Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#جامعه_شناسی
♢3
#کارل_مانهایم
کارل مانهایم در 27 مارس 1893 در بوداپست مجارستان زاده شد.
پدر و مادرش یهودی و از طبقۀ متوسط جامعه بودند.
مانهایم پس از اتمام تحصیلاتش در دبیرستان علوم انسانی بوداپست، برای ادامه تحصیل در رشته فلسفه به دانشگاه بوداپست رفت.
اندکی پیش از ورود به دانشگاه بود که با گئورگ لوکاچ آشنا شد.
مانهایم از 1915 تا سال 1918 از اعضای فعال گروه حلقه یکشنبه لوکاچ بود، و در همین دوران بود که بسیاری از ایده هایش درباره وضعیت فرهنگ، برای نخستینبار شکل گرفتند.
مانهایم در سال 1912 از بوداپست به قصد ورود به دانشگاه برلین رهسپار آلمان شد در برلین، زیر نظر گئورگ زیمل به تحصیل پرداخت و بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت.
وی در سال 1918 دکترای فلسفه گرفت. رساله اش با عنوان " #تحلیل_ساختاری_شناخت_شناسی " در سال 1922 در آلمان منتشر شد.
مانهایم سالها در مقام مربی در دانشگاه هایدلبرگ تدریس کرد. وی در سال 1927، استاد جامعهشناسی و اقتصاد دانشگاه فرانکفورت شد و تا زمانی که نازی ها در سال 1933 او را اخراج کردند، در آنجا ماند.
در سال 1933 وارد لندن شد و از 1935 بهمثابه استاد تماموقت جامعه شناسی در مدرسه علوم سیاسی و اقتصادی لندن به تدریس پرداخت.
سرانجام مانهایم پس از دوازده سال تدریس در لندن، در نهم ژانویه 1947، اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم، چشم از جهان فرو بست.
#آثار_کارل_مانهایم
مانهایم در اوایل دهه 1920، با موفقیت چندین مقاله خود را منتشر کرد که از جمله عبارت بودند از:
- مشخصه ممیزه دانش فرهنگی جامعهشناختی (1922)، که در آن از مارکس به سبب افتادن در دام تناقضهای نسبی گرا، انتقاد کرد،
- یک نظریه جامعه شناختی در خصوص فرهنگ و شناخت پذیری آن (1924)، که در آن مارکس و رویکرد اثبات گرایانه اش به عرصه اجتماعی- اقتصادی را تحسین کرد،
- تاریخگرایی (1924)،
- مسئله جامعه شناسی شناخت (1925)، که نخستین مباحثی بودند که وی صریحاً در حوزه جامعه شناسی شناخت طرح کرد.
- تفسیر ایدئولوژیکی و جامعه شناختی پدیده فکری (1926)، که در آن مانهایم، با تلاش مارکس برای ارائه یک توضیح علّی از مقوله معنا موافق نبود.
اثر مهم مانهایم در جامعه شناسی معرفت، " #ایدئولوژی_و_اتوپیا" در 1929 در آلمان به چاپ رسید.
آثار دیگر مانهایم عبارتاند از:
انسان و جامعه در عصر بازسازی (1940)،
آزادی، قدرت و برنامهریزی مردمی (1950) و
در باب تفسیرهای جهانبینی (1952).
ادامه دارد ...
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#جامعه_شناسی
♢3
#کارل_مانهایم
کارل مانهایم در 27 مارس 1893 در بوداپست مجارستان زاده شد.
پدر و مادرش یهودی و از طبقۀ متوسط جامعه بودند.
مانهایم پس از اتمام تحصیلاتش در دبیرستان علوم انسانی بوداپست، برای ادامه تحصیل در رشته فلسفه به دانشگاه بوداپست رفت.
اندکی پیش از ورود به دانشگاه بود که با گئورگ لوکاچ آشنا شد.
مانهایم از 1915 تا سال 1918 از اعضای فعال گروه حلقه یکشنبه لوکاچ بود، و در همین دوران بود که بسیاری از ایده هایش درباره وضعیت فرهنگ، برای نخستینبار شکل گرفتند.
مانهایم در سال 1912 از بوداپست به قصد ورود به دانشگاه برلین رهسپار آلمان شد در برلین، زیر نظر گئورگ زیمل به تحصیل پرداخت و بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت.
وی در سال 1918 دکترای فلسفه گرفت. رساله اش با عنوان " #تحلیل_ساختاری_شناخت_شناسی " در سال 1922 در آلمان منتشر شد.
مانهایم سالها در مقام مربی در دانشگاه هایدلبرگ تدریس کرد. وی در سال 1927، استاد جامعهشناسی و اقتصاد دانشگاه فرانکفورت شد و تا زمانی که نازی ها در سال 1933 او را اخراج کردند، در آنجا ماند.
در سال 1933 وارد لندن شد و از 1935 بهمثابه استاد تماموقت جامعه شناسی در مدرسه علوم سیاسی و اقتصادی لندن به تدریس پرداخت.
سرانجام مانهایم پس از دوازده سال تدریس در لندن، در نهم ژانویه 1947، اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم، چشم از جهان فرو بست.
#آثار_کارل_مانهایم
مانهایم در اوایل دهه 1920، با موفقیت چندین مقاله خود را منتشر کرد که از جمله عبارت بودند از:
- مشخصه ممیزه دانش فرهنگی جامعهشناختی (1922)، که در آن از مارکس به سبب افتادن در دام تناقضهای نسبی گرا، انتقاد کرد،
- یک نظریه جامعه شناختی در خصوص فرهنگ و شناخت پذیری آن (1924)، که در آن مارکس و رویکرد اثبات گرایانه اش به عرصه اجتماعی- اقتصادی را تحسین کرد،
- تاریخگرایی (1924)،
- مسئله جامعه شناسی شناخت (1925)، که نخستین مباحثی بودند که وی صریحاً در حوزه جامعه شناسی شناخت طرح کرد.
- تفسیر ایدئولوژیکی و جامعه شناختی پدیده فکری (1926)، که در آن مانهایم، با تلاش مارکس برای ارائه یک توضیح علّی از مقوله معنا موافق نبود.
اثر مهم مانهایم در جامعه شناسی معرفت، " #ایدئولوژی_و_اتوپیا" در 1929 در آلمان به چاپ رسید.
آثار دیگر مانهایم عبارتاند از:
انسان و جامعه در عصر بازسازی (1940)،
آزادی، قدرت و برنامهریزی مردمی (1950) و
در باب تفسیرهای جهانبینی (1952).
ادامه دارد ...
🆔👉 @iran_novin1