نامقدس
▫️عباس عبدی، اعتماد، ۲۹ خرداد ۱۴۰۳
🔘این روزها کوششی نمیکنم تا به دیگری بگویم که، به چه کسی رأی دهد، چون مخاطبان من اغلب کسانی هستند که در سه انتخابات گذشته رأی ندادهاند و طبیعی است که این بار را هم براساس همان شیوه رفتار کنند. کوشش اصلی من معطوف به این است که بگویم چرا این بار و برخلاف سه دوره گذشته، امکانی برای به فعلیت بخشیدن اراده ما و مردم به وجود آمده است؟
🔘اگر تصمیم کسی به مشارکت منجر شد، در این صورت برای تحقق این اراده به طور طبیعی فرد دیگری در میان نامزدهای حاضر جز دکتر پزشکیان نخواهد بود. بنابراین اگر گمان میکنیم که پزشکیان در حد متعارف و معقول میتواند این نمایندگی را عهدهدار شود، پس ذرهای در فعلیت بخشیدن به این اراده تردید نکنیم.
🔘بدیهی است که خودم معتقدم آقای پزشکیان این شرایط را دارد، ولی اگر کسی معتقد است که اصولاً شرایط برای بروز این اراده فراهم نیست، او را در رأی ندادن و عدم مشارکت سرزنش نمیکنم، ولی توقع دارم که به عنوان یک شهروند از او بپرسم که چه فردی یا الگویی میتواند این شرط تو را تأمین کند؟ و آیا هیچ چشماندازی داری که در این ساختار به آن مرحله برسی؟ و اگر نه، دیگر بحثی نمیماند، چون فرض من بر این است که اگر افقی گشوده شد، که تفاوت معناداری با وضع موجود داشت، حتماً آن را به عنوان یک فرصت شناخته و از دست ندهیم.
🔘پیشتر هم گفتهام هیچ نوع تضمینی ندارم که آنچه میگویم یا تحلیل میکنم درست و قطعی باشد. معروف است که هر کس در پزشکی و سیاست وعدههای قطعی دهد، شارلاتان است. این را در حوزه سیاست مکرر تجربه کردهاید، چه وعدههای فریبنده دادند و هیچ کدام عملی نشد، سهل است که عقبگرد هم بود. خوشبختانه کمتر کسی در پزشکی؛ بجز بخش جراحی زیبایی یا طرفداران طب سنتی، وعدههای فریبنده میدهند، بنابراین هیچ وعدهای سیاسی وجود ندارد.
🔘طی این ده روز متوجه شدهام که بخش مهمی از کسانی که در سه انتخابات گذشته رأی ندادند، اکنون دچار تردید شدهاند، این تردید مقدس است. اگر قرار باشد که در لحظه و اندک زمان تغییر عقیده دهیم، امری مذموم است و هیچ ارزشی ندارد. افرادی که ثبات عقیدتی ندارند، فاقد ارزش سیاسی هستند.
🔘بنابراین عبور از رفتار و کنش تحریمی به رأی دادن در لحظه رخ نمیدهد، شاید اگر زمان بیشتری داشتیم و گفتگوی کافی میکردیم، این تحول و تغییر به نحو مناسبی شکل میگرفت. بنابراین اگر لحظه تردید را از همان آغاز اعلام لیست نهایی انتخابات بدانیم، برای رفع تردید و رسیدن به تصمیم و رای دادن حدود ۲۰ روز وقت است. گر چه کم است ولی تا حدی کافی است.
🔘به نظرم کسانی که در تردید هستند، میتوانند در این فاصله زمانی که نصف آن گذشته است، به تصمیم برسند و اگر تصمیم را براساس عقل و درایت سیاسی و نه لزوماً کینه و نفرت بگیرند، هر تصمیمی گرفتند باید به آن احترام گذاشت.
🔘این شرطی که در مورد کینه و نفرت نوشتم را توضیح میدهم. همه میدانیم که حوادثی که در سالهای اخیر بویژه پس از ۱۳۹۶ تا کنون رخ داده، بسیاری را رنجانده است، هنگامی که این رنجها متراکم شده و بیشتر میشود، و پاسخ مناسبی هم از طرف ساختار دریافت نمیکند، کمکم تبدیل به کینه و نفرت میشود.
🔘اینها پدیدههای طبیعی و عادی در وجود همه ما است. این کینه و نفرت به نوبه خود افکار و ارزیابیهای جدیدی را سازمان میدهد و کمکم در همه ما رسوب میکند و عملکردهای بعدی ما را تحت تأثیر خود قرار میدهد. به نظرم این فرآیندها طبیعی و مورد انتظار است.
🔘ولی اگر قرار باشد که امر سیاست را نیز تابع این فرآیندها کنیم، ره به جایی نخواهیم برد، چون پس از مدتی خودمان نیز اسیر این حب و بغضها و کینه و نفرتها میشویم. گر چه سیاست نیز آکنده از دوستی و دشمنی، عشق و نفرت است، ولی به هر حال جایی را هم باید برای غلبه بر آنها گذاشت.
🔘من نیز با همه این کینهها و نفرتها همدلی و همراهی میکنم حتی اگر فراتر از انتظار هم باشد، آن را میفهمم، ولی به گمانم، همیشه باید راهی را باز بگذاریم تا بر آنها غلبه کنیم و شرمی از این عبور نداشته باشیم. این شرم برخلاف آن تردید، مقدس نیست. تردید رمز ماندگاری و رسیدن به تصمیم صحیح است، ولی اسیر کینه و نفرت شدن نتیجه معکوس دارد و در بند آن ماندن مقدس نیست.
🔘به گمانم بخش مهمی از مرددین بر اثر شرم ناشی از تصمیم قبلی و حوادث قبلی حاضر به مشارکت نیستند، در واقع یک سد اخلاقی و شرم عبور از نفرت نسبت به گذشته مانع از رسیدن به یقین است، در حالی که محاسبات سیاسی و عقلانیت چنین تردیدی را نمیپذیرد.▪️
#یک_حرف_از_هزاران
گزیده های ایران و جهان
https://t.me/yekhezaran
☑️ تردید مقدس؛ شرم نامقدس
▫️عباس عبدی، اعتماد، ۲۹ خرداد ۱۴۰۳
🔘این روزها کوششی نمیکنم تا به دیگری بگویم که، به چه کسی رأی دهد، چون مخاطبان من اغلب کسانی هستند که در سه انتخابات گذشته رأی ندادهاند و طبیعی است که این بار را هم براساس همان شیوه رفتار کنند. کوشش اصلی من معطوف به این است که بگویم چرا این بار و برخلاف سه دوره گذشته، امکانی برای به فعلیت بخشیدن اراده ما و مردم به وجود آمده است؟
🔘اگر تصمیم کسی به مشارکت منجر شد، در این صورت برای تحقق این اراده به طور طبیعی فرد دیگری در میان نامزدهای حاضر جز دکتر پزشکیان نخواهد بود. بنابراین اگر گمان میکنیم که پزشکیان در حد متعارف و معقول میتواند این نمایندگی را عهدهدار شود، پس ذرهای در فعلیت بخشیدن به این اراده تردید نکنیم.
🔘بدیهی است که خودم معتقدم آقای پزشکیان این شرایط را دارد، ولی اگر کسی معتقد است که اصولاً شرایط برای بروز این اراده فراهم نیست، او را در رأی ندادن و عدم مشارکت سرزنش نمیکنم، ولی توقع دارم که به عنوان یک شهروند از او بپرسم که چه فردی یا الگویی میتواند این شرط تو را تأمین کند؟ و آیا هیچ چشماندازی داری که در این ساختار به آن مرحله برسی؟ و اگر نه، دیگر بحثی نمیماند، چون فرض من بر این است که اگر افقی گشوده شد، که تفاوت معناداری با وضع موجود داشت، حتماً آن را به عنوان یک فرصت شناخته و از دست ندهیم.
🔘پیشتر هم گفتهام هیچ نوع تضمینی ندارم که آنچه میگویم یا تحلیل میکنم درست و قطعی باشد. معروف است که هر کس در پزشکی و سیاست وعدههای قطعی دهد، شارلاتان است. این را در حوزه سیاست مکرر تجربه کردهاید، چه وعدههای فریبنده دادند و هیچ کدام عملی نشد، سهل است که عقبگرد هم بود. خوشبختانه کمتر کسی در پزشکی؛ بجز بخش جراحی زیبایی یا طرفداران طب سنتی، وعدههای فریبنده میدهند، بنابراین هیچ وعدهای سیاسی وجود ندارد.
🔘طی این ده روز متوجه شدهام که بخش مهمی از کسانی که در سه انتخابات گذشته رأی ندادند، اکنون دچار تردید شدهاند، این تردید مقدس است. اگر قرار باشد که در لحظه و اندک زمان تغییر عقیده دهیم، امری مذموم است و هیچ ارزشی ندارد. افرادی که ثبات عقیدتی ندارند، فاقد ارزش سیاسی هستند.
🔘بنابراین عبور از رفتار و کنش تحریمی به رأی دادن در لحظه رخ نمیدهد، شاید اگر زمان بیشتری داشتیم و گفتگوی کافی میکردیم، این تحول و تغییر به نحو مناسبی شکل میگرفت. بنابراین اگر لحظه تردید را از همان آغاز اعلام لیست نهایی انتخابات بدانیم، برای رفع تردید و رسیدن به تصمیم و رای دادن حدود ۲۰ روز وقت است. گر چه کم است ولی تا حدی کافی است.
🔘به نظرم کسانی که در تردید هستند، میتوانند در این فاصله زمانی که نصف آن گذشته است، به تصمیم برسند و اگر تصمیم را براساس عقل و درایت سیاسی و نه لزوماً کینه و نفرت بگیرند، هر تصمیمی گرفتند باید به آن احترام گذاشت.
🔘این شرطی که در مورد کینه و نفرت نوشتم را توضیح میدهم. همه میدانیم که حوادثی که در سالهای اخیر بویژه پس از ۱۳۹۶ تا کنون رخ داده، بسیاری را رنجانده است، هنگامی که این رنجها متراکم شده و بیشتر میشود، و پاسخ مناسبی هم از طرف ساختار دریافت نمیکند، کمکم تبدیل به کینه و نفرت میشود.
🔘اینها پدیدههای طبیعی و عادی در وجود همه ما است. این کینه و نفرت به نوبه خود افکار و ارزیابیهای جدیدی را سازمان میدهد و کمکم در همه ما رسوب میکند و عملکردهای بعدی ما را تحت تأثیر خود قرار میدهد. به نظرم این فرآیندها طبیعی و مورد انتظار است.
🔘ولی اگر قرار باشد که امر سیاست را نیز تابع این فرآیندها کنیم، ره به جایی نخواهیم برد، چون پس از مدتی خودمان نیز اسیر این حب و بغضها و کینه و نفرتها میشویم. گر چه سیاست نیز آکنده از دوستی و دشمنی، عشق و نفرت است، ولی به هر حال جایی را هم باید برای غلبه بر آنها گذاشت.
🔘من نیز با همه این کینهها و نفرتها همدلی و همراهی میکنم حتی اگر فراتر از انتظار هم باشد، آن را میفهمم، ولی به گمانم، همیشه باید راهی را باز بگذاریم تا بر آنها غلبه کنیم و شرمی از این عبور نداشته باشیم. این شرم برخلاف آن تردید، مقدس نیست. تردید رمز ماندگاری و رسیدن به تصمیم صحیح است، ولی اسیر کینه و نفرت شدن نتیجه معکوس دارد و در بند آن ماندن مقدس نیست.
🔘به گمانم بخش مهمی از مرددین بر اثر شرم ناشی از تصمیم قبلی و حوادث قبلی حاضر به مشارکت نیستند، در واقع یک سد اخلاقی و شرم عبور از نفرت نسبت به گذشته مانع از رسیدن به یقین است، در حالی که محاسبات سیاسی و عقلانیت چنین تردیدی را نمیپذیرد.▪️
#یک_حرف_از_هزاران
گزیده های ایران و جهان
https://t.me/yekhezaran
Telegram
یک حرف از هزاران
☑️ گزیده های ایران و جهان
بنام خدا
سیاه مشق های من و نوشته های دوستانم در این آب راه منتشر و گزیده هایی از مطالب قابل تأملِ منتشره در ایران و جهان، بازنشر می شود که الزاماً به معنای تأیید محتوای آن نیست.
حسین جابری انصاری
@Jaberi_ansari
بنام خدا
سیاه مشق های من و نوشته های دوستانم در این آب راه منتشر و گزیده هایی از مطالب قابل تأملِ منتشره در ایران و جهان، بازنشر می شود که الزاماً به معنای تأیید محتوای آن نیست.
حسین جابری انصاری
@Jaberi_ansari
👍5
Forwarded from دغدغه ایران
اولین مناظره: لیگ برتر یا بازی در زمین خاکی
محمد فاضلی
فراتر از اینکه چه کسی در انتخابات پیش رو رئیسجمهور میشود، میتوان به درسهای در مسیر انتخابات نیز نگریست و برای ایرانی که قرار است در تاریخ بماند و بهتر شود، نکتههایی آموخت.
دیشب، بعد از اولین مناظره که موضوعش اقتصاد بود، حتماً اعضای ستادهای نامزدها غمگینترین افراد بودهاند. آنها احساس میکنند انواع داده و اطلاعات به نامزدشان منتقل کردهاند اما اثری از آنها در مناظره نیافتهاند. احساس میکنند باختهاند. بخشهای مهمی از جامعه هم احساس میکند نامزدها حرفی برای گفتن نداشتند. چرا چنین است؟
نظم سیاسی ایران به صورت ساختاری – نه در گفتار – با مقولهای به نام سازمان سیاسی حزبی مشکل دارد. علل و دلایل آن در این نوشتار نمیگنجد. اما هیچ کدام از نامزدها آدم حزبی نیستند. ممکن است احزابی نیمبند از آنها حمایت کنند، اما اینها آدم حزبی نیستند و خودشان را هم حزبی نمیدانند.
این نامزدها هیچ وقت در جلسات درونحزبی جدی شرکت نکردهاند، در حزبشان برای نوشتن برنامه وقت نگذراندهاند؛ به عنوان آدم حزب وارد رقابت سیاسی نشدهاند؛ در رقابتهای درونحزبی برای تبدیل شدن به نامزد برتر حزب رقابت نکردهاند؛ در گردهمایی و همایش (میتینگ) حزبی شرکت نکردهاند؛ به عنوان نامزد حزب جلوی رسانهها ننشستهاند؛ و به صورت سازمانیافته در جلسات گفتوگو با اقشار مختلف حضور نداشتهاند تا چوب بخورند.
انتخابات مسابقهای در حد لیگ برتر فوتبال است، اما بازیکنانش از لیگ دسته سه یا حتی برخی از زمینهای خاکی آمدهاند.
پذیرش این واقعیت به معنای کنار کشیدن از سیاست، عدم مشارکت یا انکار تفاوتها نیست؛ اما به معنای آن است که ما راه زیادی تا رسیدن به سامان سیاسی مدرن داریم. رسیدن به سامان و نظمی سیاسی که سیاستمدار حرفهای بپروراند؛ سیاستمدار تماموقت؛ سیاستمداری که رسانه، سخن گفتن، عدد و رقم، ساختن چشمانداز، ساختار ذهنی منسجم، و توانایی ارتباط برقرار کردن با مخاطب را داشته باشد.
جامعه ایران راه سختی در پیش دارد تا به یک نظم سیاسی مدرن برسد، و بدون داشتن احزاب سازمانیافته، نمیشود چنین راهی را پیمود. یکی از ضرورتهای مشارکت فعالانه در سیاست ایران امروز، تلاش برای ساختن چنین احزابی متناسب با نظم سیاسی مدرن است. از طریق مشارکت در سیاست میتوان این سیاست را تغییر داد.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
فراتر از اینکه چه کسی در انتخابات پیش رو رئیسجمهور میشود، میتوان به درسهای در مسیر انتخابات نیز نگریست و برای ایرانی که قرار است در تاریخ بماند و بهتر شود، نکتههایی آموخت.
دیشب، بعد از اولین مناظره که موضوعش اقتصاد بود، حتماً اعضای ستادهای نامزدها غمگینترین افراد بودهاند. آنها احساس میکنند انواع داده و اطلاعات به نامزدشان منتقل کردهاند اما اثری از آنها در مناظره نیافتهاند. احساس میکنند باختهاند. بخشهای مهمی از جامعه هم احساس میکند نامزدها حرفی برای گفتن نداشتند. چرا چنین است؟
نظم سیاسی ایران به صورت ساختاری – نه در گفتار – با مقولهای به نام سازمان سیاسی حزبی مشکل دارد. علل و دلایل آن در این نوشتار نمیگنجد. اما هیچ کدام از نامزدها آدم حزبی نیستند. ممکن است احزابی نیمبند از آنها حمایت کنند، اما اینها آدم حزبی نیستند و خودشان را هم حزبی نمیدانند.
این نامزدها هیچ وقت در جلسات درونحزبی جدی شرکت نکردهاند، در حزبشان برای نوشتن برنامه وقت نگذراندهاند؛ به عنوان آدم حزب وارد رقابت سیاسی نشدهاند؛ در رقابتهای درونحزبی برای تبدیل شدن به نامزد برتر حزب رقابت نکردهاند؛ در گردهمایی و همایش (میتینگ) حزبی شرکت نکردهاند؛ به عنوان نامزد حزب جلوی رسانهها ننشستهاند؛ و به صورت سازمانیافته در جلسات گفتوگو با اقشار مختلف حضور نداشتهاند تا چوب بخورند.
انتخابات مسابقهای در حد لیگ برتر فوتبال است، اما بازیکنانش از لیگ دسته سه یا حتی برخی از زمینهای خاکی آمدهاند.
پذیرش این واقعیت به معنای کنار کشیدن از سیاست، عدم مشارکت یا انکار تفاوتها نیست؛ اما به معنای آن است که ما راه زیادی تا رسیدن به سامان سیاسی مدرن داریم. رسیدن به سامان و نظمی سیاسی که سیاستمدار حرفهای بپروراند؛ سیاستمدار تماموقت؛ سیاستمداری که رسانه، سخن گفتن، عدد و رقم، ساختن چشمانداز، ساختار ذهنی منسجم، و توانایی ارتباط برقرار کردن با مخاطب را داشته باشد.
جامعه ایران راه سختی در پیش دارد تا به یک نظم سیاسی مدرن برسد، و بدون داشتن احزاب سازمانیافته، نمیشود چنین راهی را پیمود. یکی از ضرورتهای مشارکت فعالانه در سیاست ایران امروز، تلاش برای ساختن چنین احزابی متناسب با نظم سیاسی مدرن است. از طریق مشارکت در سیاست میتوان این سیاست را تغییر داد.
@fazeli_mohammad
👍16👎1
امیدوارم متنی که امروز دکتر پزشکیان قرائت کرد، مانیفست تفصیلی سیاست خارجی ایران در نظم در حال ظهور جهانی شود، فارغ از اینکه چه کسی رئیس جمهور شود.
ملی بیندیشیم!
ملی بیندیشیم!
Telegram
attach 📎
👍19👎3
انتخابات زمان بررسی عملکرد و برنامه نامزدها و اراده و توان آنها برای تحقق این برنامههاست، نه سانتیمانتالیسم و احساساتگرایی. وارد کردن فرزندان نامزدها به گفتگوهای انتخاباتی نادرست است، ارزیابی نامزدها بر اساس فرزندانشان نادرستتر.خویشاوندگرایی و خویشاوندستیزی دو روی یک سکهاند.
👍11👎1
صدا و سیما آنجا که بایست تذکر بدهد، ساکت ماند و آنجا که باید فرصت دفاع میداد، اسکات کرد. بجای پزشکیان، فاضلی را مخاطب شخصی نقد کردند و این خلاف انصاف است. محمد فاضلی سرمایه جامعهشناسی است و سه سال است که بجای حق سلبشدهاش، تنها از دغدغه ایران گفته است.
👍56👎7
واقعیت عظیمی که در سایه تغییر در آرای نامزدها در نظرسنجیها، مغفول مانده، این است که (تاکنون) بیش از ۵۰درصد مردم در انتخابات شرکت نمیکنند و ۷۰درصد آنها مناظره اول را ندیدهاند.۴۲درصد شرکتکننده قطعی، همه بضاعت فعلی نظام سیاسی است، که شامل اصلاحطلبان، اصولگرایان، اعتدالیون و نواصولگرایان است.
«فریاد سکوت» جامعه دوم بلندتر از همیشه شنیده میشود.
«فریاد سکوت» جامعه دوم بلندتر از همیشه شنیده میشود.
👍19
آنها که برای رای بیشتر یا زدن رقیب وعدههای نجومی میدهند، متوجه هستند که با افزایش سطح توقعات و افزایش بدبینی به نظام، جراحی سخت در اقتصاد بسیار دشوارتر خواهد شد؟ کسانی که مدعی هستند مشکلات کشور «به سادگی» و «تنها با رای به من» قابل حل است، در اعتراضات بعدی و پیامدهای آن مسئول هستند.
👍19
جوانمرد با لات فرق میکند، لات هم با جاهل فرق دارد. جاهلها سر چهارراهها میایستادند لیچار بار ضعفا و مردم معمولی و افراد مودب میکردند، اما در مقابل صاحبان قدرت خاضع بودند. برعکس، جوانمردها و عیارها، در مقابل مردم متواضع بودند و تنها با اهالی قدرت و ثروت مبارزه میکردند.
👍19
Forwarded from کانال اطلاع رسانی انجمن اندیشه و قلم
⭕️رای چهاردهم، هنر غافلگیری یا ناهنجاری اجتماعی؟
🔹تحلیل رفتار متفاوت جامعه در انتخابات پیش رو
با حضور
🔸دکتر محمدمهدی مجاهدی
🔸دکتر محمدرضا جوادی یگانه
📆شنبه ۲ تیر ساعت ۱۷:۳۰
📌میدان توحید، خ پرچم، کانون توحید
🖥پخش زنده از اینستاگرام انجمن اندیشه و قلم
🔻andisheqalam.live
📡@andisheqalam
🔹تحلیل رفتار متفاوت جامعه در انتخابات پیش رو
با حضور
🔸دکتر محمدمهدی مجاهدی
🔸دکتر محمدرضا جوادی یگانه
📆شنبه ۲ تیر ساعت ۱۷:۳۰
📌میدان توحید، خ پرچم، کانون توحید
🖥پخش زنده از اینستاگرام انجمن اندیشه و قلم
🔻andisheqalam.live
📡@andisheqalam
👍7
رایدهنده شرمسار، رای میدهد، چون رای دادن، جمعی و علنی نیست.
اما نه میتواند از رای دادنش دفاع کند و نه نزدیکانش را قانع کند رای بدهند. با دلایلی مانند خاموش نشدن کورسوی امید و بدتر نشدن وضع، هم نمیتوان دیگران را راضی کرد رای بدهند. با دلایلی از این دست، حداکثر میتوان بیسروصدا رای داد.
تا وقتی در کوچه و خیابان و خانه، با افتخار و امید نتوان بحث کرد و دیگران را تشویق به رای دادن کرد، شور اجتماعی در نمیگیرد.
اما نه میتواند از رای دادنش دفاع کند و نه نزدیکانش را قانع کند رای بدهند. با دلایلی مانند خاموش نشدن کورسوی امید و بدتر نشدن وضع، هم نمیتوان دیگران را راضی کرد رای بدهند. با دلایلی از این دست، حداکثر میتوان بیسروصدا رای داد.
تا وقتی در کوچه و خیابان و خانه، با افتخار و امید نتوان بحث کرد و دیگران را تشویق به رای دادن کرد، شور اجتماعی در نمیگیرد.
👍26👎1
Forwarded from کانال اطلاع رسانی انجمن اندیشه و قلم
⭕️هم اکنون، نشست رای چهاردهم، هنر غافلگیری یا ناهنجاری اجتماعی؟
🔹تحلیل رفتار متفاوت جامعه در انتخابات پیش رو
با حضور
🔸دکتر محمدمهدی مجاهدی
🔸دکتر محمدرضا جوادی یگانه
🖥پخش زنده از اینستاگرام انجمن اندیشه و قلم
🔻andisheqalam.live
📡@andisheqalam
🔹تحلیل رفتار متفاوت جامعه در انتخابات پیش رو
با حضور
🔸دکتر محمدمهدی مجاهدی
🔸دکتر محمدرضا جوادی یگانه
🖥پخش زنده از اینستاگرام انجمن اندیشه و قلم
🔻andisheqalam.live
📡@andisheqalam
👍6