💌داستان واقعیِ
💟 #عــاشــقـانـہای_بــراےتو
🌹قــسـمـت ســـوم
( #پیشنهادازدواج)
هنوز آروم نشده بودم که مندلی با حالت خاصی گفت:
اوه فکر کردم چی شده؟
بیچاره چیز بدی نگفته.
کاملا #مودبانه_ازت_خواستگاری کرده💍
و شرایطی هم که گذاشته عالی بوده ...
تو به خاطر #زیبایی و #ثروتت زیادی #مغروری ... .😱
خدای من ...
باورم نمی شد دوست چند ساله ام داشت این حرف ها رو می زد ...
با #عصبانیت کیفم رو برداشتم
و گفتم:
اگر اینقدر فوق العاده است
خودت باهاش ازدواج کن ...💍
بعد هم باهاش برو ایران
#شتر_سواری ... .
اومدم برم که گفت:
#مطمئنی پشیمون نمیشی؟ ... .
باورم نمی شد ... 😳
واقعا داشت به #ازدواج با #اون فکر می کرد ...
داد زدم: تا #لحظه_مرگ ...
و از اونجا زدم بیرون
چند روز پام رو از خونه بیرون نگذاشتم ...
#غرورم به شدت #خدشه_دار شده بود ...
تا اینکه اون روز مندلی زنگ زد
و گفت که به اون پیشنهاد #ازدواج داده😍😳
و در کمال #ادب پیشنهادش رد شده ...
و بهم گفت یه احمقم که چنین #پسر_با_شخصیت و #مودبی رو رد کرد ... .
ادامه دارد...
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
💟 #عــاشــقـانـہای_بــراےتو
🌹قــسـمـت ســـوم
( #پیشنهادازدواج)
هنوز آروم نشده بودم که مندلی با حالت خاصی گفت:
اوه فکر کردم چی شده؟
بیچاره چیز بدی نگفته.
کاملا #مودبانه_ازت_خواستگاری کرده💍
و شرایطی هم که گذاشته عالی بوده ...
تو به خاطر #زیبایی و #ثروتت زیادی #مغروری ... .😱
خدای من ...
باورم نمی شد دوست چند ساله ام داشت این حرف ها رو می زد ...
با #عصبانیت کیفم رو برداشتم
و گفتم:
اگر اینقدر فوق العاده است
خودت باهاش ازدواج کن ...💍
بعد هم باهاش برو ایران
#شتر_سواری ... .
اومدم برم که گفت:
#مطمئنی پشیمون نمیشی؟ ... .
باورم نمی شد ... 😳
واقعا داشت به #ازدواج با #اون فکر می کرد ...
داد زدم: تا #لحظه_مرگ ...
و از اونجا زدم بیرون
چند روز پام رو از خونه بیرون نگذاشتم ...
#غرورم به شدت #خدشه_دار شده بود ...
تا اینکه اون روز مندلی زنگ زد
و گفت که به اون پیشنهاد #ازدواج داده😍😳
و در کمال #ادب پیشنهادش رد شده ...
و بهم گفت یه احمقم که چنین #پسر_با_شخصیت و #مودبی رو رد کرد ... .
ادامه دارد...
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈