Forwarded from اتچ بات
#دکتر_رحیمی_بروجردی
سیاستمدار خردگرا میداند که در بازیهای سیاسی، ممکن است توسط گروهی از احزاب یا نگرشهای سیاسی با چالش مواجه شود، اما امکان اشتباه همة آنها را دور از ذهن دیده، پس اگر از طرف خیل کثیری از مردم با چالش مواجه شود، سریعاً در رفتار سیاسی خود تجدیدنظر کرده و از راهبرد دیگری که متضمن استفاده از زبان توده مردم است، منافع کشورش را در ابعادی دیگر، جستجو میکند. درحالیکه دولت فعلی (دهم) مدام به تهدید و سرکوب معترضان و مخالفان میپردازد، تفاوت سیاستمداران خردگرا که عقلایی تدبیر میکنند با سیاستمداران آماتور نابخردِ متحجرگرایانه که سرکوب و نابودی مخالفان را ضامن بقای خود میپندارد، آشکار میشود.
یک سیاستمدار خردگرا میداند برای حصول نتیجه در عالم سیاست، راههای بسیار زیادی وجود دارند و نباید بر روشهای شکست خورده پافشاری کرد. در دنیایی که مردم به طور مرتب در تعامل و ارتباط و معامله دیجیتالی و اینترنتی با یکدیگرند، از طریق دستیابی به اطلاعات به روز و صحیح و رفتار هماهنگ و به دور از شائبه و سوءظن و دوراندیشی منطبق بر تأمین منافع ملی، میتوان مشکل بی اعتمادی میان حاکمیت و مردم را کاهش داد و از تبعات و برخوردهای احتمالی بیشتر، اجتناب ورزید. به علاوه، سیاستمدار خردگرا میداند در شرایطی که کشور با بحران سیاسی روبه روست، نباید ذهن مردم را با تکرار دروغ، شعارهای عامه پسند و رفتارهای متحجرگرایانه، از واقعیتها دور نگه داشت
حاکمیت باید بپذیرد که بحران به وجودآمده، ناشی از رفتار، سخنرانیها، موضع گیریها و تصمیات افرادی است که نابخردانه سیاست میکنند، آنها باید درک کنند در شرایطی که بحران، جامعه را فراگرفته است، اگر تصمیمات عقلایی اتخاذ نکنند و بخواهند به شیوه گذشته، عوام فریبی کرده و بر امواج احساسات گروهی از مردم که هر روز از تعدادشان کاسته میشود؛ امیال ذهنی و ایدئولوژیکی خود را به جلو هدایت کنند، نه تنها خود را به هلاکت انداخته و موجبات بحرانها و آشوب های وسیع تر در جامعه میشوند، بلکه نام نیکی از خود برجای نگذاشته و تاریخ از آنها به بدی یاد خواهد کرد.
مثال ها فراونند. "هانس دیتریش گنشر" وزیر امورخارجة آلمان که قریب 18 سال سکان سیاسی این کشور را برعهده داشت، دلیل استعفای خود را اینگونه بیان میدارد: "به مدت 18 سال تلاش کردم تا دو آلمان متحد شوند و چون این هدف تحقق پیدا کرده است، انگیزة دیگری برای حضور در سیاست ندارم." درمقابل، "ویل دورانت" مرگ "لویی پانزدهم" را اینگونه به تصویر میکشد: "پادشاه در 7 می 1774، طی تشریفات رسمی در برابر درباریان، اظهار میدارد از اینکه برای اتباع خود مایه رسوایی شده، نادم است... سه روز بعد از این مراسم و در سن شصت و چهارسالگی فوت کرده و درحالیکه جسدش هوا را آلوده میکرد، به سرعت و بدون تشریفات خاص و در میان اظهارات طعنآمیز جمعیتی که در اطراف مسیر صف کشیده بودند، به مقبره سلطنتی سندنی برده میشود. باردیگر، مانند سال 1715، فرانسه از مرگ پادشاهش شادی کرد."
اگر مثال از تاریخ اروپا آورده شد، به آن معنا نیست که در تاریخ کهن ایران زمین، چنین مصادیقی وجود ندارند که برعکس، فراونند. حتی در تاریخ معاصر ایران نمونه های فراوانی یافت میشوند، ازجمله: "میرزا ابوالقاسم قائم مقام" صدراعظم محمدشاه، که تاریخ از خدماتش به نیکی فراوان یاد میکند و "واتسون" مورخ انگلیسی آنچنان تحت تأثیر وطن دوستی او قرار میگیرد که با "کاردینال مارارن" در زمان لویی چهاردهم پادشاه فرانسه، مقایسه اش میکند. اما قائم مقام که با نفوذ انگلیسیها در ایران به شدت مخالف بود، به دستور شاه زندانی شده و عاقبت او را در اول صفر 1251 در زندان خفه کرده و به شهادت میرسانند، یعنی همان اتفاقی که برای "میرزاتقی خان امیرکبیر" صدراعظم ناصرالدین شاه اتفاق افتاد که حکم شهادتش را در حمام فین کاشان صادر کردند و تاریخ از این بزرگ مردان همیشه به نیکی یاد میکند،
کسانیکه با افتخار سر در راه عشق دادند و نام نیک در تاریخ به یادگار باقی گذاشتند، همگی بذر ایمان، رفاه، آزادی، وطن دوستی،عدالت، مشارکت و عشق در دل می پروراندند و تا پای مرگ برای تحقق آنها جان می فشاندند.مردان بزرگ سیاست، هیچگاه خود و مردم شان را با موضوعات تهی و بحث برانگیز که جامعة خود یا جامعة جهانی نسبت به آنها حساسیت بالایی نشان میدهند، مشغول نمی سازند و هزینه ای بابت آنها از جیب ملت پرداخت نمیکنند تا خود و مردمشان را نزد افکار عمومی دنیا، محکوم کنند
#بزرگداشت_سالروز_درگذشت_امیرکبیر
#دکتررحیمی_بروجردی
🌴
@DrRahimiBoroujerdi
@Dama_Iranabad
سیاستمدار خردگرا میداند که در بازیهای سیاسی، ممکن است توسط گروهی از احزاب یا نگرشهای سیاسی با چالش مواجه شود، اما امکان اشتباه همة آنها را دور از ذهن دیده، پس اگر از طرف خیل کثیری از مردم با چالش مواجه شود، سریعاً در رفتار سیاسی خود تجدیدنظر کرده و از راهبرد دیگری که متضمن استفاده از زبان توده مردم است، منافع کشورش را در ابعادی دیگر، جستجو میکند. درحالیکه دولت فعلی (دهم) مدام به تهدید و سرکوب معترضان و مخالفان میپردازد، تفاوت سیاستمداران خردگرا که عقلایی تدبیر میکنند با سیاستمداران آماتور نابخردِ متحجرگرایانه که سرکوب و نابودی مخالفان را ضامن بقای خود میپندارد، آشکار میشود.
یک سیاستمدار خردگرا میداند برای حصول نتیجه در عالم سیاست، راههای بسیار زیادی وجود دارند و نباید بر روشهای شکست خورده پافشاری کرد. در دنیایی که مردم به طور مرتب در تعامل و ارتباط و معامله دیجیتالی و اینترنتی با یکدیگرند، از طریق دستیابی به اطلاعات به روز و صحیح و رفتار هماهنگ و به دور از شائبه و سوءظن و دوراندیشی منطبق بر تأمین منافع ملی، میتوان مشکل بی اعتمادی میان حاکمیت و مردم را کاهش داد و از تبعات و برخوردهای احتمالی بیشتر، اجتناب ورزید. به علاوه، سیاستمدار خردگرا میداند در شرایطی که کشور با بحران سیاسی روبه روست، نباید ذهن مردم را با تکرار دروغ، شعارهای عامه پسند و رفتارهای متحجرگرایانه، از واقعیتها دور نگه داشت
حاکمیت باید بپذیرد که بحران به وجودآمده، ناشی از رفتار، سخنرانیها، موضع گیریها و تصمیات افرادی است که نابخردانه سیاست میکنند، آنها باید درک کنند در شرایطی که بحران، جامعه را فراگرفته است، اگر تصمیمات عقلایی اتخاذ نکنند و بخواهند به شیوه گذشته، عوام فریبی کرده و بر امواج احساسات گروهی از مردم که هر روز از تعدادشان کاسته میشود؛ امیال ذهنی و ایدئولوژیکی خود را به جلو هدایت کنند، نه تنها خود را به هلاکت انداخته و موجبات بحرانها و آشوب های وسیع تر در جامعه میشوند، بلکه نام نیکی از خود برجای نگذاشته و تاریخ از آنها به بدی یاد خواهد کرد.
مثال ها فراونند. "هانس دیتریش گنشر" وزیر امورخارجة آلمان که قریب 18 سال سکان سیاسی این کشور را برعهده داشت، دلیل استعفای خود را اینگونه بیان میدارد: "به مدت 18 سال تلاش کردم تا دو آلمان متحد شوند و چون این هدف تحقق پیدا کرده است، انگیزة دیگری برای حضور در سیاست ندارم." درمقابل، "ویل دورانت" مرگ "لویی پانزدهم" را اینگونه به تصویر میکشد: "پادشاه در 7 می 1774، طی تشریفات رسمی در برابر درباریان، اظهار میدارد از اینکه برای اتباع خود مایه رسوایی شده، نادم است... سه روز بعد از این مراسم و در سن شصت و چهارسالگی فوت کرده و درحالیکه جسدش هوا را آلوده میکرد، به سرعت و بدون تشریفات خاص و در میان اظهارات طعنآمیز جمعیتی که در اطراف مسیر صف کشیده بودند، به مقبره سلطنتی سندنی برده میشود. باردیگر، مانند سال 1715، فرانسه از مرگ پادشاهش شادی کرد."
اگر مثال از تاریخ اروپا آورده شد، به آن معنا نیست که در تاریخ کهن ایران زمین، چنین مصادیقی وجود ندارند که برعکس، فراونند. حتی در تاریخ معاصر ایران نمونه های فراوانی یافت میشوند، ازجمله: "میرزا ابوالقاسم قائم مقام" صدراعظم محمدشاه، که تاریخ از خدماتش به نیکی فراوان یاد میکند و "واتسون" مورخ انگلیسی آنچنان تحت تأثیر وطن دوستی او قرار میگیرد که با "کاردینال مارارن" در زمان لویی چهاردهم پادشاه فرانسه، مقایسه اش میکند. اما قائم مقام که با نفوذ انگلیسیها در ایران به شدت مخالف بود، به دستور شاه زندانی شده و عاقبت او را در اول صفر 1251 در زندان خفه کرده و به شهادت میرسانند، یعنی همان اتفاقی که برای "میرزاتقی خان امیرکبیر" صدراعظم ناصرالدین شاه اتفاق افتاد که حکم شهادتش را در حمام فین کاشان صادر کردند و تاریخ از این بزرگ مردان همیشه به نیکی یاد میکند،
کسانیکه با افتخار سر در راه عشق دادند و نام نیک در تاریخ به یادگار باقی گذاشتند، همگی بذر ایمان، رفاه، آزادی، وطن دوستی،عدالت، مشارکت و عشق در دل می پروراندند و تا پای مرگ برای تحقق آنها جان می فشاندند.مردان بزرگ سیاست، هیچگاه خود و مردم شان را با موضوعات تهی و بحث برانگیز که جامعة خود یا جامعة جهانی نسبت به آنها حساسیت بالایی نشان میدهند، مشغول نمی سازند و هزینه ای بابت آنها از جیب ملت پرداخت نمیکنند تا خود و مردمشان را نزد افکار عمومی دنیا، محکوم کنند
#بزرگداشت_سالروز_درگذشت_امیرکبیر
#دکتررحیمی_بروجردی
🌴
@DrRahimiBoroujerdi
@Dama_Iranabad
Telegram
attach 📎
#دکتررحیمی_بروجردی
به راستي تشويق، بزرگداشت، تعريف و تمجيد از خدمات کساني که عمري را براي اعتلاي فرهنگ و دانش سپري کرده اند و همچون شمع پيرامون دانشجويان و دفتر و قلم آب شده اند، نه تنها کاري ارزشمند و هنرمندانه است، بلکه بايد به مثابه وظيفه اي انکارناپذير براي تمامي اصحاب علم و فرهنگ، واجب شمرده شود.
الگوهاي برتر كساني اند که آرزوها و رؤياهاي بلند دارند، پروازهاي بلند مي کنند و توان و همت آن ها به وسعت آرزوهايشان که به عمق تمامي آسمان هاست، شکل مي گيرد.
کساني که هيچ گاه درهاي بسته و محدوديت ها را سد و مانعي براي پيشرفت و تعالي نديده اند و اتفاقاً نخستين پرواز بلند و با شکوه خود را در آسمان بيکران علم و معرفت و زيبائيها، از پشت همان درهاي بسته آغاز مي كنند.
افرادي که در تمامي عمر گويي در مكتب فقر و عشق آبديده شده اند؛ چراكه بينيازي در رفتار آن ها متجلي ست درحالي كه دستان و قلب هايي بخشنده داشته و ميوة وجود خويش را بي منت و رايگان به همگان ارزاني مي کنند.
برای مراسم دکتر تمدن متنی را آماده کرده بودم تا برایش بخوانم؛ اما برگزارکنندکان مراسم را خوش نیامد، پس آن متن را به رسم هدیه پس از پایان مراسم به دکتر تمدن دادم و او هم مثل هر انسان بزرگ دیگری کاملاً ذوق زده شد و مرا بوسید.
واژه های زیاد و درخوری را برایش در بوم نقاشی کردم که بخشی از آن را دوست دارم امروز به خاطر بیاورم:
بهتعبير جبران خليل جبران:
"حيات درختان در بخشش ميوه است. آن ها مي بخشند تا زنده بمانند، زيرا اگر باري ندهند خود را به تباهي و نابودي کشانده اند."
بخشندگي، در ذات "عاشق" نهفته است، چراكه او بي نياز بوده، پس بايد ببخشد. به تعبير "آنتوان چخوف":
"انسان همان چيزي است که خود باور دارد."
عاشق باور دارد که براي زنده ماندن و حيات جاودانه، بايد بخشنده و بي نياز باشد. "بوزرجمهر حکيم" تعبير پرشوري ارايه کرده و مي گويد:
"کسي لياقت سرفرازي و سروري دارد که فروتن و بخشنده باشد، بکوشد، بجويد، با همراهانِ همدل در طلب دانش و تجربه سفر کرده و هميشه با همه کس به مدارا و آهستگي رفتار کند."
بزرگي انسان هاي فرهيخته و ماندگار از بخشندگي آن هاست که اين صفت تمامي "معلمان" است.
کساني که از انرژي سرشاري برخوردارند و حاضرند ديگران را از آن بهره مند کنند.
بي جهت نيست که "نيچه" انسان هاي بزرگ را افرادي مي داند که انرژي فراواني در خود ذخيره دارند.
انسان هاي بزرگ، بويژه انسان هايي كه در مكتب فقر و عشق آبديده شده اند، نه تنها قهرمانان روزگار خويش اند و از افراد ناب زمان خود محسوب مي شوند، بلکه اسوه اي زيبنده و ماندگار براي تمامي اعصارند؛
آن ها حتي هنگام خواب، به پيشرفت و تعالي و سازندگي و آزادي مردم در همه جاي گيتي، مي انديشند؛ تمامي عمر را در تفکر به سر مي برند و نبوغ سرشار خويش را از زياد فکر کردن در امور هستي و کائنات به دست آورده اند، چراکه به تعبير "ژان پل سارتر":
"نبوغ، جوهر تفکر است."
مردان بزرگ حتي در اوقات سخت و ناخوشي، از تفکر دست نکشيده و "انديشه اي برتر" ساطع مي کنند؛
به گفتة يكي از انديشمندان: "انديشه برتر در روزهاي توفاني و آشوب و در همان حال خموشي و آرامش، توانايي برتر خويش را از دست نمي دهد."
درواقع، "الگوهاي ماندگار" سودايي جز تحقق "آرمان هاي" برتر و متعالي در سر نداشته و گوهر وجود خود را به پاي آن ريخته و به گفتة قرآن، حتي مرگشان، پيام آور حياتي برتر است که نزد پروردگارشان به روزي نشسته اند و بهتعبير "آلبرت کامو":
"ايستاده مردن را برتر از زيستن به صورت زانو زده" مي دانند.
آن ها زندگي طولاني را پاداش فضيلت به حساب نمي آورند، بلکه به قول "نيچه": "فضيلت، زندگي طولاني را سبب مي شود"؛ فضيلتي که از دانش، معرفت و بخشندگي آن ها نشأت گرفته و تاريخ بشريت را مي سازد.
آن ها توليد کنندة انديشه و تفکر نابي اند که قدر و قيمتي براي آن متصور نمي توان شد؛ درواقع تحقق هيچ امر خطير و سرنوشت سازي که صفحات کتاب تاريخ بشريت را با تدبير نگارش مي کند، بدون وجود انسان هاي بزرگ امکان پذير نيست؛
انسان هايي كه تنها در مكتب فقر و عشق درس بزرگي آموخته اند.
شايد به همين علت باشد که شکسپير مي گويد:
"برخي انسان ها بزرگ آفريده شده اند؛ برخي بزرگي را به دست مي آورند و بر گروهي، بزرگي ناخواسته سوار مي شود."
#بزرگداشت_روزمعلم_گرامیباد
#دکتررحیمی_بروجردی
🌴
@DrRahimiBoroujerdi
@Dama_Iranabad
به راستي تشويق، بزرگداشت، تعريف و تمجيد از خدمات کساني که عمري را براي اعتلاي فرهنگ و دانش سپري کرده اند و همچون شمع پيرامون دانشجويان و دفتر و قلم آب شده اند، نه تنها کاري ارزشمند و هنرمندانه است، بلکه بايد به مثابه وظيفه اي انکارناپذير براي تمامي اصحاب علم و فرهنگ، واجب شمرده شود.
الگوهاي برتر كساني اند که آرزوها و رؤياهاي بلند دارند، پروازهاي بلند مي کنند و توان و همت آن ها به وسعت آرزوهايشان که به عمق تمامي آسمان هاست، شکل مي گيرد.
کساني که هيچ گاه درهاي بسته و محدوديت ها را سد و مانعي براي پيشرفت و تعالي نديده اند و اتفاقاً نخستين پرواز بلند و با شکوه خود را در آسمان بيکران علم و معرفت و زيبائيها، از پشت همان درهاي بسته آغاز مي كنند.
افرادي که در تمامي عمر گويي در مكتب فقر و عشق آبديده شده اند؛ چراكه بينيازي در رفتار آن ها متجلي ست درحالي كه دستان و قلب هايي بخشنده داشته و ميوة وجود خويش را بي منت و رايگان به همگان ارزاني مي کنند.
برای مراسم دکتر تمدن متنی را آماده کرده بودم تا برایش بخوانم؛ اما برگزارکنندکان مراسم را خوش نیامد، پس آن متن را به رسم هدیه پس از پایان مراسم به دکتر تمدن دادم و او هم مثل هر انسان بزرگ دیگری کاملاً ذوق زده شد و مرا بوسید.
واژه های زیاد و درخوری را برایش در بوم نقاشی کردم که بخشی از آن را دوست دارم امروز به خاطر بیاورم:
بهتعبير جبران خليل جبران:
"حيات درختان در بخشش ميوه است. آن ها مي بخشند تا زنده بمانند، زيرا اگر باري ندهند خود را به تباهي و نابودي کشانده اند."
بخشندگي، در ذات "عاشق" نهفته است، چراكه او بي نياز بوده، پس بايد ببخشد. به تعبير "آنتوان چخوف":
"انسان همان چيزي است که خود باور دارد."
عاشق باور دارد که براي زنده ماندن و حيات جاودانه، بايد بخشنده و بي نياز باشد. "بوزرجمهر حکيم" تعبير پرشوري ارايه کرده و مي گويد:
"کسي لياقت سرفرازي و سروري دارد که فروتن و بخشنده باشد، بکوشد، بجويد، با همراهانِ همدل در طلب دانش و تجربه سفر کرده و هميشه با همه کس به مدارا و آهستگي رفتار کند."
بزرگي انسان هاي فرهيخته و ماندگار از بخشندگي آن هاست که اين صفت تمامي "معلمان" است.
کساني که از انرژي سرشاري برخوردارند و حاضرند ديگران را از آن بهره مند کنند.
بي جهت نيست که "نيچه" انسان هاي بزرگ را افرادي مي داند که انرژي فراواني در خود ذخيره دارند.
انسان هاي بزرگ، بويژه انسان هايي كه در مكتب فقر و عشق آبديده شده اند، نه تنها قهرمانان روزگار خويش اند و از افراد ناب زمان خود محسوب مي شوند، بلکه اسوه اي زيبنده و ماندگار براي تمامي اعصارند؛
آن ها حتي هنگام خواب، به پيشرفت و تعالي و سازندگي و آزادي مردم در همه جاي گيتي، مي انديشند؛ تمامي عمر را در تفکر به سر مي برند و نبوغ سرشار خويش را از زياد فکر کردن در امور هستي و کائنات به دست آورده اند، چراکه به تعبير "ژان پل سارتر":
"نبوغ، جوهر تفکر است."
مردان بزرگ حتي در اوقات سخت و ناخوشي، از تفکر دست نکشيده و "انديشه اي برتر" ساطع مي کنند؛
به گفتة يكي از انديشمندان: "انديشه برتر در روزهاي توفاني و آشوب و در همان حال خموشي و آرامش، توانايي برتر خويش را از دست نمي دهد."
درواقع، "الگوهاي ماندگار" سودايي جز تحقق "آرمان هاي" برتر و متعالي در سر نداشته و گوهر وجود خود را به پاي آن ريخته و به گفتة قرآن، حتي مرگشان، پيام آور حياتي برتر است که نزد پروردگارشان به روزي نشسته اند و بهتعبير "آلبرت کامو":
"ايستاده مردن را برتر از زيستن به صورت زانو زده" مي دانند.
آن ها زندگي طولاني را پاداش فضيلت به حساب نمي آورند، بلکه به قول "نيچه": "فضيلت، زندگي طولاني را سبب مي شود"؛ فضيلتي که از دانش، معرفت و بخشندگي آن ها نشأت گرفته و تاريخ بشريت را مي سازد.
آن ها توليد کنندة انديشه و تفکر نابي اند که قدر و قيمتي براي آن متصور نمي توان شد؛ درواقع تحقق هيچ امر خطير و سرنوشت سازي که صفحات کتاب تاريخ بشريت را با تدبير نگارش مي کند، بدون وجود انسان هاي بزرگ امکان پذير نيست؛
انسان هايي كه تنها در مكتب فقر و عشق درس بزرگي آموخته اند.
شايد به همين علت باشد که شکسپير مي گويد:
"برخي انسان ها بزرگ آفريده شده اند؛ برخي بزرگي را به دست مي آورند و بر گروهي، بزرگي ناخواسته سوار مي شود."
#بزرگداشت_روزمعلم_گرامیباد
#دکتررحیمی_بروجردی
🌴
@DrRahimiBoroujerdi
@Dama_Iranabad
Telegram
attach 📎
The Symphony of life 2
Dr. Azimi
🔷 سمفونی زندگی II
🔹زندگی پیمانی بسیار سری میان هستی و برخی از انسان هاست.
#دکتر_محمد_جواد_عظیمی
قسمت #دوم
#آینده_پژوهی #مغز_پژوهی #بزرگداشت #زندگی #زیبایی_شناسی #تجربه #اراده #خودشناسی #سازندگی #مرگ #تفکر
لینک قسمت قبل
https://t.me/drhashemirekavandihamgam/36739
از کانال دانشوران همگام
@intelectuals
@Dama_Iranabad
@DrRahimiBoroujerdi
🔹زندگی پیمانی بسیار سری میان هستی و برخی از انسان هاست.
#دکتر_محمد_جواد_عظیمی
قسمت #دوم
#آینده_پژوهی #مغز_پژوهی #بزرگداشت #زندگی #زیبایی_شناسی #تجربه #اراده #خودشناسی #سازندگی #مرگ #تفکر
لینک قسمت قبل
https://t.me/drhashemirekavandihamgam/36739
از کانال دانشوران همگام
@intelectuals
@Dama_Iranabad
@DrRahimiBoroujerdi