Forwarded from نقدى بر اسلام
●کتابسوزی مسلمانان، خیانتی غیر قابل جبران به تاریخ بشریت
#قسمت_دهم
در قسمتهای قبل اسناد فراوانی را در خصوص کتابخانهِسوزی مسلمین آوردیم و شما مشاهده کردید که دین اسلام اسلام مشکل ریشهای با فرهنگ تدبر و کتابخوانی و اندیشیدن داشت که متاسفانه این فرهنگ مخرب، اثرش تا امروز نیز نزد مسلمین حفظ شده است. قاضی احمد بن محمد غفاری کاشانی در کتاب خویش مینویسد:
#متن: یکی از مردم سلف که بشرف صحت قول مشرفست در تاریخ آورده که چون عمروعاص در سال ۲۰ هجری شهر اسکندریه را فتح نمود...یحیی نزد وی آمد و شد نموده چون او را حکیمی فاضل یافت در تعظیم او افزوده دقیقه از مراعات جانب او فوت نمیکرد...بنابراین عمروعاص چندان هزار کتاب بر حمام های اسکندریه قسمت کرده مدت شش ماه میسوختند...
#منبع: کتاب تاریخ نگارستان، نوشته قاضی کاشانی، صفحه ۲۰۷
~همانطور که خودتان مشاهده کردید، اعراب اسلامگرا با هجوم به مصر، کتابخانه بزرگ اسکندریه را به آتش کشیدند و نشان دادند، دینی که با کتابخانهسوزی و کتابسوزی بیاید، با کتابخوانی، ترویج کتابخانه و تدبر نابود خواهد شد. جای بسی تاسف است که هنوز عدهای دنبالهرو دین کتابخانهسوز هستند که علت آن عدم تحقیق، کتابخوانی و تدبر است.
https://t.me/naghde_eslamm/32272
#قسمت_دهم
در قسمتهای قبل اسناد فراوانی را در خصوص کتابخانهِسوزی مسلمین آوردیم و شما مشاهده کردید که دین اسلام اسلام مشکل ریشهای با فرهنگ تدبر و کتابخوانی و اندیشیدن داشت که متاسفانه این فرهنگ مخرب، اثرش تا امروز نیز نزد مسلمین حفظ شده است. قاضی احمد بن محمد غفاری کاشانی در کتاب خویش مینویسد:
#متن: یکی از مردم سلف که بشرف صحت قول مشرفست در تاریخ آورده که چون عمروعاص در سال ۲۰ هجری شهر اسکندریه را فتح نمود...یحیی نزد وی آمد و شد نموده چون او را حکیمی فاضل یافت در تعظیم او افزوده دقیقه از مراعات جانب او فوت نمیکرد...بنابراین عمروعاص چندان هزار کتاب بر حمام های اسکندریه قسمت کرده مدت شش ماه میسوختند...
#منبع: کتاب تاریخ نگارستان، نوشته قاضی کاشانی، صفحه ۲۰۷
~همانطور که خودتان مشاهده کردید، اعراب اسلامگرا با هجوم به مصر، کتابخانه بزرگ اسکندریه را به آتش کشیدند و نشان دادند، دینی که با کتابخانهسوزی و کتابسوزی بیاید، با کتابخوانی، ترویج کتابخانه و تدبر نابود خواهد شد. جای بسی تاسف است که هنوز عدهای دنبالهرو دین کتابخانهسوز هستند که علت آن عدم تحقیق، کتابخوانی و تدبر است.
https://t.me/naghde_eslamm/32272
Telegram
نقدى بر اسلام
#بزرگترين_خيانت_اسلام به تاريخ بشريت
در اين مستند زيبا، #دن_گيبسون مورخ و باشتانشناس اثبات ميكند كه مسلمانان تمامى كتابهاى موجود در كتابخانه هاى بزرگ قرون وسطى مانند #كتابخانه_تيسفون در ايران
و #كتابخانه_اسكندريه در مصر را سوزانده و فقط كتاب قرآن را به جاى…
در اين مستند زيبا، #دن_گيبسون مورخ و باشتانشناس اثبات ميكند كه مسلمانان تمامى كتابهاى موجود در كتابخانه هاى بزرگ قرون وسطى مانند #كتابخانه_تيسفون در ايران
و #كتابخانه_اسكندريه در مصر را سوزانده و فقط كتاب قرآن را به جاى…
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ازدواج عمر بن خطاب و دختر علی بن ابی طالب، دروغ شيعيان و كودك همسرى خليفه مسلمين
#قسمت_دهم
در اين فكر بودم كه بحث مربوط به ازدواج عمر بن خطاب و ام كلثوم را بيشتر ادامه ندهم اما طبق معمول برخى از مدافعين اسلام بهانه آورده و مطالب و رواياتى كه آورده ايم را فاقد سند صحيح دانسته اند، در اين قسمت نيز يك روايت سند صحیح السند دیگری را از کتب اهلسنت میآوریم که طبق آن ثابت میشود که امکلثوم دختر فاطمه زهرا همسر عمر بن خطاب بوده است و زمانی که این ازدواج شکل گرفت، ام کلثوم کودک بوده و علیبنابیطالب دختر کودکش را خدمت عمر فرستاد تا عمر او را وارسی کند و اگر خوشش آمد عقدش کند.
#متن_عربی:
أم كُلْثوم بِنْت عَلِيّ بن أَبِي طالب الهاشمية.
ولدت في حياة جدها صَلَّى اللَّهُ عليه وآله وَسَلَّمَ، وتزوجها عمر وَهِيَ صغيرة...قال عمر لعلي: زوجنيها أبا حسن، فإني أرصُدُ من كرامتها مالا يرصد أحد، قال: فأنا أبعثها إليك، فإن رضيتها، فقد زَوَّجْتُكها، يعتل بصغرها، قال: فبعثها إليه ببُرْدٍ، وقال لها: قولي له: هذا البرد الذي قلت لك، فقالت له ذلك. فقال: قولي له: قد رضيت رضي الله عنك، ووضع يده على ساقها، فكشفها، فقالت: أتفعل هذا؟ لولا أنك أمير المؤمنين، لكسرت أنفك، ثم مضت إلى أبيها، فأخبرته وقالت: بعثتني إلى شيخ سوء!.
#منبع: تاريخ الإسلام - ت تدمري نویسنده : الذهبي، شمس الدين جلد: ۴ صفحات ۱۳۷ و ۱۳۸
#ترجمه: ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب بود که در حیات زندگانی محمد متولد شد و عمر بن خطاب با او ازدواج کرد در حالی که ام کلثوم کودک بود....عمر به علی گفت:
ام كلثوم را به همسرى من در بياور، من مىخواهم به وسيله اين ازدواج به كرامتى برسم كه احدى نرسيده است.
علی گفت: من او را نزد تو مىفرستم، اگر رضايتش را جلب كردى، او را به عقدت درمىآورم، علی ام كلثوم را به همراه پارچهاى نزد عمر فرستاد و به او گفت: از جانب من به عمر بگو، اين پارچهاى است كه به تو گفته بودم، ام كلثوم نيز سخن امام را به عمر رساند. عمر گفت: به پدرت از جانب من بگو، من راضى شدم خدا از تو راضى باشد. سپس عمر دستش را بر ساق ام كلثوم نهاد و آن را برهنه كرد. ام كلثوم گفت: چرا چنين مىكنى؟ اگر خليفه نبودى، دماغت را مىشكستم. سپس نزد پدرش رفت و او را از عمل عمر خبردار كرد و گفت: مرا به نزد پير مرد بدى فرستادى.
در قسمت ديگر نيز يك روايت بسيار مهم و صحيح از معتبرترين كتاب روايى شيعه را خدمتتان ارائه خواهيم كرد.
ادامه دارد....
https://t.me/naghde_eslamm/32601
#قسمت_دهم
در اين فكر بودم كه بحث مربوط به ازدواج عمر بن خطاب و ام كلثوم را بيشتر ادامه ندهم اما طبق معمول برخى از مدافعين اسلام بهانه آورده و مطالب و رواياتى كه آورده ايم را فاقد سند صحيح دانسته اند، در اين قسمت نيز يك روايت سند صحیح السند دیگری را از کتب اهلسنت میآوریم که طبق آن ثابت میشود که امکلثوم دختر فاطمه زهرا همسر عمر بن خطاب بوده است و زمانی که این ازدواج شکل گرفت، ام کلثوم کودک بوده و علیبنابیطالب دختر کودکش را خدمت عمر فرستاد تا عمر او را وارسی کند و اگر خوشش آمد عقدش کند.
#متن_عربی:
أم كُلْثوم بِنْت عَلِيّ بن أَبِي طالب الهاشمية.
ولدت في حياة جدها صَلَّى اللَّهُ عليه وآله وَسَلَّمَ، وتزوجها عمر وَهِيَ صغيرة...قال عمر لعلي: زوجنيها أبا حسن، فإني أرصُدُ من كرامتها مالا يرصد أحد، قال: فأنا أبعثها إليك، فإن رضيتها، فقد زَوَّجْتُكها، يعتل بصغرها، قال: فبعثها إليه ببُرْدٍ، وقال لها: قولي له: هذا البرد الذي قلت لك، فقالت له ذلك. فقال: قولي له: قد رضيت رضي الله عنك، ووضع يده على ساقها، فكشفها، فقالت: أتفعل هذا؟ لولا أنك أمير المؤمنين، لكسرت أنفك، ثم مضت إلى أبيها، فأخبرته وقالت: بعثتني إلى شيخ سوء!.
#منبع: تاريخ الإسلام - ت تدمري نویسنده : الذهبي، شمس الدين جلد: ۴ صفحات ۱۳۷ و ۱۳۸
#ترجمه: ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب بود که در حیات زندگانی محمد متولد شد و عمر بن خطاب با او ازدواج کرد در حالی که ام کلثوم کودک بود....عمر به علی گفت:
ام كلثوم را به همسرى من در بياور، من مىخواهم به وسيله اين ازدواج به كرامتى برسم كه احدى نرسيده است.
علی گفت: من او را نزد تو مىفرستم، اگر رضايتش را جلب كردى، او را به عقدت درمىآورم، علی ام كلثوم را به همراه پارچهاى نزد عمر فرستاد و به او گفت: از جانب من به عمر بگو، اين پارچهاى است كه به تو گفته بودم، ام كلثوم نيز سخن امام را به عمر رساند. عمر گفت: به پدرت از جانب من بگو، من راضى شدم خدا از تو راضى باشد. سپس عمر دستش را بر ساق ام كلثوم نهاد و آن را برهنه كرد. ام كلثوم گفت: چرا چنين مىكنى؟ اگر خليفه نبودى، دماغت را مىشكستم. سپس نزد پدرش رفت و او را از عمل عمر خبردار كرد و گفت: مرا به نزد پير مرد بدى فرستادى.
در قسمت ديگر نيز يك روايت بسيار مهم و صحيح از معتبرترين كتاب روايى شيعه را خدمتتان ارائه خواهيم كرد.
ادامه دارد....
https://t.me/naghde_eslamm/32601
Telegram
نقدى بر اسلام
آيا عمر بن خطاب با دختر خردسال على ابن ابيطالب ازدواج كرد؟
اگر عمر قاتل فاطمه بود چرا على دخترش را به عقد عمر درآورد؟
آيا اين داستان ميتواند اعتقادات شيعيان و افسانه قتل فاطمه را به چالش بكشد؟
اين مقاله زيبا را در كانال نقد اسلام دنبال كنيد.
@naghde_eslamm
اگر عمر قاتل فاطمه بود چرا على دخترش را به عقد عمر درآورد؟
آيا اين داستان ميتواند اعتقادات شيعيان و افسانه قتل فاطمه را به چالش بكشد؟
اين مقاله زيبا را در كانال نقد اسلام دنبال كنيد.
@naghde_eslamm