انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
10.7K subscribers
2.05K photos
912 videos
58 files
2.16K links
🇮🇷 انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران🇮🇷
یک سازمان مردم نهاد در ایران است که با هدف آگاهی بخشی و توانمندسازی آحادجامعه، سعی درپیشگیری و
کاهش آسیبهای اجتماعی جامعه دارد.



جهت ارسال مطالب، تبادل و تبلیغات به آیدی زیر پیام دهید👇👇👇

@FAtemeh_Hoseynaei
Download Telegram
🔴 نظریه #پنجره_های_شکسته

#فرشید_خضری (دانشجوی علوم اجتماعی)

این نوشتار درباره نظریه پنجره‌های شکسته و نسخه‌های جدیدتر از این نظریه است. نوشتار در دو بخش تنظیم‌شده است. بخش اول به نظریه ابتدایی پنجره‌های شکسته و هشت ایده اصلی آن می‌پردازد و بخش دوم به نسخه اخیرتر این نظریه می‌پردازد که توسط سامپسون و همکاران توسعه‌یافته است.
بخش اول
نظریه پنجره‌های شکسته را ویلسون و کلینگ (1982) در مقاله‌ای تحت عنوان پنجره‌های شکسته: پلیس و امنیت محله ارائه دادند. از نظر آنان تنها یک پنجره شکسته در یک ساختمان بدون نظارت، نشانه‌ای است از این‌که هیچ‌کس مراقب آن ساختمان نیست و وعده شکستن پنجره‌های بیشتری را نیز می‌دهد. بی‌نظمی نشانه‌ای است از اینکه هیچ‌کس مراقب محله نیست و می‌تواند منجر به ترس از جرم، عقب‌نشینی از فضاهای عمومی، درهم‌شکسته شدن کنترل‌های اجتماعی و جرائم جدی‌تر شود. بر اساس نظریه پنجره‌های شکسته اگر به بی‌نظمی رسیدگی نشود می‌تواند منجر به ترس از جرم شود. افزایش ترس باعث می‌شود شهروندان از فضاهای عمومی استفاده نکنند و از اتخاذ اقدامات محافظتی مختلف صرف‌نظر کنند. لذا کنترل اجتماعی غیررسمی که توسط ساکنان اجتماع، صاحبان کسب‌وکار و سایر محافظان محله اعمال می‌شود کاهش می‌یابد.
فروپاشی کنترل‌های اجتماعی در ترکیب با بی‌نظمی به‌نوبه خود زمینه مناسبی را برای جرائم جدی فراهم می‌آورند. ویلسون و کلینگ (1982) استدلال می‌کنند که مسائل جزئی مانند نقاشی‌های روی دیوار یا تکدی‌گری، به معنای واقعی برابر با پنجره‌های شکسته در یک ساختمان است. به‌علاوه، این نوع تخلف‌های جزئی زمانی که انباشته می‌شوند، به مجرمان علامت می‌دهند که این منطقه توسط کسانی که در آن زندگی می‌کنند یا پلیس کنترل نمی‌شود. این جرم بیشتری را وعده می‌دهد چراکه نشان می‌دهد خطر شناسایی یا دستگیری اندک است. پنجره‌های شکسته مدلی را ارائه می‌دهد که در آن بی‌نظمی می‌تواند به‌صورت غیرمستقیم منجر به جرائم جدی شود. «پنجره‌های شکسته فرض می‌کند بی‌نظمی به‌طور غیرمستقیم از طریق تضعیف کنترل‌های اجتماع و محله منجر به جرم می‌شود» (سوزا و کلینگ، 2006: 84). سوزا و کلینگ (2006: 79) بر اساس مقاله ویلسون و کلینگ هشت ایده اصلی پنجره‌های شکسته را به شرح زیر نام می‌برند:
1. بی‌نظمی و ترس از جرم به‌شدت باهم رابطه دارند: ویلسون و کلینگ (1982) به رفتارها و شرایط بی‌نظم اشاره می‌کنند. لگرینج، فرارو و سوپینسک (1992: 312) بی‌نظمی را به‌مثابه نامدنیت‌های تعریف می‌کنند که «استاندارهای اجتماعی را نقض می‌کند و نشان‌دهنده فرسایش هنجارها و ارزش‌های پذیرفته‌شده است». به‌طور کلی‌تر، محققان بی‌نظمی را به دو بخش تقسیم کرده‌اند: فیزیکی و اجتماعی (فرارو، 1995؛ اسکوگان، 1990). بی‌نظمی فیزیکی به شرایط قابل‌مشاهده و به‌راحتی قابل‌تشخیص مانند زباله‌های ریخته شده در محیط، پنجره‌های شکسته و مسدود شده، خانه‌ها و خودروهای رهاشده، نقاشی روی دیوار و غیره اشاره می‌کند. از نظر فرارو (1995: 15) نامدنیت‌های اجتماعی را می‌توان به‌مثابه «رفتارهای مخل اجتماعی مانند حضور جوانان گستاخ و اخلال‌گر، افراد بی‌خانمان، متکدیان و مست‌ها («اخلال‌گران» در خیابان») تعریف کرد، یا شاید، همسایگان بی‌ملاحظه». اسکوگان (1990: 4) بی‌نظمی را به شرح زیر تعریف می‌کند:
«بی‌نظمی موضوع رفتار است: شما می‌توانید ببینید که این اتفاق می‌افتد (مصرف مشروبات الکلی در فضایی عمومی و یا روسپیگری)، [می‌توانید] آن را تجربه کنید (هو شدن یا آزار جنسی) یا به شواهد مستقیم آن (مثل نقاشی روی دیوار یا وندالیسم) توجه کنید. اختلال فیزیکی شامل نشانه‌های بصری سهل‌انگاری و زوال بدون مراقبت است: ساختمان‌های ناکارآمد یا بد نگهداری شده، چراغ‌های خیابان شکسته شده، سطل‌های که پر از زباله هستند و کوچه‌های پر از زباله با موش‌های زنده. روی‌هم‌رفته، بی‌نظمی فیزیکی به شرایط حال حاضر اشاره می‌کند، درحالی‌که بی‌نظمی اجتماعی به‌مثابه رویدادهای کم‌وبیش ضمنی ظاهر می‌شوند».
ترس از جرم «به‌مثابه واکنش عاطفی بیم یا اضطراب ناشی از جرم یا نشانه‌های که فرد با جرم در نظر می‌گیرد» تعریف‌شده است (فرارو،1990: 4). رفتارهای بی‌نظم و شرایط باعث می‌شوند فرد احساس کند که محله و اجتماعی بسیار جرم خیز است. به‌علاوه، بی‌نظمی برخی از نشانه‌ها درباره سطح کنترل اجتماعی –هم رسمی و غیررسمی- در منطقه را نشان می‌دهد که بیشتر بر روی ادراک از خطر و ترس تاثیر می‌گذارد.

http://telegram.me/Iranianspa
🔴 #آسیب‌های_اجتماعی: استفاده از ظرفیت‌های موجود یا متولی شدن آنها

#فرشید_خضری(دکتری جامعه شناسی )



در ایران به دلیل نحوه سازمان‌دهی جامعه و پیامدهای آن یعنی نابرابری، مهاجرت و فقر و محرومیت به‌مثابه تجلی فقر شاهد انواع مختلف آسیب‌های اجتماعی به میزان قابل‌توجه و گروه‌های در معرض آسیب هستیم: وابستگی به مواد مخدر، کار کودکان، خشونت علیه زنان و کودکان، حاشیه‌نشینی و کانون‌های آسیب خیز مانند محله‌های درون‌شهری، بی‌خانمانی، جرائم، کودک همسری، طلاق!، دختران و زنان فرار، روسپیگری، تکدی گری و مواردی ازاین‌دست. اگر فهم رئالیستی از پدیده‌های اجتماعی داشته باشیم می‌توان گفت عوامل مختلفی در سطوح مختلف در کارند که امروز شاهد این‌همه از آسیب‌های اجتماعی هستیم. شناخت دقیق این آسیب‌ها بدون شناخت جامعه به‌مثابه یک کل و یا نحوه سازمان‌دهی آن امکان‌پذیر نیست. محققان این حوزه باید به این پرسش پاسخ دهند که چرا در ایران انواع و میزان آسیب‌های اجتماعی زیاد هستند. ازاین‌رو نمی‌توان برای فهم دقیق این مسئله آن را به علیت‌های سطح خرد فروکاست، هرچند که برای تبیین آن نیازمند رویکرد نظام‌مند و چندسطحی هستیم.

در کنار بحرانی شدن آسیب‌های اجتماعی ما شاهد بحرانی شدن مدیریت آنها نیز هستیم. قبل از ورود به این بحث جا دارد که به نکته‌ای دیگر اشاره شود. باید گفت از آنجای که علل آسیب‌های اجتماعی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند حل آن‌ها نیز مستلزم رویکردهای اجتماعی و انسانی است. برای حل مسائل انسانی باید از همه ظرفیت‌های موجود چه در سطح اجتماعات و چه در سطح نهادها استفاده کرد. استفاده از همه ظرفیت‌های موجود به معنای مداخله این ظرفیت‌ها و متولی شدن آن‌ها در حوزه‌های آسیب‌های اجتماعی نیست. بحرانی شدن مدیریت آسیب‌های نیز ناظر بر این مسئله است. به این معنی که امروزه شاهدیم که بسیاری از نهادها چه از جنس دولتی و چه از جنس مردم‌نهاد به‌منظور گرفتن اعتبار یا بودجه بیشتر در کار حل آسیب‌های اجتماعی هستند: امروزه همه آسیب اجتماعی حل می‌کنند. این جنس از اقدامات نه‌تنها منجر به نتیجه مؤثر نمی‌شود بلکه به منجر به وخیم‌تر شدن آنها می‌شود، چراکه کار در حوزه انسانی نیازمند دانش و تخصص این حوزه، اتخاذ سیاست‌های مناسب و تدارک سازوکارهای مناسب برای مدیریت آن‌ها هستیم. اقدامات غیرتخصصی و غیرانسانی تنها باعث سلب اعتماد از جامعه هدف و آسیب‌پذیرتر کردن آن‌ها می‌شود.

چه باید کرد؟ در برنامه ششم توسعه به مسئله آسیب‌های اجتماعی توجه ویژه‌ای شد و به همین دلیل در وزارت کشور شورای اجتماعی تأسیس شد تا با بسیج همه منابع و هماهنگی آن‌ها آسیب‌ها را مدیریت کند. شاید بتوان گفت ایجاد این شورا اضافه کردن دستگاهی موازی به دستگاه‌های موجود بود چراکه آسیب‌های اجتماعی از قبل متولی داشت اما فاقد کارآمدی مؤثر بود. اینکه چه میزان شورای اجتماعی در زمینه مدیریت آسیب‌های اجتماعی موفق بوده است نیازمند بررسی دقیق است، اما باید گفت همانند گذشته در زندگی روزمره‌مان در گوشه و کنار خیابان شاهد اقشار آسیب‌دیده و در معرض آسیب هستیم، بی‌خانمان‌ها، کار کودکان، متکدیان، افراد دارای وابستگی به مواد که در فضاهای عمومی مواد مصرف می‌کنند و مانند این‌ها. ما نیازمند ایجاد دستگاه‌ها موازی نیستیم، بلکه باید دستگاه‌های متولی را تقویت کنیم تا با مدیریت مؤثرتر و منابع بیشتر فعالیت کنند. این دستگاه باید مدیریت آسیب‌های اجتماعی را به عهده بگیرد و ظرفیت‌های موجود را بسیج کند، نه اینکه ظرفیت‌های موجود به اصلاح دکان باز کنند و متولی آسیب‌های اجتماعی شوند و آسیب اجتماعی حل کنند. امروزه تقریباً بسیاری از دستگاه‌های کشور متولی حل آسیب‌های اجتماعی هستند، جتی آنانی که با اقداماتشان درگذشته آسیب اجتماعی تولید کرده‌اند. یکی از نتایج عدم تمرکز مدیریت آسیب‌های اجتماعی و بحرانی شدن مدیریت آن استفاده از راه‌حل‌های پیش‌پاافتاده، دم‌دستی و غیرانسانی برای حل آن‌ها بوده است.

http://telegram.me/Iranianspa
🔴 #کودکان باید #کار کنند یا نه؟
تاملی در باب کار کودکان

#فرشید_خضری (دکتری جامعه شناسی)



🔹بر اساس کنوانسیون حقوق کودک، کودک به کسی گفته می‌شود که کمتر از 18 سال دارد؛ اما در برخی از کشورها، این سن بسته به قوانین خاص آن آنان متغیر است. البته بسیاری از کشورها سنین بین تولد تا 18 سالگی را به‌عنوان سن کودکی پذیرفته‌اند. جدای از چالش‌های پر مناقشه نقطه برش و طبقه‌بندی‌های دوگانه کودک و بزرگ‌سال –به‌ویژه در کشور ما- باید گفت دوره کودکی دوره‌ای است که باید کودکان بازی کنند، به مدرسه بروند، در کنار خانواده باشند و فارغ از ترس، به‌دوراز خشونت و مصون از آزار و استثمار رشد کنند.

🔹کار کودکان چیست؟ بر اساس تعاریف موجود «کار کودکان» (child labor) اغلب به‌عنوان کارهایی تعریف می‌شود که کودکان را از دوران کودکی، پتانسیل و شأنشان محروم می‌کند و برای رشد فیزیکی، روانی، عاطفی، اجتماعی و معنوی آن‌ها مضر است؛ و به کارهای اشاره می‌کند که دارای این خصوصیات‌اند:
1⃣ به لحاظ جسمی، روانی، اجتماعی و اخلاقی خطرناک‌اند و برای کودکان مضر هستند .

2⃣ در موارد زیر مانع تحصیل کودکان می‌شوند: الف) آنان را از فرصتِ حضور در مدرسه محروم می‌کند؛ ب) آنان را قبل از اتمام تحصیل بر ترک تحصیل مجبور می‌کند و ج) آنان را مجبور می‌کند حضور در مدرسه را با کار بیش‌ازحد طولانی و سنگین ترکیب کنند (ILO, 2017). طیف متنوعی از کار کودکان وجود دارد. اشکال شناخته‌شده آن عبارت‌اند از کارخانگی، کار کشاورزی، کار در صنایع، کار در معادن، برده‌داری و کار اجباری، روسپی‌گری و قاچاق کودکان و کار در بخش اقتصاد غیررسمی مانند واکس‌زدن، تکدی‌گری، فال فروشی یا زباله‌گردی.

🔹اشکالی دیگری از کار کودکان وجود دارد که از آن‌ها تحت عنوان بدترین شکل کار کودکان (The worst forms of child labor) یادشده است.

🔹 به‌موجب مادّۀ 3 کنوانسیون شمارۀ 182 سازمان بین‌المللی این دسته از کارها عبارت‌اند از:

الف) تمام اشکال بردگی یا مشابه برده‌داری، مانند فروش و قاچاق کودکان، بردگی و اسارت یا به‌کارگیری اجباری کودکان در منازعات مسلحانه؛

ب) به‌کارگیری، تدارک یا عرضۀ کودک برای روسپی‌گری، تولید پورنوگرافی یا اجرای پورنوگرافی؛ ج) به‌کارگیری، تدارک یا عرضۀ کودک برای فعالیت‌های غیرقانونی به‌ویژه برای تولید و قاچاق مواد مخدر

ج) کارهایی که بر اساس ماهیت یا شرایطشان برای سلامت و امنیت و اصول اخلاقی کودکان مضر است.

⁉️ آیا همه اشکال کار در سن زیر 18 سالکی جزو «کار کودکان» به‌حساب می‌آید؟ پاسخ خیر است. بر اساس برخی از مطالعات مشارکت کودکان به‌ویژه از سن 15 سالگی به بعد در کارهایی که بر سلامت جسمی و روانی و رشد شخصی آن‌ها تأثیر منفی نمی‌گذارد یا مانع مدرسه رفتن آن‌ها نمی‌شود، به‌طورکلی باید به‌عنوان امری مثبت در نظر گرفته شود. این کارها شامل فعالیت‌هایی همچون کمک به والدین در اطراف خانه، کمک در کسب‌وکارهای خانگی یا کسب پول‌توجیبی در ساعت‌های خارج از مدرسه و یا در روزهای تعطیل است. این شکل از کار در رشد کودکان سهم دارد، موجب تقویت مهارت و تجارب کودکان می‌شود و به آن‌ها کمک می‌کند تا در هنگام بزرگ‌سالی، عضو مولد جامعه شوند.

🔹اما کودکان نباید در کارهای کودکان و بدترین اشکال کار کودکان به کار گرفته شوند چراکه پیامدهای این کارها تمامی ساحت‌های زندگی کودک را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این دسته از کارها باعث می‌شوند کودکان انواع خشونت‌های جسمی، روانی و جنسی را تجربه کنند، سلامت جسم و روان کودکان در معرض خطر قرار گیرد، به دلیل فشار زمینه بروز رفتارهای پرخطر در میان آنان تشدید شود، آنان در از رفتن به مدرسه باز دارد، کودکان را از یادگیری مهارت‌ها و فنون لازم منع کند که باعث بازتولید چرخه فقر در میان آنان می‌شود و موارد بی‌شمار دیگر.

🔹در این سرزمین کودکان در اشکال مختلفی از کارها به‌ویژه بدترین شکل آن‌ها کار می‌کنند: کار در خیابان، در صنایع و کارگاه‌ها، مشاغل کشاورزی، زباله‌گردی، کولبری و به‌کارگیری آنان برای خریدوفروش مواد مخدر و تن‌فروشی تا فروش و قاچاق خود آنان. نابرابری‌ها، فقر و تجلی‌های آن در قالب محرومیت‌ها، مهاجرت، اعتیاد والدین و مواردی ازاین‌دست مهم‌ترین علل کار کودکان است که بسیاری از آن‌ها ریشه ساختاری دارند. حمایت مردم از کودکان در قالب سازمان‌های مردم‌نهاد، به گوش رساندن صدای آنان به‌ویژه کودکان در نقاط پیرامونی این سرزمین و مطالبه‌گری از دولت برای حذف کار کودکان از بهترین راهکارها برای مقابله با این پدیده است.

🔹بر اساس کنوانسیون حقوق کودک، کودک به کسی گفته می‌شود که کمتر از 18 سال دارد؛ اما در برخی از کشورها، این سن بسته به قوانین خاص آن آنان متغیر است. البته بسیاری از کشورها سنین بین تولد تا 18 سالگی را به‌عنوان سن کودکی پذیرفته‌اند.

http://telegram.me/Iranianspa
🔴 #احساس_بی‌پناهی و زندگی در جامعه ای رهاشده:
به بهانه لغو مجوز جمعیت امام علی (ع
)


#فرشید_خضری(دکترای جامعه شناسی )



در جامعه جدید که برخی از اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی از آن تحت عنوان جامعه پیچیده یادکرده‌اند برای کاهش مسائل اجتماعی به‌ویژه مسائلی که لایه‌های پایین‌تر جامعه با آن مواجه هستند دو سازوکار اندیشیده شده است، سازوکار نخست کمک‌های دولت به‌واسطه نظام‌های حمایتی است و سازوکار دوم کمک جامعه به جامعه در قالب سازمان‌های مردم‌نهاد. ازاین‌رو از جامعه جدید تحت عنوان جامعه پیچیده یادشده است که آن روابط چهره به چهره در قالب نهادهای محلی به‌واسطه افزایش جمعیت و جابه‌جایی‌های گسترده آن و ناپایداری‌های اجتماعی از بین رفته است و به‌تبع حمایت‌های که از این ‌روابط بر می‌خواست نیز از بین رفته است. سازمان‌های مردم‌نهاد جایگزینی برای آن روابط و به‌تبع حمایت‌های برخاسته از آن‌ها هستند. این سازمان‌ها با گردهم آوردن شهروندان علاقه‌مند به مسائل مختلف انسانی، زیست‌محیطی و مانند این‌ها یکی از بهترین سازوکارها برای کمک به لایه‌های پایین‌تر جامعه به‌خصوص آنانی هستند که در معرض آسیب‌اند و آسیب‌دیده‌اند. در جوامعی مانند ایران ازآنجاکه نظام‌های حمایتی به‌خوبی قادر به حمایت‌های مؤثر از این اقشار نیستند، به‌تبع وجود سازمان‌های مردم‌نهادی بسیار حائز اهمیت‌تر است. آنان نه‌تنها یکی از ابزارهای مهم برای حمایت اجتماعی هستند، بلکه به‌واسطه منطقی که به آنان حاکم است، به بهترین شیوه می‌توانند مسائل را شناسایی کنند. برای مثال شاید اگر تلاش‌های جوانان علاقه‌مند جمعیت امام علی نبود کمتر کسی اطلاع می‌یافت که در مناطق حاشیه‌نشین کودک دختران به دلیل اعتیاد والدین خریدوفروش می‌شوند. سازمان‌های حمایتی ما ازآنجاکه منطق قدرت بر آن‌ها حاکم است آن‌هم از نوع ایدئولوژیک و رویه‌های بوروکراتیک به‌شدت در آن‌ها تنیده است، اساساً در زمینه مسئله شناسی حائز توانمندی نیستند. همچنین منطق حمایت در قالب مرزها بر سازمان‌های مردم‌نهاد حاکم نیست، برای آنان فرقی نمی‌کند که لایه‌های پایین شهروندی ایران باشند یا افغانستان، پذیرش آنان بدون قید و شرط است.

از سوی دیگر ازآنجاکه منطق بوروکراتیک بر سازمان‌های مردم‌نهاد حاکم نیست، آنان سریع می‌توانند افراد در معرض آسیب را شناسایی کنند و به آنان خدمت ارائه دهند. در این زمینه به یکی از تجاربم اشاره می‌کنم. به یاد دارم در یکی از محله‌های تهران، یک خانواده افغانستانی بدون هیچ‌گونه دارایی و روابطی در یکی از خانه‌های مخروبه سکنی گزیده بودند. یکی از سازمان‌های مردم‌نهاد محله سریع آنان را شناسایی کرد و آنان را تحت پوشش خود قرار داد. درحالی‌که سازمان‌های دولتی به دلیل اینکه آن خانواده ایرانی نیست هیچ حمایتی از آنان نمی‌کنند، حتی اگر هم می‌خواست بکند باید پرونده آنان چندین ماه در صف پذیرش باقی می‌ماند تا آن خانواده انواع آسیب‌ها را تجربه کند.

نکته قابل‌توجه‌تر این است که مجوز جمعیت امام علی توسط وزارت خانه‌ای لغو شده است که امروزه تبدیل به متولی آسیب‌های اجتماعی شده است. حال در فقدان سازمان‌های حمایتی مؤثر و سازمان‌های مردم‌نهاد چه باقی‌مانده است؟ شاید گفت اقشاری که هر چه بیشتر احساس بی‌پناهی و بی‌کسی می‌کنند. البته این حس بی‌پناهی و جامعه رهاشده حسی عمومی است، اما در میان لایه‌های پایین‌تر جامعه شدیدتر. جمعیت امام علی حداقل برای دو دهه صدای بخشی از بی‌صداها بود و از آنان حمایت می‌کرد.

http://telegram.me/Iranianspa
🔴 #کودک_همسری در کدام بستر؟

#فرشید_خضری(دانشجوی دکتری جامعه شناسی )


فکر می‌کنم یکی از اقشاری که در جامعه ما بیش از همه مورد ستم واقع‌شده‌اند، کودک دخترانی است که به دلیل فقر، هنجارهای اجتماعی و انگارهای فرهنگی برخی از خانواده‌ها، اجتماعات و قوانین حاکم ازدواج آنان مشروع تلقی شده است.

قبل از هر چیزی می‌توان گفت برخی از افراد ممکن است به دیگران آسیب بزنند؛ اما بر اساس پس‌زمینه اجتماعی-فرهنگی و باورهایشان، عملشان را به‌مثابه خشونت درک نمی‌کنند. ازدواج کودکان یکی از این کردارها یا اعمال است. در اینجا دیگر این عمل ماهیتی بین فردی ندارد، بلکه به لحاظ ساختاری تعیین یافته است، به این معنا که برای شناخت آن، طراحی و اجرای برنامه‌های پیشگیرانه نباید سراغ افراد و نیت‌های آنان رفت بلکه باید به دنبال کارهای اجتماع‌محور رفت. به زبان ساده‌تر نباید افراد را سرزنش کرد که چرا دست به این عمل می‌زنند و در زندگی زناشویی‌شان خشونت می‌ورزند –سرزنش قربانی-، بلکه باید سراغ هنجارها، انگارهای فرهنگی و قوانینی رفت که نقش زنان و مهم‌تر از آن حقوق کودکان و زنان را در جامعه تعریف می‌کنند. بر اساس این انگارها زن خوب زنی است که زود ازدواج کند، نقش‌های او در قالب همسرداری، خانه‌داری و مراقبت از بچه‌ها تعریف‌شده است، نه اینکه می‌تواند به دنبال تحصیلات، اشتغال و سایر حقوقش برود. این انگارها درباره ماهیت و حقوق زنان است، که آنان را تابع یا مادون مردان تعریف می‌کند.

فمینیست‌ها در بنیادی‌ترین سطح جامعه بر مردسالاری (patriarchy) انگشت گذاشته‌اند. به باور آنان در جوامع مردسالار اساساً زنان به‌مثابه مال یا ابزارهای مردان تلقی می‌شوند بدون هرگونه حق‌وحقوقی.

مردسالاری در بین اجتماعات یک جامعه به یک‌میزان و اندازه وجود ندارد، بلکه از یکی به دیگری متفاوت است. در کشور ما دو سر طیف میزان مردسالاری احتمالاً مناطق و محله‌های شمال شهر تهران و اجتماعات روستایی و عشایری و مناطق حاشیه شهرها است. در اجتماعات شمال شهر تهران به دختران نه‌تنها در قالب نقش‌های یادشده نگریسته نمی‌شود، بلکه انواع فرصت‌ها و امکانات برای خود-آیینی در اختیار آنان است (تقریباً یعنی بتوانند به دنبال علایق و اهدافشان بروند)، درحالی‌که در اجتماعات دسته دوم نه‌تنها زنان به لحاظ اجتماعی و فرهنگی در قالب نقش‌های یادشده نگریسته می‌شوند، بلکه از بسیاری از امکانات اساسی همچون غذای مناسب یا آموزش محروم هستند، فرصت‌ها دیگر پیش کش. در اجتماعات فقیر به این دسته از دختران به‌مثابه بار اقتصادی نگریسته می‌شود و خانواده می‌خواهند با ازدواج دادن آن‌ها میزانی از این بار بکاهند مانند کاستن از هزینه‌های خوراک، معاش، آموزش و مانند این‌ها. لذا انگاری‌های فرهنگی و هنجارهای اجتماعی در بطن یک حیات مادی عمل می‌کنند، بدون اینکه برای آن‌ها جهت علی قائلم باشم.

یکی از پیامدهای این ازدواج‌ها خشونت جنسی است. بر اساس تعاریف موجود و قوانین برخی از کشورها رابطه جنسی اجباری در روابط زناشویی نوعی از تجاوز است و هرگونه رابطه جنسی در قالب ازدواج کودکان نیز تجاوز به‌حساب می‌آید، چراکه کودکان آن‌قدر به بلوغ در ابعاد مختلف آن همچون جسمی، عاطفی، هیجانی و اجتماعی نرسیده‌اند که خواهان این روابط باشند و پیامدهای دهشتناک آن را درک کنند، البته این به معنی آن نیست که کودکان قادر به درک ماهیت نابرابرانه یا بهتر است بگویم ستمگرانه این روابط نیستند.

http://telegram.me/Iranianspa
🔴 شبکه‌های #روابط_محلی قوام و دوام بخش زندگی جمعی

#فرشید_خضری(دانشجوی دکتری جامعه شناسی )



تصوری از تجربه زندگی در تهران قدیم، تهران دهه 40 و قبل از آن جای که هنوز ساختمان‌ها سر به فلک نکشیده بودند را زیاد ندارم، اما تجربه زندگی در روستا و شهرهای کوچک و به‌علاوه تهران حال حاضر را دارم. می‌خواهم از این تجربه روایتی از ماهیت روابط محلی و نقش آن در زندگی جمعی ارائه دهم.

در روستاها و شهرهای کوچک جای که مردمان در محله‌ها باهم آشنا هستند میزانی از روابط اجتماعی وجود دارد. این روابط کارکردهای متنوعی دارند و یکی از آن‌ها احساس #اعتماد و اطمینانی است که به زندگی محلی می‌بخشد. در این اجتماعات خانواده‌ها بدون اینکه نگرانی قربانی جرم‌شدن فرزندانشان را داشته باشند، آنان را به بیرون از خانه یا به فضاهای محلی می‌فرستند تا بازی کنند، روی‌هم‌رفته می‌دانند که خطر زیادی فرزندانشان را تهدید نمی‌کند. بچه‌ها نیز بخشی از زندگی روزمره‌شان را در فضای عمومی محلی با بازی‌های مختلف سپری می‌کنند. به یاد دارم چقدر شنا، فوتبال و دوچرخه‌سواری می‌کردیم: شاد، خوشحال. شواهد نیز نشان داده است این بازی‌ها چه نقش مؤثری در ارتقاء سلامت روان دارند.

این را مقایسه کنیم با بسیاری از محله تهران و سایر شهرهای بزرگ جای که #تراکم_فروشی و ساختمان‌های سر به فلک کشیده در غیاب #زیرساخت‌های_اجتماعی، روابط اجتماعی و کارکردهای آن را تحلیل برده است، در بسیاری از محله‌ها و حتی ساختمان‌ها هیچ میزانی از روابط وجود ندارد. در این شرایط دیگر والدین #اعتماد نمی‌کنند که فرزندانشان را به بیرون از خانه مثلاً به پارک‌های محله بفرستند که بازی کنند، چراکه نگران آن‌اند قربانی جرم شوند: دریکی از پژوهش‌هایم مادری می‌گفت «به دلم بچم ماند است تا با دوچرخه‌اش بازی کند». لازم به ذکر است بار این فروپاشی روابط را بیشتر فقرا به دوش می‌کشند، آن‌ها برخلاف طبقات بالاتر توان تامین مالی بسیاری از هزینه‌های تفریح کودکانشان در مراکز پولی را ندارند.
در غیاب بازی و شادی کودکان چه مانده است در این کوچه‌ها و محله‌ها؟ انبوهی از خودروهای پارک شده، سروصدای آن‌ها به همراه ساختمان‌های قدیمی که کوبیده می‌شوند تا از نوساخته شوند. چقدر آزاردهنده‌اند این‌ها، این محله‌ها و این شهرها، به‌ویژه برای کودکان.

می‌دانم آن روابط اجتماعی دیگر در کلان‌شهرها جای که انبوهی از آدم‌ها، ساختمان‌های پرتراکم با میزان بالایی از جابه‌جایی جمعیتی قابل‌بازسازی نیست، اما طرح‌ها بدیل فراوان‌اند، ایجاد انجمن‌های محلی و زیرساخت‌های اجتماعی یکی از آن‌هاست.

http://telegram.me/Iranianspa
🔴 تجربه دردناک #آزار_جنسی

#فرشید_خضری(دانشجوی دکتری جامعه شناسی )



"در رابطه آسیب می بینیم و در رابطه درمان می شویم"
#یالوم.


می‌خواستم مطلب جدیدم را بازم راجع به کودک همسری _این ستم بزرگ_ بنویسم، اما هنگام مرور مقاله‌ای به مطلبی برخوردم که حیف آمد آن را به اشتراک نگذارم.

در این جهانی که در آن زندگی می‌کنیم چند رویداد تلخ است که در صورت تجربه آن بیشترین استرس را متحمل می‌شویم. یکی از این رویدادها آزار جنسی است که اشکال مختلفی دارد. البته بازهم این زنان هستند که بیشتر این رویداد تلخ را تجربه می‌کنند.

ولنتاین و فیناور در مطالعه‌شان به سراغ آن دسته از زنانی رفته بودند که آزارهای جنسی همچون تجاوز از سوی محارم را تجربه کرده بودند اما علی‌رغم تجربه این آزارها به‌خوبی توانسته بودند بر تجارب تلخ ناشی از آن‌ها غلبه کنند. پس از مصاحبه‌های عمیق ولنتاین و فیناور متوجه می‌شوند که تاب‌آوری مهم‌ترین عامل این غلبه بوده است. آنان چند منبع را برای این تاب‌آوری شناسایی کرده‌اند که یکی از آن‌ها توانایی یافتن روابط حمایتی در بیرون از خانواده بود.

مشارکت‌کنندگان در این مطالعه نشان داده‌اند روابط حمایتی در بیرون از خانواده برای کمک به غلبه بر تجارب آزار جنسی بسیار حیاتی است. آن‌ها اشاره‌کرده بودند دوستی‌ها و نمونه‌های از افراد سالم و خانواده‌های اطراف آنان به آنان کمک کرده بود تا احساس حمایت کنند و به آن‌ها الگوهای از نقش به‌منظور شغل را داده بود. آنان گفته بودند که حمایت دیگران و داشتن کسی که به آنان ایمان و اعتماد داشته باشند به آنان کمک می‌کند تا به خودشان باور داشته باشند. این حمایت‌ها از زمینه‌های همچون مدارس و کلیساها ریشه گرفته‌ بودند که اغلب منجر به ازدواج‌های خوب شده بود و به گفته این دسته از زنان یکی از بهترین تصمیم‌های بود که در زندگی‌شان گرفته بودند. یکی از زنان گفته بود «روابط خوب و حمایت از دیگران مهم‌ترین چیزی بود که به من کمک کرد تا بر تجارب تلخ ناشی از آزار جنسی غلبه کنم». بقیه گفته بودند «ازدواجم مهم‌ترین تصمیم زندگی‌ام بود، کار بر روی آن مهم‌ترین کاری است که من انجام داده‌ام» یا «وجود کسی که به من ایمان داشته باشد همه تفاوت را ایجاد کرد».

همه این موارد نشان‌دهنده اهمیت روابط اجتماعی خوب در ساختن زندگی ماست. این روابط اگر خوب باشند در همه جنبه‌های زندگی‌مان به کار می‌آیند و نه‌تنها به رفع مشکلاتمان کمک می‌کنند بلکه مهم‌تر از همه می‌توانند کیفیت زندگی ما را ارتقاء ببخشند، پس روابط اجتماعی خوب تقریبا همه زندگی ماست.

http://telegram.me/Iranianspa
🔴 #جامعه_شناسی_محله (اجتماع محور)

#فرشید_خضری(دانشجوی دکتری جامعه شناسی )



بر اساس برآوردهای حدود 21 میلیون از جمعیت کشور در مناطق حاشیه‌نشین و محله‌های ناکارآمد شهری زندگی می کنند، یعنی حدود یک چهارم از جمعیت کشور. حدود 5 ساله است که به صورت جدی با محوریت وزرات کشور برنامه‌های توانمندسازی محله محور یا اجتماع محور در قالب دفاتر توسعه محلی در تعدادی از این محله‌ها در دست اجراء است، البته سابقه این طرح‌ها به خیلی قبل‌تر از این باز می گردد و سازمان‌های زیادی در این حوزه درگیر بوده‌اند. مداخله‌های اجتماع (محله) محور یا مددکاری جامعه‌ای نیازمند تولید دانش درباره اجتماع و چگونگی مداخلات این سطح است. آنچه که می‌دانیم این است که محله‌های جدید بسیار متفاوت از محله‌های قدیم هستند. البته این محله‌ها جدید نیز علی رغم اشتراک در برخی از ویژگی‌ها، تفاوت‌های بسیار برجسته‌ای باهم دارند، و همین تفاوت‌ها است که آنها را به واحدهای برای مطالعه و مداخله تبدیل کرده است: کجا قابل مقایسه هستند محله‌های همچون دروازه غار در قلب تهران تا شیرآباد زاهدان، ملازینال در آذرباجان شرقی، حصیرآباد در اهواز و نایسر در سنندج. محله‌های از این شکل حدود یک سده است در کشور به وجود آمده‌اند و بدون شک تا دهه‌های آینده با ما خواهند بود و به زودی از این سرزمین رخ بر نخواهند بست. برای مداخله در این حوزه ما نیازمند دانش، برنامه و فنون هستیم. هدف این کانال نیز تولید و جمع آوری دانش برای شناخت و مداخله در این سطح است. رشته‌های همچون جامعه‌شناسی با تاکید بر سطح محله و اجتماع، مددکاری به ویژه مددکاری جامعه‌ای، شهرسازی و مانند این‌ها پایه دانش این حوزه هستند. همچنین از علاقه‌مندان این حوزه دعوت به عمل می‌آید تا هرگونه ایده، نوشته و برنامه‌ای را که دارند با ما به اشتراک بگذارند، تا بتونیم از هم دیگر بیاموزیم و به دیگران معرفی کنیم. از این رو سعی می‌شود دانش این حوزه کاویده شود و به همراه برنامه‌ها و مداخلات به اشتراک گذاشته شود. به طور خاص‌تر ما در این کانال به دنبال موارد زیر خواهیم بود:



1. تولید و به اشتراک گذاری دانش؛

2. معرفی منابع این حوزه و به اشتراک گذاری آنهای که در دسترس هستند؛

3. معرفی عالمان و تسهیگران موفق همراه با آیده‌های آنان؛

4. معرفی برنامه‌ها و مداخلات سطح محله یا اجتماع و ...


💻 https://t.me/community_work


http://telegram.me/Iranianspa
🔴 #همسایه قابل اعتماد یا همسایه صمیمی و باصفا: ایده قدرت روابط ضعیف

#فرشید_خضری



ا گر به من بگویند به یکی از دستاوردهای جامعه‌شناسی برای جامعه انسانی اشاره کنم به ایده روابط ضعیف اشاره می‌کنم. ایده روابط اجتماعی ضعیف را گرانوتیر در مقاله «قدرت روابط ضعیف» (The strength of weak ties) بسط داد. یافته‌های او نشان داد افراد و اجتماعاتی که روابط آنها مبتنی بر روابط ضعیف است احتمال اینکه شغل یا کار پیدا کنند بیشتر از کسانی است که روابط آنها از جنس قوی است. به طور ساده روابط قوی به روابط مبتنی بر احساسات و عواطف گرم در میان اجتماع‌های بسته و روابط ضعیف به تعاملات مبتنی بر آشنایی در میان افراد و اجتماعاتی که توانسته‌اند روابطشان را به فراسوی اجتماعات محلی‌شان بسط بدهند اشاره دارد.

محققان حوزه اجتماع و محله ایده گرانوتیر را به پژوهش های این حوزه بسط داده‌اند و پرسش کردند که کدام روابط اجتماعی منبع کارآمدی جمعی در میان ساکنان محله یا اجتماع است. آنان اشاره کرده اند شاید انتظارات به اشتراک گذاشته‌شده برای مداخله و تحقق خیر جمعی که منجر به کنش جمعی مؤثر می‌شود در اصل در غیاب روابط قوی در میان همسایگان پرورش یابد. همان‌طور که استدلال شده، «روابط ضعیف» یعنی #آشنایی به‌جای #صمیمت برای تثبیت منابع اجتماعی مهم است زیرا روابط ضعیف در اجتماع خرد گروه‌های منفصل در کنار هم قرار می‌دهد. مطابق با این دیدگاه شواهدی وجود دارد که نشان می دهد روابط ضعیف در میان همسایگان که نشان دهند برد متوسط هستند تا عدم روابط اجتماعی یا روابط اجتماعی قوی، نرخ‌های پایین‌تری از مسائل محله همچون جرم و بزهکاری را پیش‌بینی می‌کند.

از سوی دیگر باید گفت ایده «روستا-شهر» ساده و باصفا عمدتاً در اسطوره‌ها وجود دارند، چراکه حتی با توجه به انرژی و زمان زیاد در شهرها، اکثر مردم نمی‌خواهند با همسایگانشان دوست صمیمی باشند، تنها خواهان اعتماد با آنان هستند. ما نمی‌خواهیم با همسایه‌گانمان دوست باشیم و برای شام به منزل آنها برویم تنها خواهان میزانی از روابط و اعتماد هستیم که اگر مسئله‌ای رخ داد با همکاری هم دیگر ان را حل کنیم. برای پلیس محله هم به همین ترتیب است، ما تنها خواهان اعتماد و تمایل برای مداخله هستیم. باید گفت مهم‌تر از همه امکان‌پذیر نیست که بر دوستانی نزدیک یا سایر روابط شخصی برای دست‌یابی به نظم اجتماعی در شهرها جهان معاصر تکیه نمود؛ زیرا به‌سادگی افرادی زیادی برای شناختن وجود دارند. قانون #میزان و #ماهیت روابط اجتماعی هرروزه باعث می‌شود که ما درباره چگونگی ادغام و همبندی یا همبستگی اجتماعی و سایر جنبه‌های سازمان اجتماعی که می‌توانیم در دنیایی کاملاً شهری به آن دست‌یابیم تأمل‌کنیم.

از طریق لینک زیر به ما بپیوندید:👇👇

https://t.me/community_work


http://telegram.me/Iranianspa
🔴 اهمیت #مراقبت از #کودکان در برابر #آزارهای_جنسی

#فرشید_خضری (دانشجوی دکتری جامعه شناسی )



🔹براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، خشونت یا آزار جنسی هر عمل جنسی، تلاش برای دستیابی به عملی جنسی، یا هرگونه عمل دیگر در برابر جنسیت شخص با استفاده از زور و فریب، توسط هر شخصی صرف‌نظر از رابطه او با قربانی در هر محیطی است. در همین چهارچوب منظور از سوءاستفاده جنسی از کودکان، اجبار یا فریب آنها یا فرد جوان برای مشارکت در فعالیت‌های جنسی که لزوماً با خشونت همراه نیست، خواه کودک ازآنچه اتفاق می‌افتد آگاه باشد یا نباشد، بیان‌شده است. این فعالیت‌ها می‌تواند طیف مختلفی از اعمال را در بر بگیرد. این فعالیت‌ها همچنین می‌تواند شامل فعالیت‌های غیرتماسی، ازجمله درگیرکردن کودکان برای دیدن تصاویر جنسی و تولید آن‌ها، تشویق کودکان به فعالیت‌های جنسی نامناسب یا آراستن کودکان برای سوءاستفاده جنسی باشد. سوءاستفاده جنسی همچنین می‌تواند به‌صورت آنلاین باشد که در آن از فناوری برای تسهیل آزار جنسی استفاده می‌­شود.

🔹براساس مطالعات موجود، به دو دلیل عمده بیشترین خطر از سوی آشنایان نزدیک همچون فامیل‌ درجه‌یک یا اطرافیان و همسایگان، متوجه کودکان است؛ نخست اعتماد نابجای والدین برای سپردن کودکانشان به این دسته از افراد و دیگری، تعامل بیشتر کودکان با آنهاست. موضوع کودک‌آزاری جنسی را می‌توان از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد، اما در این نوشتار تلاش بر این است ضمن اشاره به عوامل آسیب‌­زا و کودکان در معرض خطر، سه عامل اصلی و مهم مورد بررسی قرار گیرد.


🔹عامل نخست به رابطه بین کودکان و والدین آنها بازمی‌گردد. باید در بین والدین و کودک، رابطه‌­ای عاطفی مبتنی بر توجه و محبت وجود داشته باشد تا کودک به آن‌ها احساس دل‌بستگی و اعتماد کند. اگر کودکان این توجه و محبت را از والدین خود دریافت نکنند، ممکن است آن را از دیگران طلب کنند و در این میان افرادی نیز هستند که با سوءاستفاده از شرایط موجود، کودکان را مورد آزار قرار ‌دهند. عدم توجه و محبت به کودک می‌تواند در میان همه اقشار چه از طبقات بالا و چه پایین وجود داشته باشد.
فروپاشیده شدن خانواده و سر برآوردن خانواده‌ها از نوعی دیگر مانند زندگی با ناپدری یا نامادری یا زندگی با یکی از والدین امکان ساختاری آزار کودکان را بیشتر کرده است. چراکه در این نوع خانواده‌ها در برخی از موارد نه‌تنها ارتباط مؤثری میان کودکان و والدین شکل نمی‌گیرد، بلکه والدین به‌خوبی از آن‌ها مراقبت نمی‌کنند. پس عدم توجه و محبت به کودک در فضای خانواده می‌تواند زمینه را برای سوءاستفاده از کودکان فراهم کند.


🇮🇷 @Iranianspa

متن کامل👇👇

https://telegra.ph/%D8%A7%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%82%D8%A8%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C-12-27