🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
373 subscribers
8.07K photos
3.11K videos
71 files
4.61K links
🔥 کانال ایران نوین ( مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥

ایرانی آگاه

آزاد

و اباد

و با رفاه


🔥با ایران نوین، تا ایران نوین🔥
Download Telegram
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#جامعه_شناسی
♢3
#کارل_مانهایم

کارل مانهایم در 27 مارس 1893 در بوداپست مجارستان زاده شد.
پدر و مادرش یهودی و از طبقۀ متوسط جامعه بودند.
مانهایم پس از اتمام تحصیلاتش در دبیرستان علوم انسانی بوداپست، برای ادامه تحصیل در رشته فلسفه به دانشگاه بوداپست رفت.
اندکی پیش از ورود به دانشگاه بود که با گئورگ لوکاچ آشنا شد.
مانهایم از 1915 تا سال 1918 از اعضای فعال گروه حلقه یکشنبه لوکاچ بود، و در همین دوران بود که بسیاری از ایده ­هایش درباره وضعیت فرهنگ، برای نخستین‌بار شکل گرفتند.
مانهایم در سال 1912 از بوداپست به قصد ورود به دانشگاه برلین رهسپار آلمان شد در برلین، زیر نظر گئورگ زیمل به تحصیل پرداخت و بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت.
وی در سال 1918 دکترای فلسفه گرفت. رساله­ اش با عنوان " #تحلیل_ساختاری_شناخت­_شناسی " در سال 1922 در آلمان منتشر شد.
مانهایم سال­ها در مقام مربی در دانشگاه هایدلبرگ تدریس کرد. وی در سال 1927، استاد جامعه‌شناسی و اقتصاد دانشگاه فرانکفورت شد و تا زمانی که نازی ­ها در سال 1933 او را اخراج کردند، در آنجا ماند.
در سال 1933 وارد لندن شد و از 1935 به‌مثابه استاد تمام‌وقت جامعه­ شناسی در مدرسه علوم سیاسی و اقتصادی لندن به تدریس پرداخت.
سرانجام مانهایم پس از دوازده سال تدریس در لندن، در نهم ژانویه 1947، اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم، چشم از جهان فرو بست.

#آثار_کارل_مانهایم

مانهایم در اوایل دهه 1920، با موفقیت چندین مقاله خود را منتشر کرد که از جمله عبارت بودند از:

- مشخصه ممیزه دانش فرهنگی جامعه­شناختی (1922)، که در آن از مارکس به سبب افتادن در دام تناقض­های نسبی ­گرا، انتقاد کرد،

- یک نظریه جامعه­ شناختی در خصوص فرهنگ و شناخت ­پذیری آن (1924)، که در آن مارکس و رویکرد اثبات­ گرایانه ­اش به عرصه اجتماعی- اقتصادی را تحسین کرد،

- تاریخ‌گرایی (1924)،

- مسئله جامعه­ شناسی شناخت (1925)، که نخستین مباحثی بودند که وی صریحاً در حوزه جامعه ­شناسی شناخت طرح کرد.

- تفسیر ایدئولوژیکی و جامعه ­شناختی پدیده فکری (1926)، که در آن مانهایم، با تلاش مارکس برای ارائه یک توضیح علّی از مقوله معنا موافق نبود.

اثر مهم مانهایم در جامعه ­شناسی معرفت، " #ایدئولوژی_و_اتوپیا" در 1929 در آلمان به چاپ رسید.

آثار دیگر مانهایم عبارت‌اند از:
انسان و جامعه در عصر بازسازی (1940)،
آزادی، قدرت و برنامه‌ریزی مردمی (1950) و
در باب تفسیرهای جهان‌بینی (1952).

ادامه دارد ...

🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]

]🔥 ایران نوین 🔥[

#جامعه_شناسی
☆6
#کارل_مانهایم  

#ایدئولوژی_و_اتوپیا

مانهایم در ایدئولوژی و اتوپیا به این نکته اشاره می­کند که :

افراد چطور می­اندیشند.

مانهایم با تکیه بر سنت مارکسیستی، که بر اساس آن وجود اجتماعی انسان تعیین­کننده آگاهی اجتماعی او دانسته می­شود، اظهار داشت :

موقعیت اجتماعی افراد بر رفتار آنان تأثیر می­گذارد.

مانهایم برای واژه ایدئولوژی دو معنی جداگانه و متمایز به‌کار برد:

#مفهوم_جزئی_ایدئولوژی به موقعیتی مربوط می­شود که در آن، گروه غالب در جامعه، چنان در حفظ وضعیت موجود زندگی و جامعه ذینفع است که دیگر مسائل و مشکلات جاری را نمی­بینند.

به‌عبارت دیگر، مفهوم جزئی ایدئولوژی اشاره به موقعیتی دارد که در آن ما نسبت به افکار و اعمال مخالفین خود مشکوک هستیم و آن‌ها را به چشم انحراف عمدی از واقعیت یا وضعیت حقیقی نگاه می­کنیم.

# مفهوم_کلی_ایدئولوژی که همه اندیشه­های طرف مقابل را تشکیل می­دهد، به ایدئولوژی یک عصر یا یک گروه تاریخی- اجتماعی معین، مانند یک طبقه اطلاق می­شود.

از نظر مانهایم، مفهوم کلی ایدئولوژی خود شامل دو سطح می­شود،

یکی #مفهوم_کلی_خاص ایدئولوژی
و دیگری #مفهوم_کلی_عام ایدئولوژی.

مفهوم کلی خاص ایدئولوژی هنگامی مصداق پیدا می­کند که فرد موقعیت ویژه خود را زیر سئوال نمی­برد و آن را مطلق می­انگارد.
در حالی که، افکار و ایده ­های طرف مقابل خود را صرفاً ناشی از موقعیت‌های اجتماعی وی قلمداد می­کند.

مفهوم عام به حالتی مربوط می­شود که در آن فرد محقق نه‌تنها افکار و ایده ­های طرف مقابل، بلکه تمامی دیدگاه‌ها، و از آن جمله دیدگاه خود را مشمول تحلیل ایدئولوژیکی قرار می­دهد.

مانهایم قصد داشت که نقش #روشنفکران_و_نخبگان را در جامعه مبتنی ‌بر برنامه ­ریزی تبیین کند.

آیا حاملان فرهنگ روشنفکری را باید اعضای جامعه اشرافی نخبگان دانست یا اعضای توده مردم، با توجه به اینکه به قدرت فردی متکی ­اند؟

مانهایم توضیح می­دهد که روشنفکران یک طبقه اجتماعی نیستند به این معنی که منافعی مشترک ندارند و نمی­توانند گروهی مجزا را تشکیل دهند، آنان یک اجتماعی بی­ طبقه یا یک قشر بینابینی هستند و برتر از دیگران نیستند، اما قادر به انجام کارهایی­ اند که بیشتر اعضای سایر قشرهای اجتماعی قادر به انجام دادن آن‌ها نیستند.

وی این قشر اجتماعی را #روشنفکران_غیر_وابسته می­نامد.

مهم‌ترین ویژگی این طبقه تحصیلات است که علیرغم تفاوت‌هایشان در تولد، پایگاه اجتماعی، شغل و ثروت در یک طبقه­ بندی مشابه، جمع می­کند.

فقط این روشنفکران هستند که در موقعیتی قرار می­گیرند که بتوانند بستگی خود را به هر گروه یا طبقه آگاهانه انتخاب کنند.

بنا به نظر مانهایم وقتی که این روشنفکران نسبت به موقعیت استثنایی و ممتازشان خودآگاهی پیدا می­کنند مأموریتی را نیز که در آن نهفته است در می­یابند،
مأموریتی که عبارت است از ترکیب ­سازی نقطه نظرهای متفاوت و رسیدن به یک برداشت همه‌جانبه، تام معتبر از واقعیت.

آنچه موضوع #جامعه_‌شناسی_معرفتی است ایدئولوژی به #مفهوم_عام است و در این معنی، مانهایم لفظ #چشم_‌انداز را بر #ایدئولوژی ترجیح داده است و بر آن است که،

هر گروهی نظر به موقعیت خاص خود در جامعه و تاریخ، از زاویه دید مخصوصی به دنیا می‌نگرد.

مفهوم #اتوپیا بازتابی از تبعات مبارزه سیاسی است،
بدین معنا که بعضی گروه‌های تحت ستم، چنان خود را از لحاظ فکری در انهدام و دگرگونی وضعیت مفروض جامعه ذینفع می­یابند که به‌طور ناخواسته فقط عناصری از آن وضعیت را که حکایت از نفی آن می­کند مشاهده می­نمایند.

فکر اینها از تشخیص درست وضع موجود جامعه عاجز است.

اینها ابداً اعتنایی به آنچه که واقعاً موجود است ندارند بلکه در تفکرشان، پیشاپیش راهی برای تغییر وضعیتی که موجود است جستجو می کنند.

 بنابراین حالت ذهن یا چگونگی اندیشه هنگامی اوتوپیایی است که با حالت واقعیتی که این حالت ذهنی در آن به ظهور می­رسد ناسازگار باشد.

به نظر مانهایم آن جهت‌گیری‌های فراتر از واقعیت را باید اوتوپیایی بیانگاریم که، هرگاه به عرصه عمل در می­آیند، میل دارند، نظم اشیاء و امور حاکم در زمان را، به‌طور جزئی یا کلی، در هم بپاشند.

بنابراین وی اتوپیا را نوعی از ایدئولوژی توصیف می­کند که چون از موقعیت موجود فراتر می­رود از ایدئولوژی متمایز می‌شود.

 🆔👉 @iran_novin1