این #روزها_تلخ می گذرد ،
دستم #میلرزد از #توصیفش
همین #بس که :
نفس #کشیدنم در این #مرگ_تدریجی،
مثل #خودکشی است
#با_تیغ_کند
دستم #میلرزد از #توصیفش
همین #بس که :
نفس #کشیدنم در این #مرگ_تدریجی،
مثل #خودکشی است
#با_تیغ_کند
دیروز و پریروز باران می بارید🌧
هوا زلال است، مثل بلور شسته🫧
نور پاک و شفاف و سبزی شاد بهار و صبح های خنک و سرزنده🌱 انگار صبح نفس های آزاد می کشد.
بهار امسال طولانی و ماندگار به نظر می رسد خیال رفتن ندارد❣
#روزها_در_راه
#شاهرخ_مسکوب
هوا زلال است، مثل بلور شسته🫧
نور پاک و شفاف و سبزی شاد بهار و صبح های خنک و سرزنده🌱 انگار صبح نفس های آزاد می کشد.
بهار امسال طولانی و ماندگار به نظر می رسد خیال رفتن ندارد❣
#روزها_در_راه
#شاهرخ_مسکوب
چند ماه است که زندگی خیلی تلخی دارم🥹
نمیدانم چطور طاقت میآورم❓
امروز در حال مرگم. سرم را نمیتوانم روی گردنم نگه دارم. رگ و پی و شانههایم از تو کشیده و مچاله میشود
دارم توی خودم مچاله میشوم. تنم کرخت، پاهایم بیحس و سرم سنگین است. باز بادش کردهاند. مغزم را حس می کنم که به جمجمهام فشار میآورد. بیرون آفتاب اما درون خاکستری تیرهی مرطوبی است، دلم قبر است💔
کاش مرده بودم. به قول نسفی "چه بودی؟ اگر نبودمی".🍃
#روزها_در_راه
#شاهرخ_مسکوب
نمیدانم چطور طاقت میآورم❓
امروز در حال مرگم. سرم را نمیتوانم روی گردنم نگه دارم. رگ و پی و شانههایم از تو کشیده و مچاله میشود
دارم توی خودم مچاله میشوم. تنم کرخت، پاهایم بیحس و سرم سنگین است. باز بادش کردهاند. مغزم را حس می کنم که به جمجمهام فشار میآورد. بیرون آفتاب اما درون خاکستری تیرهی مرطوبی است، دلم قبر است💔
کاش مرده بودم. به قول نسفی "چه بودی؟ اگر نبودمی".🍃
#روزها_در_راه
#شاهرخ_مسکوب