🔅#آشنایی با نامهای ایرانی:
«کیوان»
«کیوان» نامی پسرانه است که،
دیدگاهها بر سر ایرانی بودن آن گوناگوناند.
برخی نویسندگان این نام را دارای ریشهی بابِلی میدانند و گاهی پیشوند «کی» به چم بزرگ، ایرانی است و پیشوند نام پادشاهان دودمان کیانی(پیشدادیان) بود.
«کیوان»
کی+ وان= کیوان» به چم بزرگ،
آسمان، والا و فرازمند(بلند مرتبه)،
کمان و نام دیگر گویال(سیاره) «زحل» است.
«وان» پسوند همانندی است و پژوهشگران را برای ایرانی بودن نام «کیوان» به شک انداخته است.
📻 «کیوان» نام یکی از بزرگان دربار بهرام گور پادشاه ساسانی بود:
دبیران دانا به دیوان شدند
ز بهر درم پیش «کیوان» شدند
که او بود دانا بدان روزگار
شمار جهان داشت اندر کنار
#شاهنامه_دبیرسیاقی
🏹«کمان» چم دیگر نام «کیوان» است:
چو شش ساله شد ساز میدان گرفت
به هفتم ره تیر و «کیوان» گرفت
فردوسی
🌈«کیوان» در فرهنگ ایران به چم آسمان و ستاره آمده است:
خروش سواران و اسبان به دشت
ز بهرام و «کیوان» همی برگذشت
شبی چون شبه روی شسته به قیر
نه بهرام پیدا نه «کیوان» نه تیر
پراندیشه شد تا به ایوان رسید
کلاهش ز شادی به «کیوان» رسید
خداوند «کیوان» و گردان سپهر
ز بنده نخواهد جز از داد و مهر
#شاهنامه #فردوسی
به ایوان در بسازم بارگاهت
به «کیوان» سر فرازم پایگاهت
ریاحین بر زمینش گستریده
درختانش به «کیوان» سر کشیده
مشتری وار بر سپهر بلند
گور «کیوان» کند به سم سمند
#نظامی
⚗ برخی از نامهای آمیخته با «کیوان»:
-«کیوان خدیو»: خداوندگار «کیوان»،
کنایه از بزرگی خداوند.
رخان سیاوش چو خون شد ز شرم
بیاراست مژگان به خوناب گرم
چنین گفت با دل که از کار دیو
مرا دور داراد «کیوان خدیو»
فردوسی
-«آذرکیوان»: زمانی که روشنایی ستاره «کیوان» را.
♻️آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🔸
«کیوان»
«کیوان» نامی پسرانه است که،
دیدگاهها بر سر ایرانی بودن آن گوناگوناند.
برخی نویسندگان این نام را دارای ریشهی بابِلی میدانند و گاهی پیشوند «کی» به چم بزرگ، ایرانی است و پیشوند نام پادشاهان دودمان کیانی(پیشدادیان) بود.
«کیوان»
کی+ وان= کیوان» به چم بزرگ،
آسمان، والا و فرازمند(بلند مرتبه)،
کمان و نام دیگر گویال(سیاره) «زحل» است.
«وان» پسوند همانندی است و پژوهشگران را برای ایرانی بودن نام «کیوان» به شک انداخته است.
📻 «کیوان» نام یکی از بزرگان دربار بهرام گور پادشاه ساسانی بود:
دبیران دانا به دیوان شدند
ز بهر درم پیش «کیوان» شدند
که او بود دانا بدان روزگار
شمار جهان داشت اندر کنار
#شاهنامه_دبیرسیاقی
🏹«کمان» چم دیگر نام «کیوان» است:
چو شش ساله شد ساز میدان گرفت
به هفتم ره تیر و «کیوان» گرفت
فردوسی
🌈«کیوان» در فرهنگ ایران به چم آسمان و ستاره آمده است:
خروش سواران و اسبان به دشت
ز بهرام و «کیوان» همی برگذشت
شبی چون شبه روی شسته به قیر
نه بهرام پیدا نه «کیوان» نه تیر
پراندیشه شد تا به ایوان رسید
کلاهش ز شادی به «کیوان» رسید
خداوند «کیوان» و گردان سپهر
ز بنده نخواهد جز از داد و مهر
#شاهنامه #فردوسی
به ایوان در بسازم بارگاهت
به «کیوان» سر فرازم پایگاهت
ریاحین بر زمینش گستریده
درختانش به «کیوان» سر کشیده
مشتری وار بر سپهر بلند
گور «کیوان» کند به سم سمند
#نظامی
⚗ برخی از نامهای آمیخته با «کیوان»:
-«کیوان خدیو»: خداوندگار «کیوان»،
کنایه از بزرگی خداوند.
رخان سیاوش چو خون شد ز شرم
بیاراست مژگان به خوناب گرم
چنین گفت با دل که از کار دیو
مرا دور داراد «کیوان خدیو»
فردوسی
-«آذرکیوان»: زمانی که روشنایی ستاره «کیوان» را.
♻️آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🔸
#نکتههای_ویرایشی؛
🔅آشنایی با نامهای ایرانی:
«هنگامه»
نام دخترانه و ایرانی «هنگامه» به وارون(برخلاف) این گمان که نام آمیخته(مرکب) از «هنگام+ه» (پسوند مادینگی تازی) است،
نامی ساده است.
🍀«هنگامه» به چَـم(معنی)، «گاه، زمان، غوغا و هیاهو، گیر و دار، بلوا، پیکار، واژهای برای ستایش، شورش و آشوب، شگفتانگیز، انبوه مردم و بازارگرمی» کردن است.
⏰ واژهی «هَنگام» در پارسی باستان نیز به چم «گاه و زمان» بود.
واگویش(تلفظ) این واژه در زبان اَرمنی «اَنـْگَم» است.
🗣 واژهی «هنگامه» در فرهنگ پارسیِ ایران بیشتر به چم «هیاهو و بازارگرمی» است:
نگیرد خردمند روشن ضمیر
زبان بند دشمن ز «هنگامه» گیر.
#سعدی.
مرغ به «هنگام» زد نعرهی هنگامهگیر
کز همه کاری صبوح خوش تر «هنگام» صبح.
#خاقانی.
جهان بر رهگذر «هنگامه» کردهست
تو بگذر زآنکه این «هنگامه» سرد است.
#عطار.
اشارت کرد خسرو کای جوانمرد
بگو گرم و مکن «هنگامه» را سرد
#نظامی
📚واژهی "«هنگامه»" در شاهنامه #فردوسی_بزرگ، به چم «گاه و زمان» است:
به «هنگامهی» بازگشتن ز راه
همانا نکردی به لشکر نگاه
چو «هنگامهی» رفتن آید فراز
زمانه نگردد به پرهیز باز
چو «هنگامهی» زادن آمد پدید
یکی دختر آمد ز ماه آفرید.
#شاهنامه #فردوسی_بزرگ.
👧🏻 نامهای دخترانه و ایرانی «مَهکامه، شادکامه، چکامه، آپامه، بهکامه و کامه» با نام «هنگامه» هماهنگی آوایی دارند.
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش»
پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
⛳️ 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅آشنایی با نامهای ایرانی:
«هنگامه»
نام دخترانه و ایرانی «هنگامه» به وارون(برخلاف) این گمان که نام آمیخته(مرکب) از «هنگام+ه» (پسوند مادینگی تازی) است،
نامی ساده است.
🍀«هنگامه» به چَـم(معنی)، «گاه، زمان، غوغا و هیاهو، گیر و دار، بلوا، پیکار، واژهای برای ستایش، شورش و آشوب، شگفتانگیز، انبوه مردم و بازارگرمی» کردن است.
⏰ واژهی «هَنگام» در پارسی باستان نیز به چم «گاه و زمان» بود.
واگویش(تلفظ) این واژه در زبان اَرمنی «اَنـْگَم» است.
🗣 واژهی «هنگامه» در فرهنگ پارسیِ ایران بیشتر به چم «هیاهو و بازارگرمی» است:
نگیرد خردمند روشن ضمیر
زبان بند دشمن ز «هنگامه» گیر.
#سعدی.
مرغ به «هنگام» زد نعرهی هنگامهگیر
کز همه کاری صبوح خوش تر «هنگام» صبح.
#خاقانی.
جهان بر رهگذر «هنگامه» کردهست
تو بگذر زآنکه این «هنگامه» سرد است.
#عطار.
اشارت کرد خسرو کای جوانمرد
بگو گرم و مکن «هنگامه» را سرد
#نظامی
📚واژهی "«هنگامه»" در شاهنامه #فردوسی_بزرگ، به چم «گاه و زمان» است:
به «هنگامهی» بازگشتن ز راه
همانا نکردی به لشکر نگاه
چو «هنگامهی» رفتن آید فراز
زمانه نگردد به پرهیز باز
چو «هنگامهی» زادن آمد پدید
یکی دختر آمد ز ماه آفرید.
#شاهنامه #فردوسی_بزرگ.
👧🏻 نامهای دخترانه و ایرانی «مَهکامه، شادکامه، چکامه، آپامه، بهکامه و کامه» با نام «هنگامه» هماهنگی آوایی دارند.
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش»
پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
⛳️ 🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
بزرگداشت #نظامی_گنجوی؛
برشی از کتاب سیمای دو زن:
نوشتهی «علیاکبر سعیدی سیرجانی»*
🦋 داستانهای عاشقانهی«خسرو و شیرین»
و «لیلی و مجنون» هردو سرودهی«نظامی گنجوی» سرایندهی توانمند ایرانی هستند.
🌾 داستان«خسرو و شیرین» داستان عاشقانهای است در ایران باستان و یادی است از معشوقهی در جوانی از کف رفتهی نظامی به نام «آفاق.»
به نحوی که در این هشتسد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید.
و لیلی و مجنون داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب....
نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.
⚡️ نظامی ناخودآگاه در لیلی و مجنون به ترسیم چهرهی زن در دیار عرب و در خسرو و شیرین به نمایاندن چهرهی زن در ایران باستان پرداخته است.
لیلی، پروردهی جامعهای است که دلبستگی را مقدمهی انحراف میپندارد که نتیجهاش سقوط حتمی در جهنم وحشتانگیز فحشاست.
در این سرزمینِ پاکی و تقوا، بدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقهای رد و بدل کنند.
🪐 ولی در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بیآلایش مرد و زن نیست و شگفتا که
در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.
دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب مینشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون میتازد و کسی متعرض او نمیشود.
🍂 ولی وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار... نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم.
گناه دیگرش زیباییست.
در نظام قبیلهای، مرگ و زندگی او در قبضهی استبداد مردان است.
پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلقخاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر میشود، در حصار خانه زندانیاش میکند و زندانبانش،
زن فلکزدهای است به نام مادر که به فرمان شفاعتناپذیر شوهر مجبور است رابطهی دخترش را با جهان خارج قطع کند.
💫 اما فضای داستان خسرو و شیرین متفاوت است.
دنیای شیرین، دنیای بیپرواییهاست.
شیرین، دستپروردهی زنی است که به گفتهی نظامی «ز مردان بیشتر دارد سترگی»
شیرین، دختر ورزشکار، نشاططلب و طبیعتدوستی است که بر اسبی زمانهگرد برمینشیند و با جماعتی از دختران همسن و سال خود که«ز برقع نیستشان بر روی بندی»
و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی میرود.
دختری که در چنین محیطی بالیده در بارهی طبیعیترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.
🌻 شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب میتازد، به گردش و تفریح میپردازد، مذاکره میکند، شرط و شروط میگذارد و امتیاز میگیرد و در همهحال پاکدامنی خود را پاس میدارد.
و در آن سو زندگی لیلی سراسر تسلیم است.
خالی از هر تلاشی.
از مکتب خانهاش باز میگیرند و در خانه زندانیاش میکنند و به شوهر نادیدهی نامطبوعی میدهندش، بیآنکه اعتراضی بکند.
*پینوشت: علیاکبر سعیدی سیرجانی،
نویسنده و اندیشمند ایرانی، در سال ۱۳۷۴ در جریان قتلهای زنجیرهای نویسندگان و اندیشمندان، در تهران کشته شد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
برشی از کتاب سیمای دو زن:
نوشتهی «علیاکبر سعیدی سیرجانی»*
🦋 داستانهای عاشقانهی«خسرو و شیرین»
و «لیلی و مجنون» هردو سرودهی«نظامی گنجوی» سرایندهی توانمند ایرانی هستند.
🌾 داستان«خسرو و شیرین» داستان عاشقانهای است در ایران باستان و یادی است از معشوقهی در جوانی از کف رفتهی نظامی به نام «آفاق.»
به نحوی که در این هشتسد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید.
و لیلی و مجنون داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب....
نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.
⚡️ نظامی ناخودآگاه در لیلی و مجنون به ترسیم چهرهی زن در دیار عرب و در خسرو و شیرین به نمایاندن چهرهی زن در ایران باستان پرداخته است.
لیلی، پروردهی جامعهای است که دلبستگی را مقدمهی انحراف میپندارد که نتیجهاش سقوط حتمی در جهنم وحشتانگیز فحشاست.
در این سرزمینِ پاکی و تقوا، بدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقهای رد و بدل کنند.
🪐 ولی در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بیآلایش مرد و زن نیست و شگفتا که
در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.
دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب مینشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون میتازد و کسی متعرض او نمیشود.
🍂 ولی وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار... نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم.
گناه دیگرش زیباییست.
در نظام قبیلهای، مرگ و زندگی او در قبضهی استبداد مردان است.
پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلقخاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر میشود، در حصار خانه زندانیاش میکند و زندانبانش،
زن فلکزدهای است به نام مادر که به فرمان شفاعتناپذیر شوهر مجبور است رابطهی دخترش را با جهان خارج قطع کند.
💫 اما فضای داستان خسرو و شیرین متفاوت است.
دنیای شیرین، دنیای بیپرواییهاست.
شیرین، دستپروردهی زنی است که به گفتهی نظامی «ز مردان بیشتر دارد سترگی»
شیرین، دختر ورزشکار، نشاططلب و طبیعتدوستی است که بر اسبی زمانهگرد برمینشیند و با جماعتی از دختران همسن و سال خود که«ز برقع نیستشان بر روی بندی»
و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی میرود.
دختری که در چنین محیطی بالیده در بارهی طبیعیترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.
🌻 شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب میتازد، به گردش و تفریح میپردازد، مذاکره میکند، شرط و شروط میگذارد و امتیاز میگیرد و در همهحال پاکدامنی خود را پاس میدارد.
و در آن سو زندگی لیلی سراسر تسلیم است.
خالی از هر تلاشی.
از مکتب خانهاش باز میگیرند و در خانه زندانیاش میکنند و به شوهر نادیدهی نامطبوعی میدهندش، بیآنکه اعتراضی بکند.
*پینوشت: علیاکبر سعیدی سیرجانی،
نویسنده و اندیشمند ایرانی، در سال ۱۳۷۴ در جریان قتلهای زنجیرهای نویسندگان و اندیشمندان، در تهران کشته شد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#واژگان_پارسی؛
#بخش_سیسد_و_هشتاد_و_هفتم:
۳۸۷
❗️#فرزندان_ایران:
زبان وفرهنگ پارسی
*این زیبای سخت جان*
آوازه دلانگیزی از شکوه ایران و آوازی همیشه ماندگار از ادب ایرانیان است.
زبانی ست شیرین و شیوا که پربارترین وبالندهترین واژگان کهن رادرساختار خود جای داده است.
برای زبانِ پارسی همین بس که فرزندان بزرگی
همچون؛ فردوسی، رودکی، حافظ، مولانا، #نظامی_گنجوی و.......
دیگران را در دامان زرین و پُر مهر خود پرورانده است که امروز نیاز به یاری فراگیر
و گسترده ایرانیان دارد.
⚠️ از این پس؛
۱- واژگان پارسی «کهن، دیرین، دیرهنگام»
بجای واژه تازی «قدیمی»
۲- واژگان پارسی «پیمان، دیدار، نهش»
بجای واژگان تازی «قرار، میعاد»
۳- واژه پارسی «نهادن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «قرار دادن»
۴- واژه پارسی «نهاده شد»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «قرار گرفت»
۵- واژگان پارسی«پیمان، پیماننامه»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی«قرار داد»
۶- واژه پارسی «پیمان بستن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی«قرار داد بستن»
۷- واژه پارسی «گذاشتن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «قرار دادن»
۸- واژه پارسی «تکه کردن، لت وُ پاره»
بجای واژه بیگانه(ترکیه) «قُراضه»
۹- واژه پارسی «خواندن»
بجای واژه تازی «قرائت»
۱۰- واژه پارسی «نزدیکی»
بجای واژه تازی «قرابت»
۱۱- واژگان پارسی «بدهی، وام»
بجای واژگان تازی «قسط، قرض»
۱۲- واژه پارسی «وام بی بهره»
بجای واژه تازی «قرض الحسنه.»
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
#بخش_سیسد_و_هشتاد_و_هفتم:
۳۸۷
❗️#فرزندان_ایران:
زبان وفرهنگ پارسی
*این زیبای سخت جان*
آوازه دلانگیزی از شکوه ایران و آوازی همیشه ماندگار از ادب ایرانیان است.
زبانی ست شیرین و شیوا که پربارترین وبالندهترین واژگان کهن رادرساختار خود جای داده است.
برای زبانِ پارسی همین بس که فرزندان بزرگی
همچون؛ فردوسی، رودکی، حافظ، مولانا، #نظامی_گنجوی و.......
دیگران را در دامان زرین و پُر مهر خود پرورانده است که امروز نیاز به یاری فراگیر
و گسترده ایرانیان دارد.
⚠️ از این پس؛
۱- واژگان پارسی «کهن، دیرین، دیرهنگام»
بجای واژه تازی «قدیمی»
۲- واژگان پارسی «پیمان، دیدار، نهش»
بجای واژگان تازی «قرار، میعاد»
۳- واژه پارسی «نهادن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «قرار دادن»
۴- واژه پارسی «نهاده شد»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «قرار گرفت»
۵- واژگان پارسی«پیمان، پیماننامه»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی«قرار داد»
۶- واژه پارسی «پیمان بستن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی«قرار داد بستن»
۷- واژه پارسی «گذاشتن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «قرار دادن»
۸- واژه پارسی «تکه کردن، لت وُ پاره»
بجای واژه بیگانه(ترکیه) «قُراضه»
۹- واژه پارسی «خواندن»
بجای واژه تازی «قرائت»
۱۰- واژه پارسی «نزدیکی»
بجای واژه تازی «قرابت»
۱۱- واژگان پارسی «بدهی، وام»
بجای واژگان تازی «قسط، قرض»
۱۲- واژه پارسی «وام بی بهره»
بجای واژه تازی «قرض الحسنه.»
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎙جایگاه والای زن در تاریخ #ایران_زمین:
🏵 سخنان عبدالمجید ارفعی(#هخا)
در بزرگداشت #نظامی_گنجوی؛
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🏵 سخنان عبدالمجید ارفعی(#هخا)
در بزرگداشت #نظامی_گنجوی؛
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#نکتههای_ویرایشی؛
🔅پالایش زبان پارسی:
🔻مصلح= نیکنهاد، نیکخواه، نیکوکار، نیکوکننده، بِهساز، بهاندیش، شاهیده، پارسای، نیکوکار، آشتیدهنده، شایسته.
🔻مصلح شدن= آشتیدادن، سازگارکردن.
🔻مصلحین= شاهیدگان، آشتیدهندگان.
✍نمونه:
#نظامی_گنجوی میگوید:
🔺مصلحان را نظرنواز شوم
مصلحت را به پیش باز شوم=
پارسایان را نِگرنواز شوم
کارِ نیک را به پیشباز شوم.
🔺نعنا مصلح ماست است= نانوک بِهساز ماست است.
🔺زیره مصلح برنج است= زیره سازگارکنندهی برنگ است.
🔺مصلحان حقیقی همیشه پیروزند= شاهیدگان راستین همیشه پیروزند.
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅پالایش زبان پارسی:
🔻مصلح= نیکنهاد، نیکخواه، نیکوکار، نیکوکننده، بِهساز، بهاندیش، شاهیده، پارسای، نیکوکار، آشتیدهنده، شایسته.
🔻مصلح شدن= آشتیدادن، سازگارکردن.
🔻مصلحین= شاهیدگان، آشتیدهندگان.
✍نمونه:
#نظامی_گنجوی میگوید:
🔺مصلحان را نظرنواز شوم
مصلحت را به پیش باز شوم=
پارسایان را نِگرنواز شوم
کارِ نیک را به پیشباز شوم.
🔺نعنا مصلح ماست است= نانوک بِهساز ماست است.
🔺زیره مصلح برنج است= زیره سازگارکنندهی برنگ است.
🔺مصلحان حقیقی همیشه پیروزند= شاهیدگان راستین همیشه پیروزند.
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#برای_بچهها_نامهای_پارسی_برگزینیم؛
🔅آشنایی با نامهای ایرانی:
«نسرین»
🌸 نام دخترانهی«نسرین» برگرفته از گونهای گل خوشبو به رنگهای «زرد و سپید،» با گلبرگهای فراوان و ریز از خانوادهی «گل نرگس» است
که به آن «رز جنگلی(وحشی)» هم میگویند.
🌼 بیشتر بزرگان زبان پارسی دربارهی ریشهی
نام«نسرین»خاموش ماندهاند.
چند تن نیز گمان میکنند که این نام ریشهی
تازی داشته باشد.
ولی«رسول رهین» پژوهشگر افغان در نیپیک(کتاب)«سرگذشت زبان فارسی دری» واژهی«نسرین» را دارای ریشهی پارسی
دانسته که از پارسی به تازی رفته است.
همچنین در واژهنامهی تازی«المعانی»
نیز«نسرین» را دارای ریشهی پارسی دانستهاند.
«نسرین» در پارسی نام ساده است و به این دید میرسد که با«نسترن» همریشه باشد.
🌸 آنچه که به گمانزد تازی بودن نام دامن میزند، واژهی«نَسرَین» است که آمیخته از «نسر+ ــَین(نشان چندینهی[جمع] تازی)»
و به چم دوستاره است که در پارسی نیز به پیروی از تازی به دو ستارهی نامدار آسمان «نسرین» میگویند.
نام گل«نسرین»هم از پارسی به تازی رفته است.
🌼 «نسرین» در ادبسار(ادبیات) کهن ایران
کنایه از«چهرهی زیبا و تن نرم و نازک دلدار» است مانند این سُرودهها:
که دارد چون تو معشوقی نگار و چابک و دلبر
«بنفشهموی و نرگسچشم و لالهروی و نسرینبر!»
#سلمان_ساوجی
- کنایه از زیبارویی:
به روی او دل بیمار عاشقان چو صبا
فدای عارض«نسرین» و چشم «نرگس» شد
#رند_شیراز
رُخش «نسرین» و بویش نیز «نسرین»
لبش شیرین و نامش نیز شیرین
#نظامی
- کنایه از فرارسیدن نوروز:
رسیدن گل و «نسرین» به خیر و نیکی باد
بنفشه شاد و کش آمد، سمن صفا آورد
#رند_شیراز
🌸 گل «نسرین» نماد چیست؟
در میان گلها، "«نسرین»" نماد دلباختگی است.
«نسرین زرد» نشانهی«امید، پشتکار، بردباری، آرامش، مهر و دلبستگی» است.
نسرین سپید نماد دلدادگی و آرزو است.
گل نسرین در فرانسه نماد پیکار با بیماری چنگار(سَرَتان) است.
🌼 نامهای دخترانهی«نسریندخت، نسرینمهر، نسرینرخ، نسرینرو، نسرینچهر.» و نسریننوش(نام همسر بهرام گور ساسانی) نامهای ایرانی آمیخته با«نسرین» هستند.
🇮🇷 شماری از نامهای ایرانی دخترانه و پسرانهی همآوا:
👧🏻 «نسترن، آفرین، مهرین، آترین، بهارین» و...
👦🏻 «سورین، سورن، سپهرین، برزین، آرین» و...
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش،» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅آشنایی با نامهای ایرانی:
«نسرین»
🌸 نام دخترانهی«نسرین» برگرفته از گونهای گل خوشبو به رنگهای «زرد و سپید،» با گلبرگهای فراوان و ریز از خانوادهی «گل نرگس» است
که به آن «رز جنگلی(وحشی)» هم میگویند.
🌼 بیشتر بزرگان زبان پارسی دربارهی ریشهی
نام«نسرین»خاموش ماندهاند.
چند تن نیز گمان میکنند که این نام ریشهی
تازی داشته باشد.
ولی«رسول رهین» پژوهشگر افغان در نیپیک(کتاب)«سرگذشت زبان فارسی دری» واژهی«نسرین» را دارای ریشهی پارسی
دانسته که از پارسی به تازی رفته است.
همچنین در واژهنامهی تازی«المعانی»
نیز«نسرین» را دارای ریشهی پارسی دانستهاند.
«نسرین» در پارسی نام ساده است و به این دید میرسد که با«نسترن» همریشه باشد.
🌸 آنچه که به گمانزد تازی بودن نام دامن میزند، واژهی«نَسرَین» است که آمیخته از «نسر+ ــَین(نشان چندینهی[جمع] تازی)»
و به چم دوستاره است که در پارسی نیز به پیروی از تازی به دو ستارهی نامدار آسمان «نسرین» میگویند.
نام گل«نسرین»هم از پارسی به تازی رفته است.
🌼 «نسرین» در ادبسار(ادبیات) کهن ایران
کنایه از«چهرهی زیبا و تن نرم و نازک دلدار» است مانند این سُرودهها:
که دارد چون تو معشوقی نگار و چابک و دلبر
«بنفشهموی و نرگسچشم و لالهروی و نسرینبر!»
#سلمان_ساوجی
- کنایه از زیبارویی:
به روی او دل بیمار عاشقان چو صبا
فدای عارض«نسرین» و چشم «نرگس» شد
#رند_شیراز
رُخش «نسرین» و بویش نیز «نسرین»
لبش شیرین و نامش نیز شیرین
#نظامی
- کنایه از فرارسیدن نوروز:
رسیدن گل و «نسرین» به خیر و نیکی باد
بنفشه شاد و کش آمد، سمن صفا آورد
#رند_شیراز
🌸 گل «نسرین» نماد چیست؟
در میان گلها، "«نسرین»" نماد دلباختگی است.
«نسرین زرد» نشانهی«امید، پشتکار، بردباری، آرامش، مهر و دلبستگی» است.
نسرین سپید نماد دلدادگی و آرزو است.
گل نسرین در فرانسه نماد پیکار با بیماری چنگار(سَرَتان) است.
🌼 نامهای دخترانهی«نسریندخت، نسرینمهر، نسرینرخ، نسرینرو، نسرینچهر.» و نسریننوش(نام همسر بهرام گور ساسانی) نامهای ایرانی آمیخته با«نسرین» هستند.
🇮🇷 شماری از نامهای ایرانی دخترانه و پسرانهی همآوا:
👧🏻 «نسترن، آفرین، مهرین، آترین، بهارین» و...
👦🏻 «سورین، سورن، سپهرین، برزین، آرین» و...
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش،» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
#زیباییهای_زبان_پارسی :
بسیاری از واژگان فارسی هستند که امروزه
ديگر بهکار نمیروند، و هستند و در گذشته
هم بودند و در نوشتار کهن جايگاه ويژهی
خود را داشتند.
اگر در فرهنگستانها خواندن رسانهها
(روزنامه، هفته نامه و ماهنامه ها)،
بیشتر و بالاتر برود،
بهجای «واژهسازی»، «واژهيابی» گسترش یابد،
و گنجينههايی از واژگان نژاده و ایرانیِ پارسی پیدا خواهد شد که هم بسیار خوش اهنگاند
و هم بسیاری از اين واژگانی که ساخته میشود، زیباترند.
برای نمونه به چندی از اين واژگان و کاربرد
آنها در سرودهها و نوشتههای کهن نمار(اشاره) میشود تا خودتان داوری بفرمایید و ببینيد
آن که از یاد رفتهاند زيباتر است
يا آنکه امروزه بهرهبرداری میکنيم:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔆 ۱- رهنامه= نقشه گیتاشناسی(جغرافيا.)
ز خاقان بپرسيد کاين شهر کيست
به «رهنامه» در، نام اين شهر چيست ؟
#نظامی.
🔆 ۲- گرمابه زدن= حمام رفتن.
گرمابه زد و لباس پوشيد
آرام گرفت و باده نوشيد
#نظامی.
🔆 ۳- خموشانه= حقالسکوت.
خواجه امير را «خموشانه» داد
و زبان گويای او را ساکت کرد.
تاريخ اولجايتو
سد ِ دگر به «خموشانه» میدهم رشوت
نه بهر من، ز برای خدای را زنهار.
#انوری
🔆 ۴- پُرسه= تعزيت.
وارث ديگر ندارم ای محبتپيشگان
چون بميرم پُرسهی پروانه و بلبل کنيد
#سالک يزدی.
🔆 ۵- خشکبند= پانسمان.
جراحان را حاضر گردانيد
تاجراحات را «خشکبند» کردند.
#تاريخ ابن بیبی، ص ۱۹۹
🔆 ۶- شبخانه= آسايشگاه فقرا در شب. جايی که بزرگان و شاهان برای تنگدستان میساختند تا شب را در آنجا بهسر برند.
بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت
شب از بهر درويش «شبخانه» ساخت.
#سعدی
🔆 ۷- زاده= سن و سال
مردی جوان و «زاد»ش، زير چهل وليکن
سنگين چو سنگ پيری، ديرينه و معمر
#فرخی
🔆 ۸- دوده= آل، تبار
همه مرز ايران پر از دشمن است
به هر «دوده»ای ماتم و شيون است
#فردوسی_بزرگ.
🔆 ۹- آژير= آگاه، هوشيار
سپه را نگهدار و «آژير »باش
شب و روز با ترکش و تير باش
#فردوسی_بزرگ.
🔆 ۱۰- آسمانه= سقف اتاق
تا همی آسمان توانی ديد
آسمان بين و «آسمانه» مبين
#عماره.
🔆 ۱۱- بريزيدن= ريزريز شدن، متلاشی شدن
آن مردگان در آن چهار ديوار بماندند
ساليان بسيار و جمله «بريزيدند» و خاک شدند.
ترجمهی تفسير #طبری.
🔆 ۱۲- جنابه= همزاد، دوقلو، دو کودک که به يکبار از مادر زاده شوند.
دوقلو واژهای ترکی است و درآمیخته از:
«دوق، دوغ، دُغ» به چم زادن و «لو» که؛
نشانه وابستگی در تُرکی است.
جای اندوه بسيار است که رسانههای گروهی گسترده و نامآور امروز هم به نادرستی واژهی «دو» را شمارگان فارسی «۲» میپندارند
و بر پایه آن واژگان سهقلو ، چهارقلو ، پنجقلو،
و ... را هم میسازند.!
قصه چه کنم که در ره عشق
با محنت و غم «جنابه» زاديم.
⚠️ نوشتن به:#پارسی_پاک.
به✍: #سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
بسیاری از واژگان فارسی هستند که امروزه
ديگر بهکار نمیروند، و هستند و در گذشته
هم بودند و در نوشتار کهن جايگاه ويژهی
خود را داشتند.
اگر در فرهنگستانها خواندن رسانهها
(روزنامه، هفته نامه و ماهنامه ها)،
بیشتر و بالاتر برود،
بهجای «واژهسازی»، «واژهيابی» گسترش یابد،
و گنجينههايی از واژگان نژاده و ایرانیِ پارسی پیدا خواهد شد که هم بسیار خوش اهنگاند
و هم بسیاری از اين واژگانی که ساخته میشود، زیباترند.
برای نمونه به چندی از اين واژگان و کاربرد
آنها در سرودهها و نوشتههای کهن نمار(اشاره) میشود تا خودتان داوری بفرمایید و ببینيد
آن که از یاد رفتهاند زيباتر است
يا آنکه امروزه بهرهبرداری میکنيم:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔆 ۱- رهنامه= نقشه گیتاشناسی(جغرافيا.)
ز خاقان بپرسيد کاين شهر کيست
به «رهنامه» در، نام اين شهر چيست ؟
#نظامی.
🔆 ۲- گرمابه زدن= حمام رفتن.
گرمابه زد و لباس پوشيد
آرام گرفت و باده نوشيد
#نظامی.
🔆 ۳- خموشانه= حقالسکوت.
خواجه امير را «خموشانه» داد
و زبان گويای او را ساکت کرد.
تاريخ اولجايتو
سد ِ دگر به «خموشانه» میدهم رشوت
نه بهر من، ز برای خدای را زنهار.
#انوری
🔆 ۴- پُرسه= تعزيت.
وارث ديگر ندارم ای محبتپيشگان
چون بميرم پُرسهی پروانه و بلبل کنيد
#سالک يزدی.
🔆 ۵- خشکبند= پانسمان.
جراحان را حاضر گردانيد
تاجراحات را «خشکبند» کردند.
#تاريخ ابن بیبی، ص ۱۹۹
🔆 ۶- شبخانه= آسايشگاه فقرا در شب. جايی که بزرگان و شاهان برای تنگدستان میساختند تا شب را در آنجا بهسر برند.
بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت
شب از بهر درويش «شبخانه» ساخت.
#سعدی
🔆 ۷- زاده= سن و سال
مردی جوان و «زاد»ش، زير چهل وليکن
سنگين چو سنگ پيری، ديرينه و معمر
#فرخی
🔆 ۸- دوده= آل، تبار
همه مرز ايران پر از دشمن است
به هر «دوده»ای ماتم و شيون است
#فردوسی_بزرگ.
🔆 ۹- آژير= آگاه، هوشيار
سپه را نگهدار و «آژير »باش
شب و روز با ترکش و تير باش
#فردوسی_بزرگ.
🔆 ۱۰- آسمانه= سقف اتاق
تا همی آسمان توانی ديد
آسمان بين و «آسمانه» مبين
#عماره.
🔆 ۱۱- بريزيدن= ريزريز شدن، متلاشی شدن
آن مردگان در آن چهار ديوار بماندند
ساليان بسيار و جمله «بريزيدند» و خاک شدند.
ترجمهی تفسير #طبری.
🔆 ۱۲- جنابه= همزاد، دوقلو، دو کودک که به يکبار از مادر زاده شوند.
دوقلو واژهای ترکی است و درآمیخته از:
«دوق، دوغ، دُغ» به چم زادن و «لو» که؛
نشانه وابستگی در تُرکی است.
جای اندوه بسيار است که رسانههای گروهی گسترده و نامآور امروز هم به نادرستی واژهی «دو» را شمارگان فارسی «۲» میپندارند
و بر پایه آن واژگان سهقلو ، چهارقلو ، پنجقلو،
و ... را هم میسازند.!
قصه چه کنم که در ره عشق
با محنت و غم «جنابه» زاديم.
⚠️ نوشتن به:#پارسی_پاک.
به✍: #سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔍 #ویرایش_زبان_پارسی؛
🔅پالایش زبان پارسی:
🔻نیت= چیم، مراد، آرمان، آرزو، آهنگ، اندیشه، خواست، خواسته.
🔻نیات= چیمها، آهنگها.
🔻نیتکردن= چیمیدن، کامیستن، آهنگکردن.
🔻حـُسننیت= نیکخواهی، دوستی، دوستانگی.
🔻سوءنیت= دشمنی، دشمنانگی، کژ اندیشی(کجاندیشی)، بد اندیشی، بدسگالی، بدخواهی، بد دلی.
🔻با حسننیت= دوستانه.
🔻با سوءنیت= دشمنانه.
🔻دارای سوءنیت= بد خواه.
🔻خلوص نیت= پاکدلی، یکدلی.
🔻با نیت خالص= با پاکدلی، با دل سپید.
🔻خوشنیت= خوشسِگال، نیکاندیش.
💥 ✍نمونه:
🔺در رسیدن به نیات خبیثش ناموفق ماند= در رسیدن به چیمهای پلیدش ناکام مان
🔺او نسبت به من حُسننیت دارد= او نیکخواه من است.
🔺سوءنیت او معلوم است= بدخواهی او روشن است.
#نظامی_گنجوی. 👇
🔺نیت چون نیک باشد پادشا را
گهر خیزد به جای گل گیا را= اندیشه چون نیک باشد پادشا را.
گهر خیزد به جای گل گیا را.
🔺الاعمال بالنیات= بنیاد کارها بر آرمانش استوار است.
هر کاری به اندیشهاش سنجیده میشود.
#مجید_دری
#پارسی_پاک
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش»
پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅پالایش زبان پارسی:
🔻نیت= چیم، مراد، آرمان، آرزو، آهنگ، اندیشه، خواست، خواسته.
🔻نیات= چیمها، آهنگها.
🔻نیتکردن= چیمیدن، کامیستن، آهنگکردن.
🔻حـُسننیت= نیکخواهی، دوستی، دوستانگی.
🔻سوءنیت= دشمنی، دشمنانگی، کژ اندیشی(کجاندیشی)، بد اندیشی، بدسگالی، بدخواهی، بد دلی.
🔻با حسننیت= دوستانه.
🔻با سوءنیت= دشمنانه.
🔻دارای سوءنیت= بد خواه.
🔻خلوص نیت= پاکدلی، یکدلی.
🔻با نیت خالص= با پاکدلی، با دل سپید.
🔻خوشنیت= خوشسِگال، نیکاندیش.
💥 ✍نمونه:
🔺در رسیدن به نیات خبیثش ناموفق ماند= در رسیدن به چیمهای پلیدش ناکام مان
🔺او نسبت به من حُسننیت دارد= او نیکخواه من است.
🔺سوءنیت او معلوم است= بدخواهی او روشن است.
#نظامی_گنجوی. 👇
🔺نیت چون نیک باشد پادشا را
گهر خیزد به جای گل گیا را= اندیشه چون نیک باشد پادشا را.
گهر خیزد به جای گل گیا را.
🔺الاعمال بالنیات= بنیاد کارها بر آرمانش استوار است.
هر کاری به اندیشهاش سنجیده میشود.
#مجید_دری
#پارسی_پاک
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش»
پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔍#نکتههای_ویرایشی:
🔅پالایش زبان پارسی؛
فهرست.= (پارسی تازی شده) پهرست، سیاهه.
💥نمونه:
فهرست اجناس را دارید؟= پهرست کالاها را دارید؟
سیاههی کالاها را دارید؟
💠فهرستی از اسامی دخترانه ایرانی = پهرستی از نامهای دخترانه ایرانی.
(#نظامی_گنجوی میفرماید.)
💠چو گشت این سه فهرست پرداخته
سخنهای با یکدگر ساخته= چو گشت این سه پهرست پرداخته.
سخنهای با یکدگر ساخته.
#مجید_دری
#پارسی_پاک
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅پالایش زبان پارسی؛
فهرست.= (پارسی تازی شده) پهرست، سیاهه.
💥نمونه:
فهرست اجناس را دارید؟= پهرست کالاها را دارید؟
سیاههی کالاها را دارید؟
💠فهرستی از اسامی دخترانه ایرانی = پهرستی از نامهای دخترانه ایرانی.
(#نظامی_گنجوی میفرماید.)
💠چو گشت این سه فهرست پرداخته
سخنهای با یکدگر ساخته= چو گشت این سه پهرست پرداخته.
سخنهای با یکدگر ساخته.
#مجید_دری
#پارسی_پاک
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🗓 #رووزشمار_ایرانی:
☀️ رووز یکشنبه.= #مهر_شید؛
۲۱ 🐟اسفند 🌖 ماه #فروردین_رووز_روشن،
🌞 ۲۵۸۱= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۱= #اهوورایی.
🌞 ۷۰۴۴= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۰= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۱= #خورشیدی. ✴ ۲۱ / ۱۲ / ۱۴۰۱ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۳= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۱= #کووردی.
🌞۲۰۲۳= #ترسایی....
🔻روویدادهای امرووز؛🔻
🗓 روز بزرگداشت #نظامی_گنجوی گرامیباد.
🗓 جشن #گلدان بر همگان گرامیباد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
☀️ رووز یکشنبه.= #مهر_شید؛
۲۱ 🐟اسفند 🌖 ماه #فروردین_رووز_روشن،
🌞 ۲۵۸۱= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۱= #اهوورایی.
🌞 ۷۰۴۴= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۰= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۱= #خورشیدی. ✴ ۲۱ / ۱۲ / ۱۴۰۱ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۳= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۱= #کووردی.
🌞۲۰۲۳= #ترسایی....
🔻روویدادهای امرووز؛🔻
🗓 روز بزرگداشت #نظامی_گنجوی گرامیباد.
🗓 جشن #گلدان بر همگان گرامیباد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
برای پاسداشت بزرگ مرد و سراینده چیره دست:
#نظامی_گنجوی؛
برشی از کتاب سیمای دو زن
نوشتهی علیاکبر سعیدی سیرجانی*
👫 داستانهای عاشقانهی "خسرو و شیرین" و "لیلی و مجنون"، هردو سرودهی "نظامی گنجوی" سرایندهی توانمند ایرانی هستند.
🌾 منظومهی خسرو و شیرین داستان عاشقانهای است در ایران باستان و یادی است از معشوقهی در جوانی از کف رفتهی نظامی به نام "آفاق".
به نحوی که در این هشتسد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و لیلی و مجنون داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.
نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.
📖 نظامی ناخوداگاه در لیلی و مجنون به ترسیم چهرهی زن در دیار عرب و در خسرو و شیرین به نمایاندن چهرهی زن در ایران باستان پرداخته است.
لیلی، پروردهی جامعهای است که دلبستگی را مقدمهی انحراف میپندارد که نتیجهاش سقوط حتمی در جهنم وحشتانگیز فحشاست. در این سرزمینِ پاکی و تقوا، بدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقهای رد و بدل کنند.
🪐 ولی در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بیآلایش مرد و زن نیست و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است. دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب مینشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون میتازد و کسی متعرض او نمیشود.
🍂 ولی وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار... نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم. گناه دیگرش زیباییست. در نظام قبیلهای، مرگ و زندگی او در قبضهی استبداد مردان است.
پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلقخاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر میشود، در حصار خانه زندانیاش میکند و زندانبانش، زن فلکزدهای است به نام مادر که به فرمان شفاعتناپذیر شوهر مجبور است رابطهی دخترش را با جهان خارج قطع کند.
💫 اما فضای داستان خسرو و شیرین متفاوت است. دنیای شیرین، دنیای بیپرواییهاست. شیرین، دستپروردهی زنی است که به گفتهی نظامی "ز مردان بیشتر دارد سترگی"
شیرین، دختر ورزشکار، نشاططلب و طبیعتدوستی است که بر اسبی زمانهگرد برمینشیند و با جماعتی از دختران همسن و سال خود که "ز برقع نیستشان بر روی بندی" و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی میرود.
دختری که در چنین محیطی بالیده در بارهی طبیعیترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.
🌻 شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب میتازد، به گردش و تفریح میپردازد، مذاکره میکند، شرط و شروط میگذارد و امتیاز میگیرد و در همهحال پاکدامنی خود را پاس میدارد.
🌾 و آن طرف زندگی سراسر تسلیم لیلی است. خالی از هر تلاشی. از مکتب خانهاش باز میگیرند و در خانه زندانیاش میکنند و به شوهر نادیدهی نامطبوعی میدهندش، بیآنکه اعتراضی بکند.
*پینوشت: علیاکبر سعیدی سیرجانی، نویسنده و اندیشمند ایرانی، در سال ۱۳۷۴ در جریان قتلهای زنجیرهای نویسندگان و اندیشمندان، در تهران کشته شد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
#نظامی_گنجوی؛
برشی از کتاب سیمای دو زن
نوشتهی علیاکبر سعیدی سیرجانی*
👫 داستانهای عاشقانهی "خسرو و شیرین" و "لیلی و مجنون"، هردو سرودهی "نظامی گنجوی" سرایندهی توانمند ایرانی هستند.
🌾 منظومهی خسرو و شیرین داستان عاشقانهای است در ایران باستان و یادی است از معشوقهی در جوانی از کف رفتهی نظامی به نام "آفاق".
به نحوی که در این هشتسد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و لیلی و مجنون داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.
نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.
📖 نظامی ناخوداگاه در لیلی و مجنون به ترسیم چهرهی زن در دیار عرب و در خسرو و شیرین به نمایاندن چهرهی زن در ایران باستان پرداخته است.
لیلی، پروردهی جامعهای است که دلبستگی را مقدمهی انحراف میپندارد که نتیجهاش سقوط حتمی در جهنم وحشتانگیز فحشاست. در این سرزمینِ پاکی و تقوا، بدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقهای رد و بدل کنند.
🪐 ولی در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بیآلایش مرد و زن نیست و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است. دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب مینشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون میتازد و کسی متعرض او نمیشود.
🍂 ولی وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار... نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم. گناه دیگرش زیباییست. در نظام قبیلهای، مرگ و زندگی او در قبضهی استبداد مردان است.
پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلقخاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر میشود، در حصار خانه زندانیاش میکند و زندانبانش، زن فلکزدهای است به نام مادر که به فرمان شفاعتناپذیر شوهر مجبور است رابطهی دخترش را با جهان خارج قطع کند.
💫 اما فضای داستان خسرو و شیرین متفاوت است. دنیای شیرین، دنیای بیپرواییهاست. شیرین، دستپروردهی زنی است که به گفتهی نظامی "ز مردان بیشتر دارد سترگی"
شیرین، دختر ورزشکار، نشاططلب و طبیعتدوستی است که بر اسبی زمانهگرد برمینشیند و با جماعتی از دختران همسن و سال خود که "ز برقع نیستشان بر روی بندی" و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی میرود.
دختری که در چنین محیطی بالیده در بارهی طبیعیترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.
🌻 شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب میتازد، به گردش و تفریح میپردازد، مذاکره میکند، شرط و شروط میگذارد و امتیاز میگیرد و در همهحال پاکدامنی خود را پاس میدارد.
🌾 و آن طرف زندگی سراسر تسلیم لیلی است. خالی از هر تلاشی. از مکتب خانهاش باز میگیرند و در خانه زندانیاش میکنند و به شوهر نادیدهی نامطبوعی میدهندش، بیآنکه اعتراضی بکند.
*پینوشت: علیاکبر سعیدی سیرجانی، نویسنده و اندیشمند ایرانی، در سال ۱۳۷۴ در جریان قتلهای زنجیرهای نویسندگان و اندیشمندان، در تهران کشته شد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
#نڪتههای_ویرایشی:
🔅پالایش زبان پارسی؛
🔻اقامت= ماندن، ماندگارے، مانِش، بود و باش، باشِش، دِرَنگیدن.
🔻اقامت ڪردن= ماندن، ماندگار شدن، جاے گزیدن، زیستن، فروڪشیدن، دِرَنگیدن.
🔻اقامتگاه= ڪاژه(ڪازه)، نشستنگہ، مانِشگاہ، باشِشگاہ، جایباش.
🔻اقامتگاہ موقت= سپنج.
🔻اقامه= برپاداشتن، گزاردن، بجا آوردن
🔻مقیم= مانیشتَڪ، ماندگار، نشینندہ، باشندہ، جاے گرفته.
🔻مقیم شدن= ماندن، ماندگار شدن، جاے گزیدن، زیستن، فروڪشیدن.
🔻مقیمان= ماندگاران، نشینندگان.
✍نمونه:
🔺«نشستنگهی» زان میان بازجست
ڪہ دارد«نشیننده» را تندرست.
#نظامی
🔺ڪہ گیتے«سپنج» است و جاوید نیست
فرے برتر از فر جمشید نیست.
#فردوسی
🔺گہ چاشت چون بود روز دگر
بیامد برهمن ز«ڪازه» بِهدَر.
#اسدی
🔺بہ تماشاے هرات رفت در نظرش خوش آمد، آنجا «فروڪشید»
(تاریخ گزیده)
🔺اجازهے اقامت گرفت= پروانهے مانِش/ماندن گرفت
🔺اقامتش در قزوین طولانے شد= باشِشاش/ماندنش در ڪاسپین بہ درازا ڪشید
🔺بہ ابرقو رفت و در آنجا مقیم شد= بہ ابرڪوہ رفت و در آنجا ماندگار شد/ماند
🔺ڪسرے در برجرد اقامت گزید= خسرو در پیروزگرد دِرَنگید./جاے گزید/ماندگار شد
🔺سالهاے آخر عمرش را در اصفهان اقامت داشت= سالهاے پایانے زندگیاش را در اسپهان زیست.
🔺براے اقامهے صلات بہ مسجد رفت= براے بهجا آوردن نماز بہ مزگت رفت.
براے خواندن نماز بہ مزگت رفت.
براے نمازگزاردن بہ مزگت رفت.
گردآورے و نگارش: #مجید_دری.
#اقامت، #اقامتگاہ، #اقامہ، #مقیم، #مقیمان.
#پارسی_پاڪ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «هر ایرانے نژادہ و نیڪاندیش» پالایش زبان پارسے و والایش فرهنگ ایرانے ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅پالایش زبان پارسی؛
🔻اقامت= ماندن، ماندگارے، مانِش، بود و باش، باشِش، دِرَنگیدن.
🔻اقامت ڪردن= ماندن، ماندگار شدن، جاے گزیدن، زیستن، فروڪشیدن، دِرَنگیدن.
🔻اقامتگاه= ڪاژه(ڪازه)، نشستنگہ، مانِشگاہ، باشِشگاہ، جایباش.
🔻اقامتگاہ موقت= سپنج.
🔻اقامه= برپاداشتن، گزاردن، بجا آوردن
🔻مقیم= مانیشتَڪ، ماندگار، نشینندہ، باشندہ، جاے گرفته.
🔻مقیم شدن= ماندن، ماندگار شدن، جاے گزیدن، زیستن، فروڪشیدن.
🔻مقیمان= ماندگاران، نشینندگان.
✍نمونه:
🔺«نشستنگهی» زان میان بازجست
ڪہ دارد«نشیننده» را تندرست.
#نظامی
🔺ڪہ گیتے«سپنج» است و جاوید نیست
فرے برتر از فر جمشید نیست.
#فردوسی
🔺گہ چاشت چون بود روز دگر
بیامد برهمن ز«ڪازه» بِهدَر.
#اسدی
🔺بہ تماشاے هرات رفت در نظرش خوش آمد، آنجا «فروڪشید»
(تاریخ گزیده)
🔺اجازهے اقامت گرفت= پروانهے مانِش/ماندن گرفت
🔺اقامتش در قزوین طولانے شد= باشِشاش/ماندنش در ڪاسپین بہ درازا ڪشید
🔺بہ ابرقو رفت و در آنجا مقیم شد= بہ ابرڪوہ رفت و در آنجا ماندگار شد/ماند
🔺ڪسرے در برجرد اقامت گزید= خسرو در پیروزگرد دِرَنگید./جاے گزید/ماندگار شد
🔺سالهاے آخر عمرش را در اصفهان اقامت داشت= سالهاے پایانے زندگیاش را در اسپهان زیست.
🔺براے اقامهے صلات بہ مسجد رفت= براے بهجا آوردن نماز بہ مزگت رفت.
براے خواندن نماز بہ مزگت رفت.
براے نمازگزاردن بہ مزگت رفت.
گردآورے و نگارش: #مجید_دری.
#اقامت، #اقامتگاہ، #اقامہ، #مقیم، #مقیمان.
#پارسی_پاڪ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «هر ایرانے نژادہ و نیڪاندیش» پالایش زبان پارسے و والایش فرهنگ ایرانے ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🌾🦅🌾🦅🌾
با 🙈پووزش فراوان؛
برای یک رووز دیرکرد.
در بزرگداشت سراینده چیرهدست نظامی گنجوی.
۲۱ اسپندماه
رووز بزرگداشت نظامی گنجوی(جمالالدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤیَّد)
(۵۳۵ مهی– ۶۰۷ –۶۱۲ مهی.)
فرنام به نظامی و نامور به نظامی
سراینده و داستانسرای پارسیگووی در سده ششم مهی(دوازدهم ترسایی.)
وی دارای شیوهی خویش و پیشوای داستانسرایی در ادبسار پارسی شناخته شدهاست.
آرامگاه نظامی گنجوی،
در کنار باختری شهر گنجه میباشد.
نظامی سرآمد گوویندگان توانای سروودههای پارسی است،
که نهتنها دارای روش و شیوهای جداگانه است،
تازه هنایش شیوهی اوو بر سروودههای پارسی نیز در میان سرایندگان پس از اوو آشکارا پیداست.
نظامی از دانشهای آن روزگار خویش (علوم ادبی، ستارهشناسی، فرووزه و دانش، آگاهی گستردهای داشته و این ویژگی از سروودههای اوو به روشنی دانسته میشود.
مرا گویی كه چونی؟ چونم؟ ای دوست
جگر پر دَرد و دل پر خونم ای دوست
حديثِ عاشقی بر من رها كن
تو ليلی شو، كه من مجنونم ای دوست
به فريادم ز تو، هر روز، فرياد!
از اين فرياد روز افزونم، ای دوست
شنيدم عاشقان را مینوازی
مگر من زان ميان بيرونم ای دوست؟
تو گفتی: گر بيفتی گيرمت دست
ازين افتادهتر كَاْكنونم ای دوست؟
غزلهایِ نظامی بر تو خواندم
نگيرد در تو هيچ افسونم ای دوست.
#نظامی_گنجوی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅
برای یک رووز دیرکرد.
در بزرگداشت سراینده چیرهدست نظامی گنجوی.
۲۱ اسپندماه
رووز بزرگداشت نظامی گنجوی(جمالالدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤیَّد)
(۵۳۵ مهی– ۶۰۷ –۶۱۲ مهی.)
فرنام به نظامی و نامور به نظامی
سراینده و داستانسرای پارسیگووی در سده ششم مهی(دوازدهم ترسایی.)
وی دارای شیوهی خویش و پیشوای داستانسرایی در ادبسار پارسی شناخته شدهاست.
آرامگاه نظامی گنجوی،
در کنار باختری شهر گنجه میباشد.
نظامی سرآمد گوویندگان توانای سروودههای پارسی است،
که نهتنها دارای روش و شیوهای جداگانه است،
تازه هنایش شیوهی اوو بر سروودههای پارسی نیز در میان سرایندگان پس از اوو آشکارا پیداست.
نظامی از دانشهای آن روزگار خویش (علوم ادبی، ستارهشناسی، فرووزه و دانش، آگاهی گستردهای داشته و این ویژگی از سروودههای اوو به روشنی دانسته میشود.
مرا گویی كه چونی؟ چونم؟ ای دوست
جگر پر دَرد و دل پر خونم ای دوست
حديثِ عاشقی بر من رها كن
تو ليلی شو، كه من مجنونم ای دوست
به فريادم ز تو، هر روز، فرياد!
از اين فرياد روز افزونم، ای دوست
شنيدم عاشقان را مینوازی
مگر من زان ميان بيرونم ای دوست؟
تو گفتی: گر بيفتی گيرمت دست
ازين افتادهتر كَاْكنونم ای دوست؟
غزلهایِ نظامی بر تو خواندم
نگيرد در تو هيچ افسونم ای دوست.
#نظامی_گنجوی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
#واژگان_پارسی:
#بخش_هشتسد_و_شانزدهم؛
۸۱۶
🚸#فرزندان_ایران:
زبان وفرهنگ پارسی
*این زیبای سخت جان*
آوازه دلانگیزی از شکوه ایران و آوازی همیشه ماندگار از ادب ایرانیان است.
زبانی ست شیرین و شیوا که پربارترین وبالندهترین واژگان کهن رادرساختار خود جای داده است.
برای زبانِ پارسی همین بس که فرزندان بزرگی
همچون؛ فردوسی، رودکی، حافظ، مولانا، #نظامی_گنجوی و.......
دیگران را در دامان زرین و پُر مهر خود پرورانده است که امرووز نیاز به یاری فراگیر
و گسترده ایرانیان دارد.
با هر نوشته و با هر ترگوویه، ترگمان کووشیده است تا توانشهای گوهرین زبان فارسی برای آفرینش اندیشهها و مینووها و بازنموود
و همرسانش آنها را بگستراند و هستانیده کند
و بدینسان زبان فارسی را به کُنش،
توانگرتر سازد.
این یک استراتژی درازآهنگ است و اگر خواننده در این مینووگان یا آرمان با نگارندهی این نگارش هماهنگ باشد، آ
نگاه برجاهستی میزانی اندک از دشواری شگرد کم و بیش و گذرا در برپایی پیوند داد ودهش، ارزش خود را از دست میدهد.
و اگر خوانندهی پارسیدووست در این آرمان، یا در روشهای هستانیدن آن با نگارنده هَنباز نباشد،
تا آن را که براستی بیاندیشد،
هر آنچه بیاندیشد نیکوو است و از نگرگاه ورزگروانه سوودمند است.
⚠️ از این پس؛
۱- واژگان پارسی «کهن، دیرین، دیرهنگام»
بجای واژه تازی «قدیمی»
۲- واژگان پارسی «پیمان، دیدار، نهش»
بجای واژگان تازی «قرار، میعاد»
۳- واژه پارسی «نهادن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «قرار دادن»
۴- واژه پارسی «نهاده شد»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «قرار گرفت»
۵- واژگان پارسی«پیمان، پیماننامه»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی«قرار داد»
۶- واژه پارسی «پیمان بستن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی«قرار داد بستن»
۷- واژه پارسی «گذاشتن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «قرار دادن»
۸- واژه پارسی «تکه کردن، لت وُ پاره»
بجای واژه بیگانه(ترکیه) «قُراضه»
۹- واژه پارسی «خواندن»
بجای واژه تازی «قرائت»
۱۰- واژه پارسی «نزدیکی»
بجای واژه تازی «قرابت»
۱۱- واژگان پارسی «بدهی، وام»
بجای واژگان تازی «قسط، قرض»
۱۲- واژه پارسی «وام بی بهره»
بجای واژه تازی «قرض الحسنه»
۱۳- واژگان پارسی«آزادراه، بزرگراه»
بجای واژه بیگانه فرانسه «اتوبان»
۱۴- واژه پارسی«گِردآوری»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «جمع آوری»
۱۵- واژگان پارسی«آنیرانیان، بیگانگان»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «خارجی ها»
۱۶- واژه پارسی«پیمان»
بجای واژگان تازی «قول، وعده»
۱۷- واژگان پارسی«انیرانی، بیگانه»
بجای واژه تازی «خارجی»
۱۸- واژه پارسی«بیروون»
بجای واژه تازی «خارج»
۱۹- واژگان پارسی«توو، دروون»
بجای واژه تازی «داخل»
۲۰- واژگان پارسی«خانه، ساختمان»
بجای واژه بیگانه فرانسه «آپارتمان.»
🖍به ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
#بخش_هشتسد_و_شانزدهم؛
۸۱۶
🚸#فرزندان_ایران:
زبان وفرهنگ پارسی
*این زیبای سخت جان*
آوازه دلانگیزی از شکوه ایران و آوازی همیشه ماندگار از ادب ایرانیان است.
زبانی ست شیرین و شیوا که پربارترین وبالندهترین واژگان کهن رادرساختار خود جای داده است.
برای زبانِ پارسی همین بس که فرزندان بزرگی
همچون؛ فردوسی، رودکی، حافظ، مولانا، #نظامی_گنجوی و.......
دیگران را در دامان زرین و پُر مهر خود پرورانده است که امرووز نیاز به یاری فراگیر
و گسترده ایرانیان دارد.
با هر نوشته و با هر ترگوویه، ترگمان کووشیده است تا توانشهای گوهرین زبان فارسی برای آفرینش اندیشهها و مینووها و بازنموود
و همرسانش آنها را بگستراند و هستانیده کند
و بدینسان زبان فارسی را به کُنش،
توانگرتر سازد.
این یک استراتژی درازآهنگ است و اگر خواننده در این مینووگان یا آرمان با نگارندهی این نگارش هماهنگ باشد، آ
نگاه برجاهستی میزانی اندک از دشواری شگرد کم و بیش و گذرا در برپایی پیوند داد ودهش، ارزش خود را از دست میدهد.
و اگر خوانندهی پارسیدووست در این آرمان، یا در روشهای هستانیدن آن با نگارنده هَنباز نباشد،
تا آن را که براستی بیاندیشد،
هر آنچه بیاندیشد نیکوو است و از نگرگاه ورزگروانه سوودمند است.
⚠️ از این پس؛
۱- واژگان پارسی «کهن، دیرین، دیرهنگام»
بجای واژه تازی «قدیمی»
۲- واژگان پارسی «پیمان، دیدار، نهش»
بجای واژگان تازی «قرار، میعاد»
۳- واژه پارسی «نهادن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «قرار دادن»
۴- واژه پارسی «نهاده شد»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «قرار گرفت»
۵- واژگان پارسی«پیمان، پیماننامه»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی«قرار داد»
۶- واژه پارسی «پیمان بستن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی«قرار داد بستن»
۷- واژه پارسی «گذاشتن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «قرار دادن»
۸- واژه پارسی «تکه کردن، لت وُ پاره»
بجای واژه بیگانه(ترکیه) «قُراضه»
۹- واژه پارسی «خواندن»
بجای واژه تازی «قرائت»
۱۰- واژه پارسی «نزدیکی»
بجای واژه تازی «قرابت»
۱۱- واژگان پارسی «بدهی، وام»
بجای واژگان تازی «قسط، قرض»
۱۲- واژه پارسی «وام بی بهره»
بجای واژه تازی «قرض الحسنه»
۱۳- واژگان پارسی«آزادراه، بزرگراه»
بجای واژه بیگانه فرانسه «اتوبان»
۱۴- واژه پارسی«گِردآوری»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «جمع آوری»
۱۵- واژگان پارسی«آنیرانیان، بیگانگان»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «خارجی ها»
۱۶- واژه پارسی«پیمان»
بجای واژگان تازی «قول، وعده»
۱۷- واژگان پارسی«انیرانی، بیگانه»
بجای واژه تازی «خارجی»
۱۸- واژه پارسی«بیروون»
بجای واژه تازی «خارج»
۱۹- واژگان پارسی«توو، دروون»
بجای واژه تازی «داخل»
۲۰- واژگان پارسی«خانه، ساختمان»
بجای واژه بیگانه فرانسه «آپارتمان.»
🖍به ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅