جمعه هم #شعر خداست
#غزلی رویاییست
که ردیفش غربت قافیه اش تنهاییست
جمعه را باید خواند
جمعه را باید زیست
جمعه هم رنگ #خداست
یک بغل زیباییست
عصرتون_ بخیر
🌈@ferdows18💯
فردوس بهشت محلات تهران 🌈
#غزلی رویاییست
که ردیفش غربت قافیه اش تنهاییست
جمعه را باید خواند
جمعه را باید زیست
جمعه هم رنگ #خداست
یک بغل زیباییست
عصرتون_ بخیر
🌈@ferdows18💯
فردوس بهشت محلات تهران 🌈
#امام_باقر سلام الله علیه:
نگوييد اين #رمضان است
رمضان رفت و رمضان آمد
زيرا رمضان يكي از نام هاي #خداست
و نمي توان نسبت رفتن و آمدن به ذاتش داد!
بگویيد #ماه_رمضان،ماه را اضافه كنيد به رمضان !
#دین_همین_چیزای_کوچیکه
🌈 @ferdows18 🌈
#تا_شکست_کرونا_خانه_میمانیم🇮🇷
نگوييد اين #رمضان است
رمضان رفت و رمضان آمد
زيرا رمضان يكي از نام هاي #خداست
و نمي توان نسبت رفتن و آمدن به ذاتش داد!
بگویيد #ماه_رمضان،ماه را اضافه كنيد به رمضان !
#دین_همین_چیزای_کوچیکه
🌈 @ferdows18 🌈
#تا_شکست_کرونا_خانه_میمانیم🇮🇷
📚قسمت هشتم مدافع عشق📚
دوڪوهه حسینیه باصفایـےداشت ڪه اگر
انجا سربه سجده میگذاشتـےبوی عطراز زمینش به جانت مینشست
سرروی مهرمیگذارم و بوی خوش را با تمام روح و جانم میبلعم...
ا گراینجا هستم همه از لطف #خداست...
الهـے#شڪرت...
فاطمه گوشه ای دراز ڪشیده و چادرش را روی صورتش انداخته...
_ فاطمه؟!!...فاطمه!!...هوی!
_ هوی... لاالله الا الله .... اینجا اومدی
ادم شے!
_ هر وخ تو شدی منم میشم!
_ خو حالا چته؟
_ تشنمه...
_ وای تو چراهمش تشنته!ڪله پاچه خوردی مگه؟
_ واع بخیل!.. یه
اب میخواما...
_ منم میخوام ... اتفاقا برادرا جلو در آب معدنـے
باڪسی میدن... قربونت برو بگیر! خدا اجرت بده
بلند میشوم و یڪ لگد آرام به پایش میزنم
_خعلـےپررویـے
از زیر چادر میخندد...
*
سمت در حسینیه میروم و به بیرون سرڪ میڪشم،چندقدم
آن طرفتر ایستاده ای و باڪسهای آ ب معدنی مقابلت.
#تومسوولـ ـ ـ ـ ــــے؟!
آب دهانم را
قورت میدهم و به
سمتت مے آ یم....
_ ببخشیدمیشه لطفا
اب بدید؟
یڪ باڪس برمیداری و سمتم میگیری
_ علیڪم السلام!... بفرمایید
خشڪ میشوم ... سلام نڪرده بودم!
#چقدخنگم...
دستهایم میلرزد،انگشتهایم جمع نمیشودتا بتوانم بطری ها را ازدستت بگیرم...
یڪ لحظه شل میگیرم و ازدستم رها میشود...
چهره ات درهم میشود،از جا میپری و پایت را میگیری...
آخ... آ خ...
روی پایت افتاده بود!
محڪم به پیشانـےام میزنم
_ وای وای... ترو خدا ببخشید... چیزی شد؟
پشت بمن میڪنـے،میدانم میخواهـےنگاهت را از من بدزدی...
_ نه خواهرم خوبم!.... بفرمایید داخل
_ ترو خدا ببخشید....! الان خوبید؟... ببینم پا تونو!....
بازهم به پیشانـےمیڪوبم! #چرا_چرت_میگی_عاخه
خجالت سمت در حسینیه میدوم.
صدایت را از پشت سرمیشنوم:
_ خانوم علیزاده...!
لب میگزم و برمیگردم سمتت..
با بطری های آب
لنگ لنگان سمتم می آ یی...
_ اینو جا گذاشتید...
نزدیک تر ،
ڪه می آ یی خم میشوی تا بگذاری جلوی پایم...
ڪه عطرت را بخوبـےاحساس میڪنم
#بوی_یاس_میدهـے...
*
همه وجودم میشود استشمام عطرت...
چقدر آرام است....
#یاس_نگاهت....
🦋 @ferdows18 💯
#استفادهازماسکراهیبهسویکاهشکرونا🦋
دوڪوهه حسینیه باصفایـےداشت ڪه اگر
انجا سربه سجده میگذاشتـےبوی عطراز زمینش به جانت مینشست
سرروی مهرمیگذارم و بوی خوش را با تمام روح و جانم میبلعم...
ا گراینجا هستم همه از لطف #خداست...
الهـے#شڪرت...
فاطمه گوشه ای دراز ڪشیده و چادرش را روی صورتش انداخته...
_ فاطمه؟!!...فاطمه!!...هوی!
_ هوی... لاالله الا الله .... اینجا اومدی
ادم شے!
_ هر وخ تو شدی منم میشم!
_ خو حالا چته؟
_ تشنمه...
_ وای تو چراهمش تشنته!ڪله پاچه خوردی مگه؟
_ واع بخیل!.. یه
اب میخواما...
_ منم میخوام ... اتفاقا برادرا جلو در آب معدنـے
باڪسی میدن... قربونت برو بگیر! خدا اجرت بده
بلند میشوم و یڪ لگد آرام به پایش میزنم
_خعلـےپررویـے
از زیر چادر میخندد...
*
سمت در حسینیه میروم و به بیرون سرڪ میڪشم،چندقدم
آن طرفتر ایستاده ای و باڪسهای آ ب معدنی مقابلت.
#تومسوولـ ـ ـ ـ ــــے؟!
آب دهانم را
قورت میدهم و به
سمتت مے آ یم....
_ ببخشیدمیشه لطفا
اب بدید؟
یڪ باڪس برمیداری و سمتم میگیری
_ علیڪم السلام!... بفرمایید
خشڪ میشوم ... سلام نڪرده بودم!
#چقدخنگم...
دستهایم میلرزد،انگشتهایم جمع نمیشودتا بتوانم بطری ها را ازدستت بگیرم...
یڪ لحظه شل میگیرم و ازدستم رها میشود...
چهره ات درهم میشود،از جا میپری و پایت را میگیری...
آخ... آ خ...
روی پایت افتاده بود!
محڪم به پیشانـےام میزنم
_ وای وای... ترو خدا ببخشید... چیزی شد؟
پشت بمن میڪنـے،میدانم میخواهـےنگاهت را از من بدزدی...
_ نه خواهرم خوبم!.... بفرمایید داخل
_ ترو خدا ببخشید....! الان خوبید؟... ببینم پا تونو!....
بازهم به پیشانـےمیڪوبم! #چرا_چرت_میگی_عاخه
خجالت سمت در حسینیه میدوم.
صدایت را از پشت سرمیشنوم:
_ خانوم علیزاده...!
لب میگزم و برمیگردم سمتت..
با بطری های آب
لنگ لنگان سمتم می آ یی...
_ اینو جا گذاشتید...
نزدیک تر ،
ڪه می آ یی خم میشوی تا بگذاری جلوی پایم...
ڪه عطرت را بخوبـےاحساس میڪنم
#بوی_یاس_میدهـے...
*
همه وجودم میشود استشمام عطرت...
چقدر آرام است....
#یاس_نگاهت....
🦋 @ferdows18 💯
#استفادهازماسکراهیبهسویکاهشکرونا🦋