جلسه دوم سخنرانی خوانسار
خوانسار_حسینیه آیت الله ابن الرضا
#سخنرانی_صوت
سخنرانی حضرت استاد حسین انصاریان
#خوانسار_حسینیه آیت الله ابن الرضا
ایام ربیع الثانی
🍁 @ferdows18 💯 🍁
فردوس بهشت محلات تهران
سخنرانی حضرت استاد حسین انصاریان
#خوانسار_حسینیه آیت الله ابن الرضا
ایام ربیع الثانی
🍁 @ferdows18 💯 🍁
فردوس بهشت محلات تهران
مـنــتـظـــران ظــهـــور
Montazeran313313
#سخنرانی حجت الاسلام پناهیان
موضوع : کارهای خوبی که شیطان بهت پیشنهاد میده انجام بدی!
🍁 @ferdows18 💯 🍁
فردوس بهشت محلات تهران
موضوع : کارهای خوبی که شیطان بهت پیشنهاد میده انجام بدی!
🍁 @ferdows18 💯 🍁
فردوس بهشت محلات تهران
Forwarded from کانال رسمی مسجد جامع علی ابن موسی الرضا (ع)
#اعلام_برنامه 👆 👆 👆
#شب_های_قدر
📢به کلام : حجت الاسلام والمسلمین اسکندری
🎤با نوای ذاکرین اهل بیت علیهم السلام
#قرائت_قرآن
#قرائت_دعای_جوشن_کبیر
#سخنرانی
#مراسم_قرآن_به_سر_و_عزاداری
🔸 سه شنبه ، پنجشنبه و شنبه ۲۳ ، ۲۵ و ۲۷ اردیبهشت ماه از ساعت ۲۳
📍شهرک فردوس، خیابان شهید غلامعباس عسگری، مسجد جامع علی بن موسی الرضا ( ع )
✅ مراسم با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی برگزار میگردد
✒ عزیزانی که تمایل به حضور در مراسم را دارند خواهشمندیم قرآن و مفاتيح و مهر و جانماز همراه داشته باشند.
#پایگاه_بسیج_قدس
#هیئت_محبان_الائمه_علیه_السلام
#مسجد_جامع_علی_بن_موسی_الرضا_ع
@masjedjameferdows
#شب_های_قدر
📢به کلام : حجت الاسلام والمسلمین اسکندری
🎤با نوای ذاکرین اهل بیت علیهم السلام
#قرائت_قرآن
#قرائت_دعای_جوشن_کبیر
#سخنرانی
#مراسم_قرآن_به_سر_و_عزاداری
🔸 سه شنبه ، پنجشنبه و شنبه ۲۳ ، ۲۵ و ۲۷ اردیبهشت ماه از ساعت ۲۳
📍شهرک فردوس، خیابان شهید غلامعباس عسگری، مسجد جامع علی بن موسی الرضا ( ع )
✅ مراسم با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی برگزار میگردد
✒ عزیزانی که تمایل به حضور در مراسم را دارند خواهشمندیم قرآن و مفاتيح و مهر و جانماز همراه داشته باشند.
#پایگاه_بسیج_قدس
#هیئت_محبان_الائمه_علیه_السلام
#مسجد_جامع_علی_بن_موسی_الرضا_ع
@masjedjameferdows
Forwarded from کانال رسمی مسجد جامع علی ابن موسی الرضا (ع)
#اعلام_برنامه 👆 👆 👆
#شب_های_قدر
📢به کلام : حجت الاسلام والمسلمین اسکندری
🎤با نوای ذاکرین اهل بیت علیهم السلام
#قرائت_قرآن
#قرائت_دعای_جوشن_کبیر
#سخنرانی
#مراسم_قرآن_به_سر_و_عزاداری
🔸 سه شنبه ، پنجشنبه و شنبه ۲۳ ، ۲۵ و ۲۷ اردیبهشت ماه از ساعت ۲۳
📍شهرک فردوس، خیابان شهید غلامعباس عسگری، مسجد جامع علی بن موسی الرضا ( ع )
✅ مراسم با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی برگزار میگردد
✒ عزیزانی که تمایل به حضور در مراسم را دارند خواهشمندیم قرآن و مفاتيح و مهر و جانماز همراه داشته باشند.
#پایگاه_بسیج_قدس
#هیئت_محبان_الائمه_علیه_السلام
#مسجد_جامع_علی_بن_موسی_الرضا_ع
@masjedjameferdows
#شب_های_قدر
📢به کلام : حجت الاسلام والمسلمین اسکندری
🎤با نوای ذاکرین اهل بیت علیهم السلام
#قرائت_قرآن
#قرائت_دعای_جوشن_کبیر
#سخنرانی
#مراسم_قرآن_به_سر_و_عزاداری
🔸 سه شنبه ، پنجشنبه و شنبه ۲۳ ، ۲۵ و ۲۷ اردیبهشت ماه از ساعت ۲۳
📍شهرک فردوس، خیابان شهید غلامعباس عسگری، مسجد جامع علی بن موسی الرضا ( ع )
✅ مراسم با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی برگزار میگردد
✒ عزیزانی که تمایل به حضور در مراسم را دارند خواهشمندیم قرآن و مفاتيح و مهر و جانماز همراه داشته باشند.
#پایگاه_بسیج_قدس
#هیئت_محبان_الائمه_علیه_السلام
#مسجد_جامع_علی_بن_موسی_الرضا_ع
@masjedjameferdows
Forwarded from بهرام سلیمانی
#اعلام_برنامه 👆 👆 👆
#شب_های_قدر
📢به کلام : حجت الاسلام والمسلمین اسکندری
🎤با نوای ذاکرین اهل بیت علیهم السلام
#قرائت_قرآن
#قرائت_دعای_جوشن_کبیر
#سخنرانی
#مراسم_قرآن_به_سر_و_عزاداری
🔸 سه شنبه ، پنجشنبه و شنبه ۲۳ ، ۲۵ و ۲۷ اردیبهشت ماه از ساعت ۲۳
📍شهرک فردوس، خیابان شهید غلامعباس عسگری، مسجد جامع علی بن موسی الرضا ( ع )
✅ مراسم با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی برگزار میگردد
✒ عزیزانی که تمایل به حضور در مراسم را دارند خواخشمندیم قرآن و مفاتيح و مهر و جانماز همراه داشته باشند.
#پایگاه_بسیج_قدس
#هیئت_محبان_الائمه_علیه_السلام
#مسجد_جامع_علی_بن_موسی_الرضا_ع
@masjedjameferdows
#شب_های_قدر
📢به کلام : حجت الاسلام والمسلمین اسکندری
🎤با نوای ذاکرین اهل بیت علیهم السلام
#قرائت_قرآن
#قرائت_دعای_جوشن_کبیر
#سخنرانی
#مراسم_قرآن_به_سر_و_عزاداری
🔸 سه شنبه ، پنجشنبه و شنبه ۲۳ ، ۲۵ و ۲۷ اردیبهشت ماه از ساعت ۲۳
📍شهرک فردوس، خیابان شهید غلامعباس عسگری، مسجد جامع علی بن موسی الرضا ( ع )
✅ مراسم با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی برگزار میگردد
✒ عزیزانی که تمایل به حضور در مراسم را دارند خواخشمندیم قرآن و مفاتيح و مهر و جانماز همراه داشته باشند.
#پایگاه_بسیج_قدس
#هیئت_محبان_الائمه_علیه_السلام
#مسجد_جامع_علی_بن_موسی_الرضا_ع
@masjedjameferdows
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #سی_ویکم
#رسیدگی به درس بچه ها کار خودم بود.
ایوب زیاد توی خانه نبود. اگر هم بود خیلی #سختگیری می کرد.
چند بار خواست به بچه ها #دیکته بگوید همین که اولین غلط املایشان را دید، کتاب را بست و رفت.
مدرسه ی بچه ها گاهی به مناسبت های مختلف از ایوب #دعوت می کرد تا برایشان #سخنرانی کند.
#روز_جانباز را قبول نمی کرد، می گفت:
_من که جانباز نیستم، این اسم را روی ما گذاشته اند، وگرنه جانباز #حضرت_عباس است که جانش را داد
از طرف بنیاد، جانبازها را #حج می برند و هر کدامشان اجازه داشتند یک مرد همراهشان ببرند.
ایوب فوری اسم #آقاجون را داد.
وقتی برگشت گفت:
_"باید بفرستمت بروی ببینی"
گفتم:
_"حالا نمیخواهم، دلم میخواهد وقتی من را میفرستی، برایم گاو بکشی،
بعد برایم مهمانی بگیری و سفره بندازی از کجاااا تا کجااا"
برایم پارچه آورده بود و لوازم آرایش.
#هدی بیشتر از من از آن استفاده می کرد، با حوصله لب ها و گونه هایش را رنگ می کرد و می آمد مثل عروسک ها کنار ایوب می نشست.
ایوب از خنده ریسه می رفت و صدایم می کرد:
_"شهلا بیا این پدرسوخته را نگاه کن"
هدی را فرستاده بودم #جشن_تولد خانه عمه اش.
از وقتی برگشته بود یک جا بند نبود.
می رفت و می آمد، من را نگاه می کرد.
می خواست حرفی بزند، ولی منصرف می شد و دوباره توی خانه راه می رفت.
_چی شده هدی جان؟ چی میخواهی بگویی؟
ایستاد و اخم کرد
_ من #نوار میخواهم، دلم می خواهد برقصم. میخواهم مثل #دوست_هایم #لاک بزنم.
جلوی خنده ام را گرفتم:
+ خب باید در این باره با بابا ایوب حرف بزنم، ببینم چه می گوید.
ایوب فقط گفت:
_"چشمم روشن"
به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
#ادامه_دارد
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #سی_ویکم
#رسیدگی به درس بچه ها کار خودم بود.
ایوب زیاد توی خانه نبود. اگر هم بود خیلی #سختگیری می کرد.
چند بار خواست به بچه ها #دیکته بگوید همین که اولین غلط املایشان را دید، کتاب را بست و رفت.
مدرسه ی بچه ها گاهی به مناسبت های مختلف از ایوب #دعوت می کرد تا برایشان #سخنرانی کند.
#روز_جانباز را قبول نمی کرد، می گفت:
_من که جانباز نیستم، این اسم را روی ما گذاشته اند، وگرنه جانباز #حضرت_عباس است که جانش را داد
از طرف بنیاد، جانبازها را #حج می برند و هر کدامشان اجازه داشتند یک مرد همراهشان ببرند.
ایوب فوری اسم #آقاجون را داد.
وقتی برگشت گفت:
_"باید بفرستمت بروی ببینی"
گفتم:
_"حالا نمیخواهم، دلم میخواهد وقتی من را میفرستی، برایم گاو بکشی،
بعد برایم مهمانی بگیری و سفره بندازی از کجاااا تا کجااا"
برایم پارچه آورده بود و لوازم آرایش.
#هدی بیشتر از من از آن استفاده می کرد، با حوصله لب ها و گونه هایش را رنگ می کرد و می آمد مثل عروسک ها کنار ایوب می نشست.
ایوب از خنده ریسه می رفت و صدایم می کرد:
_"شهلا بیا این پدرسوخته را نگاه کن"
هدی را فرستاده بودم #جشن_تولد خانه عمه اش.
از وقتی برگشته بود یک جا بند نبود.
می رفت و می آمد، من را نگاه می کرد.
می خواست حرفی بزند، ولی منصرف می شد و دوباره توی خانه راه می رفت.
_چی شده هدی جان؟ چی میخواهی بگویی؟
ایستاد و اخم کرد
_ من #نوار میخواهم، دلم می خواهد برقصم. میخواهم مثل #دوست_هایم #لاک بزنم.
جلوی خنده ام را گرفتم:
+ خب باید در این باره با بابا ایوب حرف بزنم، ببینم چه می گوید.
ایوب فقط گفت:
_"چشمم روشن"
به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند
#ادامه_دارد