🍁🕊



غم پاییز
و نم احساس
دلِ بی تاب
و شبِ بی خواب
و هراس از
فرجامِ منِ بی توو
و نگاهی که تو را می جوید...
دچارم به تو،
ای نیازم به تو چون “هوا”
بی تو هرگز
نشاید “نفس” مرا...


#آناا_کیاجمالی


.

🍁🕊




آسمانِ شبهاى_پاييز
حسابش با همه ى شب ها فرق دارد ...
"شب بخير"ها
بغض ميشوند در آسمان ...
بوى خاكِ باران خورده ى اولِ صبح
حكايت از همين دارد !


#علی_قاضی_نظام_


.

🍁🕊



صدايم بزن
دستم را بگير
بخند
عاشقانه نگاهم كن
بگذار
خيالي جاودانه بسازم از تو
براي روزهايي كه بي تو
سراغم خواهد آمد...


#مرتضي_نوربخش_م_نگاه


.

🍁🕊



قضای آسمانی بود
مشتــــــــــاقی‌ و مهجوری
چه تدبیری توانم با قضای آسمانی کرد
شراب ارغوانی
چاره رخسار زردم نیست
بنازم سیلی گردون که چهرم ارغوانی کرد


#شهریار


.

🍁🕊



هوا آرام
#شب خاموش
راه ِآسمان ها باز

خيالم
چون کبوترهاي وحشي مي کند پرواز

رَوَد آنجا
که مي بافند کولي هاي جادو، گيسوي شب را ...


#فريدون_مشيري


.

🍁🕊



دوست دارم گهگاه گم شوم
مثل پرنده های پاییز
میخوام میهنی تازه بیابم غیر قابل دسترس
و خدایی که مرا تعقیب نکند
و سرزمینی که دشمنم نباشد!
میخواهم از پوستم بیرون بزنم
از صدایم و از زبانم
و مثل عطر مزرعه ها سیال شوم!


#نزار_قبانی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.

🍁🕊



ظهر که می شود
برای شعـــرهای کوتـاه مـــن
  به انگـیزه بـــودن با تــو
واژه ها ردیـف می شـــوند ومـن
با کوله باری دل نوشتــــه
#تــــو را
هم چنان نفس می کشـــم ...!


#لادری

‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌
.

🍁🕊



مسافر ميشويم امشب
من و شعر و خيالِ تو

ببر امشب لبِ ساحل
ڪويرِ شعرهايم را ...



#ناصر_پروانـــی



.

‌‌🍁🕊



تو هم مثلِ هوای پاییز می ‌مانی،
حس کرده‌‌ای پاییز را ؟
صبح ‌ها سرد است
و ظهر گرم می‌شود،
هوایش مشخص نیست،
مانندِ تو!
که یک روز با من گرم می‌گیری
و روز بعد
مثل هوای اولِ صبح
سرد میشوی...!
"حال دلت پاییزیست"


#مائده_نواب


.

🍁🕊


‍ ‍ ‍ هجے ڪن
الفباے اندام مرا
و با حروف ابجد بنویس
بر دیوارهاے بے راه اتاقت
#نام ڪوچڪم را
از مڪاشفه نستعلیق چشمهایم بیرون بزن
#پیراهنم زاد بوم توست
#عطرت ریشه زده به ته حرف
محاڪات دهانم باش
جا میگذارمت
در جراحت الفباے جنون!


#نکسیا_رحـیـمـی


.

🍁🕊




در خزان نگاهت برگ هاے احساسم یاد زمین ڪردند...
آسمان دلم ابریست...
در پس ڪوچه هاے زمستان میان نگاه هاے سرد
سر مے ڪنم، در سڪوت زیر قباے تار شب زندگے ے شب را...
زندگی بس عجیب است در سڪوت، در تنهایے میان جمع...


#محمدصدیقی


.

🍁🕊



در همین کوچه ی پاییــز...
نرسـیده به تقاطع  زمسـتان ...
چهارقدم بالاتـر از  رویـا ...
زیر سایه ی آفـتاب ...
با شهادتِ قاصدکهای رقصان ..
و پروانه های عاشـق ...
نگاهم بـه نگـاهت گـره خورد


#شیوا_میثاقی


.

🍁🕊



عصر پاییز باشد
من باشم و دلتنگی و
یک فنجان چایِ داغ
یک دنیا عشقِ سُرخ
یک بغل برگِ زرد
و یک خیالِ نارنجی !
وای اگر تو هم بودی
چه محالِ شیرینی ...


#مریم_موسوی_


.

🍁🕊



باز امشب
#سجاده تنهایی ام پهن است
و در قلبم باران اندوه می بارد
و صدای استخوان هایم
زیر تازیانه غم
#سکوت را در هم می ریزد
هیچ می دانی که
زیر آوار دلم ویرانم


#حـیـدری


.