📕📒📗 دکتر اردستانی
260 subscribers
3.77K photos
446 videos
1.02K files
2.48K links
دکتر حسن سبیلان اردستانی #استاداردستانی
🔸Hasan sabilan ardestani

🔹 www.instagram.com/hasansabilanardestani

🔸 https://t.me/Hasanardestani

📚 hasanardestani@yahoo.com

🔹 http://sabilan.blog.ir/

🔸http://advertisers.blog.ir/

🔹 http://sabilan.blogfa.com/
Download Telegram
🥧 «امپریالیسم اروپایی در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ به پایان رسید. از آن زمان تا کنون دنیای غیرغرب نیم قرن فرصت داشته تا به شکوفایی اقتصادی خاص خود دست پیدا کند. این حقیقت که بسیاری از این کشورها در طول این مدت، یک قدم از آن فناوری قدیمی که سرمایه گذاری اروپای استعماری در آنجا ایجاد کرد پیش تر نرفته اند، تقصير غرب نیست. آن دسته از کشورهایی که غرب را الگوی خود کردند، همچون کره جنوبی، سنگاپور، و تایوان، نشان دادند که با یک پس زمینه جهان سومی هم می توان در طول دو نسل به یک ملت مدرن، لیبرال دموکرات و شکوفا تبدیل شد. آن کشورهایی که کماکان غرق در افلاس و عقب ماندگی اند، فلاكتشان ناشی از سلطه جویی، نژادپرستی و ستم غرب نیست، بلکه معلول سیاست ها و برنامه های سوسیالیستی ای است که خود انتخاب کرده اند یا از قبل جنگ داخلی و انقلاب بر آنها تحمیل شده است ...

امروز ما در دوره ای از بربریت و انحطاط زندگی می کنیم. پشت دیوارها بربرهایی هستند که می خواهند ما را نابود کنند و در درون جامعه ما فرهنگی رو به انحطاط قرار دارد. ما فقط چیزی را به دست می آوریم که سزاوارش هستیم. انتقادهای بی رحمانه از غرب که چپ‌های دانشگاهی و نخبگان فرهنگی ما از دهه ۱۹۶۰ خود را درگیر آن کرده اند رقبای ما را جسارت می دهد و هم زمان اراده ما برای مقاومت را تحلیل می برد. پیامدهای این فرهنگ رقیب همه جا در اطراف ما دیده می شود، اما راه رویارویی با آن چندان روشن نیست. بقای اصول بنیادین فرهنگ غرب درباره آزادی بیان و آزادی تحقیق علمی تماما بسته به این است که آیا ما از آن درجه هوش برخوردار هستیم که ارزش واقعی آنها را درک کرده و آیا اراده این را داریم که با دشمنان این ارزش ها مقابله کنیم».


این بخشی از نوشته کیت ویندشاتل از کتاب لیبرالیسم محافظه‌کار دکتر مرتضی مردیهاست. به زبان ساده مراقب آنهایی باشید که علت بدبختی شما را به عاملی جز «خودتان» نسبت می دهند، اگر چیزی نشده‌ایم، شاید قرار نبوده چیزی بشویم.



✍️ دکتر #امیرحسین_خالقی
🆔 @RahbordChannel




#استعمار
#امپریالیسم
#تاریخ
#فرهنگ

🌎📚
@sociologycenter 📚🌍
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🧩 خیال‌پردازی‌های بی‌مبنا که نقض اصول پایه‌ای اقتصاد است شاید به کار حرف‌درمانی بیاید، ولی بعید است روی زمین اثرات مثبتی ایجاد کند. به ویژه فقره الجزایر که زمانی در ایران کسانی نظیر علی شریعتی در شوق آن می‌سوختند و کتاب‌های فرانتس فانون را ترجمه می‌کردند عبرت‌آموز بود. بعد از حماسه استقلال و بیرون راندن فرانسوی‌ها این کشور غنی از نظر مواد معدنی و نفت و گاز اوضاع غم‌انگیزی داشت.

🇩🇿 توصیفی بهتر از گفته داریوش همایون فقید از اوضاع الجزایر ندیدم: برای بسیاری از چپگرایان ایرانی، الجزایر نقطه اوج آرزوهای انقلابی و سوسیالیستی است. پس از یک نبرد خونین ضداستعماری، الجزایر پیروزمند با منابع هنگفت کانی و کشاورزی و با سرزندگی انقلابی به ساختن یک جامعه سوسیالیستی پرداخت. کمتر از یک نسل پس از آن، کشوری که از نظر کشاورزی خود‌بسنده بود امروز ۷۰ درصد خوار‌بارش را وارد می‌کند. در حالی که نیمی از جمعیت در روستاها به‌سر می‌برند تولید کشاورزی تنها هفت درصد تولید ناویژه ملی را تشکیل می‌دهد. بیشتر جوانان از روستاها به شهرها ریخته‌اند، همراه گروه‌های سنی دیگر، و خیل بیکاران زاغه‌های شهرهای بزرگ را پر کرده‌اند.

🏭 صدها کارخانه «سیاسی» که با پول دولت و بی‌توجه به سودآوری برپا شده‌اند با چیزی نزدیک به ۳۰ درصد ظرفیت کار می‌کنند. بیشتر نیروی کار، غیرماهر و گریزان از کار است. اما توصیف وی برای راه درست تصحیح اوضاع هم جالب است: البته اکنون الجزایری‌ها رهبری تازه‌ای دارند که می‌کوشد محتاطانه ندانم‌کاری‌های ایدئولوژیک و احساساتی را در یک فضای سیاسی انباشته از شعارها تصحیح کند. در این باره این شوخی در الجزایر بر سر زبان‌هاست که راننده اتومبیل «شاذلی بن‌جدید»، رئیس‌جمهوری، از او می‌پرسد چه مسیری را برگزیند و پاسخ می‌شنود که علامت طرف چپ را بزند و از راست برود!. این گفته البته جدید نیست، ولی هنوز بعد از آن همه سال که به الجزایر می‌نگریم کشوری را می‌بینیم که بیش از ۹۰ درصد صادراتش نفت و گاز و فرآورده‌های نفتی است، از بسته‌ترین اقتصادهاست و با حدود ۴۰ میلیون جمعیت تولید سرانه‌ای حدود چهار هزار دلار دارد. البته شاید این را هم بتوان به نفوذ ایده‌ها و عوامل بیگانه نسبت داد!

🥧 در مصاحبه با جریده وزین دنیای اقتصاد به مقوله پرمخاطره "وابستگی" پرداختم، عرض کردم: رویکرد مکتب وابستگی هدیه‌ای از آسمان برای دولت‌های کشورهای خام‌فروش و ثروتمند «جنوب» است. همیشه دشمنی خارجی برای توجیه ناکارآمدی وجود دارد و دست دولت را هم برای شکل دادن اجتماع و مداخله شدید در اقتصاد باز می‌گذارد. غریب نیست که خیلی‌ها چنین نگاهی را بپسندند، به ویژه اگر نوعی بدبینی تاریخی نسبت به استعمار و قدرت‌های بیگانه وجود داشته باشد. البته روشن است که بنا نیست نقش مداخله‌های خارجی را ندیده بگیریم، مگر از به اصطلاح استعمارگر انتظاری جز استعمار و سلطه‌گری داریم؟


✍️ دکتر #امیرحسین_خالقی
🆔 @RahbordChannel



#استعمار
#اقتصاد
#سوسیالیسم
#فرهنگ
#الجزایر
#استقلال

🌎📚
@sociologycenter 📚🌍
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❗️علت واقعی توسعه نیافتگی صحاری!


در رابطه با آفریقا کسانی معتقدند علت فقر بسیاری از این کشورها سابقه استعمار و غارت منابع آنها توسط سرمایه داری جهانی است، پیشتر از فرانسه و پرتغال و انگلستان نام می بردند و اکنون هم چینی ها در آنجا حضور پررنگی دارند و البته کسانی چشم بادامی ها در قرن ۲۱ را بسیار بی ترمزتر از اروپایی های قرون گذشته می دانند؛ به باور آنها چشم بادامی ها به معنای واقعی کلمه استثمارگر اند.

با این حال مشکل اصلی آن کشورها استعمار نیست، فقر و بدبختی آنها به سالها پیش از تماسشان با اروپایی ها بر می گردد، استعمار به سود آنها هم بوده است و بسیاری از نهادهای مدرن فعلی این کشور یادگار آن دوران است.  یک تخمین جالب به ما می گوید که در آغاز دوره جدید (پس از میلاد مسیح) درآمد سرانه آفریقا و جهان چیزی معادل ۴۷۰ دلار سال ۱۹۹۰ بوده است، در اروپای غربی و بخش های شمالی آفریقا که بخشی از امپراتوری روم بود، این عدد به حدود ۶۰۰ می رسید و در امریکای شمالی درآمد سرانه در حدود ۴۰۰ دلار بود.

اما با رنسانس در سالهای قرن ۱۴ و ۱۵ به ویژه در ایتالیا اوضاع متفاوت شد، در سال ۱۵۰۰ درآمد یک اروپایی، دو برابر یک افریقایی بود، ولی تحول اساسی انقلاب صنعتی در اواخر قرن ۱۸ در بریتانیا بود که در قرن ۱۹ به اروپا و امریکایی شمالی گسترش یافت و در سال ۱۸۷۰ اواخر قرن ۱۹ که اروپایی ها بیش از ۱۰ درصد قاره سیاه را در اختیار داشتند هر اروپایی به طور متوسط ۴ برابر یک افریقایی ثروت داشت.

از تمام تحقیرها و  بدی های استعمار که بگذریم، در ۱۸۷۹ جمعیت آفریقا حدود ۹۱ میلیون بود، اما در ۱۹۶۰ که بسیاری از این کشورها مستقل شدند، جمعیت به ۲۸۵ میلیون نفر و بیش از ۳ برابر رسیده بود، میزان حضور در مدرسه هم در همین زمان از ۵ درصد به ۲۰ درصد افزایش یافت.

بعد از خشونت ها و کشتارهای دوران استقلال بدبینی نسبت به بسیاری از نهادها و مفاهیم غربی مثل حکومت قانون و دولت پاسخگو  و ... وجود داشت، رهبران افریقایی در کشورهایی مانند تانزانیا، مالی، سنگال، غنا و گینه در جستجوی الگوی جایگزین سراغ الگوی شوروی رفتند؛ الگویی که البته در آن زمان موفق جلوه می کرد و توانسته بود به سرعت کشوری فقیر را صنعتی کند و به قدرتی تازه بدل کند. ان چند ده میلیون نفر کشته آن امپراتوری شیطانی ظاهرا خیلی اهمیت نداشت!

اما در دهه ۱۹۷۰ مصیبت واقعی سوسیالیسم و شکست اقتصادی آن هویدا شد و بسیاری از کشورها به تدریج دریافتند که دنیا حساب  دو دو تا چارتاست و کارتون نیست، نمونه های مهندسی اجتماعی در جایی مثل تانزانیا یک شکست فاجعه بار بود، نمونه غنا و قوام نکرومه هم که نیاز به گفتن ندارد. بعد از فروپاشی آن امپراتوری شیطانی در ۱۹۹۰ به تدریج این ایده اقبال یافت که راه توسعه از حفظ حقوق مالکیت، تجارت آزاد و سرمایه داری می گذرد و بدون یک اقتصاد آزاد، توسعه بی معناست. با این حال هنوز هم افریقا یکی از غیر آزادترین اقتصادهاست.

در مورد مملکت اریایی اسلامی ما نیز بر خلاف ناله های رایج راه توسعه جز از طریق آزادتر کردن اقتصاد، بهبود حقوق مالکیت و فضولی کمتر دولت در اقتصاد نمی گذرد، بعد از ظهور این همه شهرام و بابک باید فهمیده باشیم، حضور بیشتر دولت در جایی مثل ایران معنایی جز فساد بیشتر ندارد. بگذارید گفته یک عزیز را تکرار کنم: دولت در فلسفه سیاسی غرب نماد خرد است و نمی گذارد انسان ها همدیگر را پاره کنند، در حوالی ما بیشتر شری است که باید از آن به خدا پناه برد، چنین شری هرچه کوچکتر بهتر!


✍️ دکتر #امیرحسین_خالقی
🆔 @RahbordChannel



#تاریخ
#استعمار
#اقتضاد
#افریقا
#سوسیالیسم

🌎📚 @sociologycenter 📚🌍
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM