هنر مدیریت
16.9K subscribers
1.27K photos
60 videos
250 files
269 links
تماس با ادمين کانال:
@MrMedos
Download Telegram
گوگل شکست می خورد اما در هم شکسته نمی شود!

همه ما فکر می کنیم که گوگل یک شرکت آرمانی است که مهره مار دارد. دست به هر کاري که مي زند غوغا می کند. کارهایش عالی، تصمیماتش عالی، پروژه هایش عالی و صد البته سودآوری اش هم عالی! اين روزها عادت داريم در هر حوزه اي اسم گوگل را ببينيم و موفقيت هاي روز افزون گوگل برايمان عادي شده است. اما واقعیت چیز دیگری است. برای اینکه دیدگاهمان اصلاح شود بهتر است هفت پروژه اي که گوگل شروع کرد و نگرفت! را مرور کنيم.

1. در شبکه اجتماعي گوگل زنده [google lively] کاربران براي خود يک آواتار مي ساختند تا بتوانند در محيط سه بعدي با ديگران ارتباط برقرار کنند. در اين محيط مجازي که معماري مختص خودش را داشت افراد مي توانستند با هم دوست شوند و حرف بزنند و به جاهايي که دوست دارند سر بزنند.

2. گوگل پاسخ [google answers] پروژه ديگري است که اين روزها رها شده است. اصولا در دنيايي که جواب هر سوالي را با يک جستجوي ساده در گوگل مي توان پيدا کرد مفهوم «پاسخ» با آن چيزي که قبلا بود عوض شده است. اگر چه «ياهو پاسخ» هنوز وجود دارد و به کارش ادامه مي دهد ولي اين به خاطر اين نيست که او دارد واقعا پاسخي را به سوالها ارايه مي کند بلکه به اين دليل است که پاسخهايش عجيب و غريب و سرگرم کننده هستند.

3. تبليغات چاپي و راديويي گوگل شکست خورد، از اينترنت پول دربياور نه از بيرون آن! جمله معروفي است که اين روزها شعار اغلب وب سايتها شده: از اينترنت پول در بياور. ولي چند سال قبل گوگل درست برعکس اين شعار حرکت کرد و تصميم گرفت از بيرون از اينترنت پول دربياورد. شايد تحت تاثير فشار روزافزون براي کسب درآمد بيشتر گوگل تصميم گرفت وارد صنعت تبليغات چاپي و راديويي شود.

4. داجبال [dodgeball] شکست خورد ايده پرداز قهر کرد و رفت. داجبال یک اپليکيشن برای شبکه اجتماعي بود که می خواست از گوشي هاي هوشمند استفاده کند تا افراد را به هم وصل کند و مثلا جاهايي که يک نفر مي رود يا رستوران خوبي را که پيدا مي کند با کساني که مي شناسد و در منطقه هستند به اشتراک بگذارد. خب چه بر سر اين ايده آمد؟ براي دو سال پروژه به خوبي پيش رفت تا اين که دنيس کراولي که ايده پرداز اوليه اين طرح بود در سال ۲۰۰۷ از گوگل بيرون آمد و شرکت فوراسکور را تاسيس کرد و اين شرکت که دقيقا همين خدمات را ارايه مي دهد الان بسيار محبوب است. مشکل اين طرح در زمان خودش اين بود که زيادي آينده نگر بود و سخت افزار لازم براي فراگير شدن آن که همان گوشي هاي هوشمند بودند خيلي طول کشيد تا غالب بازار شود.

5. جايکو شکست خورد توييتر قبلا اين ايده را پياده کرده بود. گوگل در سال ۲۰۰۷ يک سايت براي بلاگ هاي بسيار کوچک راه انداخت که جايکو نام داشت ولي تا سال ۲۰۰۹ معلوم شد که اين توييتر است که فاتح دنياي پستهاي کوتاه و سريع است.

6. گوگل نوت بوک [google notebook ] شکست خورد. گوگل نوت بوک در سال ۲۰۰۹ از مجموعه پروژه هاي گوگل کنار گذاشته شد. قرار بود بستری باشد برای حفظ و نگهداری فایل ها و به اشتراک گذاری آن. اما مشتریان رقبا را انتخاب کردند.

7.گوگل ویدئو [google video ] شکست خـورد، مشکل با خريد يوتيوب حل شد! گوگل ويدئو تلاش کرد تا يوتيوب را در هم بشکند و شکست خورد و تنها دليلش اين بود که اين ابزار قبلا وجود داشت و نامش هم يوتيوب بود. بعد از آن البته گوگل يوتيوب را با قيمت ۱.۶۵ ميليون دلار خريد و قال قضيه را کند و آخر سر همه خوشحال و راضي بودند.

ساختن آینده نیازمند یادگیری است.
یادگیری نیازمند تجربه کردن است
تجربه کردن بخشی با پیروزی همراه است و بخشی اش هم شکست.
وارد هیچ پروژه ای نباید شد که اگر شکست خوردیم، کلیت شرکت زیر سوال برود. پروژه هایی باید انتخاب شوند که اگر نتیجه مطلوب نبود ما از زندگی ساقط نشویم و ورشکسته و درهم شکسته نشویم. همین مساله نیز در امر سرمایه گذاری بسیار مهم است. بسیار دیده ام که افراد خانه خود را می فروشند (تقریبا تمام دارایی خود را) و وارد یک بازار ناشناخته می شوند به این نمی گویند ریسک پذیری به این می گویند بی گدار به آب زدن. این شجاعت نیست نام دیگری دارد. هیچ گاه برای سنجش عمق یک رودخانه با هر دو پا وارد آن نشوید.

کارخونه



@honaremodiriat
چطور تصمیمات سخت بگیریم

ست گادین

تصمیماتی وجود دارند که به ما فشار می آورند، تصمیماتی غیر منصفانه، تصمیماتی که بنظر نمی رسد عاقبت خوشی داشته باشند.

برای تصمیم‌گیری های سخت چطور پیش برویم ؟

1. اعتراف کنید که وضعیت افتضاح است . غر بزنید که نباید در چنینی موقعیتی بودید و این چیزی نیست که می خواستید . هر موقع دوست داشتید می توانید به این مرحله از نق زدن برگردید ولی اجازه ندهید کنترل همه چیز در مراحل بعدی ، بدست این مرحله بیافتد .

2. هزینه های سوخته sunk cost جلب توجه می‌کند*. یعنی کارهایی که قبلا برای رسیدن به این جایگاه انجام داده اید و سخت کوشی و سرمایه گذاری هایی که برای داشته های اخیرتان کرده اید . حالا ، آنها را نادیده بگیرید . رهایشان کنید . هزینه هایی که در گذشته متحمل شده اید ، هیچ ربطی به تصمیمی که الان می خواهید بگیرید ندارند.

3. چه انتخاب هایی پیش رو دارید ، آنها را بنویسید . هیچکدام شان به آن اندازه که انتظار دارید خوشحال کننده نیست . هیچکدام عالی نیست . همگی تا اندازه ای بدقلق اند . مشکلی نیست چون اینها صرفاً در حد پیشنهاد هستند . فقط آنها را بنویسید .

4. حالا از این لیست ، انتخاب هایی را در نظر بگیرید که بر اساس آینده هستند نه گذشته .

انتخاب هایی که در آن ، بدون در نظر گرفتن هزینه های سوخته و بدون در نظر گرفتن آنچه شما لیاقت اش را دارید ، نوید شادترین روزها ، هفته ها و ماه ها را در آینده به شما می دهند . همان را انتخاب کنید . گذشته را رها کنید . به پیش .

مترجم: مصطفی منبری

لینک مربوط به مقاله ست گادین درمورد sunk costs
http://yon.ir/mWUzc



@honaremodiriat
دلیل هفت مشکل رایج مدیران چیست؟


۱. کارمند خوب پیدا نمی‌شود

مشکل از آنجاست که مهارت کافی در استخدام نداریم. البته منظور ما این نیست که استخدام کار بسیار راحتی است. کار سخت است ولی امکان‌پذیر است.

۲. هیچکس کار را مثل خود آدم انجام نمی‌دهد

باید در «واگذاری کارها» مهارت بیشتری کسب کنیم. واگذاری قابل یادگیری است و نکات فراوانی دارد که باید رعایت کنیم تا کارمندان کار را به خوبی انجام دهند.

۳. اگر من نباشم کارمندان کار نمی‌کنند

انگیزه دادن به کارمندان را بلد نیستیم. اگر رهبر خوبی باشیم و مدام به کارمندان انگیزه بدهیم کارها به خوبی انجام خواهند شد.

۴. اگر به کارمندان آزادی و اختیار می‌دهیم سوءاستفاده می‌کنند

مشکل از آنجاست که هیچ سیستمی برای سنجش عملکرد کارکنان نداریم. اگر عملکرد کارکنان با معیارهای عددی سنجیده شود امکان سوء استفاده از بین می‌رود.

۵. آنقدر سرم شلوغ است که فرصت بازاریابی و تبلیغات ندارم

مدیریت زمان ضعیفی داریم و همچنین کارها را به اندازه کافی واگذار نمی‌کنیم.

۶. شرایط اقتصادی خوب نیست و نمی‌توان کاری کرد

به اندازه کافی بر بازاریابی و تبلیغات تمرکز نکرده‌ایم. با شنیدن کلمه بازاریابی بلافاصله به فکر بیل‌بورد و تبلیغات چند میلیونی نیفتید. راه‌های بسیار ارزانی وجود دارد که می‌تواند مشتریان زیادی ایجاد کند.

۷. رقیبان نمی‌گذارند فروش خوبی داشته باشیم

مشکل از آنجاست که استراتژی ندارید یا حداقل استراتژی مناسبی ندارید. آنقدر در کارهای روزانه غرق شده‌اید که دیدگاه بلندمدت را از دست داده‌اید.




@honaremodiriat
مایکل گربر معتقد است برای راه اندازی کسب و کار کوچک باید این فرآیند هفت مرحله ای را طی کنید:

1. هدف اصلی خود را در زندگی مشخص کنید. هدف اصلی شما نباید کسب و کارتان باشد، بلکه هدف تان مربوط به خود زندگی باشد.

2. هدف استراتژیک خود را تعیین کنید. وقتی کسب و کارتان ساخته شد چه شکلی دارد و چطور کمک می کند شما به هدف بزرگ زندگی خود نزدیک تر شوید.

3. استراتژی سازمانی خود را بیابید تا بتوانید ارزیابی و مستندسازی کنید و نقش ها را طوری تعیین کنید که به سمت مجموعه ایده آل خود حرکت کنید.

4. استراتژی مدیریت خود را تعیین کنید تا هر کسی که استخدامش کردید بتواند دقیقا مثل شما کارها را انجام دهد.

5. استراتژی انسانی خود را تعیین کنید. یعنی تیمی بسازید که کارهای مورد نظر شما را انجام دهند. کسب و کارتان به چه نقش هایی نیاز دارد و چه کسانی می توانند آن نقش ها را بر عهده بگیرند؟

6. استراتژی بازاریابی خود را تعیین کنید. نیازهای مشتری را درک کنید و محصولی بسازید که آن نیاز را برآورده کند.

7. استراتژی سیستمی خود را برقرار کنید. از جمله سیستم های سخت افزاری و نرم افزاری برای انجام تعهدات داده شده به مشتریان.

کسب و کارتان باید از هدف اصلی شما در زندگی پشتیبانی کند. کسب و کار نباید خود هدف زندگی باشد. به این منظور برای رشد کسب و کارتان باید هفت مرحله بالا را طی کنید.




@honaremodiriat
تجارت الکترونیک ایران در یک نگاه

بیش از ۷۳ درصد از کل جمعیت ایران در سال ۹۷ به اینترنت دسترسی دارند.

در سال ۹۶ بیش از ۱۱۱هزار میلیارد تومان خرید آنلاین انجام شده است که پرداخت آنها به صورت اینترنتی انجام شده است.

علاوه بر این در سال ۹۶ بیش از ۳۲ هزار میلیارد تومان فروش آنلاین با پرداخت در محل و ۱۶ هزار میلیارد تومان فروش آنلاین که پرداخت آن‌ها به شیوه‌هایی غیر از پرداخت اینترنتی یا پرداخت در محل، از جمله کارت‌به‌کارت، واریز بانکی و... انجام شده است.

مجموعا در سال ۹۶ بیش از ۱۶۰ هزار میلیارد تومان حجم تجارت الکترونیکی بوده است که بیش از ۱۱ درصد GDP کشور را شکل می‌دهد. این نسبت در کشورهای پیشرفته تا ۲۰ درصد می‌رسد و پیش‌بینی می‌شود این فروش برای سال ۹۷ تا ۲۲۶ هزار میلیارد تومان نیز پیش برود.

همچنین ۴۶ درصد کسب‌وکارهای اینترنتی در تهران مستقر هستند که ۷۷ درصد مبادلات آنلاین مربوط به کسب‌وکارهای مستقر در تهران هستند.

بیش از ۱۷ درصد کسب‌وکارهای اینترنتی فروشگاه‌های بزرگ غیر زنجیره‌ای هستند که ترکیب متفاوتی از کالاها را می‌فروشند. پس از آن به ترتیب بیش از ۸ و بیش از ۷ درصد در حوزه "طراحی صفحات وب" و "انواع رایانه و تجهیزات و ملزومات جانبی" فعال هستند.

همچنین بیش از ۴۴ درصد کسب‌وکارهای اینترنتی، خانگی هستند و ۷۲درصد کسب‌وکارهای اینترنتی کمتر از ۵ نفر کارمند دارند و فقط ۶ درصد کسب‌وکارهای اینترنتی بیش از ۳۰ نفر کارمند دارند.

همچنین ۸۰ درصد کسب‌وکارهای اینترنتی به فروش کالا و ۲۰ درصد به ارائه خدمات می‌پردازند.

بیشترین شاغلان در حوزه تجارت الکترونیکی رنج سنی با ۴۳ درصد بین ۳۰ تا ۴۰ سال هستند و بعد از آن با ۳۶ درصد رنج سنی بین ۲۰ تا ۳۰ سال هستند و درصد مشارکت زنان در مدیریت کسب‌وکارهای اینترنتی فقط ۹ درصد است.

منبع: مرکز توسعه تجارت الکترونیک به نقل از راه پرداخت



@honaremodiriat
ساده‌ترین راه برای پولدار شدن!

مارک البیون در کتاب خود تحت عنوان "ساختن زندگی و امرار معاش" دربارۀ یک مطالعۀ آشکار کننده از تاجرانی می نویسد که 2 مسیر کاملاً متفاوت پس از فراغت از تحصیل دانشگاهی طی کردند.

وی چنین می گوید: یک بررسی از فارغ التحصیلان دانشکده بازرگانی، سابقه 1500 نفر را از سال 1960 تا 1980 مورد مطالعه قرار داده است.

در آغاز فارغ التحصیلان به 2 گروه تقسیم شدند:

الف: کسانی که گفته بودند می خواستند اول پول در بیاورند تا بعداً هر کار خواستند بکنند.

ب: کسانی که ابتدا به دنبال علاقه واقعی خود بودند و اطمینان داشتند که پول عاقبت خود به دنبال آن می آید.

چه درصدی در هر گروه وجود داشت؟

از 1500 فارغ التحصیل در مطالعه موردنظر، کسانی که در گروه الف بودند 1245 نفر را تشکیل می دادند و گروه ب 255 نفر.

پس از 20 سال 101 نفر میلیونر در کل این 2 گروه به وجود آمده بود که یک نفر از گروه الف و 100 نفر از گروه ب بودند.



@honaremodiriat
کتاب مدیرعامل تمام عیار اثر پیتر فیسک

بیش از 40 درصد زمان یک مدیرعامل اغلب اوقات به فعالیت ها و رفتارهاي نمادین او اختصاص پیدا می کند. باید در نظر داشت که نماد گرایی مؤثر عامل اساسی در رهبري مناسب است. نمادها در قالب گزینش افرادي که با آنها زمان خود را صرف می کنیم، سخنرانی هایی که در ارتباط با کسب وکار در رویدادها و رسانه هاي خاص ارائه می دهیم، تلفن زدن هایی که حامل پیام "آفرین" براي دیگرانند و یا تخصیص زمان براي خوردن غذا در غذاخوري کارکنان معنی و مفهوم می یابند. به طور مثال جک ولش -مدیرعامل شرکت جنرال الکتریک- بر حسب عادت دست نوشته هاي مختصري را براي کارکنان در تمامی سطوح مختلف از کارکنان پاره وقت تا مدیران ارشد می نوشت که حتی برخی از آنان دست نوشته ها را قاب گرفته و از آن به عنوان سند قدردانی رهبرشان یاد می کردند.




@honaremodiriat
فرصت هایی که میسوزند و زمانهایی که از دست میروند!

دکترحسین تهرانی، محقق ارشد شرکت تویوتا

اگر به تاریخ و سابقه کشورهایی که از عقب ماندگی خارج شده اند، نگاهی دقیق داشته باشیم ، متوجه میشویم که در این میان همیشه یک یا چند کشور توسعه یافته، نقش اساسی داشته اند . کشورهای توسعه یافته به مانند استاد و آموزگار، راه درست و اصولی توسعه و پیشرفت را آموزش داده و کشورهای عقب مانده تحت حمایت و مدیریت آنها، به رشد و بالندگی رسیده اند.
اگر به تاریخ کشورهایی مانند کره جنوبی، چین، سنگاپور، مالزی، تایوان ،... نگاه دقیقی داشته باشیم، نقش کلیدی و پر رنگ کشورهای توسعه یافته و ثروتمندی مانند ژاپن و آمریکا را میتوانیم به وضوح ببینیم. کشورهای توسعه یافته با سرمایه گزاری مالی و انسانی، حمایت تکنولوژیکی، پشتیبانی مدیریتی و آموزشی، باعث پیشرفت سریع و صحیح این کشورها شده اند.
بهانه نوشتن این مطلب این بود که اخیرا تعداد زیادی مهندس جوان ویتنامی، هندی و تایلندی در شرکت میبینم که مشغول گذراندن دوره های آموزشی و کار در شرکت با ژاپنیها هستند. شرکت از طرفی حقوق و مزایای خوبی به آنها پرداخت میکند و از طرف دیگر برای آنها محیط آموزشی موثری فراهم میکند و روشهای اصولی مهندسی و توسعه محصول را به آنها آموزش میدهد.
این مهندسین جوان میتوانند در آینده منشا تاثیرات مهمی بوده و زمینه ساز تشکیل شرکتهای بزرگ و سوددهی مانند سامسونگ، هیوندای، ... در کشور خود باشند و حتی از استاد و آموزگار خود پیشی بگیرند!! همچنان که کره جنوبی، چین و تایوان در بسیاری موارد از شرکتهای ژاپنی و آمریکایی عبور کرده اند!!!.
اینکه ما ( منظورم ژنهای خوب و مدیران بدون تاریخ بازنشستگی خودمان است که فکر میکنند دانش و توانایی مدیریت دنیا را دارند !!!) گمان بریم که میتوانیم تنها با تکیه به خود و امکانات داخلی، راه پیشرفت و توسعه را طی کنیم و کشور پیشرفته ای شویم، خیالی باطل و عملی ناشدنی و محال است که در چند دهه اخیر امتحان خود را پس داده است.

با اطمینان و پس از سالها کار کردن در شرکتهای ایرانی و ژاپنی به جرات می گویم که در حوزه صنعت، بدون یک آموزگار مجرب، هیچوقت نخواهیم توانست صنعتی پیشرفته، توانمند و قابل رقابتی در سطح دنیا داشته باشیم و هرچقدر زحمت بکشیم و هزینه بکنیم بی فایده خواهد بود. درست به مانند یک کودک که قادر است با تکیه بر خود و بدون آموزگار، رشد جسمی داشته باشد ولی قطعا رشد فکری مناسبی نخواهد داشت و توانایی خاصی هم پیدا نخواهد کرد. اطمینان ندارم که فرصتهای کنونی همیشگی باشد و کشورهایی که حریصانه در حال توسعه و پیشرفت هستند فرصت نفس کشیدنی برای ما در آینده باقی بگذارند.



@honaremodiriat
ده فرمان پیتر دراکر برای تکنیک های مذاکره

پیتر دراکر اندیشمند و صاحبنظر بزرگ آمریکایی در عرصه مدیریت معتقد است ، هنر متقاعد کردن راز موفقیت انسانها و یا شرکتهای تجاری موفق است.امروزه بسیاری از شرکتها جهت برنده شدن در مناقصات و مزایده ها در عرصه تجارت ، از متخصصین زبده در امر مذاکرات تجاری بهره می گیرند.در اینجا برای شما چند راهکار در مذاکرات تجاری را ذکر می کنیم.که حاصل تجربیات این مشاوران حرفه ای می باشد :

1- هیچگاه اولین پیشنهاد را شما ندهید :
بسیار ساده است، اینطور نیست؟ تا آنجا که می توانید، در هر موقعیتی هم که برای مذاکره قرار دارید، اولین پیشنهاد را شما ندهید. اگر طرف شما با یک پیشنهاد بزرگ جلو آمد، نشان می دهد که ممکن است معامله انجام نشود و آنها راهشان را بکشند و بروند چون سنگ بزرگ همیشه نشانه نزدن است. با رعایت این نکته می توانید از قصد و نیت طرفتان مطلع شوید.

2- همیشه دو خریدار را در کنار هم قرار دهید
کاری که به شما خیلی قدرت عمل می دهد این است که همیشه برای یک جنس مشخص دو خریدار را کنار هم قرار دهید. چه در کار باشد و چه در تجارت، اینکه دو نفر خواستار شما باشند همیشه باعث افزایش قدرت شما می شود.

3- همیشه قیمت بالاتری بدهید
همیشه قیمتی بالاتر از قیمت واقعی خودتان اعلام کنید، اما نه اینقدر بالا که کسی حتی برای نگاه کردن هم جلو نیاید چون با اینکار فقط یک طمعکار جلوه خواهید کرد.

4- هیچگاه خود را مشتاق نشان ندهید
هر چقدر هم که به نظرتان معامله عالی باشد و کلی با آن سود کرده باشید و بسیار خوشحال باشید، هیچوقت چهره خود را شاد و مشتاق به طرف مقابل نشان ندهید. چون با اینکار درونتان را به آنها نشان خواهید داد و این اصلاً خوب نیست. همیشه خونسرد و آرام باشید.

5- همیشه برای ترک مذاکره آماده باشید
اصلاً مهم نیست که چقدر دوست دارید آن معامله انجام شود، باید همیشه خود را برای سر نگرفتن معامله هم آماده نشان دهید. ممکن است این سخت ترین کار در طی یک مذاکره باشد، اما گاهی بسیار به نفع شما خواهد بود. اگر می بینید که مذاکره ای درست نیست و ممکن است سرتان کلاه گذاشته شود، می توانید سریعاً کناره گیری کنید.

6. فکر کنید که طرف معامله به شما نیاز دارد
یکی از سخت ترین قسمت های معامله این است که شما فکر کنید طرف شدیداً به شما نیاز دارد. اگر اینطور فکر نکنید، اعتمد به نفستان پایین خواهد آمد. همیشه در ذهنتان مجسم کنید که طرف معامله عمیقاً خواستار کالای شماست.

7- یاد بگیرید که ساکت بمانید
گاهی اوقات وقتی پیشنهادی به شما ارائه می شود، خیلی مهم است که جوابی نداده و چیزی نگویید. برای 30 دقیقه، 90 دقیقه، یک ساعت، برای هر چقدر که شده دهانتان را باز نکنید.
سکوتی ناراحت کننده ایجاد کنید و طرف مقابل برای شکستن این سکوت جزئیات بیشتری بیان خواهد کرد. شما ساکت بمانید، کناره گیری نکنید اما فقط به آنچه که طرف مقابل بازگو می کند گوش فرا دهید.

8- در مورد همه چیز تحقیق کنید.
چه با دانستن در مورد گذشته طرف معامله تان باشد، چه اتفاقاتی که در جریان مذاکره می افتد یا تحقیق در مورد کالای مورد نظر باشد، همیشه بدانید که در چه مورد می خواهید صحبت کنید.

9- هیچگاه در وسط کار مذاکره را بر هم نزنید
در معاملات همیشه تخفیف و امتیاز دهی صورت می گیرد. مهم نیست که از چقدر می گذرید تا مذاکره را تمام کنید، اما مهم این است که مذاکره نباید بر هم بخورد. هر چند که ممکن است آخر کار اصلاً رضایت زیادی از آن مذاکره نداشته باشید.

10- همیشه مودب باشید
مهم نیست که طرف مقابلتان با شما بد حرف می زند یا کالایتان را تحقیر می کند، شما هیچگاه خونسردی خود را از دست ندهید.



@honaremodiriat
🔅موثرترین تکنیک ها و ابزارهای دیجیتال مارکتینگ



@honaremodiriat
مشتری واقعا چه چیزی از یک شرکت می‌خواهد؟

در بیست سال اخیر، گالوپ با بیش از یک میلیارد مشتری از سراسر جهان مصاحبه کرد و از آنها در مورد اینکه یک مشتری واقعا چه چیزی از یک شرکت می‌خواهد پرسید و همان‌طور که انتظار می‌رفت توقعات مشتریان از شرکت‌ها، از صنعتی به صنعت دیگر و در هر بخشی متفاوت بود.

اما آنچه در این میان جالب توجه‌تر بود اینکه همه مشتریان روی چهار مقوله کلیدی بیش از سایر موضوعات تاکید داشتند و در صورت برآورده شدن این انتظارات چهارگانه، به طرفداران دائمی و مبلغان محصولات و خدماتی که استفاده می‌کردند، تبدیل می‌شدند.
این چهار مقوله در سطوح زیر طبقه‌بندی می‌شوند:

سطح یک: در نازل‌ترین سطح، مشتریان از یک شرکت انتظار «دقت» دارند.
به عنوان مثال: اگر به رستورانی رفتند، همان غذایی که سفارش دادند به آنها تحویل شود. در این سطح، چنانچه شرکت‌ها نتوانند این انتظارات حداقلی را برآورده سازند، صرف‌نظر از اینکه کارکنان، تا چه میزان برخورد دوستانه‌ای با آنها داشته باشند و مواردی از این دست، نارضایتی مشتریان امری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

سطح دو: سطح بعدی، «فراهم بودن» است.
در این سطح مشتریان توقع دارند، مثلا بانک منتخب‌شان، در ساعات طولانی‌تر به خدمت‌رسانی برای مشتریان پرداخته و کارمندان بیشتری جهت پاسخگویی حضور داشته باشند یا رستورانی که انتخاب کرده‌اند از امکانات بیشتری برخوردار باشد.

مشتریان معتقدند که فراهم آوردن این امکانات از وظایف بدیهی شرکت‌ها محسوب می‌شود و دقت و فراهم بودن امکانات شرط لازم برای کسب رضایت مشتری هستند، اما کافی نیستند و برای برآورده ساختن آنها از سوی شرکت‌ها نمی‌تواند از مشتریان معمولی، طرفداران دوآتشه و همیشگی بسازد.

سطح سوم: در این سطح، مشتریان، توقع شراکت و همراهی دارند.
آنها از شرکت‌ها انتظار دارند که به آنها گوش فرا دهند، نسبت به خواسته‌هایشان واکنش نشان داده و به گونه‌ای رفتار کنند که مشتری مطمئن شود شرکت در کنار آنهاست و نه در مقابلشان. به‌خاطر وجود همین انتظارات است که بانک‌ها در پیامک‌هایشان روز تولد مشتریان را تبریک می‌گویند.

سطح چهارم: پیشرفته‌ترین سطح انتظارات مشتریان، مشاوره است.
شرکت مشهور آمازون، همیشه به مشتریان خود فهرستی دقیق و کامل از کتاب‌هایی را توصیه می‌کند که ممکن است برایشان جذاب و خواندنی باشد. آمازون با این مشاوره‌ها، در واقع به آنها آموزش‌های رایگانی می‌دهد که ارزش و کاربردهای فراوانی برای آنها دارد.

به‌طور کلی، سطوح سوم و چهارم انتظارات مشتریان یعنی همکاری و مشاوره، اگر به خوبی و با دقت برآورده شوند، باعث تبدیل مشتریان معمولی به طرفداران دوآتشه و همیشگی خواهند شد.
حال سوال اینجاست که چگونه می‌توان این انتظارات سطح بالا را برآورده ساخت؟

واقعیت آن است که پاسخ به این سوال فقط در مواردی همچون استفاده از پیشرفت‌های تکنولوژیک یا تنظیم دقیق مراحل کار خلاصه نمی‌شود و برای تحقق آنها به کارمندان زبده، با استعداد و باانگیزه در خط مقدم ارتباط با مشتریان نیاز هست که با استفاده از واژگان درست و با انتخاب لحنی مناسب برای هر کدام از مشتریان به گونه‌ای با آنها برخورد کنند که به آنها حس همکار و همیار بودن و همچنین مشاوره دادن القا کرده و پس از مدتی آنها را به مشتریان پروپاقرص و وفادار شرکت تبدیل کنند.

بررسی‌های موسسه گالوپ، نشان داده که مدیران بزرگ به خوبی توانسته‌اند کارمندانشان را به‌گونه‌ای هدایت کنند که در وهله اول، از ایجاد و گسترش نارضایتی بین مشتریان جلوگیری کنند و در گام بعدی با تقویت مهارت‌های گوش کردن و آموزش دادن به دیگران، به‌گونه‌ای با مشتریان برخورد کنند که به آنها از یکسو حس همیاری و از سویی دیگر حس یادگیری القا کنند و به این ترتیب از آنها طرفدارانی دوآتشه و دائمی بسازند.

منبع: Gallup




@honaremodiriat
تقدیم به کسانی که خیلی خودشان را مدیر می‌دانند

سال ها پیش یکی از مدیران ارشد یک شرکت نفتی تصمیم اشتباهی گرفت و به همین سبب بالغ بر دو میلیون دلار خسارت بر آن شرکت وارد شد. جان دی راکفلر مدیر عامل وقت شرکت بود.
روزی که خبر خسارت در شرکت پیچید بیشتر مدیران شرکت به بهانه های مختلف می کوشیدند تا از مدیر عامل دوری کنند تا مورد خشم و غضب او واقع نشوند.

تنها کسی که آن روز جرأت کرد به دیدار مدیر عامل برود، شخصی به نام ادوارد تی بدفورد بود. او یکی از شرکای شرکت بود و خوب میدانست که باید خود را برای شنیدن سخنرانی طولانی علیه مدیری که مرتکب اشتباه شده بود، آماده کند.

زمانی که بدفورد وارد دفتر کار راکفلر شد کله قدرتمند امپراتور شرکت عظیم نفتی روی میز کارش خم شده و روی کاغذی سخت مشغول نوشتن بود. بدفورد ساکت و آرام بدون اینکه مزاحم کار او شود، ایستاد. راکفلر پس از چند دقیقه سرش را بلند کرد و به آرامی گفت آه بدفورد تویی.
به گمانم خبر خسارت وارد شده به شرکت را شنیده ای !
بدفورد بلافاصله خبر خسارت راتایید کرد.

راکفلر گفت چند روز است که روی مساله فکر می‌کنم و قبل از اینکه مدیر مربوطه را برای باز خواست بخواهیم، داشتم موارد مهمی را یادداشت می‌کردم. بدفورد بعدها اینطور تعریف کرد: بالای کاغذ نوشته شده بود نقاط قوت آقای...
سپس فهرست طولانی از فضایل مدیر که شامل شرح حال مختصری از کمک‌های او به شرکت، تصمیمات درست در موارد مختلف و تصمیم هایی که مبالغی بیش از خسارت اخیر که عاید شرکت کرده بود را روی کاغذ نوشته بود.

بدفورد می‌گوید من هرگز این درس را فراموش نمی‌کنم. در سال‌های بعد هر وقت که در صدد برخورد و تنبیه کسی بودم قبل از هر چیز خودم را وادار می‌کردم پشت میزی بنشینم و با تعمق فهرستی طولانی از نقاط قوت همان شخص تهیه کنم و تنها پس از تهیه یک چنین فهرستی متوجه می‌شدم که قادرم مساله را از بعد واقعی آن مورد بررسی قرار دهم و این امر باعث شد تا از پرهزینه‌ترین اشتباهاتی که هر مدیر امکان مرتکب شدن به آن را دارد و آن چیزی جز خشم و عصبانیت نیست، دور باشم.
من به هر کسی که با مردم سر و کار دارد توصیه میکنم که از این روش استفاده کند!

عادل طالبی
کانال کار و کسب



@honaremodiriat
🔅آمريكا با داشتن ١٨٧٢ اتاق فكر بيشترين كانون تفكر را در دنيا دارد.

۵ مورد از ۱۰ اتاق فكر برتر دنيا در آمريكاست.



@honaremodiriat
تجربه‌های ارزشمند شش کارآفرین برتر

1. زمان را با مقیاس‌های مشخص ارزش‌گذاری کنید.

زمان بزرگ‌ترین سرمایه شماست و هیچ‌گاه توانایی بازگرداندن آن را ندارید.بنابراین روی اولین اولویت زندگی و کسب و کار خود برنامه‌ریزی کنید.
به‌عبارت دیگر مقدار ارزشی که برای زمان قائل هستید، نقشی اساسی در زندگی شما ایفا می‌کند.

کوین هارینگتون،بنیان‌گذار «As Seen on TV».

2. استمرار کنجکاوی

به مهارت‌هایی که به‌واسطه نشست‌های کارآفرینی شکل گرفته توجه کنید. من پس از سال‌ها زندگی به اعتقاداتی رسیدم که دقیقا متضاد با طرز فکر من بود.
با داشتن فکری باز و ذهنی پویا، ایده‌های جدید و نوآوری خلق کنید، این امر سبب می‌شود فرصت‌هایی را برای خود ایجاد ‌کنید.
خودتان را در معرض دید قرار دهید و در فعالیت‌های تولیدی و کسب و کارها، دامنه کاری خود را توسعه دهید.
در واقع با تعامل و ارتباط با کسب و کارهای دیگر، دامنه فعالیت شما گسترش می‌یابد.
عکس این موضوع هم صادق است، یعنی اگر ذهنتان منحصرا درگیر فعالیت خودتان باشد، دیدگاه و ذهن شما محدود خواهد شد و فرصت‌های مناسبی را از دست می‌دهید.
مایکل آلدن، مدیر کل CloiXonné

3. برتری انگیزه‌ها و تفکرات شما

بیشترین تجربیات من از شکست‌ها و ناکامی‌ها به دست آمدند.
برای هر شخص شکست دردناک است، اما این امر سبب پرورش خودآگاهی خواهد شد. آن شکست‌ها باعث ‌شدند زمانم را صرف افزایش تسلط بر مهارت‌ها و تسلط بر افکار و انگیزه‌های خود کنم. در گذشته بسیار پریشان بودم. اگر شما یک کارآفرین با افکار پراکنده و احساسات ناخوشایند هستید، مطمئن باشید به‌صورت اشتباه واکنش نشان می‌دهید که سبب عقب ماندگی بیشتر، شکست‌های بزرگ‌تر و چالش‌های ناگهانی می‌شود.
بنابراین هر روز اهداف خود را مرور کنید. با توجه به اهداف و اندیشه‌های خود و شناختی که از خود دارید، زمان را تقسیم‌بندی کنید و به آنچه که در زندگی می‌خواهید دست یابید.
کارآفرین Com Mirza «مرد ۵۰۰ میلیون دلاری» و مدیر عامل شرکت «میرزا هلدینگ» که تا به امروز هشت مرتبه در کسب و کار خود شکست خورده است اما اکنون یک سازمان با بیش از ۶۰۰ کارمند را فرمانروایی می‌کند.

4. اعتقادتان به بینش و چشم‌انداز

یک کودک را در نظر بگیرید. او بسیار پرماجرا، حریص، غیرقابل انکار، الهام بخش و سرسخت است. اکثر کارآفرینان پس از چند بار شکست اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند. برخی‌ها شکست را غیر قابل اجتناب تصور می‌کنند.
اما دقیقا در همین زمان است که باید مهم‌ترین اقدامات مانند اخذ تصمیمات اساسی برای کسب و کار و تجدید نظر بر روی اهداف و برنامه‌ریزی جهت دستیابی به موفقیت انجام شود، بنابراین شما می‌توانید از شکست خود درس بگیرید و به سمت موفقیت حرکت کنید.
یکی دیگر از درس‌های مهمی که من آموخته‌ام این است که همیشه در جست‌وجوی روش‌هایی برای بهبود کسب و کار و ایجاد ارزش در زندگی مردم باشم.
هنگامی که شما رو به شکست پیش می‌روید، در آن لحظه باید فکر کنید که چه محصول یا خدماتی برای افراد جامعه مفید است تا به آن بپردازید.
مارینا رز،، بنیانگذار DNA Acceleration

5. توانمندسازی استعدادهای با انگیزه

محیط و فضای محل کار باید به نحوی طراحی شود که شما و افراد گروه بتوانید به خوبی وظایف محوله خود را انجام دهید.
به‌عنوان یک کارآفرین پر تلاش و فعال اغلب نگران از دست دادن مشتریان هستیم. شما در یک صورت می‌توانید استعدادهای با انگیزه را جذب کنید و آن طراحی سازمانی است که شما انجام داده‌اید.به عبارت دیگر شخصی که فقط به فکر گذراندن ساعات روزانه خود است و نسبت به چشم انداز شرکت حس مثبتی ندارد مناسب نیست. من هیچ کسی را با این ذهنیت ضعیف استخدام نمی‌کنم.

AJ Rivera، کارشناس بازاریابیseven-figure و مشاور کسب و کار و مدیر عامل شرکت FitPro Heroes


6. خارج شدن از مسیر

در ذهنم یک مدل طراحی کردم که در آن من موتور یک کشتی هستم. با استفاده از این ذهنیت، هفت روز هفته را به کار مشغولم و دو برابر کردن این زمان برایم بسیار دشوار است. در حال حاضر کسب‌و‌کار من از سوی سه رکن رهبر کسب و کار، پرسنل و سیستم شکل گرفته است.
این سه رکن می‌تواند در کسب و کار شما تغییراتی در راستای رشد و موفقیت‌های پایدار به‌وجود آورد.
رهبر کسب و کار چشم‌انداز معینی را معرفی می‌کند، وظایف تیم را مشخص و آنها را در راستای تحقق اهداف هدایت می‌کند. به تیمتان نشان دهید که به آنها اعتماد دارید و آنها را به افراد کلیدی در سازمان خود تبدیل کنید.
همه افرادی که برای شما کار می‌کنند برابر هستند. من هیچ وقت اجازه نمی‌دهم کسی من را «رئیس» خطاب کند. مهم نیست که چقدر رشد کرده و بزرگ شده‌اید، این نکته را به یاد داشته باشید که بدون تیم‌تان هیچ چیزی نیستید.
مدیرعامل اینتل



@honaremodiriat
مدیر عاملانی که همه گزینه‌های ممکن را پیش روی خود نگاه می‌دارند، معمولا هیچ‌کدام را اجرا نخواهند کرد. بنگاه‌هایی که همه قسمت‌های بازار را هدف می‌گیرند، معمولا دست‌آخر به هیچ‌کدام دست نمی‌یابند. فروشنده‌ای که همه معامله‌ها را تعقیب می‌کند، در انتها هیچ معامله‌ای را جوش نخواهد داد.

ما گرفتار یک اجبار وسواسی برای برداشتن هر تعداد هندوانه ممکن با یک دست هستیم و سوار هیچ کاری نیستیم؛ ولی گزینه‌ها را پیش رویمان باز نگه می داریم. این موضوع به‌ راحتی می‌تواند به‌ قیمت موفقیت‌مان تمام شود. باید یاد بگیریم که درها را ببندیم.

یک استراتژی کسب‌و‌کار در درجه اول بیانیه‌ای است برای چیزهایی که نباید مشغول‌شان شویم.
یک استراتژی مشابه برای زندگی‌تان قرار دهید:
چیزهایی را که نباید در زندگی دنبال کنید، روی کاغذ بیاورید. به عبارت دیگر به یک تصمیم حساب‌شده برای آزاد کردن برخی امکانات برسید و هر وقت گزینه‌ای مطرح شد آن را با فهرست آنچه که نباید سراغ‌شان بروید و درگیرشان شوید بسنجید.

این کار نه ‌تنها شما را از به دردسر افتادن حفظ می‌کند، بلکه کلی از زمانتان را برای اندیشیدن آزاد خواهد کرد.
یک بار این فکر سخت را به سرانجام برسانید و بعد به‌ جای آنکه هر بار که دری گشوده‌شد، بنشینید و ذهن‌تان را مشغول کنید، فقط به این لیست مراجعه کنید.

بسیاری از دروازه‌ها ارزش وارد شدن را ندارند، حتی وقتی که دستگیره‌های درشان به‌راحتی بچرخد و باز شود.

رولف دوبلی
هنر خوب زندگی کردن



@honaremodiriat
دلیلی ندارد غافلگیر شویم

ست گادین

در هر زمانی ، از حال گرفته تا آینده ، افرادی پا به عرصه می‌گذارند که وضعیت موجود را ناغافل بهم می‌ریزند .

زنی ظهور می‌کند که با وجود اینکه در دوران تحصیلات عملکرد خوبی نداشته است ، نوشتن یک رُمان درخشان را بپایان می‌رساند .

زنی دیگر که هرگز به دانشگاهی مشهور راه نیافته است ، یک شرکت سرمایه گذاری موفق را بنیان می نهد .

و چیزهایی از این دست ...

موفقیت با فیلترهایی که خودمان در ذهن مان ساخته ایم رابطه ی همبستگی ندارد ( همبستگی correlation یعنی با افزایش یا کاهش یکی ، نمی‌توان درباره ی افزایش یا کاهش دیگری اظهار نظر کرد . م ) .البته این مطلب غافلگیر کننده ای نیست .

بلکه در واقع موضوع غافلگیرکننده آنست که ما «فکر کنیم» فیلتر ها و علایم ، همبستگی دقیق و عینی با موفقیت در آینده دارند .
اصلا اینطور « فکر نکنید » .

ترجمه از مصطفی منبری



@honaremodiriat
تمرکز و حل مسائل بغرنج مایکروسافت به سبک بیل گیتس

یکی از کارهای مشهور بیل گیتس «هفته‌های تفکر» بود که طی آن‌ها از وظایف کاری‌اش در مایکروسافت دوری می‌گزید و به همراه چندین کتاب و قلم و کاغذ به یک کلبه پناه می‌برد.

هدفش از انجام چنین کاری تفکر عمیق پیرامون مسائل بغرنجی بود که فراروی مایکروسافت قرار داشتند.

شاید عین همین کار را در مقرّ مرکزی شرکت هم می‌توانست انجام دهد اما با پناه بردن به یک کلبه، تمام حواس‌پرت‌کن‌ها را منحرف می‌کرد و برای تمرکز کردن خود را در موقعیت بهتری قرار می‌داد.

درست مطابق آنچه جی کی رولینگ نویسندۀ مجموعه داستان‌های هری پاتر هنگامی که به هتلی پنج ستاره در ادینبورگ رفت تا آخرین جلد از آن مجموعه را تمام کند، بر زبان راند:

«اگر تغییری بنیادین در فضای معمول کاری خود ایجاد کنید، انگیزه و فرصت‌های خود را برای درگیر شدن در کار عمیق افزایش داده‌اید.»

منبع: كتاب کار عمیق، نوشته کال نیوپورت



@honaremodiriat
⭕️تفاوت بخش خصوصی و بخش دولتی (عمومی)

بخش خصوصی: با دیدن مشتری خوشحال میشوند چون به معنی پول بیشتر است
بخش دولتی: با دیدن ارباب رجوع درهم میروند چون به معنی کار بیشتر است!

@honaremodiriat
دوست دارید زمان بیشتری در اختیار داشتید، یا پول بیشتری؟

یک مطالعه جدید نشان می‌دهد افرادی که برای زمان نسبت به پول اهمیت بیشتری قائل‌اند نسبت به افرادی که بیشتر به جمع کردن ثروت بها می‌دهند افراد خوشحال‌تری‌اند. 

یافته‌های این پژوهش بیان‌کننده این موضوع است که خیلی فرقی نمی‌کند که فرد از کدام از این دو منبع (پول و زمان) بیشتر در اختیار دارد، در عوض آن‌چه مهم است ذهنیت او نسبت به این دو موضوع است، از این رو فردی که به زمان بیش از پول اهمیت می‌دهد زندگی و روحیه خوش‌تری نسبت به فردی دارد که جیبش پرپول است و به آن بهای زیادی می‌دهد.

پژوهش‌گران دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه کالیفرنیا (UCLA) از ۴۴۰۰ نفر یک سوال ساده پرسیدند: «از کدام بیشتر در اختیار دارید: پول یا زمان؟»

پس از آن از افراد حاضر در این مطالعه پرسش‌هایی پرسیده شد که هدف آن‌ها سنجش میزان خوشحالی و خوشبختی افراد بود.

پس از پایان پژوهش، نتایج نشان می‌داد که بیشتر افراد، یعنی حدود ۶۴ درصد، خواهان پول بودند، در صورتی که افرادی که بیشتر زمان و وقت را جست‌وجو می‌کردند آدم‌های خوش‌حال‌تری بودند. نتایج نشان می‌دهد که خیلی مهم نیست افراد چه چیزی در حال حاضر دارند بلکه آن‌چه مهم است چیزی است که به دنبال آن‌اند و در نتیجه فکر می‌کنند از اهمیت بیشتری برخوردار است.

در مقاله این مطالعه که در مجله Social Psychological and Personality Science به چاپ رسیده، آمده: «چیزی که در این مسئله حائز اهمیت است ارزشی است که افراد برای هر منبع قائل‌اند. خوشحالی و شادی بیشتر به چیزی که به دنبال‌ آن‌اند وابسته است نه میزان منبعی که در اختیار دارند».

به طور کلی این پژوهش نشان می‌دهد که پول زیاد داشتن به معنای شادتر بودن نیست. پول‌دار و فقیر فرقی ندارد، آن‌که به زمان بیش از پول اهمیت می‌دهد زندگی شادتری دارد.

منبع: ScienceAlert



@honaremodiriat
تجارت الکترونیک ایران در یک نگاه


بیش از ۷۳ درصد از کل جمعیت ایران در سال ۹۷ به اینترنت دسترسی دارند.

در سال ۹۶ بیش از ۱۱۱هزار میلیارد تومان خرید آنلاین انجام شده است که پرداخت آنها به صورت اینترنتی انجام شده است.

علاوه بر این در سال ۹۶ بیش از ۳۲ هزار میلیارد تومان فروش آنلاین با پرداخت در محل و ۱۶ هزار میلیارد تومان فروش آنلاین که پرداخت آن‌ها به شیوه‌هایی غیر از پرداخت اینترنتی یا پرداخت در محل، از جمله کارت‌به‌کارت، واریز بانکی و... انجام شده است.

مجموعا در سال ۹۶ بیش از ۱۶۰ هزار میلیارد تومان حجم تجارت الکترونیکی بوده است که بیش از ۱۱ درصد GDP کشور را شکل می‌دهد. این نسبت در کشورهای پیشرفته تا ۲۰ درصد می‌رسد و پیش‌بینی می‌شود این فروش برای سال ۹۷ تا ۲۲۶ هزار میلیارد تومان نیز پیش برود.

همچنین ۴۶ درصد کسب‌وکارهای اینترنتی در تهران مستقر هستند که ۷۷ درصد مبادلات آنلاین مربوط به کسب‌وکارهای مستقر در تهران هستند.

بیش از ۱۷ درصد کسب‌وکارهای اینترنتی فروشگاه‌های بزرگ غیر زنجیره‌ای هستند که ترکیب متفاوتی از کالاها را می‌فروشند. پس از آن به ترتیب بیش از ۸ و بیش از ۷ درصد در حوزه "طراحی صفحات وب" و "انواع رایانه و تجهیزات و ملزومات جانبی" فعال هستند.

همچنین بیش از ۴۴ درصد کسب‌وکارهای اینترنتی، خانگی هستند و ۷۲درصد کسب‌وکارهای اینترنتی کمتر از ۵ نفر کارمند دارند و فقط ۶ درصد کسب‌وکارهای اینترنتی بیش از ۳۰ نفر کارمند دارند.

همچنین ۸۰ درصد کسب‌وکارهای اینترنتی به فروش کالا و ۲۰ درصد به ارائه خدمات می‌پردازند.

بیشترین شاغلان در حوزه تجارت الکترونیکی رنج سنی با ۴۳ درصد بین ۳۰ تا ۴۰ سال هستند و بعد از آن با ۳۶ درصد رنج سنی بین ۲۰ تا ۳۰ سال هستند و درصد مشارکت زنان در مدیریت کسب‌وکارهای اینترنتی فقط ۹ درصد است.

منبع: مرکز توسعه تجارت الکترونیک به نقل از راه پرداخت



@honaremodiriat
🔅سوال‌هایی برای تفکر بیشتر

سوالاتی که هر مدیری باید برای رهبری بهتر سازمان درباره چشم‌انداز، هدف، استراتژی، استعداد، رشد و پایداری سازمان‌اش از خود بپرسد.


@honaremodiriat