Forwarded from نقدى بر اسلام
یکی از بزرگترین علمای شیعه به نام ثقه الاسلام کلینی در کتاب کافی جلد ۷ روایتی آورده است که کاملا ناقض ادعاى علم غيب براى على بن ابيطالب میباشد. مشابه این روایت در کتب علمای دیگر شیعه هم به ثبت رسیده که در آخر این متن آدرس تمامی آنها را خدمت شما ارائه خواهم کرد. دو نمونه از این روایات را در اینجا می آورم که در مورد امام اول شیعیان میباشد.
#روایت_اول:
امام علی با شهادت دو نفر، دست سارق را قطع کرد، بعد از مدتی همان دو نفر آمدند و گفتند ما اشتباه کردیم، این آدم سرقت نکرده، بلکه شخص دیگر سرقت نموده منتها خیال کردیم که این دزدیده حضرت علی فرمود حالا که اشتباه در شهادت کردید و شهادت شما باعث شد که دست این آدم بریده بشود، باید دوتای تان نصف دیه را به او بپردازید، ولی شهادت این دو نفر را در باره فرد دوم نپذیرفت…
ادامه اين متن را در لينك زير و سايت نقد اسلام مطالعه بفرماييد.
http://www.eslam.nu/2017/02/26/elm-ghyb-ali/
#روایت_اول:
امام علی با شهادت دو نفر، دست سارق را قطع کرد، بعد از مدتی همان دو نفر آمدند و گفتند ما اشتباه کردیم، این آدم سرقت نکرده، بلکه شخص دیگر سرقت نموده منتها خیال کردیم که این دزدیده حضرت علی فرمود حالا که اشتباه در شهادت کردید و شهادت شما باعث شد که دست این آدم بریده بشود، باید دوتای تان نصف دیه را به او بپردازید، ولی شهادت این دو نفر را در باره فرد دوم نپذیرفت…
ادامه اين متن را در لينك زير و سايت نقد اسلام مطالعه بفرماييد.
http://www.eslam.nu/2017/02/26/elm-ghyb-ali/
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️وقتى علم غيب از كار مى افتد و موتور معجزه سازى به روغن سوزى مى افتد!
آخوندهاى شياد ميگويند كه على دست يك مرد سياه پوست را قطع كرد و پس از آنكه ديد آن سياه پوست مدح على را ميگويد، دستش را دوباره چسباند.
اين در صورتى است كه آن مرد به دزدى اعتراف كرده بود. اين موضوع در كتاب بحار الانوار ج ٤٠ ص ٢٨١ آمده است.
حال متن زير را با دقت بخوانيد تا به شيادى و خرافه سازى آخوندها پى ببريد.
#کتاب_کافی جلد ۷ روایاتى آمده که کاملا ناقض ادعاى علم غيب و معجزه میباشد. که البته مشابه این روایت در کتب علمای دیگر شیعه هم به ثبت رسیده که در آخر این متن آدرس تمامی آنها را خدمت شما ارائه خواهم کرد. دو نمونه از این روایات را در اینجا می آورم که در مورد امام اول شیعیان میباشد.
#روایت_اول:
عربى: روایت ۹۷- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي رَجُلٍ شَهِدَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ بِأَنَّهُ سَرَقَ فَقُطِعَتْ يَدُهُ حَتَّى إِذَا كَانَ بَعْدَ ذَلِكَ جَاءَ الشَّاهِدَانِ بِرَجُلٍ آخَرَ فَقَالا هَذَا السَّارِقُ وَ لَيْسَ الَّذِي قُطِعَتْ يَدُهُ وَ إِنَّمَا شَبَّهْنَا ذَلِكَ بِهَذَا فَقَضَى عَلَيْهِمَا أَنَّ غُرْمَهُمَا نِصْفُ الدِّيَةِ وَ لَمْ يُجِزْ شَهَادَتَهُمَا عَلَى الْآخَرِ
#ترجمه: حضرت علی با شهادت دو نفر، دست سارق را قطع کرد، بعد از مدتی همان دو نفر بعداً آمدند و گفتند ما اشتباه کردیم، این آدم سرقت نکرده، بلکه شخص دیگر سرقت نموده منتها خیال کردیم که این دزدیده حضرت علی فرمود حالا که اشتباه در شهادت کردید و شهادت شما باعث شد که دست این آدم بریده بشود، باید دوتای تان نصف دیه را به او بپردازید، ولی شهادت این دو نفر را در باره فرد دوم نپذیرفت…
#روایت_دوم:
عربی: محمد بن الحسن، عن محمد بن علي بن محبوب، عن أحمد بن محمد، عن البرقي، عن النوفلي، عن السكوني، عن جعفر، عن أبيه (عليه السلام) أن رجلين شهدا على رجل عند علي (عليه السلام) أنه سرق، فقطع يده، ثم جاءا برجل آخر فقالا: أخطأنا هو هذا، فلم يقبل شهادتهما وغرمّهما دية الأول.
#ترجمه: دو نفر نزد على آمدند و بر عليه شخصى شهادت دادند كه وى سارق است. على دست او را قطع كرد. سپس مردى ديگر آمد و آن دو گفتند اشتباه كرديم اين سارق است. على شهادتشان را نپذيرفت و آنها را به ديه شخص اول جريمه كرد.
▪️نتیجه گیری:
مگر شیعیان معتقد نیستند که امام علی علم غیب دارد ؟!
در اینجا چگونه ایشان نتوانست بفهمد که آن مرد سارق نیست و آن دو مرد در مورد ایشان دروغ میگویند ؟!
اگر ایشان علم غیب داشت نباید این علم به کمک ایشان می آمد و دست یک بیگناه قطع نمیشد ؟!
چطور در مورد اول فقط بدليل مدح آن مرد سياه پوست، دست بريده اش را چسباند اما اينجا قادر به اينكار نبود؟!
كدام لايق تر بودند، مرد سياه پوست دزد يا اين مرد بيگناه؟!
با خواندن این روایات و مقایسه با دروغ های روحانیون شیعه میتوان به راحتی به این نتیجه رسید که تمام ادعای اسلامگرایان شیعه در مورد علم غیب و علم الهی ائمه شیعه دروغ و خرافاتی بیش نیست.
#منابع:
تهذيب الأحكام ١٠:١٥٣
وسائل الشيعة ١٨:٢٤٣
الكافي ٧:٣٨٤
كنز العمال ٥٥٣ :٥ حديث١٣٩٣٠
https://t.me/naghde_eslamm/34528
آخوندهاى شياد ميگويند كه على دست يك مرد سياه پوست را قطع كرد و پس از آنكه ديد آن سياه پوست مدح على را ميگويد، دستش را دوباره چسباند.
اين در صورتى است كه آن مرد به دزدى اعتراف كرده بود. اين موضوع در كتاب بحار الانوار ج ٤٠ ص ٢٨١ آمده است.
حال متن زير را با دقت بخوانيد تا به شيادى و خرافه سازى آخوندها پى ببريد.
#کتاب_کافی جلد ۷ روایاتى آمده که کاملا ناقض ادعاى علم غيب و معجزه میباشد. که البته مشابه این روایت در کتب علمای دیگر شیعه هم به ثبت رسیده که در آخر این متن آدرس تمامی آنها را خدمت شما ارائه خواهم کرد. دو نمونه از این روایات را در اینجا می آورم که در مورد امام اول شیعیان میباشد.
#روایت_اول:
عربى: روایت ۹۷- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي رَجُلٍ شَهِدَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ بِأَنَّهُ سَرَقَ فَقُطِعَتْ يَدُهُ حَتَّى إِذَا كَانَ بَعْدَ ذَلِكَ جَاءَ الشَّاهِدَانِ بِرَجُلٍ آخَرَ فَقَالا هَذَا السَّارِقُ وَ لَيْسَ الَّذِي قُطِعَتْ يَدُهُ وَ إِنَّمَا شَبَّهْنَا ذَلِكَ بِهَذَا فَقَضَى عَلَيْهِمَا أَنَّ غُرْمَهُمَا نِصْفُ الدِّيَةِ وَ لَمْ يُجِزْ شَهَادَتَهُمَا عَلَى الْآخَرِ
#ترجمه: حضرت علی با شهادت دو نفر، دست سارق را قطع کرد، بعد از مدتی همان دو نفر بعداً آمدند و گفتند ما اشتباه کردیم، این آدم سرقت نکرده، بلکه شخص دیگر سرقت نموده منتها خیال کردیم که این دزدیده حضرت علی فرمود حالا که اشتباه در شهادت کردید و شهادت شما باعث شد که دست این آدم بریده بشود، باید دوتای تان نصف دیه را به او بپردازید، ولی شهادت این دو نفر را در باره فرد دوم نپذیرفت…
#روایت_دوم:
عربی: محمد بن الحسن، عن محمد بن علي بن محبوب، عن أحمد بن محمد، عن البرقي، عن النوفلي، عن السكوني، عن جعفر، عن أبيه (عليه السلام) أن رجلين شهدا على رجل عند علي (عليه السلام) أنه سرق، فقطع يده، ثم جاءا برجل آخر فقالا: أخطأنا هو هذا، فلم يقبل شهادتهما وغرمّهما دية الأول.
#ترجمه: دو نفر نزد على آمدند و بر عليه شخصى شهادت دادند كه وى سارق است. على دست او را قطع كرد. سپس مردى ديگر آمد و آن دو گفتند اشتباه كرديم اين سارق است. على شهادتشان را نپذيرفت و آنها را به ديه شخص اول جريمه كرد.
▪️نتیجه گیری:
مگر شیعیان معتقد نیستند که امام علی علم غیب دارد ؟!
در اینجا چگونه ایشان نتوانست بفهمد که آن مرد سارق نیست و آن دو مرد در مورد ایشان دروغ میگویند ؟!
اگر ایشان علم غیب داشت نباید این علم به کمک ایشان می آمد و دست یک بیگناه قطع نمیشد ؟!
چطور در مورد اول فقط بدليل مدح آن مرد سياه پوست، دست بريده اش را چسباند اما اينجا قادر به اينكار نبود؟!
كدام لايق تر بودند، مرد سياه پوست دزد يا اين مرد بيگناه؟!
با خواندن این روایات و مقایسه با دروغ های روحانیون شیعه میتوان به راحتی به این نتیجه رسید که تمام ادعای اسلامگرایان شیعه در مورد علم غیب و علم الهی ائمه شیعه دروغ و خرافاتی بیش نیست.
#منابع:
تهذيب الأحكام ١٠:١٥٣
وسائل الشيعة ١٨:٢٤٣
الكافي ٧:٣٨٤
كنز العمال ٥٥٣ :٥ حديث١٣٩٣٠
https://t.me/naghde_eslamm/34528
Telegram
نقدى بر اسلام
آخوند ميگويد:
امام على دست يك دزد را قطع كرد و سپس فقط بخاطر اينكه آن شخص، از على تعريف و تمجيد كرده بود،
هم بخشيده شد و هم على دستش را چسباند.
آيا على در اينجا عدالت را اجرا كرده است؟
على كه اين همه قدرت داشت چرا دست كسى را كه به اشتباه قطع كرده بود را نچسباند؟…
امام على دست يك دزد را قطع كرد و سپس فقط بخاطر اينكه آن شخص، از على تعريف و تمجيد كرده بود،
هم بخشيده شد و هم على دستش را چسباند.
آيا على در اينجا عدالت را اجرا كرده است؟
على كه اين همه قدرت داشت چرا دست كسى را كه به اشتباه قطع كرده بود را نچسباند؟…
Forwarded from نقدى بر اسلام
یکی از بزرگترین علمای شیعه به نام ثقه الاسلام کلینی در کتاب کافی جلد ۷ روایتی آورده است که کاملا ناقض ادعاى علم غيب براى على بن ابيطالب میباشد. مشابه این روایت در کتب علمای دیگر شیعه هم به ثبت رسیده که در آخر این متن آدرس تمامی آنها را خدمت شما ارائه خواهم کرد. دو نمونه از این روایات را در اینجا می آورم که در مورد امام اول شیعیان میباشد.
#روایت_اول:
امام علی با شهادت دو نفر، دست سارق را قطع کرد، بعد از مدتی همان دو نفر آمدند و گفتند ما اشتباه کردیم، این آدم سرقت نکرده، بلکه شخص دیگر سرقت نموده منتها خیال کردیم که این دزدیده حضرت علی فرمود حالا که اشتباه در شهادت کردید و شهادت شما باعث شد که دست این آدم بریده بشود، باید دوتای تان نصف دیه را به او بپردازید، ولی شهادت این دو نفر را در باره فرد دوم نپذیرفت…
ادامه اين متن را در لينك زير و سايت نقد اسلام مطالعه بفرماييد.
http://www.eslam.nu/2017/02/26/elm-ghyb-ali/
#روایت_اول:
امام علی با شهادت دو نفر، دست سارق را قطع کرد، بعد از مدتی همان دو نفر آمدند و گفتند ما اشتباه کردیم، این آدم سرقت نکرده، بلکه شخص دیگر سرقت نموده منتها خیال کردیم که این دزدیده حضرت علی فرمود حالا که اشتباه در شهادت کردید و شهادت شما باعث شد که دست این آدم بریده بشود، باید دوتای تان نصف دیه را به او بپردازید، ولی شهادت این دو نفر را در باره فرد دوم نپذیرفت…
ادامه اين متن را در لينك زير و سايت نقد اسلام مطالعه بفرماييد.
http://www.eslam.nu/2017/02/26/elm-ghyb-ali/
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️وقتى علم غيب از كار مى افتد و موتور معجزه سازى به روغن سوزى مى افتد!
آخوندهاى شياد ميگويند كه على دست يك مرد سياه پوست را قطع كرد و پس از آنكه ديد آن سياه پوست مدح على را ميگويد، دستش را دوباره چسباند.
اين در صورتى است كه آن مرد به دزدى اعتراف كرده بود. اين موضوع در كتاب بحار الانوار ج ٤٠ ص ٢٨١ آمده است.
حال متن زير را با دقت بخوانيد تا به شيادى و خرافه سازى آخوندها پى ببريد.
#کتاب_کافی جلد ۷ روایاتى آمده که کاملا ناقض ادعاى علم غيب و معجزه میباشد. که البته مشابه این روایت در کتب علمای دیگر شیعه هم به ثبت رسیده که در آخر این متن آدرس تمامی آنها را خدمت شما ارائه خواهم کرد. دو نمونه از این روایات را در اینجا می آورم که در مورد امام اول شیعیان میباشد.
#روایت_اول:
عربى: روایت ۹۷- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي رَجُلٍ شَهِدَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ بِأَنَّهُ سَرَقَ فَقُطِعَتْ يَدُهُ حَتَّى إِذَا كَانَ بَعْدَ ذَلِكَ جَاءَ الشَّاهِدَانِ بِرَجُلٍ آخَرَ فَقَالا هَذَا السَّارِقُ وَ لَيْسَ الَّذِي قُطِعَتْ يَدُهُ وَ إِنَّمَا شَبَّهْنَا ذَلِكَ بِهَذَا فَقَضَى عَلَيْهِمَا أَنَّ غُرْمَهُمَا نِصْفُ الدِّيَةِ وَ لَمْ يُجِزْ شَهَادَتَهُمَا عَلَى الْآخَرِ
#ترجمه: حضرت علی با شهادت دو نفر، دست سارق را قطع کرد، بعد از مدتی همان دو نفر بعداً آمدند و گفتند ما اشتباه کردیم، این آدم سرقت نکرده، بلکه شخص دیگر سرقت نموده منتها خیال کردیم که این دزدیده حضرت علی فرمود حالا که اشتباه در شهادت کردید و شهادت شما باعث شد که دست این آدم بریده بشود، باید دوتای تان نصف دیه را به او بپردازید، ولی شهادت این دو نفر را در باره فرد دوم نپذیرفت…
#روایت_دوم:
عربی: محمد بن الحسن، عن محمد بن علي بن محبوب، عن أحمد بن محمد، عن البرقي، عن النوفلي، عن السكوني، عن جعفر، عن أبيه (عليه السلام) أن رجلين شهدا على رجل عند علي (عليه السلام) أنه سرق، فقطع يده، ثم جاءا برجل آخر فقالا: أخطأنا هو هذا، فلم يقبل شهادتهما وغرمّهما دية الأول.
#ترجمه: دو نفر نزد على آمدند و بر عليه شخصى شهادت دادند كه وى سارق است. على دست او را قطع كرد. سپس مردى ديگر آمد و آن دو گفتند اشتباه كرديم اين سارق است. على شهادتشان را نپذيرفت و آنها را به ديه شخص اول جريمه كرد.
▪️نتیجه گیری:
مگر شیعیان معتقد نیستند که امام علی علم غیب دارد ؟!
در اینجا چگونه ایشان نتوانست بفهمد که آن مرد سارق نیست و آن دو مرد در مورد ایشان دروغ میگویند ؟!
اگر ایشان علم غیب داشت نباید این علم به کمک ایشان می آمد و دست یک بیگناه قطع نمیشد ؟!
چطور در مورد اول فقط بدليل مدح آن مرد سياه پوست، دست بريده اش را چسباند اما اينجا قادر به اينكار نبود؟!
كدام لايق تر بودند، مرد سياه پوست دزد يا اين مرد بيگناه؟!
با خواندن این روایات و مقایسه با دروغ های روحانیون شیعه میتوان به راحتی به این نتیجه رسید که تمام ادعای اسلامگرایان شیعه در مورد علم غیب و علم الهی ائمه شیعه دروغ و خرافاتی بیش نیست.
#منابع:
تهذيب الأحكام ١٠:١٥٣
وسائل الشيعة ١٨:٢٤٣
الكافي ٧:٣٨٤
كنز العمال ٥٥٣ :٥ حديث١٣٩٣٠
https://t.me/naghde_eslamm/34528
آخوندهاى شياد ميگويند كه على دست يك مرد سياه پوست را قطع كرد و پس از آنكه ديد آن سياه پوست مدح على را ميگويد، دستش را دوباره چسباند.
اين در صورتى است كه آن مرد به دزدى اعتراف كرده بود. اين موضوع در كتاب بحار الانوار ج ٤٠ ص ٢٨١ آمده است.
حال متن زير را با دقت بخوانيد تا به شيادى و خرافه سازى آخوندها پى ببريد.
#کتاب_کافی جلد ۷ روایاتى آمده که کاملا ناقض ادعاى علم غيب و معجزه میباشد. که البته مشابه این روایت در کتب علمای دیگر شیعه هم به ثبت رسیده که در آخر این متن آدرس تمامی آنها را خدمت شما ارائه خواهم کرد. دو نمونه از این روایات را در اینجا می آورم که در مورد امام اول شیعیان میباشد.
#روایت_اول:
عربى: روایت ۹۷- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي رَجُلٍ شَهِدَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ بِأَنَّهُ سَرَقَ فَقُطِعَتْ يَدُهُ حَتَّى إِذَا كَانَ بَعْدَ ذَلِكَ جَاءَ الشَّاهِدَانِ بِرَجُلٍ آخَرَ فَقَالا هَذَا السَّارِقُ وَ لَيْسَ الَّذِي قُطِعَتْ يَدُهُ وَ إِنَّمَا شَبَّهْنَا ذَلِكَ بِهَذَا فَقَضَى عَلَيْهِمَا أَنَّ غُرْمَهُمَا نِصْفُ الدِّيَةِ وَ لَمْ يُجِزْ شَهَادَتَهُمَا عَلَى الْآخَرِ
#ترجمه: حضرت علی با شهادت دو نفر، دست سارق را قطع کرد، بعد از مدتی همان دو نفر بعداً آمدند و گفتند ما اشتباه کردیم، این آدم سرقت نکرده، بلکه شخص دیگر سرقت نموده منتها خیال کردیم که این دزدیده حضرت علی فرمود حالا که اشتباه در شهادت کردید و شهادت شما باعث شد که دست این آدم بریده بشود، باید دوتای تان نصف دیه را به او بپردازید، ولی شهادت این دو نفر را در باره فرد دوم نپذیرفت…
#روایت_دوم:
عربی: محمد بن الحسن، عن محمد بن علي بن محبوب، عن أحمد بن محمد، عن البرقي، عن النوفلي، عن السكوني، عن جعفر، عن أبيه (عليه السلام) أن رجلين شهدا على رجل عند علي (عليه السلام) أنه سرق، فقطع يده، ثم جاءا برجل آخر فقالا: أخطأنا هو هذا، فلم يقبل شهادتهما وغرمّهما دية الأول.
#ترجمه: دو نفر نزد على آمدند و بر عليه شخصى شهادت دادند كه وى سارق است. على دست او را قطع كرد. سپس مردى ديگر آمد و آن دو گفتند اشتباه كرديم اين سارق است. على شهادتشان را نپذيرفت و آنها را به ديه شخص اول جريمه كرد.
▪️نتیجه گیری:
مگر شیعیان معتقد نیستند که امام علی علم غیب دارد ؟!
در اینجا چگونه ایشان نتوانست بفهمد که آن مرد سارق نیست و آن دو مرد در مورد ایشان دروغ میگویند ؟!
اگر ایشان علم غیب داشت نباید این علم به کمک ایشان می آمد و دست یک بیگناه قطع نمیشد ؟!
چطور در مورد اول فقط بدليل مدح آن مرد سياه پوست، دست بريده اش را چسباند اما اينجا قادر به اينكار نبود؟!
كدام لايق تر بودند، مرد سياه پوست دزد يا اين مرد بيگناه؟!
با خواندن این روایات و مقایسه با دروغ های روحانیون شیعه میتوان به راحتی به این نتیجه رسید که تمام ادعای اسلامگرایان شیعه در مورد علم غیب و علم الهی ائمه شیعه دروغ و خرافاتی بیش نیست.
#منابع:
تهذيب الأحكام ١٠:١٥٣
وسائل الشيعة ١٨:٢٤٣
الكافي ٧:٣٨٤
كنز العمال ٥٥٣ :٥ حديث١٣٩٣٠
https://t.me/naghde_eslamm/34528
Telegram
نقدى بر اسلام
آخوند ميگويد:
امام على دست يك دزد را قطع كرد و سپس فقط بخاطر اينكه آن شخص، از على تعريف و تمجيد كرده بود،
هم بخشيده شد و هم على دستش را چسباند.
آيا على در اينجا عدالت را اجرا كرده است؟
على كه اين همه قدرت داشت چرا دست كسى را كه به اشتباه قطع كرده بود را نچسباند؟…
امام على دست يك دزد را قطع كرد و سپس فقط بخاطر اينكه آن شخص، از على تعريف و تمجيد كرده بود،
هم بخشيده شد و هم على دستش را چسباند.
آيا على در اينجا عدالت را اجرا كرده است؟
على كه اين همه قدرت داشت چرا دست كسى را كه به اشتباه قطع كرده بود را نچسباند؟…