سرای فرزندان ایران.
5.01K subscribers
4.88K photos
1.49K videos
57 files
562 links
🖍📖#زبان_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#پارسی_سخن_بگوییم، #زیبا_بنویسیم.
زبان پارسی، یکی از زیباترین زبان های‌جهان ست،
این 💎زیبای سخت جان را پاس بداریم.
🦅ب‌ه:
#سیــاه_منـصـور.
Download Telegram
🔍#نکته‌های_ویرایشی:


#مجید.!
«معنی»، «یعنی» و ...
واژه‌هایی بیگانه‌ هستند که می‌توانیم جایگزین پارسی آنها را به‌کار ببریم:

معنا/معنی= (پارسی تازی‌شده)، مانَک، ماناک، مانی، آرِش، چَم.

بی‌معنی= بی‌خود، بی‌مایه، بی‌چم.

به معنی= به چمِ، به ماناکِ، به مانیِ.

به‌تمام‌معنا/معنی= بی‌کم‌وکاست.

هم‌معنی= هم‌چَم، هم‌آرِش.

معنی‌دار= چَمیک، چمدار، مانَـکدار، آرِشدار.

معنی کردن= چمیدن.

یعنی= برابر، می‌شود، همان، هم‌چمِ، به‌چمِ.

معنوی= (پارسی تازی‌شده)، مانَکی، ماناکی، آرِشی، مینوی، مینوییک.
ِ
💥نمونه:
#مولوی؛
۱. معنی«الترک راحة» گوش کن
بعد از آن جام بلا را نوش کن=
مانکِ«واهشتن آسان» گوش کن
زان سپس جام گزند را نوش کن.

استاد سخن #سعدی؛
۲. همه عالم گر این صورت ببینند
کس این معنی نخواهد کرد مفهوم=
همه گیتی گر این رخساره ببینند.
کس این آرِش نخواهد کرد دریافت.

#فردوسی_بزرگ؛
۳. بدان در مراد جم آن ماه بود
هم آن ماه معنی‌ش دریافت زود=
بدان آرزوی جم آن ماه بود.
هم آن ماه مانی‌ش دریافت زود.

#ادیب_صابر؛
۴. گر سخن را قیمت از معنی پدید آید همی
معنوی باید سخن، چه تازی و چه پهلوی=
گر سخن را ارزش از آرش پدید آید همی
مینوی باید سخن، چه تازی و چه پهلوی.

۵. سیستم یعنی سامانه = سیستم به‌چم/هم‌چم سامانه است.
سیستم برابر/همان سامانه است.
سیستم می‌شود سامانه.

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.

📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکته‌های_ویرایشی :

#مجید

«استقامت» واژه‌ای تازی و بیگانه است که جایگزین‌های دلنشین‌تری در زبان پارسی دارد:

استقامت= پایداری، ایستادگی، پایمردی، استواری، پافشاری، پاداری.

استقامت کردن= ایستیدن.

استقامت در اعتقاد= فَریوَری.

💥نمونه:
او استقامت كرد= او پایداری كرد.

او مقاومت به‌خرج(!) داد= او ایستادگی كرد.

او مقاوم است= او پایدار است.

تیرآهن مقاوم است= تیرآهن استوار است.
او مقاومت می‌كند= او ایستادگی می‌كند.

او آدم مقاومی‌ست= او آدم استواری‌ست.

تا این حد استقامت ندارم= این اندازه پایدار نیستم.

مقاومت فایده‌ای ندارد= پایداری بیهوده است.
#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.

📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکته‌های_ویرایشی:


#مجید
شوربختانه دانش اَنگارِش(ریاضی) از هجوم‌ واژه‌گان بیگانه آسیب بسیار دیده و برای پالایش آن باید تلاش بسیار نمود.
«زاویه» و واژه‌های همساز با آن از این دسته‌اند که جایگزین پارسی آنان در پی می‌آید:
زاویه= گوشه، گوش، کنج، گونیا.

زوایا= گوشه‌ها، کنح‌ها.

زاویه تماس= گوشه پرماس.

زاویه حاده= گوشه تند، تندگوشه.

زاویه حمله(Angle of attack)= گوشه تاز.

زاویه خارجی= گوشه بیرونی.

زاویه خارجی مثلث= گوشه بیرونی سه‌سر.

زاویه داخلی= گوشه درونی.

زاویه قائمه= گوشه راست، راست‌گوشه.

زاویه متقابل به قوس= گوشه پَتیر خـَم(پَتیرَک= روبرو، مقابل.)

زاویه متمم= گوشه رساساز.

زاویه مجاور= گوشه همسای.

زاویه مكمل= گوشه هموارساز.

زاویه منفرجه= گوشه باز، بازگوشه.

زاویه میل (Angle of inclination) = گوشه اریب.

زوایای متقابل به راس= گوشه‌های سر به سر.

💥نمونه:
مجموع زوایای داخلی یک مثلث ١۸۰ درجه است= هم‌فزود/گردآمده‌ی گوشه‌های درونی یک سه‌گوش ١۸۰زینه است.

زاویه حاده، زاویه‌ای است كه كمتر از ۹۰درجه باشد= تیزگوشه، گوشه‌ای است كه كمتر از ۹۰زینه باشد.

آیا این زاویه، قائمه است.؟= آیا این گوشه، راست است.؟

آری این یک زاویه قائمه است= آری این یک راست‌گوشه است.

زوایای متقابل به راس، با هم مساوی هستند= گوشه‌های سر به سر باهم برابرند.

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکته‌های_ویرایشی:

#مجید؛
«امر» واژه‌ای تازی‌ست که می‌توان جایگزین‌های پارسی آن را به‌کار برد:
امر= فرمایش، فرمان، دستور.
آمر= فرمان‌بُد، فرماینده، فرمان‌دهنده.
آمراً = فرمانی، زورکی، دستوری.
امرکردن= فرمودن.
امریه= فرمان‌نامه.
مأمور= به‌فرمان، فرمان‌یافته، کارگزار، گمارده، گماشته.
مامور کردن= گماردن.
ماموریت= فرستاکی، فِرستِش، گمارش.
ماموریت داشتن= دستوری داشتن، گمارده بودن.
آخرالامر= سرانجام، پایان کار، درپایان.
حسب‌الامر= به دستور، به فرمایش، به فرموده.

💥نمونه:
امر به معروف= فرمان به نیکی، فرمان به درستكاری.

#حافظ:
آخرالامر گِل کوزه گران خواهی شد.
تو سرانجام گل کوزه گران خواهی شد.

اینقدر امر و نهی نكن= این‌همه دستورِ بكن و نكن نده.
هی نگو اینو بكن و اینو نكن.

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکته‌های_ویرایشی؛

#مجید
واژه‌ی اوستایی«گئوش» به چم«جهان مادی» است.

این واژه نخست به«گئو» دگردیس شده(تغییر یافته،) سپس در زبان یونانی هم به«ژئو» دگردیس شده است.

اکنون به آسانی درخواهیم یافت ریشه‌ی واژه‌ی «ژئو» در واژه‌های آمیختاری(کلمه‌های ترکیبی) «ژئوگرافی» که تازی شده‌ی آن«جغرافی» است
و نیز «ژئوپلیتیک» و ... از کجاست.؟

این واژه در زبان پارسی به«گیتی» دگردیس شده است.

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکته‌های_ویرایشی:

#مجید
اصل بقای ماده:
ماده نه خلق می شود و نه از بین می رود، بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شود.

مهاد پایایی ماتک:
ماتک نه پدید می‌آید و نه از میان می‌رود، بساكه از ریختی به ریخت دیگر درمی‌آید.


ماده= (پارسی تازی شده) ماتک، مایه، وادِه، کبود

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکته‌های_ویرایشی:

#مجید؛
واژه‌های«ازل» و«ابد»،
از پارسی كهن گرفته شده‏اند:
ازل= اَسَر= ا + سَر= بی‏آغاز(بی‏سر)
ابد= اَپــَد= ا + پـَد= بی‏پایان(بی‏پا)
پس می‏توان به‏جای «ابد» همان «اپد» را نوشت و به‏جای "ازل" نیز "اسَر" را به‏كار برد.

ازل، ازلی= (پارسی تازی شده)، اَسَر، بی‏سر، بی‏سری، زمان بی‏آغاز، بی‏آغازی، همیشگی، دیرینگی.
ازلیت=جاویدی، بی‏آغازی.

ابد= (پارسی تازی شده)، اَپَد، ورجاوند، همیشگی، همیشه، جاوید، جاودان، جاویدان، ناانجام، تا پایان زندگی، انوشه، بی‏مرگ
(انوشه و بی‏مرگ هم به چم ابدی‏ست، ولی مرز آن جانداران و گاه تنها آدمیان هستند كه در میان مرگ و زندگی گرفتارند)
ابداً= هرگز، هیچگاه، به‏هیچ‏روی.
ابدالآباد، ابدالدهر= همیشه، جاویدان.
ابدی= همیشگی، جاوید، جاودانی، جاویدان، هرگزی، پایا، بی‏پایان.
ابدیت= همیشگی، جاودانگی، جاودان، پایندگی.

سرمد= جاوید، همیشگی.
سرمدی= همیشگی، اسری و اپدی.

💥نمونه:
آیا مرگ اَپـَـدی‏ست، یا دوباره می‏توان زیست؟

از ازل تا ابد ربوبیت لایق اوست=
از جاوید تا جاودان، پروردگاری شایان اوست.
از بی‏آغاز تا بی‏پایان، پروردگاری او را سَزَد.

آیا عالم حادث است یا قدیم(ازلی)؟=
آیا جهان پدیده است یا جاوید.؟

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکته‌های ویرایشی:

#مجید؛
«نهی» واژه‌ای تازی‌ست
که به‌جای آن می‌توان از واژه‌های دلنشین پارسی بهره برد:

نهی= بازداری، بازداشتن، پیشگیری، ناروادانستن(فرمان دادن به نكردن كاری)

ناهی= بازدارنده.

مَنهی= بازداشته، ناشایست، نارُواک.

نهی منکر= بازداشت ناروا.

امر به معروف و نهی از منكر= فرمان به درستكاری و بازداشت از بدكاری.

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکته‌های_ویرایشی:

#مجید؛
«دختر» یک واژه‌ی آریایی‌ست که زبان‌های دیگر هم این واژه را از زبان نیایی ما وام ‌گرفته و از آن بهره می‌برند.

وازه اوستایی«دوگد» به چم«دختر» در زبان پارسی باستان به گونه‌ی«دختا»
در پارسی میانه«دوخت» «دخت» در زبان سانسکریت «دوهیتا» در زبان هندی«دوهیتر»
در زبان انگلیسی«داتر»(Daughter)
در زبان آلمانی «تُختر»(Tochter)، در زبان سویدی(سوئدی)«دوتر»Dotter)
و در زبان روسی «دوچکا»(دختر کوچک) آمده است.
(بایسته به یادآوری‌ست که واژه‌ی روسی«دوشکا» که نامی دخترانه و نیز نام یک جنگ‌افزار(سلاح) روسی‌ست از همین ریشه‌ی «دوچکا» است.)

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی ست.



📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکته‌های_ویرایشی:

#مجید؛
اسامی سیاره‌های منظومه شمسی=
نام گویال‌های سامانه‌ی خورشیدی:
عطارد= تیر
زهره= ناهید، آناهیتا.
ارض= زمین.
مریخ= بهرام، وهرام.
مشتری= هرمز.
زحل= كیوان
اورانوس= آسمان، آهوره.
نپتون= آبان.

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکته‌های_ویرایشی:

#مجید؛
واژه‌ی «مورد» تازی‌ست
و در چند چم به‌كار می‌رود که زبان ما را كم‌مایه كرده است:

- درباره about
در این مورد حرفی نزن= در این باره سخنی نگو.

- جستار(موضوع) issue، item
در این مورد، لازم به تذكّر است=
در این جستار/رهگذار، نیاز به یادآوری است.

- رویداد event، case
موارد متعددی از جنایات علیه بشریت مشاهده شده = رویدادهای پرشماری از مردم‌ستیزی دیده شده.
اُفـته‌های فراوانی از تبهكاری بر پاد هومنی دیده شده.

- گرفتاری/دشواری(مشکل، اشکال) objection ، difficulty
موردی (ایرادی) ندارد، بفرمایید= دشواری ندارد، بفرمایید.

ــ jud. case
قاضی در این مورد قضایی، حكم برائت صادر نمود = دادور، در این پرونده‌ی دادگاهی، رای بر بیگناهی داد.

- پیوند/بستگی(ارتباط) relevance
حرف‌ت بی‌ مورد است= سخن‌ات بی‌جاست.

این استدلال این‌جا موردیت ندارد=
این فرنود، پیوندی با این‌جا ندارد.

مورد= باره، برای، نمونه، نشانه.
در مورد= درباره.
در این مورد= در این راستا، در این باره.
مورد احترام= ارجمند.
مورد استفاده = به‌کاررفته.
مورد تقبیح قرار دادن= نكوهیدن، نكوهش‌كردن، سرزنش‌كردن.
مورد تحسین قراردادن= ستودن.
مورد چیزی قرار گرفتن= دچار چیزی شدن.
مورد نظر= دلخواه.
مورد نیاز= خواسته‌شده، بایسته.
مورد علاقه بودن= پسند بودن.
مورد استهزا قرارگرفته= ریشخند شده.
مورد خطاب قرار گرفته‌ام= روی سخن با من بوده است.

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🔍#نکته‌های_ویرایشی:

#مجید
«بلیت» (Billet) یک واژه‌ی فرانسوی است
و نباید آن را به شیوه‌ی تازیان«بلیط» نوشت.

همچنین می‌توان جایگزین پارسی آن را به‌کار برد:

بلیت= پَته، گذرانه، پروانک

(واژه‌ی آریایی«پَته» در سانسکریت به گونه‌ی patra و به چم «کارت، کاغذ، برگه، نامه» آمده است.)

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍 #نکته‌های_ویرایشی:

#مجید؛
به‌جای واژه‌ی بیگانه‌ی «تحرک» بگوییم «جنب‌وجوش»/«جنبش»/«پویایی».

تحرک= جنبش، جنبیدن، پویندگی، جنب‌وجوش‌کردن، پویش، پویایی.
تحریک= برانگیختن، انگیزش، جنباندن، شوراندن.
تحریک شدن= انگیزیدن، برانگیخته شدن، برانگیختن.
تحریک کردن= انگیختن، برانگیختن.
تحریک کننده= برانگیزاننده.
عدم تحرک = نا روانی.
متحرک شدن= جنبیدن.
متحرکه= جنبنده.
نامتحرک= نا روان.

💥نمونه:
خواجه نصیر طوسی هولاگو را تحریک كرد كه بغداد را فتح كند= خواجه نصیر توسی هولاگو را بر انگیخت كه بغداد را بگیرد.

این چیزا خیلی تحریک‌کننده‌اند= این چیزها خیلی بر انگیزاننده‌اند.

از تنبلی افتاده یه جا، اصلا ً تحرّكی نداره= از تنبلی افتاده یه جا، هیچ جنب‌وجوشی نداره.

این شیئ بلاتحرک است = این چیز بی جنبش است/جنبندگی ندارد/ایستاده است/ایستاست.

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکته‌های_ویرایشی.

به جای واژه‌ی بیگانه‌ی«حرکت» بگوییم «جنبش»/«تکان»/«راه افتادن.»

حرکت= جنبش، جنبیدن، راه‌افتادن، تكان، انگیخته‌شدن، پویش، جُنبه[نشانه هایی که رفتار وات‌ها(حرف‌ها) را می‌نمایاند: زبَر، زیر، پیش و...]
بی‌حرکت= بی‌جنبش، آرام.
محرک= جنباننده، جنبش‌انگیز، جنبش‌گر، رانه، برانگیزنده، انگیزه، انگیزا.
متحرک= جنبنده، جنبشمند، جنبان، جنباننده، پوینده، پویا، ورزنده.
حرکت ارادی= جنبش به‌خواست، جنبش خواستی.
حرکت غیر ارادی= جنبش اَخواستی(ناخواسته.)
حرکت انتقالی= جنبش جابه‌جایی.
حرکت جوهری= جنبش گوهری[از اندیشه های‌فرزانی(فلسفی) ایرانی.]
حرکت چشم و ابرو= غنج.
حرکت دادن= جنباندن.
حرکت سماوی= جنبش آسمانی.
حرکت کردن= جنبیدن.
حرکت مذبوحانه = کوش بیهوده.
حرکت نفسانی= کنش روانی.
حرکت وضعی= جنبش به خود، خویش‌روشی.
سریع‌الحرکت= زودرو.

💥نمونه:
کاروان حرکت کرد= کاروان راه افتاد.

وقتی که رسیدیم، دیگر حرکت نمی‌کرد= هنگامی/زمانی که رسیدیم، دیگر تکان نمی‌خورد.

با این حرکت عمومی نمی‌توان مقابله کرد= با این جنبش مردمی نمی‌توان رویارویی کرد.

هر متحرکی را محرکی هست= هر جنبنده‌ای را جنباننده‌ای هست.

گذاشتن حرکت‌های فتحه و کسره و ضمه روی حروف= گذاشتن جُنبه‌های زبَر و زیر و پیش روی وات‌ها.

از تو حرکت، از خدا برکت= از تو پویایی، از خدا فراوانی.

#پارسی_پاک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک‌اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.

📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
        🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅