Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
.:
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#علوم_اجتماعی
#جامعه_شناسی
قسمت اول
#نظريه_در_جامعه_شناسي
جامعه شناسي علمي است كه حتي در تجربي ترين شكل خود نيز با نظريه سرو كار دارد.
هر يك از مكاتب جامعه شناسي در باره معناي نظريه، رابطه آن با واقعيت و چگونگي كاربرد و آزمون آن، تعريف خاصي ارائه مي دهند.
ج. بيلي در كتاب «نظريه اجتماعي در عمل» درباره جايگاه نظريه در جامعه شناسي مي نويسد:
«نظريه، در جامعه شناسي نقش پيچيده اي دارد؛ نظريه در اين رشته همچون ساير رشته ها انگيزه ايجاد مي كند، وحدت مي بخشد و ما را به تحقيق هدايت مي كند، ليكن در عين حال آن را به مكاتب مختلفي نيز تقسيم مي كنند.
نظريه، در لغت به معناي انديشيدن و تحقيق آمده كه از «تئورياي» يوناني گرفته شده است. با گسترش علوم، مفهوم اين واژه نيز توسعه يافته و به انديشيدن و تحقيق درباره هر مسأله اي اطلاق شده است.
در زيرچند نمونه از تعاريف ديگر نظريه را ذكر مي كنيم:
۱- امروزه تئوري، بطور اعم به بررسي كلي و وسيع مسائل از راه تفكر و تخيل اطلاق مي شود، بي آنكه اين بررسي الزاماً رابطه اي با عمل داشته باشد.
۲- تجربه گرايان معتقدند كه نظريه (تئوري)، كوششي عملي در راه جمع آوري شواهد و يافته هاي تجربي و برقرار كردن همبستگي بين يافته ها و تبيين آنها از طريق استقراء است، بدون آن كه تصور و تخيل يا توضيحي اضافه بر مشاهدات تجربي در آن به كار رود.
اما تاريخ علم نشان مي دهد كه نظريه ها از طريق استقراء به دست نمي آيند، يا اگر هم از اين طريق نظريه اي حاصل شود، برد آن به اندازه اي محدود است كه نمي توان آن را نظريه ناميد.
۳- نظريه، مجموعه قانون هايي است كه بر مبناي قواعد منطقي با يكديگر در ارتباط بوده، مبين بخشي از واقعيت باشند. به بيان ديگر نظريه گفتاري است كه بيانگر رابطه علت و معلولي پديده هاست.
۴- نظريه، هم نگري جامع قضاياي متعدد در قالب يك مجموعه پيوسته و منطقي است كه به كمك آن مي توان برخي از پديده ها را تبيين كرد.
مفهوم ديگري كه با مفهوم نظريه پيوستگي متقابل دارد، « #مكتب » است.
مكاتب گوناگون تعريف هاي مختلفي براي نظريه ارائه مي دهند و ماهيت آنها نيز توسط نظريه هاي بنيادين آنها تعيين مي شود.
در تعريف مكتب مي توان گفت:
حوزه تفكر علمي يا گرايش هاي فكري مشابه و نزديك به هم را كه احياناً يكديگر را تحت تأثير قرار مي دهند و يا زمينه هاي خاصي را براي تحقيق و تتبع و نظريه پردازي مي پذيرند، مكتب مي نامند.
لذا «مكتب» با توجه به گرايش ها و نظريه هاي مختلف دروني اش، نسبت به نظريه، كلي تر و عام تر است و «نظريه» بر خلاف مكتب، ساختي علمي دارد.
نظريه از لحاظ تعميم اصول و تركيب، محدود و هميشه موقتي است، وقسمتي از علم محسوب مي شود.
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#علوم_اجتماعی
#جامعه_شناسی
قسمت اول
#نظريه_در_جامعه_شناسي
جامعه شناسي علمي است كه حتي در تجربي ترين شكل خود نيز با نظريه سرو كار دارد.
هر يك از مكاتب جامعه شناسي در باره معناي نظريه، رابطه آن با واقعيت و چگونگي كاربرد و آزمون آن، تعريف خاصي ارائه مي دهند.
ج. بيلي در كتاب «نظريه اجتماعي در عمل» درباره جايگاه نظريه در جامعه شناسي مي نويسد:
«نظريه، در جامعه شناسي نقش پيچيده اي دارد؛ نظريه در اين رشته همچون ساير رشته ها انگيزه ايجاد مي كند، وحدت مي بخشد و ما را به تحقيق هدايت مي كند، ليكن در عين حال آن را به مكاتب مختلفي نيز تقسيم مي كنند.
نظريه، در لغت به معناي انديشيدن و تحقيق آمده كه از «تئورياي» يوناني گرفته شده است. با گسترش علوم، مفهوم اين واژه نيز توسعه يافته و به انديشيدن و تحقيق درباره هر مسأله اي اطلاق شده است.
در زيرچند نمونه از تعاريف ديگر نظريه را ذكر مي كنيم:
۱- امروزه تئوري، بطور اعم به بررسي كلي و وسيع مسائل از راه تفكر و تخيل اطلاق مي شود، بي آنكه اين بررسي الزاماً رابطه اي با عمل داشته باشد.
۲- تجربه گرايان معتقدند كه نظريه (تئوري)، كوششي عملي در راه جمع آوري شواهد و يافته هاي تجربي و برقرار كردن همبستگي بين يافته ها و تبيين آنها از طريق استقراء است، بدون آن كه تصور و تخيل يا توضيحي اضافه بر مشاهدات تجربي در آن به كار رود.
اما تاريخ علم نشان مي دهد كه نظريه ها از طريق استقراء به دست نمي آيند، يا اگر هم از اين طريق نظريه اي حاصل شود، برد آن به اندازه اي محدود است كه نمي توان آن را نظريه ناميد.
۳- نظريه، مجموعه قانون هايي است كه بر مبناي قواعد منطقي با يكديگر در ارتباط بوده، مبين بخشي از واقعيت باشند. به بيان ديگر نظريه گفتاري است كه بيانگر رابطه علت و معلولي پديده هاست.
۴- نظريه، هم نگري جامع قضاياي متعدد در قالب يك مجموعه پيوسته و منطقي است كه به كمك آن مي توان برخي از پديده ها را تبيين كرد.
مفهوم ديگري كه با مفهوم نظريه پيوستگي متقابل دارد، « #مكتب » است.
مكاتب گوناگون تعريف هاي مختلفي براي نظريه ارائه مي دهند و ماهيت آنها نيز توسط نظريه هاي بنيادين آنها تعيين مي شود.
در تعريف مكتب مي توان گفت:
حوزه تفكر علمي يا گرايش هاي فكري مشابه و نزديك به هم را كه احياناً يكديگر را تحت تأثير قرار مي دهند و يا زمينه هاي خاصي را براي تحقيق و تتبع و نظريه پردازي مي پذيرند، مكتب مي نامند.
لذا «مكتب» با توجه به گرايش ها و نظريه هاي مختلف دروني اش، نسبت به نظريه، كلي تر و عام تر است و «نظريه» بر خلاف مكتب، ساختي علمي دارد.
نظريه از لحاظ تعميم اصول و تركيب، محدود و هميشه موقتي است، وقسمتي از علم محسوب مي شود.
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#علوم_اجتماعی
#جامعه_شناسی_سفید_و_سیاه
#نظريه_در_جامعه_شناسي
جامعه شناسي علمي است كه حتي در تجربي ترين شكل خود نيز با نظريه سرو كار دارد.
هر يك از مكاتب جامعه شناسي در باره معناي نظريه، رابطه آن با واقعيت و چگونگي كاربرد و آزمون آن، تعريف خاصي ارائه مي دهند.
ج. بيلي در كتاب « #نظريه_اجتماعي_در_عمل» درباره جايگاه نظريه در جامعه شناسي مي نويسد:
«نظريه، در جامعه شناسي نقش پيچيده اي دارد؛ نظريه در اين رشته همچون ساير رشته ها انگيزه ايجاد مي كند، وحدت مي بخشد و ما را به تحقيق هدايت مي كند، ليكن در عين حال آن را به مكاتب مختلفي نيز تقسيم مي كنند. نظريه، در لغت به معناي انديشيدن و تحقيق آمده كه از « #تئورياي » يوناني گرفته شده است.
با گسترش علوم، مفهوم اين واژه نيز توسعه يافته و به انديشيدن و تحقيق درباره هر مسأله اي اطلاق شده است.
در زيرچند نمونه از #تعاريف ديگر نظريه را ذكر مي كنيم:
۱- امروزه تئوري، بطور اعم به بررسي كلي و وسيع مسائل از راه تفكر و تخيل اطلاق مي شود، بي آنكه اين بررسي الزاماً رابطه اي با عمل داشته باشد.
۲- تجربه گرايان معتقدند كه نظريه (تئوري)، كوششي عملي در راه جمع آوري شواهد و يافته هاي تجربي و برقرار كردن همبستگي بين يافته ها و تبيين آنها از طريق استقراء است، بدون آن كه تصور و تخيل يا توضيحي اضافه بر مشاهدات تجربي در آن به كار رود.
اما تاريخ علم نشان مي دهد كه نظريه ها از طريق #استقراء به دست نمي آيند، يا اگر هم از اين طريق نظريه اي حاصل شود، برد آن به اندازه اي محدود است كه نمي توان آن را نظريه ناميد.
۳- نظريه، مجموعه قانون هايي است كه بر مبناي قواعد منطقي با يكديگر در ارتباط بوده، مبين بخشي از واقعيت باشند.
به بيان ديگر نظريه گفتاري است كه بيانگر رابطه علت و معلولي پديده هاست.
۴- نظريه، هم نگري جامع قضاياي متعدد در قالب يك مجموعه پيوسته و منطقي است كه به كمك آن مي توان برخي از پديده ها را تبيين كرد.
مفهوم ديگري كه با مفهوم نظريه پيوستگي متقابل دارد، « #مكتب » است.
مكاتب گوناگون تعريف هاي مختلفي براي نظريه ارائه مي دهند و ماهيت آنها نيز توسط نظريه هاي بنيادين آنها تعيين مي شود.
در تعريف مكتب مي توان گفت:
حوزه تفكر علمي يا گرايش هاي فكري مشابه و نزديك به هم را كه احياناً يكديگر را تحت تأثير قرار مي دهند و يا زمينه هاي خاصي را براي تحقيق و تتبع و نظريه پردازي مي پذيرند، مكتب مي نامند.
لذا « #مكتب » با توجه به گرايش ها و نظريه هاي مختلف دروني اش، نسبت به نظريه، كلي تر و عام تر است و « #نظريه » بر خلاف مكتب، ساختي علمي دارد.
نظريه از لحاظ تعميم اصول و تركيب، محدود و هميشه موقتي است، و قسمتي از علم محسوب مي شود.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#علوم_اجتماعی
#جامعه_شناسی_سفید_و_سیاه
#نظريه_در_جامعه_شناسي
جامعه شناسي علمي است كه حتي در تجربي ترين شكل خود نيز با نظريه سرو كار دارد.
هر يك از مكاتب جامعه شناسي در باره معناي نظريه، رابطه آن با واقعيت و چگونگي كاربرد و آزمون آن، تعريف خاصي ارائه مي دهند.
ج. بيلي در كتاب « #نظريه_اجتماعي_در_عمل» درباره جايگاه نظريه در جامعه شناسي مي نويسد:
«نظريه، در جامعه شناسي نقش پيچيده اي دارد؛ نظريه در اين رشته همچون ساير رشته ها انگيزه ايجاد مي كند، وحدت مي بخشد و ما را به تحقيق هدايت مي كند، ليكن در عين حال آن را به مكاتب مختلفي نيز تقسيم مي كنند. نظريه، در لغت به معناي انديشيدن و تحقيق آمده كه از « #تئورياي » يوناني گرفته شده است.
با گسترش علوم، مفهوم اين واژه نيز توسعه يافته و به انديشيدن و تحقيق درباره هر مسأله اي اطلاق شده است.
در زيرچند نمونه از #تعاريف ديگر نظريه را ذكر مي كنيم:
۱- امروزه تئوري، بطور اعم به بررسي كلي و وسيع مسائل از راه تفكر و تخيل اطلاق مي شود، بي آنكه اين بررسي الزاماً رابطه اي با عمل داشته باشد.
۲- تجربه گرايان معتقدند كه نظريه (تئوري)، كوششي عملي در راه جمع آوري شواهد و يافته هاي تجربي و برقرار كردن همبستگي بين يافته ها و تبيين آنها از طريق استقراء است، بدون آن كه تصور و تخيل يا توضيحي اضافه بر مشاهدات تجربي در آن به كار رود.
اما تاريخ علم نشان مي دهد كه نظريه ها از طريق #استقراء به دست نمي آيند، يا اگر هم از اين طريق نظريه اي حاصل شود، برد آن به اندازه اي محدود است كه نمي توان آن را نظريه ناميد.
۳- نظريه، مجموعه قانون هايي است كه بر مبناي قواعد منطقي با يكديگر در ارتباط بوده، مبين بخشي از واقعيت باشند.
به بيان ديگر نظريه گفتاري است كه بيانگر رابطه علت و معلولي پديده هاست.
۴- نظريه، هم نگري جامع قضاياي متعدد در قالب يك مجموعه پيوسته و منطقي است كه به كمك آن مي توان برخي از پديده ها را تبيين كرد.
مفهوم ديگري كه با مفهوم نظريه پيوستگي متقابل دارد، « #مكتب » است.
مكاتب گوناگون تعريف هاي مختلفي براي نظريه ارائه مي دهند و ماهيت آنها نيز توسط نظريه هاي بنيادين آنها تعيين مي شود.
در تعريف مكتب مي توان گفت:
حوزه تفكر علمي يا گرايش هاي فكري مشابه و نزديك به هم را كه احياناً يكديگر را تحت تأثير قرار مي دهند و يا زمينه هاي خاصي را براي تحقيق و تتبع و نظريه پردازي مي پذيرند، مكتب مي نامند.
لذا « #مكتب » با توجه به گرايش ها و نظريه هاي مختلف دروني اش، نسبت به نظريه، كلي تر و عام تر است و « #نظريه » بر خلاف مكتب، ساختي علمي دارد.
نظريه از لحاظ تعميم اصول و تركيب، محدود و هميشه موقتي است، و قسمتي از علم محسوب مي شود.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیران
در زندگی قالب و سبک پدیده ها تغییر می کند نه محتوا و مفهوم
#مكاتب_مختلف_توسعه_اقتصادي
☆1
از قرن هجدهم و با رشد سريع صنايع در غرب, اولين انديشههاي اقتصادي ظهور نمود.
اين انديشهها, در پي تئوريزهكردن رشد درحالظهور, علل و عوامل, راهكارهاي هدايت و راهبري, و بررسي پيامدهاي ممكن بود.
از جمله مكاتب پايه در توسعه اقتصادي ميتوان به اين موارد اشاره كرد :
1. #نظريه_آدام_اسميت (1790-1723):
آدام اسميت يكي از مشهورترين اقتصاددانان خوشبين كلاسيك است كه از او به عنوان ” پدر علم اقتصاد “ نام برده ميشود.
اسميت و ديگر اقتصاددانان كلاسيك (همچون #ريكاردو و #مالتوس), ” #زمين “, ” #كار “ و ” #سرمايه “ را عوامل توليد ميدانستند.
مفاهيم دست نامرئيِ ” #تقسيم_كار“, ” #انباشت_سرمايه“ و ” #گسترش_بازار “, اسكلت نظريه وي را در توسعه اقتصادي تشكيل ميدهند.
تعبير ” #دستهاي_نامرئي “ آدام اسميت را ميتوان, به طور ساده, نيروهايي دانست كه عرضه و تقاضا را در بازار شكل ميدهند, يعني خواستها و مطلوبهاي مصرفكنندگان كالاها و خدمات (از يك طرف) و تعقيب منافع خصوصي توسط توليدكنندگان آنان (از طرف ديگر), كه در مجموع سطوح توليد و قيمتها را به سمت تعادل سوق ميدهند.
او معتقد بود ” #سيستم_مبتني_بر_بازارِ_سرمايهداريِ_رقابتي “ منافع همه طرفها را تامين ميكند.
اسميت سرمايهداري را يك نظام بهرهور با تواني بالقوه براي افزايش رفاه انسان ميديد.
بخصوص او روي اهميت تقسيم كار ( #تخصصي_شدن_مشاغل) و قانون انباشت سرمايه به عنوان عوامل اوليه كمككننده به پيشرفت اقتصادي سرمايهداري (و يا به تعبير او ” #ثروت_ملل “) تاكيد ميكرد.
او اعتقاد داشت ”تقسيم كار“ باعث افزايش مهارتها و بهرهوري افراد ميشود و باعث ميشود تا افراد (در مجموع ) بيشتر بتوانند توليد كنند و سپس آنان را مبادله كنند.
بايد بازارها توسعه يابند تا افراد بتوانند مازاد توليد خود را بفروشند (كه اين نيازمند توسعه زيرساختهاي حملونقل است).
بعلاوه رشد اقتصادي تا زماني ادامه خواهد داشت كه سرمايه انباشته گردد و پيشرفت فناوري را موجب گردد, كه در اين ميان, وجود رقابت و تجارت آزاد, اين فرآيند را تشديد مينمايد.
آدام اسميت اولويتهاي سرمايهگذاري را در #كشاورزي, #صنعت و #تجارت ميدانست, چون او معتقد بود به دليل نياز فزايندهاي كه براي مواد غذايي وجود دارد كمبود آن ( و تاثيرش بر دستمزدها ) ميتواند مانع توسعه شود.
تئوري توسعه اقتصادي اسميت, يك نظريه #گذار_از_فئوداليسم به #صنعتي_شدن است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیران
در زندگی قالب و سبک پدیده ها تغییر می کند نه محتوا و مفهوم
#مكاتب_مختلف_توسعه_اقتصادي
☆1
از قرن هجدهم و با رشد سريع صنايع در غرب, اولين انديشههاي اقتصادي ظهور نمود.
اين انديشهها, در پي تئوريزهكردن رشد درحالظهور, علل و عوامل, راهكارهاي هدايت و راهبري, و بررسي پيامدهاي ممكن بود.
از جمله مكاتب پايه در توسعه اقتصادي ميتوان به اين موارد اشاره كرد :
1. #نظريه_آدام_اسميت (1790-1723):
آدام اسميت يكي از مشهورترين اقتصاددانان خوشبين كلاسيك است كه از او به عنوان ” پدر علم اقتصاد “ نام برده ميشود.
اسميت و ديگر اقتصاددانان كلاسيك (همچون #ريكاردو و #مالتوس), ” #زمين “, ” #كار “ و ” #سرمايه “ را عوامل توليد ميدانستند.
مفاهيم دست نامرئيِ ” #تقسيم_كار“, ” #انباشت_سرمايه“ و ” #گسترش_بازار “, اسكلت نظريه وي را در توسعه اقتصادي تشكيل ميدهند.
تعبير ” #دستهاي_نامرئي “ آدام اسميت را ميتوان, به طور ساده, نيروهايي دانست كه عرضه و تقاضا را در بازار شكل ميدهند, يعني خواستها و مطلوبهاي مصرفكنندگان كالاها و خدمات (از يك طرف) و تعقيب منافع خصوصي توسط توليدكنندگان آنان (از طرف ديگر), كه در مجموع سطوح توليد و قيمتها را به سمت تعادل سوق ميدهند.
او معتقد بود ” #سيستم_مبتني_بر_بازارِ_سرمايهداريِ_رقابتي “ منافع همه طرفها را تامين ميكند.
اسميت سرمايهداري را يك نظام بهرهور با تواني بالقوه براي افزايش رفاه انسان ميديد.
بخصوص او روي اهميت تقسيم كار ( #تخصصي_شدن_مشاغل) و قانون انباشت سرمايه به عنوان عوامل اوليه كمككننده به پيشرفت اقتصادي سرمايهداري (و يا به تعبير او ” #ثروت_ملل “) تاكيد ميكرد.
او اعتقاد داشت ”تقسيم كار“ باعث افزايش مهارتها و بهرهوري افراد ميشود و باعث ميشود تا افراد (در مجموع ) بيشتر بتوانند توليد كنند و سپس آنان را مبادله كنند.
بايد بازارها توسعه يابند تا افراد بتوانند مازاد توليد خود را بفروشند (كه اين نيازمند توسعه زيرساختهاي حملونقل است).
بعلاوه رشد اقتصادي تا زماني ادامه خواهد داشت كه سرمايه انباشته گردد و پيشرفت فناوري را موجب گردد, كه در اين ميان, وجود رقابت و تجارت آزاد, اين فرآيند را تشديد مينمايد.
آدام اسميت اولويتهاي سرمايهگذاري را در #كشاورزي, #صنعت و #تجارت ميدانست, چون او معتقد بود به دليل نياز فزايندهاي كه براي مواد غذايي وجود دارد كمبود آن ( و تاثيرش بر دستمزدها ) ميتواند مانع توسعه شود.
تئوري توسعه اقتصادي اسميت, يك نظريه #گذار_از_فئوداليسم به #صنعتي_شدن است.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
.:
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیران
در زندگی قالب و سبک پدیده ها تغییر می کند نه محتوا و مفهوم
#مكاتب_مختلف_توسعه_اقتصادي
2. #نظريه_مالتوس (1823-1766):
شهرت مالتوس بيشتر به نظريه جمعيتي وي مربوط ميشود حال آنكه وي در مورد مسايل اقتصادي مانند اشباع بازار و بحرانهاي اقتصادي نيز داراي نظريات دقيقي است.
در اينجا به صورت گذرا هر دو را بيان ميكنيم:
الف<< #نظريه_جمعيتي_مالتوس:
او معتقد بود با افزايش دستمزدها (فراتر از سطح حداقلي معيشت), جمعيت افزايش مييابد, چون همراهي افزايش دستمزدها با افزايش ميزان توليد, باعث فراواني بيشتر مواد غذايي و كالاهاي ضروري شده و بچههاي بيشتري قادر به ادامه حيات خواهند بود.
به اعتقاد او, وقتي دستمزدها افزايش مييابد و با فرض سيريناپذيري اميال جنسي فقرا, ميتوان انتظار داشت كه در صورت عدم وجود موانع, جمعيت طي هر نسل (هر 25 سال يكبار) دو برابر گردد.
به همين علت, عليرغم افزايش درآمدهاي فقرا, همچنان طبقات فقيرتر جامعه, فقير باقي ميمانند.
در مقابل رشد محصولات كشاورزي فقط به صورت تصاعد حسابي و با نرخ 1و2و3و4و ... افزايش مييابد.
بدين خاطر, ناكافيبودن توليد مواد غذايي باعث محدودشدن رشد جمعيت شده و بعضاً درآمد سرانه نيز به سطحي كمتر از معيشت تنزل مييابد.
تعادل وقتي بوجود ميآيد كه نرخ رشد جمعيت, با افزايش ميزان توليد همگام گردد.
ب<< #نظريه_اشباع_بازار_مالتوس:
او بيان ميدارد كه كارگران بايستي بيش از ارزش كالاهايي كه تمايل به خريد آنها دارند ارزش ايجاد نمايند تا توسط كارفرمايان استخدام شوند.
اين امر باعث ميشود كه كارگران قادر به خريد كالاهاي توليدي خود نباشند, لذا لازم است چنين كالاهايي توسط ديگر اقشار جامعه خريداري شود.
به نظر وي, اگرچه سرمايهداران قدرت مصرف منافع خود را دارند اما بيشتر مايل به گردآوري ثروت هستند.
مالكان زمين هم كه مايل به خريد چنين كالاهاي مازادي هستند نميتوانند تمام مازاد توليد را جذب نمايند. به همين خاطر ” #جنگ “ (براي تصاحب بازارهاي جديد و افزايش توليد) راهگشاي معضل اشباع بازار براي كشورهايي همچون آمريكا و انگلستان بوده است.
او پيشنهاد ميكند در مواقعي كه كشور دچار بحران است بايد به افزايش هزينهها در كارهايي كه بازده و سودشان مستقيماً براي فروش وارد بازار نميشود (همچون راهسازي و كارهاي عمومي) پرداخت.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیران
در زندگی قالب و سبک پدیده ها تغییر می کند نه محتوا و مفهوم
#مكاتب_مختلف_توسعه_اقتصادي
2. #نظريه_مالتوس (1823-1766):
شهرت مالتوس بيشتر به نظريه جمعيتي وي مربوط ميشود حال آنكه وي در مورد مسايل اقتصادي مانند اشباع بازار و بحرانهاي اقتصادي نيز داراي نظريات دقيقي است.
در اينجا به صورت گذرا هر دو را بيان ميكنيم:
الف<< #نظريه_جمعيتي_مالتوس:
او معتقد بود با افزايش دستمزدها (فراتر از سطح حداقلي معيشت), جمعيت افزايش مييابد, چون همراهي افزايش دستمزدها با افزايش ميزان توليد, باعث فراواني بيشتر مواد غذايي و كالاهاي ضروري شده و بچههاي بيشتري قادر به ادامه حيات خواهند بود.
به اعتقاد او, وقتي دستمزدها افزايش مييابد و با فرض سيريناپذيري اميال جنسي فقرا, ميتوان انتظار داشت كه در صورت عدم وجود موانع, جمعيت طي هر نسل (هر 25 سال يكبار) دو برابر گردد.
به همين علت, عليرغم افزايش درآمدهاي فقرا, همچنان طبقات فقيرتر جامعه, فقير باقي ميمانند.
در مقابل رشد محصولات كشاورزي فقط به صورت تصاعد حسابي و با نرخ 1و2و3و4و ... افزايش مييابد.
بدين خاطر, ناكافيبودن توليد مواد غذايي باعث محدودشدن رشد جمعيت شده و بعضاً درآمد سرانه نيز به سطحي كمتر از معيشت تنزل مييابد.
تعادل وقتي بوجود ميآيد كه نرخ رشد جمعيت, با افزايش ميزان توليد همگام گردد.
ب<< #نظريه_اشباع_بازار_مالتوس:
او بيان ميدارد كه كارگران بايستي بيش از ارزش كالاهايي كه تمايل به خريد آنها دارند ارزش ايجاد نمايند تا توسط كارفرمايان استخدام شوند.
اين امر باعث ميشود كه كارگران قادر به خريد كالاهاي توليدي خود نباشند, لذا لازم است چنين كالاهايي توسط ديگر اقشار جامعه خريداري شود.
به نظر وي, اگرچه سرمايهداران قدرت مصرف منافع خود را دارند اما بيشتر مايل به گردآوري ثروت هستند.
مالكان زمين هم كه مايل به خريد چنين كالاهاي مازادي هستند نميتوانند تمام مازاد توليد را جذب نمايند. به همين خاطر ” #جنگ “ (براي تصاحب بازارهاي جديد و افزايش توليد) راهگشاي معضل اشباع بازار براي كشورهايي همچون آمريكا و انگلستان بوده است.
او پيشنهاد ميكند در مواقعي كه كشور دچار بحران است بايد به افزايش هزينهها در كارهايي كه بازده و سودشان مستقيماً براي فروش وارد بازار نميشود (همچون راهسازي و كارهاي عمومي) پرداخت.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیران
در زندگی قالب و سبک پدیده ها تغییر می کند نه محتوا و مفهوم
#مكاتب_مختلف_توسعه_اقتصادي :
3. #نظريه_ريكاردو (1823-1772):
ريكاردو با پذيرش نظريه جمعيتي مالتوس, به توسعه مكتب كلاسيك بنيانگذاريشده توسط اسميت پرداخت.
درحاليكه اسميت روي مساله ” #توليد “ تاكيد ميورزيد, ريكاردو بر مبحث ” #توزيع_درآمد “ متمركز گرديد و بعداً نئوكلاسيكها (شاگردان وي) بر ” #كارآيي “ متمركز شدند.
دو نظريه معروف او,
” #قانون_بازده_نزولي“ و
” #مزيت_نسبي“ است:
الف<<
#قانون_بازده_نهايي_نزولي:
به اعتقاد ريكاردو, همزمان با رشد اقتصادي و جمعيتي, بهدليل افزايش نياز به مواد غذايي و محصولات كشاورزي, كشاورزان مجبور خواهند شد زمينهاي داراي بهرهوري پايينتر را نيز زير كشت ببرند (بعد از زمينهاي درجه يك كه درآغاز زير كشت ميروند, زمينهاي درجه دو و درجه سه مورد استفاده قرار ميگيرند).
از آنجاييكه بهرهوري زمينهاي درجه 2, 3 و 4 كمتر از زمينهاي درجه 1 است, هزينه توليد در آنان افزايش مييابد.
درنتيجه قيمت مواد غذايي افزايش يافته و بالتبع سود بادآوردهاي (رانت) نصيب صاحبان زمينهاي درجه 1 ميگردد.
مقدار اين رانتِ دريافتي توسط صاحبان زمين, همگام با رشد جمعيت افزايش يافته و باعث كاهش درآمد كل جامعه (دردسترس كارگران و مهمتر از آن سود سرمايهگذاران) ميشود.
او از اينجا نتيجه ميگيرد كه منافع صاحبان زمين در مقابل منافع ديگر طبقات جامعه قرار ميگيرد.
او بيان ميدارد كه وقتي يك اقتصاد در حال رشد به حداكثر ميزان درآمد سرانه دست مييابد پس از آن بهدليل افزايش مستمر قيمت مواد غذايي, درآمد سرانه كاهش خواهد يافت. نهايتاً اقتصاد به يك وضعيت ايستا يا تعادلي ميرسد كه در آن, كارگران صرفاً دستمزدهايي در سطح حداقل معيشت دريافت ميكنند.
به اعتقاد او, رشد اقتصادي در يك جامعه سرمايهداري در سايه وجود مواد غذايي ارزانقيمت ( كه به معني پايينتر بودن دستمزدهاي كارگران صنعتي و بالاتر رفتن سودهاي سرمايهداران است) و درنتيجه افزايش امكان انباشت سرمايه در صنعت, توليد بيشتر و در نهايت افزايش درآمدهاي اقتصادي كل, تحقق مييابد.
از ديدگاه ريكاردو, افزايش بهرهوري كشاورزي (در مقايسه با صنعت), پايه اساسي رشد اقتصادي است.
او اعتقاد داشت در بلندمدت با پيشرفت فناوري, بهرهوري زمينهاي كشاورزي افزايش مييابد.
ريكاردو تعقيب سياست درهاي باز براي تجارت آزاد را براي پايين نگهداشتن سطح #دستمزدهاي_اسمي, توصيه نمود.
ب<<
#نظريه_مزيت_نسبي:
براساس اين نظريه, مبادله آزاد مابين كشورها, باعث افزايش مقدار توليدات (محصول) جهاني ميشود.
اگر هر كشوري به توليد كالاهايي روي آورد كه توانايي توليد آنها را با هزينه نسبي كمتري ( در مقايسه با ديگر شركا و رقباي تجاري خود ) دارد, در اين صورت, كشور مفروض قادر خواهد بود, مقداري از كالاهايي را كه با هزينه كمتري توليد ميكند با كالاهاي ديگري كه ملتهاي ديگر قادر به توليد ارزانتر آنها هستند, مبادله نمايد.
در پايان يك دوره زماني, ملتها در خواهند يافت كه امكانات مصرف انها, در اثر تجارت و تخصصيشدن, نسبت به زماني كه همه كالاهاي موردنياز خود را در داخل كشورهايشان توليد ميكردهاند, افزايش يافته است.
به همين خاطر, اقتصاددانان, تجارت آزاد جهاني را مطلوب ميدانند . چون باعث افزايش توليد ناخالص ملي كشورها و بالتبع افزايش رفاه ملتها خواهد شد.
او به كمك مفهوم ” #هزينه_فرصت “ نشان داد كه نبايد كشورها ( بنابر اعتقاد اقتصاددانان گذشته) صرفاً بر توليد كالاهايي كه در آنها داراي #مزيت_مطلق ( در مقابل ديگر كشورها ) هستند, متمركز شوند بلكه در داخل كشور نيز بايد با در نظرگرفتن هزينه جايگزيني يك كالا با كالاي ديگر, برمبناي مزيت نسبي ( #مقايسهاي ) عمل كرد.
بدين طريق همه كشورها متقابلاً منتفع خواهند شد.
تحليل مزيت نسبي (مقايسهاي) ريكاردو براي اثبات تخصصيشدن در توليد و تجارت, بهترين سياستي است كه كشورها بايد تعقيب كنند.
آنچه بايد بر نظريه ريكاردو بيفزاييم ( به عنوان نقد ) اينست كه اينكه كشوري در چه زمينهاي متخصص شود از صِرف تخصصيشدن, مهمتر است, چون برخي كالاها داراي تقاضاي روبهگسترشي در سطح جهان هستند كه ديگر كالاها از آن محرومند.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#مدیران
در زندگی قالب و سبک پدیده ها تغییر می کند نه محتوا و مفهوم
#مكاتب_مختلف_توسعه_اقتصادي :
3. #نظريه_ريكاردو (1823-1772):
ريكاردو با پذيرش نظريه جمعيتي مالتوس, به توسعه مكتب كلاسيك بنيانگذاريشده توسط اسميت پرداخت.
درحاليكه اسميت روي مساله ” #توليد “ تاكيد ميورزيد, ريكاردو بر مبحث ” #توزيع_درآمد “ متمركز گرديد و بعداً نئوكلاسيكها (شاگردان وي) بر ” #كارآيي “ متمركز شدند.
دو نظريه معروف او,
” #قانون_بازده_نزولي“ و
” #مزيت_نسبي“ است:
الف<<
#قانون_بازده_نهايي_نزولي:
به اعتقاد ريكاردو, همزمان با رشد اقتصادي و جمعيتي, بهدليل افزايش نياز به مواد غذايي و محصولات كشاورزي, كشاورزان مجبور خواهند شد زمينهاي داراي بهرهوري پايينتر را نيز زير كشت ببرند (بعد از زمينهاي درجه يك كه درآغاز زير كشت ميروند, زمينهاي درجه دو و درجه سه مورد استفاده قرار ميگيرند).
از آنجاييكه بهرهوري زمينهاي درجه 2, 3 و 4 كمتر از زمينهاي درجه 1 است, هزينه توليد در آنان افزايش مييابد.
درنتيجه قيمت مواد غذايي افزايش يافته و بالتبع سود بادآوردهاي (رانت) نصيب صاحبان زمينهاي درجه 1 ميگردد.
مقدار اين رانتِ دريافتي توسط صاحبان زمين, همگام با رشد جمعيت افزايش يافته و باعث كاهش درآمد كل جامعه (دردسترس كارگران و مهمتر از آن سود سرمايهگذاران) ميشود.
او از اينجا نتيجه ميگيرد كه منافع صاحبان زمين در مقابل منافع ديگر طبقات جامعه قرار ميگيرد.
او بيان ميدارد كه وقتي يك اقتصاد در حال رشد به حداكثر ميزان درآمد سرانه دست مييابد پس از آن بهدليل افزايش مستمر قيمت مواد غذايي, درآمد سرانه كاهش خواهد يافت. نهايتاً اقتصاد به يك وضعيت ايستا يا تعادلي ميرسد كه در آن, كارگران صرفاً دستمزدهايي در سطح حداقل معيشت دريافت ميكنند.
به اعتقاد او, رشد اقتصادي در يك جامعه سرمايهداري در سايه وجود مواد غذايي ارزانقيمت ( كه به معني پايينتر بودن دستمزدهاي كارگران صنعتي و بالاتر رفتن سودهاي سرمايهداران است) و درنتيجه افزايش امكان انباشت سرمايه در صنعت, توليد بيشتر و در نهايت افزايش درآمدهاي اقتصادي كل, تحقق مييابد.
از ديدگاه ريكاردو, افزايش بهرهوري كشاورزي (در مقايسه با صنعت), پايه اساسي رشد اقتصادي است.
او اعتقاد داشت در بلندمدت با پيشرفت فناوري, بهرهوري زمينهاي كشاورزي افزايش مييابد.
ريكاردو تعقيب سياست درهاي باز براي تجارت آزاد را براي پايين نگهداشتن سطح #دستمزدهاي_اسمي, توصيه نمود.
ب<<
#نظريه_مزيت_نسبي:
براساس اين نظريه, مبادله آزاد مابين كشورها, باعث افزايش مقدار توليدات (محصول) جهاني ميشود.
اگر هر كشوري به توليد كالاهايي روي آورد كه توانايي توليد آنها را با هزينه نسبي كمتري ( در مقايسه با ديگر شركا و رقباي تجاري خود ) دارد, در اين صورت, كشور مفروض قادر خواهد بود, مقداري از كالاهايي را كه با هزينه كمتري توليد ميكند با كالاهاي ديگري كه ملتهاي ديگر قادر به توليد ارزانتر آنها هستند, مبادله نمايد.
در پايان يك دوره زماني, ملتها در خواهند يافت كه امكانات مصرف انها, در اثر تجارت و تخصصيشدن, نسبت به زماني كه همه كالاهاي موردنياز خود را در داخل كشورهايشان توليد ميكردهاند, افزايش يافته است.
به همين خاطر, اقتصاددانان, تجارت آزاد جهاني را مطلوب ميدانند . چون باعث افزايش توليد ناخالص ملي كشورها و بالتبع افزايش رفاه ملتها خواهد شد.
او به كمك مفهوم ” #هزينه_فرصت “ نشان داد كه نبايد كشورها ( بنابر اعتقاد اقتصاددانان گذشته) صرفاً بر توليد كالاهايي كه در آنها داراي #مزيت_مطلق ( در مقابل ديگر كشورها ) هستند, متمركز شوند بلكه در داخل كشور نيز بايد با در نظرگرفتن هزينه جايگزيني يك كالا با كالاي ديگر, برمبناي مزيت نسبي ( #مقايسهاي ) عمل كرد.
بدين طريق همه كشورها متقابلاً منتفع خواهند شد.
تحليل مزيت نسبي (مقايسهاي) ريكاردو براي اثبات تخصصيشدن در توليد و تجارت, بهترين سياستي است كه كشورها بايد تعقيب كنند.
آنچه بايد بر نظريه ريكاردو بيفزاييم ( به عنوان نقد ) اينست كه اينكه كشوري در چه زمينهاي متخصص شود از صِرف تخصصيشدن, مهمتر است, چون برخي كالاها داراي تقاضاي روبهگسترشي در سطح جهان هستند كه ديگر كالاها از آن محرومند.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نگاهی_به_نظریات_فروید :
☆2
نظريه دوم :
#نظريه_رشد_انسان :
فرويد توسط شاركو نظرش به ميل جنسي جلب شد و در مطبش در مصاحبه هاي باليني اش متوجه شد كه در اطفال هم ميل جنسي و تعارضات جنسي هم وجود دارد و اين تعارضات بروي نواحي خاصي از بدن متمركز است و اندكي بعد دريافت كه اين نواحي در سنين مختلف تغير ميكنند او نام اين مناطق را #مناطق_شهوت_زا نهاد و نظريه رشد انسان را بر اساس ان بنا نهاد كه بطور خلاصه پنج دوره است از تولد تا شش سالگي و پس از ان بلوغ
1-دوره #دهاني
2_دوره #مقعدي
3_دوره احليلي يا #التي
4_دوره #نهفتگي
5 _دوره #تناسلي
اين دورها هر كدام داراي خصوصياتي و مراكز شهوتي هستند.
#ديدگاه_كلي_فرويد_در_مورد_غرايز :
او متقعد بود كه دو غريزه اصلي وجود دارد
#ليبيدو (غريزه زندگي)
و #تاناتوس (غریزه مرگ)
غرايز زندگي سوق بشر به سمت بقا و حفظ گونه بوده و اصلي ترين غريزه از غرايز زندگي ميل جنسي است.
و غريزه مرگ ميل ناهشيار بشر به مردن . از غرايز مرگ ميل پرخاشگري است
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نگاهی_به_نظریات_فروید :
☆2
نظريه دوم :
#نظريه_رشد_انسان :
فرويد توسط شاركو نظرش به ميل جنسي جلب شد و در مطبش در مصاحبه هاي باليني اش متوجه شد كه در اطفال هم ميل جنسي و تعارضات جنسي هم وجود دارد و اين تعارضات بروي نواحي خاصي از بدن متمركز است و اندكي بعد دريافت كه اين نواحي در سنين مختلف تغير ميكنند او نام اين مناطق را #مناطق_شهوت_زا نهاد و نظريه رشد انسان را بر اساس ان بنا نهاد كه بطور خلاصه پنج دوره است از تولد تا شش سالگي و پس از ان بلوغ
1-دوره #دهاني
2_دوره #مقعدي
3_دوره احليلي يا #التي
4_دوره #نهفتگي
5 _دوره #تناسلي
اين دورها هر كدام داراي خصوصياتي و مراكز شهوتي هستند.
#ديدگاه_كلي_فرويد_در_مورد_غرايز :
او متقعد بود كه دو غريزه اصلي وجود دارد
#ليبيدو (غريزه زندگي)
و #تاناتوس (غریزه مرگ)
غرايز زندگي سوق بشر به سمت بقا و حفظ گونه بوده و اصلي ترين غريزه از غرايز زندگي ميل جنسي است.
و غريزه مرگ ميل ناهشيار بشر به مردن . از غرايز مرگ ميل پرخاشگري است
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نگاهی_به_نظریات_فروید
قسمت اول
#فرويد پايه گذار مكتب #پيسكواناليز و به زبان خودش #پيسكواناليكيتر (psychoanalytiker)
دو نظريه اساسي در علم روانشناسي داشت كه بقيه مطالب عرضه شده از او ميتوان گفت برخاسته از اين دو نظريه می باشد.
نظريه اول وي نظريه #آناتومي_شخصيت است و نظريه دوم نظريه #مراحل_رشد_انسان كه البته منبع نظريه دوم برخاسته از نظريه اول است .
#نظريه_آناتوميهشخصيت :
فرويد در ابتداي نگرشهاي خود از 3 سطح در شخصيت انسان ياد ميكند .
او شخصيت را به 3 سطح #هوشيار و #نيمه_هوشيار و #نا_هوشيار تقسيم ميكند
#هوشيار كه درك ما از احساست و افكار در اكنون است و ما بر ان واقفيم
و متعقد بود كه فقط بخش اندكي از درونيات ذهني ما در ان ميباشند
سطح #نيمه_هوشيار كه محل افكار و احساساتي است كه از ان ناآگاهيم ولي با اندكي تلاش به سطح هشيار ما ميايند مانند برخي از خاطرات كه به ياد مياوريم .
سطح #ناهشيار كه در كتب گذشته هم از ان بعنوان #ناخوداگاه هم ياد ميشود خزانه #غرايز ما ميباشد.
ناهشيار سوق دهنده رفتار ما ميباشند و هر انچه را كه پس ميزنيم در افكار بدانجا ميفرستيم. اعماق وسيع و تاريكي از وجودمان كه اميال و افكار مطرود شده از سوي ما به آنجا فرستاده ميشوند تا جايي كه يكي از روانشناسان بنام بيان ميكرد كه هر فكري را كه متوقف ميكنيم به آنجا ميفرستيم و اين فكر از بين
نرفته بلكه ديگر در پيش روي ما نيست و به تنهايي در ان وادي تاريك در حال قدم زدن است .
فرويد بعدا اين ديدگاه را تكميل و اصلاح كرد و ان را به صورت نظريه #سه_ساختاري_شخصيت (ترجمه الماني ان ) مطرح نمود بر اساس اين ديدگاه جديد فرويد شخصيت از 3 جز تشكيل شده است
1_ #id (ايد# ):
ساختاري قدرتمند كه تامين كننده انرژي دو ساختار ديگر هم ميباشد و مستقيما از نيازهاي بدن فرمان ميگيرد.
عملكرد آن كسب لذت است به هر نحو و شكلي است. او متقغد بود كه اگر انسان نتواند خواسته ها ي #ايد را در دنياي بيرون و واقعيت برآورده كند در درون خود از طريق #رويا_پردازي اقدام مينمايد .
2_ #ego( اگو# )( من# )
ارباب منطقي شخصيت .
از واقعيت اگاه است و تصميم ميگيرد درباره زمان و موقعيت برآورده شدن نيازهاي ايد.
هدفش جلوگيري از خواستهاي ايد نيست بلكه كنترل و ارائه شدن انها به شكل مطلوب است و براي دست يافتن به اين مهم خواسته هاي ايد را به تعويق مياندازد .
3_ #super_ego ( من_برتر# )
#سوپر_اگو بايدها و نبايدهايي هستند كه در ناهوشيار فرد قرار دارند كه در زبان امروز از آنها به عنوان #وجدان ياد ميكنيم. اساس اين ساختار در كودكي شكل ميگيرد در ابتدا توسط تربيت والدين، سپس كودك با دروني كردن آنها والدين نقش خود را به اگو ميدهند و من اگو مجري اجراي انها ميگردد
سوپر اگو از دو بخش تشكيل شده #من_آرماني كه توسط آندسته از رفتارهايي كه تشويق والدين را در بر دارد به دست ميايد و #وجدان كه از طريق رفتارهايي كه از تنبيه والدين به دست مي ايند سپس والدين نقش خود را به من اگو ميدهند و او به كنترل خويشتن مي پردازد .
سوپر اگو يا همان من برتر آنچنان #داور_اخلاقي است كه در رد درخواست خود براي كمال سنگدل و حتي ظالم است ( #شولتز )
من برتر ازلحاظ غير منطقي بودن واصرار بر اطاعت مانند ايد ميباشد . من برتر هدفش مانند من (اگو) نيست بلكه هدفش جلوگيري كامل از خواسته هاي ايد است
#ايد براي #ارضا فشار مياورد و #من انرا به #تعويق مياندازد و #من_برتر بالاتر از همه بر #رد انها و #اجابت اخلاقيات اصرار دارد ( #شولتز )
من برتر هيچ سازشي را بر نمي تابد .
فرويد متعقد بود كه من برتر عقوبت سخت و دشواري را براي سرپيچي ار اصولش ميطلبد .( #شولتز )
فرويد ميگويد: من بيچاره از سه جهت به او حمله ميشود .ايد و من برتر و واقعيت .
نتيجيه اين جنگ #درد_رواني است
#اضظراب .
اضظراب هم معلول است هم علت. هم نتيجه برهم خوردن دستگاه رواني و هم بر هم زننده دستگاه رواني است .
اضظراب را #ترس_بي_هدف توصيه ميكند و ان را تقسيم بندي به سه نوع ميكند.
سپس به #راههاي_فرار_از_اضظراب مي پردازد و بحث #ميكانيسمهاي_سازش_و_فرار را مطرح ميكند و در اين باب چند نوع ميكانيسم مطرح ميكند.
رفتارهاي دفاعي عليه اظطراب و تهديد من كه ناهوشيار هستند و تحريف واقعيت يعني از نظر وي نوعي گول زدن خودمان براي فرار از واقعيت مانند انكار و دليل تراشي و ديگر ميكانيسمها ...... و از جمله سركوبي. نوعي فراموشي ناهوشيار از چيزي كه موجب اظطراب ما ميشود .
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نگاهی_به_نظریات_فروید
قسمت اول
#فرويد پايه گذار مكتب #پيسكواناليز و به زبان خودش #پيسكواناليكيتر (psychoanalytiker)
دو نظريه اساسي در علم روانشناسي داشت كه بقيه مطالب عرضه شده از او ميتوان گفت برخاسته از اين دو نظريه می باشد.
نظريه اول وي نظريه #آناتومي_شخصيت است و نظريه دوم نظريه #مراحل_رشد_انسان كه البته منبع نظريه دوم برخاسته از نظريه اول است .
#نظريه_آناتوميهشخصيت :
فرويد در ابتداي نگرشهاي خود از 3 سطح در شخصيت انسان ياد ميكند .
او شخصيت را به 3 سطح #هوشيار و #نيمه_هوشيار و #نا_هوشيار تقسيم ميكند
#هوشيار كه درك ما از احساست و افكار در اكنون است و ما بر ان واقفيم
و متعقد بود كه فقط بخش اندكي از درونيات ذهني ما در ان ميباشند
سطح #نيمه_هوشيار كه محل افكار و احساساتي است كه از ان ناآگاهيم ولي با اندكي تلاش به سطح هشيار ما ميايند مانند برخي از خاطرات كه به ياد مياوريم .
سطح #ناهشيار كه در كتب گذشته هم از ان بعنوان #ناخوداگاه هم ياد ميشود خزانه #غرايز ما ميباشد.
ناهشيار سوق دهنده رفتار ما ميباشند و هر انچه را كه پس ميزنيم در افكار بدانجا ميفرستيم. اعماق وسيع و تاريكي از وجودمان كه اميال و افكار مطرود شده از سوي ما به آنجا فرستاده ميشوند تا جايي كه يكي از روانشناسان بنام بيان ميكرد كه هر فكري را كه متوقف ميكنيم به آنجا ميفرستيم و اين فكر از بين
نرفته بلكه ديگر در پيش روي ما نيست و به تنهايي در ان وادي تاريك در حال قدم زدن است .
فرويد بعدا اين ديدگاه را تكميل و اصلاح كرد و ان را به صورت نظريه #سه_ساختاري_شخصيت (ترجمه الماني ان ) مطرح نمود بر اساس اين ديدگاه جديد فرويد شخصيت از 3 جز تشكيل شده است
1_ #id (ايد# ):
ساختاري قدرتمند كه تامين كننده انرژي دو ساختار ديگر هم ميباشد و مستقيما از نيازهاي بدن فرمان ميگيرد.
عملكرد آن كسب لذت است به هر نحو و شكلي است. او متقغد بود كه اگر انسان نتواند خواسته ها ي #ايد را در دنياي بيرون و واقعيت برآورده كند در درون خود از طريق #رويا_پردازي اقدام مينمايد .
2_ #ego( اگو# )( من# )
ارباب منطقي شخصيت .
از واقعيت اگاه است و تصميم ميگيرد درباره زمان و موقعيت برآورده شدن نيازهاي ايد.
هدفش جلوگيري از خواستهاي ايد نيست بلكه كنترل و ارائه شدن انها به شكل مطلوب است و براي دست يافتن به اين مهم خواسته هاي ايد را به تعويق مياندازد .
3_ #super_ego ( من_برتر# )
#سوپر_اگو بايدها و نبايدهايي هستند كه در ناهوشيار فرد قرار دارند كه در زبان امروز از آنها به عنوان #وجدان ياد ميكنيم. اساس اين ساختار در كودكي شكل ميگيرد در ابتدا توسط تربيت والدين، سپس كودك با دروني كردن آنها والدين نقش خود را به اگو ميدهند و من اگو مجري اجراي انها ميگردد
سوپر اگو از دو بخش تشكيل شده #من_آرماني كه توسط آندسته از رفتارهايي كه تشويق والدين را در بر دارد به دست ميايد و #وجدان كه از طريق رفتارهايي كه از تنبيه والدين به دست مي ايند سپس والدين نقش خود را به من اگو ميدهند و او به كنترل خويشتن مي پردازد .
سوپر اگو يا همان من برتر آنچنان #داور_اخلاقي است كه در رد درخواست خود براي كمال سنگدل و حتي ظالم است ( #شولتز )
من برتر ازلحاظ غير منطقي بودن واصرار بر اطاعت مانند ايد ميباشد . من برتر هدفش مانند من (اگو) نيست بلكه هدفش جلوگيري كامل از خواسته هاي ايد است
#ايد براي #ارضا فشار مياورد و #من انرا به #تعويق مياندازد و #من_برتر بالاتر از همه بر #رد انها و #اجابت اخلاقيات اصرار دارد ( #شولتز )
من برتر هيچ سازشي را بر نمي تابد .
فرويد متعقد بود كه من برتر عقوبت سخت و دشواري را براي سرپيچي ار اصولش ميطلبد .( #شولتز )
فرويد ميگويد: من بيچاره از سه جهت به او حمله ميشود .ايد و من برتر و واقعيت .
نتيجيه اين جنگ #درد_رواني است
#اضظراب .
اضظراب هم معلول است هم علت. هم نتيجه برهم خوردن دستگاه رواني و هم بر هم زننده دستگاه رواني است .
اضظراب را #ترس_بي_هدف توصيه ميكند و ان را تقسيم بندي به سه نوع ميكند.
سپس به #راههاي_فرار_از_اضظراب مي پردازد و بحث #ميكانيسمهاي_سازش_و_فرار را مطرح ميكند و در اين باب چند نوع ميكانيسم مطرح ميكند.
رفتارهاي دفاعي عليه اظطراب و تهديد من كه ناهوشيار هستند و تحريف واقعيت يعني از نظر وي نوعي گول زدن خودمان براي فرار از واقعيت مانند انكار و دليل تراشي و ديگر ميكانيسمها ...... و از جمله سركوبي. نوعي فراموشي ناهوشيار از چيزي كه موجب اظطراب ما ميشود .
ادامه دارد...
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#آشنایی_با_یکی_از_مکاتب_بزرگ_اقتصادی_دنیا
☆3
#گفتههای_نئوکلاسیکها
#آلفرد_مارشال (1924-1842) اقتصاد دان انگلیسی و مدون کننده نظریه عرضه و تقاضا و مطلوبیت نهایی در علم اقتصاد.
کتابهای مارشال به ویژه اصول علم اقتصاد، سالها درسنامه دانشکدههای اقتصادی انگلستان و جهان بود.
« سرمایه، آن بخش از دارایی است که از درون آن ثروت تازه پدید آید. »
« حق مالکیت افراد، برآمده از قوانین مدنی و بینالمللی یا دست کم عرف است که قدرت آن از قانون کمتر نیست. »
#جان_مینارد_کینز (1946-1883)، اقتصاددانان انگلیسی که آرای او به شکلگیری مکتب کینز انجامید.
آرای کینز بر نظریههای اقتصادی پس از او و رفتار دولتها به ویژه در سیاست گذاریهای سالانه تاثیر عمیقی گذاشت.
« دولتها در دورههایی که تورم به صورت پیوسته وجود دارد، بخش بزرگی از دارایی شهروندان خود را به صورت پنهانی مصادره میکنند. »
« مساله این نیست که مردم را چگونه به قبول افکار جدید متقاعد کنیم. مساله اصلی این است که چطور به آنها بقبولانیم عقاید کهنه را فراموش کنند. »
« در درازمدت هم مردهایم. (پس راهحلهای اقتصادی باید معطوف به حل مسائل آنی باشد). »
#اقتصاد_نئوكلاسيك
اقتصاددانان به طور علني با يكديگر مخالفت ميكنند، ميزان اين مخالفت در حدي است كـه گـاهي مورد تمسخر قرار ميگيرند. افرادي غير از اقتصاددانان ممكن است هنـوز پـي نبـرده باشـند كـه ايـن مخالفتها بيشتر در مورد جزئيات است اما وقتي نظريه كلي اقتصاد مطرح ميشود اغلب اقتصاددانان با يكديگر موافقند.
ريچارد نيكسون رئيس جمهورآمريكا، در دفاع از كسري بودجـه در مقابـل اتهـام محافظه كاران مبني بر اينكه اين يك اقدام كينزي است، پاسخ داد كه:
«اكنون ما همه كينزي هستيم».
در واقع آنچه او با يد ميگفت اين بود: «اكنون ما همه نئوكلاسيك هستيم، حتي كينزيها»، زيرا آنچه بــه دانــشجويان آمــوزش داده مــيشــود و آنچــه امــروزه در جريــان اصــلي اقتــصاد اســت، اقتــصاد نئوكلاسيك است.
در اواسط قرن نوزدهم، اقتصاددانان انگليسي زبان به ديدگاه مشتركي در مـورد نظريـه ارزش و نظريه توزيع دست يافتند.
به عنوان مثال چنين فكر ميكردند كه ارزش يك پيمانه (بوشل) ذرت، بـه
هزينه هاي صرف شده براي توليد آن پيمانه بـستگي دارد. تـصور مـيشـد سـتانده يـا محـصول يـك اقتصاد هم ميان گروههاي اجتماعي مختلف بايد تقسيم يا توزيـع شـود، مطـابق هزينـه هـايي كـه ايـن گروهها براي توليد اين محصول متحمل شده اند. اين تقريباً همان « #نظريه_كلاسيك » بـود كـه توسـط آدام اسميت، ديويد ريكاردو و كـارل مـاركس، جـان اسـتوارت ميـل، توماس رابـرت مـال توس توسعه يافت.
در اين رويكرد، مشكلاتي وجود داشت. اصليترين مشكل ايـن بـود كـه قيمتهـاي بـازار لزومـاً بازتابي از «ارزشي» نبودند كه تعريف ميشد زيرا افراد اغلب تمايـل دارنـد بـراي يـك شـيء مبلغـي بيش از ارزش آن بپردازند. نظريه هاي « #ارزش_ذاتي » كلاسيكها كه ارزش را دارايي ميدانستند كـه در يك شيء به طور ذاتي وجود دارد، به تدريج جاي خود را به اين ديدگاه دادند كـه در آن ارزش بـه رابطة ميان آن شي و شخص به دسـت آورنـده آن بـستگي داشـت. چنـدين اقتـصاددان در مكانهـاي مختلف در زماني يكسان (دهه 1870 و دهه 1880)، ارزش را براساس رابطة ميان هزينه هاي توليـد و «عناصر ذهني» كه بعدها «عرضه» و«تقاضا» ناميـده شـد مـيدانـستند. ايـن ديـدگاه بـا عنـوان انقـلاب در علم اقتصاد معروف شد و نظريه فراگيري كه از ايـن ايـده هـا بـه وجـود آمـد ،
« #اقتـصاد_مارجينال_نئوكلاسيك» نام گرفت.
به نظرميرسد اولين شخصي كه از اصطلاح « #اقتصاد_نئوكلاسيك» اسـتفاده كرد، اقتصاددان آمريكايي #تورستن_وبلن بوده است.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#آشنایی_با_یکی_از_مکاتب_بزرگ_اقتصادی_دنیا
☆3
#گفتههای_نئوکلاسیکها
#آلفرد_مارشال (1924-1842) اقتصاد دان انگلیسی و مدون کننده نظریه عرضه و تقاضا و مطلوبیت نهایی در علم اقتصاد.
کتابهای مارشال به ویژه اصول علم اقتصاد، سالها درسنامه دانشکدههای اقتصادی انگلستان و جهان بود.
« سرمایه، آن بخش از دارایی است که از درون آن ثروت تازه پدید آید. »
« حق مالکیت افراد، برآمده از قوانین مدنی و بینالمللی یا دست کم عرف است که قدرت آن از قانون کمتر نیست. »
#جان_مینارد_کینز (1946-1883)، اقتصاددانان انگلیسی که آرای او به شکلگیری مکتب کینز انجامید.
آرای کینز بر نظریههای اقتصادی پس از او و رفتار دولتها به ویژه در سیاست گذاریهای سالانه تاثیر عمیقی گذاشت.
« دولتها در دورههایی که تورم به صورت پیوسته وجود دارد، بخش بزرگی از دارایی شهروندان خود را به صورت پنهانی مصادره میکنند. »
« مساله این نیست که مردم را چگونه به قبول افکار جدید متقاعد کنیم. مساله اصلی این است که چطور به آنها بقبولانیم عقاید کهنه را فراموش کنند. »
« در درازمدت هم مردهایم. (پس راهحلهای اقتصادی باید معطوف به حل مسائل آنی باشد). »
#اقتصاد_نئوكلاسيك
اقتصاددانان به طور علني با يكديگر مخالفت ميكنند، ميزان اين مخالفت در حدي است كـه گـاهي مورد تمسخر قرار ميگيرند. افرادي غير از اقتصاددانان ممكن است هنـوز پـي نبـرده باشـند كـه ايـن مخالفتها بيشتر در مورد جزئيات است اما وقتي نظريه كلي اقتصاد مطرح ميشود اغلب اقتصاددانان با يكديگر موافقند.
ريچارد نيكسون رئيس جمهورآمريكا، در دفاع از كسري بودجـه در مقابـل اتهـام محافظه كاران مبني بر اينكه اين يك اقدام كينزي است، پاسخ داد كه:
«اكنون ما همه كينزي هستيم».
در واقع آنچه او با يد ميگفت اين بود: «اكنون ما همه نئوكلاسيك هستيم، حتي كينزيها»، زيرا آنچه بــه دانــشجويان آمــوزش داده مــيشــود و آنچــه امــروزه در جريــان اصــلي اقتــصاد اســت، اقتــصاد نئوكلاسيك است.
در اواسط قرن نوزدهم، اقتصاددانان انگليسي زبان به ديدگاه مشتركي در مـورد نظريـه ارزش و نظريه توزيع دست يافتند.
به عنوان مثال چنين فكر ميكردند كه ارزش يك پيمانه (بوشل) ذرت، بـه
هزينه هاي صرف شده براي توليد آن پيمانه بـستگي دارد. تـصور مـيشـد سـتانده يـا محـصول يـك اقتصاد هم ميان گروههاي اجتماعي مختلف بايد تقسيم يا توزيـع شـود، مطـابق هزينـه هـايي كـه ايـن گروهها براي توليد اين محصول متحمل شده اند. اين تقريباً همان « #نظريه_كلاسيك » بـود كـه توسـط آدام اسميت، ديويد ريكاردو و كـارل مـاركس، جـان اسـتوارت ميـل، توماس رابـرت مـال توس توسعه يافت.
در اين رويكرد، مشكلاتي وجود داشت. اصليترين مشكل ايـن بـود كـه قيمتهـاي بـازار لزومـاً بازتابي از «ارزشي» نبودند كه تعريف ميشد زيرا افراد اغلب تمايـل دارنـد بـراي يـك شـيء مبلغـي بيش از ارزش آن بپردازند. نظريه هاي « #ارزش_ذاتي » كلاسيكها كه ارزش را دارايي ميدانستند كـه در يك شيء به طور ذاتي وجود دارد، به تدريج جاي خود را به اين ديدگاه دادند كـه در آن ارزش بـه رابطة ميان آن شي و شخص به دسـت آورنـده آن بـستگي داشـت. چنـدين اقتـصاددان در مكانهـاي مختلف در زماني يكسان (دهه 1870 و دهه 1880)، ارزش را براساس رابطة ميان هزينه هاي توليـد و «عناصر ذهني» كه بعدها «عرضه» و«تقاضا» ناميـده شـد مـيدانـستند. ايـن ديـدگاه بـا عنـوان انقـلاب در علم اقتصاد معروف شد و نظريه فراگيري كه از ايـن ايـده هـا بـه وجـود آمـد ،
« #اقتـصاد_مارجينال_نئوكلاسيك» نام گرفت.
به نظرميرسد اولين شخصي كه از اصطلاح « #اقتصاد_نئوكلاسيك» اسـتفاده كرد، اقتصاددان آمريكايي #تورستن_وبلن بوده است.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#آشنایی_با_یکی_از_مکاتب_بزرگ_اقتصادی_دنیا
☆4
#اقتصاد_نئوکلاسیک
چارچوب اقتصاد نئوكلاسيك چنين خلاصه شده است:
خريداران تلاش ميكنند تا نفع شان از
به دست آوردن كالاها را به حداكثر برسانند و ا ين كار را با افزايش خريدهاي خود از يك كـالا تـا جايي انجام ميدهند كه آنچه آنها از يك واحد اضافه به دست ميآورنـد بـا آنچـه آنهـا بايـد از آن صرفنظر كنند تا آنرا به دست آورند، موازنه شود.
به اين ترتيب آنها «مطلوبيت» خود را به حداكثر ميرسانند، يعني رضـايتمندي همـراه بـا مـصرف كالاهـا و خـدمات . بـه همـين ترتيـب، افـراد بـرا ي بنگاههايي كه ميخواهند آنها را استخدام كنند، نيروي كار خود را عرضه ميكنند، با موازنـه كـردن منافع از ارائه واحد نهايي خدماتشان (دستمزدي كه به دست خواهند آورد) با عدم مطلوبيت خود از نيروي كار يا از دسـت دادن فراغـت.
بـه ايـن ترتيـب افـراد انتخابهايـشان را در وضـع نهـايي انجام ميدهند. نتيجه اين جريان، #نظريه_تقاضاي_كالا_و_عرضه_عوامل_مولد است.
به طور مشابه، توليدكنندگان تلاش ميكنند كه واحدهاي كالاي خود را به گونه اي توليد كنند كه هزينة توليد واحد بيشتر يا نهايي با درآمد حاصل از آن موازنه شود. به اين طريق آنها سـود خـود را به حداكثر ميرسانند.
بنگاهها نيز تا جايي نيروي كار استخدام ميكنند كه هزينه اسـتخدام اضـافي
آنها با ارزش محصولي كه نيروي كار اضافي توليد ميكند، موازنه شود.
بنابراين، ديدگاه نئوكلاسيكي با كارگزاران اقتصادي سروكار دارد كه خانوار يا بنگاه هستند و بهينه سازي ميكنند (با انجام آنچه ميتوانند انجام دهنـد) مـشروط بـه تمـام قيـدهاي (محـدوديتهاي) مربوط.
ارزش با تمايلات نامحدود ارتباط دارد و خواسته ها با محدوديتها يا كميابي در تـضاد اسـت.
مسائل مربوط به تصميم گيري در بازارها دائماً وجود دارد. قيمتها، علامت هايي هستند كه به خانوارها و بنگاهها ميگويند كه آيا تمايلات متضادشان ميتواند با يكديگر منطبق شود يا خير؟
به عنوان مثـال، در برخي قيمت اتوموبيل ها، من ميخواهم اتومبيل جديدي بخرم.
در همان قيمت، ديگران ممكن است بخواهند اتومبيلهايي بخرند،
اما صنعتگران ممكن است نخواهند آنقدر اتومبيل توليد كنند كه همه مـا خریداران میخواهیم.
يأس (نا اميدي) ممكن است ما را به حـراج بالقوه و تشويق برخي توليد كنندگان نهايي (مارجينال) سوق دهد.
با تغييـر قيمـت، عـدم تـوازن ميـان سفارش خريد و سفارش فروش كاهش مي يابد.
بـه ايـن ترتيـب بهينـه سـازي بـا قيـد (محـدوديت) و وابستگي متقابل بازار به تعادل اقتصادي منتهي ميشود.
اين همان ديدگاه #نئوكلاسيكي است.
اقتصاد نئوكلاسيك همان چيزي است كه #فرا_نظريه نامیده شده است .
یعنی آن مجموعه ایی از قواعد ضمني يا شناخت هايي كه براي ساختن نظريه هاي اقتصادي رضايت بخش است. اين يك برنامه تحقيقی علمي است كه نظريه هاي اقتصادي ايجاد ميكند.
فروض اساسي آن، موارد قابل بحثي نيستند که از طريق آنها بتوان شناخت مشترك افرادي كه خود را اقتصاددانان نئوكلاسيك مينامند يا اقتصاددانان
بدون عنواني خاص را تعريف كرد.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#آشنایی_با_یکی_از_مکاتب_بزرگ_اقتصادی_دنیا
☆4
#اقتصاد_نئوکلاسیک
چارچوب اقتصاد نئوكلاسيك چنين خلاصه شده است:
خريداران تلاش ميكنند تا نفع شان از
به دست آوردن كالاها را به حداكثر برسانند و ا ين كار را با افزايش خريدهاي خود از يك كـالا تـا جايي انجام ميدهند كه آنچه آنها از يك واحد اضافه به دست ميآورنـد بـا آنچـه آنهـا بايـد از آن صرفنظر كنند تا آنرا به دست آورند، موازنه شود.
به اين ترتيب آنها «مطلوبيت» خود را به حداكثر ميرسانند، يعني رضـايتمندي همـراه بـا مـصرف كالاهـا و خـدمات . بـه همـين ترتيـب، افـراد بـرا ي بنگاههايي كه ميخواهند آنها را استخدام كنند، نيروي كار خود را عرضه ميكنند، با موازنـه كـردن منافع از ارائه واحد نهايي خدماتشان (دستمزدي كه به دست خواهند آورد) با عدم مطلوبيت خود از نيروي كار يا از دسـت دادن فراغـت.
بـه ايـن ترتيـب افـراد انتخابهايـشان را در وضـع نهـايي انجام ميدهند. نتيجه اين جريان، #نظريه_تقاضاي_كالا_و_عرضه_عوامل_مولد است.
به طور مشابه، توليدكنندگان تلاش ميكنند كه واحدهاي كالاي خود را به گونه اي توليد كنند كه هزينة توليد واحد بيشتر يا نهايي با درآمد حاصل از آن موازنه شود. به اين طريق آنها سـود خـود را به حداكثر ميرسانند.
بنگاهها نيز تا جايي نيروي كار استخدام ميكنند كه هزينه اسـتخدام اضـافي
آنها با ارزش محصولي كه نيروي كار اضافي توليد ميكند، موازنه شود.
بنابراين، ديدگاه نئوكلاسيكي با كارگزاران اقتصادي سروكار دارد كه خانوار يا بنگاه هستند و بهينه سازي ميكنند (با انجام آنچه ميتوانند انجام دهنـد) مـشروط بـه تمـام قيـدهاي (محـدوديتهاي) مربوط.
ارزش با تمايلات نامحدود ارتباط دارد و خواسته ها با محدوديتها يا كميابي در تـضاد اسـت.
مسائل مربوط به تصميم گيري در بازارها دائماً وجود دارد. قيمتها، علامت هايي هستند كه به خانوارها و بنگاهها ميگويند كه آيا تمايلات متضادشان ميتواند با يكديگر منطبق شود يا خير؟
به عنوان مثـال، در برخي قيمت اتوموبيل ها، من ميخواهم اتومبيل جديدي بخرم.
در همان قيمت، ديگران ممكن است بخواهند اتومبيلهايي بخرند،
اما صنعتگران ممكن است نخواهند آنقدر اتومبيل توليد كنند كه همه مـا خریداران میخواهیم.
يأس (نا اميدي) ممكن است ما را به حـراج بالقوه و تشويق برخي توليد كنندگان نهايي (مارجينال) سوق دهد.
با تغييـر قيمـت، عـدم تـوازن ميـان سفارش خريد و سفارش فروش كاهش مي يابد.
بـه ايـن ترتيـب بهينـه سـازي بـا قيـد (محـدوديت) و وابستگي متقابل بازار به تعادل اقتصادي منتهي ميشود.
اين همان ديدگاه #نئوكلاسيكي است.
اقتصاد نئوكلاسيك همان چيزي است كه #فرا_نظريه نامیده شده است .
یعنی آن مجموعه ایی از قواعد ضمني يا شناخت هايي كه براي ساختن نظريه هاي اقتصادي رضايت بخش است. اين يك برنامه تحقيقی علمي است كه نظريه هاي اقتصادي ايجاد ميكند.
فروض اساسي آن، موارد قابل بحثي نيستند که از طريق آنها بتوان شناخت مشترك افرادي كه خود را اقتصاددانان نئوكلاسيك مينامند يا اقتصاددانان
بدون عنواني خاص را تعريف كرد.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1