Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#اثبات_گرایی :
قسمت اول
اثبات گرایی روشی است که از به کارگیری روشهای علوم طبیعی در علوم اجتماعی حمایت می کند و طرفدار وحدت روش در علوم مختلف است.
اثبات گرایی از اساس بر این ایده طبیعت گرایانه استوار است، که علم یعنی مطالعه واقعیتی، که بیرون از بحث و گفتگوی علمی وجود دارد (بنتون و یان کرایب،1384). "گرارد دلانتی" (1384)
اثبات گرایی را به طور کلی در پنج اصل جمع کرده است.
1- #علم_گرایی_یا_وحدت_روش_علمی:
بنا بر اثبات گرایی، هیچ گونه تمایزی میان روش های علوم طبیعی و علوم اجتماعی وجود ندارد.
2- #طبیعت_گرایی_یا_پدیدار_گرایی:
وحدت علوم فقط در روش علوم محدود نمی شود، بلکه موضوع آنها هم واحد است. علم مطالعه واقعیتی است، که در مقایسه با خود علم امری خارجی شمرده می شود. این واقعیت به واحدهای مشاهده پذیر یا پدیده های طبیعی قابل تبدیل است.
3- #تجربه_گرایی:
پایه ی علم، مشاهده است. علم اثبات گرا به کلی بر چیزی استوار است، که میتواند مشاهده و ارزیابی شود.
به عبارت دیگر به نظر پوزیتیویست ها، محقق با روش تجربی با مشاهده، به سوی مرحله ارزیابی پیش می رود. یعنی دانشمند، تجربه را برای کشف قوانینی کلی که به نحو عینی وجود دارند، به کار می برد. قوانینی که بتوان از آنها فرضیه هایی را بیرون کشید، که برای پیش بینی رویدادها قابل استفاده باشند.
4- #رهایی_از_ارزش:
علم در باره موضوع خود داوری نمی کند. و عملی خنثی و آزاد از ارزشهای اجتماعی و اخلاقی است.
بنابراین، اثبات گرایان بر دوگانگی واقعیت و ارزش تاکید می کنند.
آن ها مدعی اند که ارزش نمی تواند از واقعیت سرچشمه بگیرد.
بنابراین اثبات گرایی بر دوگانگی واقعیت و ارزش تأکید می کند.
بنابر علم اجتماعی اثبات گرا، فقط واقعیت های اجتماعی می توانند ارزیابی شوند.
5- #معرفت_ابزاری:
به طور کلی نهاد علم به عنوان حرفه در جامعه جدید، جستجوی معرفت دارای کاربرد فنی را تسهیل کرده، گرچه ممکن است شکل های سیاسی گوناگونی به خود بگیرد (دلانتی، 1384:38-39).
در کل می توان دیدگاه پوزیتیویست ها را اینگونه جمع بندی کرد که: به نظر فیلسوفان تجربه گرا، حواس انسان یگانه منبع شناخت است.
آنان معتقدند که ذهن انسان در بدو تولد، به اصطلاح لوح سفید است. و شناخت، پس از آن و از گذر آموختن به منظور تشخیص الگوهای تکرار شونده در تجربه ما و ربط دادن ایده های عام به آنها کسب می شود.
شناخت اصیل به بیان این الگوها در تجربه و چیزی که می توان از آن استنباط کرد، محدود می شود.
مسلم است ،نتایج استدلال های ریاضی و منطقی ای که عقل گراها را بسیار مفتون کرده بود، ناشی از این واقعیت است، که بنا به تعریف صادقند و چیزی در مورد جهان به ما نمی گویند (تد بنتون و یان کرایب،1384).
مرسوم این است، که اثبات گرایی را با علم اجتماعی تأویلی و یا تفسیری و یا علم اجتماعی انتقادی و به طور عمده الهام گرفته از مارکسیسم، در تقابل قرار می دهند.
ولی اثبات گرایی که مفروضه های خاصی در مورد علوم طبیعی دارد، به وسیله توسعه های غیر اثبات گرایانه ای که درون خود علم روی داده است، نیز تضعیف شده است.
بنابراین این مکتب هم در علوم اجتماعی و هم علوم طبیعی بویژه در دهه پنجاه به شدت مورد تردید واقع شده است (همان، ص36).
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#اثبات_گرایی :
قسمت اول
اثبات گرایی روشی است که از به کارگیری روشهای علوم طبیعی در علوم اجتماعی حمایت می کند و طرفدار وحدت روش در علوم مختلف است.
اثبات گرایی از اساس بر این ایده طبیعت گرایانه استوار است، که علم یعنی مطالعه واقعیتی، که بیرون از بحث و گفتگوی علمی وجود دارد (بنتون و یان کرایب،1384). "گرارد دلانتی" (1384)
اثبات گرایی را به طور کلی در پنج اصل جمع کرده است.
1- #علم_گرایی_یا_وحدت_روش_علمی:
بنا بر اثبات گرایی، هیچ گونه تمایزی میان روش های علوم طبیعی و علوم اجتماعی وجود ندارد.
2- #طبیعت_گرایی_یا_پدیدار_گرایی:
وحدت علوم فقط در روش علوم محدود نمی شود، بلکه موضوع آنها هم واحد است. علم مطالعه واقعیتی است، که در مقایسه با خود علم امری خارجی شمرده می شود. این واقعیت به واحدهای مشاهده پذیر یا پدیده های طبیعی قابل تبدیل است.
3- #تجربه_گرایی:
پایه ی علم، مشاهده است. علم اثبات گرا به کلی بر چیزی استوار است، که میتواند مشاهده و ارزیابی شود.
به عبارت دیگر به نظر پوزیتیویست ها، محقق با روش تجربی با مشاهده، به سوی مرحله ارزیابی پیش می رود. یعنی دانشمند، تجربه را برای کشف قوانینی کلی که به نحو عینی وجود دارند، به کار می برد. قوانینی که بتوان از آنها فرضیه هایی را بیرون کشید، که برای پیش بینی رویدادها قابل استفاده باشند.
4- #رهایی_از_ارزش:
علم در باره موضوع خود داوری نمی کند. و عملی خنثی و آزاد از ارزشهای اجتماعی و اخلاقی است.
بنابراین، اثبات گرایان بر دوگانگی واقعیت و ارزش تاکید می کنند.
آن ها مدعی اند که ارزش نمی تواند از واقعیت سرچشمه بگیرد.
بنابراین اثبات گرایی بر دوگانگی واقعیت و ارزش تأکید می کند.
بنابر علم اجتماعی اثبات گرا، فقط واقعیت های اجتماعی می توانند ارزیابی شوند.
5- #معرفت_ابزاری:
به طور کلی نهاد علم به عنوان حرفه در جامعه جدید، جستجوی معرفت دارای کاربرد فنی را تسهیل کرده، گرچه ممکن است شکل های سیاسی گوناگونی به خود بگیرد (دلانتی، 1384:38-39).
در کل می توان دیدگاه پوزیتیویست ها را اینگونه جمع بندی کرد که: به نظر فیلسوفان تجربه گرا، حواس انسان یگانه منبع شناخت است.
آنان معتقدند که ذهن انسان در بدو تولد، به اصطلاح لوح سفید است. و شناخت، پس از آن و از گذر آموختن به منظور تشخیص الگوهای تکرار شونده در تجربه ما و ربط دادن ایده های عام به آنها کسب می شود.
شناخت اصیل به بیان این الگوها در تجربه و چیزی که می توان از آن استنباط کرد، محدود می شود.
مسلم است ،نتایج استدلال های ریاضی و منطقی ای که عقل گراها را بسیار مفتون کرده بود، ناشی از این واقعیت است، که بنا به تعریف صادقند و چیزی در مورد جهان به ما نمی گویند (تد بنتون و یان کرایب،1384).
مرسوم این است، که اثبات گرایی را با علم اجتماعی تأویلی و یا تفسیری و یا علم اجتماعی انتقادی و به طور عمده الهام گرفته از مارکسیسم، در تقابل قرار می دهند.
ولی اثبات گرایی که مفروضه های خاصی در مورد علوم طبیعی دارد، به وسیله توسعه های غیر اثبات گرایانه ای که درون خود علم روی داده است، نیز تضعیف شده است.
بنابراین این مکتب هم در علوم اجتماعی و هم علوم طبیعی بویژه در دهه پنجاه به شدت مورد تردید واقع شده است (همان، ص36).
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#معرفی_سبک_هنری، #رمانتیسم
#Romantisme
☆1
نام جنبش هنری است که در اواخر سده ی هجده و اوایل سده ی نوزدهم میلادی شکل گرفت. و در معنای عام، به دوره هایی اطلاق می شود که کیفیت های عاطفی و تخیلی در هنر و زندگی مورد تاکید قرار می گیرند. دوره ی اوج این جنبش بین سال های 1790تا 1840 بود و در اصل انگلستان، زادگاه این شیوه بود.
مضمون های شاخص هنر رمانتیک عبارت بودند از :
#عشق_به_منظره های بکر طبیعی و #امور_رمز_آمیز_غریب در هر هیئت و ظاهری،
#غم_غربت درباره ی دوران گذشته، #اشتیاق_پرشور به نیروهای لگام گسیخته،
#تمایل_شدید_به_آزادی و... ( واژه ی رمانتیک در لغت به معنای خیالی، افسانه وار و واهی است)
در همین معنا رمانتیسم چون یک روش هنریِ متضاد با کلاسیسیسم و رئالیسم دانسته می شود.
رمانتی سیسم اصطلاحی است که در تاریخ هنرهای نوین نمی توان آن را کنار گذاشت، این اصطلاح را اواخر قرن هجدهم، ابتدا منتقدین آلمانی برای تفکیک خصوصیات هنری " #مدرن " از خصوصیات " #کلاسیک " به کار بردند.
رمانتی سیسم به قدری جلوه ها و نمودهای متنوعی دارد که ذکر یک توصیف واحد برای آن غیر ممکن است.
اما موضوع اصلی آن #اعتقاد_به_ارزش_تجربه_شخصی و فردی است،
در واقع رمانتیسم واکنشی بود در مقابل #خردگرایی_عصر_روشنگری و نظم سبک کلاسیک.
واژه ی رمانتیک از واژه ی فرانسوی " #رُمانس" - به معنای #داستان_تخیلی قرون وسطایی که به زبان های لاتینی نوشته می شد - مشتق شده است.
و در اصطلاح تاریخ هنر و نقد هنری به کاربرد صور به صورت غیر صحیح، نااستوار، غیر منطقی، شخصی و بیانگر در هر اثر هنری اشاره دارد (در نقطه ی مقابلِ گرایش به صور صریح، استوار، منطقی، غیر شخصی، و دارای تناسب آثار کلاسیک).
هنر رمانتیک از اصول و قواعد معین زیبایی صوری پیروی نمی کند، ولی همچون هنر کلاسیک گرا، بیشتر به مفاهیم آرمانی می پردازد تا امور واقعی.
"نمایش هیجان طوفانی و طبیعت سرکش" که از جمله علایق رومانتی سیسم بود، نیاز به شیوه ای " #پر_از_حرکت_و_رنگ" داشت. و برای متقاعد کردن بیننده، باید نحوه ی ارائه ی اثر تا حد امکان " #واقعگرایانه " باشد.
رومانتیست ها تمایل به طبیعت گرایی و واقعگرایی داشتند، نمونه از از این واقعگرایی در پیکره ی یکی از شخصیت های داستان " سه تفنگدار " اثر دوما که توسط" گوستاو کوربه gustavecourbet (نقاش و پیکره ساز فرانسوی) ساخته شده بود را می توان مشاهده کرد.
رمانتیسم، بیشتر گرایش ذهنی ارائه می دهد تا مجموعه ای از روش های سبک شناسانه و بیشتر با بیان ایده ای مرتبط است که منشاء در قالب سخن دارد تا قالب بصری. به همین دلیل رومانتیسم خود را با سهولت بیشتری در موسیقی و ادبیات بیان می کند تا هنرهای بصری.
زیرا مفهوم لایتناهی و تعالی، مفهوم نیرو هایی که فراتر از مرزهای خرد می روند، ضرورتا باید مبهم باشند، یعنی بیشتر مصداق ذهنی داشته باشند تا محسوس به آن صورت که در نقاشی و مجسمه سازی مشهود است.
گرچه هیچ سبک و مکتب رمانتیکی در #معماری وجود ندارد، اما #احیا_مجدد_سبک_گوتیک، بویژه در مراحل آغازین آن جنبه ای از رمانتیسم محسوب می شود.
#نقاشی در قرن نوزدهم شدیدا از روح رومانتی سیسم تاثیر پذیرفته بود، در آغاز سبک جدید "فرانسیسکو گویا" نقاش بزرگ اسپانیایی را می بینیم با تابلوی معروفش" سوم ماه مه (The Third of May) که به قول خودش، سه استاد داشت: #ولاسکوئز، #رامبراند و #طبیعت! (گویا یک شخصیت انتقالی است که در هیچ رده ی معینی طبقه بندی نمی شود و چند گرایش هنری را به هم ربط می دهد) نمونه ای از اغراق های احساسی را در تابلوی " سوم ماه مه " می بینیم. در این تابلو، گویا برای نمایش عناد، نفرت و وحشت، حالت ها و حرکات پیکره ها را به نحو شگفت آوری اغراق آمیز کرده است.
نقاش رومانتیک دیگر " #اوژن_دلاکروا" Delacroix است.
در تابلوی پاگا نی نی که تصویر یک موسیقیدان و نوازنده ی معروف آن زمان است، کوشیده که جوهر درونی موضوع را نمایش بدهد، به عوض تصویر کردن شخص پاگانی نی کوشیده است که تصویرِ موسیقی او را و به عبارت بهتر "حقیقت ذهنی وی" را ارائه کند.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#معرفی_سبک_هنری، #رمانتیسم
#Romantisme
☆1
نام جنبش هنری است که در اواخر سده ی هجده و اوایل سده ی نوزدهم میلادی شکل گرفت. و در معنای عام، به دوره هایی اطلاق می شود که کیفیت های عاطفی و تخیلی در هنر و زندگی مورد تاکید قرار می گیرند. دوره ی اوج این جنبش بین سال های 1790تا 1840 بود و در اصل انگلستان، زادگاه این شیوه بود.
مضمون های شاخص هنر رمانتیک عبارت بودند از :
#عشق_به_منظره های بکر طبیعی و #امور_رمز_آمیز_غریب در هر هیئت و ظاهری،
#غم_غربت درباره ی دوران گذشته، #اشتیاق_پرشور به نیروهای لگام گسیخته،
#تمایل_شدید_به_آزادی و... ( واژه ی رمانتیک در لغت به معنای خیالی، افسانه وار و واهی است)
در همین معنا رمانتیسم چون یک روش هنریِ متضاد با کلاسیسیسم و رئالیسم دانسته می شود.
رمانتی سیسم اصطلاحی است که در تاریخ هنرهای نوین نمی توان آن را کنار گذاشت، این اصطلاح را اواخر قرن هجدهم، ابتدا منتقدین آلمانی برای تفکیک خصوصیات هنری " #مدرن " از خصوصیات " #کلاسیک " به کار بردند.
رمانتی سیسم به قدری جلوه ها و نمودهای متنوعی دارد که ذکر یک توصیف واحد برای آن غیر ممکن است.
اما موضوع اصلی آن #اعتقاد_به_ارزش_تجربه_شخصی و فردی است،
در واقع رمانتیسم واکنشی بود در مقابل #خردگرایی_عصر_روشنگری و نظم سبک کلاسیک.
واژه ی رمانتیک از واژه ی فرانسوی " #رُمانس" - به معنای #داستان_تخیلی قرون وسطایی که به زبان های لاتینی نوشته می شد - مشتق شده است.
و در اصطلاح تاریخ هنر و نقد هنری به کاربرد صور به صورت غیر صحیح، نااستوار، غیر منطقی، شخصی و بیانگر در هر اثر هنری اشاره دارد (در نقطه ی مقابلِ گرایش به صور صریح، استوار، منطقی، غیر شخصی، و دارای تناسب آثار کلاسیک).
هنر رمانتیک از اصول و قواعد معین زیبایی صوری پیروی نمی کند، ولی همچون هنر کلاسیک گرا، بیشتر به مفاهیم آرمانی می پردازد تا امور واقعی.
"نمایش هیجان طوفانی و طبیعت سرکش" که از جمله علایق رومانتی سیسم بود، نیاز به شیوه ای " #پر_از_حرکت_و_رنگ" داشت. و برای متقاعد کردن بیننده، باید نحوه ی ارائه ی اثر تا حد امکان " #واقعگرایانه " باشد.
رومانتیست ها تمایل به طبیعت گرایی و واقعگرایی داشتند، نمونه از از این واقعگرایی در پیکره ی یکی از شخصیت های داستان " سه تفنگدار " اثر دوما که توسط" گوستاو کوربه gustavecourbet (نقاش و پیکره ساز فرانسوی) ساخته شده بود را می توان مشاهده کرد.
رمانتیسم، بیشتر گرایش ذهنی ارائه می دهد تا مجموعه ای از روش های سبک شناسانه و بیشتر با بیان ایده ای مرتبط است که منشاء در قالب سخن دارد تا قالب بصری. به همین دلیل رومانتیسم خود را با سهولت بیشتری در موسیقی و ادبیات بیان می کند تا هنرهای بصری.
زیرا مفهوم لایتناهی و تعالی، مفهوم نیرو هایی که فراتر از مرزهای خرد می روند، ضرورتا باید مبهم باشند، یعنی بیشتر مصداق ذهنی داشته باشند تا محسوس به آن صورت که در نقاشی و مجسمه سازی مشهود است.
گرچه هیچ سبک و مکتب رمانتیکی در #معماری وجود ندارد، اما #احیا_مجدد_سبک_گوتیک، بویژه در مراحل آغازین آن جنبه ای از رمانتیسم محسوب می شود.
#نقاشی در قرن نوزدهم شدیدا از روح رومانتی سیسم تاثیر پذیرفته بود، در آغاز سبک جدید "فرانسیسکو گویا" نقاش بزرگ اسپانیایی را می بینیم با تابلوی معروفش" سوم ماه مه (The Third of May) که به قول خودش، سه استاد داشت: #ولاسکوئز، #رامبراند و #طبیعت! (گویا یک شخصیت انتقالی است که در هیچ رده ی معینی طبقه بندی نمی شود و چند گرایش هنری را به هم ربط می دهد) نمونه ای از اغراق های احساسی را در تابلوی " سوم ماه مه " می بینیم. در این تابلو، گویا برای نمایش عناد، نفرت و وحشت، حالت ها و حرکات پیکره ها را به نحو شگفت آوری اغراق آمیز کرده است.
نقاش رومانتیک دیگر " #اوژن_دلاکروا" Delacroix است.
در تابلوی پاگا نی نی که تصویر یک موسیقیدان و نوازنده ی معروف آن زمان است، کوشیده که جوهر درونی موضوع را نمایش بدهد، به عوض تصویر کردن شخص پاگانی نی کوشیده است که تصویرِ موسیقی او را و به عبارت بهتر "حقیقت ذهنی وی" را ارائه کند.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#آشنایی_با_سبک_های_هنری
#کوبیسم
#cubism :
☆1
جنبش هنری که به سبب نوآوری در روش دیدن، انقلابی ترین و نافذ ترین جنبش هنری سده بیستم به حساب می آید.
کوبیست ها با تدوین یک نظام عقلانی در هنر کوشیدند مفهوم نسبیت واقعیت، به هم بافتگی پدیده ها و تاثیر متقابل وجوه هستی را تحقق بخشند. جوهر فلسفی این کشف با کشفهای جدید دانشمندان- به خصوص در علم فیزیک- همانندی داشت.
جنبش کوبیسم توسط " #پیکاسو" و " #براک" بنیان گذارده شد، مبانی زیبایی شناختی کوبیسم طی هفت سال شکل گرفت(1914-1907)
با این حال برخی روشها و کشفهای کوبیست ها در مکتبهای مختلف هنری سده بیستم ادامه یافتند. نامگذاری کوبیسم( #مکعب_گرایی ) را به #لویی_وُسِل، منتقد فرانسوی نسبت می دهند،
او به استناد گفته ی #ماتیس در باره ی « #خرده_مکعب_های_براک» این عنوان را با تمسخر به کار برد، ولی بعدا توسط خود هنرمندان پذیرفته شد.
کوبیسم محصول نگرشی خردگرایانه بر جهان بود.
به یک سخن، کوبیسم در برابر جریانی که #رمانتیسم_دلاکروا، گیرایی حسی در #امپرسیونیسم را به هم مربوط می کرد، واکنش نشان داد و آگاهانه به سنت خردگرا و کلاسیک متمایل شد.
پیشگامان کوبیسم مضمونهای تاریخی، روایی، احساسی و عاطفی را وانهادند و عمدتا #طبیعت_بیجان را موضوع کار قرار دادند.
در این عرصه نیز با امتناع از برداشتهای عاطفی و شخصی درباره چیزها، صرفا به ترکیب صور هندسی و نمودارهای اشیا پرداختند.
آنان بازنمایی جو و نور و جاذبه ی رنگ را – که دستاورد امپرسیونیستها بود – از نقاشی حذف کردند و حتی عملا به نوعی تکرنگی رسیدند.
با کاربست شکلهای هندسی از خطهای موزون آهنگین چشم پوشیدند و انگیزشهای احساسی در موضوع یا تصویر را تابع هدف عقلانی خود کردند.
شاید مهمترین دستاورد زیبایی شناختی کوبیستها آن بود که به مدد بر هم نهادن و درهم بافتن ترازها(پلانها)ی پشت نما نوعی فضای تصویری جدید پدید آوردند. در این فضای کم عمق، بی آنکه شگردهای سه بعد نمایی به کار برده شود، حجم و جسمیت اشیا نشان داده شد.
کوبیست ها – برخلاف هنرمندان پیشین – جهان مرئی را به طریقی بازنمایی نمی کردند که منظری از اشیا در زمان و مکانی خاص تجسم یابد.
آنان به این نتیجه رسیده بودند که نه فقط باید چیزها را همه جانبه دید، بلکه باید پوسته ظاهر را شکافت و به درون نگریست.
نمایش واقعیت چند وجهی یک شی مستلزم آن بود که از زوایای دید متعدد به طور همزمان به تصویر در آید، یعنی کل نمودهای ممکن شیء مجسم شود. ولی دستیابی به این کل عملا غیرممکن بود.
بنابراین بیشترین کاری که هنرمند کوبیست می توانست انجام دهد، القای بخشی از بی نهایت امکاناتی بود که در دید او آشکار می شد.
روشی که او به کار می برد تجزیه صور اشیاء به سحطهای هندسی و ترکیب مجدد این سطوح در یک مجموعه به هم بافته بود.
بدین سان، هنرمند کوبیست داعیه #واقعگرایی داشت، که بیشتر نوعی #واقعگرایی_مفهومی بود تا واقعگرایی بصری.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#آشنایی_با_سبک_های_هنری
#کوبیسم
#cubism :
☆1
جنبش هنری که به سبب نوآوری در روش دیدن، انقلابی ترین و نافذ ترین جنبش هنری سده بیستم به حساب می آید.
کوبیست ها با تدوین یک نظام عقلانی در هنر کوشیدند مفهوم نسبیت واقعیت، به هم بافتگی پدیده ها و تاثیر متقابل وجوه هستی را تحقق بخشند. جوهر فلسفی این کشف با کشفهای جدید دانشمندان- به خصوص در علم فیزیک- همانندی داشت.
جنبش کوبیسم توسط " #پیکاسو" و " #براک" بنیان گذارده شد، مبانی زیبایی شناختی کوبیسم طی هفت سال شکل گرفت(1914-1907)
با این حال برخی روشها و کشفهای کوبیست ها در مکتبهای مختلف هنری سده بیستم ادامه یافتند. نامگذاری کوبیسم( #مکعب_گرایی ) را به #لویی_وُسِل، منتقد فرانسوی نسبت می دهند،
او به استناد گفته ی #ماتیس در باره ی « #خرده_مکعب_های_براک» این عنوان را با تمسخر به کار برد، ولی بعدا توسط خود هنرمندان پذیرفته شد.
کوبیسم محصول نگرشی خردگرایانه بر جهان بود.
به یک سخن، کوبیسم در برابر جریانی که #رمانتیسم_دلاکروا، گیرایی حسی در #امپرسیونیسم را به هم مربوط می کرد، واکنش نشان داد و آگاهانه به سنت خردگرا و کلاسیک متمایل شد.
پیشگامان کوبیسم مضمونهای تاریخی، روایی، احساسی و عاطفی را وانهادند و عمدتا #طبیعت_بیجان را موضوع کار قرار دادند.
در این عرصه نیز با امتناع از برداشتهای عاطفی و شخصی درباره چیزها، صرفا به ترکیب صور هندسی و نمودارهای اشیا پرداختند.
آنان بازنمایی جو و نور و جاذبه ی رنگ را – که دستاورد امپرسیونیستها بود – از نقاشی حذف کردند و حتی عملا به نوعی تکرنگی رسیدند.
با کاربست شکلهای هندسی از خطهای موزون آهنگین چشم پوشیدند و انگیزشهای احساسی در موضوع یا تصویر را تابع هدف عقلانی خود کردند.
شاید مهمترین دستاورد زیبایی شناختی کوبیستها آن بود که به مدد بر هم نهادن و درهم بافتن ترازها(پلانها)ی پشت نما نوعی فضای تصویری جدید پدید آوردند. در این فضای کم عمق، بی آنکه شگردهای سه بعد نمایی به کار برده شود، حجم و جسمیت اشیا نشان داده شد.
کوبیست ها – برخلاف هنرمندان پیشین – جهان مرئی را به طریقی بازنمایی نمی کردند که منظری از اشیا در زمان و مکانی خاص تجسم یابد.
آنان به این نتیجه رسیده بودند که نه فقط باید چیزها را همه جانبه دید، بلکه باید پوسته ظاهر را شکافت و به درون نگریست.
نمایش واقعیت چند وجهی یک شی مستلزم آن بود که از زوایای دید متعدد به طور همزمان به تصویر در آید، یعنی کل نمودهای ممکن شیء مجسم شود. ولی دستیابی به این کل عملا غیرممکن بود.
بنابراین بیشترین کاری که هنرمند کوبیست می توانست انجام دهد، القای بخشی از بی نهایت امکاناتی بود که در دید او آشکار می شد.
روشی که او به کار می برد تجزیه صور اشیاء به سحطهای هندسی و ترکیب مجدد این سطوح در یک مجموعه به هم بافته بود.
بدین سان، هنرمند کوبیست داعیه #واقعگرایی داشت، که بیشتر نوعی #واقعگرایی_مفهومی بود تا واقعگرایی بصری.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#جامعه_شناسی_دینی_امیل_دورکیم
☆A
مقدمه:
دین یکی از موثر ترین و دائمی ترین پدیده هایی است که از دیرباز تا کنون در جوامع انسانی حضور داشته ، بر افراد و همچنین تحولات فرهنگی و اجتماعی جوامع اثر گذاشته است . دین و باور ها و اعتقادات دینی یکی از قدیمی ترین و در عین حال پویا ترین پدیده هایی هستند که توجه بسیاری از جمله متفکرین ، عالمان دینی ، فلاسفه ، انسان شناسان ، جامعه شناسان و ... را به خود جلب و مشغول کرده است .
چگونگی آفرینش و هستی ، فلسفه زندگی ، زندگی پس از مرگ ، همواره ذهن آدمی را به خود مشغول داشته است . افراد به دنبال یافتن منشا هستی شان ، هدف از آفرینش و خلقت شان و اینک ه از کجا آمده اند و به کجا می روند ، بوده اند .
#جامعه_شناسی_دینی_دورکیم:
یکی از مهم ترین آثار دورکیم (( صور ابتدایی حیات دینی)) است که در این کتاب در پی ساختن نظریه ای علمی درباره دین بر اساس تحلیل ساده ترین و ابتدایی ترین نهاد های دینی می باشد . هدف اصلی دورکیم در این اثر شناخت اساس و پایه شکل گیری ادیان با مراجعه به ادیان ابتدائی بود . فرض اساسی دورکیم این بود که این اصول به آسانی در ادیان و تمدن های پیشرفته قابل کشف نیست . دورکیم با استفاده از اطلاعاتی که جوامع ابتدائی بومیان استرالیا در اختیارش بوده به طرح منشاء پیدایش دین از دیدگاه جامعه شناسی می پردازد.
#دیدگاههای_موجود_در_مورد_مذهب_بدوی:
1- دیدگاه #جان_گرایی ( #Animism ): که (( #تایلور )) نماینده آن بود .
جان پرستی یعنی نوعی باور مذهبی اعتقاد به جان یا (ارواح ) می داند که صورت دیگری است از تجربه آدمیان از طبیعت و دوگانه جسم و جان شان.
2-دیدگاه #طبیعت_گرایی :( #Naturalism ) : در حالی که جانگرایی ادعا می کرد که ایده .الوهیت. از تجربیات ذهنی و درونی سرچشمه گرفته است . (( تئوری طبیعت گرایانه )) بر عکس ، بروز نخستین احساسات دینی را به طبیعت خارجی منسوب می داشت و اشیاء و قدرت های طبیعی را اولین پرستیدن ها می افتند . یا به عبارتی دیگر پرستش مذهبی نیروهای تغییر شکل یافته طبیعت جانب آدمیان است .
امیل دورکیم دیدگاه جان گرایی و طبیعت گرایی را در واقع نماینده دریافت های اصلی موجود از مذهب ابتدایی اند را رد کرد.
#تعریف_دین
دورکیم اعتقاد دارد که همه ادیان شناخته شده اعم از ابتدایی و تاریخی در یک چیز مشترک اند و آن تقسیم جهان به 2 بخش جهان ،بخش #غیر_مقدس و #مقدس ساخته شده است .
بخش مقدس مرکب است از مجموعه ای از چیز ها ،باور ها و مراسم .
هر گاه امور مقدس با هم روابطی از نوع هماهنگی یا تبعیت داشته باشند ،به نحوی که تشکیل دستگاهی برخوردار از نوعی وحدت درونی و مستقل از هر دستگاه دیگری را بدهند در این صورت مجموعه باور ها و مراسم مربوط به آن ها ، مذهبی را بوجود می آورند .
(ریمون آرون ،375:1372)
مذهب عبارت است از دستگاهی همبسته از باورها و اعمال مربوط به امور مقدس، یعنی مجزا از امور عادی، یا ممنوع. این باورها و اعمال همه کسانی را که پیرو آنها هستند در یک اجتماع اخلاقی واحد بنام کلیسا متحد می کنند .(ریمون آرون ،376:1372)
پس دورکیم دین را یک نظام متشکل از عقاید و باورها و مناسک می داند که افراد را تحت سازمان اجتماعی خاص بنام کلیسا ،مسجد ،... به هم نزدیک و متحد می کند.
دورکیم معتقد بود که پدیده دینی در جامعه ای بوجود می آید که در آن جدایی میان قلمرو مقدس و امور دنیوی وجود داشته باشند به عقیده وی شی به خودی خود نه مقدس و نه دنیوی است.
وقتی شیی جنبه مقدس به خود می گیرد که مردم فقط به ارزیابی دینی یا غیر دینی آن بپردازید.
برای مثال شراب در مراسم مذهبی کلیسا جنبه مقدس به خود گرفته است زیرا به عنوان نمونه نمادی از خون مسیح ..... شده است از این رو شراب در چنین رابطه ای به عنوان یک ماده آشامیدنی لذت بخش به حساب نمی آید (ادیبی و انصاری ،73:1383)
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#جامعه_شناسی_دینی_امیل_دورکیم
☆A
مقدمه:
دین یکی از موثر ترین و دائمی ترین پدیده هایی است که از دیرباز تا کنون در جوامع انسانی حضور داشته ، بر افراد و همچنین تحولات فرهنگی و اجتماعی جوامع اثر گذاشته است . دین و باور ها و اعتقادات دینی یکی از قدیمی ترین و در عین حال پویا ترین پدیده هایی هستند که توجه بسیاری از جمله متفکرین ، عالمان دینی ، فلاسفه ، انسان شناسان ، جامعه شناسان و ... را به خود جلب و مشغول کرده است .
چگونگی آفرینش و هستی ، فلسفه زندگی ، زندگی پس از مرگ ، همواره ذهن آدمی را به خود مشغول داشته است . افراد به دنبال یافتن منشا هستی شان ، هدف از آفرینش و خلقت شان و اینک ه از کجا آمده اند و به کجا می روند ، بوده اند .
#جامعه_شناسی_دینی_دورکیم:
یکی از مهم ترین آثار دورکیم (( صور ابتدایی حیات دینی)) است که در این کتاب در پی ساختن نظریه ای علمی درباره دین بر اساس تحلیل ساده ترین و ابتدایی ترین نهاد های دینی می باشد . هدف اصلی دورکیم در این اثر شناخت اساس و پایه شکل گیری ادیان با مراجعه به ادیان ابتدائی بود . فرض اساسی دورکیم این بود که این اصول به آسانی در ادیان و تمدن های پیشرفته قابل کشف نیست . دورکیم با استفاده از اطلاعاتی که جوامع ابتدائی بومیان استرالیا در اختیارش بوده به طرح منشاء پیدایش دین از دیدگاه جامعه شناسی می پردازد.
#دیدگاههای_موجود_در_مورد_مذهب_بدوی:
1- دیدگاه #جان_گرایی ( #Animism ): که (( #تایلور )) نماینده آن بود .
جان پرستی یعنی نوعی باور مذهبی اعتقاد به جان یا (ارواح ) می داند که صورت دیگری است از تجربه آدمیان از طبیعت و دوگانه جسم و جان شان.
2-دیدگاه #طبیعت_گرایی :( #Naturalism ) : در حالی که جانگرایی ادعا می کرد که ایده .الوهیت. از تجربیات ذهنی و درونی سرچشمه گرفته است . (( تئوری طبیعت گرایانه )) بر عکس ، بروز نخستین احساسات دینی را به طبیعت خارجی منسوب می داشت و اشیاء و قدرت های طبیعی را اولین پرستیدن ها می افتند . یا به عبارتی دیگر پرستش مذهبی نیروهای تغییر شکل یافته طبیعت جانب آدمیان است .
امیل دورکیم دیدگاه جان گرایی و طبیعت گرایی را در واقع نماینده دریافت های اصلی موجود از مذهب ابتدایی اند را رد کرد.
#تعریف_دین
دورکیم اعتقاد دارد که همه ادیان شناخته شده اعم از ابتدایی و تاریخی در یک چیز مشترک اند و آن تقسیم جهان به 2 بخش جهان ،بخش #غیر_مقدس و #مقدس ساخته شده است .
بخش مقدس مرکب است از مجموعه ای از چیز ها ،باور ها و مراسم .
هر گاه امور مقدس با هم روابطی از نوع هماهنگی یا تبعیت داشته باشند ،به نحوی که تشکیل دستگاهی برخوردار از نوعی وحدت درونی و مستقل از هر دستگاه دیگری را بدهند در این صورت مجموعه باور ها و مراسم مربوط به آن ها ، مذهبی را بوجود می آورند .
(ریمون آرون ،375:1372)
مذهب عبارت است از دستگاهی همبسته از باورها و اعمال مربوط به امور مقدس، یعنی مجزا از امور عادی، یا ممنوع. این باورها و اعمال همه کسانی را که پیرو آنها هستند در یک اجتماع اخلاقی واحد بنام کلیسا متحد می کنند .(ریمون آرون ،376:1372)
پس دورکیم دین را یک نظام متشکل از عقاید و باورها و مناسک می داند که افراد را تحت سازمان اجتماعی خاص بنام کلیسا ،مسجد ،... به هم نزدیک و متحد می کند.
دورکیم معتقد بود که پدیده دینی در جامعه ای بوجود می آید که در آن جدایی میان قلمرو مقدس و امور دنیوی وجود داشته باشند به عقیده وی شی به خودی خود نه مقدس و نه دنیوی است.
وقتی شیی جنبه مقدس به خود می گیرد که مردم فقط به ارزیابی دینی یا غیر دینی آن بپردازید.
برای مثال شراب در مراسم مذهبی کلیسا جنبه مقدس به خود گرفته است زیرا به عنوان نمونه نمادی از خون مسیح ..... شده است از این رو شراب در چنین رابطه ای به عنوان یک ماده آشامیدنی لذت بخش به حساب نمی آید (ادیبی و انصاری ،73:1383)
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
مقاله علمی
#آثار_تجارت_خارجی_بر_رشد_اقتصادی_ایران
☆2
2. #ادبیات_و_مبانی_نظری
در ادبیات اقتصادی تأکید شده که ارتباط بین تجارت بین الملل و رشد متقابل است.
درباره اثر رشد اقتصادی بر تجارت بین الملل ، دو مسئله اساسی وجود دارد:
الف) اثر رشد بر شرایط مبادله
ب) اثر رشد- از طریق اثر بر تجارت بین الملل- روی رفاه اقتصادی(شون،1371).
غالباً برای بررسی نظری آثار رشد اقتصادی بر تجارت بین الملل فرض می شود که هر کشور دارای قابلیت های عوامل تولید و تکنولوژی مشخص و تغییرناپذیری است (دارای منحنی امکانات تولید معین است) و همچنین
سلیقه های مردم مشخص و غیر قابل تغییر است ( لذا، نقشه بی تفاوتی مشخصی دارند)، حال اگر قابلیتهای یک کشور از ناحیه عوامل تولید تغییر کند و یا تکنولوژی بهبود یابد، این تغییرات سبب میشود که منحنی امکانات تولید کشور تغییر مکان پیدا کند. تغییر در سلایق مردم یک کشور هم نقشه بی تفاوتی جدیدی را به دست میدهد. تمامی این تغییرات روی رابطه مبادله و حجم تجارت اثر میگذارد، اما اینکه تا چه حد رابطه مبادله و حجم تجارت تحت تأثیر واقع میشود، به مقدار و نوع تغییری بستگی دارد که رخ میدهد.
متقابلاً رشد اقتصاد نیز از تجارت تأثیر میپذیرد. با این حال، جنبه نظری آثار تجارت بر رشد اقتصادی، در مقایسه با جنبه نظری اثر رشد بر تجارت، کمتر توسعه یافته و مباحث غالباً ناکافی و کلی است.
آثار تجارت بین الملل بر رشد اقتصادی از سه بُعد :
○ عوامل تولید،
○ اثر بر بازار
○ و تخصیص مجدد منابع
قابل بررسی است.
از تجزیه و تحلیل آثار تجارت بین الملل بر عوامل تولید و مقادیر عرضه این
عوامل دو خط مشی مهم قابل استنباط است:
● اول، آنکه تجارت بین الملل مایل است اختلاف قیمت عوامل تولید را، که امکان دارد میان کشورها موجود باشد، حذف کند.
بدین ترتیب تجارت بین الملل آزاد ممکن است به صورت جانشین کاملی برای تحرک بین المللی عوامل تولید، عمل نماید.
● دوم، تجارت بین الملل نسبت های عوامل تولید موجود داخلی میان کشورها را افزایش میدهد.
حتی در نتیجه تجارت بین الملل ممکن است، عامل تولید نسبتاً فراوان تر، بیشتر نیز شود.
اولین مطلب، به تحرک عوامل تولید بین کشورها باز میگردد و دومین، مربوط به تغییرات مقدار عامل تولید درون یک
کشور است.
تغییرات اخیر مقدار عامل تولید، به سبب تغییرات قیمت آن که نتیجه تجارت
بین الملل است، صورت می پذیرد.
تغییر قیمت عوامل تولید دلالت ضمنی بر این نکته دارد که در داخل هر کشور توزیع درآمد تغییر خواهد کرد. برخی از عوامل تولید اجر و پاداش بیشتری دریافت خواهند کرد، هر چند که کاهش در عواید دیگران دیده می شود (هلر، 1370).
میزان بهبود در رشد حاصل از تجارت، به درجه اتکای کشور به تجارت خارجی بستگی دارد.
همچنین موفقیت استراتژی رشد آنها بستگی به توفیقی خواهد داشت که در ایجاد تأثیرپذیری ساختار تولید و مصرف داخلی از تغییر امکانات تجارت خارجی کسب نموده اند.
در نگرش تاریخی به تجارت بین المللی و مراحل تکوین آن می توان گفت که مبانی اولیه اثرگذاری تجارت خارجی بر رشد اقتصادی، به اندیشه های مکتب سوداگری در قرن 16 میلادی باز می گردد.
از دیدگاه این مکتب تراز تجاری مثبت، سبب شکوفایی و رشد اقتصادی می شود.
#طبیعت_گرایان در ابتدای قرن 18 معتقد بودند تجارت خارجی زمانی مفید است که بتواند قیمت کالاهای کشاورزی را بالا نگه دارد.
نظریه #کلاسیکها، بعد از طبیعت گرایان، عمده ترین نظریه طرفدار تأثیر مثبت تجارت بر رشد اقتصادی بود.
آنها تأکید داشتند و معتقد بودند که توسعه تجارت بین الملل، منجر به افزایش تخصص و کارایی در بخش های صادراتی شده و در نهایت باعث تخصیص مجدد منابع از بخشهای تجاری میگردد، که این پدیده میتواند به رشد تولید کمک نماید.
" #اسمیت " با طرح " نظریه #مولد_بودن " معتقد به تأثیر تجارت بین الملل بر توسعه بازار و ابعاد تقسیم کار است.
همچنین به نظر اسمیت تجارت خارجی، "روزنه ای برای مازاد" فراهم می آورد که این در حقیقت مقدمه نظریه " #صرفه_های_ناشی_از_مقیاس" است.
البته نظریه آدام اسمیت در حقیقت نظریه " #مزیت_مطلق" است و نمی توانست به این پرسش پاسخ دهد که اگر کشوری تمامی کالاها را از کشورهای دیگر ارزانتر تولید میکند (مزیت مطلق در تولید تمامی کالاها)، آیا نیازی به تجارت دارد؟
برای رفع نقص نظریه مزیت مطلق، " #ریکاردو" تجارت بین الملل را در چارچوب نظریه #ارزش- #کار خود مورد تحلیل قرار داد و نظریه معروف " #مزیت_نسبی" را ارائه نمود، که در واقع سنگ زیربنای نظریه تجارت آزاد بین المللی کنونی را تشکیل میدهد.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
مقاله علمی
#آثار_تجارت_خارجی_بر_رشد_اقتصادی_ایران
☆2
2. #ادبیات_و_مبانی_نظری
در ادبیات اقتصادی تأکید شده که ارتباط بین تجارت بین الملل و رشد متقابل است.
درباره اثر رشد اقتصادی بر تجارت بین الملل ، دو مسئله اساسی وجود دارد:
الف) اثر رشد بر شرایط مبادله
ب) اثر رشد- از طریق اثر بر تجارت بین الملل- روی رفاه اقتصادی(شون،1371).
غالباً برای بررسی نظری آثار رشد اقتصادی بر تجارت بین الملل فرض می شود که هر کشور دارای قابلیت های عوامل تولید و تکنولوژی مشخص و تغییرناپذیری است (دارای منحنی امکانات تولید معین است) و همچنین
سلیقه های مردم مشخص و غیر قابل تغییر است ( لذا، نقشه بی تفاوتی مشخصی دارند)، حال اگر قابلیتهای یک کشور از ناحیه عوامل تولید تغییر کند و یا تکنولوژی بهبود یابد، این تغییرات سبب میشود که منحنی امکانات تولید کشور تغییر مکان پیدا کند. تغییر در سلایق مردم یک کشور هم نقشه بی تفاوتی جدیدی را به دست میدهد. تمامی این تغییرات روی رابطه مبادله و حجم تجارت اثر میگذارد، اما اینکه تا چه حد رابطه مبادله و حجم تجارت تحت تأثیر واقع میشود، به مقدار و نوع تغییری بستگی دارد که رخ میدهد.
متقابلاً رشد اقتصاد نیز از تجارت تأثیر میپذیرد. با این حال، جنبه نظری آثار تجارت بر رشد اقتصادی، در مقایسه با جنبه نظری اثر رشد بر تجارت، کمتر توسعه یافته و مباحث غالباً ناکافی و کلی است.
آثار تجارت بین الملل بر رشد اقتصادی از سه بُعد :
○ عوامل تولید،
○ اثر بر بازار
○ و تخصیص مجدد منابع
قابل بررسی است.
از تجزیه و تحلیل آثار تجارت بین الملل بر عوامل تولید و مقادیر عرضه این
عوامل دو خط مشی مهم قابل استنباط است:
● اول، آنکه تجارت بین الملل مایل است اختلاف قیمت عوامل تولید را، که امکان دارد میان کشورها موجود باشد، حذف کند.
بدین ترتیب تجارت بین الملل آزاد ممکن است به صورت جانشین کاملی برای تحرک بین المللی عوامل تولید، عمل نماید.
● دوم، تجارت بین الملل نسبت های عوامل تولید موجود داخلی میان کشورها را افزایش میدهد.
حتی در نتیجه تجارت بین الملل ممکن است، عامل تولید نسبتاً فراوان تر، بیشتر نیز شود.
اولین مطلب، به تحرک عوامل تولید بین کشورها باز میگردد و دومین، مربوط به تغییرات مقدار عامل تولید درون یک
کشور است.
تغییرات اخیر مقدار عامل تولید، به سبب تغییرات قیمت آن که نتیجه تجارت
بین الملل است، صورت می پذیرد.
تغییر قیمت عوامل تولید دلالت ضمنی بر این نکته دارد که در داخل هر کشور توزیع درآمد تغییر خواهد کرد. برخی از عوامل تولید اجر و پاداش بیشتری دریافت خواهند کرد، هر چند که کاهش در عواید دیگران دیده می شود (هلر، 1370).
میزان بهبود در رشد حاصل از تجارت، به درجه اتکای کشور به تجارت خارجی بستگی دارد.
همچنین موفقیت استراتژی رشد آنها بستگی به توفیقی خواهد داشت که در ایجاد تأثیرپذیری ساختار تولید و مصرف داخلی از تغییر امکانات تجارت خارجی کسب نموده اند.
در نگرش تاریخی به تجارت بین المللی و مراحل تکوین آن می توان گفت که مبانی اولیه اثرگذاری تجارت خارجی بر رشد اقتصادی، به اندیشه های مکتب سوداگری در قرن 16 میلادی باز می گردد.
از دیدگاه این مکتب تراز تجاری مثبت، سبب شکوفایی و رشد اقتصادی می شود.
#طبیعت_گرایان در ابتدای قرن 18 معتقد بودند تجارت خارجی زمانی مفید است که بتواند قیمت کالاهای کشاورزی را بالا نگه دارد.
نظریه #کلاسیکها، بعد از طبیعت گرایان، عمده ترین نظریه طرفدار تأثیر مثبت تجارت بر رشد اقتصادی بود.
آنها تأکید داشتند و معتقد بودند که توسعه تجارت بین الملل، منجر به افزایش تخصص و کارایی در بخش های صادراتی شده و در نهایت باعث تخصیص مجدد منابع از بخشهای تجاری میگردد، که این پدیده میتواند به رشد تولید کمک نماید.
" #اسمیت " با طرح " نظریه #مولد_بودن " معتقد به تأثیر تجارت بین الملل بر توسعه بازار و ابعاد تقسیم کار است.
همچنین به نظر اسمیت تجارت خارجی، "روزنه ای برای مازاد" فراهم می آورد که این در حقیقت مقدمه نظریه " #صرفه_های_ناشی_از_مقیاس" است.
البته نظریه آدام اسمیت در حقیقت نظریه " #مزیت_مطلق" است و نمی توانست به این پرسش پاسخ دهد که اگر کشوری تمامی کالاها را از کشورهای دیگر ارزانتر تولید میکند (مزیت مطلق در تولید تمامی کالاها)، آیا نیازی به تجارت دارد؟
برای رفع نقص نظریه مزیت مطلق، " #ریکاردو" تجارت بین الملل را در چارچوب نظریه #ارزش- #کار خود مورد تحلیل قرار داد و نظریه معروف " #مزیت_نسبی" را ارائه نمود، که در واقع سنگ زیربنای نظریه تجارت آزاد بین المللی کنونی را تشکیل میدهد.
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💎 #نافرمانی_مدنی
جین شارپ
#فصل_هفتم
#قسمت_پنجم
#برنامه_ریزی_استراتژی_مبارزه
🌀 هر چقدر هم که استراتژی بزرگی که برای پایان دادن به دیکتاتوری و تاسیس دموکراسی توسعه یافته، هوشمندانه و امیدبخش باشد، یک استراتژی بزرگ به خودی خود انجام نمیشود.
استراتژیهای خاص باید برای رهبری یک #رشته عملیات مبارزه طلبانه با هدف #بهتحلیلبردنقدرتدیکتاتور توسعه یابند.
این استراتژی ها به ترتیب، محدوده ای از فعالیت های تاکتیکی که هدفشان وارد کردن ضربه های کاری به دیکتاتور است را با یکدیگر همسو میکنند، تاکتیکها و روش های خاص اقدام باید با دقت انتخاب شوند تا بتوانند در دست یابی به هدفهای خاص هر استراتژی مشارکت داشته باشند.
بحث در اینجا تنها در سطح استراتژی تمرکز می یابد.
🌀 استراتژیستهایی که برنامهریزی سلسله مبارزات بزرگ را انجام میدهند، همانند آنهایی که استراتژی بزرگ را برنامهریزی کردهاند، احتیاج به درکی کامل از طبیعت و شیوه های عمل تکنیک مبارزاتی انتخاب شده دارند. درست همان گونه که فرماندهان نظامی باید #ساختارها، #تاکتیکها، #فن_لشکرکشی، #تدارک_جنگ افزار، #تاثیرات_جغرافیایی و موارد مشابه را برای طراحی استراتژی نظامی درک کنند، برنامهریزان مبارزه طلبی سیاسی نیز باید از #طبیعت و #اصولاستراتژیکمبارزهغیرخشونتآمیز درکی کامل داشته باشند. هرچند که حتی با داشتن دانش درباره مبارزه غیرخشونتآمیز، دقت به توصیههای این کتاب و پاسخ به پرسشهای مطرح شده، استراتژی ها به خودی خود به وجود نمی آیند.
تنظیم استراتژی های مبارزاتی نیاز به قوه #ابتکار_پرورش یافته دارد.
در برنامهریزی استراتژی برای یک رشته مبارزات به خصوص و برای توسعه دراز مدت تر مبارزه آزادی بخش، استراتژیست های مبارزهطلبی سیاسی احتیاج دارند تا به مسائل و مشکلات بسیاری فکر کنند، از جمله :
📌تعین اهداف خاص از یک رشته مبارزات و سهم آن ها در پیشبرد استراتژی بزرگ
📌توجه به روش های خاص، با سلاحهای سیاسی ای که میتوانند به بهترین وجه برای پیشبرد استراتژی انتخاب شده استفاده شوند، درون هر نقشه کلی برای یک رشته مبارزات خاص، لازم است تا تشخیص دهیم که چه نفشه های کوچک تر و تاکتیکی و چه روشهای اقدامی باید برای وارد کردن فشار و محدود نمودن منابع قدرت دیکتاتور استفاده شوند. باید به یاد داشته باشیم که #رسیدنبهاهدافبزرگ نتیجه #انتخابدقیقوپیمودنگامهایکوچک است.
📌تعیین اینکه آیا مسائل اقتصادی باید با مبارزه سیاسی مرتبط باشند و اگر آری، چگونه؟ اگر مسائل اقتصادی در مبارزه مهم هستند، باید در این فکر بود که نارضایتیهای اقتصادی پس از پایان دیکتاتوری #اصلاح شوند. در غیر این صورت، اگر راه حلهایی سریع در دوره گذار به دموکراسی آماده نباشند، #نارضایتیها و بی میلیها شروع خواهند شد. اینگونه نارضایتیها میتوانند #ظهوردوبارهنیروهایدیکتاتوری که وعده پایان مشکلات را میدهند، تسهیل کنند.
📌پیشاپیش مشخص کردن اینکه چه نوع #رهبری و چه نوع #سیستمارتباطی بهترین کارکرد را برای شروع مبارزه دارد. کدام روش های تصمیم گیری و برقراری ارتباط در طول دوران مبارزه، برای راهنمایی دائم مقاومت گران و مردم موجود خواهد بود؟
📌منعکس کردن اخبار مقاومت به مردم، نیروهای دیکتاتور و رسانههای بینالمللی، ادعاها و گزارشها همیشه باید #کاملا_واقعی باشند. #بزرگنمایی و ادعاهای بی اساس، اعتبار مقاومت گران را کاهش خواهد داد.
📌برنامه هایی برای اقدامات خودکفا و سودمند اجتماعی، آموزشی، اقتصادی و سیاسی به منظور پاسخگویی به نیازهای مردم در طول مبارزه، این طرح ها حتی میتوانند توسط افرادی که مستقیما در اقدامات مقاومت گرانه شرکت ندارند نیز رهبری شوند.
📌تعیین اینکه چه نوع کمک خارجی برای حمایت از یک رشته اقدامات به خصوص یا کل مبارزه آزادی بخش مورد انتظار است.
📌کمک خارجی چگونه میتواند به بهترین وجه بسیج شده و استفاده شود بدون اینکه مبارزه داخلی به عاملی خارجی خاصی وابسته شود؟
🌀 باید به این نکته توجه کرد که کدام گروههای خارجی برای کمک مناسب تر و شایستهتر هستند، مثلا سازمانهای غیردولتی (جنبشهای اجتماعی، گروههای دینی یا سیاسی، اتحادیه های کارگری و غیره)، دولت ها، و یا سازمان ملل و بخشهای مختلف آن، علاوه بر این، برنامهریزان مقاومت باید در طول مقاومت تودهای علیه کنترل دیکتاتوری، برای حفظ نظم و رعایت الزامات جامعه توسط نیروهای خود نیز اقداماتی صورت دهند. این موضوع نه فقط باعث ایجاد نوع جدیدی از ساختار مستقل دموکراتیک می شود و از این طریق به اهداف اصلی کمک می کند؛ بلکه در عین حال اعتبار هرگونه ادعایی که سرکوب بی رحمانه را برای مبارزه با بی نظمی و بی قانونی لازم بداند را نیز از بین میبرد.
جین شارپ
#فصل_هفتم
#قسمت_پنجم
#برنامه_ریزی_استراتژی_مبارزه
🌀 هر چقدر هم که استراتژی بزرگی که برای پایان دادن به دیکتاتوری و تاسیس دموکراسی توسعه یافته، هوشمندانه و امیدبخش باشد، یک استراتژی بزرگ به خودی خود انجام نمیشود.
استراتژیهای خاص باید برای رهبری یک #رشته عملیات مبارزه طلبانه با هدف #بهتحلیلبردنقدرتدیکتاتور توسعه یابند.
این استراتژی ها به ترتیب، محدوده ای از فعالیت های تاکتیکی که هدفشان وارد کردن ضربه های کاری به دیکتاتور است را با یکدیگر همسو میکنند، تاکتیکها و روش های خاص اقدام باید با دقت انتخاب شوند تا بتوانند در دست یابی به هدفهای خاص هر استراتژی مشارکت داشته باشند.
بحث در اینجا تنها در سطح استراتژی تمرکز می یابد.
🌀 استراتژیستهایی که برنامهریزی سلسله مبارزات بزرگ را انجام میدهند، همانند آنهایی که استراتژی بزرگ را برنامهریزی کردهاند، احتیاج به درکی کامل از طبیعت و شیوه های عمل تکنیک مبارزاتی انتخاب شده دارند. درست همان گونه که فرماندهان نظامی باید #ساختارها، #تاکتیکها، #فن_لشکرکشی، #تدارک_جنگ افزار، #تاثیرات_جغرافیایی و موارد مشابه را برای طراحی استراتژی نظامی درک کنند، برنامهریزان مبارزه طلبی سیاسی نیز باید از #طبیعت و #اصولاستراتژیکمبارزهغیرخشونتآمیز درکی کامل داشته باشند. هرچند که حتی با داشتن دانش درباره مبارزه غیرخشونتآمیز، دقت به توصیههای این کتاب و پاسخ به پرسشهای مطرح شده، استراتژی ها به خودی خود به وجود نمی آیند.
تنظیم استراتژی های مبارزاتی نیاز به قوه #ابتکار_پرورش یافته دارد.
در برنامهریزی استراتژی برای یک رشته مبارزات به خصوص و برای توسعه دراز مدت تر مبارزه آزادی بخش، استراتژیست های مبارزهطلبی سیاسی احتیاج دارند تا به مسائل و مشکلات بسیاری فکر کنند، از جمله :
📌تعین اهداف خاص از یک رشته مبارزات و سهم آن ها در پیشبرد استراتژی بزرگ
📌توجه به روش های خاص، با سلاحهای سیاسی ای که میتوانند به بهترین وجه برای پیشبرد استراتژی انتخاب شده استفاده شوند، درون هر نقشه کلی برای یک رشته مبارزات خاص، لازم است تا تشخیص دهیم که چه نفشه های کوچک تر و تاکتیکی و چه روشهای اقدامی باید برای وارد کردن فشار و محدود نمودن منابع قدرت دیکتاتور استفاده شوند. باید به یاد داشته باشیم که #رسیدنبهاهدافبزرگ نتیجه #انتخابدقیقوپیمودنگامهایکوچک است.
📌تعیین اینکه آیا مسائل اقتصادی باید با مبارزه سیاسی مرتبط باشند و اگر آری، چگونه؟ اگر مسائل اقتصادی در مبارزه مهم هستند، باید در این فکر بود که نارضایتیهای اقتصادی پس از پایان دیکتاتوری #اصلاح شوند. در غیر این صورت، اگر راه حلهایی سریع در دوره گذار به دموکراسی آماده نباشند، #نارضایتیها و بی میلیها شروع خواهند شد. اینگونه نارضایتیها میتوانند #ظهوردوبارهنیروهایدیکتاتوری که وعده پایان مشکلات را میدهند، تسهیل کنند.
📌پیشاپیش مشخص کردن اینکه چه نوع #رهبری و چه نوع #سیستمارتباطی بهترین کارکرد را برای شروع مبارزه دارد. کدام روش های تصمیم گیری و برقراری ارتباط در طول دوران مبارزه، برای راهنمایی دائم مقاومت گران و مردم موجود خواهد بود؟
📌منعکس کردن اخبار مقاومت به مردم، نیروهای دیکتاتور و رسانههای بینالمللی، ادعاها و گزارشها همیشه باید #کاملا_واقعی باشند. #بزرگنمایی و ادعاهای بی اساس، اعتبار مقاومت گران را کاهش خواهد داد.
📌برنامه هایی برای اقدامات خودکفا و سودمند اجتماعی، آموزشی، اقتصادی و سیاسی به منظور پاسخگویی به نیازهای مردم در طول مبارزه، این طرح ها حتی میتوانند توسط افرادی که مستقیما در اقدامات مقاومت گرانه شرکت ندارند نیز رهبری شوند.
📌تعیین اینکه چه نوع کمک خارجی برای حمایت از یک رشته اقدامات به خصوص یا کل مبارزه آزادی بخش مورد انتظار است.
📌کمک خارجی چگونه میتواند به بهترین وجه بسیج شده و استفاده شود بدون اینکه مبارزه داخلی به عاملی خارجی خاصی وابسته شود؟
🌀 باید به این نکته توجه کرد که کدام گروههای خارجی برای کمک مناسب تر و شایستهتر هستند، مثلا سازمانهای غیردولتی (جنبشهای اجتماعی، گروههای دینی یا سیاسی، اتحادیه های کارگری و غیره)، دولت ها، و یا سازمان ملل و بخشهای مختلف آن، علاوه بر این، برنامهریزان مقاومت باید در طول مقاومت تودهای علیه کنترل دیکتاتوری، برای حفظ نظم و رعایت الزامات جامعه توسط نیروهای خود نیز اقداماتی صورت دهند. این موضوع نه فقط باعث ایجاد نوع جدیدی از ساختار مستقل دموکراتیک می شود و از این طریق به اهداف اصلی کمک می کند؛ بلکه در عین حال اعتبار هرگونه ادعایی که سرکوب بی رحمانه را برای مبارزه با بی نظمی و بی قانونی لازم بداند را نیز از بین میبرد.