Forwarded from اتاق وضعیت | محمدرضا دادگستر
Narges_Bajoghli_How_Sanctions_Work_Iran_and_the_Impact_of_Economic.pdf
9.3 MB
تحریمها چگونه کار میکنند: ایران و پیامدهای جنگ اقتصادی
نرگس باجغلی، ولی نصر، جواد صالحی اصفهانی و علی واعظ
سال انتشار: ۲۰۲۴
انتشارات دانشگاه استنفورد
🆔 @mohammadreza_dadgostar
نرگس باجغلی، ولی نصر، جواد صالحی اصفهانی و علی واعظ
سال انتشار: ۲۰۲۴
انتشارات دانشگاه استنفورد
🆔 @mohammadreza_dadgostar
👍2
تفاوتگذاری بین یزدی بودن و در یزد بودن
تغییر در هویت دانشجویان دختر یزدی
🔘یگانه شوقالشعرا، دانشجوی پرتلاش یزدی، در پایاننامه خود با عنوان «فرایند برساخت هویت دانشجویان با تاکید بر تجربه دختران دانشجوی یزدی در دانشگاه یزد و تهران»، توانسته بخشی از هویت دختران یزدی را آشکار سازد، و امروز دفاع پایاننامه او در رشته مطالعات جوانان گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران بود، سارا فریدزاده راهنما، جبار رحمانی مشاور، و ابوالفضل مرشدی و من داور پایاننامهاش بودیم.
◾شوقالشعراء با استفاده از نظریه هویت گیدنز (عاملیت، بازاندیشی و سیاست زندگی) و با مصاحبه نیمهساختاریافته با ۱۸ دانشجو در یزد و تهران، تلاش کرده میان هویت دو دسته از دانشجویان، یعنی دانشجوی دانشگاه یزد و دانشگاه تهران، تفاوتها و شباهتهای میان آنها را پیدا کند. و نشان داده که شباهتهای میان آنها بیش از تفاوتهایشان است. تلاش برای استقلال از خانواده در عین تفاخر به فرهنگ یزدی، حرکت به سمت تغییر است. اما زیستجهان پستویی و عاملیت در اندرونی باعث شده که این تغییرات، کلان نباشد و محافظهکارانه عمل کنند.
◾البته مهاجرت به تهران، امکان بازاندیشی در هویت را به دانشجویان یزدی در تهران میدهد و مهم این است که این بازاندیشی را با کمک خانواده خود انجام میدهد. اما نکته جالب برای من، این بخش از یافته او بود که «دختران دانشگاههای یزد، دیگر خود را آماده مهاجرت نمیبییند، اما دخترانی که به تهران مهاجرت کردهاند، نیز تمایلی به بازگشت به یزد ندارند. هر چند یزد را دوست دارند و دلتنگ آن میشوند، اما تصور زندگی در یزد برایشان غیرممکن است.»
🔘تفاخر به یزدی بودن در عین عدم تمایل به زندگی در یزد، نکته مهمی است که باید در سیاستگذاریهای فرهنگی و اجتماعی مرتبط با یزد مورد توجه قرار گیرد.
@javadimr
تغییر در هویت دانشجویان دختر یزدی
🔘یگانه شوقالشعرا، دانشجوی پرتلاش یزدی، در پایاننامه خود با عنوان «فرایند برساخت هویت دانشجویان با تاکید بر تجربه دختران دانشجوی یزدی در دانشگاه یزد و تهران»، توانسته بخشی از هویت دختران یزدی را آشکار سازد، و امروز دفاع پایاننامه او در رشته مطالعات جوانان گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران بود، سارا فریدزاده راهنما، جبار رحمانی مشاور، و ابوالفضل مرشدی و من داور پایاننامهاش بودیم.
◾شوقالشعراء با استفاده از نظریه هویت گیدنز (عاملیت، بازاندیشی و سیاست زندگی) و با مصاحبه نیمهساختاریافته با ۱۸ دانشجو در یزد و تهران، تلاش کرده میان هویت دو دسته از دانشجویان، یعنی دانشجوی دانشگاه یزد و دانشگاه تهران، تفاوتها و شباهتهای میان آنها را پیدا کند. و نشان داده که شباهتهای میان آنها بیش از تفاوتهایشان است. تلاش برای استقلال از خانواده در عین تفاخر به فرهنگ یزدی، حرکت به سمت تغییر است. اما زیستجهان پستویی و عاملیت در اندرونی باعث شده که این تغییرات، کلان نباشد و محافظهکارانه عمل کنند.
◾البته مهاجرت به تهران، امکان بازاندیشی در هویت را به دانشجویان یزدی در تهران میدهد و مهم این است که این بازاندیشی را با کمک خانواده خود انجام میدهد. اما نکته جالب برای من، این بخش از یافته او بود که «دختران دانشگاههای یزد، دیگر خود را آماده مهاجرت نمیبییند، اما دخترانی که به تهران مهاجرت کردهاند، نیز تمایلی به بازگشت به یزد ندارند. هر چند یزد را دوست دارند و دلتنگ آن میشوند، اما تصور زندگی در یزد برایشان غیرممکن است.»
🔘تفاخر به یزدی بودن در عین عدم تمایل به زندگی در یزد، نکته مهمی است که باید در سیاستگذاریهای فرهنگی و اجتماعی مرتبط با یزد مورد توجه قرار گیرد.
@javadimr
👍5
آنچه امیرکبیر انجام داد، پیچیده نبود، سخت بود
محمدرضا جوادی یگانه
🔘روزی که گذشت، سالگرد شهادت امیرکبیر بود. امیرکبیر، علیرغم همه انتقاداتی که میتوان به عملکردش داشت، در دوره سه ساله صدراعظمی خود یک انقلاب از بالا در ایران ایجاد کرد و ایران در این دوره کوتاه، در همه عرصهها پیشرفت محسوسی داشت.
محورهای اصلاحات همهجانبه امیرکبیر، همه حوزهها را در بر داشت: سیاست داخلی و سیاست خارجی، شکل دادن به نظام جدید ارتش، اصلاح دستگاه عدالت، اصلاح اخلاق مدنی، توسعه شهری، نشر دانش و فرهنگ نو، رواج صنعت جدید، توسعه کشاورزی، پیشرفت عدالت، و اصلاح سیاست دینی. در هر کدام از این محورها، چندین اقدام را فریدون آدمیت در کتاب امیرکبیر و ایران فهرست کرده است (صفحات ۲۱۹ و ۲۲۰) و به آن تعبیر «انقلاب ار بالا» داده است. اینها، بجز مواردی است که امیرکبیر قصد اجرای آن را داشته و موفق نشده، بویژه کنسطیطسیون و محدود کردن قدرت حکومت.
◾امیرکبیر چگونه موفق به این تغییرات شد؟ در حالیکه نه نهاد پادشاهی، نه روس و انگلیس، نه کارگزاران حکومتی و نه مردم، در دوران امیر با قبل و بعدش تفاوت جدی نداشتند، پس تنها عامل این اندازه تغییر، شیوه حکومتداری امیرکبیر بود.
مشخصه بارز امیرکبیر، تلاش برای تغییر «همه» جامعه و نظام سیاسی ایران، «همزمان با هم» بود. بر دو عنصر همه و همزمان تاکید دارم. یعنی اولا تغییرات امیر همهجانبه بود و هر چه برای اصلاح امور، در قامت یک مصلح سنتی پیش از مشروطه میدانست، انجام میداد. و ثانیا اصلاحاتش همزمان بود، یعنی همه تغییرات همزمان با هم دنبال میشد و هیچ بخشی را رها نکرد. خطای هیچ کارگزاری را نادیده نگرفت و خط قرمزی برای اصلاح نداشت. مصلحتسنجیهای رایج جایی در عملکرد امیر نداشت.
ویژگی دوم شیوه حکومت امیرکبیر، «پیگیری» بود. او حکومت را وظیفه تماموقتی تلقی میکرد که خود در راس آن، همه روزه این تغییرات را پیگیری میکرد. او از همه حاکمان ولایات و شهرها خواسته بود که وقایع و کارهای انجامشده در شهر و ولایت خود را در ورقهای نوشته و هر هفته به تهران ارسال کنند. حتی از روستاهای نزدیک تهران نیز گزارش میگرفت. و البته به گزارش والیان اکتفا نمیکرد و خود هم عیون و مخبرانی برای ارزیابی این گزارشها و دریافت گزارشهای تکمیلی تعیین کرده بود. بر اساس این گزارشها، والیان را تشویق و تنبیه میکرد و ابایی از برکشیدن شایستگان و برکناری متخلفان نداشت.
🔘 «پیگیری اصلاحات همهجانبه و همزمان»، شیوه حکومت امیر بود، این سه ویژگی، یعنی اصلاحات همهجانبه و همزمان، و پیگیری مداوم اجرای آن، علت موفقیت سریع امیرکبیر بود. و البته همین ویژگی علت برکناری و قتل او هم شد. عامل موفقیت و شکست او، یک چیز بود، شیوه حکومتداری او.
@javadimr
محمدرضا جوادی یگانه
🔘روزی که گذشت، سالگرد شهادت امیرکبیر بود. امیرکبیر، علیرغم همه انتقاداتی که میتوان به عملکردش داشت، در دوره سه ساله صدراعظمی خود یک انقلاب از بالا در ایران ایجاد کرد و ایران در این دوره کوتاه، در همه عرصهها پیشرفت محسوسی داشت.
محورهای اصلاحات همهجانبه امیرکبیر، همه حوزهها را در بر داشت: سیاست داخلی و سیاست خارجی، شکل دادن به نظام جدید ارتش، اصلاح دستگاه عدالت، اصلاح اخلاق مدنی، توسعه شهری، نشر دانش و فرهنگ نو، رواج صنعت جدید، توسعه کشاورزی، پیشرفت عدالت، و اصلاح سیاست دینی. در هر کدام از این محورها، چندین اقدام را فریدون آدمیت در کتاب امیرکبیر و ایران فهرست کرده است (صفحات ۲۱۹ و ۲۲۰) و به آن تعبیر «انقلاب ار بالا» داده است. اینها، بجز مواردی است که امیرکبیر قصد اجرای آن را داشته و موفق نشده، بویژه کنسطیطسیون و محدود کردن قدرت حکومت.
◾امیرکبیر چگونه موفق به این تغییرات شد؟ در حالیکه نه نهاد پادشاهی، نه روس و انگلیس، نه کارگزاران حکومتی و نه مردم، در دوران امیر با قبل و بعدش تفاوت جدی نداشتند، پس تنها عامل این اندازه تغییر، شیوه حکومتداری امیرکبیر بود.
مشخصه بارز امیرکبیر، تلاش برای تغییر «همه» جامعه و نظام سیاسی ایران، «همزمان با هم» بود. بر دو عنصر همه و همزمان تاکید دارم. یعنی اولا تغییرات امیر همهجانبه بود و هر چه برای اصلاح امور، در قامت یک مصلح سنتی پیش از مشروطه میدانست، انجام میداد. و ثانیا اصلاحاتش همزمان بود، یعنی همه تغییرات همزمان با هم دنبال میشد و هیچ بخشی را رها نکرد. خطای هیچ کارگزاری را نادیده نگرفت و خط قرمزی برای اصلاح نداشت. مصلحتسنجیهای رایج جایی در عملکرد امیر نداشت.
ویژگی دوم شیوه حکومت امیرکبیر، «پیگیری» بود. او حکومت را وظیفه تماموقتی تلقی میکرد که خود در راس آن، همه روزه این تغییرات را پیگیری میکرد. او از همه حاکمان ولایات و شهرها خواسته بود که وقایع و کارهای انجامشده در شهر و ولایت خود را در ورقهای نوشته و هر هفته به تهران ارسال کنند. حتی از روستاهای نزدیک تهران نیز گزارش میگرفت. و البته به گزارش والیان اکتفا نمیکرد و خود هم عیون و مخبرانی برای ارزیابی این گزارشها و دریافت گزارشهای تکمیلی تعیین کرده بود. بر اساس این گزارشها، والیان را تشویق و تنبیه میکرد و ابایی از برکشیدن شایستگان و برکناری متخلفان نداشت.
🔘 «پیگیری اصلاحات همهجانبه و همزمان»، شیوه حکومت امیر بود، این سه ویژگی، یعنی اصلاحات همهجانبه و همزمان، و پیگیری مداوم اجرای آن، علت موفقیت سریع امیرکبیر بود. و البته همین ویژگی علت برکناری و قتل او هم شد. عامل موفقیت و شکست او، یک چیز بود، شیوه حکومتداری او.
@javadimr
👍5
مرگ تدریجی یک رویا
نگاهی به کتاب خاک کارخانه، داستان چیتسازی بهشهر
محمدرضا جوادی یگانه
🔘بهشهر، کارخانه چیتسازی معروفی داشته که سال ۱۳۱۷ آغاز به کار میکند، پس از انقلاب به سازمان صنایع و سپس بنیاد شهید واگذار میشود و در سال ۱۳۷۶ به بخش خصوصی واگذار میشود و در نهایت بعد از چهارشنبه سیاه، ۲۷ فروردین ۱۳۸۲ و سرکوب اعتراض کارگران، ورشکسته میشود و اکنون مخروبهای است.
◾کتاب «خاک کارخانه»، داستان کارخانه چیتسازی بهشهر، داستان یک کارخانه نیست، داستان به خاک نشستن صنعت و توسعه صنعتی مستقل در ایران است که شیوا خادمی، که پدربزرگ و مادربزرگ و پدرش کارگر چیتسازی بودهاند، آن را با اشتیاق و روایت کرده است و نشر اطراف آن را با نوزده روایت، امسال منتشر کرده است.
◾کتاب را باید مانند رمان خواند، فصل به فصل از زبان کارگران و مدیران و کارمندان کارخانه، هم پیوند خوردن کارخانه با هویت و زندگی کارگران آن را کشف کرد، و هم داستان این «بهشت به خاکسترنشسته» را از لابلای صفحات پیدا کرد. از روایت چیتسازی، میتوان به تاریخ اجتماعی و فرهنگی بهشهر در سده گذشته هم سرک کشید.
◾از زیباترین فصول این رمان، یکی روایت قاسم محمدپور است که از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ رییس کارخانه بوده. بویژه آنجا که میگوید در دوران جنگ کمبود گاز پانسمان بود و «نمونه را که دیدم، با ماشین بافندگی افتادم به جون کار، بافتم و تکمیل کردم» و روزانه شصتهفتادهزار متر گاز تولید میکردند، بیشترین تولید در ایران و با کیفیت بالا. همین داستان میتواند موضوع یک فیلم حماسی در باره جنگ باشد.
◾اما برای من بخش جذاب کتاب، سفرنامه حاج محمدعلی مزینانی، کارگر کارخانه چیتسازی است که در بهمن ۱۳۴۱، برای مدت سه ماه، برای بازدید از کارخانههای نساجی به آمریکا میرود. اعزامکننده سفر، برنامه اصل چهار ترومن در ایران بوده که هدفش «به اشتراک گذاری دانش فنی آمریکا با کشورهای دیگر برای کمک به توسعه آنهاست». در آمریکا از کارخانهها و دانشکده و اتحادیههای نساجی در شهرهای متعدد بازدید میکند. متاسفانه همه سفرنامه منتشر نشده و امیدوارم سفرنامه کامل هم مستقلا منتشر شود تا تیزبینی مزینانی و پرسوجوهای او از وضعیت کارگران و نساجی در آمریکا را نشان دهد. سرپرست گروه آنها در انتهای سفرشان میگوید شما تنها گروهی بودید که یادداشت برمیداشتید. در انتهای این سفرنامه ۲۲ صفحهای، با وجود آنکه مدیرکل وزارت کار در تهران به مزینانی سیزده مرخصی میدهد، او بعد از چهار روز به کارخانه برمیگردد.
میشود سفرنامه کارگر کارخانه چیتسازی بهشهر را با سفر آمریکای جلال که سه سال بعد آن رفته، مقایسه کرد و از تفاوت دو نگاه، به بخشی از تاریخ این مملکت واقف شد.
🔘رمانی که نشر اطراف منتشر کرده، یک داستان شیرین با پایان تلخ است، مانند مرگ دردناک و طولانی در انتهای یک زندگی جذاب. مرگ تلخی که کسی ترجیح میدهد در باره آن نگوید و لابد تلخترو غیرقابلباورتر از آن است که بشود روایتش کرد. کتاب روایت مرگ یک مکان است از زبان بازماندگی که عاشقانه دوستش داشتند و اکنون میبینند نه میراثش که مزارش هم در خطر انهدام و واگذاری است.
@javadimr
نگاهی به کتاب خاک کارخانه، داستان چیتسازی بهشهر
محمدرضا جوادی یگانه
🔘بهشهر، کارخانه چیتسازی معروفی داشته که سال ۱۳۱۷ آغاز به کار میکند، پس از انقلاب به سازمان صنایع و سپس بنیاد شهید واگذار میشود و در سال ۱۳۷۶ به بخش خصوصی واگذار میشود و در نهایت بعد از چهارشنبه سیاه، ۲۷ فروردین ۱۳۸۲ و سرکوب اعتراض کارگران، ورشکسته میشود و اکنون مخروبهای است.
◾کتاب «خاک کارخانه»، داستان کارخانه چیتسازی بهشهر، داستان یک کارخانه نیست، داستان به خاک نشستن صنعت و توسعه صنعتی مستقل در ایران است که شیوا خادمی، که پدربزرگ و مادربزرگ و پدرش کارگر چیتسازی بودهاند، آن را با اشتیاق و روایت کرده است و نشر اطراف آن را با نوزده روایت، امسال منتشر کرده است.
◾کتاب را باید مانند رمان خواند، فصل به فصل از زبان کارگران و مدیران و کارمندان کارخانه، هم پیوند خوردن کارخانه با هویت و زندگی کارگران آن را کشف کرد، و هم داستان این «بهشت به خاکسترنشسته» را از لابلای صفحات پیدا کرد. از روایت چیتسازی، میتوان به تاریخ اجتماعی و فرهنگی بهشهر در سده گذشته هم سرک کشید.
◾از زیباترین فصول این رمان، یکی روایت قاسم محمدپور است که از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ رییس کارخانه بوده. بویژه آنجا که میگوید در دوران جنگ کمبود گاز پانسمان بود و «نمونه را که دیدم، با ماشین بافندگی افتادم به جون کار، بافتم و تکمیل کردم» و روزانه شصتهفتادهزار متر گاز تولید میکردند، بیشترین تولید در ایران و با کیفیت بالا. همین داستان میتواند موضوع یک فیلم حماسی در باره جنگ باشد.
◾اما برای من بخش جذاب کتاب، سفرنامه حاج محمدعلی مزینانی، کارگر کارخانه چیتسازی است که در بهمن ۱۳۴۱، برای مدت سه ماه، برای بازدید از کارخانههای نساجی به آمریکا میرود. اعزامکننده سفر، برنامه اصل چهار ترومن در ایران بوده که هدفش «به اشتراک گذاری دانش فنی آمریکا با کشورهای دیگر برای کمک به توسعه آنهاست». در آمریکا از کارخانهها و دانشکده و اتحادیههای نساجی در شهرهای متعدد بازدید میکند. متاسفانه همه سفرنامه منتشر نشده و امیدوارم سفرنامه کامل هم مستقلا منتشر شود تا تیزبینی مزینانی و پرسوجوهای او از وضعیت کارگران و نساجی در آمریکا را نشان دهد. سرپرست گروه آنها در انتهای سفرشان میگوید شما تنها گروهی بودید که یادداشت برمیداشتید. در انتهای این سفرنامه ۲۲ صفحهای، با وجود آنکه مدیرکل وزارت کار در تهران به مزینانی سیزده مرخصی میدهد، او بعد از چهار روز به کارخانه برمیگردد.
میشود سفرنامه کارگر کارخانه چیتسازی بهشهر را با سفر آمریکای جلال که سه سال بعد آن رفته، مقایسه کرد و از تفاوت دو نگاه، به بخشی از تاریخ این مملکت واقف شد.
🔘رمانی که نشر اطراف منتشر کرده، یک داستان شیرین با پایان تلخ است، مانند مرگ دردناک و طولانی در انتهای یک زندگی جذاب. مرگ تلخی که کسی ترجیح میدهد در باره آن نگوید و لابد تلخترو غیرقابلباورتر از آن است که بشود روایتش کرد. کتاب روایت مرگ یک مکان است از زبان بازماندگی که عاشقانه دوستش داشتند و اکنون میبینند نه میراثش که مزارش هم در خطر انهدام و واگذاری است.
@javadimr
👍7
Forwarded from روانشناسی اجتماعی ایرانیان
گزارش مشروح نشست دیدار و گفتوگو با روح چنگیزخان
📝فاطمه علمدار
دبیر نشست
کتاب «دیدار و گفتوگو با روح چنگیزخان» مردمنگاری سفر به مغولستان است که توسط امیر هاشمیمقدم (عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران) نوشته و توسط نشر اندیشه احسان و انتشارات انسان شناسی در پاییز ۱۴۰۲ منتشر شد. در این کتاب هاشمیمقدم توضیح میدهد که در جایجای کشور مغولستان مجسمهها و تصاویر چنگیزخان مغول بر در و دیوار شهرها و حتی روی محصولات ریز و درشت به چشم میخورد و تو گویی مردمان آن سرزمین در گفتوگویی دائمی با روح اولین خاقان امپراطوری مغول هستند؛ کسی که هزارسال قبل، همه عمر خود را صرف اتحاد قبایل مغول کرد و توانست بخشهای زیادی از چین و آسیای مرکزی را فتح کند و نطفه بزرگترین امپراطوری به هم پیوسته جهان را ببندد و حالا برای اهالی مغولستان تبدیل شده است به اسطورهای مقدس و اخلاقی. تصویری که با ذهنیت ما از چنگیزخان بسیار متفاوت است؛ چون ما آن کشوری هستیم که تاریخنویسانش نوشتهاند که چگیز خاک نیشابورمان را به توبره کشید و هموطنانمان را به خاک و خون کشید.
در نشست نقد و معرفی کتاب هاشمیمقدم، نعمتالله فاضلی (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) در بخشی از سخنانش به کتاب چنگیزخان و ساختن دنیای مدرن اثر جک ودرفورد اشاره کرد و اینکه مردمشناسی چطور میتواند با عمیقتر شدن در پدیدههایی که بهنظر میرسد کار قضاوت در موردشان به پایان رسیده، لایههای جدیدتری از مسئله را شکافته و ذهن بشر را متوجه ابعاد از نظر دورمانده مسئله کند. به عنوان مثال ودرفورد در این کتاب توضیح میدهد که ظهور چنگیزخان از دل فرهنگ قبیلهای چطور به انفجار تمدنی ختم شد و داستان حماسی ساخته شدن دنیای مدرن چگونه از مسیر گسترش تجارت و ارتباطات فرهنگی که در امپراطوری مغول میسر شده بود، شکل گرفت. هاشمیمقدم نیز در این کتاب تلاش کرد تا از زاویه نگاه جدیدی به چنگیزخان و حمله مغول به کشور ما و دیگر کشورها بنگرد. از زاویه نگاه خود مغولستانیها و این کارویژه مردمشناسان است که با فراهم کردن عینکهای جدید به مخاطبانشان کمک کنند تا پدیدهها را متفاوت از همیشه بنگرند.
محمدرضا جوادی یگانه (عضو هیئت علمی دانشگاه تهران) هم در این نشست تجربه هاشمیمقدم را از منظر جامعهشناسی مرور کرد و پرسید که چگونه مردمانی که تاریخشان پر از ذکر جنایتهای چنگیز نامی است حاضر میشوند نام فرزندانشان را چنگیز بگذارند؟ آن قسمت غبارگرفته تاریخ که پاسخ این سوال برای ما دشوار میکند همان قسمتی است که با مطالعات مردمنگارانه و عمیق شدن بر لایههای پنهانمانده در تجربه حمله مغول به ایران قابلفهم است. اینکه چرا جنگهای ما با عثمانی و روسیه و جدا شدن سرزمینهای آذربایجان و ارمنستان بسیار بیشتر از از دست دادن پارههای تنمان در مرزهای شرقی به جانمان زخم زده و در مطالعاتمان برجسته شده است هم سوالی جامعهشناسانه است. چرا ما کمتر به تاجیکستان و افغانستان و ترکمنستان چشم دوختهایم و روح جمعیمان از کنده شدن این زمینها از ایران کمتر رنجیده شده است تا خاکی که روسیه و عثمانی از ما گرفتهاند و اینکه به سفر کردن و دیدن ترکیه و دبی علاقهمندتریم تا کشورهایی که با هم نوروز را جشن میگیریم و چهارشنبهسوری را برگزار میکنیم، پنجرههای جدیدی را در فهم ویژگیهای هویتی ما ایرانیان میگشاید.
در نهایت شاید بتوان گفت برجستهترین سوالی که از دل تجربه سفر هاشمیمقدم به مغولستان و گفتوگو حول کتابش برای شرکتکنندگان در این نشست و هر علاقهمندی به این موضوع میتواند پیش بیاید این است که چگونه و با چه مکانیزمی مردم مغولستان توانستهاند در عمق باورهایشان چنگیز را نه فقط کسی که با جنایت در حق مردمان سرزمینهای دیگر، غرور ملی مغولها را احیا کرد- مثل نادرشاه برای ما- بلکه شخصیتی مقدس و اخلاقی بفهمند و به این فرد مباهات کنند و ستون خیمه هویتیشان را بر تندیس چهل متری او بناکنند؟ چه میشود که شاید ما شکاکانه همواره به دنبال کشف زوایایی از قهرمانان ملی و اسطورهای مان هستیم تا ثابت کنیم که به هرحال بدون نقطه ضعف نبودند و نمیتوانیم هیچ کدام از قهرمانان ازادی خواهمان گرفته تا شاهان افسانهای مان و حتی شخصیتهای اسطوره ای مان را در زرورق مبالغههای گزاف بپیچانیم و انسان بودنشان را و خطاهای بشری را برایشان نادیده بگیریم، ولی مغولستانیها میتوانند از چنگیزخان شخصیتی مقدس بسازند و باورش کنند؟
#گزارش_مشروح #انجمن_جامعهشناسی #مغولستان #چنگیز #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
@fsalamdar63
📝فاطمه علمدار
دبیر نشست
کتاب «دیدار و گفتوگو با روح چنگیزخان» مردمنگاری سفر به مغولستان است که توسط امیر هاشمیمقدم (عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران) نوشته و توسط نشر اندیشه احسان و انتشارات انسان شناسی در پاییز ۱۴۰۲ منتشر شد. در این کتاب هاشمیمقدم توضیح میدهد که در جایجای کشور مغولستان مجسمهها و تصاویر چنگیزخان مغول بر در و دیوار شهرها و حتی روی محصولات ریز و درشت به چشم میخورد و تو گویی مردمان آن سرزمین در گفتوگویی دائمی با روح اولین خاقان امپراطوری مغول هستند؛ کسی که هزارسال قبل، همه عمر خود را صرف اتحاد قبایل مغول کرد و توانست بخشهای زیادی از چین و آسیای مرکزی را فتح کند و نطفه بزرگترین امپراطوری به هم پیوسته جهان را ببندد و حالا برای اهالی مغولستان تبدیل شده است به اسطورهای مقدس و اخلاقی. تصویری که با ذهنیت ما از چنگیزخان بسیار متفاوت است؛ چون ما آن کشوری هستیم که تاریخنویسانش نوشتهاند که چگیز خاک نیشابورمان را به توبره کشید و هموطنانمان را به خاک و خون کشید.
در نشست نقد و معرفی کتاب هاشمیمقدم، نعمتالله فاضلی (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) در بخشی از سخنانش به کتاب چنگیزخان و ساختن دنیای مدرن اثر جک ودرفورد اشاره کرد و اینکه مردمشناسی چطور میتواند با عمیقتر شدن در پدیدههایی که بهنظر میرسد کار قضاوت در موردشان به پایان رسیده، لایههای جدیدتری از مسئله را شکافته و ذهن بشر را متوجه ابعاد از نظر دورمانده مسئله کند. به عنوان مثال ودرفورد در این کتاب توضیح میدهد که ظهور چنگیزخان از دل فرهنگ قبیلهای چطور به انفجار تمدنی ختم شد و داستان حماسی ساخته شدن دنیای مدرن چگونه از مسیر گسترش تجارت و ارتباطات فرهنگی که در امپراطوری مغول میسر شده بود، شکل گرفت. هاشمیمقدم نیز در این کتاب تلاش کرد تا از زاویه نگاه جدیدی به چنگیزخان و حمله مغول به کشور ما و دیگر کشورها بنگرد. از زاویه نگاه خود مغولستانیها و این کارویژه مردمشناسان است که با فراهم کردن عینکهای جدید به مخاطبانشان کمک کنند تا پدیدهها را متفاوت از همیشه بنگرند.
محمدرضا جوادی یگانه (عضو هیئت علمی دانشگاه تهران) هم در این نشست تجربه هاشمیمقدم را از منظر جامعهشناسی مرور کرد و پرسید که چگونه مردمانی که تاریخشان پر از ذکر جنایتهای چنگیز نامی است حاضر میشوند نام فرزندانشان را چنگیز بگذارند؟ آن قسمت غبارگرفته تاریخ که پاسخ این سوال برای ما دشوار میکند همان قسمتی است که با مطالعات مردمنگارانه و عمیق شدن بر لایههای پنهانمانده در تجربه حمله مغول به ایران قابلفهم است. اینکه چرا جنگهای ما با عثمانی و روسیه و جدا شدن سرزمینهای آذربایجان و ارمنستان بسیار بیشتر از از دست دادن پارههای تنمان در مرزهای شرقی به جانمان زخم زده و در مطالعاتمان برجسته شده است هم سوالی جامعهشناسانه است. چرا ما کمتر به تاجیکستان و افغانستان و ترکمنستان چشم دوختهایم و روح جمعیمان از کنده شدن این زمینها از ایران کمتر رنجیده شده است تا خاکی که روسیه و عثمانی از ما گرفتهاند و اینکه به سفر کردن و دیدن ترکیه و دبی علاقهمندتریم تا کشورهایی که با هم نوروز را جشن میگیریم و چهارشنبهسوری را برگزار میکنیم، پنجرههای جدیدی را در فهم ویژگیهای هویتی ما ایرانیان میگشاید.
در نهایت شاید بتوان گفت برجستهترین سوالی که از دل تجربه سفر هاشمیمقدم به مغولستان و گفتوگو حول کتابش برای شرکتکنندگان در این نشست و هر علاقهمندی به این موضوع میتواند پیش بیاید این است که چگونه و با چه مکانیزمی مردم مغولستان توانستهاند در عمق باورهایشان چنگیز را نه فقط کسی که با جنایت در حق مردمان سرزمینهای دیگر، غرور ملی مغولها را احیا کرد- مثل نادرشاه برای ما- بلکه شخصیتی مقدس و اخلاقی بفهمند و به این فرد مباهات کنند و ستون خیمه هویتیشان را بر تندیس چهل متری او بناکنند؟ چه میشود که شاید ما شکاکانه همواره به دنبال کشف زوایایی از قهرمانان ملی و اسطورهای مان هستیم تا ثابت کنیم که به هرحال بدون نقطه ضعف نبودند و نمیتوانیم هیچ کدام از قهرمانان ازادی خواهمان گرفته تا شاهان افسانهای مان و حتی شخصیتهای اسطوره ای مان را در زرورق مبالغههای گزاف بپیچانیم و انسان بودنشان را و خطاهای بشری را برایشان نادیده بگیریم، ولی مغولستانیها میتوانند از چنگیزخان شخصیتی مقدس بسازند و باورش کنند؟
#گزارش_مشروح #انجمن_جامعهشناسی #مغولستان #چنگیز #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
@fsalamdar63
Forwarded from باشگاه اندیشه
باشگاه_اندیشه_دیدار_و_گفتوگو_با_روح_چنگیزخان_هاشمی_مقدم،_جوادی.MP3
23.5 MB
فایل صوتی نشست
معرفی و نقد کتاب دیدار و گفتوگو با روح چنگیزخان: مردمنگاری سفر به مغولستان
با حضور
امیر هاشمی مقدم (نویسنده کتاب)
محمدرضا جوادی یگانه (عضو هیأت علمی دانشگاه تهران)
نعمتالله فاضلی (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)
دبیر نشست:
فاطمه علمدار (پژوهشگر جامعهشناسی)
چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲
گروه روانشناسی اجتماعی انجمن جامعهشناسی ایران با همکاری باشگاه اندیشه
#رویداد_آزاد #انجمن_جامعهشناسی #مغولستان #چنگیز #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
معرفی و نقد کتاب دیدار و گفتوگو با روح چنگیزخان: مردمنگاری سفر به مغولستان
با حضور
امیر هاشمی مقدم (نویسنده کتاب)
محمدرضا جوادی یگانه (عضو هیأت علمی دانشگاه تهران)
نعمتالله فاضلی (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)
دبیر نشست:
فاطمه علمدار (پژوهشگر جامعهشناسی)
چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲
گروه روانشناسی اجتماعی انجمن جامعهشناسی ایران با همکاری باشگاه اندیشه
#رویداد_آزاد #انجمن_جامعهشناسی #مغولستان #چنگیز #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
Forwarded from یک حرف از هزاران
#گزیده_های_ایران
☑️ سیاست در ایران، رانندگی در تهران
▫️زنده یاد استاد باستانی پاریزی
سیاست خصوصا در ایران چیزی است مثل رانندگی در تهران، این کافی نیست که شما احتیاط کنید و به کسی نمالید دیگران هستند که به شما خواهند مالید!
همچنانکه در تهران هرگز گول چراغ سبز را نباید خورد... زیرا درست در همان لحظه که چراغ برای شما سبز است هیچ بعید نیست که وسط چهار راه یک تریلر ۱۶ چرخ از خط قرمز رد شود و با سرعت ۸۰ کیلومتر شما را در هم پرس کند.
درست مشابه اینکه مثلا ظل السلطان، آدمی مثل حسینقلی خان ایلخانی بختیاری روستائی ساده دل را برای تماشای سان و رژه قشون به میدان شاه اصفهان دعوت کند و پس از پایان مراسم با هم به عمارت دولتی مراجعت کنند و نیم ساعت بعد او را و بچه هایش را زنجیر کند و همان شب ایلخانی را به وسیله لنگ حمام خفه می کند، چراغ از این سبز تر و تریلر از این سنگین تر می شود؟
به همین دلیل اغلب در مملکت ما توصیه می کنند که آدم بهتر است به سیاست نزدیک نشود که در حکم آنست که آدم در چاه صد ذرعی مار گرفته باشد!
یا به قول دکتر صورتگر استاد خودمان، تماس با سیاست مثل آن است که آدم در بیابان تور بیندازد تا شکار کند و در آخر کار یک خرس سیاه به تورش بیفتد! شکاری که آدم نمیداند با آن چه کار کند؟
یک مثل جالب هست که هرچند خیلی تمیز نیست ولی به هر حال قابل گفتن است می گویند اصفهانی به پسرش گفت: فرزند اگر دیدی از کوچه بار ککه (کود انسانی) می آید زود برگرد و هرگز به بار ککه نزدیک نشو..!! زیرا اگر به تو زند تو ضرر کرده ای و اگر تو هم به او بزنی باز هم تو ضرر کرده ای.
📚 باستانی پاریزی، محمدابراهیم، مجله بخارا، شماره ۹۹، فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۳، صفحه ۴۹۷.
* تیتر، به انتخاب یک حرف از متن.
#یک_حرف_از_هزاران
گزیده های ایران و جهان
@yekhezaran
☑️ سیاست در ایران، رانندگی در تهران
▫️زنده یاد استاد باستانی پاریزی
سیاست خصوصا در ایران چیزی است مثل رانندگی در تهران، این کافی نیست که شما احتیاط کنید و به کسی نمالید دیگران هستند که به شما خواهند مالید!
همچنانکه در تهران هرگز گول چراغ سبز را نباید خورد... زیرا درست در همان لحظه که چراغ برای شما سبز است هیچ بعید نیست که وسط چهار راه یک تریلر ۱۶ چرخ از خط قرمز رد شود و با سرعت ۸۰ کیلومتر شما را در هم پرس کند.
درست مشابه اینکه مثلا ظل السلطان، آدمی مثل حسینقلی خان ایلخانی بختیاری روستائی ساده دل را برای تماشای سان و رژه قشون به میدان شاه اصفهان دعوت کند و پس از پایان مراسم با هم به عمارت دولتی مراجعت کنند و نیم ساعت بعد او را و بچه هایش را زنجیر کند و همان شب ایلخانی را به وسیله لنگ حمام خفه می کند، چراغ از این سبز تر و تریلر از این سنگین تر می شود؟
به همین دلیل اغلب در مملکت ما توصیه می کنند که آدم بهتر است به سیاست نزدیک نشود که در حکم آنست که آدم در چاه صد ذرعی مار گرفته باشد!
یا به قول دکتر صورتگر استاد خودمان، تماس با سیاست مثل آن است که آدم در بیابان تور بیندازد تا شکار کند و در آخر کار یک خرس سیاه به تورش بیفتد! شکاری که آدم نمیداند با آن چه کار کند؟
یک مثل جالب هست که هرچند خیلی تمیز نیست ولی به هر حال قابل گفتن است می گویند اصفهانی به پسرش گفت: فرزند اگر دیدی از کوچه بار ککه (کود انسانی) می آید زود برگرد و هرگز به بار ککه نزدیک نشو..!! زیرا اگر به تو زند تو ضرر کرده ای و اگر تو هم به او بزنی باز هم تو ضرر کرده ای.
📚 باستانی پاریزی، محمدابراهیم، مجله بخارا، شماره ۹۹، فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۳، صفحه ۴۹۷.
* تیتر، به انتخاب یک حرف از متن.
#یک_حرف_از_هزاران
گزیده های ایران و جهان
@yekhezaran
👍6
Forwarded from یک حرف از هزاران
#کتاب_ها
☑️ ایران در کتاب سفارتنامۀ ایران
انوری افندی در متن اثر خود، در اشاره به دولت ایران عمدتاً از نامِ «ایران» استفاده کرده است. او حتی، نام اثر خود را سفارتنامۀ ایران گذاشته است. بهجز آن، چهل بار در دیباچه، و بیش از صدها بار در متن کتاب، نام «ایران» را آورده است. همچنین، دوازده بار، تعبیرِ «ایران مسئلهسی» یا «مسئلۀ ایرانیه» را به کار برده است. در قاموس ترکی، کلمۀ «مسئله» به این معناست: «موضوع مهمی که حل آن با دشواری همراه است.» عثمانیان، اغلب در اشاره به چالش و برخوردی که با دیگر کشورها و ملتها داشتند، با روحیۀ طلبکارانه، مشکل را ناشی از طرف مقابل دانسته و با تعبیر «... مسئلهسی»، خود را در موضع برحق مینشاندند. محض نمونه، در مجلس پنجمِ مذاکرات که اختلاف بر سر سلیمانیه مطرح شد، انوری افندی برای اثبات ادّعای خود، با استناد به «کتب تواریخ»، گفت: بنا به عهدنامۀ سلطان مراد و شاه صفی و نیز «مطابق کتب معتبره و تواریخ، سلیمانیه ملک موروثی بالاستحقاق دولت علیّۀ عثمانیه است.» استناد افندی به «کتب تواریخ»، برای اثبات ادّعای خود، واکنش میرزا تقیخان را برانگیخت. وی گفت: «اگرچه اینجا مجلس مکالمه است، نه جای حکایات سبق»، اما چون افندی «ابتدا کرد، من هم برای مقابلهبهمثل» ناچارم شمّهای بگویم:
ملک عجم که ایران میگویند، از روزی که حضرت آدم ـ علی نبیّنا علیهالسلام ـ با حضرت حوّا از آسمان به زمین فرود آمد و بنای پادشاهی کیومرث شده، از کنار جیحون الی شطّالعرب است، و عراق عرب یعنی بغداد و موصل و کرکوک، قلبِ ایران عد میشود، این است اصل ایران.
سخنِ میرزا تقیخان ناظر بر قلمرو فلات ایران در طول تاریخ بود. او خواست، دیرینگی و قدمت ایرانزمین را به نمایندۀ عثمانی بفهماند. میرزا تقیخان برای اثبات سخن خود، تاریخ حاکمیّت ایران بر عراق عرب را به تفصیل و با جزئیات تمام از دورۀ حکمرانی ترکمانان تا عهد فتحعلیشاه با ذکر نامِ شماری از امرای ایرانی حاکم در شهرهای عراق از جمله سلیمانیه را بیان کرد.
📚 سفارتنامۀ ایران: اسناد، مکاتبات و صورت مجالس مذاکرات ارزنةالروم ۱۲۵۹-۱۲۶۳ هجری قمری، انوریزاده سیّد محمّد انوری سعدالله افندی (انوری افندی)، تصحیح و ترجمه از ترکی عثمانی دکتر نصرالله صالحی و صفیه خدیو، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۲، ص ۳۷-۳۹ مقدمه.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛
@AfsharFoundation
#یک_حرف_از_هزاران
گزیده های ایران و جهان
@yekhezaran
☑️ ایران در کتاب سفارتنامۀ ایران
انوری افندی در متن اثر خود، در اشاره به دولت ایران عمدتاً از نامِ «ایران» استفاده کرده است. او حتی، نام اثر خود را سفارتنامۀ ایران گذاشته است. بهجز آن، چهل بار در دیباچه، و بیش از صدها بار در متن کتاب، نام «ایران» را آورده است. همچنین، دوازده بار، تعبیرِ «ایران مسئلهسی» یا «مسئلۀ ایرانیه» را به کار برده است. در قاموس ترکی، کلمۀ «مسئله» به این معناست: «موضوع مهمی که حل آن با دشواری همراه است.» عثمانیان، اغلب در اشاره به چالش و برخوردی که با دیگر کشورها و ملتها داشتند، با روحیۀ طلبکارانه، مشکل را ناشی از طرف مقابل دانسته و با تعبیر «... مسئلهسی»، خود را در موضع برحق مینشاندند. محض نمونه، در مجلس پنجمِ مذاکرات که اختلاف بر سر سلیمانیه مطرح شد، انوری افندی برای اثبات ادّعای خود، با استناد به «کتب تواریخ»، گفت: بنا به عهدنامۀ سلطان مراد و شاه صفی و نیز «مطابق کتب معتبره و تواریخ، سلیمانیه ملک موروثی بالاستحقاق دولت علیّۀ عثمانیه است.» استناد افندی به «کتب تواریخ»، برای اثبات ادّعای خود، واکنش میرزا تقیخان را برانگیخت. وی گفت: «اگرچه اینجا مجلس مکالمه است، نه جای حکایات سبق»، اما چون افندی «ابتدا کرد، من هم برای مقابلهبهمثل» ناچارم شمّهای بگویم:
ملک عجم که ایران میگویند، از روزی که حضرت آدم ـ علی نبیّنا علیهالسلام ـ با حضرت حوّا از آسمان به زمین فرود آمد و بنای پادشاهی کیومرث شده، از کنار جیحون الی شطّالعرب است، و عراق عرب یعنی بغداد و موصل و کرکوک، قلبِ ایران عد میشود، این است اصل ایران.
سخنِ میرزا تقیخان ناظر بر قلمرو فلات ایران در طول تاریخ بود. او خواست، دیرینگی و قدمت ایرانزمین را به نمایندۀ عثمانی بفهماند. میرزا تقیخان برای اثبات سخن خود، تاریخ حاکمیّت ایران بر عراق عرب را به تفصیل و با جزئیات تمام از دورۀ حکمرانی ترکمانان تا عهد فتحعلیشاه با ذکر نامِ شماری از امرای ایرانی حاکم در شهرهای عراق از جمله سلیمانیه را بیان کرد.
📚 سفارتنامۀ ایران: اسناد، مکاتبات و صورت مجالس مذاکرات ارزنةالروم ۱۲۵۹-۱۲۶۳ هجری قمری، انوریزاده سیّد محمّد انوری سعدالله افندی (انوری افندی)، تصحیح و ترجمه از ترکی عثمانی دکتر نصرالله صالحی و صفیه خدیو، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۲، ص ۳۷-۳۹ مقدمه.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛
@AfsharFoundation
#یک_حرف_از_هزاران
گزیده های ایران و جهان
@yekhezaran
Forwarded from شرق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتوگوی احمد غلامی با محمدرضا جوادی یگانه و محمد فاضلی درباره وضعیت جامعه ایران
🔺️شكست دولت و بازار
محمدرضا جوادي يگانه: با دو جامعه متفاوت مواجهیم
محمد فاضلي: جامعه در وضعیت صلح مسلح
ترديدي نيست كه جامعه ایران یا به معنایی دیگر اجتماع ایران دچار تحول اساسی شده و بهخصوص بعد از اعتراضات ۱۴۰۱ اين تحولات وضوح بیشتری پیدا کرده است. به نظر ميرسد در كنار تحولات جامعه، اجتماع به معناي روابط بين افراد و گروهها بدون محوريت منافع آنان نيز دستخوش تغييراتي اساسي شده است و البته اين امر به عملكرد ساختار و نهادهاي كلان سياسي و اقتصادي بيارتباط نيست. درباره اين تحولات اخير در برنامه «برخورد» اين هفته، با دو تن از جامعهشناسان، دكتر محمدرضا جوادي يگانه و دكتر محمد فاضلي به گفتوگو نشستهايم. دكتر جوادي يگانه معتقد است اغلب آثار حوزه جامعهشناسي، از دهه هشتاد به بعد به مسئله افول اجتماع يا فروپاشي اجتماعي پرداختهاند.
ویدیو کامل را اینجا ببینید:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-917744
https://youtu.be/BnT1GvbBjxI
@sharghdaily
sharghdaily.com
🔺️شكست دولت و بازار
محمدرضا جوادي يگانه: با دو جامعه متفاوت مواجهیم
محمد فاضلي: جامعه در وضعیت صلح مسلح
ترديدي نيست كه جامعه ایران یا به معنایی دیگر اجتماع ایران دچار تحول اساسی شده و بهخصوص بعد از اعتراضات ۱۴۰۱ اين تحولات وضوح بیشتری پیدا کرده است. به نظر ميرسد در كنار تحولات جامعه، اجتماع به معناي روابط بين افراد و گروهها بدون محوريت منافع آنان نيز دستخوش تغييراتي اساسي شده است و البته اين امر به عملكرد ساختار و نهادهاي كلان سياسي و اقتصادي بيارتباط نيست. درباره اين تحولات اخير در برنامه «برخورد» اين هفته، با دو تن از جامعهشناسان، دكتر محمدرضا جوادي يگانه و دكتر محمد فاضلي به گفتوگو نشستهايم. دكتر جوادي يگانه معتقد است اغلب آثار حوزه جامعهشناسي، از دهه هشتاد به بعد به مسئله افول اجتماع يا فروپاشي اجتماعي پرداختهاند.
ویدیو کامل را اینجا ببینید:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-917744
https://youtu.be/BnT1GvbBjxI
@sharghdaily
sharghdaily.com
👍7
سه سال اول انقلاب در یک جلسه
نگاهی به جلسه اول خرداد ۱۳۵۸ اعضای شورای انقلاب و هیات دولت با امام خمینی در باره قانون اساسی
محمدرضا جوادی یگانه
🔘چکیده یادداشت:
◾بهترین متن معرف نحوه عمل انقلابیون در سه سال اول انقلاب، صورتجلسه اول خرداد ۱۳۵۸ شورای انقلاب و هیات دولت در حضور امام است که به بررسی مساله قانون اساسی میپردازند.
◾اهمیت جلسه، بجز محتوای آن، در نحوه تصمیمگیری رهبران انقلاب و استدلالها و دغدغهها و قلت و انقلتکردنهای اعضا است و همچنین نحوه استدلال کردن آنها با امام و شیوه پاسخ دادن امام به آنها است.
◾همچنین این جلسه از آن رو اهمیت دارد که همه رهبران انقلاب، بجز آیتالله مطهری (که ماه پیش از آن شهید شده) در آن حضور دارند و با امام وارد گفتگو و محاجه میشوند.
◾دغدغه امام تثبیت انقلاب است و تصویب قانون اساسی، متن آن برایش درجه دوم اهمیت را داشته. و نگرانیاش از هرجومرج و ناآرامی پس از انقلاب است، همانگونه که در مشروطه هم شد. لذاست که میخواهد به سرعت قانون اساسی تصویب شود و از طول کشیدن بررسی آن نگرانی دارد.
◾اما امام از رابطه خودش با مردم اطمینان دارد، و بارها میگوید که مردم با من، یعنی مردم حرف مرا گوش میدهند. البته اعضا نگرانیهای دیگری دارند.
🔘موضوع پیشنویسهای قانون اساسی و تغییرات آن پیش از مجلس خبرگان قانون اساسی، و در حین آن هم اهمیت بسیار دارد که جای دیگر باید به آن پرداخته شود.
@javadimr
https://bit.ly/486uXbO
نگاهی به جلسه اول خرداد ۱۳۵۸ اعضای شورای انقلاب و هیات دولت با امام خمینی در باره قانون اساسی
محمدرضا جوادی یگانه
🔘چکیده یادداشت:
◾بهترین متن معرف نحوه عمل انقلابیون در سه سال اول انقلاب، صورتجلسه اول خرداد ۱۳۵۸ شورای انقلاب و هیات دولت در حضور امام است که به بررسی مساله قانون اساسی میپردازند.
◾اهمیت جلسه، بجز محتوای آن، در نحوه تصمیمگیری رهبران انقلاب و استدلالها و دغدغهها و قلت و انقلتکردنهای اعضا است و همچنین نحوه استدلال کردن آنها با امام و شیوه پاسخ دادن امام به آنها است.
◾همچنین این جلسه از آن رو اهمیت دارد که همه رهبران انقلاب، بجز آیتالله مطهری (که ماه پیش از آن شهید شده) در آن حضور دارند و با امام وارد گفتگو و محاجه میشوند.
◾دغدغه امام تثبیت انقلاب است و تصویب قانون اساسی، متن آن برایش درجه دوم اهمیت را داشته. و نگرانیاش از هرجومرج و ناآرامی پس از انقلاب است، همانگونه که در مشروطه هم شد. لذاست که میخواهد به سرعت قانون اساسی تصویب شود و از طول کشیدن بررسی آن نگرانی دارد.
◾اما امام از رابطه خودش با مردم اطمینان دارد، و بارها میگوید که مردم با من، یعنی مردم حرف مرا گوش میدهند. البته اعضا نگرانیهای دیگری دارند.
🔘موضوع پیشنویسهای قانون اساسی و تغییرات آن پیش از مجلس خبرگان قانون اساسی، و در حین آن هم اهمیت بسیار دارد که جای دیگر باید به آن پرداخته شود.
@javadimr
https://bit.ly/486uXbO
Telegraph
سه سال اول انقلاب در یک جلسه
سه سال اول انقلاب در یک جلسه نگاهی به جلسه اول خرداد ۱۳۵۸ اعضای شورای انقلاب و هیات دولت با امام خمینی در باره قانون اساسی محمدرضا جوادی یگانه برای بررسی یک رخداد تاریخی، گاه یک متن کفایت میکند، متنی که بهترین معرف آن رخداد است. برای بررسی علل وقوع انقلاب…
👍4
رویای ایرانی - جوادی یگانه
فتوای آیتالله سیستانی، تفاوت دو تحلیل در سطح فرد و سیستم را نشان میدهد. در نظامی که آنقدر فاسد شده باشد که رسیدن به حق منوط به رشوه دادن باشد، رشوه دادن جایز است و فرد خطایی مرتکب نشده. اما مقصر اصلی سیستم بیتوجه به فساد است،با توجه به اینکه رشوهگیری…
«رشوهدهی جایز است یا حرام؟»
🖍بهروز مرادی؛ قرآنپژوه و جامعهشناس دین
فتوای آیتالله سیستانی در خصوص جایزبودن رشوهدهی برای رسیدن فرد به حق خود شایستهی ارزیابی است. ایشان در پاسخ به پرسشی فرموده: "رشوه شرعاً اختصاص به محدودهی قضاء دارد و دادن آن برای استحصال (رسیدن به) حق خود جایز است، گرچه گرفتن آن حرام است."
تردیدی وجود ندارد که جناب آیتالله از احادیث حضرت رسول ص در رابطه با رشوه مطلع است، ازجمله:
الرّاشی وَالْمُرتَشی فِیالنّار
"رشوهدهنده و رشوهگیرنده هر دو در آتش (دوزخ)اند". (نهجالفصاحه:۴١٨).
یا: لعنالله الرّاشی وَالْمُرتَشی وَالَّذی یَمْشی بَیْنَهُما.
"خداوند لعنت کند رشوهدهنده، رشوهگیرنده و آنکسی که میان آنها واسطهگری کند." (نهجالفصاحه:٢٣٨٩)
اما بعد؛
ضرورت است ماهیت رشوهدادن طبق گفتمان قرآنی مورد کنکاش دقیق قرار گیرد:
١. هرچه یک نظام اجتماعی-اقتصادی سالمتر باشد، عنصر رشوه در مناسبات آن کمتر حیات مییابد. متعاقباً؛ هرچه یک نظام ناسالمتر و فاسدتر باشد، رشوهخواری بیشتری در آن جریان پیدا میکند. فردی که رشوه میدهد، با چنین نظام فاسدی همکاری مینماید و همکاری با یک نظام فاسد، فسادکاری است و نمیتواند جایز باشد.
٢. اصلیترین هدف بعثت پیامبران در افق نهایی عبارت بود از تلاش برای ساختن فرد و جمع در راستای برپایی "قسط" توسط مردم، یعنی یک نظام سالم در جامعه در همهی حوزههای مختلف حیات جمعی اعم از: اقتصادی، قضایی، کسبوکاری، مالی، تجاری، درآمدی، سیاسی، فرهنگی و... .
اما رشوه چه دادن و چه گرفتن آن، مانعی بر سر راه برقراری چنین نظام سالمی میشود و بنابراین سدی است در مقابل بعثت پیامبران و خواست خداوند. کمک به تداوم وجود چنین مانعی، قرارگرفتن در مقابل خداوند و ستیز با هدف پیامبران است.
٣. در فتوای آیتالله بر حرامبودن فعل رشوهگیری تأکید گردیده است. رشوهدادن به فردی که با اخذ رشوه مرتکب فعلی حرام میگردد، مشارکت در اعمال حرام دیگران و تکثیر و انتشار آن در زندگی است. مشارکت در تکثیر و انتشار فعل حرام، حرام است و نه جایز.
۴. رشوهدادن هرچند به منظور احقاق حق، سبب میشود تا قبح زشتیِ عملِ رشوهخواری در جامعه ریخته شود و این عمل فسادبنیان به هنجاری عادی تبدیل گردد. عادیسازی یک عملِ فسادآمیز در جامعه در تضاد با گفتمان قرآنی است.
۵. جواز رشوهدادن مانعی اعتقادی و حتی فکری بر سر راه سالمسازی روابط اجتماعی و مناسبات اداری ایجاد میکند و باعث میشود که تلاش مصلحان اجتماعی در راستای سالمسازی نظام اجتماعی دچار بیسوژگی بشود و از موضوعیت بررسی و نقد و اصلاح برافتد.
۶. در گفتمان قرآنی؛ بهدستآوردن حق از هر راهی قابل پذیرش نمیباشد، چراکه هدف وسیله را توجیه نمیکند. طبق این گفتمان؛ سالمبودنِ وسیله به اندازهی سلامت هدف دارای اهمیت خدشهناپذیر است. رشوهدهی وسیلهای ناسالم و فسادبنیان برای رسیدن به حق است و بههمین خاطر از منظر قرآن؛ غیرقابل استفاده و مطرود است. برای رسیدن به حق باید از راههای صحیح و مشروع و سالم اقدام نمود.
٧. در گفتمان قرآنی، تنها به مصالح و منافع فرد توجه نگرديده، بلکه تأثیری که کنش فردی بر نظام اجتماعی از خود برجا میگذارد نیز در مشروعیت آن کنش بسیار مهم و تعیینکننده است. ازآنجا که رشوهدهی عملی ناسالم برای جامعه و عاملی پاداشگونه و تشویقی برای رشوهگیرنده است، این عمل فاکتوری برای ابقای نظام ناسالم اجتماعی میباشد و بههمین دلیل نمیتواند جایز باشد.
بنابراین رشوهدادن همچون رشوهگرفتن عملی فسادبنیان و فسادکارانه است و موجب تکثیر فساد و تداوم نظام فاسد اجتماعی میگردد و درنتيجه نمیتواند طبق گفتمان قرآنی جایز شمرده شود.
١٧ بهمن ۱۴۰۲
🌿@drBehrouzMoradi
🖍بهروز مرادی؛ قرآنپژوه و جامعهشناس دین
فتوای آیتالله سیستانی در خصوص جایزبودن رشوهدهی برای رسیدن فرد به حق خود شایستهی ارزیابی است. ایشان در پاسخ به پرسشی فرموده: "رشوه شرعاً اختصاص به محدودهی قضاء دارد و دادن آن برای استحصال (رسیدن به) حق خود جایز است، گرچه گرفتن آن حرام است."
تردیدی وجود ندارد که جناب آیتالله از احادیث حضرت رسول ص در رابطه با رشوه مطلع است، ازجمله:
الرّاشی وَالْمُرتَشی فِیالنّار
"رشوهدهنده و رشوهگیرنده هر دو در آتش (دوزخ)اند". (نهجالفصاحه:۴١٨).
یا: لعنالله الرّاشی وَالْمُرتَشی وَالَّذی یَمْشی بَیْنَهُما.
"خداوند لعنت کند رشوهدهنده، رشوهگیرنده و آنکسی که میان آنها واسطهگری کند." (نهجالفصاحه:٢٣٨٩)
اما بعد؛
ضرورت است ماهیت رشوهدادن طبق گفتمان قرآنی مورد کنکاش دقیق قرار گیرد:
١. هرچه یک نظام اجتماعی-اقتصادی سالمتر باشد، عنصر رشوه در مناسبات آن کمتر حیات مییابد. متعاقباً؛ هرچه یک نظام ناسالمتر و فاسدتر باشد، رشوهخواری بیشتری در آن جریان پیدا میکند. فردی که رشوه میدهد، با چنین نظام فاسدی همکاری مینماید و همکاری با یک نظام فاسد، فسادکاری است و نمیتواند جایز باشد.
٢. اصلیترین هدف بعثت پیامبران در افق نهایی عبارت بود از تلاش برای ساختن فرد و جمع در راستای برپایی "قسط" توسط مردم، یعنی یک نظام سالم در جامعه در همهی حوزههای مختلف حیات جمعی اعم از: اقتصادی، قضایی، کسبوکاری، مالی، تجاری، درآمدی، سیاسی، فرهنگی و... .
اما رشوه چه دادن و چه گرفتن آن، مانعی بر سر راه برقراری چنین نظام سالمی میشود و بنابراین سدی است در مقابل بعثت پیامبران و خواست خداوند. کمک به تداوم وجود چنین مانعی، قرارگرفتن در مقابل خداوند و ستیز با هدف پیامبران است.
٣. در فتوای آیتالله بر حرامبودن فعل رشوهگیری تأکید گردیده است. رشوهدادن به فردی که با اخذ رشوه مرتکب فعلی حرام میگردد، مشارکت در اعمال حرام دیگران و تکثیر و انتشار آن در زندگی است. مشارکت در تکثیر و انتشار فعل حرام، حرام است و نه جایز.
۴. رشوهدادن هرچند به منظور احقاق حق، سبب میشود تا قبح زشتیِ عملِ رشوهخواری در جامعه ریخته شود و این عمل فسادبنیان به هنجاری عادی تبدیل گردد. عادیسازی یک عملِ فسادآمیز در جامعه در تضاد با گفتمان قرآنی است.
۵. جواز رشوهدادن مانعی اعتقادی و حتی فکری بر سر راه سالمسازی روابط اجتماعی و مناسبات اداری ایجاد میکند و باعث میشود که تلاش مصلحان اجتماعی در راستای سالمسازی نظام اجتماعی دچار بیسوژگی بشود و از موضوعیت بررسی و نقد و اصلاح برافتد.
۶. در گفتمان قرآنی؛ بهدستآوردن حق از هر راهی قابل پذیرش نمیباشد، چراکه هدف وسیله را توجیه نمیکند. طبق این گفتمان؛ سالمبودنِ وسیله به اندازهی سلامت هدف دارای اهمیت خدشهناپذیر است. رشوهدهی وسیلهای ناسالم و فسادبنیان برای رسیدن به حق است و بههمین خاطر از منظر قرآن؛ غیرقابل استفاده و مطرود است. برای رسیدن به حق باید از راههای صحیح و مشروع و سالم اقدام نمود.
٧. در گفتمان قرآنی، تنها به مصالح و منافع فرد توجه نگرديده، بلکه تأثیری که کنش فردی بر نظام اجتماعی از خود برجا میگذارد نیز در مشروعیت آن کنش بسیار مهم و تعیینکننده است. ازآنجا که رشوهدهی عملی ناسالم برای جامعه و عاملی پاداشگونه و تشویقی برای رشوهگیرنده است، این عمل فاکتوری برای ابقای نظام ناسالم اجتماعی میباشد و بههمین دلیل نمیتواند جایز باشد.
بنابراین رشوهدادن همچون رشوهگرفتن عملی فسادبنیان و فسادکارانه است و موجب تکثیر فساد و تداوم نظام فاسد اجتماعی میگردد و درنتيجه نمیتواند طبق گفتمان قرآنی جایز شمرده شود.
١٧ بهمن ۱۴۰۲
🌿@drBehrouzMoradi
👍5
رویای ایرانی - جوادی یگانه
«رشوهدهی جایز است یا حرام؟» 🖍بهروز مرادی؛ قرآنپژوه و جامعهشناس دین فتوای آیتالله سیستانی در خصوص جایزبودن رشوهدهی برای رسیدن فرد به حق خود شایستهی ارزیابی است. ایشان در پاسخ به پرسشی فرموده: "رشوه شرعاً اختصاص به محدودهی قضاء دارد و دادن آن برای…
♦️فتوای فسادانگیز یا ضد فساد؟ دلالتهای اخلاقی و جامعهشناختیی یک فتوا
✍ حسن محدثی
۱۷ بهمن ۱۴۰۲
مخاطب عزیز و محترمی که آموزگار است و مایل است نام اش پنهان بماند، برای من دو متن فرستاده اند در بارهی فتوای آیتالله علیی سیستانی مرجع تقلیدی در عراق: یکی از دکتر محمدرضا جوادیی یگانه (https://t.me/javadimr/391) و دیگری دکتر بهروز مرادی (https://t.me/farhangi_e_kian/25821). اصل فتوا این است:
"پرسش: دادن رشوه در جایی که رسیدن به حق، متوقف بر دادن آن باشد، چه حکمی دارد؟
پاسخ: رشوه شرعا اختصاص به محدوده قضا دارد، و دادن آن برای رسیدن به حق خود جائز است، گر چه گرفتن آن حرام است."
این معلم عزیز پرسیده اند:
"استاد واقعا با دیدن این پیام تعجب کردم. من تخصص دینی ندارم اما به راستی آقای سیستانی به قول وبر به پیامدهای ناخواسته این کنش فکر کرده است؟ استاد محدثی شرمنده ام نظر شما چیست و این فتواها و روند نشانه چیست؟"
دکتر جوادی یگانه در بارهی این فتوا گفته اند:
"فتوای آیتالله سیستانی، تفاوت دو تحلیل در سطح فرد و سیستم را نشان میدهد. در نظامی که آنقدر فاسد شده باشد که رسیدن به حق منوط به رشوه دادن باشد، رشوه دادن جایز است و فرد خطایی مرتکب نشده. اما مقصر اصلی سیستم بیتوجه به فساد است، با توجه به اینکه رشوهگیری شبکهای است و نه فردی" (جوادیی یگانه، ۱۴۰۲، https://t.me/javadimr/391).
بهعنوان کسی که ده سال در حوزهی جامعهشناسیی فساد کار کرده است، عرض میکنم که فساد در ابتدا شبکهای و سازمانی نیست اما مستعد این هست که بهصورت سازمانی و شبکهای در آيد. در خود فتوا نیز دلالتی بر اینکه فقیه مورد نظر به تمایز بین سطح نظام و سطح فرد اِشعار داشته باشد، وجود ندارد بلکه بهنظر میرسد مفتی بین دو ارزش استیفای حق و عدم ارتکاب فساد، اولی را تفوق بخشیده است. من البته با منطق فقهیی آن آشنا نیستم و لازم است اهل فقاهت آن را برای ما توضیح بدهند.
اما دکتر بهروز مرادی نیز با ارجاع به چیزی به نام "گفتمان قرآنی" این فتوا را محکوم کرده اند و آن را فسادانگیز دانسته اند:
"رشوهدادن همچون رشوهگرفتن عملی فسادبنیان و فسادکارانه است و موجب تکثیر فساد و تداوم نظام فاسد اجتماعی میگردد و در نتيجه نمیتواند طبق گفتمان قرآنی جایز شمرده شود" (مرادی، ۱۴۰۲ https://t.me/farhangi_e_kian/25821).
اما این فتوا از نظر اخلاقی و جامعهشناختی چه معنایی دارد؟ معنای مشخص و لفظیی فتوا این است که فساد کن (رشوه بده) اما حق خود را بگیر! اما میتوان آن را به زبان اخلاقی و جامعهشناختی نیز ترجمه کرد.
دلالت اخلاقیی این فتوا از نظر من این است که وقتی قربانی موقعیت و وضعیت ناسالمی شدی که در آن تقصیری متوجه تو نیست، میتوانی از رویههای حاکم بر همان وضعيت و موقعیت ناسالم استفاده کنی و از خود دفاع کنی.
به عبارت دیگر، اخلاق امری انتزاعی نیست بلکه امری زمینهمند است. من شخصا از اخلاق زمینهمند دفاع میکنم و اخلاق انتزاعی و بیاعتنا به زمینه را ضد انسانی و ضد اخلاقی میدانم.
اما دلالت جامعهشناختیی این حکم فقهی چیست؟ از نظر من این فتوا برخلاف برداشت نادرست دکتر بهروز مرادی، دعوت به فساد در بادیی امر نمیکند، بلکه اقدام به فساد را وقتی جایز میداند که فرد خود قربانیی وضعیتی فاسدانه شده باشد.
در جای دیگری به تفصیل شرح داده ام که فساد (corruption) انواع و اقسامی دارد و به یک اعتبار میتوان فساد را به دو نوع کلیی فساد تعدیگرانه و فساد تدافعی یا جبرانی تقسیم کرد. فساد تعدیگرانه شکلی از فساد است که فرد یا افرادی برای دستیابی به شکلی از سود که مستحق آن نیستند، دست به فساد بزنند و به حقوق دیگران یا به منافع عمومی تجاوز و تعدی بکنند.
اما فساد تدافعی شکلی از فساد است که فرد یا افرادی که قربانی یک وضعیت و موقعیت ناسالم و مشکلدار هستند و چه بسا خود قربانیی فساد تعدیگرانه هستند، برای نجات خود از قربانی شدن و برونرفت از این موقعیت قربانیکننده، دست به فساد بزنند و از منافع و حقوق خود دفاع کنند. در اینجا فساد تدافعی به فرد تحمیل شده است.
از نظر من فساد تدافعی شبیه خشونت تدافعی است. در زمانی که فرد مورد خشونت فعال و تهاجمی قرار گرفته است، از نظر من حق دارد با بهکارگیریی خشونت از خود دفاع کند تا بتواند وضع را تغییر دهد و از خود حفاظت بکند. فساد تدافعی نیز از نظر من مثل خشونت تدافعی مشروع است.
از این رو، در پاسخ به معلم عزیز عرض میکنم که چنین فتوایی "نشانهی" خردمندیی مفتیی محترم است. پیشتر نیز سخنی خردمندانه از ایشان در بارهی عاشق شدن خوانده بودم که حاکی از همین خردمندی و دانایی بود. ایشان گفته بودند که عاشقی، غیر اختیاری است و "امر غیر اختیاری حکم ندارد."
#فتوا
#فساد
#آیتالله_سیستانی
#جامعهشناسی_فساد
#corruption
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثی
۱۷ بهمن ۱۴۰۲
مخاطب عزیز و محترمی که آموزگار است و مایل است نام اش پنهان بماند، برای من دو متن فرستاده اند در بارهی فتوای آیتالله علیی سیستانی مرجع تقلیدی در عراق: یکی از دکتر محمدرضا جوادیی یگانه (https://t.me/javadimr/391) و دیگری دکتر بهروز مرادی (https://t.me/farhangi_e_kian/25821). اصل فتوا این است:
"پرسش: دادن رشوه در جایی که رسیدن به حق، متوقف بر دادن آن باشد، چه حکمی دارد؟
پاسخ: رشوه شرعا اختصاص به محدوده قضا دارد، و دادن آن برای رسیدن به حق خود جائز است، گر چه گرفتن آن حرام است."
این معلم عزیز پرسیده اند:
"استاد واقعا با دیدن این پیام تعجب کردم. من تخصص دینی ندارم اما به راستی آقای سیستانی به قول وبر به پیامدهای ناخواسته این کنش فکر کرده است؟ استاد محدثی شرمنده ام نظر شما چیست و این فتواها و روند نشانه چیست؟"
دکتر جوادی یگانه در بارهی این فتوا گفته اند:
"فتوای آیتالله سیستانی، تفاوت دو تحلیل در سطح فرد و سیستم را نشان میدهد. در نظامی که آنقدر فاسد شده باشد که رسیدن به حق منوط به رشوه دادن باشد، رشوه دادن جایز است و فرد خطایی مرتکب نشده. اما مقصر اصلی سیستم بیتوجه به فساد است، با توجه به اینکه رشوهگیری شبکهای است و نه فردی" (جوادیی یگانه، ۱۴۰۲، https://t.me/javadimr/391).
بهعنوان کسی که ده سال در حوزهی جامعهشناسیی فساد کار کرده است، عرض میکنم که فساد در ابتدا شبکهای و سازمانی نیست اما مستعد این هست که بهصورت سازمانی و شبکهای در آيد. در خود فتوا نیز دلالتی بر اینکه فقیه مورد نظر به تمایز بین سطح نظام و سطح فرد اِشعار داشته باشد، وجود ندارد بلکه بهنظر میرسد مفتی بین دو ارزش استیفای حق و عدم ارتکاب فساد، اولی را تفوق بخشیده است. من البته با منطق فقهیی آن آشنا نیستم و لازم است اهل فقاهت آن را برای ما توضیح بدهند.
اما دکتر بهروز مرادی نیز با ارجاع به چیزی به نام "گفتمان قرآنی" این فتوا را محکوم کرده اند و آن را فسادانگیز دانسته اند:
"رشوهدادن همچون رشوهگرفتن عملی فسادبنیان و فسادکارانه است و موجب تکثیر فساد و تداوم نظام فاسد اجتماعی میگردد و در نتيجه نمیتواند طبق گفتمان قرآنی جایز شمرده شود" (مرادی، ۱۴۰۲ https://t.me/farhangi_e_kian/25821).
اما این فتوا از نظر اخلاقی و جامعهشناختی چه معنایی دارد؟ معنای مشخص و لفظیی فتوا این است که فساد کن (رشوه بده) اما حق خود را بگیر! اما میتوان آن را به زبان اخلاقی و جامعهشناختی نیز ترجمه کرد.
دلالت اخلاقیی این فتوا از نظر من این است که وقتی قربانی موقعیت و وضعیت ناسالمی شدی که در آن تقصیری متوجه تو نیست، میتوانی از رویههای حاکم بر همان وضعيت و موقعیت ناسالم استفاده کنی و از خود دفاع کنی.
به عبارت دیگر، اخلاق امری انتزاعی نیست بلکه امری زمینهمند است. من شخصا از اخلاق زمینهمند دفاع میکنم و اخلاق انتزاعی و بیاعتنا به زمینه را ضد انسانی و ضد اخلاقی میدانم.
اما دلالت جامعهشناختیی این حکم فقهی چیست؟ از نظر من این فتوا برخلاف برداشت نادرست دکتر بهروز مرادی، دعوت به فساد در بادیی امر نمیکند، بلکه اقدام به فساد را وقتی جایز میداند که فرد خود قربانیی وضعیتی فاسدانه شده باشد.
در جای دیگری به تفصیل شرح داده ام که فساد (corruption) انواع و اقسامی دارد و به یک اعتبار میتوان فساد را به دو نوع کلیی فساد تعدیگرانه و فساد تدافعی یا جبرانی تقسیم کرد. فساد تعدیگرانه شکلی از فساد است که فرد یا افرادی برای دستیابی به شکلی از سود که مستحق آن نیستند، دست به فساد بزنند و به حقوق دیگران یا به منافع عمومی تجاوز و تعدی بکنند.
اما فساد تدافعی شکلی از فساد است که فرد یا افرادی که قربانی یک وضعیت و موقعیت ناسالم و مشکلدار هستند و چه بسا خود قربانیی فساد تعدیگرانه هستند، برای نجات خود از قربانی شدن و برونرفت از این موقعیت قربانیکننده، دست به فساد بزنند و از منافع و حقوق خود دفاع کنند. در اینجا فساد تدافعی به فرد تحمیل شده است.
از نظر من فساد تدافعی شبیه خشونت تدافعی است. در زمانی که فرد مورد خشونت فعال و تهاجمی قرار گرفته است، از نظر من حق دارد با بهکارگیریی خشونت از خود دفاع کند تا بتواند وضع را تغییر دهد و از خود حفاظت بکند. فساد تدافعی نیز از نظر من مثل خشونت تدافعی مشروع است.
از این رو، در پاسخ به معلم عزیز عرض میکنم که چنین فتوایی "نشانهی" خردمندیی مفتیی محترم است. پیشتر نیز سخنی خردمندانه از ایشان در بارهی عاشق شدن خوانده بودم که حاکی از همین خردمندی و دانایی بود. ایشان گفته بودند که عاشقی، غیر اختیاری است و "امر غیر اختیاری حکم ندارد."
#فتوا
#فساد
#آیتالله_سیستانی
#جامعهشناسی_فساد
#corruption
@NewHasanMohaddesi
Telegram
رویای ایرانی (جوادی یگانه)
فتوای آیتالله سیستانی، تفاوت دو تحلیل در سطح فرد و سیستم را نشان میدهد.
در نظامی که آنقدر فاسد شده باشد که رسیدن به حق منوط به رشوه دادن باشد، رشوه دادن جایز است و فرد خطایی مرتکب نشده.
اما مقصر اصلی سیستم بیتوجه به فساد است،با توجه به اینکه رشوهگیری…
در نظامی که آنقدر فاسد شده باشد که رسیدن به حق منوط به رشوه دادن باشد، رشوه دادن جایز است و فرد خطایی مرتکب نشده.
اما مقصر اصلی سیستم بیتوجه به فساد است،با توجه به اینکه رشوهگیری…
👍2👎1
رویای ایرانی - جوادی یگانه
♦️فتوای فسادانگیز یا ضد فساد؟ دلالتهای اخلاقی و جامعهشناختیی یک فتوا ✍ حسن محدثی ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ مخاطب عزیز و محترمی که آموزگار است و مایل است نام اش پنهان بماند، برای من دو متن فرستاده اند در بارهی فتوای آیتالله علیی سیستانی مرجع تقلیدی در عراق: یکی…
♦️با شر مبارزه کن وگر نه مسئولیت پیروزی شر با توست: در نقد توجیه فقهی شر (نمونه فتوای منتسب به جناب سیستانی) و توجیه جامعه شناختی آن (رای اظهاری جناب محدثی گیلوایی)
✍ دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
https://t.me/smnejatihosseini/7819
هر گونه عمل فرهنگی اجتماعی اقتصادی سیاسی حقوقی که منجر به تضعیف امرخیر و امر اخلاقی انتزاعی و انضمامی و نیز توسعه شر و فساد فردی گروهی جمعی و فساد سیاسی و عمومی از سوی افراد و گروهها و سازمانها و حکومت ها شود، خواه رندوم و تصادفی و مقطعی و موردی در وضعیت های مرزی باشد (مانند رشوه دادن و گرفتن) و خواه سیستمیک و سیستماتیک صورت گیرد (مانند اختلاس ها و دزدی ها و رانت های حکومتی و دولتی و سازمان های عمومی و غارت بین المال و خزانه اقتصادی جامعه و غنیمت گرفتن و باج و خراج ستانی غیر قانونی دولت از مردم و مصادره اموال مردمان و اجحاف و ستم و سرکوب و تضییع حق الناس و مانند آن)، مصداق امر شر و شرارت و مایه گسترش بی اخلاقی و تضعیف معنویت و دین گرایی و زوال اعتماد اجتماعی و سرمایه اجتماعی و امید اجتماعی و همبستگی اجتماعی و انسجام اجتماعی جامعه و فرهنگ و زندگی روزمره مردمان است.
انجام مبارزه با شر به شرح موصوف چه کلامی فقهی و چه الاهیاتی و فلسفی و چه جامعه شناختی و چه ایدئولوژیکی و چه استراتژیکی در فرم اعتراض و انتقاد و مخالفت و افشا
در هر زمان و هر مکان و بی هر گونه توجیهی، یک وظیفه مدنی معنوی اخلاقی انسانی همگانی حسب مسئولیت اجتماعی و اخلاق شهروندی و حقوق بشر است.
وفق تز *اخلاق مسئولیت مبارزه با شر برای گسترش خیر * که مورد تایید فلسفه اخلاق و جامعه شناسی اخلاق و الاهیات اخلاق است، این یک اصل بنیان گرایانه عقلانی مدنی اخلاقی معنوی فراشمول است و هیچ مقام دینی فقهی علمی سیاسی اجتماعی فرهنگی هم نباید به خود حق دهد نقض ان را توجیه کند.
Tegran
@smnejatihosseini
18 011 1402
🔹پی نوشت ها
رای جناب محدثی گیلوایی
به انضمام نظر جناب مرادی و جناب جوادی یگانه( همگی از همکاران علوم اجتماعی ام)
و الحاقیه فتوای منتسب به ایت ا...سید علی سیستانی (خراسانی) مرجع تقلید معظم شیعیان جهان
(که خود نیز هم سنتا و تاریخا به رسم خراسانیان و هم به دلایل عقلانی مدنی معنوی و از لحاظ فقهی از رساله فقهی ایشان و بسیاری از فتاوی ایشان متابعت دارم و برایشان احترام معنوی زیادی نیز همچنان قائلم .اما چه باید کرد چون به قول ارسطو :
*افلاتون را دوست میدارم اما حقیقت را دوست دار ترم *)
amicus platos sud magic veritas
#نجاتی_حسینی
👇👇👇
https://t.me/Vortrags/90848
👇
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10141
#فتوا
#فساد
#آیتالله_سیستانی
#جامعهشناسی_فساد
#corruption
@NewHasanMohaddesi
✍ دکتر سیدمحمود نجاتیی حسینی
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
https://t.me/smnejatihosseini/7819
هر گونه عمل فرهنگی اجتماعی اقتصادی سیاسی حقوقی که منجر به تضعیف امرخیر و امر اخلاقی انتزاعی و انضمامی و نیز توسعه شر و فساد فردی گروهی جمعی و فساد سیاسی و عمومی از سوی افراد و گروهها و سازمانها و حکومت ها شود، خواه رندوم و تصادفی و مقطعی و موردی در وضعیت های مرزی باشد (مانند رشوه دادن و گرفتن) و خواه سیستمیک و سیستماتیک صورت گیرد (مانند اختلاس ها و دزدی ها و رانت های حکومتی و دولتی و سازمان های عمومی و غارت بین المال و خزانه اقتصادی جامعه و غنیمت گرفتن و باج و خراج ستانی غیر قانونی دولت از مردم و مصادره اموال مردمان و اجحاف و ستم و سرکوب و تضییع حق الناس و مانند آن)، مصداق امر شر و شرارت و مایه گسترش بی اخلاقی و تضعیف معنویت و دین گرایی و زوال اعتماد اجتماعی و سرمایه اجتماعی و امید اجتماعی و همبستگی اجتماعی و انسجام اجتماعی جامعه و فرهنگ و زندگی روزمره مردمان است.
انجام مبارزه با شر به شرح موصوف چه کلامی فقهی و چه الاهیاتی و فلسفی و چه جامعه شناختی و چه ایدئولوژیکی و چه استراتژیکی در فرم اعتراض و انتقاد و مخالفت و افشا
در هر زمان و هر مکان و بی هر گونه توجیهی، یک وظیفه مدنی معنوی اخلاقی انسانی همگانی حسب مسئولیت اجتماعی و اخلاق شهروندی و حقوق بشر است.
وفق تز *اخلاق مسئولیت مبارزه با شر برای گسترش خیر * که مورد تایید فلسفه اخلاق و جامعه شناسی اخلاق و الاهیات اخلاق است، این یک اصل بنیان گرایانه عقلانی مدنی اخلاقی معنوی فراشمول است و هیچ مقام دینی فقهی علمی سیاسی اجتماعی فرهنگی هم نباید به خود حق دهد نقض ان را توجیه کند.
Tegran
@smnejatihosseini
18 011 1402
🔹پی نوشت ها
رای جناب محدثی گیلوایی
به انضمام نظر جناب مرادی و جناب جوادی یگانه( همگی از همکاران علوم اجتماعی ام)
و الحاقیه فتوای منتسب به ایت ا...سید علی سیستانی (خراسانی) مرجع تقلید معظم شیعیان جهان
(که خود نیز هم سنتا و تاریخا به رسم خراسانیان و هم به دلایل عقلانی مدنی معنوی و از لحاظ فقهی از رساله فقهی ایشان و بسیاری از فتاوی ایشان متابعت دارم و برایشان احترام معنوی زیادی نیز همچنان قائلم .اما چه باید کرد چون به قول ارسطو :
*افلاتون را دوست میدارم اما حقیقت را دوست دار ترم *)
amicus platos sud magic veritas
#نجاتی_حسینی
👇👇👇
https://t.me/Vortrags/90848
👇
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10141
#فتوا
#فساد
#آیتالله_سیستانی
#جامعهشناسی_فساد
#corruption
@NewHasanMohaddesi
Telegram
فلسفه اجتماعی/ اندیشه خراسانی sm nejatihosseini
🔰با شر مبارزه کن وگر نه مسئولیت پیروزی شر با توست :
در نقد توجیه فقهی شر
(نمونه فتوای منتسب به جناب سیستانی)
و توجیه جامعه شناختی آن
( رای اظهاری جناب محدثی گیلوایی ) 🔰
@smnejatihosseini
هر گونه عمل فرهنگی اجتماعی اقتصادی سیاسی حقوقی که منجر به تضعیف…
در نقد توجیه فقهی شر
(نمونه فتوای منتسب به جناب سیستانی)
و توجیه جامعه شناختی آن
( رای اظهاری جناب محدثی گیلوایی ) 🔰
@smnejatihosseini
هر گونه عمل فرهنگی اجتماعی اقتصادی سیاسی حقوقی که منجر به تضعیف…
👍5
به نظر میرسد رقابت در انتخابات مجلس، بیش از آنکه سیاسی باشد، اجتماعی است.
رقابتهای اصولگرایان درونجناحی شده و اصلاحطلبان با غیبت تحمیلی و چالش گفتمانی درگیرند.
لذا در غیاب رقابتهای سیاسی، تصمیمگیری مردم در شهرستانها بر اساس ویژگیهای اجتماعی و محلی خواهد بود.
البته منطق رای تهران و کلانشهرها مقوله متفاوتی است.
رقابتهای اصولگرایان درونجناحی شده و اصلاحطلبان با غیبت تحمیلی و چالش گفتمانی درگیرند.
لذا در غیاب رقابتهای سیاسی، تصمیمگیری مردم در شهرستانها بر اساس ویژگیهای اجتماعی و محلی خواهد بود.
البته منطق رای تهران و کلانشهرها مقوله متفاوتی است.
👍10
تنها گزینه واقعگرایانه، انجام دادن آن چیزی است که در این سیستم ناممکن به نظر میرسد. اینگونه است که ناممکن، ممکن میشود.
باید مرزی را که میان ممکن و ناممکن کشیده شده، کمرنگ و آن را از نو تعریف کرد. به گمان من، این وظیفهی عظیم تفکر در زمانهی ماست: بازتعریف و بازاندیشی ِ حدود ِ ممکن و ناممکن.
اسلاوی ژیژک، خواست ناممکن. ترجمه کامران برادران
باید مرزی را که میان ممکن و ناممکن کشیده شده، کمرنگ و آن را از نو تعریف کرد. به گمان من، این وظیفهی عظیم تفکر در زمانهی ماست: بازتعریف و بازاندیشی ِ حدود ِ ممکن و ناممکن.
اسلاوی ژیژک، خواست ناممکن. ترجمه کامران برادران
👍5
مَنسِر اولسون، در کتاب فراز و فرود ملتها، تصلب اجتماعی social rigidity را شرح میدهد. از نظر او، تصلب اجتماعی عوامل سازمانی و ساختاریای است که مانع یا محدودکننده توانمندی جامعه برای سازگاری با تغییرات و پیشرفت اجتماعی میشود.
یکی از موانع نهادی که توسط گروههای ذینفع شکل میگیرد، مقررات دولتی پیچیده و دستوپاگیر است که توانایی جامعه در سازگاری با شرایط اقتصادی در حال تغییر را کاهش میدهد و نهایتا از پیشرفت اقتصادی جامعه جلوگیری میکند.
مقابله سازمانیافته نهادی با جامعه اطلاعاتی، نوعی تصلب اجتماعی است.
پ.ن.: کتاب اولسون که در سال ۱۹۸۲ نگاشته شده، به تازگی توسط محمد فاضلی و جعفر خیرخواهان ترجمه شده و توسط نشر روزنه منتشر شده است.
یکی از موانع نهادی که توسط گروههای ذینفع شکل میگیرد، مقررات دولتی پیچیده و دستوپاگیر است که توانایی جامعه در سازگاری با شرایط اقتصادی در حال تغییر را کاهش میدهد و نهایتا از پیشرفت اقتصادی جامعه جلوگیری میکند.
مقابله سازمانیافته نهادی با جامعه اطلاعاتی، نوعی تصلب اجتماعی است.
پ.ن.: کتاب اولسون که در سال ۱۹۸۲ نگاشته شده، به تازگی توسط محمد فاضلی و جعفر خیرخواهان ترجمه شده و توسط نشر روزنه منتشر شده است.
👍6👎1
هیچ راه سریع و سادهای برای توسعه در ایران وجود ندارد. انقلاب، مداخله خارجی یا براندازی هم کشور را دههها، عقب خواهد انداخت.
تنها راه پیشرو، تغییر نگرش مردم ایران است که پس از دو سده تکاپوی میانبرهای خلقالساعه که وعده بهبود ناگهانی میدهد، بالاخره تن به بهبود تدریجی بدهند.
تنها راه پیشرو، تغییر نگرش مردم ایران است که پس از دو سده تکاپوی میانبرهای خلقالساعه که وعده بهبود ناگهانی میدهد، بالاخره تن به بهبود تدریجی بدهند.
👍16👎13
Forwarded from شهرکتاب مرکزی| BookCityCentral
شهرکتاب مرکزی دوشنبه هفتم اسفندماه ۱۴۰۲ میزبان نشست بررسی و گفتوگو درباره کتاب «تاریخ مفهوم عدالت اجتماعی در دوران مشروطه» است. این نشست با حضور: مصطفی ملکیان، رسول جعفریان، محمدرضا جوادییگانه، مریم نصر اصفهانی و سمیه توحیدلو (مؤلف) برگزار میشود.
🆔 @bookcity_central
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍5👎1