سرای فرزندان ایران.
5.01K subscribers
4.88K photos
1.49K videos
57 files
562 links
🖍📖#زبان_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#پارسی_سخن_بگوییم، #زیبا_بنویسیم.
زبان پارسی، یکی از زیباترین زبان های‌جهان ست،
این 💎زیبای سخت جان را پاس بداریم.
🦅ب‌ه:
#سیــاه_منـصـور.
Download Telegram
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🗓 #رووزشمار_ایرانی:

☀️ رووز پنچشنبه.= #اورمزد_شید؛
  ۱۰ 🐟فروردین 🌖 ماه #آذر_رووز؛

🌞 ۲۵۸۲= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۲= #اهوورایی.
🌞 ۷۰۴۵= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۱= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۲= #خورشیدی ۱۰ / ۰۱ / ۱۴۰۲ 
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۱= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۲= #کووردی.
🌞۲۰۲۳= #ترسایی....


🔻روویدادهای امرووز؛🔻


🗓 جشن #آبانگان؛ بر همگان گرامی‌باد.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکته‌های_ویرایشی:


#مجید
شوربختانه دانش اَنگارِش(ریاضی) از هجوم‌ واژه‌گان بیگانه آسیب بسیار دیده و برای پالایش آن باید تلاش بسیار نمود.
«زاویه» و واژه‌های همساز با آن از این دسته‌اند که جایگزین پارسی آنان در پی می‌آید:
زاویه= گوشه، گوش، کنج، گونیا.

زوایا= گوشه‌ها، کنح‌ها.

زاویه تماس= گوشه پرماس.

زاویه حاده= گوشه تند، تندگوشه.

زاویه حمله(Angle of attack)= گوشه تاز.

زاویه خارجی= گوشه بیرونی.

زاویه خارجی مثلث= گوشه بیرونی سه‌سر.

زاویه داخلی= گوشه درونی.

زاویه قائمه= گوشه راست، راست‌گوشه.

زاویه متقابل به قوس= گوشه پَتیر خـَم(پَتیرَک= روبرو، مقابل.)

زاویه متمم= گوشه رساساز.

زاویه مجاور= گوشه همسای.

زاویه مكمل= گوشه هموارساز.

زاویه منفرجه= گوشه باز، بازگوشه.

زاویه میل (Angle of inclination) = گوشه اریب.

زوایای متقابل به راس= گوشه‌های سر به سر.

💥نمونه:
مجموع زوایای داخلی یک مثلث ١۸۰ درجه است= هم‌فزود/گردآمده‌ی گوشه‌های درونی یک سه‌گوش ١۸۰زینه است.

زاویه حاده، زاویه‌ای است كه كمتر از ۹۰درجه باشد= تیزگوشه، گوشه‌ای است كه كمتر از ۹۰زینه باشد.

آیا این زاویه، قائمه است.؟= آیا این گوشه، راست است.؟

آری این یک زاویه قائمه است= آری این یک راست‌گوشه است.

زوایای متقابل به راس، با هم مساوی هستند= گوشه‌های سر به سر باهم برابرند.

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
قیصر نگران و پریشان به فرخ زاد گفت:
آیا می‌توانیم با اوو بجنگیم.؟
فرخ‌زاد گفت:
من او را با چرب‌زبانی به راه می‌آورم و گشتاسپ گفت:
از چه می‌ترسید من خودم کارش را می‌سازم ولی میرین و اهرن را با من همراه مکنید که آن‌ها با من دشمنی می‌کنند.
قیصر پذیرفت و سپاه در به اوو داد.
وختی گشتاسپ به الیاس رسید و الیاس بروبازوی او را دید پریشان شد و آهنگ فریب او را گرفت و گفت:
بهتر است با لشکرت به سوویی بروی و سَرور خود باشی وگرنه سپاهت تباه می‌شود اگر هم گنج و دارایی می‌خواهی به تو می‌دهم و همیشه یاریت خواهم داد.
گشتاسپ نپذیرفت.
بامداد روز دیگر جنگ آغاز شد.
قیصر در همان وخت چیدن سپاه را آغاز کرد.
خودش در دست راست و پسرش ثقیل در دست چپ بوود.
دو دامادش را در کنار بارها نهاد.
گشتاسپ نیز از پیشاپیش سپاه به راه افتاد و به‌سوی الیاس رفت و جنگیدن با اوو را آغاز کرد و نیزه‌ای بر جوشنش زد و تنش زخمی شد پس او را از اسپ به زمین زد و کشان‌کشان نزد قیصر برد.
بسیاری از رومیان کشته‌شده بوودند و بسیاری گریخته بوودند.
قیصر به سر و چشم اوو بووسه زد و اوو را بسیار گرامی داشت.
چندی از این داستان گذشت،
رووزی قیصر به گشتاسپ گفت:
می‌خواهم پیکی به ایران بفرستم و به لهراسپ بگوویم اینک که نیمی از جهان از آن توست باید باژ بدهی.
گشتاسپ پاسخ داد:
دیدگاه من، نگرش شماست.
پس کسی را به نام قالوس نزد شاه ایران فرستاد و از او باج خواست.
لهراسپ غمگین شد و در خود فرورفت و به رایزنی با زریر پرداخت و سپس قالوس را فراخواند و گفت:
پرسشی می‌کنم راستش را بگو.
تاکنون قیصر دست به این کارها نزده بود چی شد که از همه باژخواهی می‌کند؟
قالوس گفت:
پهلوانی نزد او آمده که بسیار جنگجوو و کاردان است و دختر بزرگ قیصر نیز همسر اووست و اوو گرگ و اژدهای روم را کشت.
لهراسپ پرسید: اوو مانند چه کسی است؟ قالوس گفت: او مانند زریر است.
لهراسپ شاد شد و به او بدره و دارایی فراوان داد و گفت:
به قیصر بگو: من نیز آماده نبرد هستم.
سپس به زریر گفت: اوو شاید برادرت است،
من دیگر باید پادشاهی را به او بسپارم درنگ مکن و سپاه را آماده‌ساز و تا نزدیک حلب برو.
پس سپاهی از بزرگانی از نژاد زرسپ مانند بهرام و ریو و نبیره‌های گیو ینی شیرویه و اردشیر که فرزندان بیژن بودند و بسیاری دیگر آماده کردند.
وختی به حلب رسیدند زریر سپاه را به بهرام سپرد و با پنج‌تن به درگاه قیصر رفت و پیامی به این نگارش داد:
ایران خزر نیست و من هم الیاس نیستم اگر دانا باشی دست به این جنگ نمی‌بری و قیصر نپذیرفت.
زریر به قیصر گفت:
این کسی که به‌سووی شما آمده ایرانی است. گشتاسپ شنید و چیزی نگفت و قیصر به اندیشه فرورفت.
پس از آن قیصر از گشتاسپ پرسید و او گفت:
من پیشتر نزد شاه ایران بودم،
بگذار تا به نزدشان بروم شاید بتوانم کاری از پیش ببرم.
گشتاسپ به نزد زریر رفت و لشکریان همه به پیشوازش آمدند و زریر او را در برگرفت و گفت:
اکنون‌که پدر پیر شده ایران از آن توست پس گشتاسپ بر تخت نشست و نامه‌ای برای قیصر نوشت و پیام داد تا به آنجا بیاید.
پیک نامه را برد و همه‌چیز را برای قیصر بازگوو نمود و گفت که اوو پسر بزرگ لهراسپ است.
قیصر شادمان بر اسپ نشست و به‌سووی گشتاسپ آمد و اوو را در برگرفت و از کرده خود پووزش خواست پس‌ازآن گشتاسپ به قیصر گفت:
همسرم را نزد من بفرست که او بسیار رنج‌برده است.
قیصر کتایون را با پیشکشی بسیار به نزد گشتاسپ فرستاد و سپاه به ایران برگشت.
وختی لهراسپ شنید که پسرانش آمدند به پیشوازشان رفت.
گشتاسپ به پدر گفت:
تو هنوز هم شهریاری و من کهتر تو هستم
و مانند سربازی برایت می‌جنگم.
همه نیک بادا سرانجام تو
مبادا که باشیم بی نام تو
چنین ست کیهان ناپایدار
درو تخم بد تا توانی مکار
یکی روز مرد آرزومند نان
دگر روز بر کشوری مرزبان.

🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی:
     ب‌ه :
      #سیــاه_منـصـور.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
         
🍃🌹🍃


            🔷 امرووز: 🌧 🕊 🌦
         
🟢 به رووز پیروز و فرخ 🌞 رووز:
       #«خور_ایزد» 🐏فروردین ماه
            به سال ۳۷۶۱  مزدیسنی.

    ۱۴۰۲ / ۰۱ / ۱۱
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖

🟡 برابر با🌞رووز آدینه: #ناهید_شید:
        به☀️رووز ۱۱ 🐏 #فروردین 🌖 ماه.
            به سال ۲۵۸۲ 👑شاهنشاهی🇮🇷ایران.

   ۲۵۸۲ / ۰۱ / ۱۱
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝

⚪️ برابر با 🌞 رووز #آدینه: #ناهید_شید:
        به 🌞 رووز ۱۱ 🌔 ماه 🐏#فروردین
               به سال ۱۴۰۲ 🌞 خوورشیدی.

    ۱۴۰۲ / ۰۱ / ۱۱
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖

🔴 برابر با 🌞 رووز. FRIDAY 31:
🌔ماه #MARS 🌲به سال 2023💒 ترسایی.

2023 / 03 / 31
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖


🌳 🌞 💨 💥#دیدار_پیر_هریشت.
  🌞 #خور، 🌞#خورشید.
سرچشمه‌ی آتش و گرما و زندگی.

تابش خورشید بر گستردگی
پهندشت ایرانشهر از خوراسان
       پاینده باد.🌞
                      🏝⛲️🏝

کمتر از ذره نه‌ای، پست مشو، مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان.

🌷 گل #مروسپید نماد خور ایزد است.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
         🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🍃🌺🌿🌸🍃🍄🍀🌻
🌻🍃🌸🍀🌺🍃
🌲🌷🍃🌼
🌞🌿🌺
🍃🍄
🌺
🌻
۱۴۰۲ / ۰۱ / ۱۱

بهترین‌های همراه
بامداد نوروزی‌تان‌ نیکو.

هنگامی که آفتاب برمی‌خیزد
و زمین گرم می‌شود
سبزه‌ها از خاک سربرمی‌آورند
سرسبزی و خرمی به زمین
شکووه تازه‌ای می‌بخشد
و خاک یخ‌‌بسته‌ی زمستان ز مسندی
تازه‌ای آغاز می‌نماید.
همه‌ی رووزن‌‌های رنگ پریده
در روشنای آفتاب رنگ و رویی رووشن
می‌گیرند و در میان کووره‌راه‌ها،
راه خود را باز‌می‌یابد.

باغچه زندگی‌تان پُرگُل،
جان و جهان‌تان جاودان باد.

🖍ب‌ه :
#سیــاه_منـصـور.

📘🖌@FARZANDAN_PARSI.
🌲 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻
🌿🌼
🌷🌹
🍃🌼🌿🍄
🌕🍃🌸🍀🌻
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🗓 #رووزشمار_ایرانی:

☀️ رووز آدینه.= #ناهید_شید؛
  ۱۱ 🐟فروردین 🌖 ماه #آذر_رووز؛

🌞 ۲۵۸۲= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۲= #اهوورایی.
🌞 ۷۰۴۵= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۱= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۲= #خورشیدی ۱۱ / ۰۱ / ۱۴۰۲ 
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۱= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۲= #کووردی.
🌞۲۰۲۳= #ترسایی....


🔻روویدادهای امرووز؛🔻


🗓 برای امرووز روویدادی نیست.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
‍ ‍ 🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫

#گنجینه‌ی_زبانزدهای_پارسی_و_ریشه‌یابی_آنان

این بخش: (نقل مجلس)
🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹🎹‎‌‌

#تار
#استاد_حسین_علیزاده
#حرفت رابه من بگو.‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌
🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼

گردآوری و خوانش: #محمود_دهقانی.
🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫

📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌
🔍#نکته‌های_ویرایشی:

#مجید؛
«امر» واژه‌ای تازی‌ست که می‌توان جایگزین‌های پارسی آن را به‌کار برد:
امر= فرمایش، فرمان، دستور.
آمر= فرمان‌بُد، فرماینده، فرمان‌دهنده.
آمراً = فرمانی، زورکی، دستوری.
امرکردن= فرمودن.
امریه= فرمان‌نامه.
مأمور= به‌فرمان، فرمان‌یافته، کارگزار، گمارده، گماشته.
مامور کردن= گماردن.
ماموریت= فرستاکی، فِرستِش، گمارش.
ماموریت داشتن= دستوری داشتن، گمارده بودن.
آخرالامر= سرانجام، پایان کار، درپایان.
حسب‌الامر= به دستور، به فرمایش، به فرموده.

💥نمونه:
امر به معروف= فرمان به نیکی، فرمان به درستكاری.

#حافظ:
آخرالامر گِل کوزه گران خواهی شد.
تو سرانجام گل کوزه گران خواهی شد.

اینقدر امر و نهی نكن= این‌همه دستورِ بكن و نكن نده.
هی نگو اینو بكن و اینو نكن.

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
یک نفر میاد که من منتظر دیدنشم
یک نفر میاد که من تشنه ی بوییدنشم
مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده
تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده
خالی سفرمونو پر از شقایق میکنه
واسه موجای سیاه دستا رو قایق میکنه
مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده
تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده
همیشه غایب من زخمامو مرحم میذاره
همیشه غایب من گریه هامو دوست نداره
نکنه یه وقت نیاد صداش به دادم نرسه
آیینه ها سیا بشه کور بشه چشم ستاره
مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده
تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده
خشم این حنجره ی خسته همیشه غایبه
کلید صندوق در بسته همیشه غایبه
نعره ی اسب سفید قصه ی مادر بزرگ
بهترین شعرای سر بسته همیشه غایبه
مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده
تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده.

#ترانه:#شهیار_قنبری
#خواننده:#فریدون_فروغی

📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
#پارسی_را_درست_بگوییم_و_بنویسیم؛
کدام واژه‌پارسی‌ست؟ ناهار- نهار:

بسیار دیده شده است که پارسیگویان و پارسی‌نویسان، جایگاه بکار بردن (و یا بهتر
گفته شود، جایگاه درست بکاربردن) واژه‌ی «ناهار» و «نهار» را نمیدانند و بدبختانه این ناآشنایی در برخی از فرهنگنامه‌ها نیز دیده شده است.
از آن میان روانشاد دهخدا و حتا استاد دکتر معین در این زمینه سخن استواری نگفته و هر دو واژه‌ی «نهار» و «ناهار» را کمابیش یکسان دانسته‌اند. در جایی(حالی) که واژه‌ی «ناهار» پارسی است بمعنای «خوراک اندک» و واژه‌ی «نهار» تازی است، بمعنای «روز».
با اینکه استاد معین در برابر واژه‌ی «نهار» (برگ ۴۸۶۳ فرهنگنامه‌ی خود) نوشته است:
این واژه تازی است و مقابل شب.
و بویژه در آن فرهنگنامه یادآوری کرده است و مینویسد: «...بعضی «نهار» را بجای «ناهار» درست نمیدانند. چه «نهار در زبان عربی بمعنای «روز» است و اصل آن ناهار است که باید با دو «الف» استعمال شود.»
استاد سپس می‌افزاید «در اینکه اصل کلمه «ناهار» است، شکی نیست».
ولی باز هم در بخشی دیگر از فرهنگنامه‌ی خود، «نهار» را هم در کاربرد «ناهار» بکار برده است.
شاید استادانِ ارجمندی چون دهخدا و دکتر معین نیز به خوبی جدایی میان این دو واژه را میدانستند ولی چون، برخی از گذشتگان ما، در هم‌ریختگیهایی را میان چم این دو واژه پدید آورده بودند، این دو استاد نیز بناچار، همان درهم‌ریختگیها را گزارش کرده‌اند.
بر این پابه بنگریم که این دو واژه، چه چم‌هایی دارند و در کجاها باید بکار برده شوند.

ناهار: این واژه بی‌چون و چرا پارسی است و از دو بخش(نا + اهار) و یا (نَ + آهار) ساخته شده است.
واژه‌ی «آهار» چنانکه فرهنگهای «معين، ناظم‌الاطباء، دهخدا، اشتنگاس و برهان قاطع» می‌نویسند، به چم«خوردنی، خورش، خوارکی» آمده است.
پس «ناهار» ینی کسی که خوراکی نخورده (گرسنه است) و از بامداد تا نیمروز چیزی نخورده باشد. به گفته‌ی دیگر «ناهار» یعنی: ناخورده، چیزی‌نخورده و گرسنه و....»
ناگفته نماند که معنای واژه‌ی «ناهار» از واژه‌ی «ناشتا» جدا است و در فرهنگ اسدی و غياث‌اللغات و رشیدی آمده است: «ناشتا»
کسی است که در آن روز، هیچ نخورده باشد،
«نه ناشتایی و نه ناهار.»
دقیقی می‌سراید:
روستایی، زمین چو کرد شیار
گشت عاجز که بود، بس«ناهار»

فردوسی می‌سُراید:
نهادند خوان و بخندید شاه
که «ناهار» بودی، همانا براه

و باز از فردوسی است:
چو شیرانِ «ناهار» و ما گرسِنِه
که از کوهسار اندر آمد، رَمه

و سرانجام ناصرخسرو سروده است:
بس که تو را دل به سوی عصیان مانده است
چون سوی طباخ، چشم مردم«ناهار»

در همه‌ی نمونه‌های بالا، واژه‌ی«ناهار» چم «گرسنه» و «چیزنخورده» را می‌دهد ولی در زبان پارسی امروزی رفته‌رفته واژه‌ی «ناهار» در کاربرد «خوراک نیمروزی» بکار رفت و معنای تازه را به خود گرفت.
بر این پایه هنگامی که می‌گويند: «زمان ناهار فرارسیده است»
یعنی: «زمان خوردن خوراک نیمروزی» است.
به همین انگیزه در گفتار پارسی‌زبانان کنونی، ساختهای: ناهارخوری، ناهارخوران، ناهارکشیدن، ناهارپختن، ناهارخوردن و..... فراوان داریم.

نهار: واژه‌ی «نهار» ریشه‌ی تازی دارد و در آن زبان معنای «روز» را میدهد و استاد محمدتقی بهار، در این زمینه بویژه پافشاری می‌کرد که باید برای خوراک نیمروزی «ناهار» گفته شود نه«نهار».
ساختهای«لیل و نهار= شب و روز»
و«اَلفُ‌النهار= هزار روز» و ده‌ها مانند اينها در زبان تازی،
نمایانگر آن است که واژه‌ی «نهار» تازی است و نباید بجای واژه‌ی پارسی «ناهار» بکار برده شود.
گفتیم که گذشتگان ما، در دویست سیسد سال کنونی، به انگیزه‌ی «تازی‌زدگی» و یا «نا‌آگاهی» و یا «آسان‌انگاری» در بسیاری از نوشته‌هایشان، واژه‌ی «نهار» تازی را بجای «ناهار» پارسی نوشته‌اند.
برای نمونه، ناصرالدین‌شاه در سفرنامه‌اش به پاریس می‌نویسد:
«سوار اسب شده، راندیم برای سرخه‌حصار که در آنجا «نهار!» خورده، بعد برویم....»
و یا در جای دیگر از سفرنامه‌اش می‌نویسد:
«نهارگاه ما مشرف به دهی مُحَقَّر، ہی‌آب، موسوم به گرگاب بود....»
این گونه نادرست‌نویسی‌ها، بدبختانه از سوی دیگران نیز دنبال شد.
بویژه درباریان چاپلوس، گمان داشتند که چون، «ناصرالدین‌شاه» اینگونه نوشته است پس درست است!
و آنها نیز «نهار» را بجای «ناهار» بکار بردند.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
         
🍃🌹🍃


            🔷 امرووز: 🌧 🕊 🌦
         
🟢 به رووز پیروز و فرخ 🌞 رووز:
       #«ماه_ایزد» 🐏 نبر فروردین ماه
            به سال ۳۷۶۱  مزدیسنی.

    ۱۴۰۲ / ۰۱ / ۱۲
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖

🟡 برابر با🌞رووز شنبه: #کیوان_شید:
        به☀️رووز ۱۲ 🐏 #فروردین 🌖 ماه.
            به سال ۲۵۸۲ 👑شاهنشاهی🇮🇷ایران.

   ۲۵۸۲ / ۰۱ / ۱۲
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝

⚪️ برابر با 🌞 رووز #شنبه: #کیوان_شید:
        به 🌞 رووز ۱۲ 🌔 ماه 🐏#فروردین
               به سال ۱۴۰۲ 🌞 خوورشیدی.

    ۱۴۰۲ / ۰۱ / ۱۲
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖

🔴 برابر با 🌞 رووز. SATURDAY 31:
🌔ماه #ApRIL 🌲به سال 2023💒 ترسایی.

2023 / 04 / 01
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖


🌳 🌞 💨 💥🌙#ماه_ایزد.🌙

یکی از نمادهای سپنتایی بودن جان و زندگی.

🐮#نبر؛
پرهیز از کشتن جانداران سودمند
ارجمندی به زیست بوم و زاستار.
🐓 🐏 🐄 🐑 🐃 🦙 🐂 🐐 🐪

🥀گل #نرگس نماد ماه ایزد است.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
         🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🍃🌺🌿🌸🍃🍄🍀🌻
🌻🍃🌸🍀🌺🍃
🌲🌷🍃🌼
🌞🌿🌺
🍃🍄
🌺
🌻
۱۴۰۲ / ۰۱ / ۱۲

بهترین‌های همراه
بامداد نوروزی‌تان‌ نیکو.

آمدن بامداد و روشنایی
به بیابانی تشنه و خشکیده
می‌ماند که آن را سیرآب می‌کند.!
زمین دوباره زنده می‌شود و سرسبز می‌گردد.
هنگامی که خوورشید برمی‌دمد
و گرمایش بر زمین می‌تابد
به سبزه‌ها و گُل‌ها جان تازه‌ای می‌بخشد.
یخ‌ها و سرما را از خاک زمین می‌زداید.
روزن‌های رنگ پریده در روشنای خوورشید
رنگی روشن بخود می‌گیرند
و زندگی و کار کشاورزی راه خود را باز‌می‌یابد. ....

باغچه زندگی‌تان پُرگُل،
جان و جهان‌تان جاودان باد.

🖍ب‌ه :
#سیــاه_منـصـور.

📘🖌@FARZANDAN_PARSI.
🌲 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻
🌿🌼
🌷🌹
🍃🌼🌿🍄
🌕🍃🌸🍀🌻
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🗓 #رووزشمار_ایرانی:

☀️ رووز شنبه.= #کیوان_شید؛
  ۱۲ 🐟فروردین 🌖 ماه #ماه_رووز؛

🌞 ۲۵۸۲= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۲= #اهوورایی.
🌞 ۷۰۴۵= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۱= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۲= #خورشیدی ۱۲ / ۰۱ / ۱۴۰۲ 
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۱= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۲= #کووردی.
🌞۲۰۲۳= #ترسایی....


🔻روویدادهای امرووز؛🔻



📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
پادشاهی گشتاسپ
پادشاهی گشتاسپ سدوبیست سال بود.
در این بخش فردوسی که محمود غزنوی را ستایش می‌کند که دقیقی را در خواب دیدم
که در دنباله داستان گشتاسپ و ارجاسپ
را برای من بازگوو کرد و دنباله داستان این چنین است که چون نوبت پادشاهی به گشتاسپ رسید،
لهراسپ به بلخ رفت و در نیایشگاه نوبهار
آغاز به نیایش نمود.
سی سال بدین‌سان گذشت.
گشتاسپ از همسرش که نام رآستین اوو ناهید بود و اوو را کتایون می‌نامیدند،
دو فرزند به نام‌های اسفندیار و پشوتن داشت. چندی گذشت سپس درختی در ایوان گشتاسپ پدید آمد که دارای ریشه سفت و شاخ و برگ فراوان بود،
نام او زردهشت بود.
اوو به شاه گفت که من پیامبر هستم و آمده‌ام تا شمارا به‌سوی خدا راهنمایی کنم.
کوومه‌ای از آتش آورد و گفت که از بهشت آورده است و خواست تا دین بهی را بپذیرد.
وختی شاه سخنان اوو را شنید دین اوو را پذیرفت و به دنبال اوو زریر و پدرش لهراسپ و سران کشور همگی به دین زرتشت پیوستند پس گشتاسپ به همه‌جا پیک فرستاد و دین زرتشت را پراکند و نیایشگاهی ساخت و آذرمهربرزین و سپس زردشت سروی سهی را در روبروی آن کاشت چند سالی گذشت و سرو بالا کشید پس‌ازآن گشتاسپ کاخ زیبایی ساخت و با سیم و مشک آذین‌بندی کرد و نمادهایی از جمشید و فریدون بر آن کنده‌کاری کرد.
زمانی گذشت روزی زردشت به گشتاسپ گفت: درست نیست که به شاه چنین باژ بدهی.
هیچ‌گاه ایرانیان به تورانیان باژ نداده‌اند. گشتاسپ نیز پذیرفت.
نره‌دیوی آگاه شد و به‌سوی شاه توران رفت و به او پیام داد و گفت که او به دین دیگری گرویده است.
وختی ارجاسپ سخنان دیو را شنید نگران شد و موبدان و دووستانش را گرد کرد و گفت که گشتاسپ شاه زنار بسته و به دین زردشت درآمده است و در ایران همه از شاه تا پدرش لهراسپ و برادرش زریر و پدروان پهلوان دلیر او و چمشوان دبیر او همگی به دین نو درآمده‌اند.
باید نامه‌ای با دارایی فراوان نزدش فرستاد و به اوو گفت که از این راه برگرد و اگر نپذیرفت به ایران لشکر می‌فرستیم و با آن‌ها می‌جنگیم و آنجا را ویران می‌کنیم پس نامه‌ای نوشتند و دو پیک به همراه آن فرستادند:
یکی پیری جادوگر به نام بی درفش و دیگری نام خواست.
وختی گشتاسپ نامه او را خواند نگران شد و همه بزرگان را فراخواند از وزیرش جاماسپ گرفته تا برادرش زریر و پیامبرش زردشت و با آن‌ها به رایزنی پرداخت،
وختی زریر و اسفندیار این سخنان را شنیدند برآشفته شدند و زریر به گشتاسپ گفت:
بگذار که من پاسخ او را بنویسم.
شاه پذیرفت پس زریر و اسفندیار و جاماسپ نامه تندی در پاسخ به نامه ارجاسپ نوشتند و سپس به شاه نشان دادند و شاه نیز مهر کرد و به پیام‌آوران شاه توران گفت:
بگیرید و دیگر این‌ سووی نیایید و به ارجاسپ بگوویید که در دی‌ماه به توران می‌آیم و آنجا را نابود می‌کنم.
وختی نامه شاه ایران به ارجاسپ رسید به سپهدارش گفت که از همه پادشاهی توران سپاهیانی گردآوری کن.
ارجاسپ دو برادر داشت به نام‌های کهرم و اندریمان که بسیار اهریمن بودند.
به هرکدام سیسدهزار سوار داد و آن‌دو را در دو سووی سپاهش گذاشت و خود نیز در میان ایستاد.
سپهداری سپاهش را به گرگسار که ترکی بدسرشت بود سپرد.
درفش گرگ پیکرش را به برادرش بی درفش سپرد.
دیده‌بانی و پیشروی سپاه را به مردی به نام خشاش داد.
پشت سپاه را به ترکی به نام هوش دیو سپرد و گفت:
اگر کسی از سپاه برگشت اوو را بکش.
دل و میان سپاه را به تبه داد.
به این رووی لشکرش را به ایران آورد و درراه همه‌جا را ویران می‌کرد.
وختی پیام به گشتاسپ رسید،
نامه به مرزدارانش نوشت که به درگاه او بروند.
همه سپاهیان نزد شاه رفتند و گشتاسپ، جاماسپ وزیرش را که ستاره‌شناس و دانشمند بزرگی بوود، فراخواند و از اوو خواست تا از سرانجام کار بازگووید.
جاماسپ نگران شد و گفت:
کاش این دآنش و خرد را خدا به من نمی‌داد.
اگر من راستی را به تو بگویم شاید از دست من نگران بشوی.
شاه گفت: به جان برادرم زریر و پسرم اسفندیار که من با تو بدرفتاری نمی‌کنم.

🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی:
     ب‌ه :
      #سیــاه_منـصـور


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
         
🍃🌹🍃


            🔷 امرووز: 🌧 🕊 🌦
         
🟢 به رووز پیروز و فرخ 🌞 رووز:
       #«تیر_ایزد» 🐏 و فروردین ماه
            به سال ۳۷۶۱  مزدیسنی.

    ۱۴۰۲ / ۰۱ / ۱۳
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖

🟡 برابر با🌞رووز یکشنبه: #مهر_شید:
        به☀️رووز ۱۳ 🐏 #فروردین 🌖 ماه.
            به سال ۲۵۸۲ 👑شاهنشاهی🇮🇷ایران.

   ۲۵۸۲ / ۰۱ / ۱۳
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝

⚪️ برابر با 🌞 رووز #یکشنبه: #مهر_شید:
        به 🌞 رووز ۱۳ 🌔 ماه 🐏#فروردین
               به سال ۱۴۰۲ 🌞 خوورشیدی.

    ۱۴۰۲ / ۰۱ / ۱۳
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖

🔴 برابر با 🌞 رووز. SANDAY 02:
🌔ماه #ApRIL 🌲به سال 2023💒 ترسایی.

2023 / 04 / 02
🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖🏝🎖


🌳 🌞 💨#روز_زیست‌بوم(طبیعت.)🌿

🌨 #تیر، #تیشتر.🌧

ستاره تیر(تیشتر) ستاره باران
نماد بارش و سرسبزی.🌿
                   

منشین با بدان کــــه صحــبـــتِ بــــد
   گر چه پاکی   تــــرا پلیــــد کنــــد.

آفتاب ارچه روشن‌ست او را☀️
        پاره‌ای ابر ناپــــدیــــد.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
         🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🍃🌺🌿🌸🍃🍄🍀🌻
🌻🍃🌸🍀🌺🍃
🌲🌷🍃🌼
🌞🌿🌺
🍃🍄
🌺
🌻
۱۴۰۲ / ۰۱ / ۱۳

بهترین‌های همراه
بامداد نوروزی‌تان‌ نیکو.

بامداد در وزش نسیم‌های فروردین ماه
در گِردبادهای بهاری تنیده شده
می‌چرخند.
تا دفتر رووزهای این هنگام از سال
یکی یکی به پایان برسند.
شاید نسیم سیزده سال را خوشایندتر گرداند.
🍀سیزدهمین رووز فروردین ماه سال
بر شما همایون باد.
🌍زمین و 🌈آسمان نیک‌خواه شما باد‌.

باغچه زندگی‌تان پُرگُل،
جان و جهان‌تان جاودان باد.

🖍ب‌ه :
#سیــاه_منـصـور.

📘🖌@FARZANDAN_PARSI.
🌲 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻
🌿🌼
🌷🌹
🍃🌼🌿🍄
🌕🍃🌸🍀🌻
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🗓 #رووزشمار_ایرانی:

☀️ رووز يكشنبه.= #مهر_شید؛
  ۱۳ 🐟فروردین 🌖 ماه #تیر_تیشتر؛

🌞 ۲۵۸۲= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۲= #اهوورایی.
🌞 ۷۰۴۵= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۱= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۲= #خورشیدی ۱۳ / ۰۱ / ۱۴۰۲ 
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۱= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۲= #کووردی.
🌞۲۰۲۳= #ترسایی....


🔻روویدادهای امرووز؛🔻

🗓 رووز زیست بووم(طبیعت) بر همگان خوش باد.

🗓 جشن سیزده‌بدر بر مردم ایران گرامی‌باد.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
#روزشمار نیاکان سیزده‌بدر(۱۳فروردین ماه)

درود به همه و روز خجسته‌ی سیزده‌بدر شاد باد. 💐 🌺 🌸 🌼

جشن سیزده‌بدر،
جشن آغاز کشاورزی بر ایرانیان نژاده[اصیل] بویژه کشاورزان سرافراز شاد و فرخنده باد.
این جشن در نخستین تیر روز سال
(سیزدهمین روز هر ماه باستانی به نام تیر یا تشتر teshtar) برگزار می‌شود و روز پیروزی ایزد باران بر دیو خشکسالی است و مردم با نیایش و شادی و پایکوبی در پرهام(طبیعت) آرزوی بارش باران و سالی پر از فراوانی می‌کنند.

بدشگون بودن سیزده از کژباوری(خرافه)های اروپایی است که درون فرهنگ ایران شده و همچنین یاوه‌هایی مانند خوش‌شانسیِ نعل
[پای‌افزار] اسب و شومی گربه سیاه و...

امیدواریم نخستین روز کشت‌وکار، با بارش باران و شادی مردم آغاز شود.

فرستنده #کوروش_آریاویج.
#سیزده_بدر.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
دكتر #میر_جلال_الدین_كزازی در باره شماره سیزده و روز سیزده بدر می‌گوید:

اين یك دیدگاه فرهنگی است كه ما می‌توانیم با كند و كاو در باور شناسی و نماد شناسی كهن ایرانی،
ریشه‌ها و خاستگاه‌ها‌ی بی شگونی ۱٣ را به در كشیم.
در این باور شناسی پاره‌ای از شمار (اعداد) ارزش نمادین داشته اند كه برای 💥نموونه؛
شماره یك در باورشناسی باستانی ایران نشانه‌ی راز آلود خداوند است.
شماره دو  ارزش آیینی دارد:
آسمان و زمین،
نرینه و مادینه و…
دو بدین سان ساختار و سرشت آفرینش را برما روشن می‌دارد،
شماره هفت  در میان یكان از كارآیی و ارزش و باور شناختی افزونتری برخوردار است.
شماره دوازده  در نماد شناسی نشانه‌ بالندگی است.
دوازده در گروه خودش ارزش بسیار دارد.
ما هفت اختر و دوازده برج را داریم.
هفت در شماره دوازده گردان است پس اگر دوازده را نشانه‌ بالندگی بدانیم،
این شماره خجسته ترین خواهد بود،
زیرا آرمان آفرینش رسیدن به سر آمدگی و بالندگی است.
پس اگر به شمار سیزده  رسیدید،
این همه از میان خواهد رفت و زمانی كه به چهارده می‌رسیم،
دوباره گجستگی روی می‌دهد.
ایرانیان از دیر زمان روز ۱٣ را از خانه بیرون می‌رفتند كه بی شگونی این روز را از خود دور بدارند.
شاید یكی از دلایلی كه عدد ۱٣ نزد ایرانیان نحس است و مردم برای فرار از این نحسی ، روز سیزده بدر را در دامان طبیعت به سر می‌برند ، ترویج فرهنگ بد شگونی آن توسط مردم بيگانه از گذشته تا به حال است.

دكتر كزازی در مورد كسانی كه سخت به نحوست این روز باور دارند و از آن زیان می‌بینند، می‌گوید: این زیان در گجستگی شماره ۱٣ نیست  بلكه در باوری است كه آنها به این گجستگی دارند.
باور به گجستگی آن نیروهای درونی و بیرونی باور را با او همسو و همگرا و كانونی می‌كند و نیروها هنایشی(اثری) بر پیرامون می‌گذارد.



📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
📚📘📗📔📕📖🖌
📚📘📙📓📖🖌


#شاهنامه_شاهکار_گرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش: (۲۶۷)


داستان خاقان چین:
برگ ۲۹


تهمتن چو پوولاد را زنده دید
همه دشت لشکر پراگنده دید

دلش تنگ‌تر گشت و لشکر براند
جهاندیده گوودرز را پیش خواند

به فرموود تا تیرباران کنند
هوا را چو ابر بهاران کنند

ز یک دست بیژن ز یک دست گیو
جهان‌جووی رهام و گرگین نیو

تو گفتی که آتش برافرووختند
جهان را بخنجر همی سووختند

بلشکر چنین گفت پولادوند
که بی‌تخت و بی‌گنج و نام بلند

چرا سر همی داد باید بباد؟
چرا کرد باید همی رزم یاد؟

سپه را بپیش اندر افگند و رفت
ز رستم همی بند جان‌اش به کفت

چنین گفت پیران به افراسیاب
که شد رووی گیتی چو دریای آب

نگفتم که با رستم شوم دست
نشاید درین کشور ایمن نشست

ز خوون جوانی که بد ناگریز
بخستی دل ما به پیکار تیز

چه باشی که با تو کس اندر نماند
بشد دیو پوولاد و لشکر براند

همانا ز ایرانیان سد هزار
فزوون‌ست بر گستوان ور سوار

بپیش اندروون رستم شیر گیر
زمین پر ز خوون و هوا پر ز تیر

ز دریا و دشت و ز هاموون و کووه
سپاه اندر آمد همه همگرووه

چو مردم نماند آزمودیم دیو
چنین جنگ و پیکار و چندین غریو

سپه را چنین صف کشیده بمان
تو با ویژگان سووی دریا بران

سپهبد چنان کرد کوو راه دید
همی دست ازان رزم کووتاه دید

چو رستم بیامد مرا پای نیست
جز از رفتن از پیش اوو رای نیست

بباید شدن تا بدان رووی چین
گر ایدوونک گنجد کسی در زمین

درفشش بماندند و اوو خود برفت
سووی چین و ماچین خرامید تفت

سپاه اندر آمد بپیش سپاه
زمین گشت برسان ابر سیاه

تهمتن به آواز گفت آن زمان
که نیزه مدارید و تیر و کمان

بکووشید و شمشیر و گرز آورید
هنرها ز بالای برز آورید

پلنگ آن زمان پیچد از کین خویش
که نخچیر بیند ببالین خویش

سپه سربسر نعره برداشتند
همه نیزه بر کووه بگذاشتند

چنان شد در و دشت آوردگاه
که از کشته جایی ندیدند راه

برفتند یک بهره زنهار خواه
گریزان برفتند بهری براه

شد از بی‌شبانی رمه تال و مال
همه دشت تن بوود بی‌دست و یال

چنین گفت رستم که کشتن بس‌ست
که زهر زمان بهر دیگر کس‌ست

زمانی همی بار زهر آورد
زمانی ز تریاک بهر آورد

همه جامه‌ی رزم بیروون کنید
همه خووب کاری بافزوون کنید

چه بندی دل اندر سرای سپنج
که دانا نداند یکی را ز پنج

زمانی چو آهرمن آید بجنگ
زمانی عروسی پر از بووی و رنگ

بی‌آزاری و جام می‌برگزین
که گووید که نفرین به از آفرین

بخور آنچ داری و انده مخور
که گیتی سپنج است و ما بر گذر

میازار کس را ز بهر درم
مکن تا توانی بکس بر ستم

بجست اندران دشت چیزی که بوود
ز زرین وز گوهر نابسوود

سراسر فرستاد نزدیک شاه
غلامان و اسپان و تیغ و کلاه

وزان بهره‌ی خویشتن برگرفت
همه افسر و مشک و عنبر گرفت

ببخشید دیگر همه بر سپاه
ز چیزی که بود اندران رزمگاه

نشان خواست از شاه تووران سپاه
ز هر سوو بجستند بی راه و راه

نشانی نیامد ز افراسیاب
نه بر کووه و دریا نه بر خشک و آب

شتر یافت چندان و چندان گله
که از بارگی شد سپه بی‌گله

ز تووران سپه برنهادند رخت
سلیح گرانمایه و تاج و تخت

خرووش آمد و ناله‌ی گاو دم
جرس برکشیدند و روویینه خم

سووی شهر ایران نهادند رووی
سپاهی بران گوونه با رنگ و بووی.

🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی:
ب‌ه :
#سیــاه_منـصـور.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾

📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌