Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 چرا نمیتوان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟#بخش_دوم
#قسمت_سوم
البته اعلام جهانی تولد پیامبر از سوی خدا، یک موضوع بسیار شناخته شده در تاریخ رستگاری بوده است. تولد #مسیح نیز اعلام جهانی شد. در انجیل متا آمده است:
«عیسی در زمان سلطنت #هیرودویس، در شهر بیت لحم یهودیه به دنیا آمد.
در آن موقع چند ستارهشناس [مجوس] از مشرق به #اورشلیم آمده پرسیدند: کجاست آن کودکی که باید پادشاه یهود شود؟
ما ستاره او را در سرزمینهای دور دست شرق دیدهایم و آمدهایم او را بپرستیم.» (۳)
شباهت بیاندازهی قصهی تولد مسیح و تولد #محمد شگفتانگیز است. #ابن_اسحاق برای تکمیل قصهی تولد محمد دوباره پای «مجوسان» یعنی ایرانیان را در این «اعلام جهانی» تولد محمد باز میکند. البته او یگ گام فراتر میگذارد و «اعلام جهانی پیامبر جدید» را دیگر موکول به تولد نمیکند بلکه با نطفه بستن پیامبر گره میزند. او مینویسد:
«در دلایل نبوت آمده است که آن شب که سید به وجود خواست آمد، چهارده برج از ایوان کسرا بیفتاد و آتش مجوس در پارس کُشته شد و هزار سال بود تا آن آتش افروخته بودند و هرگز نمُرده بود.» (۴)
در قصهی تولد مسیح، همهی جهانیان - به ویژه مجوسان شرق، بخوان ایرانیان- از طریق برآمد ستارگان میفهمند که مسیح متولد شده است. در قصهی ابن اسحاق، یهودیان از طریق برآمدن «ستاره» و مجوسان از طریق ویران شدن ایوان کسرا و خاموش شدن آتش مجوسان به این قضیه پی میبرند.
پیش از آن که وارد دیگر معجزات شویم به سه نکتهی بالا برگردیم:
۱- اعلام نام پیامبر به مادرش آمنه توسط خدا، ۲- دیدن کوشکهای بٌصرا توسط آمنه و
۳- خراب شدن ایوان کسرا به هنگام تولد محمد.
این که خدا از پیش نام پیامبر را تعیین میکند و به پدر یا مادرش اعلام مینماید، باز هم یک موضوع شناخته شدهی دینی بود. برای نمونه در انجیل عهد جدید، کتاب لوقا ما با همین داستان رو به رو میشویم. وقتی الیزابت، همسر زکریای پسرش را به دنیا آورد، خدا برای او نام «یحیی» (یحیی تعمیدکننده) را انتخاب کرده بود.
«#زکریا همین که نام یحیی را نوشت به حرف آمد و خدا را شکر کرد. تمام همسایهها دهانشان از تعجب باز ماند. این خبر در سرتاسر کوهستان یهودیه پخش شد. هر کس آن را میشنید به فکر فرو میرفت و میپرسید: این بچه چه میشود؟ چون شکی نیست که دست خدا به طرز خاصی بر اوست.»(۵)
تعیین نام توسط خدا یک عنصر داستانی- دینی کهن است که ابن اسحاق یک بار دیگر آن بازنویسی کرده است.
ولی حالا چرا باید آمنه شهر بٌصرا یعنی بزرگترین مرکز مسیحی شرق، را میدید؟ چون نویسنده میخواست در ادامهی داستانش از آن استفاده کند [در پایین به آن اشاره میکنم]. این همان شهری است که بعدها خلفای عباسی در رقابت با آن، شهر بصره در عراق را ساختند. گفتنی که #خلفای_عباسی در رقابت با مراکز دینی یهودی و مسیحی، در برابر اورشلیم نام شهر #بغداد را به مدینهالسلام (شهر صلح) تغییر دادند، و شهر نجف را در برابر شهر نگب / نگو (Negev)، #سامره را در برابر سامریه و بصره را در رقابت با بُصرا (بزرگترین مرکز مسیحیان شرق) ساختند.
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22535
#قسمت_سوم
البته اعلام جهانی تولد پیامبر از سوی خدا، یک موضوع بسیار شناخته شده در تاریخ رستگاری بوده است. تولد #مسیح نیز اعلام جهانی شد. در انجیل متا آمده است:
«عیسی در زمان سلطنت #هیرودویس، در شهر بیت لحم یهودیه به دنیا آمد.
در آن موقع چند ستارهشناس [مجوس] از مشرق به #اورشلیم آمده پرسیدند: کجاست آن کودکی که باید پادشاه یهود شود؟
ما ستاره او را در سرزمینهای دور دست شرق دیدهایم و آمدهایم او را بپرستیم.» (۳)
شباهت بیاندازهی قصهی تولد مسیح و تولد #محمد شگفتانگیز است. #ابن_اسحاق برای تکمیل قصهی تولد محمد دوباره پای «مجوسان» یعنی ایرانیان را در این «اعلام جهانی» تولد محمد باز میکند. البته او یگ گام فراتر میگذارد و «اعلام جهانی پیامبر جدید» را دیگر موکول به تولد نمیکند بلکه با نطفه بستن پیامبر گره میزند. او مینویسد:
«در دلایل نبوت آمده است که آن شب که سید به وجود خواست آمد، چهارده برج از ایوان کسرا بیفتاد و آتش مجوس در پارس کُشته شد و هزار سال بود تا آن آتش افروخته بودند و هرگز نمُرده بود.» (۴)
در قصهی تولد مسیح، همهی جهانیان - به ویژه مجوسان شرق، بخوان ایرانیان- از طریق برآمد ستارگان میفهمند که مسیح متولد شده است. در قصهی ابن اسحاق، یهودیان از طریق برآمدن «ستاره» و مجوسان از طریق ویران شدن ایوان کسرا و خاموش شدن آتش مجوسان به این قضیه پی میبرند.
پیش از آن که وارد دیگر معجزات شویم به سه نکتهی بالا برگردیم:
۱- اعلام نام پیامبر به مادرش آمنه توسط خدا، ۲- دیدن کوشکهای بٌصرا توسط آمنه و
۳- خراب شدن ایوان کسرا به هنگام تولد محمد.
این که خدا از پیش نام پیامبر را تعیین میکند و به پدر یا مادرش اعلام مینماید، باز هم یک موضوع شناخته شدهی دینی بود. برای نمونه در انجیل عهد جدید، کتاب لوقا ما با همین داستان رو به رو میشویم. وقتی الیزابت، همسر زکریای پسرش را به دنیا آورد، خدا برای او نام «یحیی» (یحیی تعمیدکننده) را انتخاب کرده بود.
«#زکریا همین که نام یحیی را نوشت به حرف آمد و خدا را شکر کرد. تمام همسایهها دهانشان از تعجب باز ماند. این خبر در سرتاسر کوهستان یهودیه پخش شد. هر کس آن را میشنید به فکر فرو میرفت و میپرسید: این بچه چه میشود؟ چون شکی نیست که دست خدا به طرز خاصی بر اوست.»(۵)
تعیین نام توسط خدا یک عنصر داستانی- دینی کهن است که ابن اسحاق یک بار دیگر آن بازنویسی کرده است.
ولی حالا چرا باید آمنه شهر بٌصرا یعنی بزرگترین مرکز مسیحی شرق، را میدید؟ چون نویسنده میخواست در ادامهی داستانش از آن استفاده کند [در پایین به آن اشاره میکنم]. این همان شهری است که بعدها خلفای عباسی در رقابت با آن، شهر بصره در عراق را ساختند. گفتنی که #خلفای_عباسی در رقابت با مراکز دینی یهودی و مسیحی، در برابر اورشلیم نام شهر #بغداد را به مدینهالسلام (شهر صلح) تغییر دادند، و شهر نجف را در برابر شهر نگب / نگو (Negev)، #سامره را در برابر سامریه و بصره را در رقابت با بُصرا (بزرگترین مرکز مسیحیان شرق) ساختند.
ادامه دارد ...
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22535
Telegram
نقدى بر اسلام
آيا روايات اسلامى اعتبار تاريخى دارند؟
آيا ميشود به روايات اسلامى به عنوان منابع تاريخى معتبر نگاه كرد؟
پاسخ را در مقاله اى كه بزودى در كانال قرار خواهد گرفت، دريافت كنيد.
www.eslam.nu
آيا ميشود به روايات اسلامى به عنوان منابع تاريخى معتبر نگاه كرد؟
پاسخ را در مقاله اى كه بزودى در كانال قرار خواهد گرفت، دريافت كنيد.
www.eslam.nu