یوْلو Gәlәcәğin Yolu (راه آینده)گله‌جه‌گین
955 subscribers
1.07K photos
563 videos
73 files
969 links
ایراندا یاشایان بۆتۆن تۆرکلرین پوْلیتیکال ـ ائکونومیک ـ توْپلومسال پایلارینی دیرچلتمه یَه ،سیویل یوْللارا
سیغیناراق، گلجک بیزیمدیر.



ارتباط با ادمین
https://t.me/Tahernagavi
نظرات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید
@Ruhnavaz2
Download Telegram
خواجه‌نظام‌الملک، وزیری اندیشمند یا اجیرشده‌ای برای مشروعیت بخشیدن به سلطنت ترکان سلجوقی

🖊#محمد_رحمانی_فر⬇️⬇️⬇️

📝قرن‌ها پیش از آنکه فلاسفه یونان، در باب #قدرت_سیاسی و #مشروعیت (legitimacy) آن به اندیشه‌ورزی بپردازند، تمدن‌های باستانی دریافته بودند که اگرچه تنها راه دست یافتن به تاج و تخت، اتکاء به قدرت سرکوبگر نظامی است لکن قوه سرکوب به تنهایی قادر به مشروعیت بخشیدن به حکومتی که به زور شمشیر و سرنیزه به دست آمده، نخواهد بود. به همین خاطر است که انتساب قدرت زمینی به قوای آسمانی (خدایان) از همان ابتدا مرسوم بود.


📝در جهان اسلام، بعد از پیامبر، همواره مشروعیت حکومت‌ها محل بحث و حتی اختلاف بوده است. اما رویکرد فلسفه‌گرایانه به موضوع مشروعیت حکومت در دوره #عباسیان شکل گرفت. عباسیان که با ادعای انتساب به خاندان نبوت به قدرت رسیدند خیلی زود دریافتند که این ادعا نمی‌تواند مبنای محکمی برای حفظ قدرت سیاسی باشد.


📝با رشد علم و حکمت در میان مسلمانان و ترجمه آثار یونانیان رفته رفته اندیشه‌های شبه فلسفی در باب مشروعیت حکومت در جامعه اسلامی شکل می‌گرفت. البته خلفای عباسی نهایت سعی خود را به عمل می‌آوردند تا خروجی این مجادلات و مباحثات به نفع دستگاه خلافت باشد.


📝به عنوان مثال، در شرایطی که اندیشمندانِ #جهان_اسلام بر نقش و جایگاه خلیفه در حکومت انگشت گذاشته بودند، دستگاه خلافت توانست به مدت چند دهه ذهن آنها را معطوف به این امر کند که آیا خلیفه جانشین خداست یا جانشین رسول خدا؟! (1) حتی وقتی که این حربه هم کارگر نیفتاد و نتوانست مانع اندیشیدن مسلمانان به مبانی مشروعیت قدرت سیاسی شود، #مأمون با طرح مساله جدیدی باز هم برای مدت‌ها سعی کرد افکار اندیشمندان را به سمت موضوعات بی‌خطری همچون #قدیم یا #حادث بودن #قرآن سوق دهد و برای اینکه خودش هم بازارگرمی کرده باشد حکم کرد که همه مسلمانان موظف هستند مخلوق (حادث) بودن قرآن را بپذیرند و بدین ترتیب یک #انگیزاسیون اسلامی شکل گرفت که تا مدت‌ها اذهان اندیشمندان را به خود مشغول داشت(2).


📝بی‌خود نیست که وقتی پسران ماهیگیر دیلمی با اتکاء بر قدرت نظامی خود توانستند بر پایتخت بلاد اسلامی چیره شوند و حتی خلیفه عباسی را به اسارت درآورند، جرأت تشکیل سلسله مستقلی به نام #آل_بویه را به خود ندادند و ترجیح دادند با حفظ نهاد خلافت که به هر حال به مدد علمای درباری نیمچه مشروعیتی برای خود دست و پا کرده بود، به همین دلخوش باشند که خود را #امیرالأمرا بنامند (3) و این #طنز_تاریخ است که یک خاندان شیعی که طبعاً از لحاظ اندیشه سیاسی مشروعیتی برای دستگاه خلافت قائل نیست، برای حفظ قدرت سیاسی خویش ناچار می‌شود به حفظ و تایید صوری دستگاه خلافت بپردازد.


📝 سلجوقیان اولین بنیانگذاران نهاد سلطنت در دل نهاد خلافت در دنیای اسلام بودند(4). هرچند سلجوقیان نیز همچون آل بویه به منظور اجتناب از #بحران_مشروعیت خلافت عباسی را به صورت صوری حفظ کردند ولی آنها برخلاف آل بویه به چیزی کمتر از سلطنت راضی نبودند.


📝سلجوقیان به خوبی می‌دانستند که تداوم سلطنت آنها مستلزم آن است که این نهاد جدید را در افکار مسلمین مشروع جلوه دهند و برای این کار یکی از قشری‌ترین و متعصب‌ترین علمای آن روزگار یعنی #خواجه_نظام‌الملک را #اجیر کردند تا به توجیه وضع موجود و #مشروعیت_تراشی برای نهاد جدید سلطنت بپردازد.

برخلاف بزرگنمایی‌های #سید_جواد_طباطبائی در مباحث #ایرانشهری خویش، خواجه‌نظام‌الملک کار خارق‌العاده‌ای انجام نداده و همان کاری را به انجام رسانده که #شریعت_نامه نویسان دربار خلافت انجام می‌دادند با این تفاوت که شریعت‌نامه نویسان به دستور خلفا به دنبال مشروعیت‌بخشی به نهاد خلافت بودند و سیاست‌نامه‌نویسان به دستور سلاطین به دنبال مشروعیت‌بخشی به نهاد سلطنت بودند.


📝کوتاه سخن اینکه #سیاستنامه خواجه نظام‌الملک درست به اندازه شریعت‌نامه‌های دوران عباسیان فاقد #اصالت_فلسفی (philosophical authenticity) است. به این معنی که در هیچ کدام از این آثار اندیشه به مثابه اندیشه و فلسفه به مثابه فلسفه پاس داشته نشده است. بلکه تمامی این آثار برای توجیه وضع موجود و مشروعیت بخشی به آن نگاشته شده‌اند و پدیدآورندگان این آثار اجیر شدگانی بودند که بایستی سخنی بر زبان می‌آوردند که #سلطان را خوش نماید نه #بادمجان را.

🔖منبع: The Great Caliphs, Amira K. Bennison, I.B. Tauris, London, 2009 (1: P,34; 2: P,35; 3: P,42;



بیزه قوشولون«گله جه گین یولو»👇👇👇


@Galajayinyolu
خواجه‌نظام‌الملک، وزیری اندیشمند یا اجیرشده‌ای برای مشروعیت بخشیدن به سلطنت ترکان سلجوقی

🖊#محمد_رحمانی_فر

📝قرن‌ها پیش از آنکه فلاسفه یونان، در باب #قدرت_سیاسی و #مشروعیت (legitimacy) آن به اندیشه‌ورزی بپردازند، تمدن‌های باستانی دریافته بودند که اگرچه تنها راه دست یافتن به تاج و تخت، اتکاء به قدرت سرکوبگر نظامی است لکن قوه سرکوب به تنهایی قادر به مشروعیت بخشیدن به حکومتی که به زور شمشیر و سرنیزه به دست آمده، نخواهد بود. به همین خاطر است که انتساب قدرت زمینی به قوای آسمانی (خدایان) از همان ابتدا مرسوم بود.


📝در جهان اسلام، بعد از پیامبر، همواره مشروعیت حکومت‌ها محل بحث و حتی اختلاف بوده است. اما رویکرد فلسفه‌گرایانه به موضوع مشروعیت حکومت در دوره #عباسیان شکل گرفت. عباسیان که با ادعای انتساب به خاندان نبوت به قدرت رسیدند خیلی زود دریافتند که این ادعا نمی‌تواند مبنای محکمی برای حفظ قدرت سیاسی باشد.


📝با رشد علم و حکمت در میان مسلمانان و ترجمه آثار یونانیان رفته رفته اندیشه‌های شبه فلسفی در باب مشروعیت حکومت در جامعه اسلامی شکل می‌گرفت. البته خلفای عباسی نهایت سعی خود را به عمل می‌آوردند تا خروجی این مجادلات و مباحثات به نفع دستگاه خلافت باشد.


📝به عنوان مثال، در شرایطی که اندیشمندانِ #جهان_اسلام بر نقش و جایگاه خلیفه در حکومت انگشت گذاشته بودند، دستگاه خلافت توانست به مدت چند دهه ذهن آنها را معطوف به این امر کند که آیا خلیفه جانشین خداست یا جانشین رسول خدا؟! (1) حتی وقتی که این حربه هم کارگر نیفتاد و نتوانست مانع اندیشیدن مسلمانان به مبانی مشروعیت قدرت سیاسی شود، #مأمون با طرح مساله جدیدی باز هم برای مدت‌ها سعی کرد افکار اندیشمندان را به سمت موضوعات بی‌خطری همچون #قدیم یا #حادث بودن #قرآن سوق دهد و برای اینکه خودش هم بازارگرمی کرده باشد حکم کرد که همه مسلمانان موظف هستند مخلوق (حادث) بودن قرآن را بپذیرند و بدین ترتیب یک #انگیزاسیون اسلامی شکل گرفت که تا مدت‌ها اذهان اندیشمندان را به خود مشغول داشت(2).


📝بی‌خود نیست که وقتی پسران ماهیگیر دیلمی با اتکاء بر قدرت نظامی خود توانستند بر پایتخت بلاد اسلامی چیره شوند و حتی خلیفه عباسی را به اسارت درآورند، جرأت تشکیل سلسله مستقلی به نام #آل_بویه را به خود ندادند و ترجیح دادند با حفظ نهاد خلافت که به هر حال به مدد علمای درباری نیمچه مشروعیتی برای خود دست و پا کرده بود، به همین دلخوش باشند که خود را #امیرالأمرا بنامند (3) و این #طنز_تاریخ است که یک خاندان شیعی که طبعاً از لحاظ اندیشه سیاسی مشروعیتی برای دستگاه خلافت قائل نیست، برای حفظ قدرت سیاسی خویش ناچار می‌شود به حفظ و تایید صوری دستگاه خلافت بپردازد.


📝 سلجوقیان اولین بنیانگذاران نهاد سلطنت در دل نهاد خلافت در دنیای اسلام بودند(4). هرچند سلجوقیان نیز همچون آل بویه به منظور اجتناب از #بحران_مشروعیت خلافت عباسی را به صورت صوری حفظ کردند ولی آنها برخلاف آل بویه به چیزی کمتر از سلطنت راضی نبودند.


📝سلجوقیان به خوبی می‌دانستند که تداوم سلطنت آنها مستلزم آن است که این نهاد جدید را در افکار مسلمین مشروع جلوه دهند و برای این کار یکی از قشری‌ترین و متعصب‌ترین علمای آن روزگار یعنی #خواجه_نظام‌الملک را #اجیر کردند تا به توجیه وضع موجود و #مشروعیت_تراشی برای نهاد جدید سلطنت بپردازد.

برخلاف بزرگنمایی‌های #سید_جواد_طباطبائی در مباحث #ایرانشهری خویش، خواجه‌نظام‌الملک کار خارق‌العاده‌ای انجام نداده و همان کاری را به انجام رسانده که #شریعت_نامه نویسان دربار خلافت انجام می‌دادند با این تفاوت که شریعت‌نامه نویسان به دستور خلفا به دنبال مشروعیت‌بخشی به نهاد خلافت بودند و سیاست‌نامه‌نویسان به دستور سلاطین به دنبال مشروعیت‌بخشی به نهاد سلطنت بودند.


📝کوتاه سخن اینکه #سیاستنامه خواجه نظام‌الملک درست به اندازه شریعت‌نامه‌های دوران عباسیان فاقد #اصالت_فلسفی (philosophical authenticity) است. به این معنی که در هیچ کدام از این آثار اندیشه به مثابه اندیشه و فلسفه به مثابه فلسفه پاس داشته نشده است. بلکه تمامی این آثار برای توجیه وضع موجود و مشروعیت بخشی به آن نگاشته شده‌اند و پدیدآورندگان این آثار اجیر شدگانی بودند که بایستی سخنی بر زبان می‌آوردند که #سلطان را خوش نماید نه #بادمجان را.

🔖منبع: The Great Caliphs, Amira K. Bennison, I.B. Tauris, London, 2009 (1: P,34; 2: P,35; 3: P,42; 4: P,44)

t.me/BitkEvi