İmgeler
1.48K subscribers
882 photos
33 videos
1 file
33 links
آنچه از تمام زندگی باقی می‌ماند، خاطره و رویاست...
#آیینه
Download Telegram
Forwarded from ادبیات چیست؟
در این جهان، که بی‌شک دهلیز جهان دیگر است، کسی نیکبخت نیست. دسته‌بندی راستین انسان‌ها چنین است: آنان که در تاریکی‌اند و آنان که در روشنایی‌اند.
هدف این است: کاستن از شمار آنان که در تاریکی‌اند و افزودن بر شمار آنان که در روشنایی‌اند. از این روست که فریاد می‌زنیم: آموزش! دانش! سواد‌آموزی به منزله‌ی روشن کردن مشعل است: هر هجایی که هجّی می‌شود اخگری است.
وانگهی، آن‌کس که می‌گوید روشنایی الزاما نمی‌گوید شادمانی. در روشنایی هم آدم رنج می‌برد. روشنایی زیاده از حد می‌سوزاند. شعله دشمن بال و پر است. سوختن و از پرواز بازنماندن معجزه‌ی نبوغ است.
زمانی که به شناخت برسید و زمانی که دوست بدارید، باز هم رنج می‌برید. نور زاده‌ی اشک است. آنان که در روشنایی‌اند برآنان که در تاریکی‌اند می‌گریند.

بینوایان
نوشته‌ی ویکتور هوگو
ترجمه‌ی محمدرضا پارسایار
نشر هرمس
جلد دو
صفحه‌ی ۲۳۷

#رنج
#یک_جرعه_کتاب

@whatisliterature
Forwarded from ادبیات چیست؟
نقل است که کسی ازو پرسید که «چه گونه‌ای؟» گفت: «چه گونه بود احوالِ کسی که در دریا بوَد و کشتی بشکند و هر کسی بر تخته‌ای بماند؟» گفتند: «صعب.» گفت: «حالِ من چنان است.»

تذکرة ‌الاولیاء عطار نیشابوری
مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی
نشر سخن
جلد اول
صفحه‌ی ۴۴

#یک_جرعه_کتاب

@whatisliterature
Forwarded from ادبیات چیست؟
ادبیات باید بی‌وقفه تکرار شود تا نسل‌های تازه هم به آن اعتقاد پیدا کنند. داستان، چیزی بیش از سرگرمی و چیزی بیش از ورزش فکری است که اندیشه را هشیار و روحیه‌ی نقادانه را بیدار می‌کند؛ ضرورتی است اجتناب‌ناپذیر برای آنکه تمدن همچنان ادامه یابد و بهترین جنبه‌های انسانی را در ما بازآفرینی و حفظ کند.
دنیای بدون ادبیات، دنیای فاقد آرزوها و آرمان‌ها و جسارت‌های زندگی خواهد بود؛ دنیایی خواهد بود پر از آدم‌های کوکی محروم از آنچه انسانی را به راستی انسان می‌کند: توانایی خروج از جلد خود و ورود به جلد دیگری، و دیگران، در حالی که وجودمان با گِلِ رویا سرشته شده باشد.
به برکت ادبیات است که زندگی دروغین را به زندگی واقعی خود اضافه می‌کنیم. هیچ چیز به این اندازه نگران‌مان نمی‌کند و خیال و آرزوهای‌مان را نمی‌آشوبد؛ زیرا می‌توانیم نقش‌آفرین ماجراهای بزرگ شویم و شور و هیجان بزرگی را تجربه کنیم که هیچ‌گاه زندگی واقعی به ما نخواهد بخشید.
از این رو، باید به خیال‌پردازی، خواندن و نوشتن ادامه دهیم؛ موثرترین شیوه‌ای که برای کاستن از آلام خود، غلبه بر دلواپسی گذشت زمان، و تبدیل ناممکن به ممکن یافته‌ایم.

یادداشت‌های عراق
نوشته‌ی ماریو بارگاس یوسا
ترجمه‌ی فریبا گورگین
نشر مروارید
صفحه‌ی ۱۴
بخشی از سخنرانی نوبل یوسا

#یک_جرعه_کتاب
#ادبیات

@whatisliterature
Forwarded from ادبیات چیست؟
اندوهی که در خلوت و تنهایی‌ام به سطح آب می‌آید مات و مبهوتم می‌کند. یعنی کجا پنهان می‌شود؟ آیا گودال‌های روحم برای این همه درد جا دارند؟ نمی‌دانم چگونه از دست این غم رها شوم، چون زور بسیار زیادی دارد و می‌تواند پنهانی وارد شود. همیشه شاد به نظر می‌رسم و به سبب همین شادابی و خونگرمیِ از دست‌نرفته‌ام، همواره در برابر نگاه‌های رشک‌آمیز دیگران پیروزمندانه سینه سپر می‌کنم. اما می‌دانم این غم درونم را خورده و بیرونم را دست‌نخورده گذاشته است. غم درونم را سوراخ‌سوراخ کرده، مثل سوراخ‌هایی که موریانه در چوب به جا می‌گذارد.

بنویس من زن عرب نیستم
داستان‌هایی از زنان نویسنده‌ی عرب
ترجمه‌ی سمیه آقاجانی
نشر ماهی
صفحه‌ی ۱۲۹

#یک_جرعه_کتاب
#غم

@whatisliterature
Forwarded from ادبیات چیست؟
به گمانم دشوار می‌توان از شر زخم‌های گذشته خلاص شد، حتی اگر روح شده باشیم. درد همچنان در دالان دنبالمان می‌کند.

بنویس من زن عرب نیستم
داستان‌هایی از زنان نویسنده‌ی عرب
ترجمه‌ی سمیه آقاجانی
نشر ماهی
صفحه‌ی ۶۹

#یک_جرعه_کتاب
#درد

@whatisliterature
Forwarded from ادبیات چیست؟
ماه رمضان امسال تصمیم گرفته‌ام علاوه بر قرآن‌خوانی روزانه، عهد عتیق را هم بخوانم، این قسمت ابتدایی عهد عتیق در مورد پیدایش باشکوه بود:
‏«خدا گفت ‏«روشنایی بشود» و روشنایی شد. خدا دید روشنایی نیکو است، و خدا روشنایی را از تاریکی جدا ساخت. خدا روشنایی را ‏«روز» نامید و تاریکی را ‏«شب». شام آمد و صبح شد: نخستین روز.‏»

#عهد_عتیق
#یک_جرعه_کتاب

@whatisliterature
Forwarded from ادبیات چیست؟
برایت تاریکی را توصیف نمی‌کنم، چون از توصیف بدم می‌آید. از زمان مدرسه از توصیف بدم می‌آمد. معلم مجبورمان می‌کرد انشا بنویسیم و می‌خواست که توصیف کنیم. «یک روز بارانی را توصیف کنید.» و من نمی‌توانستم، چون از تشبیه یک چیز به چیز دیگر بدم می‌آمد. آخر، هر چیز با خودش وصف می‌شود و وقتی مقایسه‌اش کنیم فراموشش می‌کنیم، مثلا صورت دختر شبیه صورت دختر است و شباهتی به ماه ندارد. هم سفیدی‌شان فرق دارد و هم گردی و هم همه چیزشان. وقتی می‌گوییم صورت دختر مانند ماه است، دختر را از یاد می‌بریم. اصلا توصیف برای این است که از یاد ببریم. و من دوست ندارم یادم برود. باران مانند باران است. همین بس نیست؟ کافی‌ است ببارد تا بوی باران به مشاممان برسد.
با این که قصاید زیادی از شعر جاهلی حفظم، نمی‌توانم توصیف کنم. هیچ‌کس بهتر از امروالقیس نیست؛ شاهزاده و شاعر و عاشق و خمّار و فاسق و نیمه‌پیامبر. ای من به فدای این شعر دل‌انگیز: «سینه‌اش مثل آینه صاف و صیقلی است.» سینه‌ی زن را توصیف می‌کند که مثل آینه صاف است. شعر را می‌شنوم و الله‌الله می‌گویم و دوستش دارم. ولی عیبش توصیف است. چه معنی می‌دهد که سینه‌ی زن آیینه باشد؟ این خوب نیست. معنی این حرف این نیست که شاعر زن را نمی‌بیند و خودش را می‌بیند و نه با او، بلکه با خودش همبستر شده؟ این فرض هولناکی درباره‌ی اجداد شاعرمان پیش می‌کشد. مسلم است که نه امروالقیس همجنس‌گرا بوده و نه متنبّی. ولی حق با توصیف نیست.
با این حال، شعر جاهلی را دوست دارم. متنبّی را دوست دارم. عاشق نغمه‌ای هستم که کلمات را در وزن و قافیه‌اش می‌گرداند. عاشق وزن و آهنگ اشیا و طنین کلماتم. وقتی این شعر را می‌خوانم چنان مست می‌شوم که فقط سرمستی گوش دادن به صدای ام‌کلثوم با آن برابری می‌کند. همان چیزی که اسمش را می‌گذاریم طرب. ما ملت طربیم. و طرب ضد توصیف است. چگونه برایت وصف کنم من که نمی‌دانم؟

دروازه‌ی خورشید
نویسنده الیاس خوری
ترجمه‌ی نرگس قندیل‌زاده
نشر نی
صفحه‌ی ۸۸

#یک_جرعه_کتاب
#توصیف

@whatisliterature
Forwarded from ادبیات چیست؟
ببینید من هم مجرد بودم، عصر که می‌شد، بخصوص اگر یکدفعه می‌دیدم دارد غروب می‌شود، فکر می‌کردم تا شب، تا نصف شب چه‌کار کنم. خوب، گاهی آدم می‌خواند، رمانی نیمه‌تمام دارد، می‌رود خانه چای دم می‌کند، سیگاری زیرلب می‌گذارد، تکیه به بالشی می‌دهد و نرم‌نرم ‌می‌خواند. خوب، بدک نیست. برای خودش عالمی دارد. اما بدبختی این است که هر شب نمی‌شود این کار را کرد. آدم گاهی دلش می‌خواهد بنشیند و با یکی در مورد کتابی که خوانده است حرف بزند، درست انگار دارد دوره‌اش می‌کند اما کو تا یکی این‌طور و آنهمه اخت پیدا شود؟

بره‌ی گمشده‌ی راعی
نوشته‌ی هوشنگ گلشیری
صفحه‌ی ۷۴

#یک_جرعه_کتاب

@whatisliterature