@thehitako
135 subscribers
660 photos
69 videos
1 file
168 links

@TheHitako
He/They
روباه پیر،‌ دویست و هفتادمین پیشگو، فرزند ستاره‌خوان گالیله
Download Telegram
Love this! Tysm!💗
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👟⭐️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
10
خیلی وقت پیش گذاشته بودمش، بعد از مدت‌ها دوباره با هم رو در رو شدیم. بفرمایید🌨️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2
Forwarded from Oxymoron (Aida)
🦌
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2
There are four wolves inside me:
1
❤️🍎
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
سه.
یه جایی از داستان در درک و یادگیری این حقیقت که انسانم و نه چیزی کمتر ازش، نه اسباب‌بازی خلق جهان و نه کارگر بی‌درآمد و نه والد فداکار و نه ابزار رایگان ارضای روان بیمار بشر، شکست خوردم. جای اصلاحش قلمم رو شکستم، نابود کردم و همراه با تمام وجود خودم به سیاهی کشیدم. یه جایی از قصه چشم‌هام رو بستم و ندیدم که تحت هر شرایطی نقش اول ماجرا منم؛ شاه پیروز و لشکر مغلوب منم، قربانی و ظالم، خدا و بنده، فرمانده و فرمان‌بر، زندانی و شکنجه‌گر. اما جای باز کردن چشم‌هام حنجره‌ام رو دریدم، صدام رو گذاشتم توی یه جعبه و انداختمش ته اقیانوس؛ که دیگه هرگز به گوش کسی نرسه. اینه که سیاهی رو قابل دسترسی‌ میکنه. میکِشتش همه جا. سیاهی میشه تخت‌خوابت، دفترت، یخچالت، ریه‌های سنگینت، ذهن فراموشکارت و نگاه بی‌سکونت. شیطان اصلی ماجرا تویی و تهش هم یادت میره که روشی‌ جز این برای زندگی وجود داشته. من یادم رفت اما صدای کف اقیانوس هرگز خفه نشد. برای همینه که امروز، با قایق شکسته از طوفان هزارساله‌ام درست همونجام و دنبال جعبه‌ام میگردم. به امید اینکه روزی صدام رو پیدا کنم، من رو ببخشه و به حنجره‌ام برگرده...
3
:D
Forwarded from winter cherry
بهش می‌گم اگر این هفته بگذره، می‌بینی آدم بهتری‌ام. اگر این تموم بشه، اگر پاییز بیاد، اگر باز خیابون‌ها رو طولانی راه برم، بهتر می‌شم. یه جایی بین یه لایه برف نازک یا وقتی که از توی شلوغی رد می‌شم، یه جا گمش می‌کنم. زیر ریشه‌ی درخت‌ها یا توی جیب یه غریبه‌ای. تو می‌دونی، من اگر چند ساعت زیر بارون شسته بشم، بعد باد بیاد خشکم کنه، بعد دستم رو بندازم توی گلوم هر چی مونده رو بریزم بیرون، بعد با اولین مدادی که دوباره اجازه داد بنویسم سرم رو سوراخ کنم و کج وایسم تا همه چیز خالی بشه، انقدر تلخ نیستم. بالاخره وقتی همه‌ی اینها رو بریزم یه گوشه و پاک کنم و فراموش کنم بخشی از من بودن، زیر همه‌ی اینها من هم هنوز شیرینم. لطفا صبر کن. من رو هنوز می‌شه کنار چای تلخت نگه داری. من آدم بهتری‌ام.
Forwarded from پَری‌‌وار
کاش بقیه هم بیان نشون بدن توی کیف‌اشون چیا دارن، خیلی بامزه‌‌ است.