İmgeler
1.43K subscribers
891 photos
33 videos
1 file
34 links
آنچه از تمام زندگی باقی می‌ماند، خاطره و رویاست...
#آیینه
Download Telegram
تاثیری که بی‌جواب موندن چیزی در من ایجاد میکنه اینقدر عمیقه که این اواخر جواب باد، چیزهای بی‌جواب، خش خش برگ‌ها و حتی زمزمه‌ی رهگذرها رو هم میدم که مبادا هیچ چیزی تو این جهان مثل من از بی‌جواب موندن حرفاش قلبش سنگین بشه غرق شه تو دریا.
‏ما در پناه بال که امروز می‌پریم؟
‏این راه‌ها، این راه‌ها
‏این راه‌ها اگر همه سنجیده در برابر ما
گسترده‌اند از آنِ کیستند؟ بگویید!
‏ما راه‌های که را راه می‌رویم؟
#رضا_براهنی
با من از بیراهه‌ها بگو و از رهگذرها. از روزی که رهگذر نبودیم و راه‌ها زیبا بود. خورشید ملایم می‌تابید و قطره‌های آخر روز بر گونه‌های تو نشسته بخار می‌شد. رهگذرها نگاهی زیبا و آسمانی آبی داشتند. با من از وقتی بگو که کوچه‌ها خیس خاطره‌های کوچک بود. حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن داشتیم. روزی که دست‌هایم هیجان زده و موهایت خوشحال بودند. باد میان انگشت‌هامان می‌وزید و دریا طوفانی نبود. بگو که در آن شهر ساحلی کوچک ما مطلقا ما بودیم و شب مانعی تاریک نبود. همان روزی را بخوان که آلوده‌ی دیوارهایمان نبود و من امید را با قهوه‌ی آن شب‌مان خوردم. گاهی نمی‌پرسم چرا، فقط به خود نگاه می‌کنم و چرایی همه چیز را می‌فهمم. و این چراها نیست که وجد مرا سرازیر سراشیبی حزن می‌کنند، این من و امید و روزی است که باور کردم نگاهم از دیوار واقعیت و نقص فراتر رفته است. بیا با من از ترانه‌هایی بگو که کسی نخواند و از خدایی که شنید، دید و نخواست. روزی دگر تابید و دریا دور شد، پروانه‌ها و ماهی‌ها رنگ باختند.
تو مستندی در مورد تاریخ فضانوردی و دانش هوا فضا راوی گفت:« شاید هم انسان هدفش، برگشتن دوباره به ستاره‌ها بود.»
و خب به نظرم شاید علمی نباشه ولی فکر ظریفیه.
Forwarded from گذشته*
چند درصد زندگی تویی؟
انگار پایان سپیدی برای این شب سیه وجود نداره
ما پروانه‌های یک داستان و یک شمع نبودیم
که ما همچنان
می‌نویسیم
که ما همچنان
در اینجا مانده‌ایم
مثل درخت که مانده‌ است
مثل گرسنگی
که اینجا مانده است
مثل سنگ‌ها که مانده‌اند
مثل درد که مانده است
مثل زخم
مثل شعر
مثل دوست داشتن
مثل پرنده
مثل فکر
مثل آرزوی آزادی
و مثل هر چیز که از ما نشانه‌ای دارد.

#محمد_مختاری
چیزی که می‌بینیم با چیزی که میخوایم ببینیم فرق میکنه و چیزی که میخوایم وجود داشته باشه فرسنگ‌ها با چیزی که وجود داره فاصله داره. این قصه‌ی همیشگی آدمیزاد نیست؟
Forwarded from ادبیات چیست؟
به گمانم دشوار می‌توان از شر زخم‌های گذشته خلاص شد، حتی اگر روح شده باشیم. درد همچنان در دالان دنبالمان می‌کند.

بنویس من زن عرب نیستم
داستان‌هایی از زنان نویسنده‌ی عرب
ترجمه‌ی سمیه آقاجانی
نشر ماهی
صفحه‌ی ۶۹

#یک_جرعه_کتاب
#درد

@whatisliterature
دروغ گفتن اینجوریه که مغزم به عنوان یه بخش جدایی از من یهو اون منِ کوچولو رو گیر میندازه که می‌خواد به هر دلیلی دروغ بگه. و یهو کل پروسه‌ی فکر و تحلیل کردن رو نگه می‌داره. اعلام حکومت نظامی می‌کنه، تمام سلول‌های خاکستری مغزم میرن تو خونه‌هاشون و یهو من می‌مونم وسط یه خلأ. مغزم شروع می‌کنه داد زدن: داری دروغ میگی، داری دروغ میگی، دروووغ.
و منی که در مواجهه با این وضعیت و تکرار مداوم کلمه‌ی دروغ تو ذهنم قفل می‌شم فقط برای تموم کردن جمله‌ای که شروع کردم یه چیزی می‌گم و به خیال خودم تموم می‌کنم مسئله رو تا مغزم حکومت نظامی رو لغو کنه. ولی نه! هیچ مسئله‌ای حل نمیشه، طرف مقابل به روشنی یه لوستر تو یه کلبه‌ی کوچیک متوجه میشه من دروغ گفتم. و بله...
برای همینه که دروغ نگین همراهان عزیزم اگه ذهنتون گاندی گونه میخواد پاک سرشت باشه، دروغ نگین.
Forwarded from آن
«آیا تاکنون چشمانی را که در آن‌ها خاکستر ریخته باشند دیده‌اید؟ منظورم چشمانی است که در آن‌ها آثار غم‌انگیز آرزوهای بی‌حاصل خوانده می‌شود. چشمانی که نمی‌توان در آن‌ها نگاه کرد.»

‏ ⁧ - سرنوشت یک انسان⁩؛ میخائیل شولوخف.⁩
#کتاب_بخوانیم
@monadchannel
Forwarded from Vannie
غمگین‌ترین جمله زندگی‌م تا به این لحظه:
من سوگ از دست دادن عشق‌مو نمی‌کشیدم، من برای از دست دادن بهترین دوستم زاری می‌کردم.
و کاش می‌تونستم روی تک تک کلمات این جمله استرس بذارم تا بفهمید چه دردیه، وقتی دوستت و از دست میدی.
ببخشید ولی کلمات دیگه کافی نیستن.
کدامین رویای ما بر ذرات قاصدک‌ها محو خاکستر شعله‌های آزادی شد؟
Dahani Jerideh Az Faryad (Live)
Shahin Najafi
خواستم مثل آسمان باشم...
@imgeler
که ما مانده‌ایم در بی‌سرانجامی
من در کورترین نقطه‌ی این زندگی ایستاده و دنبال شمع وجود می‌گشتم.